کانون شعر و ادب دانشگاه امیرکبیر
942 subscribers
885 photos
81 videos
95 files
213 links
«تو را سزد که کنی خانهٔ ادب آباد»

ارتباط با ما :
@Adabi_AUT0
Download Telegram
‏برای نخستین باردرتاریخ جایزه ادبی بوکر،رمانی ایرانی به فهرست نهایی نامزدهای جایزه بوکر بین‌المللی راه یافت.رمان «اشراق درخت گوجه‌سبز»، نوشته شکوفه آذر، نویسنده ایرانی مقیم استرالیا، با موضوع زندگی سانسورشده ایرانیان، به فهرست نامزدهای نهایی جایزه بوکر بین‌المللی ۲۰۲۰ راه یافت.
@adabi_aut
سلام دوستان 🌸
امیدوارم که در این دوران طاقت فرسا، تنتون سلامت و اعصابتون تا حدودی آروم باشه. قطعا توی این روز ها خیلی اوقات حس منفی و منفعل بودن بهمون دست داده. خیلی هامون حتی حوصله ی کار های روزمره ی قبلیمون رو هم نداریم و این حقیقتا روان آدم رو به هم میریزه.
سال ۲۰۰۹ دانشگاه Sussex انگلستان تحقیقی انجام داد و نتیجه ی این تحقیق این بود که مطالعه تا ۶۸ درصد میتونه استرس و اضطراب رو کاهش بده و تاثیرش از یک لیوان چای، پیاده روی و حتی گوش دادن به موسیقی هم بیشتره!
از طرفی "نوشتن" کمک میکنه که افکارمون رو روی کاغذ بیاریم و تا حد زیادی از دست ذهنیت های منفی خلاص بشیم.
تصمیم گرفتیم که هر دوی این روش ها رو برای شما مهیا کنیم تا بتونیم با هم دیگه و در کنار هم، این شرایط سخت رو پشت سر بذاریم. قرار هست که دوره ی مجازی داستان نویسی و داستان خوانی رو با خانم 'بهار رضایی' برگزار کنیم.
جزئات برنامه و پوسترش رو پایین تر مطالعه کنید. 👇🏽
دوشنبه ی هر هفته ساعت ۱۷ تا ۱۹ یک داستان از یک مجموعه ی خاص یا یک نویسنده ی شناخته شده، و یا یک فصل از یک رمان رو انتخاب میکنیم. یک هفته فرصت داریم که بخش مشخص شده رو مطالعه کنیم. در جلسه ی مجازی، به بررسی تکنیک های نوشتن، شخصیت پردازی، توصیفات درون نوشته و سبک هایی مثل سیال ذهن و امثالهم میپردازیم. هچنین هر هفته با توجه به نکاتی که بررسی کردیم، شروع به نوشتن میکنیم و بعد هم این نوشته ها رو نقد و بررسی میکنیم. تصمیم داریم که حتما یکی از آثار مهم و کلاسیک فارسی مثل تاریخ بیهقی رو هم مطالعه کنیم.
📚 اولین جلسه ی این دوره، دوشنبه ی هفته ی بعد (۲۵ فروردین ماه) برگزار خواهد شد.
برای ثبت نام به آیدی کانون پیام بدید و اگر سوال یا پیشنهادی داشتید بدون درنگ با ما در میون بگذارید.
یادتون باشه این دوره برای اینه که یاد بگیریم، دانسته هامون رو به اشتراک بگذاریم و در نهایت قدری از این فضای غم و اندوه دور باشیم.

@Adabi_AUT_admin1
📌کانون شعر و‌ ادب دانشگاه امیرکبیر برگزار میکند:

🔸کارگاه داستان نویسی و داستان خوانی "مجازی"

