⭕️تصویری از لندینگ هواپیمای Aeromarine 39 بر ناو هواپیمابر USS Langley CV-1 در سال 1922
×این ناو هواپیمابر که حاصل تغییر کاربری کشتی باری فلهبر Jupiter در سال 1920 بود ، اولین ناو هواپیمابر نیروی دریایی آمریکا و همچنین اولین کشتی توربو الکتریک نیروی دریایی بود.
×این هواپیمابر ، 14,100 تن وزن در حالت فول لود و 165 متر طول داشت و میتوانست 36 فروند هواگرد را حمل کند.
×این هواپیمابر نهایتا در فوریه 1942 پس از حمله 9 فروند بمبافکن ژاپنی ، به قدری آسیب دید که به ناچار توسط کشتی های اسکورت ، به عمد غرق شد.
⚜️ @Army_Ir
×این ناو هواپیمابر که حاصل تغییر کاربری کشتی باری فلهبر Jupiter در سال 1920 بود ، اولین ناو هواپیمابر نیروی دریایی آمریکا و همچنین اولین کشتی توربو الکتریک نیروی دریایی بود.
×این هواپیمابر ، 14,100 تن وزن در حالت فول لود و 165 متر طول داشت و میتوانست 36 فروند هواگرد را حمل کند.
×این هواپیمابر نهایتا در فوریه 1942 پس از حمله 9 فروند بمبافکن ژاپنی ، به قدری آسیب دید که به ناچار توسط کشتی های اسکورت ، به عمد غرق شد.
⚜️ @Army_Ir
🫡10👍2💔1
⭕ بیشتر سازه و ساختار جنگنده اف-14 از آلومینیوم تشکیل شده است که ویژگی های استحکام و خستگی این فلز برای تشکیل بخش زیادی از سازه کافی است.(جدا از سبک بودن فلز آلومینیوم)
فقط برخی قسمت های این جنگنده مانند بال ها، جعبه بال (wing box) و ارابه فرود (landig gears) که زیر فشار سنگینی هستند از استیل یا تیتانیوم ساخته شده اند، در تصویر بالا میتونید اجزای بدنه رو با تفکیک آلیاژ مشاهده کنید.
✏️#Bahram
⚜️ @Army_Ir
فقط برخی قسمت های این جنگنده مانند بال ها، جعبه بال (wing box) و ارابه فرود (landig gears) که زیر فشار سنگینی هستند از استیل یا تیتانیوم ساخته شده اند، در تصویر بالا میتونید اجزای بدنه رو با تفکیک آلیاژ مشاهده کنید.
✏️#Bahram
⚜️ @Army_Ir
🫡15❤4👍4
⭕ تفنگداران دریایی آمریکا در نزدیکی جسد یک شورشی کشته شده. فلوجه، 2004.
عملیات فانتوم فیوری (Phantom Fury) که به عنوان نبرد دوم فلوجه شناخته میشود، در نوامبر 2004 توسط نیروهای ائتلاف به رهبری ایالات متحده در شهر فلوجه، عراق انجام شد.
هدف اصلی این عملیات پاکسازی فلوجه پس از شکست در نبرد اول فلوجه بود، شهر به عنوان یک پایگاه اصلی مقاومت شورشیان تبدیل شده بود. نیروهای ائتلاف با ورود به فلوجه با مقاومتی سخت مواجه شدند، اما در نهایت توانستند کنترل کامل شهر را به دست بگیرند.
✏️#Bahram
⚜️ @Army_Ir
عملیات فانتوم فیوری (Phantom Fury) که به عنوان نبرد دوم فلوجه شناخته میشود، در نوامبر 2004 توسط نیروهای ائتلاف به رهبری ایالات متحده در شهر فلوجه، عراق انجام شد.
هدف اصلی این عملیات پاکسازی فلوجه پس از شکست در نبرد اول فلوجه بود، شهر به عنوان یک پایگاه اصلی مقاومت شورشیان تبدیل شده بود. نیروهای ائتلاف با ورود به فلوجه با مقاومتی سخت مواجه شدند، اما در نهایت توانستند کنترل کامل شهر را به دست بگیرند.
