می دانم اگرقضاوت نادرستی در مورد کسی بکنم، دنیا تمام تلاشش را می کند تا مرا در شرایط او قرار دهد تا به من ثابت کند در تاریکی، همه ی ما شبیه یکدیگریم.
#داستایوفسکی
تسخیر شدگان
🆔 @sadegh_hedayat
#داستایوفسکی
تسخیر شدگان
🆔 @sadegh_hedayat
انسان هر چه سیاه روز تر باشد، یا قومی هر قدر بینوا تر و زیر پا افتاده تر باشد، امید اجر اُخروی و رویای بهشت در دلشان ریشه دار تر است .
#داستایوفسکی
#داستایوفسکی
سر شما درست زیر تیغ گیوتین قرار دارد وصدای حرکتش را بالای سرتان می شنوید ، همان یک چهارم ثانیه آخر وحشتناک تر از همه است. می دانید که این فکر خیال پردازی خود من نیست، بلکه چیزی است که عده ی زیادی گفته اند. من همه ی این ها را به قدری باور می کنم که عقیده ی صریح را به شما خواهم گفت.کسی را به خاطر قتل کشتن، بسیار جنایتکارانه تر از خود جنایت است.
قتل قضایی بی اندازه وحشتناک تر از قتل جنایی است.کسی که هدف حمله ی راهزنان واقع می شود و شب هنگام در جنگلی ، یا به نحوی چاقو می خورَد، باز هم تا آخرین لحظه امید نجات دارد.
مواردی بود که شخص بعد از آن که گلویش را بریده اند،هنوز امیدوار بود ، یا دویده ، یا التماس بخشایش داشته است. اما در اعدام، آخرین امید، که مرگ با آن بی نهایت آسانتر می شود، به یقین از بین می رود.محکومیت تصویب شده، و عذاب دردناک در عدم امکان فرار از آن نهفته است.
هیچ رنجی در جهان نمی تواند از این بزرگتر باشد. سربازی را به میدان جنگ ببرید، او را دم توپ بگذارید و به سوی او آتش کنید، باز هم احساس امید خواهد کرد.اما حکم غیر قابل فسخ مرگ را برای همان سرباز بخوانید، عقل اش را خواهد باخت و یا به گریه خواهد افتاد.
چه کسی می گوید که طبیعت بشری قادر است چنین چیزهایی را تحمل کند و دیوانه نشود؟ این بازی چیست؟ این همه شرم آور،غیر لازم و بی فایده؟ شاید کسی وجود داشته باشد که حکم محکومیت خود را شنیده باشد، گذاشته باشند به چنان دلهره ای دچار شود و آنوقت به او گفته باشند : ( برو، عفو شده ای ) شاید چنین کسی بتواند بگوید چه احساسی داشته است. چنان عذاب و وحشتی بود که پناه بر خدا! با هیچکس نباید چنین کاری کرد.
#داستایوفسکی
#ابله
قتل قضایی بی اندازه وحشتناک تر از قتل جنایی است.کسی که هدف حمله ی راهزنان واقع می شود و شب هنگام در جنگلی ، یا به نحوی چاقو می خورَد، باز هم تا آخرین لحظه امید نجات دارد.
مواردی بود که شخص بعد از آن که گلویش را بریده اند،هنوز امیدوار بود ، یا دویده ، یا التماس بخشایش داشته است. اما در اعدام، آخرین امید، که مرگ با آن بی نهایت آسانتر می شود، به یقین از بین می رود.محکومیت تصویب شده، و عذاب دردناک در عدم امکان فرار از آن نهفته است.
هیچ رنجی در جهان نمی تواند از این بزرگتر باشد. سربازی را به میدان جنگ ببرید، او را دم توپ بگذارید و به سوی او آتش کنید، باز هم احساس امید خواهد کرد.اما حکم غیر قابل فسخ مرگ را برای همان سرباز بخوانید، عقل اش را خواهد باخت و یا به گریه خواهد افتاد.
چه کسی می گوید که طبیعت بشری قادر است چنین چیزهایی را تحمل کند و دیوانه نشود؟ این بازی چیست؟ این همه شرم آور،غیر لازم و بی فایده؟ شاید کسی وجود داشته باشد که حکم محکومیت خود را شنیده باشد، گذاشته باشند به چنان دلهره ای دچار شود و آنوقت به او گفته باشند : ( برو، عفو شده ای ) شاید چنین کسی بتواند بگوید چه احساسی داشته است. چنان عذاب و وحشتی بود که پناه بر خدا! با هیچکس نباید چنین کاری کرد.
