💢اقتصاد آمريكايي، يا اسلامي؟!
👇🏻👇🏻👇🏻
⭕️برگزیده دومین جایزه جهانی علوم انسانی اسلامی گفت:
من فقیه نیستم و اطلاعاتی در مورد فقه حکومتی ندارم ولی فکر میکنم مشکل از فقه نیست و نیازی نیست که فقه متحول شود، بلکه مشکل از کارشناسان و اقتصاددانان است. ما اقتصاددانان اسلام شناس نیستیم ولی لازم است با مباحث اسلامی آشنا شویم.
🔹دكتر #مسعود_درخشان؛ بعد از دریافت جایزه خود از دستان آیت الله مکارم شیرازی توضیحاتی را در خصوص مقاله خود و همچنین تجربه ۳۵ ساله تدریس و پژوهش در حوزه #اقتصاد_اسلامی را به شرح زیر ایراد کرد:
🔸انقلاب اسلامی موتور محرک رشد مطالعات کاربردی اقتصاد اسلامی در ایران و سایر کشورهای اسلامی و غیر اسلامی بوده است.
🔸رویکردهای بسیاری در مورد اقتصاد اسلامی وجود دارد که حاصل رشد اندیشه ها در این حوضه بوده است. ما می توانیم این رویکردها را به دو قسمت اصلی تقسیم کنیم:
🔸رویکرد اول، اقتصاد اسلامی را به گونهای می بیند که انگار هیچ ارتباطی با ایدئولوژی اسلامی ندارد و صرفا معطوف به اندیشه ای از نظرات غرب است که با شریعت مغایرت دارد و استدلالشان این است که اقتصاد یک علم است و مستقل از نظام ارزشی و ایدئولوژیک است و با نظام ارزشی هیچ ارتباطی بر قرار نمی کند و سازگاری ندارد و تلاش برای ایجاد ارتباط بین آن ها کاری غیر علمی است و منجر به شکست می شود. برای مثال بانک و بورس را در فضای اقتصاد، اسلامی اش می کنند و ثمره اش را در فضای سیاسی نمی بینند. من اسم این دیدگاه را #اقتصاد_اسلامی-آمریکایی نام می نهم.
#این اقتصاد بر تکاثر #سرمایه استوار است، ولی با ظاهر اسلامی، و کسی توجه نمی کند که این نگاه به اقتصاد نتیجه اش واژگونی نظام سیاسی است. همان طور که علائم آن را هم اکنون می بینیم.
🔸از همان ابتدا من در مقابل این رویکرد مبارزه ای را شروع کردم، به گونه ای که به تبیین پایه های اقتصاد سرمایه داری و سوسیالیستی که در تعارض با مبانی ارزشی اسلامی بود، می پرداختم. این مباحث به سالهای ۱۳۶۰ باز می گردد؛ آن موقعی که در خدمت آیت الله مظاهری بودم.
🔸من معتقدم با چند درس معارف اسلامی، بانکداری اسلامی، مبانی فقهی و … نمی توانیم کاری انجام دهیم. یعنی اگر ما اساتید اقتصاد اسلامی را از استادان دیگر دروس جدا کنیم آنها منزوی می شوند و دانشجویان می گویند این دروس اسلامی است و دروس دیگر علمی است. اما درست این است که باید اقتصاددانان اقتصاد اسلامی را در حوضه ای از اقتصاد متعارف متخصص شوند و بگوییم این دروس را ارائه دهند. یعنی بانکداری غربی را باید یک نفر متخصص اقتصاد اسلامی در بالاترین سطحش ارائه دهد و بتواند آن را نقد کند. رهبر معظم انقلاب صحبتی دارند که مضمون آن این است که نقد بدون ذخیره دانش چیزی بیشتر از محمل گویی نیست و از این طریق است که دلباختگی به اقتصاد غرب در ذهن جوانان ما کمتر می شود.