✏️#Bahram
⚜️ @Army_Ir
🔥13🗿3👍2
⭕ توسعه کلاهکهای هستهای همواره یکی از مهمترین مسائل در سیاستهای بینالمللی و دفاعی کشورها بوده است. در میان کشورهای دارنده تسلیحات هستهای، بریتانیا به عنوان یکی از اعضای دائمی شورای امنیت سازمان ملل، نقش مهمی در حفظ توازن قدرت در سطح جهانی ایفا میکند. برنامه هستهای بریتانیا، که در دوران جنگ جهانی دوم آغاز شد، بهطور قابل توجهی تحت تأثیر همکاریها و مشارکت با ایالات متحده آمریکا قرار داشته است.
در حالی که بریتانیا به عنوان اولین کشور اروپایی به تسلیحات هستهای دست یافت، بسیاری از پیشرفتهای این کشور در حوزه فناوری هستهای و توسعه کلاهکهای هستهای بدون حمایت و همکاری آمریکا ممکن نبود. از معاهدههای اولیه تا برنامههای مشترک تسلیحاتی، روابط نزدیک بین دو کشور نه تنها به تقویت قدرت دفاعی بریتانیا کمک کرد، بلکه به شکلدهی سیاستهای هستهای در سطح جهانی نیز انجامید.
این مقاله به بررسی روند توسعه کلاهکهای هستهای بریتانیا و نقش کلیدی آمریکا در این مسیر خواهد پرداخت. در این مسیر، به تاریخچه برنامههای هستهای، توافقات دوجانبه، و تأثیرات این همکاری بر توازن قدرت جهانی پرداخته خواهد شد.
⚜️ @Army_Ir
در حالی که بریتانیا به عنوان اولین کشور اروپایی به تسلیحات هستهای دست یافت، بسیاری از پیشرفتهای این کشور در حوزه فناوری هستهای و توسعه کلاهکهای هستهای بدون حمایت و همکاری آمریکا ممکن نبود. از معاهدههای اولیه تا برنامههای مشترک تسلیحاتی، روابط نزدیک بین دو کشور نه تنها به تقویت قدرت دفاعی بریتانیا کمک کرد، بلکه به شکلدهی سیاستهای هستهای در سطح جهانی نیز انجامید.
این مقاله به بررسی روند توسعه کلاهکهای هستهای بریتانیا و نقش کلیدی آمریکا در این مسیر خواهد پرداخت. در این مسیر، به تاریخچه برنامههای هستهای، توافقات دوجانبه، و تأثیرات این همکاری بر توازن قدرت جهانی پرداخته خواهد شد.
⚜️ @Army_Ir
❤6👍6
⭕ توسعه برنامه هستهای بریتانیا
بریتانیا در دوران جنگ جهانی دوم، با افزایش تهدیدات جهانی و پس از اطلاع از پیشرفتهای آلمان نازی در زمینه فناوری هستهای، تصمیم گرفت برنامهای مستقل برای دستیابی به تسلیحات هستهای راهاندازی کند. این تصمیم منجر به ایجاد کمیته MAUD در سال 1940 شد. این کمیته شامل برخی از برجستهترین دانشمندان بریتانیایی بود، از جمله رادرفورد و چادویک، که بعدها نقش کلیدی در توسعه برنامه هستهای این کشور ایفا کردند. کمیته MAUD با تحلیلهای دقیق به این نتیجه رسید که ساخت یک بمب اتمی نه تنها ممکن است، بلکه میتواند به زودی عملیاتی شود.
با این وجود، بریتانیا به تنهایی قادر به تحقق این هدف نبود. همکاری نزدیک با ایالات متحده در چارچوب پروژه منهتن، که بزرگترین تلاش برای توسعه سلاحهای هستهای در جهان بود، فرصتی طلایی برای بریتانیا فراهم آورد. این همکاری باعث شد دانشمندان بریتانیایی به آزمایشها و تحقیقات حیاتی دسترسی پیدا کنند و اطلاعات فنی لازم را بهدست آورند. اما پس از پایان جنگ، با تصویب قانون مکماهون در سال 1946، ایالات متحده تبادل اطلاعات هستهای با بریتانیا را به شدت محدود کرد و بریتانیا را به توسعه مستقل برنامهاش واداشت.
