💢 به نظر میرسد آمازونپرایم حساب ویژهای روی موفقیت «قهرمان» اصغری فرهادی در فصل جوایز باز کرده و آن را در داغترین نوبت اکران فیلمهای مهم سال اکران خواهد کرد.
ساعتی قبل زمان نمایش «قهرمان» در سینماهای آمریکا اعلام شد: این فیلم ۷ ژانویه ۲۰۲۲ (۱۷ دی) اکران خود را در سینماها آغاز خواهد کرد و از ۲۲ ژانویه از طریق سرویس آمازونپرایم برای تماشا در دسترس خواهد بود.
پیش از این پخشکنندهی فیلم در ایران اعلام کرده بود «قهرمان» پاییز در ایران اکران خواهد شد.
@arttalks
www.arttalks.ir
ساعتی قبل زمان نمایش «قهرمان» در سینماهای آمریکا اعلام شد: این فیلم ۷ ژانویه ۲۰۲۲ (۱۷ دی) اکران خود را در سینماها آغاز خواهد کرد و از ۲۲ ژانویه از طریق سرویس آمازونپرایم برای تماشا در دسترس خواهد بود.
پیش از این پخشکنندهی فیلم در ایران اعلام کرده بود «قهرمان» پاییز در ایران اکران خواهد شد.
@arttalks
www.arttalks.ir
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
.
✍ میلاد سعیدی
▪️ پسر ورزشکار و دماغشکستهای که کار را از استودیوهای هنری پاریس شروع کرد و طولی نکشید که تبدیل شد به مرد اول موج نوی سینمای فرانسه و البته بازیگر موردعلاقهی ژانلوک گدار که بیشتر دوست داشت پشت دوربین بنشیند تا در تحریریهی مجله کایه دو سینما...
ژانپل بلموندو از جمله کسانی است که پیش روی خود دیوارهای بزرگی چون لینو ونتورا، ژان گابن و حتا در ژانر کمدی لویی دوفونس را داشت. اما سرعت گذار نقشی او، از سینمای هنری شانزهلیزهپسند، به سمت گونههای خیابانی و پرجوشوخروشی که سردمدارانی چون ژرژ لوتنر، آنری ورنوی و فیلیپ لابرو را داشت، داستان را به کلی تغییر داد.
▪️ بلموندو در سالیان نخست، بیشتر در نقش مکملهای پررنگِ ستارگان دههی چهل و پنجاه ظاهر میشد، تا اینکه ملویل جوان که تازه مجوز دستیاریاش تبدیل به کارگردانی شده بود، به دنبالش آمد و میانهای بین تجارت و هنر ایجاد کرد با سه فیلم محوری که نقطهی مرکزی آنها بر «کلاه» استوار بود و در واقع نقطهعزیمت ژانپیر ملویل به سوی غمخواری گانگستری.
نسخهی کامل این یادداشت را در اینستاگرام آرتتاکس بخوانید
@arttalks
www.arttalks.ir
✍ میلاد سعیدی
▪️ پسر ورزشکار و دماغشکستهای که کار را از استودیوهای هنری پاریس شروع کرد و طولی نکشید که تبدیل شد به مرد اول موج نوی سینمای فرانسه و البته بازیگر موردعلاقهی ژانلوک گدار که بیشتر دوست داشت پشت دوربین بنشیند تا در تحریریهی مجله کایه دو سینما...
ژانپل بلموندو از جمله کسانی است که پیش روی خود دیوارهای بزرگی چون لینو ونتورا، ژان گابن و حتا در ژانر کمدی لویی دوفونس را داشت. اما سرعت گذار نقشی او، از سینمای هنری شانزهلیزهپسند، به سمت گونههای خیابانی و پرجوشوخروشی که سردمدارانی چون ژرژ لوتنر، آنری ورنوی و فیلیپ لابرو را داشت، داستان را به کلی تغییر داد.
▪️ بلموندو در سالیان نخست، بیشتر در نقش مکملهای پررنگِ ستارگان دههی چهل و پنجاه ظاهر میشد، تا اینکه ملویل جوان که تازه مجوز دستیاریاش تبدیل به کارگردانی شده بود، به دنبالش آمد و میانهای بین تجارت و هنر ایجاد کرد با سه فیلم محوری که نقطهی مرکزی آنها بر «کلاه» استوار بود و در واقع نقطهعزیمت ژانپیر ملویل به سوی غمخواری گانگستری.
نسخهی کامل این یادداشت را در اینستاگرام آرتتاکس بخوانید
@arttalks
www.arttalks.ir
Forwarded from نماوامگ
Media is too big
VIEW IN TELEGRAM
🎥 ویدئو/ دختری که راه مادر آدمکش خود را ادامه میدهد/ «میلکشیک باروتی»؛ ادای دین به تارانتینو
🔸متن: عرفان شفیعپور، گفتار: گلبو فیوضی، تدوین: حسین اکبری
🔗 لینک مطلب: https://www.namava.ir/mag/?p=68008
#ویدئو
#میلک_شیک_باروتی
@NamavaMag
🔸متن: عرفان شفیعپور، گفتار: گلبو فیوضی، تدوین: حسین اکبری
🔗 لینک مطلب: https://www.namava.ir/mag/?p=68008
#ویدئو
#میلک_شیک_باروتی
@NamavaMag
Forwarded from نماوامگ
Media is too big
VIEW IN TELEGRAM
🎥 ویدئو/ «دوربین کلر»؛ بیرون کشیدن لحظات انسانی از دل بدیهیترین اتفاقات
🔸متن: عرفان شفیعپور، ترجمه: محمد تقوی، گفتار: گلبو فیوضی، تدوین: حسین اکبری
🔗 لینک مطلب: https://www.namava.ir/mag/?p=68147
#ویدئو
#دوربین_کلر
@NamavaMag
🔸متن: عرفان شفیعپور، ترجمه: محمد تقوی، گفتار: گلبو فیوضی، تدوین: حسین اکبری
🔗 لینک مطلب: https://www.namava.ir/mag/?p=68147
#ویدئو
#دوربین_کلر
@NamavaMag
💢 چشماندازی در مه
✍🏻 گزارش اختصاصی یحیا نطنزی برای آرتتاکس از شصت و دومین جشنوارهی فیلم تسالونیکی – بخش اول
شصت و دومین دورهی جشنوارهی فیلم تسالونیکی از چهارم تا چهاردهم نوامبر در شهر ساحلی تسالونیکی یونان برگزار میشود. این جشنواره بهعنوان یکی از مهمترین رویدادهای سینمایی شرق اروپا و کشورهای منطقهي بالکان، هر سال میزبان تعداد زیادی از مهمترین آثار سینمای اروپا و به خصوص فیلمهای برگزیده در جشنوارههای برلین، کن و ونیز است. ترکیب فیلمهای حاضر در این جشنواره و برنامهی نمایش آنها به خوبی این سیاست را نشان میدهد. فیلم افتتاحیهی امسال «رویداد» ساختهی اودری دیوان بود که برندهی شیر طلایی جشنوارهی ونیز شده است. در شب اختتامیه هم قرار است «پاریس منطقهی سیزدهم» جدیدترین ساختهي ژاک اودیار به نمایش دربیاید که یکی از فیلمهای جنجالی جشنوارهی کن امسال بود. فیلم مجارستانی «جنگل: همه جا تو را میبینیم» که برندهی خرس نقرهای جشنوارهی برلین شده در بخش «افقهای باز» جشنواره حاضر است و فیلم فنلاندی «کوپهی شمارهی ۶» که همراه با «قهرمان» اصغر فرهادی برندهی جایزهی بزرگ جشنوارهی کن شد هم در بخش خارج از مسابقهی آن حضور دارد. به همین دلیل تجربهی حضور در جشنوارهي تسالونیکی میتواند برای منتقدان و سینمادوستانی که به دنبال چشماندازی بهروز از سینمای اروپا هستند تا حد زیادی کارگشا باشد. جشنوارهی امسال بخشهای جنبی دیگری هم دارد که هر کدام جذابیتهای خاص خودشان را دارند. بخشهایی مثل نمایش نسخهی ترمیمشدهی فیلمهای آلن رنه، چشمانداز سینمای یونان و کشورهای شرق اروپا و بخش مسابقهي اصلی که فیلمهای حاضر در آن الزاما به کشورهای اروپایی منحصر نمیشود.
