تجربه های خوب_همسران موفق
10.2K subscribers
606 photos
163 videos
32 files
461 links
تجربه ونظرات اعضا بدون ذكر نام
بهترين راه برای شناخت و درك همسران از خواسته های همدیگر
گرفتن پیام:
https://tttttt.me/HarfBeManBOT?start=NjY3NzYzMjE

همسران موفق 👇
@Hamsaraane

خانمهای قری*مختص خانم ها* 👇
@ide_Hamsaraane
Download Telegram
سلام خدمت همگی😊

در پاسخ خانمی که شوهر بددل دارن:

عزیزم قبلا هم که بحث #شکاکی و #بددلی تو کانال شد ، من تجربه خودمو گفتم که درگیر یکی از همین آدما شدم و چقد سختی کشیدم😔.
اما خداروشکر تونستم قبل از ازدواج ازش دل بکنم و جدا بشم💪🏻
درمورد شوهرتون باید بگم ایشون دچار اختلال شخصیت "پارانوئید" یا "پارانویا" هستن.
این اختلال درمان کامل و قطعی نداره. اما با مشاوره شاید بشه یکم خفیفش کرد.
میدونم زندگی چقدر واست سخته. منم تمام این لحظات و حتی خیلی بدتر از اینارو هم تجربه کردم😢

پیشنهاد من اینه که بصورت منطقی باهاش صحبت کن و به هییییچ وجه بهش نگو تو مشکل داری
چون این افراد سریع جبهه میگیرن و معمولا منطق ندارن و کارت سخت‌تر میشه.

سعی کن یجوری قانعش کنی که رابطتون نیاز به مشاوره داره و اونم باید حتمااااا تو جلسات مشاوره شرکت کنه. البته حتما پیش یه مشاور خبره و باتجربه برو.

درواقع منظورم اینه وانمود کن "رابطتون جوری شده که نیاز دارین یه مشاور کمکتون کنه ولی در عین حال تقصیر شوهرتم نیست"🙄 چون اگه بهش بگی تقصیر توعه، دیگه نمیاد مشاوره😐

غیر از اینم هیچ راهی جز جدایی نیست. من هررررکاری تونستم کردم و نشد.
انشالله مشاوره بتونه تاحدی این اختلال رو کاهش بده.
سلام دوستان عزیز
#بددلی و #شکاکی.

دوست من با خوندن پیامت واقعا قلبم گرفت از طرفی هم یجورایی احساس کردم که تنها نیستم. من سال 92 نامزد کردم. متاسفانه اوایل که با هم صحبت میکردیم همسرم میگف مثلا دوست نداره تنها خرید برم. یا تنها جایی برم. اون به یه منظور دیگه میگفت و من به منظور دیگه میگرفتم. من خب واقعا علاقه ایی به تنهایی جایی رفتن نداشتم. حتی دوران مجردیم. تا گذشت و یه مدت از رابطه ی ما گذشت هرروز همسرم بهم یه تهمت میزد. همش میگف جایی میریم اخم کن.زن باس اااااخم کنه... خونه ی مادر همسر ک میرفتیم اگه احیانا دامادشون یه نگاه میکرد منو سریعا نگاه منو چک میکرد که من دارم نگاهش میکنم یا نه. همش مثل عقاب چشماش میچرخید که یه سوژه پیدا کنه... همش دنبال این بود ک کسی منو نگاه میکنه یا نه... همش میگف تا تو نگاه نکنی نگات نمیکنن. من واسم عجیب بود این رفتارا. تاحالا اینجور چیزا ندیده بودم. متاسفانه زود بچه دار شدم. تمام این رفتارا عذابم میداد. درسته تو دوران مجردی تنها جایی نمیرفتم. ولی حالا من مادر شده بودم.
تمام روزهای بارداریم همه کارامو مادرم انجام میداد. خانوادم شده بودن نوکر من. هرکاری میخواستم انجام بدم اونا باید منو میبردن وقتی همسرم نبود. وقتی سر کار میرف من باااااید میرفتم خونه ی مادرم. و واقعا عذاب میکشیدم از اون وضع.
حتی اجازه نداشتم با اژانس جایی برم. یا حتی پیاده تا خونه ی مادرش که یه ربع پیاده راه بود برم. با اینکه ادم بیرونی نبودم ولی همه چیز واسم حسرت شده بود. اصلا واسم مطرح نبود بیرون رفتن ها. ولی این طرز فکر عذابم میداد.
حق گرفتن گواهی نامه هم نداشتم.میگف چی میخوای بکنی. هرجا میری بابام هس. باباتم هس.من ادمی هستم تا چیزیو نیاز نداشته باشم هیچوقت حرفشو نمیزنم. ولی اون موقع واقعا نیاز داشتم ک رانندگی کنم بخاطر بچم. یا بیرون ببرمش. بچم هم عصبی شده بود بخاطر این وضع و بحث و جدل های ما. همسرم میگف من به تو اعتماد دارم ولی به دیگران نه😐واقعا نمیفهمیدمش. خلاصه به طور ناخواسته دوباره باردارشدم. واسم عجیبه که چطور با خوردن قرص های ال دی من باردار شدم. کلی عرق هایی که باعث سقط میشن رو خورده بودم. کلی چیزای سنگین تا 50 کیلو بلند میکردم. ولی بچم نیفتاد. البته اون روزها نمیدونستم که حاملم. بعد ک فهمیدم باردارم. با اینهمه اتفاقا بچم نیفتاده. اونو واس خودم یه موهبت دونستم.بعد دو سه ماه به همسرم گفتم من دیگه نمیتونم همش برم خونه ی مادرم.میخوام خونه بمونم. خسته شدم. از زندگیم افتادم. نمیتونم تا اخر عمر با دوتا بجه هی ساک جمع کنم برم دوباره فردا برگردم.
کلی بحث کردمو رو حرفم موندم. که همسرم رفت سرکارو من خونه موندم...

