.: آویـــــــــــــــــن :.
مارا همه شب نمیبرد خواب؛ ای خفته روزگار دریاب ! #سعدی
رسیدم به این بیت و تمام روزهای ۹۵ از جلوی چشم هام گذشت، یه ماگ بنفش داشتم که این بیت روش نوشته بود، تمام اون شب های عجیب نودوپنجی که شروع سفر بزرگ شدن برای من بود با همین ماگ و شعر طی شد.
هر کسی گو به حال خود باشید
ای برادر که حال ما دگر است!
تو که در خواب بودهای همه شب
چه نصیبت ز بلبل سحر است؟
#سعدی
ای برادر که حال ما دگر است!
تو که در خواب بودهای همه شب
چه نصیبت ز بلبل سحر است؟
#سعدی
نظر به روی تو هر بامداد نوروزی است
شب فراق تو هر شب که هست یلدایی است
خلاص بخش خدایا همه اسیران را
مگر کسی که اسیر کمند زیبایی است
#سعدی
شب فراق تو هر شب که هست یلدایی است
خلاص بخش خدایا همه اسیران را
مگر کسی که اسیر کمند زیبایی است
#سعدی
.: آویـــــــــــــــــن :.
شب عاشقان بیدل چه شبی دراز باشد تو بیا کز اول شب در صبح باز باشد! #سعدی
این بیت هم دقیقا برای همون سال هاست.
سلام🤍✨
من نمیدونم چرا و چطور ولی بعد از چندسال دوباره یه چندوقته هی پیام ناشناس داره میاد که دنبال یسری از داستان ها و پارت شروعش میگردید.
براتون مشخص میکنم:
من نمیدونم چرا و چطور ولی بعد از چندسال دوباره یه چندوقته هی پیام ناشناس داره میاد که دنبال یسری از داستان ها و پارت شروعش میگردید.
براتون مشخص میکنم:
.: آویـــــــــــــــــن :.
@aevien #آیه_حضورت #پارت_اول #محیا_زند حواسم رو جمع كردم به كم شدن پله های پله برقى تا حواسم از سالن انتظار فرودگاهی که هیچکس منتظرم نیست پرت بشه. اما نمیشه...حواسم هست. کلافه از دست خودم به خودم تشر میزنم : هی حواست رو پرت نکن اتفاقا خوب نگاه کن به سیل…
و بشدت مورد علاقه خودم #آیه_حضورت 🤍
📅 ۰۲ مهر ۱۴۰۳ ⏰ ۱۱:۵۸:۳۶
متن پیام: یادمه گفته بودی که ایه حضورت از لحاظ پروسه روحی ای که طی کرده برگرفته از خودت و زندگیته و همین برام خیلی جذاب و قشنگش میکرد
کاش دوباره بنویسی قشنگ خانوم بعد از این همه وقت مزه قلمت یچیز دیگه بود همیشه
متن پیام: یادمه گفته بودی که ایه حضورت از لحاظ پروسه روحی ای که طی کرده برگرفته از خودت و زندگیته و همین برام خیلی جذاب و قشنگش میکرد
کاش دوباره بنویسی قشنگ خانوم بعد از این همه وقت مزه قلمت یچیز دیگه بود همیشه
آخدا🤍 آره بخاطر همینم خودم انقدر دوستش دارم
دقیقا الان تو کامیون بعد از مدت ها داشتم میگفتم که دلم برای نوشتن یذره است اما دستام دیگه یادشون رفته واژه ها و چطور رقصوندنشون کنار هم رو:)
دقیقا الان تو کامیون بعد از مدت ها داشتم میگفتم که دلم برای نوشتن یذره است اما دستام دیگه یادشون رفته واژه ها و چطور رقصوندنشون کنار هم رو:)
که قول دادهای و دادهام قوی باشیم ،
که قول دادهای و دادهام ولی سخت است ...
#سید_مهدی_موسوی
@aevien 🌱
که قول دادهای و دادهام ولی سخت است ...
#سید_مهدی_موسوی
@aevien 🌱
هوشنگ چالنگی میگه «من مثل باد با برگهای باغ شما قهرم.»
حسین صفا هم میگه «جز این شاخههای شکسته هیچ نسبتی با تو ندارم.»
حسین صفا هم میگه «جز این شاخههای شکسته هیچ نسبتی با تو ندارم.»
نفسی داشتم و ناله و شیون کردم
بی تو با مرگ عجب کشمکشی من کردم
گرچه بگداختی از آتش حسرت دل من
لیک من هم به صبوری دل از آهن کردم
#شهریار
بی تو با مرگ عجب کشمکشی من کردم
گرچه بگداختی از آتش حسرت دل من
لیک من هم به صبوری دل از آهن کردم
#شهریار
Şew hat
Peyman elayî
برای شب های سرد و بارونی🤍
@aevien
@aevien