تجربه های خوب_همسران موفق
10.2K subscribers
602 photos
162 videos
32 files
448 links
تجربه ونظرات اعضا بدون ذكر نام
بهترين راه برای شناخت و درك همسران از خواسته های همدیگر
گرفتن پیام:
https://tttttt.me/HarfBeManBOT?start=NjY3NzYzMjE

همسران موفق 👇
@Hamsaraane

خانمهای قری*مختص خانم ها* 👇
@ide_Hamsaraane
Download Telegram
سلام
خواهش میکنم اگر وقت داشتین این پیام من رو بخونید


منم میخواستم در مورد #اعتماد یه چیز بگم
من یه پسرم 33ساله
حدود هفت هشت سال با دختر خالم بودم رابطه پنهانی داشتم رابطه ای که به هیچ وجه کوچکترین ارتباطی با هم نداشتیم
الان خیلی پشیمانم که اون رابطه شروع شد خیلی خیلی😔😔 چون تو اون تمام مدت همه چیزم رو به پاش ریختم همه چیزم همه کار کردم خیلی خیلی خوب بود داشت پیش می‌رفت دوشیفت کار میکردم پس اندازم داشت زیاد میشد خداروشکر وضع مالی داشت خوب وخوبتر میشد داشتم تموم اون چیزهای که بهش قول داده بودم جمع و جور میکردم
اما این دختر خاله نامرد ما.یهویی وقتی یه خواستگار قاضی براش اومد بدون هیچ دلیلی وبدون هیچ حرفی به من
جواب مثبت به او داده بود اونشبی که خبر خواستگاریش بهم رسید یکی از سخت ترین شب های زندگی من بود.بعد از گذشت سه سال من هنوز تموم زندگی واینده خودم رو با او میبینم نمیدونم چه کنم نمیدونم با این نامردی چه کنم با این 🖤💔💔شکسته وزخم خورده چه کنم بعد از گذشت این چند سال هنوز به خودم نیومدم اصلا نمیتونم زندگی خودم رو بدون اون تصور کنم تو این چند سال هر جایی اون بوده و فکرش میکردم اون هست اصلا نمی‌رفتم چون میدونم نمیتونم تحمل کنم وشروع به گریه میکنم
ناراحتی من بیشتر از اونه که بدون توضیح دادن بدون دلیل یه دفعه یهویی رفت
من تو سخت‌ترین لحظات زندگیش پیشش بودم باور کنید وقتی پیامهایی که بهم داده می‌شینم میخونم نمی‌دونید چه حسی پیدا میکنم
از خدا می‌خوام هیچ وقت نه پسری نه دختری به درد من مبتلا نشه
بیشتر ازاون کسی رو ندارم که باهاش درد دل کنم #دل‌شکسته 😔🥺
خیلی خیلی سخت برام میگذره این دنیا نمیدونم چه کار کنم
بیشتر اذیت شدن من اینه که بهم نگفت و رفت بدول دلیل
آخه لامصب نزدیک 8سال باهم بودیم
هی نمیتونستی بگی خدافظ
نمیتونستی بگی دلیلت منم دل دارم
از خدا می‌خوام چه دختر وچه پسر هیچ یک اینطوری از هم جدا نشن
این دنیا برای من خیلی سخت شده


#پسرک دل شکسته 🖤💔🖤💔🖤
@ArHamsaraane
#پسرک_دلشکسته
سلام خدمت ادمین عزیز و بقیه دوستان
پیام #پسرک دلشکسته رو که خوندم حس کردم وای انگار پسرخاله من اینارو نوشته با این تفاوت که منو پسرخالم سه سال باهم درارتباط بودیم و همسن بودیم،راستش از بچگی همبازی بودیم ولی خب بعد ی حسایی پیش اومد ایشون دانشجوي روانشناسی بودن و شغلیم نداشتن تازگیاتوی شرکتی استخدام شدن،قصد ماهم جدی بود و رابطمون پنهانی ،منم در حین رابطه ی خواستگار برام اومد ک نظامي بود و خونه و ماشینو همه چیم داشت و جواب دادم،یادمه ک چقد گریه کرد و حالش خراب شد ولی وقتی ی رابطه کش دار شه حس بازیچه بودن ب ادم دست میده،رفتاراش داشت گستاخانه میشد حتی همه چی ی طرفه بودو از هرلحاظم ازش سر تر بودم،بهرحال بگردین تو خودتون ببینین کجارو اشتباه رفتين که ايشون این تصمیمو گرفتن همه چیم این نیست که پس اندازتون زیاد شه خود من حس نمیکردم رابطمون ب سرانجام برسه،الانم کاملا خوشحالم از کاری ک کردم و صد بارم برگردم عقب همین کارو میکنم.