شهر کوچک تسالونیکی در حاشیهی دریای اژه در روزهای جشنوارهی کاملا حال و هوای سینمایی دارد. در سرمای ماه نوامبر و هوای بارانی و گاهی مهگرفتهی تسالونیکی، سینماهای شهر گرمای مطبوعی دارند که هر سینمادوستی را به خودشان میکشانند؛ گرمایی که اگر با تجربهی تماشای فیلمهای دوستداشتنی همراه شود حتما به خاطرهای ماندگار هم تبدیل میشود. . البته هر فیلمی که در جشنوارهها نشان داده میشود الزاما قرار نیست درخشان و یا شاهکار از کار دربیاید. اما از ترکیب فیلمهای حاضر در شصت و دومین جشنوارهی فیلم تسالونیکی میتوان حدس زد تعدادی از آنها میتوانند به خلق این خاطرههای ماندگار کمک کنند. مجموعه یادداشتهایی که از امروز منتشر میشوند به معرفی و مرور مهمترین فیلمهایی میپردازند که در شصت و دومین جشنوارهي تسالونیکی حضور دارند؛ فیلمهایی خوب، متوسط یا بد که جزء آثار کنجکاویبرانگیز سینمای جهان در سال ۲۰۲۱ بودهاند.
arttalks.ir/wp-content/uploads/2021/11/POSTERS-33X48-TIFF-62-EN-A-560x600.jpg
www.arttalks.ir
🆔 t.me/arttalks
✍🏻 گزارش اختصاصی یحیا نطنزی برای آرتتاکس از شصت و دومین جشنوارهی فیلم تسالونیکی – بخش اول
شصت و دومین دورهی جشنوارهی فیلم تسالونیکی از چهارم تا چهاردهم نوامبر در شهر ساحلی تسالونیکی یونان برگزار میشود. این جشنواره بهعنوان یکی از مهمترین رویدادهای سینمایی شرق اروپا و کشورهای منطقهي بالکان، هر سال میزبان تعداد زیادی از مهمترین آثار سینمای اروپا و به خصوص فیلمهای برگزیده در جشنوارههای برلین، کن و ونیز است. ترکیب فیلمهای حاضر در این جشنواره و برنامهی نمایش آنها به خوبی این سیاست را نشان میدهد. فیلم افتتاحیهی امسال «رویداد» ساختهی اودری دیوان بود که برندهی شیر طلایی جشنوارهی ونیز شده است. در شب اختتامیه هم قرار است «پاریس منطقهی سیزدهم» جدیدترین ساختهي ژاک اودیار به نمایش دربیاید که یکی از فیلمهای جنجالی جشنوارهی کن امسال بود. فیلم مجارستانی «جنگل: همه جا تو را میبینیم» که برندهی خرس نقرهای جشنوارهی برلین شده در بخش «افقهای باز» جشنواره حاضر است و فیلم فنلاندی «کوپهی شمارهی ۶» که همراه با «قهرمان» اصغر فرهادی برندهی جایزهی بزرگ جشنوارهی کن شد هم در بخش خارج از مسابقهی آن حضور دارد. به همین دلیل تجربهی حضور در جشنوارهي تسالونیکی میتواند برای منتقدان و سینمادوستانی که به دنبال چشماندازی بهروز از سینمای اروپا هستند تا حد زیادی کارگشا باشد. جشنوارهی امسال بخشهای جنبی دیگری هم دارد که هر کدام جذابیتهای خاص خودشان را دارند. بخشهایی مثل نمایش نسخهی ترمیمشدهی فیلمهای آلن رنه، چشمانداز سینمای یونان و کشورهای شرق اروپا و بخش مسابقهي اصلی که فیلمهای حاضر در آن الزاما به کشورهای اروپایی منحصر نمیشود.
شهر کوچک تسالونیکی در حاشیهی دریای اژه در روزهای جشنوارهی کاملا حال و هوای سینمایی دارد. در سرمای ماه نوامبر و هوای بارانی و گاهی مهگرفتهی تسالونیکی، سینماهای شهر گرمای مطبوعی دارند که هر سینمادوستی را به خودشان میکشانند؛ گرمایی که اگر با تجربهی تماشای فیلمهای دوستداشتنی همراه شود حتما به خاطرهای ماندگار هم تبدیل میشود. . البته هر فیلمی که در جشنوارهها نشان داده میشود الزاما قرار نیست درخشان و یا شاهکار از کار دربیاید. اما از ترکیب فیلمهای حاضر در شصت و دومین جشنوارهی فیلم تسالونیکی میتوان حدس زد تعدادی از آنها میتوانند به خلق این خاطرههای ماندگار کمک کنند. مجموعه یادداشتهایی که از امروز منتشر میشوند به معرفی و مرور مهمترین فیلمهایی میپردازند که در شصت و دومین جشنوارهي تسالونیکی حضور دارند؛ فیلمهایی خوب، متوسط یا بد که جزء آثار کنجکاویبرانگیز سینمای جهان در سال ۲۰۲۱ بودهاند.
arttalks.ir/wp-content/uploads/2021/11/POSTERS-33X48-TIFF-62-EN-A-560x600.jpg
www.arttalks.ir
🆔 t.me/arttalks
ArtTalks
💢 چشماندازی در مه ✍🏻 گزارش اختصاصی یحیا نطنزی برای آرتتاکس از شصت و دومین جشنوارهی فیلم تسالونیکی – بخش اول شصت و دومین دورهی جشنوارهی فیلم تسالونیکی از چهارم تا چهاردهم نوامبر در شهر ساحلی تسالونیکی یونان برگزار میشود. این جشنواره بهعنوان یکی از مهمترین…
💢 قصه ای درباره عشق و هوس (لیلا بوزید)
✍🏻 اختصاصی یحیا نطنزی برای آرتتاکس از شصت و دومین جشنوارهی فیلم تسالونیکی – شمارهی دوم
دومین فیلم خانم لیلا بوزید اثریست دربارهی تردیدها و تجربهها. این بهترین توصیفیست که میشود برای «قصه ای دربارهي عشق و هوس» به کار برد؛ یک درام جوانانه که چند ماه پیش در بخش دو هفتهي کارگردانهای جشنوارهی کن به نمایش درآمد و از اولین فیلمهایی بود که بعد از رفع محدودیتهای ناشی از کرونا در فرانسه روی پرده رفت؛ فیلمی با بازخورد نسبتا موفق در مطبوعات فرانسوی و گیشهی فرانسه. «قصه ای دربارهي عشق و هوس» روایت غافلگیرکنندهای ندارد اما برگ برندهاش به پرداخت بصری و حسی آن برمیگردد. کارگردان توانسته تجربیات شخصیاش را به عنوان یک مهاجر در فرانسه تکیهگاهی بکند برای ساخت یک ملودرام پر افت و خیز دربارهی رابطهي یک دختر تونسی و یک پسر الجزایری که در شروع سال تحصیلی در دانشگاه سوربن با هم آشنا میشوند. از این نظر فیلم یک عاشقانهي امروزی دربارهی زندگی مهاجرهای عرب ساکن فرانسه است. اما در نگاه کلیتر، درام نسبتا جذابیست دربارهی پیچیدگیهای حسی و عاطفی که آدمها در مرز میان نوجوانی و جوانی پشت سر میگذرانند؛ پیچیدگیهایی که وقتی مثل شخصیتهای این فیلم، دو عرب ساکن پاریس این سالها باشند رنگ و بویی غیراروپایی هم به خودشان میگیرند. دردسرهای دلکندن از جامعه و خانوادهای مسلمان و تطبیق در فرهنگی جدید و نسبتا بیگانه از اصلیترین چالشهاییست که گریبان چنین شخصیتهایی را میگیرد. احمد و فرح در این فیلم هم از این قاعده مستثنا نیستند و به همین دلیل چالش وصال و یا جداییشان هم برای خودشان دغدغهای پر دستانداز میشود و هم برای مخاطبی که با آنها همذاتپنداری میکند. استفادهی جذاب لیلا بوزید از موسیقی و بازی خوب زبیدا بلاجمور در این مسیر بسیار به تأثیرگذاری فیلم کمک کردهاند.
«قصه ای دربارهي عشق و هوس» نه به دستهی فیلمهای بیجهت پرمدعای سال تعلق دارند و نه در جمع آثار توخالی و ضعیف امسال قرار میگیرد. روایت ساده و گیرایش باعث میشود در قالب یک فیلم استاندارد و نسبتا کمایراد با مخاطباش ارتباط برقرار کند و او را از وقتی که برای تماشای آن گذاشته پشیمان نکند.
arttalks.ir/wp-content/uploads/2021/11/111-560x600.jpg
www.arttalks.ir
🆔 t.me/arttalks
✍🏻 اختصاصی یحیا نطنزی برای آرتتاکس از شصت و دومین جشنوارهی فیلم تسالونیکی – شمارهی دوم
دومین فیلم خانم لیلا بوزید اثریست دربارهی تردیدها و تجربهها. این بهترین توصیفیست که میشود برای «قصه ای دربارهي عشق و هوس» به کار برد؛ یک درام جوانانه که چند ماه پیش در بخش دو هفتهي کارگردانهای جشنوارهی کن به نمایش درآمد و از اولین فیلمهایی بود که بعد از رفع محدودیتهای ناشی از کرونا در فرانسه روی پرده رفت؛ فیلمی با بازخورد نسبتا موفق در مطبوعات فرانسوی و گیشهی فرانسه. «قصه ای دربارهي عشق و هوس» روایت غافلگیرکنندهای ندارد اما برگ برندهاش به پرداخت بصری و حسی آن برمیگردد. کارگردان توانسته تجربیات شخصیاش را به عنوان یک مهاجر در فرانسه تکیهگاهی بکند برای ساخت یک ملودرام پر افت و خیز دربارهی رابطهي یک دختر تونسی و یک پسر الجزایری که در شروع سال تحصیلی در دانشگاه سوربن با هم آشنا میشوند. از این نظر فیلم یک عاشقانهي امروزی دربارهی زندگی مهاجرهای عرب ساکن فرانسه است. اما در نگاه کلیتر، درام نسبتا جذابیست دربارهی پیچیدگیهای حسی و عاطفی که آدمها در مرز میان نوجوانی و جوانی پشت سر میگذرانند؛ پیچیدگیهایی که وقتی مثل شخصیتهای این فیلم، دو عرب ساکن پاریس این سالها باشند رنگ و بویی غیراروپایی هم به خودشان میگیرند. دردسرهای دلکندن از جامعه و خانوادهای مسلمان و تطبیق در فرهنگی جدید و نسبتا بیگانه از اصلیترین چالشهاییست که گریبان چنین شخصیتهایی را میگیرد. احمد و فرح در این فیلم هم از این قاعده مستثنا نیستند و به همین دلیل چالش وصال و یا جداییشان هم برای خودشان دغدغهای پر دستانداز میشود و هم برای مخاطبی که با آنها همذاتپنداری میکند. استفادهی جذاب لیلا بوزید از موسیقی و بازی خوب زبیدا بلاجمور در این مسیر بسیار به تأثیرگذاری فیلم کمک کردهاند.
