سلام
برای #بی_دل مینویسم
عزیزم من ۲۱سالمه اسفند پارسال یعنی روز پدر با برادر هم دانشگاهیم ازدواج کردم نامزدم ۱۰سال ازم بزرگتره
ماهم اوایل به خیلی مشکلات برخوردیم
منو نامزدم دوتامون شمالی هستیم اما نامزدم محل کار و زندگیش تهرانه
هفته دوم عقدمون به پیشنهاد همسرم باهاش رفتم تهران
تو خونه‌ش کاندوم و اسپری دیدم گفتم اینا چیه گفت واسه مامانمه😐 جابه‌جایی داشتم یه سری وسایل بردم شمال با وسایل مامانم قاطی شد اومد تهران با اینکه ناراحت شدم و باور نکردم تو دلم گفتم باشه اشکال نداره
بعد یه ماه متوجه شدم زگیل تناسلی داره
دکتر جلو روش بهم گفت بخاطر روابط جنسی متعدد با افراد مختلف این بیماری به وجود میاد
سر این قضیه هم گفتم زندگیمه نمیخوام خرابش کنم اشکال نداره
حتی سر همین بیماریش باهم تو مطب نشسته بودیم دیدم منشی رو نگاه میکنه با آلتش بازی میکنه🤦🏻♀
بعد یه مدت صحبت که میکردیم گفت من یه دوره‌ای، حتی دوران سربازی، با مردا رابطه جنسی داشتم
از حرفاش داشتم شاخ در میاوردم گفتم اینم اشکال نداره میگذرم
بعد۳ماه تو گوشیش عکسای همسرمو با زن شوهردار دیدم(البته مربوط به گذشته‌ش بود) دیگه دیوونه شدم همه چیزو به خانواده‌هامون گفتم
پدرم الا بلا که من طلاقت رو میگیرم من ناموسم رو نمیدم بهش
جدا از این انحرافات اخلاقیش خیلی مشکلات دیگه داشتیم و بخوام تعریف کنم از حوصله خارجه؛
مثلا چون بابام کارمند بانکه مدام باهام دعوا داشت که به بابات بگو خودش برام وام بگیره خودشم ضامنم شه😑
در نهایت با کمک مشاوره و متخصص و خانواده تونستم عاقلانه تصمیم بگیرم و تصمیم گرفتم از این مرد جدا بشم و الان خیلی خوشحالم از اینکه خدا خیلی دوسم داشت و زود فهمیدم خداروشکر که همچین مردی رو از زندگیم دور انداختم
چون مدام باید حواسم بهش میبود که یه وقتی من نباشم بهم خیانت نکنه
باتوجه به چیزایی که از روابطش با مردها تعریف کرد ممکن بود علاوه بر زن‌ها حتی به مردها هم شک کنم
برای شما نسخه طلاق نمیپیچم ولی اگه فکر میکنین که مشکلات شما هم دست کمی از مشکلات من نداره شمام با کمک مشاوره خوب فکراتونو بکنید
برای من جدا شدن تو این سن خیلی سخت بود
قبل نامزدم رابطه خاصی با کسی نداشتم واسه همین از لحاظ عاطفی و احساسی خیلی بهش وابسته شده بودم
بنظرم هرجایی از زندگیتون دیدین که یه مسیری رو اشتباه رفتین هیچ وقت دیر نیست که برگردین
اگه اون مسیر اشتباه رو ادامه بدین اونوقت شما میمونین و یه دنیا حسرتِ آرامشی که ازتون گرفته شده🤍
#عین
@ArHamsaraane
برای #بی_دل مینویسم
عزیزم من ۲۱سالمه اسفند پارسال یعنی روز پدر با برادر هم دانشگاهیم ازدواج کردم نامزدم ۱۰سال ازم بزرگتره
ماهم اوایل به خیلی مشکلات برخوردیم
منو نامزدم دوتامون شمالی هستیم اما نامزدم محل کار و زندگیش تهرانه
هفته دوم عقدمون به پیشنهاد همسرم باهاش رفتم تهران
تو خونه‌ش کاندوم و اسپری دیدم گفتم اینا چیه گفت واسه مامانمه😐 جابه‌جایی داشتم یه سری وسایل بردم شمال با وسایل مامانم قاطی شد اومد تهران با اینکه ناراحت شدم و باور نکردم تو دلم گفتم باشه اشکال نداره
بعد یه ماه متوجه شدم زگیل تناسلی داره
دکتر جلو روش بهم گفت بخاطر روابط جنسی متعدد با افراد مختلف این بیماری به وجود میاد
سر این قضیه هم گفتم زندگیمه نمیخوام خرابش کنم اشکال نداره
حتی سر همین بیماریش باهم تو مطب نشسته بودیم دیدم منشی رو نگاه میکنه با آلتش بازی میکنه🤦🏻♀
بعد یه مدت صحبت که میکردیم گفت من یه دوره‌ای، حتی دوران سربازی، با مردا رابطه جنسی داشتم
از حرفاش داشتم شاخ در میاوردم گفتم اینم اشکال نداره میگذرم
بعد۳ماه تو گوشیش عکسای همسرمو با زن شوهردار دیدم(البته مربوط به گذشته‌ش بود) دیگه دیوونه شدم همه چیزو به خانواده‌هامون گفتم
پدرم الا بلا که من طلاقت رو میگیرم من ناموسم رو نمیدم بهش
جدا از این انحرافات اخلاقیش خیلی مشکلات دیگه داشتیم و بخوام تعریف کنم از حوصله خارجه؛
مثلا چون بابام کارمند بانکه مدام باهام دعوا داشت که به بابات بگو خودش برام وام بگیره خودشم ضامنم شه😑
در نهایت با کمک مشاوره و متخصص و خانواده تونستم عاقلانه تصمیم بگیرم و تصمیم گرفتم از این مرد جدا بشم و الان خیلی خوشحالم از اینکه خدا خیلی دوسم داشت و زود فهمیدم خداروشکر که همچین مردی رو از زندگیم دور انداختم
چون مدام باید حواسم بهش میبود که یه وقتی من نباشم بهم خیانت نکنه
باتوجه به چیزایی که از روابطش با مردها تعریف کرد ممکن بود علاوه بر زن‌ها حتی به مردها هم شک کنم
برای شما نسخه طلاق نمیپیچم ولی اگه فکر میکنین که مشکلات شما هم دست کمی از مشکلات من نداره شمام با کمک مشاوره خوب فکراتونو بکنید
برای من جدا شدن تو این سن خیلی سخت بود
قبل نامزدم رابطه خاصی با کسی نداشتم واسه همین از لحاظ عاطفی و احساسی خیلی بهش وابسته شده بودم
بنظرم هرجایی از زندگیتون دیدین که یه مسیری رو اشتباه رفتین هیچ وقت دیر نیست که برگردین
اگه اون مسیر اشتباه رو ادامه بدین اونوقت شما میمونین و یه دنیا حسرتِ آرامشی که ازتون گرفته شده🤍
#عین
@ArHamsaraane