در این راستا، دولت بریتانیا تصمیم به ادامه تحقیقات و توسعه مستقل گرفت و در نتیجه پروژه هارول به راه افتاد. این پروژه، که در اوایل دهه 1950 میلادی آغاز شد، منجر به ساخت نخستین راکتور هستهای بریتانیا در سایت وینفریث (Windscale) شد. هدف اصلی این راکتور تولید پلوتونیوم با کیفیت بالا بود که برای ساخت بمبهای اتمی ضروری است. با وجود محدودیتهای اقتصادی پس از جنگ، دولت اتلی (Attlee) سرمایهگذاری سنگینی در این پروژه انجام داد، چرا که دستیابی به تسلیحات هستهای به عنوان کلید حفظ قدرت و نفوذ بینالمللی بریتانیا تلقی میشد.
در سال 1952، پس از سالها تلاش و تحقیق، بریتانیا نخستین آزمایش هستهای خود را با نام عملیات هریکن (Operation Hurricane) در جزیره تریموول (Trimouille) در مجمعالجزایر مونتبلو در اقیانوس آرام انجام داد. این آزمایش موفقیتآمیز بود و بریتانیا را به سومین کشور جهان پس از آمریکا و شوروی تبدیل کرد که به سلاحهای هستهای دست یافته است.
با این حال، مشکلات فنی و مالی بریتانیا ادامه داشت. تلاشهای مداوم برای بهبود و توسعه کلاهکهای هستهای مؤثرتر، باعث شد تا بریتانیا مجدداً به دنبال همکاری نزدیکتر با آمریکا باشد. این همکاری در نهایت با توافقات جدیدی از جمله توافق 1958 که منجر به ایجاد پروژه Polaris شد، به اوج خود رسید. این برنامه مشترک به بریتانیا اجازه داد تا از فناوریهای پیشرفته آمریکا برای توسعه و ارتقای سیستمهای تسلیحات هستهای خود استفاده کند.
⚜️ @Army_Ir
بریتانیا در دوران جنگ جهانی دوم، با افزایش تهدیدات جهانی و پس از اطلاع از پیشرفتهای آلمان نازی در زمینه فناوری هستهای، تصمیم گرفت برنامهای مستقل برای دستیابی به تسلیحات هستهای راهاندازی کند. این تصمیم منجر به ایجاد کمیته MAUD در سال 1940 شد. این کمیته شامل برخی از برجستهترین دانشمندان بریتانیایی بود، از جمله رادرفورد و چادویک، که بعدها نقش کلیدی در توسعه برنامه هستهای این کشور ایفا کردند. کمیته MAUD با تحلیلهای دقیق به این نتیجه رسید که ساخت یک بمب اتمی نه تنها ممکن است، بلکه میتواند به زودی عملیاتی شود.
با این وجود، بریتانیا به تنهایی قادر به تحقق این هدف نبود. همکاری نزدیک با ایالات متحده در چارچوب پروژه منهتن، که بزرگترین تلاش برای توسعه سلاحهای هستهای در جهان بود، فرصتی طلایی برای بریتانیا فراهم آورد. این همکاری باعث شد دانشمندان بریتانیایی به آزمایشها و تحقیقات حیاتی دسترسی پیدا کنند و اطلاعات فنی لازم را بهدست آورند. اما پس از پایان جنگ، با تصویب قانون مکماهون در سال 1946، ایالات متحده تبادل اطلاعات هستهای با بریتانیا را به شدت محدود کرد و بریتانیا را به توسعه مستقل برنامهاش واداشت.
در این راستا، دولت بریتانیا تصمیم به ادامه تحقیقات و توسعه مستقل گرفت و در نتیجه پروژه هارول به راه افتاد. این پروژه، که در اوایل دهه 1950 میلادی آغاز شد، منجر به ساخت نخستین راکتور هستهای بریتانیا در سایت وینفریث (Windscale) شد. هدف اصلی این راکتور تولید پلوتونیوم با کیفیت بالا بود که برای ساخت بمبهای اتمی ضروری است. با وجود محدودیتهای اقتصادی پس از جنگ، دولت اتلی (Attlee) سرمایهگذاری سنگینی در این پروژه انجام داد، چرا که دستیابی به تسلیحات هستهای به عنوان کلید حفظ قدرت و نفوذ بینالمللی بریتانیا تلقی میشد.