«قصه ای دربارهي عشق و هوس» نه به دستهی فیلمهای بیجهت پرمدعای سال تعلق دارند و نه در جمع آثار توخالی و ضعیف امسال قرار میگیرد. روایت ساده و گیرایش باعث میشود در قالب یک فیلم استاندارد و نسبتا کمایراد با مخاطباش ارتباط برقرار کند و او را از وقتی که برای تماشای آن گذاشته پشیمان نکند.
arttalks.ir/wp-content/uploads/2021/11/111-560x600.jpg
www.arttalks.ir
🆔 t.me/arttalks
ArtTalks
💢 قصه ای درباره عشق و هوس (لیلا بوزید) ✍🏻 اختصاصی یحیا نطنزی برای آرتتاکس از شصت و دومین جشنوارهی فیلم تسالونیکی – شمارهی دوم دومین فیلم خانم لیلا بوزید اثریست دربارهی تردیدها و تجربهها. این بهترین توصیفیست که میشود برای «قصه ای دربارهي عشق…
💢 اولین برف (حامی رمضان)
✍🏻 اختصاصی یحیا نطنزی برای آرتتاکس از شصت و دومین جشنوارهی فیلم تسالونیکی – شمارهی سوم
مهمترین مشکل «اولین برف» محافظهکاری آزاردهندهی آن است. از همان اولین سکانسهای فیلم مشخص میشود نه با فیلمی ضدجریان طرفیم که یک فیلمساز ایرانی فنلاندی خارج از مختصات سینمای ایران ساخته باشد. و نه با فیلمی که کاملا بخواهد به عنوان یک اثر متعارف از سینمای ایران شناخته شود. فیلمساز به دلیل سوژهی انتخابی و بستر داستانیاش این امکان را داشته که در طراحی افت و خیزهای قصه جسارت به خرج دهد و به زوایای متعدد سرگذشت یک خانوادهی ایرانی پناهنده در یک کشور اروپایی بپردازد. اما حاصل کار بیش از حد در سطح حرکت میکند و نمیتواند مخاطب خود را غافلگیر کند. خط سیر قصه هم یک مسیر قابل پیشبینی را طی میکند که به مهمترین نقطهی ضعف آن تبدیل میشود.
«اولین برف» بعد از راه یافتن به جشنوارهي برلین به یکی آثار کنجکاویبرانگیز سال تبدیل شد. خصوصا که شهاب حسینی در ادامهي تنوعطلبیهایش در بازیگری یکی از نقشهای اصلی آن را بازی میکرد. اما فیلم به جای اینکه به این کنجکاوی پاسخ قانعکنندهای بدهد بیشتر مخاطباش را سرخورده میکند. روایت فیلمساز در مقام یک کارگردان فنلاندی/ایرانی از سرگذشت خانوادهی پناهندهی فیلم هم از یک اجرای سردستی رنج میبرد و هم از یک روایت بیش از حد معمولی. مهمترین نشانهی این اجرای شکستخورده در بازی بازیگرانی دیده میشود که به نظر میرسد فارغ از درک نادرستشان از نقش، از هدایت صحیح کارگردان هم برخوردار نبودهاند. نمونهاش بازیگر نقش مادر (شبنم قربانی) که حداقل در مقایسه با حضور نسبتا گرم شهاب حسینی بیش از حد مصنوعی و سرد به نظر میرسد. تصور کنید موقعیت یک زن پناهندهی ایرانی که گرایشهای مذهبی دارد و به عنوان مثال نماز هم میخواند چقدر میتوانسته در پیشبرد درام نقش کلیدی بازی میکند. اما آنچه در فیلم به نمایش درمیآید جز از یک سری موقعیتهای کلیشهای فراتر نمیرود. خصوصا که در بزنگاههایی از مسیر قصه نقش او پررنگ میشود و به دلیل همین ضعف، سکانسها از تأثیرگذاری تهی میشوند.
از طرف دیگر، روایت فیلم هم به دلیل گرهگشایی زودهنگام از سرنوشت درخواست پناهندگی، خیلی زود جذابیتهای اولیهی خود را از دست میدهد. مشکل جایی جدی میشود که فیلمنامه نمیتواند بعد از این اتفاق، تمهید جدیدی برای جلب توجه تماشاگر رو کند و در ادامه با یک روایت کمدستانداز و نسبتا تخت به سراشیبی سقوط میکند. به همین دلیل پایانبندی فیلم هم که قرار بوده اوج استیصال این خانوادهی پناهنده را نشان دهد، پتانسل بالقوه جذاب خود را از دست میدهد. تنها برگ برندهی فیلم تمرکز بر زاویهی دید پسربچه، در چالش پیش روی خانواده است که به تنهایی نمیتواند بار ضعفهای فیلم را به دوش بکشد.
«اولین برف» میتوانست تا این حد فیلم محافظهکاری نباشد. میتوانست در پرداختن به زندگی یک خانوادهی پناهندهی ایرانی نگاهی تکبعدی نداشته باشد و جوانب مختلف ماجرا را هم ببیند. میتوانست از استراتژی یکی به نعل و یکی به میخ فراتر برود و جسارت بیشتری در طراحی قصهاش به خرج میدهد. در شکل فعلی حتا از درامهای اجتماعی نسبتا متعارفی که داخل ایران ساخته میشوند هم برندگی کمتری دارد و آدم را یاد پروژههای سازمانیای میاندازد که مثلا در سالهای گذشته با سرمایهگذاری بنیاد سینمایی فارابی در خارج از کشور ساخته میشدند. به همین دلیل نتیجه یک اثر بلاتکلیف از کار درآمده که سقف آن برای تواناییهای بازیگری شهاب حسینی هم بهشدت کوتاه است.
arttalks.ir/wp-content/uploads/2021/11/Any_Day_Now_1-560x600.jpg
www.arttalks.ir
🆔 t.me/arttalks
✍🏻 اختصاصی یحیا نطنزی برای آرتتاکس از شصت و دومین جشنوارهی فیلم تسالونیکی – شمارهی سوم
مهمترین مشکل «اولین برف» محافظهکاری آزاردهندهی آن است. از همان اولین سکانسهای فیلم مشخص میشود نه با فیلمی ضدجریان طرفیم که یک فیلمساز ایرانی فنلاندی خارج از مختصات سینمای ایران ساخته باشد. و نه با فیلمی که کاملا بخواهد به عنوان یک اثر متعارف از سینمای ایران شناخته شود. فیلمساز به دلیل سوژهی انتخابی و بستر داستانیاش این امکان را داشته که در طراحی افت و خیزهای قصه جسارت به خرج دهد و به زوایای متعدد سرگذشت یک خانوادهی ایرانی پناهنده در یک کشور اروپایی بپردازد. اما حاصل کار بیش از حد در سطح حرکت میکند و نمیتواند مخاطب خود را غافلگیر کند. خط سیر قصه هم یک مسیر قابل پیشبینی را طی میکند که به مهمترین نقطهی ضعف آن تبدیل میشود.
«اولین برف» بعد از راه یافتن به جشنوارهي برلین به یکی آثار کنجکاویبرانگیز سال تبدیل شد. خصوصا که شهاب حسینی در ادامهي تنوعطلبیهایش در بازیگری یکی از نقشهای اصلی آن را بازی میکرد. اما فیلم به جای اینکه به این کنجکاوی پاسخ قانعکنندهای بدهد بیشتر مخاطباش را سرخورده میکند. روایت فیلمساز در مقام یک کارگردان فنلاندی/ایرانی از سرگذشت خانوادهی پناهندهی فیلم هم از یک اجرای سردستی رنج میبرد و هم از یک روایت بیش از حد معمولی. مهمترین نشانهی این اجرای شکستخورده در بازی بازیگرانی دیده میشود که به نظر میرسد فارغ از درک نادرستشان از نقش، از هدایت صحیح کارگردان هم برخوردار نبودهاند. نمونهاش بازیگر نقش مادر (شبنم قربانی) که حداقل در مقایسه با حضور نسبتا گرم شهاب حسینی بیش از حد مصنوعی و سرد به نظر میرسد. تصور کنید موقعیت یک زن پناهندهی ایرانی که گرایشهای مذهبی دارد و به عنوان مثال نماز هم میخواند چقدر میتوانسته در پیشبرد درام نقش کلیدی بازی میکند. اما آنچه در فیلم به نمایش درمیآید جز از یک سری موقعیتهای کلیشهای فراتر نمیرود. خصوصا که در بزنگاههایی از مسیر قصه نقش او پررنگ میشود و به دلیل همین ضعف، سکانسها از تأثیرگذاری تهی میشوند.
از طرف دیگر، روایت فیلم هم به دلیل گرهگشایی زودهنگام از سرنوشت درخواست پناهندگی، خیلی زود جذابیتهای اولیهی خود را از دست میدهد. مشکل جایی جدی میشود که فیلمنامه نمیتواند بعد از این اتفاق، تمهید جدیدی برای جلب توجه تماشاگر رو کند و در ادامه با یک روایت کمدستانداز و نسبتا تخت به سراشیبی سقوط میکند. به همین دلیل پایانبندی فیلم هم که قرار بوده اوج استیصال این خانوادهی پناهنده را نشان دهد، پتانسل بالقوه جذاب خود را از دست میدهد. تنها برگ برندهی فیلم تمرکز بر زاویهی دید پسربچه، در چالش پیش روی خانواده است که به تنهایی نمیتواند بار ضعفهای فیلم را به دوش بکشد.
