عاشقانه های فاطیما
818 subscribers
21.2K photos
6.5K videos
276 files
2.94K links
منتخب بهترین اشعار عاشقانه دنیا
عشق
گلایه
دلتنگی
اعتراض
________________
و در پایان
آنچه که درباره‌ی خودم
می‌توانم بگویم
این است:
من شعری عاشقانه‌ام
در جسمِ یک زن.
الکساندرا واسیلیو

نام مرا بنویسید
پای تمام بیانیه‌هایی که
لبخند و بوسه را آزاد می‌خواهند..
Download Telegram
قلب تو
سرزمین من است
خانواده ی من است‎
ملت من است
قلب تو
قلب من است


#سمیح_القاسم
#شاعر_فلسطین🇯🇴
ترجمه : #موسی_بیدج

@asheghanehaye_fatima
@asheghanehaye_fatima



ای که چون زمستانی
و من دوست دارمت
دستت را از من مگیر
برای بالا پوش پشمین‌ات
از بازی‌های کودکانه‌ام مترس.
همیشه آرزو داشته‌ام
روی برف، شعر بنویسم
روی برف، عاشق شوم
و دریابم که عاشق
چگونه با آتش ِ برف می‌سوزد!

#نزار_قبانی
#شاعر_سوریه 🇸🇾
ترجمه: #موسی_بیدج
@asheghanehaye_fatima



ديوار هاي شهر به من گفتند: يا ترا فراموش كنم و يا بميرم
ما عشق را جز عشق آرام نمي بخشد
پس اين دل را سكوت اولي تر است
آسمان
در تعبيد گاه من
در شهرم ، مي بارد
و ز تو نه خبر تازه اي دارم
نه نامه اي
هديه من براي تو
كه شعله آتش كوچك مني
دو بوسه است
پس به رغم زندانهاي زمين
دستت را به سوي من دراز كن
دو دستت را
چرا كه من غمگينم
و آسمان
در دل و در شهر مي بارد.


#عبد_الوهاب_البياتي
#شاعر_عراق
ترجمه:
#موسی_اسوار
@asheghanehaye_fatima




ديوار هاي شهر به من گفتند: يا ترا فراموش كنم و يا بميرم
ما عشق را جز عشق آرام نمي بخشد
پس اين دل را سكوت اولي تر است
آسمان
در تعبيد گاه من
در شهرم ، مي بارد
و ز تو نه خبر تازه اي دارم
نه نامه اي
هديه من براي تو
كه شعله آتش كوچك مني
دو بوسه است
پس به رغم زندانهاي زمين
دستت را به سوي من دراز كن
دو دستت را
چرا كه من غمگينم
و آسمان
در دل و در شهر مي بارد.


#عبد_الوهاب_البياتي
#شاعر_عراق
ترجمه:
#موسی_اسوار
@asheghanehaye_fatima


هر قدر جفا کنی
باز هم
به چشم من فرشته ای.
نسیمت را عنبر می بینم
زمینت را شکر
و دوستت دارم
بیشتر و بیشتر!

#محمود_درویش
ترجمه #موسی_بیدج
#نشر_سرزمین_اهورایی
@asheghanehaye_fatima
.
.


یا سَيِّدَةَ العالَمِ:
لا يُشغِلُني إلّا حُبُّكِ في آتي الأيّام
أَنتِ امرَأَتي الأُولى
أُمِّي الأُولى
رَحِمي الأول
شَغَفي الأول
شَبَقي الأول
طَوقُ نَجاتي في زَمَنِ الطّوفان...





ای بانوی جهان
در روزهای آتی جز عشق تو فکرم را مشغول نخواهد کرد
تویی زنِ نخستینم
مادر نخستینم
زهدان نخستینم
شیدایی نخستینم
شهوت نخستینم
و حلقه‌ی نجاتِ من در هنگام طوفان...


#نزار_قبانی
ترجمه #موسی_اسوار

@asheghanehaye_fatima
@asheghanehaye_fatima
.
.


أَرمي جَوازَ سَفَري في البَحر...
و أُسَمِّكِ وَطَني...



گذرنامه‌ى خود را به دریا پرت می‌کنم
و تو را میهنِ خود می‌نامم...


#نزار_قبانی
ترجمه #موسی_اسوار
زیر نقاب ِکلمات فاجعه‌ای نهان می‌دارم
به زخم ِ خویش می‌گویم:
«التیام مخواه»
و به اندوه ِ خویش:
«آرام مگیر»..

