تجربه های خوب_همسران موفق
10.3K subscribers
600 photos
162 videos
32 files
438 links
تجربه ونظرات اعضا بدون ذكر نام
بهترين راه برای شناخت و درك همسران از خواسته های همدیگر
گرفتن پیام:
https://tttttt.me/HarfBeManBOT?start=NjY3NzYzMjE

همسران موفق 👇
@Hamsaraane

خانمهای قری*مختص خانم ها* 👇
@ide_Hamsaraane
Download Telegram
سلام وقتتون بخیر
من ۲۳ سالمه و در دوران عقد به سر میبرم،
پنج ماهی میشه که عقد هستیم و سه سال هم باهمسرم دوست بودیم و با عشق آتشین ازدواج کردیم،
کم شدن اون عشق آتشین به مرور بخاطر مشکلات به کنار،مشکلی هست که منو بسیار اذیت میکنه،من دختری حساس هستم و شاید این موضوع برای خیلیا ساده باشه و برای بعضیا عین من نه،
خواهرشوهر من هفت سالی از من کوچکتره ولی به شدت احساس تملک میکنه نسبت به برادرش،وقتی میرم خونشون که شاید هفته ای یکبار باشه اصلا دست به چیزی نمیزنه و من مجبورم کاری انجام بدم،برادرش بخواد با من حرف بزنه زود میپره وسط حرفامون،فقط میخواد برادرشو به حرف بگیره،نزاره با من صحبت کنه،میره فقط میشینه پیش اون و من اونجا معذب میشم،خیلی رفتارای لوس و مسخره ای انجام میده،در حالی که منم برادر نامزد دارم ولی خدا به سر شاهده من هرگز همچین کارهایی انجام نمیدم،شاید فکر کنین من حساسیت بیجا دارم،ولی به شدت رفتاراش اذیت کننده اس،
مجبور میشم کلی ظرف شام بشورم یا ناهار، وایشون بره بشینه پیش برادرش،مادرش سعی میکنه سر منو گرم کنه که من بیشتر پیش پسرش نرم،نمیدونم مشکلشون چیه،با برادرش مثل یک همسر برخورد میکنه تا برادر،درحالی که من هرگز همچین ادا واصول هایی با داداشم نداشتم،خیلی رک بهم میفهمونن ما نباید بدون اونا مسافرت بریم چون خواهرش هیچ جا بدون اون نمیره یا نمیچسبه بهش،برادرش زیاد مثل اون توجه نمیکنه ولی خب کم توجه هم نیست،در دوران دوستی خواهرش به من تو پیام گفته بود که من با داداشم خیلی صمیمی هستم و عاشق داداشمم،ولی نمیدونستم در این حد مسخره بازی دارن،توی استوریاش و پستاش همیشه مینوشت عشق من داداشمه،زندگیمه،همه چیزمه،عشق یکی یدونم داداشمه،تا من ببینم،همین که من به دلایلی از پیجش خارج شدم بعدا مطلع شدم اصلا همچین چیزایی نمیزاره و..کارای دیگه که به شدت منو ناراحت میکنه،شاید بگین بعدا کم میشه،ولی ااخه روزای نامزدی من دارن خراب میشن،شاید بگین ازدواج کنه درست میشه ولی اخه دیگه اونموقع شور وشوق این دوران تموم میشه دا،روزای قشنگ من خراب میشه ولی اون میره پی خوشحالیش،
خواهش می‌کنم راهنماییم کنین،پیاممم طولانی بود ولی دلم داشت میترکید😔
#نیلا
@ArHamsaraane
برای دوست خوبمون که با #نیلا پیام داده بودند.
من سه ساله ازدواج کردم. و ان شالله میرم خونه خودم.
بله عزیزم خواهر شوهر من سه سال از من بزرگتر بود.من متولد۷۷ وایشون متولد ۷۴.خب کمی از من بزرگتر بودند.و یک بچه هم داشتند.شوهر منم به شدت وابسته به خواهرش بود.مثلا تا می رسید به من از خواهرش تعریف میکرد‌.یا هرجا میخواستیم بریم میگفت بریم خواهرمم ببریم.وبه شدت بچه خواهرشو دوست داشت.درحدی روابطشون زیاد بود.که من واقعا اذیت می شدم.و درست همین کارارو مثل ظرف و...روهم گردن من می انداختن.
چندین بار با همسرم صحبت کردم.و گفتم که چرا پولاتو خرج خواهرت میکنی.شوهرمم گوش نمی داد.در حدی که بیشتر روی خواهرش حساس بود.و مثلا موقع مراسم عقدمون خواهرشم آوردتوی همون آرایشگاهی که من بودم.و یک بار هم میخواستیم اولین سفرمون رو بریم مشهد که خرید کنیم.خواهرشم آورد.
و حتی توی جشنمون کلی هم پول به خواهرش داد.
و من واقعا حرص می خوردم.
تا حدی که می گفت من زنم و خواهرم برام در یک حد هستند.و تو رو به اندازه خواهرم دوست دارم🤯
من خیلی عذاب کشیدم.خیلی...پنج شش ماه گذشت.ولی من به همسرم مستقیم نه هااا غیر مستقیم....نشستم حرف زدم.گفتم:من با تو ازدواج کردم.که تو همه ی زندگی من بشی.من خیلی دوست دارم.و از همه دنیا بیشتر.و خیلی دلم می خواد مستقل باشیم.و روابط مون بین خودمون باشه.بهش گفتم ما زن وشوهریم.ما باید هوای همو داشته باشیم.من اگر روی خواهرت حساس هستم به این خاطر بوده که دلم نمیخواد رومون به هم باز بشه.لطفا از این به بعد اگر میخای با من وقت بگذرونی خواهرت رو نیار.
ایشونم دلیلش رو پرسید و من گفتم خواهر خودت دوست داره یه ریز پیش خواهرشوهرش باشه؟؟
شوهرم کم کم قبول کرد.ولی خب منم خیلی زیاد دلبری میکردم.مثلا یهویی میگفتم بریم بیرون بعد توی ماشین یکم ناز ونوازشش میکردم😅یا مثلا میبردمش توی اتاق و خودتون میدونید که آقایون چجورین....نقاط حساسشو میمالیدم.و خیلی سر به سرش میزاشتم.در حدی که الان دیگه مثل قبل نیست.حتی خواهرش میاد در حد معمول رابطه دارند.و من سر شوهرم رو با چیزای مهم ترگرم کردم.بهترین کار صحبت کردن با شوهرتون هست.
واینکه شما میری خونه مادرشوهرت لازم نیست کلی بمونی.یک شب بمون کافیه.
و اینکه با همسرت صحبت کن.