«اولین برف» میتوانست تا این حد فیلم محافظهکاری نباشد. میتوانست در پرداختن به زندگی یک خانوادهی پناهندهی ایرانی نگاهی تکبعدی نداشته باشد و جوانب مختلف ماجرا را هم ببیند. میتوانست از استراتژی یکی به نعل و یکی به میخ فراتر برود و جسارت بیشتری در طراحی قصهاش به خرج میدهد. در شکل فعلی حتا از درامهای اجتماعی نسبتا متعارفی که داخل ایران ساخته میشوند هم برندگی کمتری دارد و آدم را یاد پروژههای سازمانیای میاندازد که مثلا در سالهای گذشته با سرمایهگذاری بنیاد سینمایی فارابی در خارج از کشور ساخته میشدند. به همین دلیل نتیجه یک اثر بلاتکلیف از کار درآمده که سقف آن برای تواناییهای بازیگری شهاب حسینی هم بهشدت کوتاه است.
arttalks.ir/wp-content/uploads/2021/11/Any_Day_Now_1-560x600.jpg
www.arttalks.ir
🆔 t.me/arttalks
💢 چیزهای حقیقی (هری ووتلیف)
✍🏻 اختصاصی یحیا نطنزی برای آرتتاکس از شصت و دومین جشنوارهی فیلم تسالونیکی – شمارهی چهارم
فیلم جدید خانم هری ووتلیف از یک طرف درامهای عاشقانهای از جنس «پیش از غروب» ریچارد لینکلیتر را به یاد میآورد و از طرف دیگر درامهای روانشناختیای مثل «پدر» فلوریان زلر. در مواقعی حتا میتواند یادآور روایتهای نامتعارف آدرین لین هم باشد. این تداعیها هم به نفع فیلم تمام میشود و هم به ضرر آن. از یک طرف باعث میشود موقع تماشای فیلم از مواجه شدن با درام روانشناختی آن لذت ببری و با افت و خیزهای حسی شخصیت کِیت (روث ویلسون) همراه شوی. میتوانی با چالشهای روانی و عاطفی یک زن سی و چند سالهی بریتانیایی که گرفتار افسردگیست همذاتپنداری کنی و از توانایی فیلمساز برای سرک کشیدن به دالانهای ذهنی این شخصیت لذت ببری. حتی میتوانی جذب جسارت فیلمساز برای انتخاب یک فرم لغزنده میان واقعیت و خیال بشوی و از تلاش برای تشخیص مرزهای آن لذت ببری. اما در کنار همهی این جذابیتها میتوانی از عدم جاهطلبی، به معنای مثبتاش، در فیلم سرخورده بشوی و از چندپارهشدن روایت آن دلزده بشوی. از اینکه حاصل کارِ فیلمساز به جای اینکه یک هویت مستقل پیدا کند به ادای دین به فیلمهای محبوب او شبیه میشود و نمیتواند انسجام خود را تا انتها حفظ کند. و یا مهمتر اینکه از ابهام مستتر و منتشر در روایت فیلم آزار ببینی و در نهایت نتوانی جواب همهی پرسشهای طرح شده در آن را بگیری.
«چیزهای حقیقی» فارغ از این نقاط قوت و ضعف، یک برگ برندهی مهم دارد: بازی تحسینبرانگیز روث ویلسون که علاقمندان سریال «رابطه / The Affair» خاطرههای خوبی از او دارند. ویلسون ستارهی اصلی فیلم است و برای بازی در نقش یک زن پریشانحال و در عین حال عاشقپیشه هر چه در چنته داشته رو کرده است. فیلم از آشنایی غیرمنتظرهی او با مرد ناشناسی شروع میشود که تا انتهای داستان حتا ناماش مشخص نمیشود. مردی که دل شخصیت زن را میبرد و در ادامه او را به موقعیتهایی غیرمنتظره میکشاند. چالش اصلی ویلسون بازی در یک نقش فریبنده و در عین حال شکننده بوده که هر بازیگری از عهدهاش برنمیآيد. به همین دلیل در حضورهای جشنوارهای فیلم در جشنوارههای ونیز و لندن بازی او با تحسین زیادی مواجه شده است.
هری ووتلیف در مقام کارگردان در جمع فیلمسازان مستقل و جوان بریتانیایی چهرهی شناختهشدهای است. فیلم قبلیاش، «فقط تو» حضورهای جشنوارههای نسبتا موفقی داشته و فیلم جدیدش هم با همهی ایرادهایش قریحهي هنری و سلیقهی سینمایی خوب او را به رخ میکشد. ایدهی استفاده از قاب مربع و زومها و فوکوسهای حسابشده در «چیزهای حقیقی» برای تأکید بر وضعیت ذهنی آشفتهی شخصیت اصلی فیلم، از همین توانایی و سلیقه ناشی میشود. مهمترین مشکل چنین فیلمها و چنین فیلمسازهایی فقدان اصالت و پختگیست؛ نبود مؤلفهای که بتواند به حاصلِ کار رنگ و بویی اصیل ببخشد و آن را نسبت به دیگر آثار سینمایی سال متمایز کند. این شاید مهمترین ایراد فیلمهایی مثل «چیزهای حقیقی» باشد؛ فیلمهایی که ما را نسبت به آیندهی فیلمسازشان امیدوار میکنند اما خودشان به تنهایی راضیمان نمیکنند.
http://arttalks.ir/wp-content/uploads/2021/11/True_Things-560x600.jpg
www.arttalks.ir
🆔 t.me/arttalks
✍🏻 اختصاصی یحیا نطنزی برای آرتتاکس از شصت و دومین جشنوارهی فیلم تسالونیکی – شمارهی چهارم
فیلم جدید خانم هری ووتلیف از یک طرف درامهای عاشقانهای از جنس «پیش از غروب» ریچارد لینکلیتر را به یاد میآورد و از طرف دیگر درامهای روانشناختیای مثل «پدر» فلوریان زلر. در مواقعی حتا میتواند یادآور روایتهای نامتعارف آدرین لین هم باشد. این تداعیها هم به نفع فیلم تمام میشود و هم به ضرر آن. از یک طرف باعث میشود موقع تماشای فیلم از مواجه شدن با درام روانشناختی آن لذت ببری و با افت و خیزهای حسی شخصیت کِیت (روث ویلسون) همراه شوی. میتوانی با چالشهای روانی و عاطفی یک زن سی و چند سالهی بریتانیایی که گرفتار افسردگیست همذاتپنداری کنی و از توانایی فیلمساز برای سرک کشیدن به دالانهای ذهنی این شخصیت لذت ببری. حتی میتوانی جذب جسارت فیلمساز برای انتخاب یک فرم لغزنده میان واقعیت و خیال بشوی و از تلاش برای تشخیص مرزهای آن لذت ببری. اما در کنار همهی این جذابیتها میتوانی از عدم جاهطلبی، به معنای مثبتاش، در فیلم سرخورده بشوی و از چندپارهشدن روایت آن دلزده بشوی. از اینکه حاصل کارِ فیلمساز به جای اینکه یک هویت مستقل پیدا کند به ادای دین به فیلمهای محبوب او شبیه میشود و نمیتواند انسجام خود را تا انتها حفظ کند. و یا مهمتر اینکه از ابهام مستتر و منتشر در روایت فیلم آزار ببینی و در نهایت نتوانی جواب همهی پرسشهای طرح شده در آن را بگیری.
«چیزهای حقیقی» فارغ از این نقاط قوت و ضعف، یک برگ برندهی مهم دارد: بازی تحسینبرانگیز روث ویلسون که علاقمندان سریال «رابطه / The Affair» خاطرههای خوبی از او دارند. ویلسون ستارهی اصلی فیلم است و برای بازی در نقش یک زن پریشانحال و در عین حال عاشقپیشه هر چه در چنته داشته رو کرده است. فیلم از آشنایی غیرمنتظرهی او با مرد ناشناسی شروع میشود که تا انتهای داستان حتا ناماش مشخص نمیشود. مردی که دل شخصیت زن را میبرد و در ادامه او را به موقعیتهایی غیرمنتظره میکشاند. چالش اصلی ویلسون بازی در یک نقش فریبنده و در عین حال شکننده بوده که هر بازیگری از عهدهاش برنمیآيد. به همین دلیل در حضورهای جشنوارهای فیلم در جشنوارههای ونیز و لندن بازی او با تحسین زیادی مواجه شده است.
هری ووتلیف در مقام کارگردان در جمع فیلمسازان مستقل و جوان بریتانیایی چهرهی شناختهشدهای است. فیلم قبلیاش، «فقط تو» حضورهای جشنوارههای نسبتا موفقی داشته و فیلم جدیدش هم با همهی ایرادهایش قریحهي هنری و سلیقهی سینمایی خوب او را به رخ میکشد. ایدهی استفاده از قاب مربع و زومها و فوکوسهای حسابشده در «چیزهای حقیقی» برای تأکید بر وضعیت ذهنی آشفتهی شخصیت اصلی فیلم، از همین توانایی و سلیقه ناشی میشود. مهمترین مشکل چنین فیلمها و چنین فیلمسازهایی فقدان اصالت و پختگیست؛ نبود مؤلفهای که بتواند به حاصلِ کار رنگ و بویی اصیل ببخشد و آن را نسبت به دیگر آثار سینمایی سال متمایز کند. این شاید مهمترین ایراد فیلمهایی مثل «چیزهای حقیقی» باشد؛ فیلمهایی که ما را نسبت به آیندهی فیلمسازشان امیدوار میکنند اما خودشان به تنهایی راضیمان نمیکنند.