در سال 1952، پس از سالها تلاش و تحقیق، بریتانیا نخستین آزمایش هستهای خود را با نام عملیات هریکن (Operation Hurricane) در جزیره تریموول (Trimouille) در مجمعالجزایر مونتبلو در اقیانوس آرام انجام داد. این آزمایش موفقیتآمیز بود و بریتانیا را به سومین کشور جهان پس از آمریکا و شوروی تبدیل کرد که به سلاحهای هستهای دست یافته است.
با این حال، مشکلات فنی و مالی بریتانیا ادامه داشت. تلاشهای مداوم برای بهبود و توسعه کلاهکهای هستهای مؤثرتر، باعث شد تا بریتانیا مجدداً به دنبال همکاری نزدیکتر با آمریکا باشد. این همکاری در نهایت با توافقات جدیدی از جمله توافق 1958 که منجر به ایجاد پروژه Polaris شد، به اوج خود رسید. این برنامه مشترک به بریتانیا اجازه داد تا از فناوریهای پیشرفته آمریکا برای توسعه و ارتقای سیستمهای تسلیحات هستهای خود استفاده کند.
⚜️ @Army_Ir
❤8👍4
⭕ برنامههای هستهای مشترک و توافقات بین دو کشور
پس از دستیابی بریتانیا به توانایی تولید تسلیحات هستهای، نقش همکاریهای راهبردی بین این کشور و ایالات متحده به مرحله جدیدی وارد شد. هرچند که قانون مکماهون در سال 1946 به طور موقت مانع از تبادل آزاد اطلاعات هستهای بین دو کشور شد، اما نگرانیهای مشترک از قدرت روزافزون شوروی و نیاز به تقویت توان نظامی در برابر این تهدید، دو کشور را به سمت همکاریهای تازهای سوق داد.
یکی از مهمترین توافقات، توافقنامه دفاعی متقابل 1958 بود. این توافقنامه، نقطه عطفی در روابط هستهای بریتانیا و آمریکا محسوب میشود. بر اساس این توافق، محدودیتهای قانون مکماهون برداشته شد و تبادل اطلاعات هستهای، مواد شکافپذیر، و فناوریهای کلیدی میان دو کشور از سر گرفته شد. این همکاری به بریتانیا اجازه داد تا از مواد هستهای ایالات متحده، از جمله اورانیوم غنیشده و پلوتونیوم، برای توسعه و بهبود کلاهکهای هستهای خود استفاده کند. همچنین، دانشمندان بریتانیایی به اطلاعات فنی و تجربیات آمریکا در زمینه طراحی و ساخت کلاهکهای پیشرفته دسترسی پیدا کردند.
پروژه Polaris که در اوایل دهه 1960 میلادی آغاز شد، نخستین برنامه گسترده برای توسعه سیستمهای بازدارنده هستهای مشترک بود. در این برنامه، بریتانیا نه تنها از فناوری موشکی پیشرفته آمریکا استفاده کرد، بلکه برای نخستین بار به توسعه و آزمایش کلاهکهای هستهای جدید با قابلیت حمل توسط این موشکها پرداخت. این موشکها از زیردریاییهای بریتانیایی مستقر در اقیانوسها شلیک میشدند و توانایی بریتانیا برای پاسخگویی به هرگونه تهدید هستهای را به طرز چشمگیری افزایش دادند. این همکاری استراتژیک، برای بریتانیا مزیت دوجانبهای داشت، از یک سو باعث ارتقاء توان بازدارندگی هستهای شد و از سوی دیگر، هزینههای توسعه مستقل این فناوری را کاهش داد.
با ورود به دهه 1980، همکاریهای هستهای بین دو کشور در قالب برنامه ترایدنت (Trident) ادامه یافت. این برنامه با هدف نوسازی نیروی بازدارنده هستهای بریتانیا طراحی شد و شامل موشکهای بالستیک با برد بلند و قابلیت حمل چندین کلاهک هستهای بود. این موشکها که بر روی زیردریاییهای کلاس Vanguard نصب شدند، به بریتانیا امکان دادند تا همچنان به عنوان یکی از قدرتهای بزرگ هستهای در جهان باقی بماند. نکته قابل توجه در برنامه ترایدنت این بود که آمریکا نه تنها فناوری موشکها را تأمین کرد، بلکه در زمینه تعمیر و نگهداری این سیستمها نیز نقش مهمی ایفا کرد، این همکاری نشاندهنده وابستگی متقابل دو کشور در حوزه امنیت هستهای بود.