@ArHamsaraane
برای خانم #نیلا مینویسم.
من یک #خواهرشوهر هستم. که برادرم نامزده. این خواهرشوهر با برادرش خیلی صمیمی بوده و هست. محض اطلاع خودم هم خواهرشوهر ندارم 😜 فقط برادرشوهر با جاری!
نمیدونم چه مشکلیه عروسا با خواهرشوهراشون دارن. عروسمونو خیلی دوست دارما ولی خدا شاهده شده یه حرفی رو مادرم به عروسمون بزنه باهاش میگه میخنده، اما اگه من بهش بگم برمیخوره 😕😂
من خونه نباشم ظرفارو میشوره، گردگیری میکنه و همه کار اما اگه من خونه باشم لیوان چایی شم برنمیداره.😳
برادرم با من خیلی صمیمیه و همو خیلی دوست داریم موقع رفتن بیرون یا رستوران بهم میگه تو هم بیا ولی من هرگز نمیرم. شده وقتی جایی بودم عروسمون خودش گفته برگشتنی تو رو با ماشین برمیداریم اما من اسنپ میگیرم که مزاحمشون نباشم. خواهرشوهر شما کار خوبی نمیکنه با شما میاد مسافرت.
ولی روزایی که شما میرید خونه شون چه ایرادی داره؟ بذارید پیشش بشینه. کل هفته شوهر توعه بذار 2-3 ساعتم برادر اون باشه! منو هم مامانم خیلی نازنازی بار آورده زیاد اهل کار خونه نیستم. شما هم یا ظرفارو نشور یا اگه میشوری منت نذار. یا شوهرتو صداش کن بگو پاشو بیا اینارو جمع کن من میشورم دفعه بعدی هم برعکس. عروس رفتی تو اون خونه کلفت که نرفتی. خوبه که قدردانی میکنی با شستن ظرفای شامی که برا تو تدارک دیده بودن اما بخاطر شوهرت بوده وگرنه تورو نمیشناختن که پس صداش کن کمکت کنه!

@ArHamsaraane
#نیلا
باسلام خدمت دوستان عزیزگروه وبخصوص سحرجون نازنین وتشکراز وقتی که میذاری وزحمتی که میکشی برا باهم بودن این جمع زیبا ودوست داشتنی


خدمت نیلای عزیزعارضم وقتی پیامتوخوندم یادنامزدی خودم افتادم من ۳۸سالمه وبیست وچندساله که متاهلم، چهارتاخواهرشوهردارم که یکی ازونا دقیقاکارایی رومیکنه که شماگفتی،
بابندبندوجودم حس کردم زجری که میکشی واعصابی که ازت خوردمیشه وفشاری که بهت میاد
دراین موردبه نظرمن بایدکاملا قاطع باهمسرت صحبت کنی چون واقعا ازاردهنده است ویه درصدفکرنکن که گذرزمان حل میکنه
خواهرشوهرمن زمان عقدما مجرد بود والان که دوماد داره هم همچنان به این اخلاقاش ادامه میده
فکرکن حتی وقتی به عنوان مهمون میادخونمون طوری برخوردمیکنه که اینجامن بیشترحق دارم که خونه داداشمه تا توکه زن این خونه ای،
بااینکه توچیزای دیگه مشکلی ندارم ولی وجودهمین‌خواهرشوهرباعث شده ارامشم از بین بره واذیت شم

