⭕️بخش سوم⭕️
در بحث «کشور در مقابل باشگاه» مدیران فوتبالی اعتقاد دارند که بازیکنان و لیگها باید در خدمت فدراسیونهای ملی یا سازمان فوتبال باشند و هدف نهاییشان بردن رقابتهای بینالمللی مثل جام جهانی باشد. بیشک نیچه این رویدادهای بینالمللی را رد میکرد. #نیچه در بخش اول کتاب چنین گفت #زرتشت (منتشر شده در ۱۸۸۳) دولت را «بت نو» میخواند که عظمتش سبب شده مورد پرستش قرار بگیرد. نیچه میگوید: «دولت نام سردترینِ همهی هیولاهای سرد است و به سردی دروغ میگوید. و این دروغ از دهاناش برون میخزد که «منِ دولت، همان ملتام.» این دروغ است!»[۱۲] شاید بتوان گفت جام جهانی، بیشتر از هر رویداد ورزشی دیگر، هویت هواداران را با تیمهای ملیشان شکل میدهد و پرستش این بت دروغین و هیولاوش را ابدی میکند. نیچه باشگاه را به کشور ترجیح میدهد.
" #دولت نام سردترینِ همهی هیولاهای سرد است و به سردی دروغ میگوید. و این دروغ از دهاناش برون میخزد که «منِ دولت، همان ملتام.» این دروغ است!" – نیچه
♦️از کسلکننده تا گلزن♦️
با توجه به شرایط کنونی یک تیم خود را به عنوان ایدهآلترین گزینه برای تیم محبوب #نیچه نشان میدهد: تیم فوتبال #آرسنال از شمال لندن و لیگ برتر انگلیس. از آنجا که نیچه به عنوان یک توپچی خدمت کرده است، احتمالاً با تصویر توپ در آرم باشگاه احساس نزدیکی میکند. اما این سبک بازی کردن باشکوه است که آرسنال با آن شناخته میشود. سبکی که از پاییز ۱۹۹۶ که آرسنونگر به عنوان مربی به این تیم آمد شکل گرفت. به نظر میرسد این سبک و شیوهی دستیابی به آن به مذاق نیچه خوش میآید.
قبل از #آمدن #ونگر، باشگاه به دلیل رویکرد مکانیکی و نتیجهگرایش با شعار «آرسنال کسلکنندهی کسلکننده» مسخره میشد، مخصوصاً در دوران مربیگری جورج گراهام (فصلهای ۹۵-۱۹۸۶)، وقتی که بیشتر وقتها «یک هیچ به نفع آرسنال» نتیجهی مورد علاقه بود. این مسئله با آمدن ونگر به سرعت و به شدت تغییر کرد. (همان هنگامی که رسانههای مسخرهکننده، گروهی نهچندان کمجمعیت از هواداران و حتی تعداد زیادی از بازیکنان آرسنال پرسیدند «آرسن کی؟») او به سرعت مشغول تغییر دادن فرهنگ باشگاه شد.
همانطور که نیچه در شامگاه بتان تأکید میکند، «برای بسیاری از مردم و انسانیت مهم است که فرهنگ باید از جای درستی آغاز شود … جای درست بدن، رفتار، رژیم غذایی و فیزیولوژی است؛ باقی به دنبالش میآیند.» #آرسن #ونگر قبل از اولین بازیاش که میهمان بلکبرن بود، «از بازیکنان خواست که برای نیم ساعت در هتل تمرینهایی بکنند که ماهیچههایشان قویتر شود.»[۱۳] نیم ساعت تمرینهای کششی قبل و بعد از هر بازی انجام میشد و تمرینهای سرعتی نیز به برنامهی تمرینی تیم اضافه شد. ونگر که پیش از آن در ژاپن مربیگری کرده بود، با انتقادهای صریحش از رژیم غذایی انگلیسی جامعهی ورزشی بریتانیا را شوکه کرد. در اولین هفتهی مربیگریاش در شمال لندن گفت: «فکر میکنم شما در انگلیس زیادی شکر و گوشت میخورید و به اندازهی کافی سبزیجات مصرف نمیکنید. من دو سال در ژاپن زندگی کردم و بهترین رژیم غذاییم را آنجا تجربه کردم. تمام زندگی به سلامت مربوط میشود.»[۱۴] بنابراین سنت استیک خوردن قبل از بازی با هویج خام و کرفس، ماهی یا مرغ، پورهی سیبزمینی و سبزیجات بخارپز به همراه آب سیب (بدون هیچ افزودنی) به عنوان دسر جایگزین شد.[۱۵] علاوه بر این فرهنگ نوشیدنیهای الکلی که به چیزی ثابت میان بازیکنان تبدیل شده بود از میان برداشته شد.
#استادیوم جدید امارات خانهای است که کاملاً ونگر ساخته، حتی تمام جزئیات استادیوم مثل مدل قفسهها و بافت کاشی زمین نیز همه با نظر خاص مربی ساخته شده است.