http://arttalks.ir/wp-content/uploads/2021/11/True_Things-560x600.jpg
www.arttalks.ir
🆔 t.me/arttalks
ArtTalks
💢 چیزهای حقیقی (هری ووتلیف) ✍🏻 اختصاصی یحیا نطنزی برای آرتتاکس از شصت و دومین جشنوارهی فیلم تسالونیکی – شمارهی چهارم فیلم جدید خانم هری ووتلیف از یک طرف درامهای عاشقانهای از جنس «پیش از غروب» ریچارد لینکلیتر را به یاد میآورد و از طرف دیگر درامهای…
💢 پرها (عمر الزهیری)
✍🏻 اختصاصی یحیا نطنزی برای آرتتاکس از شصت و دومین جشنوارهی فیلم تسالونیکی – شمارهی پنجم
فیلمسازان جوان مناطق عربزبان آسیا و آفریقا در سالهای اخیر سعی کردهاند تا حد ممکن چهرهای جدید از سینمای کشورهای خود به نمایش بگذارند و سینماگران مصری در این میان بیشتر از بقیه موفق شدهاند. نمونهاش دو فیلم «سعاد» ساختهی آیتن امین و «پرها» ساختهی عمر الزهیری که هر دو در جشنوارهی کن حاضر بودند و این روزها در جشنوارهی تسالونیکی هم به نمایش درمیآیند. اولی یکی از فیلمهای بخش مسابقهی اصلی کن بود که جایزهای به دست نیاورد. دومی اما در بخش «هفتهي بینالمللی منتقدان» برندهی جایزهی بزرگ شد و جایزهی فیپرشیِ همین بخش را هم گرفت. دیشب در گپ و گفتی با یک پخشکنندهی فرانسوی در حاشیهي جشنواره متوجه شدم در مصر رقابت شدیدی برای معرفی یکی از این دو فیلم به آکادمی اسکار وجود داشته و در نهایت با دخالت مدیران دولتی «سعاد» توانسته «پرها» را کنار بزند. آن هم به این بهانه که فیلم عمر الزهیری تصویری بیش از حد تلخ و سیاه از جامعهی مصر نشان میدهد و بهتر است مهر عنوان نمایندهی رسمی سینمای این کشور را به دوش نکشد. از قرار معلوم کلی جدل مطبوعاتی، مشابه آنچه در ایران هم نمونهاش را زیاد دیدهایم، در مطبوعات مصر درگرفته و درنهایت «پرها» با اینکه فیلم بهتری بوده و جوایز بیشتری هم برنده شده از فهرست کنار گذاشته شده است.
اما بین حدود صد فیلمی که در بخشهای مختلف جشنوارهی تسالونیکی به نمایش درمیآيند، «پرها» یکی از عجیبترینها و غیرمنتظرهترینهاست؛ فیلمی منتسب به جریان نوگرای سینمای مصر با مؤلفههای پررنگی از رئالیسم جادویی در بستر داستانیاش. ایدهی اولیهی آن که به عنوان خلاصهی داستان هم منتشر شده خودش گویای حس و حال نامتعارف فیلم است: در یک خانوادهی طبقهی کارگر و تهیدست قرار میشود برای یکی از بچهها جشن تولدی ترتیب داده شود. از یک شعبدهباز محلی دعوت میشود برای گرمکردن مجلس هر چه در چنته دارد رو کند. او در یکی از تصمیمات دیوانهوارش پدر خانواده را طی فرایندی به مرغ تبدیل میکند. مشکل اینجاست که در فرایند معکوس، وردهای جادوییاش دیگر عمل نمیکنند و پدر همچنان مرغ باقی میماند. در این وضعیت بلاهتبار و تا حدی مضحک، مادر خانواده باید هم جور همسرش در کالبد جدید را بکشد و هم جور بچههای قد و نیمقدی که چیزی برای خوردن ندارند. و این موقعیت تبدیل میشود به محملی برای خلق موقعیتهای تراژیک و گاهی کمیک که در ادامهی فیلم به نمایش درمیآیند.
جهانآخرالزمانی «پرها» تا حد زیادی یادآور دنیای سینمایی ویم وندرس در «پاریس، تگزاس» است. با این تفاوت که جغرافیای فیلم در اینجا ناکجاآبادی در مصر است و قهرمان فیلم هم به جای هری دین استنتون، یک زن نابازیگر است که برای اولین بار مقابل دوربین رفته است. در واقع، همهی شخصیتهای فیلم عمر الزهیری نابازیگران مصریاند که تقریبا در نقشهای خودشان اما در موقعیتهای ساختگی ظاهر شدهاند. از مردی که به زن خانواده چشم دارد گرفته، تا کارمندان کارخانه و مأموران پلیس که در دنیای مردسالار فیلم مهرههایی کلیدیاند. رنگبندی فیلم، تأکیدش بر فضاهای فرسوده، قاببندیهایی با چشماندازهای خاکگرفته و استفادهي حداقلی از دیالوگ هم باعث شده که فضای آخرالزمانی فیلم بیشتر به چشم بیایند. اما همهی این مؤلفهها در خدمت ایدهی محوری فیلم و همان رئالیسم جادوییایاند که باعث میشود «پرها» از بسیاری از فیلمهای سال متمایز به نظر برسد؛ مولفههایی که عیار طنز سیاه و دیوانهوار فیلم را بالا میبرند و مخاطب را تجربهی تماشای فیلم پشیمان نمیکنند.
http://arttalks.ir/wp-content/uploads/2021/11/Feathers-560x600.jpg
www.arttalks.ir
🆔 t.me/arttalks
✍🏻 اختصاصی یحیا نطنزی برای آرتتاکس از شصت و دومین جشنوارهی فیلم تسالونیکی – شمارهی پنجم
فیلمسازان جوان مناطق عربزبان آسیا و آفریقا در سالهای اخیر سعی کردهاند تا حد ممکن چهرهای جدید از سینمای کشورهای خود به نمایش بگذارند و سینماگران مصری در این میان بیشتر از بقیه موفق شدهاند. نمونهاش دو فیلم «سعاد» ساختهی آیتن امین و «پرها» ساختهی عمر الزهیری که هر دو در جشنوارهی کن حاضر بودند و این روزها در جشنوارهی تسالونیکی هم به نمایش درمیآیند. اولی یکی از فیلمهای بخش مسابقهی اصلی کن بود که جایزهای به دست نیاورد. دومی اما در بخش «هفتهي بینالمللی منتقدان» برندهی جایزهی بزرگ شد و جایزهی فیپرشیِ همین بخش را هم گرفت. دیشب در گپ و گفتی با یک پخشکنندهی فرانسوی در حاشیهي جشنواره متوجه شدم در مصر رقابت شدیدی برای معرفی یکی از این دو فیلم به آکادمی اسکار وجود داشته و در نهایت با دخالت مدیران دولتی «سعاد» توانسته «پرها» را کنار بزند. آن هم به این بهانه که فیلم عمر الزهیری تصویری بیش از حد تلخ و سیاه از جامعهی مصر نشان میدهد و بهتر است مهر عنوان نمایندهی رسمی سینمای این کشور را به دوش نکشد. از قرار معلوم کلی جدل مطبوعاتی، مشابه آنچه در ایران هم نمونهاش را زیاد دیدهایم، در مطبوعات مصر درگرفته و درنهایت «پرها» با اینکه فیلم بهتری بوده و جوایز بیشتری هم برنده شده از فهرست کنار گذاشته شده است.
اما بین حدود صد فیلمی که در بخشهای مختلف جشنوارهی تسالونیکی به نمایش درمیآيند، «پرها» یکی از عجیبترینها و غیرمنتظرهترینهاست؛ فیلمی منتسب به جریان نوگرای سینمای مصر با مؤلفههای پررنگی از رئالیسم جادویی در بستر داستانیاش. ایدهی اولیهی آن که به عنوان خلاصهی داستان هم منتشر شده خودش گویای حس و حال نامتعارف فیلم است: در یک خانوادهی طبقهی کارگر و تهیدست قرار میشود برای یکی از بچهها جشن تولدی ترتیب داده شود. از یک شعبدهباز محلی دعوت میشود برای گرمکردن مجلس هر چه در چنته دارد رو کند. او در یکی از تصمیمات دیوانهوارش پدر خانواده را طی فرایندی به مرغ تبدیل میکند. مشکل اینجاست که در فرایند معکوس، وردهای جادوییاش دیگر عمل نمیکنند و پدر همچنان مرغ باقی میماند. در این وضعیت بلاهتبار و تا حدی مضحک، مادر خانواده باید هم جور همسرش در کالبد جدید را بکشد و هم جور بچههای قد و نیمقدی که چیزی برای خوردن ندارند. و این موقعیت تبدیل میشود به محملی برای خلق موقعیتهای تراژیک و گاهی کمیک که در ادامهی فیلم به نمایش درمیآیند.