🔸اما رویکرد دوم به اقتصاد اسلامی که به نظرم خود مبدع آن هستم؛ اقتصاد اسلامی را مجموعه ای از سیاست ها و نظریات اقتصادی می داند که مبتنی بر ارزش های اسلامی و مقوم نظام سیاسی مبتنی بر ولایت فقیه و همین طور مقوم نظام اجتماعی مبتنی بر ارزش های اسلامی است که در این رویکرد، نظریه تعادل عمومی می گنجد. اما به همین دلیل باید حوزه فقه اقتصاد و حوزه کارشناسی را از هم جدا کرد. زیرا #فقه موضوعات خود را دارد، ولی استفاده از حکم فقهی برای مصادیق مختلف وظیفه فقیه نیست و وظیفه کارشناس است. مثلا حکم فقهی این است که سلطه کفار بر مسلمین حرام است ولی آیا عضویت در بانک جهانی یا صندوق بین المللی پول مصادق سلطه کفار است؟ فقه نمی تواند این موضوع را استنباط کند. این وظیفه ی ما #دانشگاهیان است.
🔸من بحث هایی دارم که می گوید اگر ما پدیده ای را در جزءجزء اش اسلامی کنیم می تواند باز کل آن مجموعه دارای خصلت غیر اسلامی باشد. من در مقاله ای این را نشان دادم که پاسخ صحیح است. مصداق آن بانک است.
🔸من از اول انقلاب به دنبال حل این تعارض بین فقه اقتصادی و علم اقتصاد بودم و پاسخ را در #نظریه_تعادل_عمومی دیدم. این نظریه یعنی تعادل نظام اقتصادی با نظام سیاسی با محوریت #ولایت_فقیه و تعادل این دو با نظام اجتماعی و تعادل این سه با #ارزشهای_اسلامی.
🔸من در دانشگاه امام صادق مطالعات اقتصادی اسلامی را مطالعات نظری نمی دانستم بلکه می گفتم باید به عینیت نگاه کرد به ویژه اینکه نظام اسلامی مستقر شده است. پس اصل قوام نظام سیاسی ولایت فقیه است و همه چیز هم باید در این راستا تعریف شود. الگو اسلامی ایرانی پیشرفت و اقتصاد مقاومتی می شود تجلی ای از اقتصاد اسلامی در عینیت فعلی ایران.
@osoolgara_news
-----
ادامه .... 👇🏻
👇🏻👇🏻👇🏻
⭕️برگزیده دومین جایزه جهانی علوم انسانی اسلامی گفت:
من فقیه نیستم و اطلاعاتی در مورد فقه حکومتی ندارم ولی فکر میکنم مشکل از فقه نیست و نیازی نیست که فقه متحول شود، بلکه مشکل از کارشناسان و اقتصاددانان است. ما اقتصاددانان اسلام شناس نیستیم ولی لازم است با مباحث اسلامی آشنا شویم.
🔹دكتر #مسعود_درخشان؛ بعد از دریافت جایزه خود از دستان آیت الله مکارم شیرازی توضیحاتی را در خصوص مقاله خود و همچنین تجربه ۳۵ ساله تدریس و پژوهش در حوزه #اقتصاد_اسلامی را به شرح زیر ایراد کرد:
🔸انقلاب اسلامی موتور محرک رشد مطالعات کاربردی اقتصاد اسلامی در ایران و سایر کشورهای اسلامی و غیر اسلامی بوده است.
🔸رویکردهای بسیاری در مورد اقتصاد اسلامی وجود دارد که حاصل رشد اندیشه ها در این حوضه بوده است. ما می توانیم این رویکردها را به دو قسمت اصلی تقسیم کنیم:
🔸رویکرد اول، اقتصاد اسلامی را به گونهای می بیند که انگار هیچ ارتباطی با ایدئولوژی اسلامی ندارد و صرفا معطوف به اندیشه ای از نظرات غرب است که با شریعت مغایرت دارد و استدلالشان این است که اقتصاد یک علم است و مستقل از نظام ارزشی و ایدئولوژیک است و با نظام ارزشی هیچ ارتباطی بر قرار نمی کند و سازگاری ندارد و تلاش برای ایجاد ارتباط بین آن ها کاری غیر علمی است و منجر به شکست می شود. برای مثال بانک و بورس را در فضای اقتصاد، اسلامی اش می کنند و ثمره اش را در فضای سیاسی نمی بینند. من اسم این دیدگاه را #اقتصاد_اسلامی-آمریکایی نام می نهم.