#داستایوفسکی
#ابله
از خودم میپرسیدم
زندگی من در آینده چه خواهد شد؟
سعی میکردم سرنوشتم را پیشبینی کنم و در برخی از دقایق مخصوصاً اضطراب شدیدی احساس میکردم.
البته می دانید در این دقایق است که آدمی تنهائی را احساس میکند.
#داستایوفسکی
#ابله
@sadegh_hedayat
زندگی من در آینده چه خواهد شد؟
سعی میکردم سرنوشتم را پیشبینی کنم و در برخی از دقایق مخصوصاً اضطراب شدیدی احساس میکردم.
البته می دانید در این دقایق است که آدمی تنهائی را احساس میکند.
#داستایوفسکی
#ابله
@sadegh_hedayat
امروز یازده نوامبر مصادف بود با زادروز #داستایوفسکی.
داستایوفسکی به کنکاش روانی شخصیتهای داستانش که افرادی سرکش، بیمار و روان رنجور بودند میپرداخت. او که در فقر زندگی کرد و زمانهاش را به خوبی درک نمود؛ به خوبی از عهدهی ثبت و نمایش شرایط حقیقی جامعهاش برآمد. کتابهای او جزو برترین نمونههای ادبیات داستانی جهان هستند. داستایفسکی بر مکتبهای سوررئالیسم، اگزیستانسیالیسم تاثیر گذار بود و از وی به عنوان پیشگام سمبولیسم، اکسپرسیونیسم و روانکاوی یاد شده است.
او با اولین رمانش با عنوان «بیچارگان» که در ۱۸۴۵ منتشر شد، به محافل روشنفکری روسیه ورود کرد. این قضیه از جانب دستگاه امپراطوری قابل تحمل نبود و او به اتهام تلاش برای براندازی، محاکمه شد. حکم اعدام او به چهار سال زندان در سیبری کاهش یافت و بیماری مادامالعمر او یادگار این دوران بود. پس از آزادی در ۱۸۶۶ رمان «جنایت و مکافات» را نوشت که یکی از مهمترین داستانهای اوست. داستایفسکی ۱۴ سال بعد «برادران کارامازوف» یکی از مهمترین آثار ادبی جهان را منتشر کرد و ۴ ماه پس از آن درگذشت. از او رمانهای بزرگ دیگری چون «ابله»، «خاطرات خانه اموات»، «قمارباز»، «جنزدگان» و چندین داستان کوتاه بر جا مانده است.
@sadegh_hedayat
داستایوفسکی به کنکاش روانی شخصیتهای داستانش که افرادی سرکش، بیمار و روان رنجور بودند میپرداخت. او که در فقر زندگی کرد و زمانهاش را به خوبی درک نمود؛ به خوبی از عهدهی ثبت و نمایش شرایط حقیقی جامعهاش برآمد. کتابهای او جزو برترین نمونههای ادبیات داستانی جهان هستند. داستایفسکی بر مکتبهای سوررئالیسم، اگزیستانسیالیسم تاثیر گذار بود و از وی به عنوان پیشگام سمبولیسم، اکسپرسیونیسم و روانکاوی یاد شده است.
او با اولین رمانش با عنوان «بیچارگان» که در ۱۸۴۵ منتشر شد، به محافل روشنفکری روسیه ورود کرد. این قضیه از جانب دستگاه امپراطوری قابل تحمل نبود و او به اتهام تلاش برای براندازی، محاکمه شد. حکم اعدام او به چهار سال زندان در سیبری کاهش یافت و بیماری مادامالعمر او یادگار این دوران بود. پس از آزادی در ۱۸۶۶ رمان «جنایت و مکافات» را نوشت که یکی از مهمترین داستانهای اوست. داستایفسکی ۱۴ سال بعد «برادران کارامازوف» یکی از مهمترین آثار ادبی جهان را منتشر کرد و ۴ ماه پس از آن درگذشت. از او رمانهای بزرگ دیگری چون «ابله»، «خاطرات خانه اموات»، «قمارباز»، «جنزدگان» و چندین داستان کوتاه بر جا مانده است.
@sadegh_hedayat