باسه تاخواهرشوهردیگم خیلی صمیمی ومهربونیم ولی این یکی تلافی همه رودرمیاره
بابقیه جاریهاهم همینطوره بجز برادرشوهرکوجیکم که همون اول خیلی قاطع ومحکم دمشوچیدوجلوهمه باهاش اتمام حجت کردکه من متاهلم وزنم برام اولویت داره شماهم به شوهرخودت برس تا برادرات
جالبیش اینه که اگه زنداداشا نباشن یه استکان اب نمیده دست داداشاش فقط برا اذیت کردن عروسا پیششون قربون صدقه میره
متاسفانه شوهرمن کاملا متوجه رفتارای دوگانه اش هست وپیش من میگه فکرکن مریضه ودست خودش نیست ولی روش نمیشه جلوش چیزی بگه یا لااقل کم محلی کنه
درنهایت فکرنکن بعدا خوب میشه چون کسی که اینطورباشه تاهمیشه همینطورخواهدموند
ببخشیدطولانی شد

@ArHamsaraane
سلام
#نیلا هستم
ممنون از اینکه دوستان برای من وقت گزاشتن و جواب دادن!برای
#خواهرشوهر مینویسم،عزیزدلم شما گفتین که کل هفته شوهرته بزار دو سه ساعت هم برادر اون باشه،عزیزم من عقد کرده هستم ودرحال حاضر کل هفته برادر اونه ونهایتا هفته ای یکبار میرم خونشون واینکار ها رو میکنه،واین رفتارها واقعا برای من اذیت کننده اس،همسرم تا میخواد با من حرف بزنه زود سرش رو گرم میکنه واینکه تا من از کنار همسرم بلند میشم میاد میشینه جای من وکلی کارای لوس دیگه،شاید درتصور بسیار رفتار ساده ای باشه ولی در واقعیت و حسی که اونجا من دارم بسیار کار زننده و چیپ هستش،بعدشم منت نیست اصلا،ولی وقتی دختر یه خونه کار نکنه،انصاف نیست عروس سر پا باشه،
درضمن یه چیزی گلم،وقتی یک مادر دخترش رو به قول شما نازنازی میکنه،باید اون عروس رو هم تو خونش نازنازی کنه،چون ما قرار نیست جلوی خواهرشوهر کار کنیم درصورتی که اون دختر خونه اس و چون نازنازی شده،
اگه نازنازیه،واسه مامانش،نه واسه وقتی که مهمون دارن

@ArHamsaraane
سلام
برای #نیلا مینویسم
عزیزم منم تقریبا مشکلم مشابه شما بود یا هست!
دو ساله ک عقدیم... من دوتا خواهرشوهر دارم که از وقتی ما اردواج کردیم حس تمکل به برادرشون خیلی بیشتر از قبل شده ماهم چند ماهی قبل ازدواج دوست بودیم و میدیدم ک زیاد ازاین خبرا نیست😁
فکر میکنم خیلی طبیعیه این موضوع، اماااا برای من و شما اصلااا طبیعی نیست 😀 خوووب درک میکنم اینو، منم اوایل میرفتم تو اشپرخونه و کلی ظرف میشستم با وجود دوتا خواهرشوهر مجرد ! بعد ی مدت دیدم نه باباااا خیلی پرروو تر از این حرفان حتی ی تعارف هم نمیکنن که بیا اینور ما میشوریم😂 بعد از ی مدت کلااا هیچ ظرفی نشستم حتی ی استکان! الان نهایتا ظرفای خودمو شوهرمو میشورم موقع ناهار یا شام (چون تو خونه مادرشوهرم هرکسی جدا غذا میخوره!!)
خواهرشوهر منم یکیشون اوایل ازدواجمون هرررجا میرفتیم دنبالمون بود و واقعا معذب بودم،با همسرم صحبت کردم ک تو دوست داری ما هرجا میریم خواهر یا داداشم دنبالمون باشه؟! گفت نه... گفتم پس لطف کن به خواهرت بگو بیشتر از این تنهاییامونو خراب نکنه. و خب خداروشکر حل شد.الانم هروقت اگر بخواد باهامون جایی بیاد اول از همسرم اجازه میگیره بعد همسرم به من میگه و اگر من مشکلی نداشتم اونم میتونه بیاد.
اینارو گفتم بدونی هم درد هم داری عزیزم...
اما بنظر من شما در برابر دیدن محبت های زیادیه خواهرشوهرت فقط و فقط باید بی توجه باشی تو که میدونی اون بخاطر اینکه توجه شمارو جلب کنه داره این کار هارو انجام میده
هنوز چند ماه از ازدواجت گذشته هنوز خیییلییییییی مشکلات بیشتر و پیش رو داری که چند وقت دیگه به این چیزا میخندی😉
امیدارم مشکلت حل بشه 🌸