@ArHamsaraane
سلاام
واقعا بحث خوب و جالبیه من که هنوز همسری ندارم ولی خب دختری رو که دوسش داشتم سعی کردم توی اون مدت همه چیز رو فراهم کنم براش و بهترین خاطرم بازی هایی که میکردیم و شرط هاس مسخره ای که میزاشتم صحبت هایی که داشتیم بهترین خاطره های من هستن هرچند که تهش فهمیدم فقط ی بازیچه بودم و اون حسی نداشت و من موندم و خاطراتش.
خیلی از پیام هاتون رو ما مجردا که میخونیم غبطه میخوریم به عشقتون و معشوقی که دارید امیدواریم همیشه شاد و خندون و سلامت باشید کنارهم🌹❤️.
#پسرک
@ArHamsaraane
سلام
همین اول ازتون عذرخواهی میکنم اگر طولانی شد.
من چن ماهی هست اینجا هستم و چندین بار نوشتم و فرستادم ولی باز پاک کردم مثل خیلیا سنم بالا نیس یه پسربچه ۱۹ ساله با ارزو های بزرگ از ۱۶ سالگی به دخترخالم گفتم که دوستش دارم هیچچ وقت به عنوان هوس و چنین چیزایی نبود فقط دوسش داشتم ولی. خب ی دفعه همه چیز ریخت بهم به خاطر پیامی که بهش گفتم دوسش دارم یه دعوای بزرگ درست شد بین همه و نتیجش شد سرکوفت هایی که از خانواده خودم و اون و اشناها خوردم نتیجش شد ۳ سال نرفتن خونه پدربزرگ نتیجش شد اینکه یکی از خاله هام وقتی خونشون بودیم دخترش که همسن داداش کوچیکم بود رو که تهش ۶ سالش بود اون موقع به مادرم میگف پسرت ی جوری نکاه به دخترم نگاه میکنه توی کوچیکترین بحثی مادرم هی اینو بکوبه تو سرم که به فلانی پیام دادی منی که بچه بزرگشون بودم حتی فکر نکنن غرور هم داشتم تو خونه هرکی رسید اینو بکوبه تو سرم گذشت اون روزا و عید امسال بالاخره رفتیم و بعد از ۳ سال دیدمش 😞 بزرگ شده بود اونم خونه پدربزرگم بود و ماهم چن روزی اونجا بودیم چند شب اخر تونستم شماره خواهرش رو بگیرم و بین چتایی که داشتیم گفت که یه چیزایی متوجه شده و اونجا بود که فهمیدم خیلی ضایع بودمه😂😂 جوری که همه شک کرده بودن بهم که یه چیزی هست منم بهش گفتم که دوسش دارم خواهرشو و خودش هم مثل خواهری میمونه برام که نداشتم بهم قول داد کمکم کنه اون شب خیلی حالم خوب بود چند روز بعد که برگشتیم هم صحبت میکردیم کم کم رابطم باهاشون بهتر شده بود و اون مدت خاله ای که گفته بوده من به دخترش ی حوری نگاه میکردم اینبار گفته بوده حتمن اینا باهم چت میکننن و یه چیزی بینشون هست😂 حتی به جای خوابمم حساس شده بودن ( ما نوه ها توی اتاق میخوابیدم شبای اخر ) قرار بود بمونم تا بعد از کنکور ولی خب من نتونستم ۲۱ فروردین بهش گفتم دیگه اولش باورش نمیشد بعدشم خیلی راحت میگف ببین من بهت حسی ندارم ولی بهت این فرصت میدم اگر حسی بوجود اومد این رابطه ادامه دار میشه من اون روزا خیلی حالم خوب بود هیچی برام مهم نبود جز اون یک هفته ای شبا صحبت میکردیم من که شبا نهایتن ۱۲ یا ۱ میخوابیدم دیگ میموندم تا ۳ و ۴ یا گاهی اوقات تا ۷ صبح بار اول یه دسته گل گرفتم واسش خواهرش داد بهش میگف خیلی خوشحال شده😢 بعد از اون یک هفته یه دفعه عوض شد و گف باید با مادرم صحبت کنی و زیر نظر اونا باشیم و تا بهشون نگفتی صحبتی نکنیم گفتم باش بعد کنکور و گفت پس الان چت نکنیم و رفت تقریبن ۳ هفته بعد باز بهش پیام دادم و چند روزی اوکی بود تا رسیدیم به امتحانات و گفت میخواد بخونه و تا بعد امتحانا بهش پیام ندم که تمرکز داشته باشع تقریبن دوماهی شد و بهش پیامی ندادم امتحانا تموم شد ولی خبرش ازش نشد دلم تنگ شده بود واسش روز دختر رسید منم از صبح نشستم که براش چی بگیرم عصر گیر بودم که بفرستمشون چون اون شهر دیگه ای بود چن ساعتی گیر بودم که مغازه دار بتونه درستشون کنه هرچیزی از یه جا گرفتم و تکمیل شد برای خودش و خواهرش گرفتم اون شب خیلیی خوشحال بودم ک شاید فرجی شه شاید خوشحال شه بالاخره فرستادم و خواهرش داد بهش ۵ دقیقه نشد دخترخالم گفت مادرم فهمیده و این باز شد شروع ماجرا فرداش به مادرم گفت این وسط من مونده بودم چکار کنم که اب پاکی رو ریختن رو دستم و اونم که نمیتونستم بهش پیامی بدم خواهرش گف میگه من علاقه ای بهش ندارم و نمیخوام بهش فکر هم کنم و نظرمم عوض نمیشه خیلی راحت بودن دختر خالم میگف من نگاهمو عوض کنم نسبت به خواهرش خیلی راحت فراموشش کنم مادر منم با پدرم صحبت کرد و شبش بابام میگف اگ میخوایش بگو با پدرش صحبت کنم ولی خب من چی داشتم بگم از این کوچیکتر میشدم گفتم نه و کلی حرف بهم زدن و هنوز هم بهم حرفایی میزنن این وسط اون حتی یه خداحافظی باهام نکرد هیچ وقت دیگه بهم پیامی نداد باعث شدن هرشب به فکر فرار و خودکشی باشم منی که کلی ارزو داشتم نمیدونمم نمیدونم چکار باید کنم خیلی خستم خیلی دوس داشتم خودکشی کنم ولی خب ترسیدم و نشد نمیدونستم دیگه باید چکار کنم لطفا اگر میتونید به منم کمک کنید نمیدونم چکار باید کنم.