این توافقات و همکاریها، نه تنها بر توان هستهای بریتانیا تأثیر گذاشت، بلکه به شکلدهی به سیاستهای بینالمللی و تقویت پیوندهای استراتژیک بین دو کشور نیز کمک کرد. در این همکاریها، بریتانیا از مزایای دسترسی به فناوری و اطلاعات پیشرفته بهرهمند شد، در حالی که آمریکا از وجود یک شریک استراتژیک قابل اعتماد در اروپا بهره برد. این روابط در طول دههها با تغییرات ژئوپلیتیک و ظهور تهدیدات جدید همچنان تقویت شد و نقش تعیینکنندهای در حفظ توازن قدرت جهانی ایفا کرد. / پایان قسمت اول
✏️#Bahram
⚜️ @Army_Ir
پس از دستیابی بریتانیا به توانایی تولید تسلیحات هستهای، نقش همکاریهای راهبردی بین این کشور و ایالات متحده به مرحله جدیدی وارد شد. هرچند که قانون مکماهون در سال 1946 به طور موقت مانع از تبادل آزاد اطلاعات هستهای بین دو کشور شد، اما نگرانیهای مشترک از قدرت روزافزون شوروی و نیاز به تقویت توان نظامی در برابر این تهدید، دو کشور را به سمت همکاریهای تازهای سوق داد.
یکی از مهمترین توافقات، توافقنامه دفاعی متقابل 1958 بود. این توافقنامه، نقطه عطفی در روابط هستهای بریتانیا و آمریکا محسوب میشود. بر اساس این توافق، محدودیتهای قانون مکماهون برداشته شد و تبادل اطلاعات هستهای، مواد شکافپذیر، و فناوریهای کلیدی میان دو کشور از سر گرفته شد. این همکاری به بریتانیا اجازه داد تا از مواد هستهای ایالات متحده، از جمله اورانیوم غنیشده و پلوتونیوم، برای توسعه و بهبود کلاهکهای هستهای خود استفاده کند. همچنین، دانشمندان بریتانیایی به اطلاعات فنی و تجربیات آمریکا در زمینه طراحی و ساخت کلاهکهای پیشرفته دسترسی پیدا کردند.
پروژه Polaris که در اوایل دهه 1960 میلادی آغاز شد، نخستین برنامه گسترده برای توسعه سیستمهای بازدارنده هستهای مشترک بود. در این برنامه، بریتانیا نه تنها از فناوری موشکی پیشرفته آمریکا استفاده کرد، بلکه برای نخستین بار به توسعه و آزمایش کلاهکهای هستهای جدید با قابلیت حمل توسط این موشکها پرداخت. این موشکها از زیردریاییهای بریتانیایی مستقر در اقیانوسها شلیک میشدند و توانایی بریتانیا برای پاسخگویی به هرگونه تهدید هستهای را به طرز چشمگیری افزایش دادند. این همکاری استراتژیک، برای بریتانیا مزیت دوجانبهای داشت، از یک سو باعث ارتقاء توان بازدارندگی هستهای شد و از سوی دیگر، هزینههای توسعه مستقل این فناوری را کاهش داد.
با ورود به دهه 1980، همکاریهای هستهای بین دو کشور در قالب برنامه ترایدنت (Trident) ادامه یافت. این برنامه با هدف نوسازی نیروی بازدارنده هستهای بریتانیا طراحی شد و شامل موشکهای بالستیک با برد بلند و قابلیت حمل چندین کلاهک هستهای بود. این موشکها که بر روی زیردریاییهای کلاس Vanguard نصب شدند، به بریتانیا امکان دادند تا همچنان به عنوان یکی از قدرتهای بزرگ هستهای در جهان باقی بماند. نکته قابل توجه در برنامه ترایدنت این بود که آمریکا نه تنها فناوری موشکها را تأمین کرد، بلکه در زمینه تعمیر و نگهداری این سیستمها نیز نقش مهمی ایفا کرد، این همکاری نشاندهنده وابستگی متقابل دو کشور در حوزه امنیت هستهای بود.