@ArHamsaraane
#نیلا
عزیزدل من یه پیشنهاد واست دارم.
وقتی توی موقعیتی قرار میگیری که خواهر شوهر و شوهرت هستن، شما خودتو با فیلم، گوشی،گفتگو با والدین همسر یا کتاب هرچیزی مشغول کن اما نه اینکه اخم و تخم کنی، خیلی عادی و شاد و محترم باش اما اصلا سمت شوهرت نرو.

بزار خودش بیاد سمتت، بعد خودش با رفتارش به خواهرش فهمونده که اولویت زندگی من همسرم هست.

اگه مادر همسرت غذا را پخته شما سفره را جمع کن. طبیعی هست که شما هم کمک کنید.
و اینکه رفت و امدت را کم کن.
سعی کن کمتر توی موقعیتی قرار بگیری که خواهر همسرت هم هست.
و عزیز دل خودت را قوی کن، نزار چیزی به راحتی ناراحتت کنه،

ان شاءالله خواهرش وقتی خودش ازدواج کرد متوجه میشه اولویت هرکس باید آرامش همسرش باشه.

دنیا دار مکافات هست، با هر دستی بدیم با همون دست پس میگیریم.

@ArHamsaraane
سلام ادمین جان
اول برای خانم #جانا مینویسم خانم محترم به نظر من شما که انقدر در عشق اون اقا بودین بهتر بود از همسرتون جدا میشدین چون همسرتون حق داره همسری داشته باشه ک روح و جسمش برای اون باشه به نظر من کسی ک اینجا طلبکار باید باشه همسر شماست
و اون اقا هم اگه فهمیده با رابطه با زن شوهر دار گناه کرده و بعد یک سالم شده توبه کرده و برگشته خدا خیرش بده
دوست عزیز شما هم اگه دیدی نمیتونی اون اقا رو فراموش کنی از همسرت جدا شو و بزار شوهرت به عشقی ک لایقشه برسه

دوم برا خانم #عروس مینویسم عزیزدلم منو خواهرم و دوتا از دوستام توهمین یکسال رفتیم خونه خودمون من از آذر پارسال تالار رزرو کرده بودیم اما به خاطر فوت دو نفر از نزدیکان همسرم پشت سر هم عقب افتاد تا اسفند ک به خاطر کرونا گفتیم منتظر بمونیم بره مجلس بگیریم ک دیدیم موندگار اول اردیبهشت بدون مجلس رفتیم ک بعدا عروسی بگیریم
خواهرم هم مرداد همینجوری رفت و یکی از دوستام
اما اون یکی دوستم تو خرداد ک تالارا باز شد عروسی خیلی کوچیکی گرفت چون عروسی خیلی دوست داشت و رفت😍
باید بگم ک منو دوستم ک بعد یک ماه باردار شدیم و عروسی کلا کنسل شد😂😂خواهرم الان دیگه از شوق عروسی افتاده
اگه واقعا عروسی دوست داری و ارزو داری حتما یک مجلس مختصر بگیرین چون بعدش معلوم نیس چی پیش میاد و از طرفی عروسی یکبار تو زندگی ادم اتفاق میوفته پس با این حجم علاقه حتما یک مجلس خیلی کوچیک بگیرین

سوم هم برای خانم #خواهر شوهر ،خواهرشوهر عزیز این ک شما خواهر شوهر ندارین دلیل نمیشه ک توقعات خاص داشته باشید از عروستون
منم الان چهارتا خواهر شوهر دارم ک قبل ازدواج ما دوتاشون فوق العاده با شوهرم صمیمی بودن اما بعد ازدواج ما حتی اگه شوهرم بهشون زنگ میزد میگفت بیاین بریم بیرون میگفتن شما تنها باشین قشنگ تره داداش
یا تو خونشون وقتی با شوهرم حرف میزنن منو هم صدا میکنن و ازم نظر میخوان
به نظر من یک خواهر شوهر خوب باید برادرشو سوق بده ب طرف زنش و تا جای امکان طرف زنداداششو بگیره چون در هر صورت خودشم عروس یک خانواده دیگه میشه

#نیلا جان عزیزم شما تازه عروسین طرف ما ک اصلا معنی نمیده تازه عروس خونه مادرشوهر کار کنه شما هم از همین اول کمک بکن اما معنی نمیده وقتی خواهر شوهرت دست ب سیاه سفید نمیزنه شما کار کنی
چرا مثلا ظرفارو جمع کن ببر تو اشپزخونه یا تو پهن کردن سفره کمک کن اما اینکه کلی ظرف بشوری بی معناست و اینکه کنار شوهرت بشین همیشه❤️