جهانآخرالزمانی «پرها» تا حد زیادی یادآور دنیای سینمایی ویم وندرس در «پاریس، تگزاس» است. با این تفاوت که جغرافیای فیلم در اینجا ناکجاآبادی در مصر است و قهرمان فیلم هم به جای هری دین استنتون، یک زن نابازیگر است که برای اولین بار مقابل دوربین رفته است. در واقع، همهی شخصیتهای فیلم عمر الزهیری نابازیگران مصریاند که تقریبا در نقشهای خودشان اما در موقعیتهای ساختگی ظاهر شدهاند. از مردی که به زن خانواده چشم دارد گرفته، تا کارمندان کارخانه و مأموران پلیس که در دنیای مردسالار فیلم مهرههایی کلیدیاند. رنگبندی فیلم، تأکیدش بر فضاهای فرسوده، قاببندیهایی با چشماندازهای خاکگرفته و استفادهي حداقلی از دیالوگ هم باعث شده که فضای آخرالزمانی فیلم بیشتر به چشم بیایند. اما همهی این مؤلفهها در خدمت ایدهی محوری فیلم و همان رئالیسم جادوییایاند که باعث میشود «پرها» از بسیاری از فیلمهای سال متمایز به نظر برسد؛ مولفههایی که عیار طنز سیاه و دیوانهوار فیلم را بالا میبرند و مخاطب را تجربهی تماشای فیلم پشیمان نمیکنند.
http://arttalks.ir/wp-content/uploads/2021/11/Feathers-560x600.jpg
www.arttalks.ir
🆔 t.me/arttalks
ArtTalks
💢 پرها (عمر الزهیری) ✍🏻 اختصاصی یحیا نطنزی برای آرتتاکس از شصت و دومین جشنوارهی فیلم تسالونیکی – شمارهی پنجم فیلمسازان جوان مناطق عربزبان آسیا و آفریقا در سالهای اخیر سعی کردهاند تا حد ممکن چهرهای جدید از سینمای کشورهای خود به نمایش بگذارند و سینماگران…
💢 از «کوپهی شمارهی شش» تا «سرزمین خاموش»
✍🏻 گزارش اختصاصی یحیا نطنزی برای آرتتاکس از شصت و دومین جشنوارهی فیلم تسالونیکی - شمارهی ششم و آخر
در آخرین روزهای جشنوارهي تسالونیکی هم فیلمها جذابتر شدند و هم مسترکلاسها. از یک طرف امکان تماشای فیلمهای مهمی مثل «کوپهی شمارهی شش» (یوهو کاسمانن) و «سرزمین خاموش» (آگا ووشچینسکا) پیش آمد. اولی که در جشنوارهي کن امسال به طور مشترک با «قهرمان» فرهادی برندهی جایزهی بزرگ شد، یکی از بهترین فیلمهای هنری اخیر سینمای اروپا با همهی ویژگیهای قابل انتظارمان از این سینماست؛ با یک رویکرد جالب نسبت به شکلگیری روابط انسانی، با کارگردانی به ظاهر ساده اما پرزحمتاش و با جهانبینی داستانی غیرمنتظرهاش. فیلمی نمونهای از سینمای فنلاند که در ماههای آينده بیشتر از آن خواهیم شنید و موقع تماشای آن واقعا سردمان میشود! «سرزمین خاموش» که محبوبترین فیلم جشنواره برای من بود و جایزهی فیپرشی را هم دریافت کرد، نمونهی درخشانی است از یک درام خانوادگی با چاشنی مضامین مد روز این روزهای جوامع اروپایی: بحران مهاجرت، مسئولیتگریزی مردان و عافیتطلبی زنها. فیلمی دربارهي یک چالش اخلاقی مهم که قصهاش را با حداقل امکانات تعریف میکند و به یک پایانبندی خلاقانه هم منتهی میشود. هم «کوپهی شمارهی شش» و هم «سرزمین خاموش» بهترین نمونه از آثاریاند که به جشنوارههای سینمایی هویت میدهند و میتوانند سلیقهی سینمایی تماشاگران را ارتقاء بدهند.
در شصت و دومین دورهي جشنوارهی تسالونیکی از طرف دیگر فرصت حضور در جلساتی مثل مسترکلاس تدوین فیلم «یک دور دیگر» توماس وینتربرگ هم فراهم شد. تدوینگران فیلم پرطرفدار وینتربرگ در این جلسهی دو ساعت و نیمه که امکان ضبط و تصویربرداری از آن وجود نداشت فرایند تدوین چند سکانس مهم «یک دور دیگر» را بازسازی کردند و پلان به پلان توضیح دادند چطور توانستهاند در اتاق مونتاژ به شکلگیری حس و حال نهایی اثر کمک بکنند. در پایان این جلسه بیشتر از همیشه میشد به درستی آن جملهی معروف ایمان آورد که هر فیلمی سه بار ساخته میشود: بار اول موقع نوشتن فیلمنامه، بار دوم موقع فیلمبرداری و بار سوم در اتاق مونتاژ. با توجه به بخشهایی از رافکاتی که در این مسترکلاس به نمایش درآمد، نسخهی اولیهی «یک دور دیگر» یک فیلم کمرمق و کشدار بوده با کلی شعارهای گلدرشت. نسخهی نهایی اما مثل یک سنگ قیمتی تا حد ممکن تراش خورده و تبدیل شده به یکی از مهمترین فیلمهای یکی دو سال اخیر سینمای دنیا. این جنس مسترکلاسها از آن رویدادهاییاند که فقط میشود در حاشیهی جشنوارههای سینمایی به آنها دسترسی داشت. استقبال بالا از آن هم نشان میداد مخاطبان و مهمانان جشنوارهی تسالونیکی سعی کردهاند از این فرصت نهایت استفاده را ببرند.
جشنوارهی تسالونیکی با این که جزو جشنوارههای سطح الف دنیا محسوب نمیشود اما سعی میکند چه در انتخاب فیلمها و چه در طراحی این بخشهای جانبی تا حد ممکن استانداردهای لازم برای تبدیلشدن به یک جشنوارهی آبرومند را رعایت کند. به همین دلیل توانسته است در شصت و دو دورهاش به عنوان مهمترین رویداد فرهنگی یونان اعتبار خودش را حفظ کند. و به همین دلیل حضور در آن در کنار پرسهزدن در مناطق تاریخی شهر و سر زدن به کافهها و رستورانهای شلوغ آن میتواند برای هر سینمادوستی به یکی خاطرات خوب ماه نوامبر تبدیل شود.
http://arttalks.ir/wp-content/uploads/2021/11/SilentLand-560x576.jpg
www.arttalks.ir
🆔 t.me/khosrow_naghibi
✍🏻 گزارش اختصاصی یحیا نطنزی برای آرتتاکس از شصت و دومین جشنوارهی فیلم تسالونیکی - شمارهی ششم و آخر
در آخرین روزهای جشنوارهي تسالونیکی هم فیلمها جذابتر شدند و هم مسترکلاسها. از یک طرف امکان تماشای فیلمهای مهمی مثل «کوپهی شمارهی شش» (یوهو کاسمانن) و «سرزمین خاموش» (آگا ووشچینسکا) پیش آمد. اولی که در جشنوارهي کن امسال به طور مشترک با «قهرمان» فرهادی برندهی جایزهی بزرگ شد، یکی از بهترین فیلمهای هنری اخیر سینمای اروپا با همهی ویژگیهای قابل انتظارمان از این سینماست؛ با یک رویکرد جالب نسبت به شکلگیری روابط انسانی، با کارگردانی به ظاهر ساده اما پرزحمتاش و با جهانبینی داستانی غیرمنتظرهاش. فیلمی نمونهای از سینمای فنلاند که در ماههای آينده بیشتر از آن خواهیم شنید و موقع تماشای آن واقعا سردمان میشود! «سرزمین خاموش» که محبوبترین فیلم جشنواره برای من بود و جایزهی فیپرشی را هم دریافت کرد، نمونهی درخشانی است از یک درام خانوادگی با چاشنی مضامین مد روز این روزهای جوامع اروپایی: بحران مهاجرت، مسئولیتگریزی مردان و عافیتطلبی زنها. فیلمی دربارهي یک چالش اخلاقی مهم که قصهاش را با حداقل امکانات تعریف میکند و به یک پایانبندی خلاقانه هم منتهی میشود. هم «کوپهی شمارهی شش» و هم «سرزمین خاموش» بهترین نمونه از آثاریاند که به جشنوارههای سینمایی هویت میدهند و میتوانند سلیقهی سینمایی تماشاگران را ارتقاء بدهند.
در شصت و دومین دورهي جشنوارهی تسالونیکی از طرف دیگر فرصت حضور در جلساتی مثل مسترکلاس تدوین فیلم «یک دور دیگر» توماس وینتربرگ هم فراهم شد. تدوینگران فیلم پرطرفدار وینتربرگ در این جلسهی دو ساعت و نیمه که امکان ضبط و تصویربرداری از آن وجود نداشت فرایند تدوین چند سکانس مهم «یک دور دیگر» را بازسازی کردند و پلان به پلان توضیح دادند چطور توانستهاند در اتاق مونتاژ به شکلگیری حس و حال نهایی اثر کمک بکنند. در پایان این جلسه بیشتر از همیشه میشد به درستی آن جملهی معروف ایمان آورد که هر فیلمی سه بار ساخته میشود: بار اول موقع نوشتن فیلمنامه، بار دوم موقع فیلمبرداری و بار سوم در اتاق مونتاژ. با توجه به بخشهایی از رافکاتی که در این مسترکلاس به نمایش درآمد، نسخهی اولیهی «یک دور دیگر» یک فیلم کمرمق و کشدار بوده با کلی شعارهای گلدرشت. نسخهی نهایی اما مثل یک سنگ قیمتی تا حد ممکن تراش خورده و تبدیل شده به یکی از مهمترین فیلمهای یکی دو سال اخیر سینمای دنیا. این جنس مسترکلاسها از آن رویدادهاییاند که فقط میشود در حاشیهی جشنوارههای سینمایی به آنها دسترسی داشت. استقبال بالا از آن هم نشان میداد مخاطبان و مهمانان جشنوارهی تسالونیکی سعی کردهاند از این فرصت نهایت استفاده را ببرند.