#پسرک
@ArHamsaraane
سلام

برای #پسرک مینویسم


اینو بدون که تو اون مسیری که باید طی میکردی رو رفتی و همیشه داخل اتفاقی که بخواد به ازدواج ختم بشه یا نشه دو طرف داره و هر طرف ۵۰٪ ماجرا دستشونه پس به خودت افتخار کن که جرأتش رو داشتی و تونستی اون ۵۰٪ خودت رو انجام بدی و حالا اگر ۵۰٪ طرف مقابلت به میل تو و یا هم مسیر با تو اتفاق نیوفتاده بدون علت و حکمتی داخلش بوده و هست و شاید بعدها متوجه این علت و حکمت بشی و حتی از فهمیدنش متعجب هم بشی



وقتی کاری پیش نمیره (هر کاری که مربوط به انسان باشه) راهش فرار و خدایی ناکرده خودکشی و امثالهم نیست و بدون خدا خیلی دوستت داشته که تا الان دست به این کار نزدی و حتما درونت انسان خیلی قوی، محکم، با اراده و خاصی نهفته است که باید همه ببیننش و متوجه بشن که تو کی بودی و هستی و بتونی به دیگران کمک کنی پس کلا اینو از ذهنت خارج و راه بهتری پیدا کن



برای رسیدن به مقصد اصلی انسان راههای زیادی رو پیش روی خودش داره و من مطمئنم با توجه به مواردی که گفتی کاملا این توانایی رو داری که نه تنها خودت این مسیر رو به بهترین شکل طی کنی بلکه توانایی گرفتن دست دیگران و کمک بهشون رو هم داری 👍



لطف کن و اینو با دقت بخون ⬇️⬇️⬇️⬇️⬇️⬇️⬇️⬇️⬇️


قسمتی از آیه ۲۱۶ سوره بقره ⬇️⬇️⬇️⬇️⬇️⬇️⬇️⬇️⬇️

وَعَسَىٰ أَنْ تَكْرَهُوا شَيْئًا وَهُوَ خَيْرٌ لَكُمْ ۖ وَعَسَىٰ أَنْ تُحِبُّوا شَيْئًا وَهُوَ شَرٌّ لَكُمْ ۗ وَاللَّهُ يَعْلَمُ وَأَنْتُمْ لَا تَعْلَمُونَ

و ممکن است از چیزی متنفر باشید و برای شما مفید باشد ، و ممکن است چیزی را دوست داشته باشید و برای شما بد باشد.