🔹مدرس: بهار رضایی کلج

الزامی در شرکت در کارگاه مقدماتی برای ثبت نام این دوره وجود ندارد


🔺ثبت نام: @Adabi_AUT_admin1
@adabi_aut
کانون شعر و ادب دانشگاه امیرکبیر pinned «سلام دوستان 🌸 امیدوارم که در این دوران طاقت فرسا، تنتون سلامت و اعصابتون تا حدودی آروم باشه. قطعا توی این روز ها خیلی اوقات حس منفی و منفعل بودن بهمون دست داده. خیلی هامون حتی حوصله ی کار های روزمره ی قبلیمون رو هم نداریم و این حقیقتا روان آدم رو به هم میریزه.…»
۲۳ فروردین؛ سالگرد درگذشت شاهرخ مسکوب، نویسنده، پژوهشگر و شاهنامه‌پژوه ایرانی
#یادمان
@adabi_aut
«من نور را برای حجم سبز و رشد بیتابِ گیاه می‌خواهم، نه برای نشان دادنِ گذشتِ زمان. باغِ آرمانیِ من جسم، وزن و عطش دارد، نفس می‌کشد، می‌شکفد، می‌پژمرد و از خشکی، از کوره‌ی خورشید بالای سر و خاکِ سوزانِ زیر پا می‌ترسد و چشم‌انتظارِ رودخانه‌ی زاینده‌ای ست که از بغلِ کوه بیرون می‌زند. از راه‌های پرپیچ‌وخم دور، از ته دره و میانِ بیشه‌ها و جالیزها می‌گذرد. دویده و خسته زیر دامنه‌ی کوهی تنها در حاشیه‌ی بیابان پا می‌گذارد، اما پیش از اینکه از رمق‌افتاده در باتلاق فرورود، نفسِ خنکِ کوهستان را با خود می‌آورد.
درراه با رگ‌هایی که از بندهای تنش جدا می‌شوند، بیشه‌ها و کشتزاران را سیراب می‌کند. تا آنکه به بوستان‌ها و باغچه‌های خانه‌های شهری سبز راه بیابد. زمین سبز، آسمان آبی و کمی آن‌سوتر بیابان. تا چشم کار می‌کند خالی، خشک و خاکی و بوته‌های پراکنده و جان‌سختِ خار و باغ بالادستِ رودخانه کنار شهر.
دمِ غروب از راه دور می‌رسی. هُرم آفتاب بیابان را پشت سر گذاشته‌ای. باغ با گل‌های شمعدانی، شاه‌پسند و یاس و برگ‌های آب‌داده‌ی خیس و دو ردیف بلند کاج در دو سوی چمنی گسترده در دو سوی میدان. انگار رسیده‌ای به کسی که دوستش داری و پناهگاه آغوش امن او، ماوای توست. از تنش عطر خام جوانی می‌تراود. از موهای خیسش طراوت آب می‌چکد. نگاهت می‌کند. دست‌هایش را بازکرده، تو را می‌خواهد. تو او را. با عطش دردناک و خوشایندی بغل می‌کنی و در آرامشی دلپذیر غرق می‌شوی. دلواپسی‌هایت به خواب می‌رود.»

از کتاب «گفت‌وگو در باغ»
شاهرخ مسکوب
#یادمان
@adabi_aut
خواب و خاموشی.pdf
1.6 MB
«خواب و خاموشی»، سه روایت از سه مرگ
شاهرخ مسکوب
#یادمان
@adabi_aut
کعبه منم، قبله منم، سوی من آرید نماز
کان صنم قبله‌نما خم شد و بوسید مرا

سایه
#تک_بیت
🔴امروز ساعت ۱۷ اولین جلسه کلاس مجازی داستان نویسی.

لطفا جهت ثبت نام به آیدی کانون شعر و‌ ادب در تلگرام پیام بدهید.
@Adabi_AUT_admin1
کانون شعر و ادب دانشگاه امیرکبیر pinned «🔴امروز ساعت ۱۷ اولین جلسه کلاس مجازی داستان نویسی. لطفا جهت ثبت نام به آیدی کانون شعر و‌ ادب در تلگرام پیام بدهید. @Adabi_AUT_admin1»
عقل هم انگشت خود را می گزد
زانك جان این جاست و بی‌جان می روم