جشنوارهی تسالونیکی با این که جزو جشنوارههای سطح الف دنیا محسوب نمیشود اما سعی میکند چه در انتخاب فیلمها و چه در طراحی این بخشهای جانبی تا حد ممکن استانداردهای لازم برای تبدیلشدن به یک جشنوارهی آبرومند را رعایت کند. به همین دلیل توانسته است در شصت و دو دورهاش به عنوان مهمترین رویداد فرهنگی یونان اعتبار خودش را حفظ کند. و به همین دلیل حضور در آن در کنار پرسهزدن در مناطق تاریخی شهر و سر زدن به کافهها و رستورانهای شلوغ آن میتواند برای هر سینمادوستی به یکی خاطرات خوب ماه نوامبر تبدیل شود.
http://arttalks.ir/wp-content/uploads/2021/11/SilentLand-560x576.jpg
www.arttalks.ir
🆔 t.me/khosrow_naghibi
💢 قیصر؛ فیلمی که اسکورسیزی و تارانتینو دوست خواهند داشت
در شمارهی دسامبر ۲۰۲۱ مجلهی سینمایی بسیار معتبر «سایت اند ساند» (که زودتر از تاریخ روی جلد منتشر میشود)، دیوید تامسون منتقد و مورخ ۸۰سالهی بریتانیایی و از مهمترین سینمایینویسان معاصر در صفحهی «گمشده و پیداشده» (LOST AND FOUND) از فیلم «قیصر» مسعود کیمیایی نوشته است.
امروز روزنامهی همشهری با ترجمهای از محمدناصر احدی این نوشته را منتشر کرده است. بخشهایی از نوشتهی تامسون را نیمقرن پس از نمایش «قیصر» با هم بخوانیم که زیرتیتر اصلیاش چنین است: اگر فکر میکنید آغاز و پایان سینمای ایران با عباس کیارستمی است، این تراژدی انتقام ساختهی ۱۹۶۹ چشمانتان را بازتر خواهد کرد.
◾وقتی دو سال پیش برای اولینبار «تراژدی انتقامجویانه»ی مسعود کیمیایی، «قیصر» - موفقیتی بزرگ در گیشهی سینمای ایران در سال ۱۹۶۹ و فیلمی کالت در میان ایرانیان - را دیدم، بلافاصله یاد «کارتر را بگیرید» (۱۹۶۹) ساختهی مایک هاجِز افتادم. در ساخت فیلم، خشونت و استعداد ذاتی مشابهی وجود داشت...
متن کامل این نوشته را در آرتتاکس بخوانید.
www.arttalks.ir
🆔 t.me/arttalks
در شمارهی دسامبر ۲۰۲۱ مجلهی سینمایی بسیار معتبر «سایت اند ساند» (که زودتر از تاریخ روی جلد منتشر میشود)، دیوید تامسون منتقد و مورخ ۸۰سالهی بریتانیایی و از مهمترین سینمایینویسان معاصر در صفحهی «گمشده و پیداشده» (LOST AND FOUND) از فیلم «قیصر» مسعود کیمیایی نوشته است.
امروز روزنامهی همشهری با ترجمهای از محمدناصر احدی این نوشته را منتشر کرده است. بخشهایی از نوشتهی تامسون را نیمقرن پس از نمایش «قیصر» با هم بخوانیم که زیرتیتر اصلیاش چنین است: اگر فکر میکنید آغاز و پایان سینمای ایران با عباس کیارستمی است، این تراژدی انتقام ساختهی ۱۹۶۹ چشمانتان را بازتر خواهد کرد.
◾وقتی دو سال پیش برای اولینبار «تراژدی انتقامجویانه»ی مسعود کیمیایی، «قیصر» - موفقیتی بزرگ در گیشهی سینمای ایران در سال ۱۹۶۹ و فیلمی کالت در میان ایرانیان - را دیدم، بلافاصله یاد «کارتر را بگیرید» (۱۹۶۹) ساختهی مایک هاجِز افتادم. در ساخت فیلم، خشونت و استعداد ذاتی مشابهی وجود داشت...
متن کامل این نوشته را در آرتتاکس بخوانید.
www.arttalks.ir
🆔 t.me/arttalks
💢 اکران خیریه «قهرمان» در شیراز
/تمام درآمد حاصل از فروش این اکران صرف آزاد کردن زندانیان مالی شد/
روز چهارشنبه، سوم آذر ماه، اکران خیریه «قهرمان» در شهر شیراز با حضور امیر جدیدی، سحر گلدوست و بازیگران شیرازی این فیلم سینمایی برگزار شد. صد در صد درآمد حاصل از فروش بلیتها و همچنین همت عالی تماشاگران و مخاطبان این فیلم سینمایی در هنر شهر آفتاب شیراز در این مراسم، صرف آزاد کردن زندانیان مالی میشود.
در این مراسم مبلغ هفتاد و پنج میلیون و صد و بیست هزار تومان از حضور تماشاگران و همت عالی آنها جمعآوری شد که به منظور آزاد کردن زندانیها به ستاد آزادی زندانیان استان فارس داده شده است.
عکس: امیرحسین شجاعی
www.arttalks.ir
@arttalks
/تمام درآمد حاصل از فروش این اکران صرف آزاد کردن زندانیان مالی شد/
روز چهارشنبه، سوم آذر ماه، اکران خیریه «قهرمان» در شهر شیراز با حضور امیر جدیدی، سحر گلدوست و بازیگران شیرازی این فیلم سینمایی برگزار شد. صد در صد درآمد حاصل از فروش بلیتها و همچنین همت عالی تماشاگران و مخاطبان این فیلم سینمایی در هنر شهر آفتاب شیراز در این مراسم، صرف آزاد کردن زندانیان مالی میشود.
در این مراسم مبلغ هفتاد و پنج میلیون و صد و بیست هزار تومان از حضور تماشاگران و همت عالی آنها جمعآوری شد که به منظور آزاد کردن زندانیها به ستاد آزادی زندانیان استان فارس داده شده است.
عکس: امیرحسین شجاعی
www.arttalks.ir
@arttalks
Forwarded from نماوامگ
Media is too big
VIEW IN TELEGRAM
🎥 ویدئو / «نام من»؛ سریالی پرتعلیق و هیجانانگیز
🔸متن: عرفان شفیعپور، ترجمه: محمد تقوی، گفتار: گلبو فیوضی، تدوین: حسین اکبری
🔗 لینک مطلب: https://www.namava.ir/mag/?p=70420
#ویدئو
#نام_من
@NamavaMag
🔸متن: عرفان شفیعپور، ترجمه: محمد تقوی، گفتار: گلبو فیوضی، تدوین: حسین اکبری
🔗 لینک مطلب: https://www.namava.ir/mag/?p=70420
#ویدئو
#نام_من
@NamavaMag
💢 برندگان بهترین آثار سینمایی امسال از سوی هیأت ملی نقد آمریکا مشخص شدند و فیلم جدید پل توماس اندرسون یعنی «پیتزای لیکریش» برندهی بزرگ شب بود.
💢 «پیتزای لیکریش» توانست به مقام بهترین فیلم سال برسد و خود اندرسون نیز جایزهی بهترین کارگردان را از آن خود کرد. به این ترتیب «پیتزای لیکریش» کمپین خود را برای اسکار بهترین فیلم، پرقدرت و در رقابتی غیرقابل پیشبینی آغاز کرده. باید دید آیا این موفقیت در مراسم فردای منتقدان فیلم نیویورک ادامه خواهد داشت یا نه.
دو جایزهی مهم دیگر امسال هیأت نقد ملی آمریکا هم عبارتند از:
🎭 ویل اسمیت به عنوان بهترین بازیگر مرد در فیلم «شاه ریچارد»
🎭 ریچل زگلر به عنوان بهترین بازیگر زن در فیلم «داستان وستساید»
💢 در این میان نکتهی قابل توجه برای سینمای ایران، حضور «قهرمان» اصغر فرهادی در لیست برندگان هیأت ملی نقد آمریکاست. این فیلم توانست در دو بخش بهترین فیلمنامهی غیراقتباسی و بهترین فیلم غیرانگلیسیزبان انتخاب این انجمن باشد.
🆔 t.me/arttalks
www.arttalks.ir
💢 «پیتزای لیکریش» توانست به مقام بهترین فیلم سال برسد و خود اندرسون نیز جایزهی بهترین کارگردان را از آن خود کرد. به این ترتیب «پیتزای لیکریش» کمپین خود را برای اسکار بهترین فیلم، پرقدرت و در رقابتی غیرقابل پیشبینی آغاز کرده. باید دید آیا این موفقیت در مراسم فردای منتقدان فیلم نیویورک ادامه خواهد داشت یا نه.
دو جایزهی مهم دیگر امسال هیأت نقد ملی آمریکا هم عبارتند از:
🎭 ویل اسمیت به عنوان بهترین بازیگر مرد در فیلم «شاه ریچارد»
🎭 ریچل زگلر به عنوان بهترین بازیگر زن در فیلم «داستان وستساید»
💢 در این میان نکتهی قابل توجه برای سینمای ایران، حضور «قهرمان» اصغر فرهادی در لیست برندگان هیأت ملی نقد آمریکاست. این فیلم توانست در دو بخش بهترین فیلمنامهی غیراقتباسی و بهترین فیلم غیرانگلیسیزبان انتخاب این انجمن باشد.
🆔 t.me/arttalks
www.arttalks.ir
Forwarded from هری پاتر | Wizarding Center
Media is too big
VIEW IN TELEGRAM
Forwarded from فیلم سینمایی «مست عشق»
Media is too big
VIEW IN TELEGRAM
🎥
انتشار تازه ترین تیزر فیلم «مست عشق» همزمان با بزرگداشت حضرت مولانا
.
تازه ترین تیزر فیلم «مست عشق» به کارگردانی حسن فتحی و تهیه کنندگی مهران برومند و حسین علیزاده همزمان با هفتصد و چهل و هشتمین سالگرد ولادت حضرت مولانا جلالالدین بلخی منتشر شد.
.
داستان مولانا جلالالدین مولوی با نام «مست عشق» در سال ۲۰۲۲ اکران خواهد شد.
.
شهاب حسینی، پارسا پیروزفر، هانده ارچل، بوراک توزکوپاران، بوران کوزوم، سلما ارگچ، حسام منظور، بنسو سورال و ابراهیم چلیک کول گروه بازیگران «مست عشق» را تشکیل می دهند.