ان‌شاءالله که موفق و پیروز باشی 🤲



💪😉🙋‍♂

@ArHamsaraane
سلام؛ یه پیام داشتم برای #پسرک ؛ کاری که شما کردین و باعث سرزنش شدنتون شده؛ برای اون دختر خانوم باعث افتخاره. دخترا توی این سن ظرفیت ندارن؛ شما باعث شدین که تصور کنه اگر توی این سن براش دست و پا میشکنن بعدا اگر بره دانشگاه؛ دکترها و مهندس ها و شاهزادگانی سوار بر پورشه سفید جلوی خونشون صف میبندن و التماسش رو میکنن که تورو خدا بهمون بگو بله. لطفا خصوصیات مرد آلفا رو‌ بخونید. اولویت اولت زندگی و پیشرفت خودت باشه. برای آیندت تلاش کن؛ در اون صورت بهت قول میدم که همون خانوم به غلط کردن میوفته و میگه بیا منو بگیر؛ ولی اون روز اونقدر پیشرفت کردی که گرفتن اون خانوم برات کسر شأن محسوب میشه.

@ArHamsaraane
سلام
برای #پسرک
نمی‌دونم دختر خالت چند سالشه! اما به سوال ها پیش خودت جواب بده .
∆الان حتی اگه دختر خالت راضی شه، خانواده ها به شما اجازه برای ازدواج میدن؟

∆خودت از پس یه زندگی بر میای؟؟؟؟

∆فکر می‌کنی چقدر دختر خالت رو میشناسی که برای یه عمر انتخابش کنی؟

∆به نظرت چند سال دیگه هم بازم دختر خالت رو دوست داری؟معیارات هیچ تغییر نمی ‌کنه؟؟؟؟

من از خوندن پیامت احساس کردم ، هنوز رو دختر خالت شناختی نداری! و فقط صرف دوست داشتن داری پیش میری که این به ضرر خودته فقط، تو این دنیا با ارزش تر از خود آدم که وجود نداره🤷‍♀ پس به خودت اهمیت بده، به رشد خودت، به اینکه بهترین ‌دانشگاه قبول شی و هر روز بیشتر پیشرفت کنی‌، خودت رو به خودت ثابت کن بعد ببین که نظر بقیه چقدررررر تغییر میکنه.

ادامه رابطه این شکلی با دختر خالت درست نیست و تمومش کن، خودت بزرگ شو ، مطمئن باش دیدگاه منفی بقیه هم تغییر می کنه.



خواهی که جهان در کف اقبال تو باشد/خواهان کسی باش که خواهان تو باشد
#فروردین
@ArHamsaraane
سلام به همه و مخصوصا ادمین جان❤️
انشالله مشکلات همه تبدیل بشه به شکلات🤲
در رابطه با #دخترک_تنها میخواستم بگم عزیزدلم نکن اینکارو با خودتو زندگیت،اکثر ما خانمها تو فکرمون یه چیزی رو بزرگ میکنیم بعد ب اون فکرمون پروبال میدیم و الکی حرص میخوریم، سعی کن ب همسرت اعتماد داشته باشی،شوهرِ منم اینستا داره اما من ندارم،دخترای غریبه رو هم فالو کرده داره،منم بصورت جدی نه، با لحن شوخی میگم گوشیتو باید پاکسازی کنم،حتی اگه واقعا هم اینکارو کنم میدونم هیچی نمیگه،هروقت هم شبا میره تو اینستا منم میرم پیشش باهاش نگاه میکنم حتی راجع بهشون حرف هم میزنیم،اینجوری میفهمه ک بهش اعتماد دارم ،اصلا هم اهمیتی نداره برام ک غریبه ها رو فالو کرده،بابا هرچی بیشتر گیر بدی بدتر لج میکنن،هرزمان هم گوشی رو بخوام همون لحظه بهم میدی،
اما خب همیشه باید زیرکانه حواسمون ب زندگیمون باشه،انقدر هم حساس نباش،وگرنه ممکنه دور شه ازت،
راجع به #پسرک ، پسرک جان بهت قول میدم یه روزی بخاطر همین روزات کلی میخندی ، تو هنوز اول راهی،بیشتر ما همین روزارو تجربه کردیم ،الان هم شدن خاطره خنده دار،بیخیال خودتو آیندتو عشق هست،ب آیندت و آرزوهای بزرگت فکر کن و عملیشون کن،تو میتونی💪
راجع به #سرخورده ،
عزیزدلم اون مادرشه و تو همسرشی،اون محرمشه و تو حلالشی،وقتی تورو برا همسری انتخاب کرده یعنی همه جوره دوست داره و عاشقته،