این توافقات و همکاریها، نه تنها بر توان هستهای بریتانیا تأثیر گذاشت، بلکه به شکلدهی به سیاستهای بینالمللی و تقویت پیوندهای استراتژیک بین دو کشور نیز کمک کرد. در این همکاریها، بریتانیا از مزایای دسترسی به فناوری و اطلاعات پیشرفته بهرهمند شد، در حالی که آمریکا از وجود یک شریک استراتژیک قابل اعتماد در اروپا بهره برد. این روابط در طول دههها با تغییرات ژئوپلیتیک و ظهور تهدیدات جدید همچنان تقویت شد و نقش تعیینکنندهای در حفظ توازن قدرت جهانی ایفا کرد. / پایان قسمت اول
✏️#Bahram
⚜️ @Army_Ir
👍6❤4
📋Mɪʟɪᴛᴀʀʏ Aʀᴛɪᴄʟᴇs
⭕ برنامههای هستهای مشترک و توافقات بین دو کشور پس از دستیابی بریتانیا به توانایی تولید تسلیحات هستهای، نقش همکاریهای راهبردی بین این کشور و ایالات متحده به مرحله جدیدی وارد شد. هرچند که قانون مکماهون در سال 1946 به طور موقت مانع از تبادل آزاد اطلاعات…
⭕ همکاریهای هستهای بین بریتانیا و ایالات متحده، فراتر از تقویت قدرت نظامی دو کشور، تأثیرات گستردهای بر سیاستهای جهانی و توازن قدرت داشته است. این همکاریها بهویژه در دوران جنگ سرد و پس از آن، نقش کلیدی در شکلدهی به دنیای ژئوپلیتیک و امنیت بینالمللی ایفا کرد.
یکی از نتایج اصلی این همکاریها، تأثیر آن بر توازن قدرت جهانی بود. با توسعه برنامههای هستهای مشترک و توافقات استراتژیک، بریتانیا توانست به یکی از قدرتهای هستهای پیشرفته جهان تبدیل شود و نقشی فعال در تعادل قدرت هستهای جهانی ایفا کند. این وضعیت به ویژه در دوران جنگ سرد، جایی که رقابت هستهای میان بلوکهای شرق و غرب به اوج خود رسید، اهمیت ویژهای داشت. توانمندی هستهای بریتانیا به عنوان یک شریک کلیدی برای ایالات متحده، موجب تقویت موضع غرب در برابر تهدیدات شوروی شد و به برقراری توازن نسبی در زمینه تسلیحات هستهای کمک کرد.
همکاریهای هستهای بین بریتانیا و آمریکا، باعث تقویت روابط استراتژیک و سیاسی میان دو کشور شد. این روابط نزدیک به بریتانیا این امکان را داد تا در سطح جهانی به عنوان یک شریک معتبر و قدرتمند در سیاستهای بینالمللی شناخته شود. این نزدیکی به ویژه در زمینههای نظامی و دفاعی به تقویت همبستگی غربی و مقابله با تهدیدات مشترک از جمله تروریسم و تهدیدات هستهای از سوی کشورهای دیگر، از جمله ایران و کره شمالی، کمک کرده است.
توسعه و استقرار سیستمهای هستهای مشترک، مانند موشکهای پلیباد و ترایدنت، به تغییر سیاستهای دفاعی و نظامی جهانی منجر شد. این سیستمها به کشورهای دیگر نشان داد که توان هستهای بریتانیا و آمریکا تنها به دفاع محدود نمیشود بلکه به قدرت بازدارندهای تبدیل شده است که میتواند از حملات هستهای جلوگیری کند. این تحول به افزایش انگیزه کشورهایی مانند فرانسه و چین برای توسعه برنامههای هستهای مستقل خود و تقویت توانمندیهای نظامی آنها انجامید.