@Arsenal_iranianchannel
در بحث «کشور در مقابل باشگاه» مدیران فوتبالی اعتقاد دارند که بازیکنان و لیگها باید در خدمت فدراسیونهای ملی یا سازمان فوتبال باشند و هدف نهاییشان بردن رقابتهای بینالمللی مثل جام جهانی باشد. بیشک نیچه این رویدادهای بینالمللی را رد میکرد. #نیچه در بخش اول کتاب چنین گفت #زرتشت (منتشر شده در ۱۸۸۳) دولت را «بت نو» میخواند که عظمتش سبب شده مورد پرستش قرار بگیرد. نیچه میگوید: «دولت نام سردترینِ همهی هیولاهای سرد است و به سردی دروغ میگوید. و این دروغ از دهاناش برون میخزد که «منِ دولت، همان ملتام.» این دروغ است!»[۱۲] شاید بتوان گفت جام جهانی، بیشتر از هر رویداد ورزشی دیگر، هویت هواداران را با تیمهای ملیشان شکل میدهد و پرستش این بت دروغین و هیولاوش را ابدی میکند. نیچه باشگاه را به کشور ترجیح میدهد.
" #دولت نام سردترینِ همهی هیولاهای سرد است و به سردی دروغ میگوید. و این دروغ از دهاناش برون میخزد که «منِ دولت، همان ملتام.» این دروغ است!" – نیچه
♦️از کسلکننده تا گلزن♦️
با توجه به شرایط کنونی یک تیم خود را به عنوان ایدهآلترین گزینه برای تیم محبوب #نیچه نشان میدهد: تیم فوتبال #آرسنال از شمال لندن و لیگ برتر انگلیس. از آنجا که نیچه به عنوان یک توپچی خدمت کرده است، احتمالاً با تصویر توپ در آرم باشگاه احساس نزدیکی میکند. اما این سبک بازی کردن باشکوه است که آرسنال با آن شناخته میشود. سبکی که از پاییز ۱۹۹۶ که آرسنونگر به عنوان مربی به این تیم آمد شکل گرفت. به نظر میرسد این سبک و شیوهی دستیابی به آن به مذاق نیچه خوش میآید.
قبل از #آمدن #ونگر، باشگاه به دلیل رویکرد مکانیکی و نتیجهگرایش با شعار «آرسنال کسلکنندهی کسلکننده» مسخره میشد، مخصوصاً در دوران مربیگری جورج گراهام (فصلهای ۹۵-۱۹۸۶)، وقتی که بیشتر وقتها «یک هیچ به نفع آرسنال» نتیجهی مورد علاقه بود. این مسئله با آمدن ونگر به سرعت و به شدت تغییر کرد. (همان هنگامی که رسانههای مسخرهکننده، گروهی نهچندان کمجمعیت از هواداران و حتی تعداد زیادی از بازیکنان آرسنال پرسیدند «آرسن کی؟») او به سرعت مشغول تغییر دادن فرهنگ باشگاه شد.
همانطور که نیچه در شامگاه بتان تأکید میکند، «برای بسیاری از مردم و انسانیت مهم است که فرهنگ باید از جای درستی آغاز شود … جای درست بدن، رفتار، رژیم غذایی و فیزیولوژی است؛ باقی به دنبالش میآیند.» #آرسن #ونگر قبل از اولین بازیاش که میهمان بلکبرن بود، «از بازیکنان خواست که برای نیم ساعت در هتل تمرینهایی بکنند که ماهیچههایشان قویتر شود.»[۱۳] نیم ساعت تمرینهای کششی قبل و بعد از هر بازی انجام میشد و تمرینهای سرعتی نیز به برنامهی تمرینی تیم اضافه شد. ونگر که پیش از آن در ژاپن مربیگری کرده بود، با انتقادهای صریحش از رژیم غذایی انگلیسی جامعهی ورزشی بریتانیا را شوکه کرد. در اولین هفتهی مربیگریاش در شمال لندن گفت: «فکر میکنم شما در انگلیس زیادی شکر و گوشت میخورید و به اندازهی کافی سبزیجات مصرف نمیکنید. من دو سال در ژاپن زندگی کردم و بهترین رژیم غذاییم را آنجا تجربه کردم. تمام زندگی به سلامت مربوط میشود.»[۱۴] بنابراین سنت استیک خوردن قبل از بازی با هویج خام و کرفس، ماهی یا مرغ، پورهی سیبزمینی و سبزیجات بخارپز به همراه آب سیب (بدون هیچ افزودنی) به عنوان دسر جایگزین شد.[۱۵] علاوه بر این فرهنگ نوشیدنیهای الکلی که به چیزی ثابت میان بازیکنان تبدیل شده بود از میان برداشته شد.
#استادیوم جدید امارات خانهای است که کاملاً ونگر ساخته، حتی تمام جزئیات استادیوم مثل مدل قفسهها و بافت کاشی زمین نیز همه با نظر خاص مربی ساخته شده است.
@Arsenal_iranianchannel