بمادرشوهرت هم حسودی نکن،خیلی نکات مثبت ممکنه داشته باشی ک مادرشوهرت ممکنه نداشته باشه،ب خودت اعتماد ب نفس بده،منم موقع بارداری یه خطِ پررنگِ قهوه ای رو شکمم افتاد،همسرم ک اولین بار دید گفت چرا اینجوری شده گفتم قشنگترین خط دنیاست چون پسرمون اونو از تو شکمم کشیده و کلی همون خط رو ناااززز دادم اون لحظه،دیگه تو ذهنش اون خط زشت نبود بلکه جذاب بود، توام پیشش از خودت تعریف کن،بعدش هم مگه شوهرامون خیلی جذابن،والا یا شکمشون اومده جلو،یا خیلی لاغرن،یا کچلن،یا......... کلی چیزای دیگه،همه ک قرار نیست زیبا باشن عزیزدلم
امیدوارم همه کسانیکه مشکل بارداری دارن ،خدا دامنشونو سبز کنه و یه فرشته کوچولوی زیبا نصیبشون بشه🤲🤲🤲

@ArHamsaraane
سلام در رابطه با #پسرک
منم عاشق پسرخالم شدم دیوانه وار همو دوسداشتیم کدورت قدیمی بینشون بود(خانواده هامونو میگم) ما از بچکی باهم بزرگ شدیم بعد ۸سالگیم دیگه ندیدمش بعد اون کدورت خانوادها هرشب بهش فکر میکردم ک چی میشه بشه مثل فیلما بیاد پیدام کنه خوشبخت بشیم روزگار چرخیدو اومدخونمون وقتی ۱۵سالمو بودو اون ۱۶سالش شمارمو پیداکرده بود بهم زنگ زد خیلی خوشحال شدم دنیارو بهم دادن گفتش ک اون از بچگی دوسم داشته رابطه ی ما ادامه داشت تا ۵سال اومدن خواستگاری مثلا میدون جنگ بود تا دعوا هیچکدوم از خانوادها راضی نبودن بهش یاد دادن ک هرچی مهریه کمتر بهتر پاشو کرده بود تویه کفش ک ۱۴تا سکه باید مهرت کنم من قبول کردم ولی خانوادم ن گفتن ما با ۱۴تا راضی نیستیم اونام رفتن دیگ من هر چقد التماسش کردم ک بیا من دوسدارم برگرد گف ن شما بزرگتر ندارین (پدرم فوت کرده)خورد شدم 😔رفت بعد یه سال برگشت بهم زنگ زد منم از خدا خواسته قبول کردم باهم حرف زدیم حرفامونو یکی کردیم ک به خانوادها بگیم گفتیم ۷۲تا سکه قبول کرد ولی یهویی رفت گف خانوادم راضی نمیشن بعد من یاد گرفته بودم به نبودنش کنار اومده بودم دیدم واسطه فرستادن ک اره ما میخوایم بیایم من قبول نکردم به برادرم گفتم ک ن (با این ک پر پر میزد دلم واس داشتنش)برادرم نزاشت گف همه میدونن اون روتو اسم گذاشته حالا ک برگشته بزار بیاد از طرفی تو خانوادمم همش حرف میشنیدم ک اره ابرومونو بردی (به قدری فشار رو من بود ک من خودکشی کردم بیمارستان بستری شدم هیشکی نیومد سراغم یه مادرم بود کنارم )اومدن حرف زدیم با وجود مخالفتای اعضای خانوادم عقد کردیم ۳ساله اسیرم تو این جادها یه ماه اینجام یه ماه اونجا اونجا میرم حرف میشنوم اینجا حرف میشنوم من میخواستم بهش برسم ک زندگی کنم اونجا به همه خوبی میکنم ولی خواهرش مادرش هرجوری دوس دارن باهام رفتار میکنن تا میخوام بیام خونمون میگن کجا میری چرا میری شوهرت اینجاس اخه چه احترامی میبینم ک بمونم توقع دارن نوکر حلقه به گوششون باشم با این ک کلی کاراشونو میکنم مادرش بهم میگه قدمت خوب نبود شوهرم مریض شد میگه ۳ساله دربه دریم میگه روزی نداری پسرم ۳ساله فقط درجا میزنه .