مجله ی هنر و خلاقیت
4.08K subscribers
18.8K photos
9.79K videos
75 files
1.83K links
Download Telegram
#عروس_خون‌بس 🔞

بعد از #عروسی با اشاره آقا به سمت #حجله رفتم خانم بزرگ اومد سمتمو #دستمالی رو بهم داد و با کنایه گفت: _وای بحالت اگه #باکره نباشی،با ترس رو به ارباب گفتم: _آقا میشه امشبو بهم فرصت بدید، محکم کوبید تو #صورتمو گفت: _نکنه فکر کردی عروس این خونه ای؟ تو فقط واسم یه بچه میاری فهمیدی؟ با خشم #لباس عروسمو #پاره کرد و دستشو #زیر‌دلم کشید که همسر اول ارباب با #شلاق وارد اتاق شد با ترس دستامو رو بدن #لختم گذاشتم که #ارباب در حالی که کمربندشو باز میکرد..🔞

https://tttttt.me/joinchat/AAAAAFDf3We_1uQpbk0d_A
لخت شدمو با صدای بلند خدمتکار شخصیم رو صدا زدم _رویاااا زود بیا اینجا ببینم!در کسری از ثانیه وارد اتاق شد با دیدن بلدن لختم برگشت وبهم پشت کرد_ آقا؟؟؟_برگرد فکر کنم بهت اجازه ندادم که روتو برگردونی!با مکث به سمتم چرخید و برای اولین بار فقط به چشمام نگاه کرد.._خیلی خسته م بیا بدنمو ماساژ بده با لکنت گفت:_میشه لباس بپوشید _نخیر... زود باش بیا حالم خوب نیست..با اکراه جلو ا مد که رو تخت درازکشیدم قبل اینکه رو تخت بشینه دستشو گرفتمو روی....
#ارباب_خدمتکار
https://tttttt.me/joinchat/AAAAAFIPW46_f0ku-WFRXA
Forwarded from تبلیغات تضمینی💯 گسترده (ساتگین)
لخت شدمو با صدای بلند خدمتکار شخصیم رو صدا زدم _همراززز زود بیا اینجا ببینم!در کسری از ثانیه وارد اتاق شد با دیدن بلدن لختم برگشت وبهم پشت کرد_ آقا؟؟؟_برگرد فکر کنم بهت اجازه ندادم که روتو برگردونی!با مکث به سمتم چرخید و برای اولین بار فقط به چشمام نگاه کرد.._خیلی خسته م بیا بدنمو ماساژ بده با لکنت گفت:_میشه لباس بپوشید _نخیر... زود باش بیا حالم خوب نیست..با اکراه جلو ا مد که رو تخت درازکشیدم قبل اینکه رو تخت بشینه دستشو گرفتمو روی....
#ارباب_خدمتکار
https://tttttt.me/joinchat/AAAAAFIPW46_f0ku-WFRXA
لخت شدمو با صدای بلند خدمتکار شخصیم رو صدا زدم _همراززز زود بیا اینجا ببینم!در کسری از ثانیه وارد اتاق شد با دیدن بلدن لختم برگشت وبهم پشت کرد_ آقا؟؟؟_برگرد فکر کنم بهت اجازه ندادم که روتو برگردونی!با مکث به سمتم چرخید و برای اولین بار فقط به چشمام نگاه کرد.._خیلی خسته م بیا بدنمو ماساژ بده با لکنت گفت:_میشه لباس بپوشید _نخیر... زود باش بیا حالم خوب نیست..با اکراه جلو ا مد که رو تخت درازکشیدم قبل اینکه رو تخت بشینه دستشو گرفتمو روی....
#ارباب_خدمتکار
https://tttttt.me/joinchat/AAAAAFIPW46_f0ku-WFRXA
لخت شدمو با صدای بلند خدمتکار شخصیم رو صدا زدم _همراززز زود بیا اینجا ببینم!در کسری از ثانیه وارد اتاق شد با دیدن بلدن لختم برگشت وبهم پشت کرد_ آقا؟؟؟_برگرد فکر کنم بهت اجازه ندادم که روتو برگردونی!با مکث به سمتم چرخید و برای اولین بار فقط به چشمام نگاه کرد.._خیلی خسته م بیا بدنمو ماساژ بده با لکنت گفت:_میشه لباس بپوشید _نخیر... زود باش بیا حالم خوب نیست..با اکراه جلو ا مد که رو تخت درازکشیدم قبل اینکه رو تخت بشینه دستشو گرفتمو روی....
#ارباب_خدمتکار
https://tttttt.me/joinchat/AAAAAFIPW46_f0ku-WFRXA
لخت شدمو با صدای بلند خدمتکار شخصیم رو صدا زدم _همراززز زود بیا اینجا ببینم!در کسری از ثانیه وارد اتاق شد با دیدن بلدن لختم برگشت وبهم پشت کرد_ آقا؟؟؟_برگرد فکر کنم بهت اجازه ندادم که روتو برگردونی!با مکث به سمتم چرخید و برای اولین بار فقط به چشمام نگاه کرد.._خیلی خسته م بیا بدنمو ماساژ بده با لکنت گفت:_میشه لباس بپوشید _نخیر... زود باش بیا حالم خوب نیست..با اکراه جلو ا مد که رو تخت درازکشیدم قبل اینکه رو تخت بشینه دستشو گرفتمو روی....
#ارباب_خدمتکار
https://tttttt.me/joinchat/Ug9bjgWu8gwCgdIJ
Forwarded from تبلیغات تضمینی💯 تلگرام واینستاگرام (ساتگین)
لیسی به لواشکم زدم و رو پله ها نشستم که #ارباب اومد داخل کنارم نشستو گفت:
_حال سوگلی من چطوره ؟
با #عشوه گفتم:
_به لطف شما خوبم آقا
دستی رو شکمم کشید و گفت:
_ حال این شازده چطوره ؟
با خنده گفتم:
_ گل پسرمونم خوبه ارباب فقط دلش برای باباش تنگ شده میدونی چند وقته #بغلش نکردی
ارباب خنده ای کرد و گفت:
_ باباش به قربونش بره خب دکتر برای مامانش قدغن کرده بهش بگو زودتر قدم رنجه کنه تا منم هر شب از #خجالت مامانش در بیام اینو گفت و لباشو گذاشت رو #لبام که همسر اول ارباب سر رسید و فریاد زد:
_امیر سالار چکار میکنی؟!!!لبای کلفَتِتو #میبوسی؟؟؟!!!!! 🔞🔞
https://tttttt.me/joinchat/AAAAAFZ7kKt0ufJbsMB7Aw