در پاسخ به نگرانیهای جهانی و فشارهای بینالمللی، بریتانیا و آمریکا به همراه دیگر قدرتهای هستهای، به مذاکرات کاهش تسلیحات هستهای و توافقات بینالمللی مانند پیمان عدم گسترش تسلیحات هستهای (NPT) و پیمان کاهش تسلیحات هستهای (START) پرداختهاند. این توافقات، هدفشان کاهش تعداد تسلیحات هستهای و جلوگیری از گسترش آن به کشورهای جدید است و نشاندهنده تلاشهای دو کشور برای تعامل مسئولانه در زمینه امنیت هستهای جهانی است.
⚜️ @Army_Ir
یکی از نتایج اصلی این همکاریها، تأثیر آن بر توازن قدرت جهانی بود. با توسعه برنامههای هستهای مشترک و توافقات استراتژیک، بریتانیا توانست به یکی از قدرتهای هستهای پیشرفته جهان تبدیل شود و نقشی فعال در تعادل قدرت هستهای جهانی ایفا کند. این وضعیت به ویژه در دوران جنگ سرد، جایی که رقابت هستهای میان بلوکهای شرق و غرب به اوج خود رسید، اهمیت ویژهای داشت. توانمندی هستهای بریتانیا به عنوان یک شریک کلیدی برای ایالات متحده، موجب تقویت موضع غرب در برابر تهدیدات شوروی شد و به برقراری توازن نسبی در زمینه تسلیحات هستهای کمک کرد.
همکاریهای هستهای بین بریتانیا و آمریکا، باعث تقویت روابط استراتژیک و سیاسی میان دو کشور شد. این روابط نزدیک به بریتانیا این امکان را داد تا در سطح جهانی به عنوان یک شریک معتبر و قدرتمند در سیاستهای بینالمللی شناخته شود. این نزدیکی به ویژه در زمینههای نظامی و دفاعی به تقویت همبستگی غربی و مقابله با تهدیدات مشترک از جمله تروریسم و تهدیدات هستهای از سوی کشورهای دیگر، از جمله ایران و کره شمالی، کمک کرده است.
توسعه و استقرار سیستمهای هستهای مشترک، مانند موشکهای پلیباد و ترایدنت، به تغییر سیاستهای دفاعی و نظامی جهانی منجر شد. این سیستمها به کشورهای دیگر نشان داد که توان هستهای بریتانیا و آمریکا تنها به دفاع محدود نمیشود بلکه به قدرت بازدارندهای تبدیل شده است که میتواند از حملات هستهای جلوگیری کند. این تحول به افزایش انگیزه کشورهایی مانند فرانسه و چین برای توسعه برنامههای هستهای مستقل خود و تقویت توانمندیهای نظامی آنها انجامید.
در پاسخ به نگرانیهای جهانی و فشارهای بینالمللی، بریتانیا و آمریکا به همراه دیگر قدرتهای هستهای، به مذاکرات کاهش تسلیحات هستهای و توافقات بینالمللی مانند پیمان عدم گسترش تسلیحات هستهای (NPT) و پیمان کاهش تسلیحات هستهای (START) پرداختهاند. این توافقات، هدفشان کاهش تعداد تسلیحات هستهای و جلوگیری از گسترش آن به کشورهای جدید است و نشاندهنده تلاشهای دو کشور برای تعامل مسئولانه در زمینه امنیت هستهای جهانی است.
⚜️ @Army_Ir
❤4
همکاریهای هستهای بین بریتانیا و ایالات متحده، از ابتدای توسعه تسلیحات هستهای تا به امروز، نقشی حیاتی در سیاستهای جهانی و امنیت بینالمللی ایفا کرده است. این همکاریها، که به عنوان یکی از پیشرفتهترین و پایدارترین روابط هستهای در سطح جهانی شناخته میشود، تأثیرات عمیق و گستردهای بر توازن قدرت جهانی و سیاستهای دفاعی داشته است.
در ابتدا، همکاریهای هستهای بین دو کشور با هدف مقابله با تهدیدات مشترک و تقویت توان نظامی در دوران جنگ جهانی دوم و جنگ سرد آغاز شد. از تأسیس کمیته MAUD و پروژه منهتن تا توافقنامه دفاعی متقابل و برنامههای مشترک مانند پلیباد و ترایدنت، این روابط استراتژیک به بریتانیا و آمریکا این امکان را داد تا توان هستهای خود را به شکل قابل توجهی تقویت کنند و به عنوان دو قدرت هستهای پیشرو در عرصه جهانی باقی بمانند.
