پشماتون بریزه
توی روسیه وقتی یه نفر به دختر مورد علاقش پیشنهاد ازدواج داد و جواب رد شنید، اینطوری واکنش نشون داد:

عمو یه روز تو خونه تنها بودم بهشتم خارش گرفته بود منم..
ب‍.‍هشتم و ناز کردم و آروم زمزمه کردم:
- الان آرومت می‌کنم، یه کم صبر کن.

ویدئوی پورن و پلی کردم و هم زمان با زبون مردی که روی صورتی دختر نوجوون می‌چرخید، دستم و دورانی حرکت می‌دادم و سعی می‌کردم تصور کنم که کسی هم داره ب‍.‍هشت من و می‌لیسه.

دستم و با زبون خیس کردم و بیشتر روی ک‍.‍لیتوریسم کشیدم که باعث شد از شدت شه‍.‍وت سرم و کامل به عقب تکیه بدم.

هم زمان که دختره زیر کلفت اون مرد جر می‌خورد، سرعت دستم و بیشتر کردم و شروع به مالیدن سینه‌هام کردم..
https://tttttt.me/+jMLwgN_MyiRlODI0

دست بابای دوستم روی شکمم نشست و مامان دوستم از پشت سینه هامو تو مشت گرفت
نفسم تو سینه حبس شد
_ د... دارید چ...چیکار میکنین؟
مامان دوستم از پشت با صدای اغواکننده گفت
_ مشخص نیست عزیزم؟
داریم سایز بیبی گرلمونو میگیریم ببینیم باید براش چه چیزایی با چه سایزی بخریم
_ چ...چی؟! بیبی گرل چیه؟
بابای دوستم دستش رو از شکمم پایین تر برد
_ بیبی گرل یعنی دختر کوچولوی هورنی که به دوست پسرشون نود میدن و از پدر مادر دوستشون برای تبرعه کردن خودشون کمک میخوان
با یادآوری اون اتفاق بغض کرده سکوت کردم که مامان دوستم لبخندی زد و نیپلام رو فشار داد
_ گریه نکن دختر کوچولوم... ازین به بعد مامی و ددی جدیدت حواسشون هست کار بدی نکنی
https://tttttt.me/+lcqIjxeG15BkNDE0