درحالی ک یه قرون به ما کمک نکرده من رفتم خونشون منو پاکشا نکرد هیچی بهم نداد😔میومدم خونمون جلو زن داداشم سرم پایین بود ک تازه عروس نه یه لباس نو داره نه یه طلا هعی از اخلاق نامزدمم ک نگم بهت نه حق دارم جایی برم ن دوستی داشته باشم وقتیم ک خونشونم با هزار جور بحثو دعوا میبرتم بیرون ببرم زودی برمیگرده بهم پول شارژ نمیده پولای دیگه پیش کش 😔😔😔همیشه سرکاره ولی پولی نداره لباسیم برام بخره مثل زنای سن بالا هیچ وقت نزاشته اونجوری ک سلیقمه لباس بپوشم بدون این ک از من بپرسه ک راضی تویه ساختمون با خانوادم زندگی کنی قراره منو ببره اونجاخواهراش سال به ۱۲ماه ۱۵ماه اونجان ولی منی ک نامزدم نمیزاره برم خونمون همیشه باخوشحالی اومده دنبالم با بحثو دعوا اوردتم خونمون باچشم گریون چیکارکنم همه امیدم ب این ک میام اینجا هوابخورم یکم من دوسشدارم به واالله دوسشدارم ولی اونجا من حالم خوب نیس هزار بار گفتم به من میگه میری خونه مامانت خوشحالی اخه خونه مامانم راحتم مامانم برام همه چی میخره نمیگم نامزدم ادم بدیه ن اون هم میخواد خانوادشو نگه داره هم منو ولی نمیشه اینجوری😔😔من نمیگم خانواده ی منم گناهی ندارن ولی خستم 😓خیلی نامزدم موهاش سفید شده توسن۲۳سالگی شبا نمیخوابه از غصه پولی نداره عروسی بگیره کمکیم نداره منم خب تحمل میکنم ولی به لبم میرسه نمیتونمو بحثمون میشه .همه ی اینارو گفتم ک برادر من #پسرک شاید سخت باشه الان این شبا برات ولی تحمل کن بزار بگذره ادمای زیادی هستن ک بتونی کنارش راحت زندگی کنی فقط صبر کن فرصتای زیادی برات پیش میاد عجله نکن بعضی چیزا رویاش خوبه نه رسیدن بهش .برای منم دعا کنید خواهش میکنم افسرده شدم دیگه نایی واس ادامه ی زندگیم ندارم
#افسرده_دل
@ArHamsaraane
سلام برای #افسرده_دل مینویسم از لحظه ای که پیامتون رو خوندم واقعععععن ناراحت شدممم همیشه قدر مادرتون رو بدونید واقعن هر مادری عاشق بچشه من خودکشی نکردم ولی خب ی روز وسایلم جمع کردم گذاشتم رفتم بیرون و گفتم میرم. اونجا دیدم حالش چطور شده بود شک نکنید شوهرتون هم شمارو دوست داره و امیدوارم تمام مشکلاتتون حل شه و یه زندگی خوب داشته باشید. درسته میفهمم چی میگید منم به خاطر اون دستمو با شیشه میزدم اون عشق اول من بود ولی خب من عشق اول اون نبودم اونم دستشو با تیغ زده بود ولی نه برای من برا اون پسره خیلی سخت بود برام شبایی که این حرفا رو میزد میگفتم میخ‌امش اونم میگفت راجب عشقی که داشته و از هم دور بودن و تهش اون پسر ازدواج کرده بود میگف اسم بچه انتخاب کرده بودم😔😔 خیلی سخت بودددد من برا اون خط مینداختم رو دستم اون به فکر اسم بچش با یکی دیگه بود من هروقت پول داشتم به فکرش بودم که بزارم کنار واسش هدیه بگیرم درصورتی که خودم کار میکردم نه اینکه برم از بابام پول بگیرم فکر میکردم امسال تولدش میتونم براش ی هدیه خوب بگیرم و بدم بهش توی فکر این بودم چطور برم به مادرم راجب حسم بگم منی که خجالتی بودم مجبور شدم با مشاور صحبت کنم که چطور برم بگم😂😂 تهش هیچچی سهم من شد پاک کردن شمارم از گوشیش و چک کردن انلاین بودنش😔 و غصه خوردن که نکنه یکی دیگه دلشو ببره.