این همکاریها، علاوه بر تقویت توان بازدارنده هستهای، به شکلدهی به سیاستهای جهانی و توازن قدرت کمک کرد. بریتانیا با استفاده از فناوری و دانش فنی ایالات متحده، توانست به یکی از قدرتهای هستهای برجسته تبدیل شود و نقشی کلیدی در سیاستهای جهانی ایفا کند. از سوی دیگر، ایالات متحده نیز از وجود یک شریک استراتژیک قابل اعتماد در اروپا بهرهمند شد که به تقویت موضع غرب در برابر تهدیدات جهانی کمک کرد.
با این حال، آینده همکاریهای هستهای بین دو کشور با چالشهای جدیدی مواجه است. پیشرفتهای فناوری، تغییرات در سیاستهای جهانی، و مسائل امنیتی جدید از جمله تهدیدات سایبری و تروریسم هستهای، نیاز به همکاریهای مداوم و بهروز را به شدت افزایش دادهاند. همچنین، مسائل زیستمحیطی و اخلاقی مرتبط با تسلیحات هستهای و تأثیرات آن بر سیاستهای جهانی، از دیگر چالشهای مهم در این حوزه هستند. / پایان
✏️#Bahram
⚜️ @Army_Ir
در ابتدا، همکاریهای هستهای بین دو کشور با هدف مقابله با تهدیدات مشترک و تقویت توان نظامی در دوران جنگ جهانی دوم و جنگ سرد آغاز شد. از تأسیس کمیته MAUD و پروژه منهتن تا توافقنامه دفاعی متقابل و برنامههای مشترک مانند پلیباد و ترایدنت، این روابط استراتژیک به بریتانیا و آمریکا این امکان را داد تا توان هستهای خود را به شکل قابل توجهی تقویت کنند و به عنوان دو قدرت هستهای پیشرو در عرصه جهانی باقی بمانند.
این همکاریها، علاوه بر تقویت توان بازدارنده هستهای، به شکلدهی به سیاستهای جهانی و توازن قدرت کمک کرد. بریتانیا با استفاده از فناوری و دانش فنی ایالات متحده، توانست به یکی از قدرتهای هستهای برجسته تبدیل شود و نقشی کلیدی در سیاستهای جهانی ایفا کند. از سوی دیگر، ایالات متحده نیز از وجود یک شریک استراتژیک قابل اعتماد در اروپا بهرهمند شد که به تقویت موضع غرب در برابر تهدیدات جهانی کمک کرد.
با این حال، آینده همکاریهای هستهای بین دو کشور با چالشهای جدیدی مواجه است. پیشرفتهای فناوری، تغییرات در سیاستهای جهانی، و مسائل امنیتی جدید از جمله تهدیدات سایبری و تروریسم هستهای، نیاز به همکاریهای مداوم و بهروز را به شدت افزایش دادهاند. همچنین، مسائل زیستمحیطی و اخلاقی مرتبط با تسلیحات هستهای و تأثیرات آن بر سیاستهای جهانی، از دیگر چالشهای مهم در این حوزه هستند. / پایان
✏️#Bahram
⚜️ @Army_Ir
❤5👍2🫡2
⭕ یکی از مواردی که امروز در رونمایی تانک سلیمان 402 مشاهده کردیم نصب سامانه اخلالگر فروسرخ اشتورا روسی است.
این سامانه که از روسیه دریافت شده توانایی خوبی در اخلال موشک هایی مانند کنکورس و نسل های اولیه تاو دارد اما بهتر بود به جای این سامانه یک بلوک محافظتی قرار میگرفت تا حفاظت برجک تانک از هر جهت تامین شود.
✏️#Bahram
⚜️ @Army_Ir
این سامانه که از روسیه دریافت شده توانایی خوبی در اخلال موشک هایی مانند کنکورس و نسل های اولیه تاو دارد اما بهتر بود به جای این سامانه یک بلوک محافظتی قرار میگرفت تا حفاظت برجک تانک از هر جهت تامین شود.
✏️#Bahram
⚜️ @Army_Ir
👍13😁8🗿2