بعد یه مدت گفتم میخوام پیاده برم تا خونه ی مامانت بعد کلی بحث و داستان. گفت برو . دیگه ازین به بعد واسم مهم نیستی😁خلاصه رفتم... اینقد استرس کشییییییدم که نگو. وقتی رفتم مادر همسرم تعجب کرد. گف الهی بمیرم زندانی آزاد شدی؟؟ 😞

خلاصه دوبار بیشتر نرفتمااا. فقط هدفم از بین بردن اون طرز فکر بود. یعنی همسرم فک میکرد میگف دنبالت میفتن.یعنی واقعا مردی هس که دنبال زنی بیفته که شکمش جلوعه و دست یه بجه تو دستشه؟ 😐
خیلی عذاب کشیدم بابت این طرز فکر. عمرم پوچ شد. خلاصه گواهی ناممم گرفتم به سختی. درسته جایی نمیرم. ولی گرفتم. یعنی بعد کلاس های اموزشی همسرم میپرسید کسی که مسخره بازی در نیاورد.؟ لبخند که نزد؟ 😐 اصلا اوضاعی... وقتی با اژانس جایی میرم میگه اسم بچه هارو که نپرسید باهاشون که حرف نزد؟ 😐 میگم این حرفا چیه. میگه بعضیا میخوان سر حرفو باز کنن از بچه ها شروع میکنن😐😂

بعدش این اواخری سر موضوعی بحث کردیم دیدم بهم گف نمیدونم والا من رد یه کفشی رو چارچوب در دیدم معلوم نیس کیه؟😒 هیچ کدوم از کفشا زیرش اون مدلی نیس😐دیدم دیگه واقعا نمیتونم تحمل کنم... دیگه صبرم لبریز شد. تو نت دنبال یه مشاور گشتم و اوضاعو تعریف کردم. همسرم دچار تیک عصبی هم هس.
دکتر بهم گف بخاطر تیک عصبیش بکشش اینجا بقیه با من. که منم این اطمینانو دادم بهش که خوب میشیو این دکتر حرف نداره. خلاصه رفتیم الان بخاطر ارامشش قرص داده. که خیلی بهتر شده. حتی چندی پیش بهم گفت ببخش عشقم اون رد کفش مال خودم. بود. ببخش تهمت زدم. خلاصه الان حالش رو به بهبوده....

من چون دوسش داشتم و میدونستم یجاییی این اتفاقارو قطع میکنم به زندگی ادامه دادم... توام سعی کن با یه مشاور تماس تلفنی داشته باشی... ایشالا حال زندگیت خوب شه دوست عزیزم...
سلام روز بخیر،منم یه مشکلی تو زندگیم دارم که در واقع تنها مشکلم هست میخواستم راهنماییم بکنین لطفا،من سیزده ساله ازدواج کردم از اولین روز عقدم هیچ مشکلی با همسرم و خانواده اش ندارم،همه رسمهارو هم بیشتر از بقیه بجا آوردن،سرویس طلا و همه مراسم ها النگو،انگشتر،مدال و البته به همراهش خیلی چیزهای دیگه برام گرفتم هنوزم بعده سیزده سال سرویسم رو دارم،شوهرم هم خیلی آدمه خوبیه،هرچی از ذهنم بگذره به زبان نیاورده برام فراهم میکنه،ظمنا خودمم هم لیسانس روانشناسی دارم ولی تو تنها مشکل زندگیم موندم،اونم اینکه ذهنش نسبت به برخورد من با مردها مسمومه،یعنی مثلا تو راه پله مون به یکی از آقایون همسایه جواب سلام بدم یه ماه باید تاوان بدم که چرا اون به من سلام کرد؟تا بماند مسئله ی بعدی که چرا من جوابشو دادم؟از این بگیرین تا بقیه چیزها،من معلم هستم و از نظر رفتاری خیلی مقیدم،ولی نمیدونم چرا همیشه افکار اینو داره که من دلم با کس دیگه ای باشه،ببخشین زیاد شد،واقعا به راهنمایی و تجربه های با ارزشتون نیاز دارم،ممنونم