ببخشید طولانی شد🙏🏻🙏🏻🌹

#ماهی_گلی

@ArHamsaraane
برای #نیلا
عزیزم اصلا لازم نیست خودتو ناراحت کنی
باور کن اینا مسائلی نیست ک بخوای بخاطرش روح و روانتو آزرده کنی
همیشه شکر بگو
و اینکه همش تو کارا کمک میکنی نشونه شخصیت و ادب و محترم بودن خودته
بعدشم یکبار برای همیشه با شوهرت قشنگ حرف بزن

حرفم اینه : اگه اجازه بدی ی بچه لوس روی روانت تاثیر بذاره باختی 👌🏻
بگو خدایا شکرت : از اینکه عشقمو میبینم از اینکه باهاش میرم بیرون از اینکه بهش رسیدم از اینکه حال هر دومون خوبه ...
اینطوری باقی مسائل خودبخود حل میشه 😊
شکرگزاری معجزه میکنه
هیچ چیزی ارزش ناراحتی تورو نداره
#رها

@ArHamsaraane
سلام به همه دوستان عزیز
و ادمین زحمت کش
برای
#نیلا
در سن ۱۵ با برادر زنداییم که ۱۳ سال از من بزرگ تر بودن به روش سنتے ازدواج کردیم🌹
اولین بارے که به اسرار خانواده و تحریڪ دوست هام براے دیدن همسرم رفتم فقط قصدم شیطونی👿 بود و دوستام ازم خواسته بودن برم و بیام براشون تعریف کنم و بخندیم و سرگرم شیم🤪 (اصلا قصد و فکر ازدواج نداشتم )
امّمّمّا
وقتے این پسر خوب و محجوب و دوست داشتنے رو دیدم یڪ دل نه صد دل عاشقش شدم🥴 و قبول کردم و خیلے زود نامزد شدیم
نامزد شدن همانا و شروع اذیت از طرف خواهر شوهرم (زنداییم) همان 😔
شوهرم واقعا دوستم داشت و خیلے شاد بود از داشتن من
اما خواهر شوهرم خیلے حرص میخورد و با مادرش خیلے سعے مے کردن روے روح و روانم تاثیر منفے بزارن و خیلے اذیت هاے زیادے
خواهر شوهر منم دقیقا مثل خواهر شوهر شما یه آدم اکتیو و خیلے شلوغ و پر سر و صدا هست
که با کاراش توجه همه رو به خودش جلب مے کنه مخصوصا وقتے پیش برادراش هست
رفتارایے میکنه که من به جاے اون خجالت مے کشم
و جداے این، رفتارش با عروس ها واقعا بده
و مدام با حالت تحقیر و توحین و کنایه و زخم زبون و ایراد گرفتن صحبت میکنه
من هم که آدم آروم و ساده اے هستم
گاهے میاومدم و پیش شوهرم گلایه مے کردم
و اعصاب شوهرم خیلے خرد میشد
و همیشه با وجود این که میدونست حق با منه اما باهام تندے مے کرد
حالا ده سال از زندگیمون میگذره و
متاسفانه هنوز نتونستم این مشکل رو حل کنم و هر چقدر بیشتر از خواهر شوهرم بد گفتم انگار بیشتر فاصله افتاد بین من و شوهرم و تا جایے که بهم میگفت تو وجودت پر از کینه و نفرته و...
تازگے ها متوجه شدم که مادر شوهرم به پسرش گفته که خواهرت میگه وقتے میاے دیدن مامان پیش من هم بیا
و شوهرم هم تنها میره خونش و میاد
در حالے که خواهر شوهرم با ما رفت و آمدے نداره و چند بار دعوتش کردیم به بهانه هاے مختلف نیومد
و سر همین موضوع با شوهرم حرفم شد و خیلے ناراحتے بینمون پیش آمد
باورم کنید که لحن و کلام و گفتن و گلایه کردن من اصلا بد نبود
چون هیچ وقت بهش بے احترامے نمیکنم

