#آلبا_جلد_دوم ( آنلاین)
#آلبا
خلاصه:
آلبا، دختر مشهورى كه پرى ها به دنيا آمدنش را پيش بينى كرده بودند، بالاخره بزرگ شده بود و آماده روبه رو شدن با هويت واقعى اش بود، هويتى كه شانزده سال پنهانش كرده بودند تا آسيب نبيند.
اما ديگر زمانش رسيده بود و بايد حقيقت آشكار مى شد.
در اين راه آلبا با دوستان و خانواده جديدش آشنا مى شود و ماجراجويى هايى كه هميشه آرزويش را داشت تجربه مى كند...
https://tttttt.me/joinchat/AAAAAFEN-u2Mtvj--dTwHw
#آلبا
خلاصه:
آلبا، دختر مشهورى كه پرى ها به دنيا آمدنش را پيش بينى كرده بودند، بالاخره بزرگ شده بود و آماده روبه رو شدن با هويت واقعى اش بود، هويتى كه شانزده سال پنهانش كرده بودند تا آسيب نبيند.
اما ديگر زمانش رسيده بود و بايد حقيقت آشكار مى شد.
در اين راه آلبا با دوستان و خانواده جديدش آشنا مى شود و ماجراجويى هايى كه هميشه آرزويش را داشت تجربه مى كند...
https://tttttt.me/joinchat/AAAAAFEN-u2Mtvj--dTwHw
Telegram
𝐀𝐥𝐛𝐚
-🖋| Bina |
- Book 1: done. | Book 2: on sat. & mon.
- IG: instagram.com/romanalbaa
- The Channel: @romanalbaa
- Characters Pics: @AlbaWorld
- Nashnas: @AlbaHarf
- Book 1: done. | Book 2: on sat. & mon.
- IG: instagram.com/romanalbaa
- The Channel: @romanalbaa
- Characters Pics: @AlbaWorld
- Nashnas: @AlbaHarf
❤13🌚2👎1😁1
جاوید میمیم رو به دندون کشید
- چقدر اینا خوردنین، قبل من دوست پسر داشتی؟
برای اینکه لجش رو در بیارم هومی زیرلب گفتم
- تازه اونا ماهر بودن!
مثل تو آفتاب مهتاب ندیده نبودن جاوید جون!
با شنیدن این حرفم چشماش گشاد و کم کم سرخ شد
- چی گفتی؟
- حقیقت رو! تو اصلا بلد نیستی چطور یه زن رو به خواسته هاش برسونی اما اونا بلد بودن.
پوزخندی زد و کمربندش رو باز کرد
- یه طوری میکنمت که بفهمی جلوی من از دوست پسرات صحبت نکنی ماتیلدا!
❌ غیرت ناپدریش رو به بازی میگیره اونم یهو میزنه به سرش تا حد بیهوشی میکنتش...
https://tttttt.me/+SpkQ-EMQ6TNhM2Q0
- چقدر اینا خوردنین، قبل من دوست پسر داشتی؟
برای اینکه لجش رو در بیارم هومی زیرلب گفتم
- تازه اونا ماهر بودن!
مثل تو آفتاب مهتاب ندیده نبودن جاوید جون!
با شنیدن این حرفم چشماش گشاد و کم کم سرخ شد
- چی گفتی؟
- حقیقت رو! تو اصلا بلد نیستی چطور یه زن رو به خواسته هاش برسونی اما اونا بلد بودن.
پوزخندی زد و کمربندش رو باز کرد
- یه طوری میکنمت که بفهمی جلوی من از دوست پسرات صحبت نکنی ماتیلدا!
❌ غیرت ناپدریش رو به بازی میگیره اونم یهو میزنه به سرش تا حد بیهوشی میکنتش...
https://tttttt.me/+SpkQ-EMQ6TNhM2Q0
Telegram
نـاپـدری حـ🔞ـشـری
خوشبختی یعنی هزار بار هم که زیرت نالـه کنم بازم سیر نمیشم ازت🍒🍓
❤2👍1👎1🖕1
-فقط لیس بزن ، گاز بگیری پدرتو درمیارم فهمیدی؟
سری تکون داد و بعد سرشو محکم به لام پام فشردم
آه و ناله هام کل اتاق رو برداشته بود و اون تو سکوت فقط برام لیس میزد
پسری که ۵ سال ازم کوچیک تر بود حالا شده بود زیرخوابم و هر شب باهاش بودم!
بعد از کمی توی اون حالت بودن ....
شوگر مامی ۲۵ ساله🔞
https://tttttt.me/+YAYLEVBVAX8xOGQ0
سری تکون داد و بعد سرشو محکم به لام پام فشردم
آه و ناله هام کل اتاق رو برداشته بود و اون تو سکوت فقط برام لیس میزد
پسری که ۵ سال ازم کوچیک تر بود حالا شده بود زیرخوابم و هر شب باهاش بودم!
بعد از کمی توی اون حالت بودن ....
شوگر مامی ۲۵ ساله🔞
https://tttttt.me/+YAYLEVBVAX8xOGQ0
Telegram
میستـرس 🔞👠
لذت واقعی؟ صدای ناله های مردونت تا صبح زیر گوشم پسر کوچولوم!🔥🖤
❤4👍1
_بین پات چه رنگیه؟!
با خجالت دستمو روی دامن گل گلیم گذاشتم و به زن روبروم که پر از عمل و ژل بود زل زدم
_نمیدونم خانم،اینم از شرط های استخدام شدنه؟
نزدیکم شد و درحالی که سعی داشت دامنم رو از پام دربیاره لب زد
_اگه می خوای پرستار شوهر من بشی باید اونجات صورتی و کلوچه ایی باشه!
از خجالت سرخ شدم و رنگ عوض کردم
دامنم رو که پایین کشید چشمهاش برق زد
_فتبارک الله الحسن الخالقین چقد صورتیه!
دختر تو از همین الان استخدامی!
دختری که پرستار یه مرد فلج زن دار میشه و هرشب سه نفره...
https://tttttt.me/+ZmxyMf_z65g5MmQ0
با خجالت دستمو روی دامن گل گلیم گذاشتم و به زن روبروم که پر از عمل و ژل بود زل زدم
_نمیدونم خانم،اینم از شرط های استخدام شدنه؟
نزدیکم شد و درحالی که سعی داشت دامنم رو از پام دربیاره لب زد
_اگه می خوای پرستار شوهر من بشی باید اونجات صورتی و کلوچه ایی باشه!
از خجالت سرخ شدم و رنگ عوض کردم
دامنم رو که پایین کشید چشمهاش برق زد
_فتبارک الله الحسن الخالقین چقد صورتیه!
دختر تو از همین الان استخدامی!
دختری که پرستار یه مرد فلج زن دار میشه و هرشب سه نفره...
https://tttttt.me/+ZmxyMf_z65g5MmQ0
Telegram
𝑺𝑬..𝑿 𝑹𝑶𝑶𝑴🔞
عشق فقط اون هلوی آبدار بین پاهات💧
❤2