@asheghanehaye_fatima
ديگر هيچ بوسه اي
لب هايم را به يادم نمي آورد
و رفتارم
مثل مرگ سالخوردگان عادي ست
دستت را بردار
تا اين تنهايي بزرگ را گردنت بيندازم
فردا
تو را براي هميشه
و هميشه را
براي تو ترك خواهم كرد
#صبا_كاظميان
🍀🍀
ديگر هيچ بوسه اي
لب هايم را به يادم نمي آورد
و رفتارم
مثل مرگ سالخوردگان عادي ست
دستت را بردار
تا اين تنهايي بزرگ را گردنت بيندازم
فردا
تو را براي هميشه
و هميشه را
براي تو ترك خواهم كرد
#صبا_كاظميان
🍀🍀
@asheghanehaye_fatima
نزدیک می شوی
و شهر
کوچک و کوچک تر...
آنقدر که دستش را رها کنم
گم می شود!
گم می شود و قدم های تو
سی بار به من مانده
به شماره می افتد
.
با تو در هجده سالگی ام ایستاده ام
چقدر خوب است که دستهایت اینجا
با زنانی که من نیستم غریبه اند
ونوازش
با حافظه ی پوستم آشناست
و شعر...
شعرهمان اتفاق ساده و معصومی است
که تنها برای تو می افتد
بی تو در پریشان سالگی ام ایستاده ام
سی بار نفس میکشم
و ادامه ی این شعر
در شهر اتفاق می افتد...
#صبا_كاظميان
#پريشانسالگى
نزدیک می شوی
و شهر
کوچک و کوچک تر...
آنقدر که دستش را رها کنم
گم می شود!
گم می شود و قدم های تو
سی بار به من مانده
به شماره می افتد
.
با تو در هجده سالگی ام ایستاده ام
چقدر خوب است که دستهایت اینجا
با زنانی که من نیستم غریبه اند
ونوازش
با حافظه ی پوستم آشناست
و شعر...
شعرهمان اتفاق ساده و معصومی است
که تنها برای تو می افتد
بی تو در پریشان سالگی ام ایستاده ام
سی بار نفس میکشم
و ادامه ی این شعر
در شهر اتفاق می افتد...
#صبا_كاظميان
#پريشانسالگى
@Asheghanehaye_fatima
تخت
براي اتفاق هاي عاشقانه كوچك است
من بوسه اي را مي شناسم
كه بايد به خيابان رفت
و آن را از دنج ترين كنج كوچه ها دزديد
شهر
براي اتفاق هاي عاشقانه كوچك است
من دريايي را مي شناسم
كه عمقش به اندازه ي جيب هاي ماست
من فكر مي كنم
دنيا
براي اتفاق هاي عاشقانه كوچك است
#صبا_كاظميان
#پريشانسالگي
تخت
براي اتفاق هاي عاشقانه كوچك است
من بوسه اي را مي شناسم
كه بايد به خيابان رفت
و آن را از دنج ترين كنج كوچه ها دزديد
شهر
براي اتفاق هاي عاشقانه كوچك است
من دريايي را مي شناسم
كه عمقش به اندازه ي جيب هاي ماست
من فكر مي كنم
دنيا
براي اتفاق هاي عاشقانه كوچك است
#صبا_كاظميان
#پريشانسالگي
@asheghanehaye_fatima
حالم بهتر است
انقدر كه مي توانم گريه كنم
انقدر كه مي توانم برخيزم
زندگي را
از پنجره پرتاب كنم به خيابان
حالم بهتر است
انقدر كه ماشين ها
از روي زندگي ام رد شوند
بايستم
نگاه كنم!
بيا
بيا خستگي را از تنم در بياور
دور بينداز
و دست هاي بي احتياطت را
در اخرين شعله ام فرو ببر
آي تاريكي!
تاريكي بزرگ
مي خواهم براي هميشه پنهانت كنم
حالم بهتر است
حالم بهتر است
#صبا_كاظميان
حالم بهتر است
انقدر كه مي توانم گريه كنم
انقدر كه مي توانم برخيزم
زندگي را
از پنجره پرتاب كنم به خيابان
حالم بهتر است
انقدر كه ماشين ها
از روي زندگي ام رد شوند
بايستم
نگاه كنم!
بيا
بيا خستگي را از تنم در بياور
دور بينداز
و دست هاي بي احتياطت را
در اخرين شعله ام فرو ببر
آي تاريكي!
تاريكي بزرگ
مي خواهم براي هميشه پنهانت كنم
حالم بهتر است
حالم بهتر است
#صبا_كاظميان
@asheghanehaye_fatima
می دانم
كابوس هايت را
از چشم های من می بينی
و لرزش دست هايت
زير سر من است
زير سر من است
كه از خواب های تو سر در می آورم
ديشب
دری كه پشت سرت باز مانده بود را
مردی آمد و بست
و #زن
زنی كه لبخند می زد
زنی كه می رقصيد
لبهايش
با دستمال از آيينه پاك شد
و از اشك هايش
پرهای بالِش كلاغ شدند
راستی
آشيانه ی من روی كاج هاست
يا تو
تمام فصل ها را دروغ ميگفتی؟
#صبا_كاظميان
می دانم
كابوس هايت را
از چشم های من می بينی
و لرزش دست هايت
زير سر من است
زير سر من است
كه از خواب های تو سر در می آورم
ديشب
دری كه پشت سرت باز مانده بود را
مردی آمد و بست
و #زن
زنی كه لبخند می زد
زنی كه می رقصيد
لبهايش
با دستمال از آيينه پاك شد
و از اشك هايش
پرهای بالِش كلاغ شدند
راستی
آشيانه ی من روی كاج هاست
يا تو
تمام فصل ها را دروغ ميگفتی؟
#صبا_كاظميان
محبوب من!
مگر تو
همان كسی كه هميشه نبود نيستی؟
چگونه باز هم
برای كسی كه هميشه نبود
دلتنگم؟
#صبا_كاظميان
@asheghanehaye_fatima
مگر تو
همان كسی كه هميشه نبود نيستی؟
چگونه باز هم
برای كسی كه هميشه نبود
دلتنگم؟
#صبا_كاظميان
@asheghanehaye_fatima
@asheghanehaye_fatima
دیگر از این اتاق
چیز زیادی نمی خواهم
موهایم را گذاشته ام
#زن دیگری به سرنوشتش اضافه کند
و این لوازم آرایش...
که زخم را زیبا نمی کنند!
آیینه را بردار
تا چهره ام را به یاد بیاورم
وپرده را
کنار بزن
تا برگ ها
گاهی
به یادم
بیفتند.
#صبا_كاظميان
دیگر از این اتاق
چیز زیادی نمی خواهم
موهایم را گذاشته ام
#زن دیگری به سرنوشتش اضافه کند
و این لوازم آرایش...
که زخم را زیبا نمی کنند!
آیینه را بردار
تا چهره ام را به یاد بیاورم
وپرده را
کنار بزن
تا برگ ها
گاهی
به یادم
بیفتند.
#صبا_كاظميان