بدیش اینه که چون زنداییم هست
هم در خانواده شوهر میبینمش هم در خانواده خودم
مشکلاتم رو اصلا به خانوادم نمیگم ولے اونا خودشون تا حدودے متوجه شدن و به روے خودشون نمیارن
حالا بعد این همه سال که سایه سرد خواهر شوهر اجازه نداد درست زندگے کنم و بیشتر وقت ها تنش تو خونم بود
تصمیم گرفتم که
کار هاش و رفتار هاش هیچ اهمیتے برام نداشته باشه و
مثل خودش باهاش رفتار کنم و هیچ وقت هیچ وقت ازش پشت شوهرم بد نگم و به جاش وقتے رفتار بدے مے کنه همون موقع به جاے سکوت جوابش رو بدم
و دیگه هیچ وقت آرامش زندگیم رو به خاطر اون آدم بے ارزش به هم نریزم
تورو خدا مراقب باش اشتباهات من رو انجام ندے از اول محکم و درست با این قضیه برخورد کن
این مشکلے هست که تو زندگے تو هست
نباید ازش فرار کنے و اجازه بدے اذیتت کنه
وقتے این رفتار هارو میبینے کاملا بے خیال باش و خودت رو مشغول کار هاے دیگه کن و اصلا اجازه نده خواهر شوهرت احساس کنه روے تو تاثیر گذاشته و داره اذیتت میکنه
باور کن اینطور خیلے با قوار و خانم جلوه مے کنے تا من که هم از خواهر شوهرم خوردم هم از سادگے و بے تجربگے خودم
وزندگیم رو خراب کرد و سال ها غصه خوردم و الا یه آدم غمگین و مضطربم😔😔😔
وقتے درست رفتار کنے و بهش بے توجه باشے بعد از مدتے خواهر شوهره خودش سخته میشه و شوهرت بیشتر و بیشتر به سمت تو میاد
دقیقا بر عکس کارے که من کردم
در مورد کار خونه هم بهت پیش نهاد مے کنم با حالت شوخے و خنده اما محکم و بے رودر بایسے بگو که اونم باید کار کنه
مثلا اسمش (پرووو) هست
خیلے بے رو در بایسے بگو (پرووو) جان
سلام ادمین عزیز خواهش میکنم پیام من برای #نیلا بذارین
ببین من فقط ی توصیه برات دارم اونم اینکه گربه رو دم حجله بکش ولا ی عمر باید گرفتار بشی هنوز دیر نشده فرصت داری باید جلوی این اتفاقا رو بگیر یجوری رفتار نکن ک همه چیز بهم بخوره ولی جلوشون وایستا و نذار ادامه بدن ب این رفتارشون چه مادر شوهرت و چه خواهر شوهرت
مامان من از اول زندگیش هی دخالت ها و کارای بد برادرشوهرش و مادرشوهرش چشم پوشی کرد هیچی نگفت ب خیال اینکه بعدا درس میشه الان ۲۵ سال گذشته ولی هنوزم گرفتاره هنوزم درس نشده و بدتر هم شده
حتما جلوشون وایستا تو عروس اون خونه ای نباید همش تو خونه اونا کار کنی میتونی کمک کنی ولی قرار نیس همه کارا رو انجام بدی باهاشون رک باش جلوشون وایستا ولی نذار این رفتارا ادامه پیدا کنه