#شکاکی #بددلی
س خانما خوبین منم مشکل اون خانم هایی ک موقع پاره شدن پرده بکارت خون ندیدن رو دارم.منوشوهرم اوایل عقدموم لاپایی سکس داشتیم ورابطه کامل نداشتیم یه بار بعد اتمام سکس ک صبح بودو نامزدم رفت سرکار دیدم شورتم خونیه یعنی اون لحظه موقع لاپایی خونی نیومد بعدش که من خاستم برم دستشویی دیدم شورتم خونیه و این موضوع رو ب شوهرم گفتم.که ممکنه پرده مو زده باشی شوهرم گفت نه حتمن پریود شدی با اینکه ترسیده بودم قبول کردم اما دگ خونی نیومد تا شب ک دیدم پریود شدم.سر پنج ماه شوهرم ازم رابطه کامل خاست وقتی بعد کلی اسرار قبول کردم.موقع زدن پرده خونی نیومد.بهم گفت چرا خون نمیاد منم گفم شاید همون موقع ک سکس داشتیم خون اومد شاید همون خون پرده ام بود هزارتا قسم خوردم دست رو قران گذاشتم که جزتو کسی بهم دست نزده تا باورش شد.حالا از اون موضوع سه سال میگذره ما سه ماه میشه که عروسی کردیم و شوهرم همیشه تو دعوا سرم منت میذاره ک معلوم نیست کی تورو زن کرده بود معلوم نیست چند نفری بهت تجاوز کردنو منو همیشه آزار میده با این حرفاش چند بارم که جلو مادرمو خالم بحثمون شده بود پیش اونا ابروم برد گفت یک کار نکن بگم از قبل زن بودیا؟حالا هرچی دست رو قران میذارم بعد اون موضوع هرچی قسم میخورم که جزتو با کسی رابطه نداشتم باور نمیکنه میگه فیلم بازی نکن یه بارم جلو مامانش که دعوامون شده بود سر بسته یه چیزایی گفته بود اما مادرش متوجه نشد.یعنی همیشه بروم نمیاره ها فقط موقع دعوا.هرچی براش توضیح میدم شاید مادزادی پرده نداشتم باور نمیکنه خیلی ناراحتم.میخاستم از خانم هایی ک اطلاع دارن بپرسم بعد گذشت سه یاچهارسال اگ برم ازمایش بدم معلوم میشه ک پردم از چه نوعی بوده شوهرم ازم چیزی نخاسته ها من خودم میخام چون خیلی عذاب میکشم.درضمن شوهرم اخلاقش خوبه خرج میکنه واسم ب محبتم میکنه اما یه مشکلی ک داره خیلی شکاکه هیچ جا نمیزاره برم همش میگه با مادرم برو .خون فامیلای خودم ک اصلا نمیزاره برم خب منم دوستدارم با فامیلای خودم رفت امد کنم یه وقتایی ک با کلی التماس میزاره بامادرم برم اما بعدش کلی منو میزنه و از دماغم درمیاره مثل امروز ک با هزارتا خواهش مادرم اجازه داد بریم مسجد واس گوش دادن روضه دیدن علم ک وقتی اومدم خون کلی منو زد ازبس سرمو مشت زده که دارم میمیرم از درد.همش میگه تو مسجد نرفتی با یه پسر رفتی بیرون درصورتی ک خوش منوبرد خودشم اومد دنبالم.همیشه بعد کتک کاری کلی معذرت خواهی میکنه و نازمو میکشه منم چون دوسشدارم میبخشمش.اما چه فایده همیشه منو زهر میکنه.ارزو ب دلم مونده تو جمع فامیلاباشمو از ته دل خنده کنم همیشه افسوس میخورم.کسی میدونه که چطور با شوهر شکاک رفتار کرد؟؟شایدم این شکاک بودنش بخاطرقضیه پرده م باشه!!نمیدونم دگ چکار کنم خسته شدم دگ.گاهی وقت ازبس بهم تهمت میزنه بعدشم کلی کتک میخورم بخاطرش دلم میخاد واقعن بهش خیانت کنم.ولی باز جلو خودمو میگیرم میگم بزار من همینجور پاک بمونم که اون دنیا جلوشو بگیرم که جلوم شرمنده باشه.اگ کسی میتونه کمکم کنه ک چکار کنم ممنون میشم.خدانگهدارتون
#بددلی #شکاکی
#شکاکی #بددلی #بکارت

سلام،خسته نباشی گلم
درمورد اون خانوم ک شوهرشون شکاکه و پرده نداشتن
من خودمم همینطور بودم،باشوهرم دوست بودم قبل ازدواجم و بخاطر تجاوزی ک توی بچگی بهم شده بود میترسیدم از اینکه پرده نداشته باشم،و ب همسرم توی زمان دوستی گفتم ک چه اتفاقی برام افتاده،خیلی سخت باهاش کنار اومد،بعد ازدواج هم تا مدتی میگفت بهم توی ناراحتیش،اونم خیلی شکاک بود،یمدت میگفت تو با دوست من رابطه داری خلاصه تا پای طلاق رفتم زمان عقد،اما اون معذرت خواهی کرد و پشیمون بود از کاراش،یمدت بعد عروسی هم بحث داشتیم اما الان شکر خدا سه ساله هیچی نمیگه،فقط وقتی شکاک هستن باید سعی کنی خودت رو بهش ثابت کنی،توی دعوا زبون درازی نکن،پرینت تلفن بگیر،بزار بهت اعتماد کنه دوباره،من الان آزاد آزاد هستم و همسرم عالی شدن😍😍😍

@ArHamsaraane
خدمت اون خانومی که در مورد شکاک بودن همسرشون نوشته بودن بگم که واقعا متاسفم که تا الان همچین شرایطی رو تحمل کردین
این چطور عشق و محبتیه؟
همسر شما ممکنه پارانوئید باشن
ایشون احتیاج به روانپزشک و روانشناس دارن
این بیماری روانیه نه دوست داشتن و محبت و غیرت
سریعا برای نجات خودتون و درمان همسرتون اقدام کنید
اگه بچه ندارید هم که ..
کتاب عشق ویرانگر بخش پارانویید رو بخونن

#بددلی #شکاکی
@ArHamsaraane
سلام خانوما شوهرم خیلی بد گمانه و #بداخلاق یه راهکار بدید حتی خونه خواهرم نمیزاره برم این اخلاق بدش باعث شده روابط نداشته باشیم خیلی سرد شدم نسبت بهش فقط به خاطر دوتا بچه هام دوام آوردم خب اگه هم قهر کنم کجا برم مادر پدرم هم به رحمت خدا رفتن اعتقادمم به خدارو ازدست دادم دیگه 😢

#شکاکی #بددلی
سلام...
در مورد اون خانوم عزیزی که گفتن همسرشون کتکشون میزننو بد دلن...و تو دعوا خون نیومدن از پرده بکارتشونو تو سرشون میزنن...
عزیزم وقتی پیامتو خوندم خیلی ناراحت شدم...قلبم به درد اومد از اینکه همسرت دست بزن داره...