.
Vuslatının 748. yıl dönümünde Mevlânâ Celâleddîn-i Rûmî’yi rahmet ve minnetle anıyoruz. #ŞebiArus
Mevlânâ Celâleddîn-i Rûmî'nin hikayesi "Mevlana-Mest-i Aşk" 2022'de sinemalarda. #MestiAşk
Aşk; Sandığın Kadar Değil, Yandığın Kadardır.
انتشار تازه ترین تیزر فیلم «مست عشق» همزمان با بزرگداشت حضرت مولانا
.
تازه ترین تیزر فیلم «مست عشق» به کارگردانی حسن فتحی و تهیه کنندگی مهران برومند و حسین علیزاده همزمان با هفتصد و چهل و هشتمین سالگرد ولادت حضرت مولانا جلالالدین بلخی منتشر شد.
.
داستان مولانا جلالالدین مولوی با نام «مست عشق» در سال ۲۰۲۲ اکران خواهد شد.
.
شهاب حسینی، پارسا پیروزفر، هانده ارچل، بوراک توزکوپاران، بوران کوزوم، سلما ارگچ، حسام منظور، بنسو سورال و ابراهیم چلیک کول گروه بازیگران «مست عشق» را تشکیل می دهند.
.
Vuslatının 748. yıl dönümünde Mevlânâ Celâleddîn-i Rûmî’yi rahmet ve minnetle anıyoruz. #ŞebiArus
Mevlânâ Celâleddîn-i Rûmî'nin hikayesi "Mevlana-Mest-i Aşk" 2022'de sinemalarda. #MestiAşk
Aşk; Sandığın Kadar Değil, Yandığın Kadardır.
رسانهی حوزهنیوز در گزارشی، جزئیات بیشتری را از شکایت طلاب علیه بازیگران زن منتشر کرده است.
در حالی که نزدیک به ده سال قبل #فرج_الله_سلحشور به بازیگران زن صفت ناپسندی را نسبت داد، مهمترین مواردی که امروز این افراد در شکایتشان به بازیگران زن نسبت دادهاند:
جریحهدار کردن عفت و اخلاق عمومی
ترغیب افراد به ارتکاب جرائم منافی عفت؛
توهین به مقدسات؛
تضعیف بنیان خانواده
است.
▪️ در گزارش تازهی حوزهنیوز، هم نام پانزده بازیگر زن و هم تعداد شاکیان و پراکندگیشان در سطح کشور منتشر شده.
▪️ شاکیان این پرونده ۱۱۰ نفر هستند که بر اساس پیگیریهای خبرنگار حوزهنیوز از ۱۴ استان کشور هستند.
▪️ چه اقشاری شکایت کردهاند؟
این شکایت اختصاص به صنف یا قشر خاصی ندارد و بررسیها نشان میدهد که طلبه، دانشجو، استاد، خانهدار، کارمند و اصناف مختلف شکایت را امضا کردهاند.
▪️ از چه کسانی شکایت شده؟
سرکار خانمها: نیوشا ضیغمی، شبنم مقدمی، بهنوش بختیاری، سحر قریشی، فلور نظری، آزاده صمدی، بهاره رهنما، الناز شاکردوست، الهام صالحی، صباکمالی، الهام حمیدی، ریحانه پارسا، سمانه پاکدل، لیندا کیانی.
📷 مریم رضوی
🆔 @arttalks
www.arttalks.ir
در حالی که نزدیک به ده سال قبل #فرج_الله_سلحشور به بازیگران زن صفت ناپسندی را نسبت داد، مهمترین مواردی که امروز این افراد در شکایتشان به بازیگران زن نسبت دادهاند:
جریحهدار کردن عفت و اخلاق عمومی
ترغیب افراد به ارتکاب جرائم منافی عفت؛
توهین به مقدسات؛
تضعیف بنیان خانواده
است.
▪️ در گزارش تازهی حوزهنیوز، هم نام پانزده بازیگر زن و هم تعداد شاکیان و پراکندگیشان در سطح کشور منتشر شده.
▪️ شاکیان این پرونده ۱۱۰ نفر هستند که بر اساس پیگیریهای خبرنگار حوزهنیوز از ۱۴ استان کشور هستند.
▪️ چه اقشاری شکایت کردهاند؟
این شکایت اختصاص به صنف یا قشر خاصی ندارد و بررسیها نشان میدهد که طلبه، دانشجو، استاد، خانهدار، کارمند و اصناف مختلف شکایت را امضا کردهاند.
▪️ از چه کسانی شکایت شده؟
سرکار خانمها: نیوشا ضیغمی، شبنم مقدمی، بهنوش بختیاری، سحر قریشی، فلور نظری، آزاده صمدی، بهاره رهنما، الناز شاکردوست، الهام صالحی، صباکمالی، الهام حمیدی، ریحانه پارسا، سمانه پاکدل، لیندا کیانی.
📷 مریم رضوی
🆔 @arttalks
www.arttalks.ir
Media is too big
VIEW IN TELEGRAM
💢 تریلر فیلم «دکتر استرنج در مولتیورس جنون» با بازی بندیکت کامبربچ و الیزابت اولسن
✅ با زیرنویس فارسی اختصاصی - ترجمه از محمد تقوی
▪️ شب گذشته تریلر فیلم #دکتر_استرنج_در_مولتی_ورس_جنون منتشر شد. فیلم مورد انتظاری که داستانش در ادامهی «اسپایدرمن: راهی به خانه نیست» و سریال #وانداویژن است.
▪️ با توجه به آغاز تریلر بهنظر میرسد به لطف مولتیورسها بسیاری از ابرقهرمانهای مارول را در این فیلم مشاهده کنیم.
@arttalks
www.arttalks.ir
✅ با زیرنویس فارسی اختصاصی - ترجمه از محمد تقوی
▪️ شب گذشته تریلر فیلم #دکتر_استرنج_در_مولتی_ورس_جنون منتشر شد. فیلم مورد انتظاری که داستانش در ادامهی «اسپایدرمن: راهی به خانه نیست» و سریال #وانداویژن است.
▪️ با توجه به آغاز تریلر بهنظر میرسد به لطف مولتیورسها بسیاری از ابرقهرمانهای مارول را در این فیلم مشاهده کنیم.
@arttalks
www.arttalks.ir
صبح امروز به وقت تهران ۷۹مین مراسم گلدن گلوب برگزار شد و لیست برگزیدگان به شرح ذیل است:
▪️ بهترین فیلم درام:
«قدرت سگان»
▪️ بهترین فیلم کمدی یا موزیکال:
«#داستان_وست_ساید»
▪️ بهترین کارگردانی:
#جین_کمپیون برای «قدرت سگان»
▪️ بهترین فیلمنامه:
#کنت_برانا برای «#بلفاست»
▪️ بهترین بازیگر مرد (درام):
#ویل_اسمیت برای «شاه ریچارد»
▪️ بهترین بازیگر زن (درام):
#نیکول_کیدمن برای «ریکاردو بودن»
▪️ بهترین بازیگر مرد (کمدی یا موزیکال):
#اندرو_گارفیلد برای «تیکتیک... بوم»
▪️ بهترین بازیگر زن (کمدی یا موزیکال):
ریچل زگلر برای «داستان وستساید»
▪️بهترین فیلم غیرانگلیسیزبان:
«خودروی مرا بران» از ریوسوکه هاماگوچی
▪️ بهترین سریال درام:
«وراثت»
▪️ بهترین سریال کمدی یا موزیکال:
«هکز»
▪️ بهترین بازیگر مرد سریال درام:
#جرمی_استرانگ برای «وراثت»
▪️ بهترین بازیگر زن سریال درام:
میشلا رودریگوئز برای «ژست»
▪️ بهترین بازیگر زن سریال کمدی یا موزیکال:
جین اسمارت برای «هکز»
▪️ بهترین بازیگر مرد سریال کمدی یا موزیکال:
جیسون سودیکیس برای «تد لاسو»
▪️ بهترین مینیسریال یا تلهفیلم:
«راهآهن زیرزمینی»
@arttalks
▪️ بهترین فیلم درام:
«قدرت سگان»
▪️ بهترین فیلم کمدی یا موزیکال:
«#داستان_وست_ساید»
▪️ بهترین کارگردانی:
#جین_کمپیون برای «قدرت سگان»
▪️ بهترین فیلمنامه:
#کنت_برانا برای «#بلفاست»
▪️ بهترین بازیگر مرد (درام):
#ویل_اسمیت برای «شاه ریچارد»
▪️ بهترین بازیگر زن (درام):
#نیکول_کیدمن برای «ریکاردو بودن»
▪️ بهترین بازیگر مرد (کمدی یا موزیکال):
#اندرو_گارفیلد برای «تیکتیک... بوم»
▪️ بهترین بازیگر زن (کمدی یا موزیکال):
ریچل زگلر برای «داستان وستساید»
▪️بهترین فیلم غیرانگلیسیزبان:
«خودروی مرا بران» از ریوسوکه هاماگوچی
▪️ بهترین سریال درام:
«وراثت»
▪️ بهترین سریال کمدی یا موزیکال:
«هکز»
▪️ بهترین بازیگر مرد سریال درام:
#جرمی_استرانگ برای «وراثت»
▪️ بهترین بازیگر زن سریال درام:
میشلا رودریگوئز برای «ژست»
▪️ بهترین بازیگر زن سریال کمدی یا موزیکال:
جین اسمارت برای «هکز»
▪️ بهترین بازیگر مرد سریال کمدی یا موزیکال:
جیسون سودیکیس برای «تد لاسو»
▪️ بهترین مینیسریال یا تلهفیلم:
«راهآهن زیرزمینی»
@arttalks