#پسرک

@ArHamsaraane
در جواب #پسرک
دردی که ادمو نکشه ادمو قوی تر میکنه😎
توی سن پایین خودتو درگیر رابطه ی عاطفی کردی...
پس طبیعیه که اطرافیان و اون دختر خانم دستِ کم بگیرنت
مطمئنم در اینده به این روزای خودت میخندی و انتخاب ها و الویت های زندگیت تغییر میکنن.
حواستو بده به درس و کار و ایندت و سعی کن ادم موفقی بشی تا به همه ی کسایی ک سر این قضیه اذیتت کردن ثابت کنی توانایی بهترین ها رو داری.😊🌷
#علوم_تربیتی

@ArHamsaraane
سلام‌
اینو به
#پسرک میگم
داداش ولش کن منم ۱۹‌سالمه واسه منم همچین چیزی پیش اومده ولی واسه منو کسی نفهمید حتی خودش یکی دوسال که گذشت ازدواج کرد الانم دیگه بهش فکر نمیکنم گفتم شاید لیاقتشو نداشتم یا اون لیاقتمو نداشت خلاصه الان یه دختر دیگه ای اومده تو زندگیم‌که هزار برابر بهتر از اونه که خیلی هم دوستم داره منم همینطور اینو گفتم که شایدواسه تو هم مثل‌ من بشه میدونم‌سخته ولی از فکرش بیا بیرون به فکر‌زندگیت باش به فکر‌آینده یه کاری واسه خودت دست و پا کن یه زندگی واسه خودت بساز که حسرتت واسه همیشه رو دلش بمونه
الان شاید خیلیا بگن‌ حرفت اشتباهه ولی چیزی که حقیقته میگم امیدوارم بهت کمکی کرده باشم

@ArHamsaraane
سلام سلام
#پسرک

دوست عزیز
این سبک اتفاقات خیلی پیش میاد
همش هم تقصیر شما نیست
شرایط سنی، خانوادگی، مدارس ایران و خیلییی چیزای دیگه موثره
البته این باری از اشتباه شما کم نمیکنه
اشتباه شما عدم صبوری بود
بهتر بود صبر کنید کمی شرایط سنی و تحصیلاتی و مالی و ... بهتر بشه و بعد اقدام کنید

حالا که اینطور شده
این حالتون طبیعیه
اصلا نخواید که ناراحت نباشید انتظار بیخیالی از خودتون نداشته باشید
یه دوره بعد از اینکه به بن بست عاطفی برخوردید ممکنه کلی فکر و خیال به سرتون بزنه
فقط با خودتون عهد کنید که کار غیر عقلانی نمیکنید
روی یک برگه بنویسید و یه جایی که توی دیدتون باشه قرار بدید


پدرتون گویا خیلی باهاتون همراه هستن
ازشون بخواید از لحاظ مالی کمکتون کنن که دوره های روانشناسی شرکت کنید
عموما اسمشون دوره هایی برای پس از شکست عاطفیه
حتما حتما حتما شرکت کنید


کار دیگه ای که انجام بدید براتون خونه، سرگرمی مفید برای خودتون درست کنید
اگر شرایطش هست جایی مشغول به کار پاره وقت بشید
یا یه کسب و کار خیلی ریز برای خودتون درست کنید

#کتاب تکه هایی از یک کل منسجم از خانم پونه مقیمی رو حتما حتما حتما مطالعه کنید

در حال حاضر اقدامی برای نزدیکی بیشتر به اون خانم نکنید

عذر میخوام اگر جملات امری شدن.

ارادتمند
#مشاور_آینده 🌱

@ArHamsaraane