من فک میکنم همسر شما فوق العاده بد دل و شکاکه و مریض هست...اگه شما خونی هم میدیدی و میومد ایا تو بددلی همسرت تغییری ایجاد میشد؟فک نمیکنم....چون باز هم همین انگ های الانو بهتون میزدن ک با یه پسری بیرون رفتی و فلان.....
من خودم دوستی دارم ک همسرش #دست_بزن داره و به حدی ایشون رو زده که بجه ی سه ماهه داخل شکمش سقط شده..😔 اگه خدایی نکرده تو همین کتک خوردنا و مشت هایی که به سرتون میزنه اسیبی بهتون وارد بشه چی؟به نظرم یه فکر درست و حسابی بکن ک حداقل دیگ کتکت نزنه تا باز مشکلات دیگ رو حل کنی

.پس به این فک نکن ک همش بهت تهمت میزنه که کی تو رو زن کرده...چون مریضه و شکاکه و دست خودش نیست

ببینید من خودم یه ادم شکاکم دخترم هستم...به خاطر همین شک و بددلی همسرم مریض شده ...هرکاری هم میکنم نمیتونم خودمو تغییر بدم 😔 همسرم خیلی کارا برام کرد ک من عوض بشم خیلی پام موند و تلاش کرد اما انگار فایده ای نداره و من همش فک میکنم وقتی شوهرم سرکاره با خانومای اطرافش بگو بخند و شوخی داره یا با یکی دیگ غیر من هست....مدام چک میکنمش....دو ساعت وقت نکنه دیر جواب بده زندگی به هردمون تلخ میشه...شوهرم مریض شده و دکتر میگه مریضیش به خاطر استرسه....
من با دونستن اینا باز هم نتونستم تغییر کنم....ده ها بار مشاوره رفتم...با دختران همسن خودم صحبت کردم که اونا منو احمق دونستن ک همچین همسر خوبی رو اذیت میکنم...و قدرشو نمیدونم....


همه ی اینارو گفتم تا بفهمید بددلی و شکاکی از نظر من درمانی نداره...باورتون میشه من خودم دانشجوی علوم اجتماعی هستم و تو دانشگا ده ها کتاب جامعه شناسی خوندم ...جلسه هایی داشتیم ک افراد از مشکلاتشون میگفتن تا بقیه درس بگیرن....
اما هیچکدوم به دادم نرسید و منو درمان نکرد....
شما سعیتو بکن شاید تونستی بددلی همسرتو درمان کنی....اگ درمان بشه دیگ اون حرفم بهت نمیزنه تو دعوا و دیگ کتکی هم در کار نیست...
نمیشه که تا ابد تو خونه باشی و با ترس و لرز بری بیرون اونم تازه با مادرتون....

دعا میکنم ان شا الله مشکلت حل بشه
#بددلی #شکاکی

@ArHamsaraane
سلام خسته نباشین
در رابطه با اون خانمی که جامعه‌شناسی میخونن و میگن #بددلی درمان نداره. کی گفته درمان نداره؟؟

من روانشناسی می‌خونم، بد دلی درمان داره ممکنه فرد کاملا خوب بشه. خودم اطرافم کسی رو داشتم که به کمک یک روان‌شناس خوب، بددلیش تا حد زیادی از بین رفته...
شما هم حتما شخصا‌‌ به صورت منظم به یه روانشناس خوب مراجعه کنین...

🔹 دوستان اینم دقت کنین که مدرک مشاوره با روانشناس فرق داره، مشاور تو تصمیم گیری ها بهتون کمک میکنه اما درمان بددلی و اختلالاتی مثل مرزی که صحبتش شد کار روانشناسه

@ArHamsaraane
#بکارت #بددلی
من درباره اون خانومی که گفتن پرده بکارت ندارن و شوهرشون بهشون شک کرده من 22سالمه وقتی کوچیک بودم تو کوچه با دوستام قایم موشک بازی میکردم و... همسایمون به من #تجاوز کرد... نمیخوام از مشکلات خودم بگم دیگه گذشته منم باهاش کنار اومدم وقتی بزرگ تر شدم فهمیدم چه اتفاقی برام افتاده رفتم برای معاینه و بهم گفتن باید مادرت باشه تا ما معاینت کنیم منم از ترس چیزی نگفتم پنهون کردم تا با شخصی اشناه شدم بعد شناخت های اولیه مشکلمو بهشون گفتم الان سه سال میگذره و ایشون حتی یک بار هم اشاره ای به این موضوع نداشتن همیشه به من میگن تو پاک ترین دختری هستی که من دیدم خانوم ها پرده بکارت ملاک پاکی صداقت شما نیست چرا فک میکنین ارزش شما به اینه فقط کافیه حقیقتو بگین صادق باشین اگه بازم مشکلی بود ازشون بخواین پیش مشاور برین و کسی که واقعا شمارو دوست داشته باشه میتونه با این مسئله کنار بیاد 😊🌺

@ArHamsaraane
#بددلی #شکاکی
سلام.در مورد خانمی که شوهرشون شکاک هستن. موقع سکس خون ندیدن و مشت تو سرشون میزنن.عزیزم واقعا متاسف شدم ای کاش با توجه به شکاک بودن شوهرت همون دفعه اول که خون دیدی یا بعد از اولین سکس که خون نیومد به پزشک زنان مراجعه میکردی الان بعد از سه سال بازم هم میشه به پزشک زنان مراجعه کنی شاید پردت ارتجاعی باشه و هنوز پرده داشته باشی اگه ارتجاعی هم نباشه حداقلش اینه که پزشک با شوهرت صحبت میکنه شاید شوهرت حرف دکتر رو قبول کنه و متقاعد بشه که تو پاک و سالم بودی.در مورد کتک هایی هم که بهت میزنه از طریق خانواده یا قانون جلوش وایستا حق همچین کاری رو نداره.در آخر هم به اینکه با #خیانت ازش انتقام بگیری اصلا فکر نکن شوهرت هر کاری هم کنه ارزش تو خیلی بالاتر از این حرفاست که بخوای خیانت کنی.به خاطر عزت نفس خودت هیچوقت حتی به خیانت فکر هم نکن شرمنده طولانی شد.