#این اقتصاد بر تکاثر #سرمایه استوار است، ولی با ظاهر اسلامی، و کسی توجه نمی کند که این نگاه به اقتصاد نتیجه اش واژگونی نظام سیاسی است. همان طور که علائم آن را هم اکنون می بینیم.
🔸از همان ابتدا من در مقابل این رویکرد مبارزه ای را شروع کردم، به گونه ای که به تبیین پایه های اقتصاد سرمایه داری و سوسیالیستی که در تعارض با مبانی ارزشی اسلامی بود، می پرداختم. این مباحث به سالهای ۱۳۶۰ باز می گردد؛ آن موقعی که در خدمت آیت الله مظاهری بودم.
🔸من معتقدم با چند درس معارف اسلامی، بانکداری اسلامی، مبانی فقهی و … نمی توانیم کاری انجام دهیم. یعنی اگر ما اساتید اقتصاد اسلامی را از استادان دیگر دروس جدا کنیم آنها منزوی می شوند و دانشجویان می گویند این دروس اسلامی است و دروس دیگر علمی است. اما درست این است که باید اقتصاددانان اقتصاد اسلامی را در حوضه ای از اقتصاد متعارف متخصص شوند و بگوییم این دروس را ارائه دهند. یعنی بانکداری غربی را باید یک نفر متخصص اقتصاد اسلامی در بالاترین سطحش ارائه دهد و بتواند آن را نقد کند. رهبر معظم انقلاب صحبتی دارند که مضمون آن این است که نقد بدون ذخیره دانش چیزی بیشتر از محمل گویی نیست و از این طریق است که دلباختگی به اقتصاد غرب در ذهن جوانان ما کمتر می شود.
🔸اما رویکرد دوم به اقتصاد اسلامی که به نظرم خود مبدع آن هستم؛ اقتصاد اسلامی را مجموعه ای از سیاست ها و نظریات اقتصادی می داند که مبتنی بر ارزش های اسلامی و مقوم نظام سیاسی مبتنی بر ولایت فقیه و همین طور مقوم نظام اجتماعی مبتنی بر ارزش های اسلامی است که در این رویکرد، نظریه تعادل عمومی می گنجد. اما به همین دلیل باید حوزه فقه اقتصاد و حوزه کارشناسی را از هم جدا کرد. زیرا #فقه موضوعات خود را دارد، ولی استفاده از حکم فقهی برای مصادیق مختلف وظیفه فقیه نیست و وظیفه کارشناس است. مثلا حکم فقهی این است که سلطه کفار بر مسلمین حرام است ولی آیا عضویت در بانک جهانی یا صندوق بین المللی پول مصادق سلطه کفار است؟ فقه نمی تواند این موضوع را استنباط کند. این وظیفه ی ما #دانشگاهیان است.
🔸من بحث هایی دارم که می گوید اگر ما پدیده ای را در جزءجزء اش اسلامی کنیم می تواند باز کل آن مجموعه دارای خصلت غیر اسلامی باشد. من در مقاله ای این را نشان دادم که پاسخ صحیح است. مصداق آن بانک است.
🔸من از اول انقلاب به دنبال حل این تعارض بین فقه اقتصادی و علم اقتصاد بودم و پاسخ را در #نظریه_تعادل_عمومی دیدم. این نظریه یعنی تعادل نظام اقتصادی با نظام سیاسی با محوریت #ولایت_فقیه و تعادل این دو با نظام اجتماعی و تعادل این سه با #ارزشهای_اسلامی.
🔸من در دانشگاه امام صادق مطالعات اقتصادی اسلامی را مطالعات نظری نمی دانستم بلکه می گفتم باید به عینیت نگاه کرد به ویژه اینکه نظام اسلامی مستقر شده است. پس اصل قوام نظام سیاسی ولایت فقیه است و همه چیز هم باید در این راستا تعریف شود. الگو اسلامی ایرانی پیشرفت و اقتصاد مقاومتی می شود تجلی ای از اقتصاد اسلامی در عینیت فعلی ایران.
@osoolgara_news
-----
ادامه .... 👇🏻