#عبدالوهاب_البیاتی
#شاعر_عراق
ترجمه:
#موسی_اسوار
عکس:
#پاتریک_گرایز
@asheghanehaye_fatima



میان ریتا و چشمانم... تفنگی است
وآن‌که ریتا را می‌شناسد، خم می‌شود
و برای خدایی که در آن چشمان عسلی است
نماز می‌گزارد.
و من ریتا را بوسیدم
آن‌‌گاه که کوچک بود
و به‌ یاد می‌آورم که چه‌سان به من درآویخت
و بازویم را زیباترین بافه‌ی گیسو فروپوشاند
و من ریتا را به یاد می‌آورم
همان‌سان که گنجشکی برکه‌ی خود را

آه... ریتا
میان ما یک میلیون گنجشک و تصویر است
و وعده‌های فراوانی
که تفنگی... به رویشان آتش گشود!
نام ریتا در دهانم عید بود
تن ریتا عروسی بود در خونم
و من در راه ریتا... دو سال گم گشتم
و او دو سال بر دستم خفت
و بر زیباترین پیمانه پیمان بستیم، و آتش گرفتیم
در شراب لب‌ها
و دو بار زاده شدیم.

آه... ریتا
چه چیز چشمم را از چشمانت برگرداند
جز دو خواب کوتاه و ابرهایی عسلی
پیش از این تفنگ.
بود آن‌چه بود
ای سکوت شامگاه
ماه من در آن بامداد دور هجرت گزید
در چشمان عسلی
و شهر
همه آوازخوانان را و ریتا را رُفت
میان ریتا و چشمانم... تفنگی است



#محمود_درویش
ترجمه #موسی_بیدج
@asheghanehaye_fatima
.
.


شکراً على سنواتِ حبكِ كلها...
بخريفها، و شتائها
و بِغیمها، و بصحْوِها،
و تناقضات سمائها....
شكرا على زمن البكاء، و مواسيم السَّهَرِ الطويل
شكرا على الحزن الجميل....
شكرا على الحزن الجميل....


@asheghanehaye_fatima


سپاس بر همهٔ سالهای عشقِ تو
با پاییز و زمستانشان،
با ابْرناک و صافشان،
با تناقضات آسمانشان.....
سپاس بر روزگار گریه و فصل‌های شب‌زنده‌داری ممتد....
سپاس بر اندوه زیبا....
سپاس بر اندوه زیبا...


#نزار_قبانی
ترجمه : #موسی_اسوار
@asheghanehaye_fatima




هر قدر جفا کنی
باز هم
به چشم من فرشته ای.
نسیمت را عنبر می بینم
زمینت را شکر
و دوستت دارم
بیشتر و بیشتر!




#محمود_درویش
ترجمه #موسی_بیدج
#نشر_سرزمین_اهورایی
@asheghanehaye_fatima



ٱُخفِي فاجعةً تحتَ قِناعِ الکلِماتِ. اقولُ لِجُرحي: «لاتَبْرَأْ» و لِحُزني «لا تَبْرَد» و أقولُ «ٱغتَسلوا بِدَمي» لِلْعشّاق


@asheghanehaye_fatima


زیرِ نقابِ کلمات فاجعه‌ای نهان می‌دارم. به زخمِ خویش می‌گویم: «التیام مخواه» و به اندوهِ خویش: «آرام مگیر» و به عاشقان: «به خونِ من تن بشویید»



#عبدالوهاب_البیاتی
ترجمهٔ : #موسی_اسوار
@asheghanehaye_fatima




و آنکه ریتا را می‌شناسد 
خم می‌شود
و برای خدایی که در آن چشمان عسلی است
نماز می‌گزارد

و من ریتا را بوسیدم
آن‌‌گاه که کوچک بود
و به‌ یاد می‌آورم که چه‌سان به من درآویخت
و بازویم را زیباترین بافه‌ی گیسو فروپوشاند
و من ریتا را به یاد می‌آورم
همان‌سان که گنجشکی برکه‌ی خود را

آه ریتا
میان ما یک میلیون گنجشک و تصویر است
و وعده‌های فراوانی
که تفنگی به رویشان آتش گشود

نام ریتا در دهانم عید بود
تن ریتا عروسی بود در خونم
و من در راه ریتا دو سال گم گشتم
و او دو سال بر دستم خفت
و بر زیباترین پیمانه پیمان بستیم ، و آتش گرفتیم
در شراب لب‌ها
و دو بار زاده شدیم

