_*
آدمی مدام سعی میکند از مرحلهای بگذرد، اما اندوه باز سراغش میآید. پشت به پشت. همه چیز تکرار میشود. درون یک دایره گیر افتادهام؟ یا میتوانم امیدوار باشم این دایره، یک راهپلهی مارپیچ است؟
اما اگر راهپلهی مارپیچ است، بالا میروم یا پایین؟ تا کی قرار است ابدی باشد؟ این تهی بودن وسیع مبهوتم میکند و هر بار زخمم را طوری تازه کرده که میگویم «تا به حال متوجه عمق این مصیبت نشده بودم؟» همان پا، مدام قطع میشود. همان دردِ وحشتناک اولیه بارها و بارها راهی برای تکرار پیدا میکند.
میگویند «بزدل هزاران بار میمیرد.»؛ عاشق هم همینطور. آیا عقاب زئوس وقتی برای تغذیه از پرومتئوس میآمد، هر روز با جگری تازه روبرو نمیشد؟
#سی_اس_لوئیس
@asheghanehaye_fatima
آدمی مدام سعی میکند از مرحلهای بگذرد، اما اندوه باز سراغش میآید. پشت به پشت. همه چیز تکرار میشود. درون یک دایره گیر افتادهام؟ یا میتوانم امیدوار باشم این دایره، یک راهپلهی مارپیچ است؟
اما اگر راهپلهی مارپیچ است، بالا میروم یا پایین؟ تا کی قرار است ابدی باشد؟ این تهی بودن وسیع مبهوتم میکند و هر بار زخمم را طوری تازه کرده که میگویم «تا به حال متوجه عمق این مصیبت نشده بودم؟» همان پا، مدام قطع میشود. همان دردِ وحشتناک اولیه بارها و بارها راهی برای تکرار پیدا میکند.
میگویند «بزدل هزاران بار میمیرد.»؛ عاشق هم همینطور. آیا عقاب زئوس وقتی برای تغذیه از پرومتئوس میآمد، هر روز با جگری تازه روبرو نمیشد؟
#سی_اس_لوئیس
@asheghanehaye_fatima