@ArHamsaraane
سلام
برای #نیلا مینویسم.
پیامم یکم طولانیه ولی امیدوارم بخونی.
این وابستگی کاذب خواهربرادری تقریبا تو خیلی از خانواده ها هست.
عزیزم همسر من بچه اخر خانواده هستن و دوتا خواهر بزرگتر از خودشون دارن که به ترتیب ۸ سال و ۶ سال اختلاف سن دارن با همسرم .
(خواهرشوهر شما مجرده اما مال من با وجود متاهل بودن شدیدا هم وابسته بود سلطه داشت رو داداشش)
همسرم با خواهرشوهر بزرگترم خیلی خیلی صمیمی بود به خصوص که خواهرشوهرم بچه اولش رو تو یه تصادفی که خودشون مقصر شناخته شده بودن از دست داده بود خیلی براش دلسوزی می‌کرد و حتی بچه بعدی رو که باردار شده بود همسرم همه جا برده بودش حتی دکترم با شوهرم میرفت .خواهرشوهرم برای تمام کاراش شوهرمو میبرد در حالی که خودش شوهر داشت.بچشون پسر میشه و بیشتر از این که با پدر خودش صمیمی باشه با همسر من صمیمی میشه.
شوهرمم اون موقع مجرد بود همه جا با خودش می‌برده مثل استخر و رستوران و ... وابستگیشون متقابل بوده جوری که حتي بچه بدون شوهرم حموم نمیرفته .
کلا هم به همسرم میگفت داداش
وقتی منو به همسرم معرفی کردن برای ازدواج همون روز اول تو ماشین گفت که خیلی خواهرزاده ش رو دوست داره و عاشق خانوادشه و نمیتونه تحمل کنه اگه خدایی نکرده بحثی پیش بیاد. من اون موقع چیزی نگفتم چون خودم دختر بسازی بودم و چون خواهر نداشتم همیشه میگفتم با خواهرشوهرام صمیمی میشم.
با مادرشوهرم و خواهرشوهرم یه هفته بعدش ملاقات کردیم از همون اول دیدم تو لفافه مادرش میگه ما همه تو خونه با هم مشارکتی کار میکنیم و خواهرشم هی میگه که من عاشق داداشمم و همیشه ارزوم بوده عروسیشو ببینم.
وقتی رفتیم خرید بله برون کم کم دستم اومد که خانواده ش کلا دوست دارن همه چیز به سلیقه اونا باشه مثلا من به سلیقه اونا لباس انتخاب کنم یا برم آرایشگاه که منم از همونجا سعی کردم نظر خودمو مستقیم به همسرم بگم که مثلا فلان لباسو دوست ندارم .(احساس کردم همون اول اگه سکوت کنم دیگه تا اخر همونه)
قبل بله برون یه بار خونشون دعوت شدیم که بیشتر باهم اشنا شیم بچه خواهرش از خواهرشوهر شما بدتر چسبیده بود به همسر من . منم هرچی همسرم می‌پرسید یه جور جواب دادم که بفهمه دلیل نداره بچه بشینه وسط ما. رفتارش تا مدت ها ادامه داشت حتی الانم بعد سه سال هر از گاهی میبینه منو همسرم مشغول حرفیم میاد وسط داییشو بغل میکنه و به من چپ چپ نگاه میکنه .
البته بگم تو رفت و امدای اشنایی سعی کردم باهاش از در دوستی وارد شم ولی اینقدر به داییش وابسته بود که منو به چشم یه دشمن میدید‌.
تو دوران عقد دومین بار بود رفته بودم خونه مادرشوهرم یه مهمون داشتن برگشت جلو مهمون با تشر گفت پاشو برو تو اشپزخونه کمک خواهرشوهرت که منم پاشدم دست شوهرمم گرفتم بردم تو اشپزخونع دوتایی نشستیم سالاد خورد کردن خواهرشوهرمو نگاه کردیم.
واقعیتش برخلاف انتظار مادرشوهرم من هیچوقت ظرف نشستم اونجا تو این سه سال چون همیشه تعداد زیاد بوده و به نظرم همه چی ظرف شستن نبوده و اگه یه بار انجام بدم کلا میشه عادت مثلا جاش تا ظرفا رو شستن من چایی ریختم .
اینا رو گفتم که یکم دستت بیاد تو چه محیطی بودم.
چند تا کارو انجام بده.
اولا برین مشاوره . ما خودمون بعد نامزدی رفتیم و حرفای مشاور خیلی تاثیر داشت.
دوم سعی کن قبل این که وارد اون جمع بشی با همسرت حرف بزنی مثلا من میگفتم عشقم من موذبم وقتی میریم خونتون تو سرت به کار دیگه گرمه یا میری پی بازی میشه کنار من بشینی؟ من تنهایی خجالت میکشم (خدایی خوب جواب داده 😅)
سوم این که تو محیطهای دیگه هرچقدر دوست داری مردونه برخورد کن یا جدی باش یا قوی باش اما سعی کن وقتی کنار همسرت هستی خودتو واسش لوس کنی اگه کاری رو هم بلدی سعی کن بسپاری به اون ( من اصلا عشوه اومدن بلد نبودم اما الان ...)
سوم اگه طرفت باهات صمیمی نیست الکی سعی نکن گرم بگیری من اوایل همش به هردوتا خواهرشوهرم میگفتم یا میگفتم ابجی یا میگفتم خواهرم اما دیدم اونا میخوان با من حرف بزنن میگن عروس یا به اسم صدا میزنن در حالی که به هم میگن آبجی منم دیگه نگفتم به همسرمم گفتم که من سعی کردم صمیمانه تر حرف بزنم اونا میگن عروس منم میگم خواهرشوهر😂
در اخرم به نظر من سعی کن وقت همسرتو پر کنی من کل دوران عقد همسرمو میکشیدم خونه خودمون شب اخر شب میفرستادم خونشون اگرم خونه اونا میرفتیم میگفتم تخته بیار بازی کنیم یا ورق بیار که حواسش به من باشه.یا اگه میخواستم کاری انجام بدم مثلا سفره جمع کردن میگفتم بیا با هم جمع کنیم .بعد عقدم خیلی موارد بود خواهرشوهرم زنگ زد که همسرم ببردش اما همسرم گفت من نمیتونم بیام و باعث شد کم کم خواهرشوهرم برگرده سمت همسر خودش. بعد عروسی هم کلا نه خودم نه همسرم تنها نرفتیم خونه مادرامون (اینو برای بعدا گفتم شاید لازمت شد)
سلام بهمگی سروران
دوست عزیزی که برای خانم #نیلا پیام گذاشته بودن که بچه ی خواهر شوهرش خیلی به داییش وابسته بوده
عزیز دل رحمت به شیری که خوردی .🌸 شما بخاطر نفع شخصی خودت بزرگترین لطف رو به اون بچه و خانواده کردی .شما با این کار هم زندگی خودت رو نجات دادی هم تربیت و آینده ی اون بچه .بارها دیدم که بخاطر محبت بیش از حد دایی ، پسر از پدر سرد شده و پدر هم متقابلاً هم از همسرش وهم از خانواده همسر دور شده و چسبیده به خانواده خودش و سرانجامی جز فروپاشی خانواده نداشته .این مساله در مورد خاله عمه هم صادقه . عزیزان محبت هم باید بجا و اندازه باشه .روزگارتان سبز🌹
#یک مادر شوهربالقوه
@ArHamsaraane
سلام وقت بخیر برای #نیلا ی عزیز مینویسم.اولا از اینکه انقد توی کشورمون کسایی هستن که واقعا بیمارن ترسناکه.اینکه هرکس نمیدونه چه جایگاهی داره.خواهرشوهرشما هم یه جورایی داره بهتون حسادت میکنه که برادرشو گرفتین ازش و میخواد حرص شمارودربیاره.بهتره اصلا به روی خودتون نیارین.اگر بخاین حساسیت به خرج بدین مسلما برادرش که همسرتون باشه طرف اونو میگیره.اتفاقا سعی کنین ازش تعریف کنین.خواستین برین بیرون خودتون پیش قدم بشین بگین اونم بیاد.یا وقتی با برادرش حرف میزنه خودتونو مشغول کنین.اگه ظرفارو شستین شما دیگه کاردیگه ای نکنین خیلی شیک و مجلسی یه چایی بریزین برای حودتون فقط بیاین کنار تر بشینین.عوضش بلاخره یه وقتایی شما تنهایی بیرون میرین انقد به شوخرتون خوش بگذرونین که هروقت‌خواهرش خواست بیاد خودش نزاره یا خونه خودتون بودنی به مامانتون بگین که اصلا نزاره شما کاری بکنین و بگه شما بشینین باهم حرف بزنین همش که نمیاد خوممون دامادعزیزم و تو اون موقعیت حسابی خنده و شوخی‌.اصلا کاری نکنین که خواهرشوهرتون فک‌کنه به به حرصشو داراوردم بزارفک کنه اصلا واستون مهم نیستش.هرچقد حساسیت و بیشتر کنین اونام بیشتر گاروگد میگیرن بهتره باسیاست کار کنین که یه عمر اذیت نشین.منم مثل شما یکیو دارم که اینجوری حسادت میکنه اگر بگم باور نمیکنین کیه.مامان خودم شاید یه وقت از بعضی از بچه بازیا و حسادتاش براتون حرف زدم و راهنمایی خواستم.من که خودم اینجوری میگم تورفتار با مامانم موندم😉😉😉