@ArHamsaraane
لطفا پیاممو بزارید ..
در جواب کسیه که من گفتم #بددلی درمان نداره ایشون جبهه گرفتن...

خانومم ک رشتت روانشناسیه شما که دانشجو هسی باید خیلی دقیق باشی نگا کنید پیاممو نوشتم از نظر من درمانی نداره از نظر من که خیلی راه ها رو رفتم و نتونستم از مشاوره و روانشناس بگیر تا هرچی ک بگید...من تجربه شخصیمو گفتم فقط و باز هم اگ دقیقتر بودین میدید ک نوشتم شما سعی خودتو بکن شاید تونستی درمان کنی....
روانشناس خوب؟روانشناسی که یه نفر میاد درد دلشو میگه مشکلشو میگه بعد اون روانشناس اونو برای بیمار بعدیش مثال میزنه اون به چه دردی میخوره؟؟شما هم هنوز دانشجوی روانشناسی هستی عزیزم صرفا با خوندن چندتا کتاب روانشناسی نمیشه تشخیص داد ک درمانی هست یا نه تو کتاب نوشته فلان کارو بکنید ولی کاملا نسبی هس ک رو بیمار جواب میده یا نه که اثربخشی داره یا نه....
بازم از نظر من درمانی نداره چون شاید بیمار با واقعیت روبه رو بشه و فقط سعی کنه کوتاه بیاد و تو دلش بازم عذاب باشه....شما خودتم دارین میگین یه نفرو میشناسین ک تا حدی زیادی بددلیش درمان شده....دقت کنید به جملتون تا حدی زیادی یعنی کامل خوب نشده......دلیل نیس چون رشته روانشناسی هسی فک کنید خیلی میدونید...به قول استاده دانشگاهمون میگف ارسطو فلان حرفو زده که زده چون ارسطو اون حرفو زده یعنی درسته و میشه ؟! من حتی روانپزشک هم رفتم بهم داروهای اعصاب قوی دادن و جز گیجی و تو سری خوردن از اینو اون هیچی برام نداشت....تو کتابا راه کار نوشته شده برای خودکشی هم نوشته شده ولی چقد جواب داده برای افراد؟هرچی تو کتاب بود دلیل بر اثربخشی نیس.....

#بددلی #شکاکی
@ArHamsaraane
سلام روزتون بخیر
درمورد خانمی ک فرموده بودن ک شوهر #بددلی دارن و عزیز روانشناسمون گفته بودن که درمان داره
من پزشک هستم و متاسفانه باید بگم که اختلال شخصیت بدبین جز اختلال شخصیت های ارثی هستن که متاسفانه حتی ب درمان دارویی بسیار ضعیف جواب میدن ، بنابراین خانم هایی که میخوان با این اقایون ازدواج کنن باید بدونن که احتمال بهبودی علایمشون حتی با درمان هم کم هست و با افزایش سن ممکنه حتی علائم شدیدتر هم بشه و اکثر خانم هایی هم ک تو این موقعیت قرار دارن بنا ب امار رسمی و علمی ای ک وجود داره مبتلا به افسردگی هستن و باید بدونن که اگه دچار علایم شدن برای درمان خودشون اقدام کنن
من توصیه م ب جدا شدن نیس اما باید اگاه باشن که چجور زندگی ای رو در پیش رو دارن و با اگاهی وارد همچین زندگی ای بشن
امیدوارم هر تصمیمی بگیرن براشون بهترین باشه

@ArHamsaraane
در مورد تفاوت #غیرت و اختلال شخصیت #پارانویید هم باید بگم که اینا یه مرز کاملا مشخص دارن. غیرت باید نوعی از حمایت باشه و به واسطه خواست طرف مقابل نمود پیدا کنه و نه بخاطر محدودیت. اما پارانویا مشخصا برای طرف مقابل آزار و اذیت رو به همراه داره. آدمای پارانویید احساس تملک طرف مقابل رو دارن. حسی که قرن ها برای بشر دردسر های فراوانی به همراه داشته. یادتون نره که دوستی یا ازدواج یه توافق دوطرفه برای بودن کنار هم هست و نباید هیچکدوم از اختیارات طرف مقابل با اون به زور و اجبار محدود بشه.

#بددلی
@ArHamsaraane
✔️با همسر بدبین چه باید کرد؟

☸️ همیشه سعی کنید در هر موضوعی با همسر خود صادق باشید. ریشه بسیاری از بدبینی‌ها عدم صداقت در ابتدای زندگی است. زن یا مرد رازی را در زندگی دارد که می‌کوشد آن را از همسرش پنهان کند که البته در بیشتر مواقع موفق نمی‌شود و خود این پنهان‌کاری نقطه شروع بدبینی‌ها می‌شود.

☸️ نسبت به قول و قرار خود با همسرتان خیلی حساس باشید این موضوع برای مردها باید بیشتر رعایت شود، چرا که خانم‌ها هر نوع تأخیر را در رسیدن به قرار مثبت نگاه نمی‌کنند و طبیعتاً افکار منفی در آن‌ها شکل می‌گیرد.