آه ریتا
چه چیز چشمم را از چشمانت برگرداند
جز دو خواب کوتاه و ابرهایی عسلی
پیش از این تفنگ

بود آن‌چه بود
ای سکوت شام‌گاه
ماه من در آن بامداد دور هجرت گزید
در چشمان عسلی
و شهر
همه آوازخوانان را و ریتا را رُفت
میان ریتا و چشمانم تفنگی‌ست




#محمود_درویش
ترجمه #موسی_بیدج 


پی نوشت: محمود درویش و ریتا عاشق همدیگر بودند
ریتا یهودی اسرائیلی و محمود وطن پرست فلسطینی
ریتا به ارتش اسرائیل پیوست
و محمود درویش چنین نوشت.
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
در برابر دستان تو
چرا من تعادل خود را ازکف می دهم؟
چون با تکمه ی پیراهنم بازی می کنی
در دَم
به ابری از دود تبدیل می شوم.

#نزار_قبانی
#شعر_سوریه🇸🇾
ترجمه: #موسی_اسوار

@asheghanehaye_fatima
@asheghanehaye_fatima

🔲


گویند : آسان است همانند شدن
آه اگر بتوانم مانند دریا شوم.


#آدونیس - شاعر سوری‌تبارِ لبنانی
ترجمهٔ #موسی_اسوار
@asheghanehaye_fatima

دوستت دارم...
اینجا درتمام دنيا زنی به زيبايی تو نیست،
ولی مشكل تو
مشكل گلی ست که عطرخود را نمی بوید
مشکل کتابی ست که خواندن نمی داند.

تو مهمترین زن عالمی!
نه به خاطر اینکه چشمانت به سان دو باغ سبز و خرم آسیایی می مانند،

و نه برای اینکه لبانت نصف محصول شراب فرانسه را انبار میکنند،
و نه به خاطر اینکه سینه هایت اولین دیکتاتورهایی هستند که بر جهان سوم حکومت می کنند..
و نه برای اینکه تن زیرکت
قبل از اینکه چیزی گفته باشم آن را بخواند،
تو مهمترین زن دنیایی
چون من تو را دوست دارم!


#نزار_قبانی
برگردان: #موسی_بیدج
@asheghanehaye_fatima

و آنکه ریتا را می‌شناسد 
خم می‌شود
و برای خدایی که در آن چشمان عسلی است
نماز می‌گزارد

و من ریتا را بوسیدم
آن‌‌گاه که کوچک بود
و به‌ یاد می‌آورم که چه‌سان به من درآویخت
و بازویم را زیباترین بافه‌ی گیسو فروپوشاند
و من ریتا را به یاد می‌آورم
همان‌سان که گنجشکی برکه‌ی خود را

آه ریتا
میان ما یک میلیون گنجشک و تصویر است
و وعده‌های فراوانی
که تفنگی به رویشان آتش گشود

نام ریتا در دهانم عید بود
تن ریتا عروسی بود در خونم
و من در راه ریتا دو سال گم گشتم
و او دو سال بر دستم خفت
و بر زیباترین پیمانه پیمان بستیم ، و آتش گرفتیم
در شراب لب‌ها
و دو بار زاده شدیم

آه ریتا
چه چیز چشمم را از چشمانت برگرداند
جز دو خواب کوتاه و ابرهایی عسلی
پیش از این تفنگ

بود آن‌چه بود
ای سکوت شام‌گاه
ماه من در آن بامداد دور هجرت گزید
در چشمان عسلی
و شهر
همه آوازخوانان را و ریتا را رُفت
میان ریتا و چشمانم تفنگی‌ست

#محمود_درویش
ترجمه #موسی_بیدج 
Prelude to a Dream
Shoshana Michel_@SoundSilence
روز با دستان خود می بیند
و شب با تمامی پیکر خویش
#آدونیس
ترجمه #موسی_اسوار

@asheghanehaye_fatima
لَحَی اللهُ بعض الناس یأتي جَهالةً
الی ساقِ محبوبٍ یُشبَه بالبُردی

و ساقُ حَبیبی حین شَمّرَ ذَیلَه
کَرُدْنِ حریرٍ مُمتَلِ ورقَ الوردِ

#سعدی

نفرین خدا بر برخی کسان باد که از سر نادانی ساق محبوب را به نی، مانند می‌کنند!
ساق محبوبم چون دامن بالا بزند چونان آستینی حریر آکنده از گلبرگ است!
 
برگردان: #موسی_اسوار



@asheghanehaye_fatima