رمان : #عاشق_سیاه 🌲🖤
جلد اول مجموعه #انجمن_برادری_خنجر_سیاه 💞
نویسنده : #جسیکا_برد #J_R_WARD 🍧
ژانر : #خارجی #خون_آشامی 🌾🧛🏻
قسمتی از متن رمان :
داریوش دور و بر کلوپ و بدن های نیمه عریانی که در حال رقص بودند را نگاه کرد . آن شب پر از جمعیت بود .
پر از زنانی که چرم پوشیده بودند و مردانی که به نظر می آمد دستی در جرم های همراه با خشونت داشته باشند .
داریوش و همراهش کامال همرنگ این جماعت بودند . به جز اینکه آنها قاتلین واقعی بودند .
تورمنت از او پرسید: " پس واقعا میخوای انجامش بدی ؟ "
داریوش به روبه روی خود ، و در چشمان خون آشام دیگر نگاه کرد: " آره"
تورمنت کمی از مشروب خود را نوشید و با دهن کجی لبخند زد. نوک دندان های نیشش نمایان شد " تو دیوونه ای"
رمان #ممنوعه🔥
@anlainkadeh
جلد اول مجموعه #انجمن_برادری_خنجر_سیاه 💞
نویسنده : #جسیکا_برد #J_R_WARD 🍧
ژانر : #خارجی #خون_آشامی 🌾🧛🏻
قسمتی از متن رمان :
داریوش دور و بر کلوپ و بدن های نیمه عریانی که در حال رقص بودند را نگاه کرد . آن شب پر از جمعیت بود .
پر از زنانی که چرم پوشیده بودند و مردانی که به نظر می آمد دستی در جرم های همراه با خشونت داشته باشند .
داریوش و همراهش کامال همرنگ این جماعت بودند . به جز اینکه آنها قاتلین واقعی بودند .
تورمنت از او پرسید: " پس واقعا میخوای انجامش بدی ؟ "
داریوش به روبه روی خود ، و در چشمان خون آشام دیگر نگاه کرد: " آره"
تورمنت کمی از مشروب خود را نوشید و با دهن کجی لبخند زد. نوک دندان های نیشش نمایان شد " تو دیوونه ای"
رمان #ممنوعه🔥
@anlainkadeh
👍17😁3❤1