☸️ در مراودات اجتماعی خود خیلی مراقب باشید به‌ویژه اگر طرف شما جنس مخالف باشد. هر نوع صحبت غیرکاری، تماس‌های بی‌مورد و روابط آزاد در محیط‌های کاری نتیجه‌ای شوم در بردارد که اگر شما هم فکری در سر نداشته باشید، همسرتان جور دیگری برداشت می‌کند.

#شکاکی #بددلی
@Hamsaraane 💑 همسران‌موفق
#رابطه_قبلی
سلام به همه همراهان خوب کانال تجربه های خوب
عزیزدلم من کاملا شرایط و احساسات شما رو با بند بند وجودم درک میکنم حتی شرایط من خیلی خیلی سخت تر از شما بود
تقریبا هفده ساله بودم که عاشق یه آقایی شدم که همه چیزش برای من پرستیدنی بود ، چند وقت که از رابطمون گذشت خودش نرم نرم برام از یه خانومی تعریف کرد که چهار سال عاشقش بوده اما به من گفت که چون اون خانوم خیانت کرده ایشونم کلا فراموشش کرده ، چند وقت به خاطر برگشتن و پیام دادن دوباره همون خانوم کلا رابطشو با من تموم کرد حالا شما تصور کنید که من تو اون سن حساس و کنکور چه شرایطی برام پیش اومد یادمه که شبا تا صبح گریه میکردم صبح با چشمای قرمز میرفتم سرکلاس
بعد از یه مدت سعی کردم کمتر خودمواذیت کنم و یکمم حالم بهتر شد
گذشت تا دانشگاه قبول شدم تغییر محیط و ادمای جدید باعث شد یکم مسیر ذهنم عوض شه یا لااقل فکر کردم که اینطوری شده اما اون عشق مثل اتش زیر خاکستر منتظر شعله ور شدن دوباره بود
توی همون دوران بازم اون آقا برگشت ازم معذرتخواهی کرد گفت که دیگه هیچوقت تنهام نمیذاره ، آخ امان از این دل ... باز دلم براش لرزید باز خام شدم برگشتم تو رابطمون ، هیچی براش کم نمیذاشتم محبت احترام و .همه و همه سرجاش بود
شاید فکر کنید خب دیگه اینبار به خوبی وخوشی ختم شد اما سه ماه بعد باز اون خانوم برگشت باز روز از نو روزی از نو
چکارش میکردم؟ میگن عشق اول مردا براشون فرق میکنه
کارم شده بود غصه خوردن میگفتم اخه مگ من چی کم دارم ...
واقعا تا کسی تو شرایطش قرار نگیره نمیفهمه چی میگم ،این آقا هربار که برمیگشت هزاربار عذرخواهی میکرد قسم میخورد ابراز پشیمونی میکرد منم زود میگذشتم و دلم صاف میشد
اما اینبار خیلی فرق داشت قلبمو سیاه کرد دیگه این من، من سابق نبود که بشینه و گریه کنه و غصه بخوره و دعا کنه که کاش برگرده اون خانومم میدونست که من چقد عاشقم اما بازم هربار حوصلش سر میرفت میومد کل زار و زندگی منوبا چندتا دلبری و مرور خاطراتشون به هم میریخت
سه ماه تمام ، تمام انرژیمو وقتمو گذاشتم چنان بلایی به سر هر دوشون اوردم که خودشون با ابروریزی و کشیدن کار به شکایت و خونواده هاشون رابطشون به هم خورد
یادمه چنان از ته دل احساس سبکی میکردم که اگه همون لحظه میمردم دیگه هیچی از خدا نمیخواستم تنها چیزی که با وجود همه این اتفاقا هنوز به قوت خودش باقی بود عشق عجیب غریب من به اون آقا بود
برگشتم به زندگیم به خودم رسیدم درس خوندم با ادمای خوبی اشنا شدم که زندگیمو تغییر دادن اما شما بهتر میدونید که بعضی زخما هیچوقت خوب نمیشه ، کافیه شب بشه تا باز یادت بیاد چقدر جای خالیش تلخه
چندوقت بعد برگشت ، گفت فقط باهم دوست باشیم مثل بقیه دوستای معمولیت مثل همکلاسیای دانشگات فقط کنار هم باشیم تا حال جفتمون بهتر شه
برگشت و همه چیزو جبران کرد بی نهایت سعی کرد هزار بار خودشوثابت کرد هزار بار امتحانش کردم از همشون سربلند بیرون اومد این ماجرا و پروسه یکسال طول کشید حتی چندین بار با عکس و مثلا اکانت اون خانوم بهش پیام دادم بلافاصله بلاک کرد بعدم توی اولین فرصت کوچکترین چیزاهم برام میگفت
کلا تبدیل به یه ادم دیگه ای شد که هزار برابر بیشتر عاشقش شدم منتهی اینبار یه فرق اساسی داشت اونم این بود که اونم واقعاعاشقم شد
چندماه پیش اومدن خواستگاریم ، بعد پنج سال عاشقی ، خانوادش با رضایت قلبی اومدن چون دیده بودن از وقتی با منه تمام رفتاراش تغییر کرده ، مامانش همیشه بهم میگه خدا تو رو جای دختر نداشتمون به ما داد ، پدر شوهرمم که از تمام ماجراها با خبر بود جوری الان ازم حمایت میکنه که همسرم واقعا براش جای تعجب داره حتی یه بار بهم گفت تو پسرمو مارو نجات دادی من و مادرش هیچوقت به اون رابطع و وصلتش با اون خانوم وخانوادش راضی نبودیم آخر اون وصلت فقط تباهی بود ...
الان از زندگیم از رابطم از همسرم واقعا راضیم ، من با توجه به اون ماجرا ها خیلی ادم شکاک و #بددلی شدم اما همسرم واقعا تمام تلاششومیکنه که هیچ نقطه مبهمی برای من باقی نذاره
اینایی که نوشتم فقط کلیات داستان زندگیم بود اگ میخواستم از جزئیاتش بگم واقعا حال خودم بد میشد خدا میدونه چه شبایی صبح کردم چه صحنه هایی رو از دور شاهد بودم و حسرت خوردم چه ادمایی که دلمو سوزوندن وسرزنشم کردن که این ادم لیاقتشو نداره هربار مثل دستمال میندازتت دور و .....
اما من جنگیدم یه جایی دست از غصه خوردن برداشتم تلافی دل شکستمو دراوردم شاید کار خوبی نکردم اما برام لازم بود ، بعد از برگشتنشم هرقدمی که برداشت بهش انرژی و انگیزه دادم بهش حس مرد بودن دادم جز همون اوایل دیگه هیچوقت گذشتشو کاری که باهام کرد رو به روش نیاوردم بعضی وقتا بغض میکنه میگه من چرا تو رو نمیدیدم چرا نمیدیدم چقد خانومی چقددوسم داری چقد به پام موندی و حتی وقتایی ک نبودمم به جای خالیم وفادار بودی
حالا خواهر گلم شما ک شرایطت خیلی بهتر از
ندارم ، یا برعکس ، یه چراغه که داره دادمیزنه من برون گرام یا درون گرا.اگه میبینید اعضای خانواده به کارهم خیلی کاردارن و ازهمه چیزهم سوال میپرسن این یعنی هشدار!
به احتمال زیاد #دخالت میکنن تو زندگیه آینده ی شما(البته بستگی به میدون دادن شما هم داره).