دست ناپیدا گریبان می كشد
من پی دست و گریبان می روم

این چنین پیدا و پنهان دست كیست
تا كه من پیدا و پنهان می روم

این همان دست است كاول او مرا
جمع كرد و من پریشان می روم

در تماشای چنین دست عجب
من شدم از دست و حیران می روم

من چو از دریای عمان قطره‌ام
قطره قطره سوی عمان می روم

من چو از كان معانی یك جوم
همچنین جو جو بدان كان می روم

من چو از خورشید كیوان ذره‌ام
ذره ذره سوی كیوان می روم

این سخن پایان ندارد لیك من
آمدم زان سر به پایان می روم

مولوی
#شعر_کهن

@adabi_aut
هم مرگ بر جهان شما نیز بگذرد
هم رونق زمان شما نیز بگذرد

وین بوم محنت از پی آن تا کند خراب
بر دولت آشیان شما نیز بگذرد

باد خزان نکبت ایام ناگهان
بر باغ و بوستان شما نیز بگذرد

آب اجل که هست گلوگیر خاص و عام
بر حلق و بر دهان شما نیز بگذرد

ای تیغتان چو نیزه برای ستم دراز
این تیزی سنان شما نیز بگذرد

چون داد عادلان به جهان در بقا نکرد
بیداد ظالمان شما نیز بگذرد

در مملکت چو غرش شیران گذشت و رفت
این عوعو سگان شما نیز بگذرد

آن کس که اسب داشت غبارش فرو نشست
گرد سم خران شما نیز بگذرد

بادی که در زمانه بسی شمعها بکشت
هم بر چراغدان شما نیز بگذرد

زین کاروانسرای بسی کاروان گذشت
ناچار کاروان شما نیز بگذرد

ای مفتخر به طالع مسعود خویشتن
تأثیر اختران شما نیز بگذرد

این نوبت از کسان به شما ناکسان رسید
نوبت ز ناکسان شما نیز بگذرد

بیش از دو روز بود از آن دگر کسان
بعد از دو روز از آن شما نیز بگذرد

بر تیر جورتان ز تحمل سپر کنیم
تا سختی کمان شما نیز بگذرد

در باغ دولت دگران بود مدتی
این گل، ز گلستان شما نیز بگذرد

آبی‌ست ایستاده درین خانه مال و جاه
این آب ناروان شما نیز بگذرد

ای تو رمه سپرده به چوپان گرگ طبع
این گرگی شبان شما نیز بگذرد

پیل فنا که شاه بقا مات حکم اوست
هم بر پیادگان شما نیز بگذرد

ای دوستان خوهم که به نیکی دعای سیف
یک روز بر زبان شما نیز بگذرد

سیف‌ فرغانی
#شعر_کهن
@adabi_aut
کانون شعر و ادب برگزار می‌کند :
کارگاه مقدماتی شعر، عروض و قافیه

🛑رایگان و مجازی🛑

مدرس: سعید مهدوی
شروع دوره: چهارشنبه سوم اردیبهشت ۱۳۹۹
ثبت نام:
@Adabi_Aut_admin1
دوستان وقت گل آن به که به عشرت کوشیم
سخن اهل دل است این و به جان بنیوشیم

نیست در کس کرم و وقت طرب می‌گذرد
چاره آن است که سجاده به می بفروشیم

خوش هواییست فرح بخش خدایا بفرست
نازنینی که به رویش می گلگون نوشیم

ارغنون ساز فلک رهزن اهل هنر است
چون از این غصه ننالیم و چرا نخروشیم

گل به جوش آمد و از می نزدیمش آبی
لاجرم ز آتش حرمان و هوس می‌جوشیم

می‌کشیم از قدح لاله شرابی موهوم
چشم بد دور که بی مطرب و می مدهوشیم

حافظ این حال عجب با که توان گفت که ما
بلبلانیم که در موسم گل خاموشیم

حافظ
@adabi_aut
#یادمان

بسیار سالها به سر خاک ما رود
کاین آب چشمه آید و باد صبا رود

این پنج‌روزه مهلت ایام، آدمی
بر خاک دیگران به تکبر چرا رود؟

ای دوست بر جنازهٔ دشمن چو بگذری
شادی مکن که با تو همین ماجرا رود

دامن کشان که می‌رود امروز بر زمین
فردا غبار کالبدش در هوا رود

خاکت در استخوان رود ای نفس شوخ چشم
مانند سرمه‌دان که درو توتیا رود

دنیا حریف سفله و معشوق بیوفاست
چون می‌رود هر آینه بگذار تا رود

اینست حال تن که تو بینی به زیر خاک
تا جان نازنین که برآید کجا رود

بر سایبان حسن عمل اعتماد نیست
سعدی مگر به سایهٔ لطف خدا رود

یارب مگیر بندهٔ مسکین و دست گیر
کز تو کرم برآید و بر ما خطا رود
 
سعدی
@adabi_aut
Dast Be Jan Nemiresad (Saz o Avaz)
Homayoun Shajarian
ساز و آواز دست به جان نمی‌رسد | همایون شجریان
شعر از سعدی

#یادمان

@adabi_aut
کانون شعر و ادب دانشگاه امیرکبیر
Homayoun Shajarian – Dast Be Jan Nemiresad (Saz o Avaz)
#یادمان

دست به جان نمی‌رسد تا به تو برفشانمش
بر که توان نهاد دل تا ز تو واستانمش

قوت شرح عشق تو نیست زبان خامه را
گرد در امید تو چند به سر دوانمش

ایمنی از خروش من گر به جهان دراوفتد
فارغی از فغان من گر به فلک رسانمش

آه دریغ و آب چشم ار چه موافق منند
آتش عشق آن چنان نیست که وانشانمش

هر که بپرسد ای فلان حال دلت چگونه شد
خون شد و دم به دم همی از مژه می‌چکانمش

عمر من است زلف تو بو که دراز بینمش
جان من است لعل تو بو که به لب رسانمش

لذت وقت‌های خوش قدر نداشت پیش من
گر پس از این دمی چنان یابم قدر دانمش

نیست زمام کام دل در کف اختیار من
گر نه اجل فرارسد زین همه وارهانمش

عشق تو گفته بود هان سعدی و آرزوی من
بس نکند ز عاشقی تا ز جهان جهانمش

پنجه قصد دشمنان می‌نرسد به خون من
وین که به لطف می‌کشد منع نمی‌توانمش

سعدی
@adabi_aut
۱ اردیبهشت؛ زادروز محمد مختاری.
شاعر، نویسنده، مترجم و منتقد ادبی.
#یادمان

@adabi_aut