اگه درست نشد شما وقتی که میخواین بیرون برین یکی از خونوادتون باهاتون بیاد مادر یا خواهرتون یه بار همراه خواهرشوهرتون بگین حالا که داره میادو مام تنهانیستیم مامان منم بیاد یه بارم‌که تنهایی بدون خواهرشوهر میرین مادرتونو بیارین بعضی وقتا باید مقابله به مثل کرد تابدی کارشون به چشمشون بیادیا اکه همسرتون اوند خونه شما برادر یا پدریاخواهرتون بچسبه به شما بعضی وقتا با بعضیا با راهکارهدی روانشناسی نمیشه برخورد کرد
@ArHamsaraane
#نیلا
نیلای عزیز شماهم واقعا حق دارین وخواهر شوهرتون خیلی رفتارش اشتباهه اما به قول دوستان اینکه اصلا به خودتون حرص ندیدن،سعی کنین خیلی نامحسوس به شوهرتون بفهمونین که تنها بودنتون موقع بیرون رفتن خیلی بیشترحال میده بهش
توخونه هم حساسیت به خرج نده که به زور حواسشو از رو خواهرشوهرت برداره،
هرچی کشمکش بیشتر باشه بین تو وخواهر شوهرت دودش میره تو چشم تو
اما کاری کن این دوران شیرین بااین حرص خوردنا زهرمارت نشه و اصل اصل کاری اینه روی این مسئله اینقدر حساس نباش وشاید یواش یواش حل بشه تو فقط موقعیت تنها شدن های دونفریتون رو زیاد کن و کاری کن به همسرت خوش بگذره،همسرتم جوری عادت بده سره سفره و دوره همی هاازالان عادت کنه که پیش تو باید بشینه و برات غذا بشه
توخوته مادرشوهرتم اینقدر کارنکن،کمک کن اما کوزت نباش؛ازالان وظیفت میشه این کارا
لذت ببر از جمع دونفرتون،کلا باید یه کاری کنی شوهدت بفهمه وقتی دونفره هیستین راحتترین من بااون دوستی که گفتن مقابله به مثل کن هم موافقم یه بار وقتی خواهر شوهرت باهاتون اومد توهم مثلا مامانتو ببر شوهر بفهمه مزاحم داشتن تو جمع دونفره چقد بده
خوشبخت باشی خدااون خواهرشوهرتم هدایت کنه😑
#کاج

@ArHamsaraane