خلاصه سعی کنین همه ی سرنخ هارو دنبال کنید.بعداز ازدواج هیییچچچکس عوض نمیشه.حتی اگرم خودش بخواد خیلی سخته. خانواده خیلی مهمه ببینید تو نازنعمت بوده یا آبدیده ست.نسبت به سنش چقدر میفهمه؟
ببینید چطور ارتباط برقرار میکنه،چی براش مهمه،دوستاش چه مدلی ان،باکی زیاد رفت و آمدداره،کجارو نگاه میکنه(اگه خیلی تو اجتماع زل بزنه به زن های دیگه یعنی این عادتشه(یا هیزه،یااینکه ارتباط چشمی خیلی قوی برقرار میکنه که این نشون دهنده ی شخصیت قوی و اعتماد به نفس بالا و بصری بودنشه که اکثرمردها اینطورین)،چیا براش جذابن،به کسی دروغ میگه یا میپیچونه یا اینکه یه سری چیزارو نمیگه(سیاستشه)،نماز میخونه یانه،به موقع میره سرکار یانه باید یکی باشه هلش بده،دیدگاهش نسبت به تحصیلات چیه؟

اگر میخواین بفهمین درآینده اجازه میده درس بخونید یا کارکنید اولا به خانوادش نگاه کنید ببینید شرایط اونها چجوری بوده احتمالش زیاده ازاونها الگوبرداری کنهیا اینکه مستقیم نگید من میخوام فلان کارو کنم،حین صحبت هاتون از یه نفرتو فامیلتون که دوست دارید مثلا ادامه دادن درستون و شغلتون بعداز ازدواج مثل اون باشه تعریف کنید و ازش بخواید نظرشو بگه و بعدهم شما نظرتونو بگید.
به چالش بکشیدش.سوال هایی نپرسید که بخواد با بله و خیر جواب بده.بیشتر توضیحی باشه.بفهمید سقف فکریش تاکجاست انرژی مثبته یا نه کلا فازمنفیه.عادت های غذا خوردنش چه مدلیه روغذا حساسه یا گیاهخواره یا هرچیزدیگه ای.چای زیاد میخوره یا قهوه(اعتیاد شدید به نوشیدنی خاصی)،به چه خوراکی هایی علاقه داره و با توجه به ظاهرش سعی کنید بفهمید مزاجش گرمه یا سرد.تو نت سرچ کنید علائم آدم هایی که سیگار زیاد میکشن یا معتاد هستن چیه و حتما درصورت امکان یه سفر برید باهم.حتما توموقعیت عصبانیت چندبار امتحانش کنید ببینید چقدر انعطاف داره واکنشش چیه(دیربرید سرقرار یا...)،حتما حتما مشاوره ی قبل از ازدواج خوب برید،تست شخصیت mbtiبدید و تفسیرش رو بخونید تا یه شناخت نسبی نسبت بهم پیداکنید(تو گوگل رایگان هست همراه با تفسیرش)،

از تجربه ی بزرگترها استفاده کنید،یه مرد تو فامیل که بهش اعتمادداریدو همسن و سال خودشه مثل عمو یا دایی هماهنگ کنید سه تایی باهم برید یه جایی (مثلا اتفاقی عموتون شمارو میبینه توی پارک)و موقعیت رو به وجودبیاریدتاباهم چنددقیقه ای صحبت کنن،پسرها جنس خودشونو خوب میشناسن😏مطمئن باشید یه مردقابل اعتماد هم نسل خودش اطلاعات خوبی میتونه بهتون بده.اگه کوچک ترین علائمی از #بددلی یا خساست یا بددهنی دیدید روش ریز بشید و دقت کنید.درنهایت این شمایید که میخواید یه عمربااین آدم زندگی کنید مسئولیتش پای خودتونه.
فقط اینکه اول سعی کنید خودتون یه سری اطلاعات رو متوجه بشید،بعداگه ازنظرتون اوکی بود ملاک هاتونو بگید و مشاوره برید و باهم قول و قرار کتبی بزارید(درخصوص حق اشتغال و مسکن و تحصیل و طلاق وحضانت فرزند)البته اگه براتون مهمه و به مهریه اعتقادی ندارید.
درآخراینکه مرسی وقتتونو گذاشید
ببخشید طولانی شد.

@ArHamsaraane
سلام خدمت همه دوستان کانال💞🙂
من ۲۵ سالمه تقریبا تو اکثر بحث‌ها شرکت کردم. ۲۰ سالم بود که با همسرم آشنا شدم و تفاوت سنی‌مون ۷ ساله. تقریبا ۳ ساله ازدواج کردیم.

#ملاک_انتخاب_همسر
تقریبا همه‌ی پیام ها وملاک های اعضا رو خوندم و گفتم منم یه کم از ملاک هایی که نادیده گرفتم، بگم...
#پول!
من خودم از نظر مالی مشکلی نداشتم، همسرم هم که به مدت یک سال و نیم دوست بودیم و بعدش نامزدی و...، ایشونم از نظر مالی مشکلی نداشت. در واقع اصلا به مسئله‌ی مالی فکر نمیکردم،شاید بپرسین چرا؟ چون انقد کمبود عاطفی شدید داشتم که فقط به محبت و عشق طرف مقابل دلبسته بودم و به جرات میتونم بگم تنها ملاکم محبت بود!
#دین
بزرگترین مشکل و عامل بحث‌های ما، تفاوت دین بوده و هست!تحت تاثیر ترس‌ها و بیماری‌های مختلفی که داشتم، فقط به این فکر میکردم که در آرامش با همسرم زندگی کنم،و آرامش رو خلاصه میکردم تو عشق و محبت!
ما هردو با علم به اینکه میتونیم با اعتقادات همدیگه کنار بیایم وارد مبحث دوستی و ازدواج شدیم...ولی خب نمیشه زیاد کنار اومد! من یک عمر با یه سری اعتقادات بزرگ شدم...و برآورده کردن انتظارات همسرم گاهی خیلی سخت میشه...به خصوص از نظر پوشش و شوخی با افراد فامیل🙁😬شاید تنها اشتباه شوهرم همین بود که فکر میکرد بعد از ازدواج قراره تغییر کنم، که نکردم زیاد:(😥
#بددلی
خوشبختانه همسر من اصلا بددل نیست، و من تقریبا برای تجربه‌ی خیلی چیزها آزادم. برعکس، من کمی شکاک هستم و شوهرم رو اذیت میکنم🥴 این مورد البته بعد از ازدواج پیش اومد منم تا حدود زیادی برطرفش کردم🤗
#عشق
همونطور که گفتم به خاطر عشقی که به شوهرم داشتم، چشمام رو روی همه تفاوت ها بستم. اما خب خداروشکر اون منطقی پیش میرفت و خیلی عاقل‌تر از من عمل کرد توی همه‌ی مراحل!
#خانواده
الان زندگی آرومی داریم و خانوادش هم از اول دخالتی نکردن تو انتخاب‌هامون. خیلی درک و شعورشون بالاس و با رفت و آمدهایی که تو دوران قبل از ازدواج داشتیم، متوجه شدم خوب با تفاوت‌هام کنار میان🥰 ولی بازم همدلی و حمایت خانواده‌ی شوهرم، من رو خیلی به زندگی دلگرمم کرد وگرنه که صدبار طلاق گرفته بودیم😶
#ظاهر
قاعدتا ظاهر برام مهم بوده و خب خودم زیبایی شرقی و معمولی دارم و در حد نرمال انتظار داشتم همسرم هم خوب باشه، که الان به نظرم شوهرم با چشمای رنگی و چال لپش، خیلی هم خوشگل تر از خودمه🤦🏼‍♀️😉😄

با آرزوی بهترین‌ها😘🧡💕

@ArHamsaraane
سلام. درمورد #شکاکی و بد دلی یه چیزی بگم؟ من خودم تجربه ش رو دارم. دوست پسری داشتم که به شدت بد دل بود طوریکه میگفت بیرون میخوای بری باید ازم اجازه بگیری یا سرکار نری یا با پسرداییت حرف نزن؛ چرا رژ زدی چرا توی اینستات پسر هست گوشیمو چک میکرد و ... من خیلی سعی کردم باهاش کنار بیام چون دوستش داشتم ولی واقعا این کارش منو افسرده کرده بود. و من فکر میکردم همه پسرا همینن و اشکال از منه ولی بعدها با مشاور صحبت کردم فهمیدم ایشون پارانویا داشته و باید درمان داروویی میشده و اصلا ادامه رابطه و زندگی با همجین ادمایی اشتباهه و در واقع این ادما مریض روانی هستن
خطاب به خانوما و در جواب پیام اقای امیرحسین میگم که به هیچ وجه بخاطر یه ادم دیگه خودتونو تغییر ندید! هرکس با شما ازدواج میکنه باید شمارو همینجوری دوست داشته باشه. اگرم کسی نبود فدای سرتون مگر برای نون و آبمون موندیم که بخاطر ازدواج مثل برده ها باهامون رفتار شه؟؟ من بعد از جدایی از اون اقا وارد رابطه ای شدم که اوایل وقتی جلوی نامزدم با پسرای دیگه میخندیدم و میدیدم خودشم میخنده و حس بدی نمیگیره تعجب میکردم و باعث میشد عشق و تعهد قلبیم بهش صد برابر شه!! ممنون از همه

@ArHamsaraane
ادمین : البته #غیرت با #بددلی فرق میکنه