Forwarded from کاروند پارسی || محمودفتوحیرودمعجنی (Mahmood Fotoohi)
🌼 بیایید
🌼 فعل دعا در زبان پارس دری
🌼 را پویا کنیم
فعل دعايی پارسي از ساختهای زيبا و گوشنواز زبان ماست. حافظۀ زبانی ما فعل دعايي را بيشتر با ساخت سوم مفرد میشناسد؛ شايد به اين دليل كه دعاها غالباً به سوي يك مخاطبِ مفردِ غائبِ متعال روان شده است.
ساخت فعل دعايي فارسی چنين است:
[ب/م + بن مضارع + ا + شناسه]
مثبت: بشنود >> بشنواد
منفي: مشنود >> مشنواد
اما حكيم خاقاني، ساخت دعايي متكلم وحده (بينام، مشنوام) را هم براي ما به يادگار گذاشته است:
حق در حقش دعای من از صدق بشنواد
من نامرادیِ دلش از دهر مشنوام *
ساخت دعايی دوم شخص مخاطب را رشيد الدين ميبدي (صاحب تفسیر كشف الاسرار) براي ما نگاه داشته است:
«وَاسْمَعْ غَیْرَ مُسْمَعٍ این چنان است که گویند: إسمع لاسمعت، بشنو که مَشنَوایا».
بر اساس اين شواهد متنی، سه ساخت دعايي مفرد فعل شنيدن چنين است:
من مشنوام (نشنوم)
تو مشنوای (نشنوي)
او مشنواد (نشنود)
در زبان ما امروزيان نشانی از اين سه ساخت نيست و به جای ساخت زیبا و اصیلِ فعل دعايي از مضارع التزامي استفاده میكنيم.
🌼 يادگارهایی زیبا در ادب پارسی
🌼 مَروياد، مَپوياد، مَشوياد
بیته یارب به بستان گل مرویاد (نرُويَد)
وگر روید کسش هرگز مبویاد (نبُويَد)
بیته هر گل به خنده لب گشاید
رخش از خون دل هرگز مشویاد (شسته نشود)
(دوبيتي از بابا طاهر)
🌼 مَــرَواد (رفتن)
ساقيا آمدن عيد مبارک بادت
وان مواعيد که کردي مرواد از يادت
(ديوان حافظ)
🌼 مَنویساد
بس که نوشتي و نويساد از آنچ
نيز چنين کس منويساد سود
(ديوان ناصر خسرو)
🌼 مَخوراد (خوردن)
تن که تو را خوار کرد چون که نگوييش
«خوش مخوراد آن عدو که کرد مرا خوار»؟
(ديوان ناصر خسرو)
🌼 مگیراد: (گرفتن)
آزار تو راه ما مگیراد
ما را به گناه ما مگیراد
(لیلی و مجنون نظامی)
🌼 مداراد و میاراد
و لا یجرمنکم و شما را بر آن مداراد و به آن میاراد.
(تفسیر كشف الاسرار)
🌼 بگذاراد و میاراد
بگذاراد و به روی تو میاراد هَگرز
زلتی را که نکردی تو بدان استغفا
(دیوان فرخی سیستانی)
🌼 مریزاد (ریختن)
ز رعنایی چنار او به شمشاد
اگر سیلی زند دستش مریزاد
(سلیم تهرانی)
و چه زيباست آهنگ گوشنواز و آشناییزدایِ فعلهای دعایی در قافيههای ترجیعبند هنرمندانۀ سعدي:
پس از مرگ جوانان گل مماناد
پس از گل در چمن بلبل مخواناد
کس اندر زندگانی قیمت دوست
نداند کس چنین قیمت مداناد
به حسرت در زمین رفت آن گل نو
صبا بر استخوانش گل دَماناد
به تلخی رفت از دنیای شیرین
زلال کام در حلقش چکاناد
سرآمد روزگار سعد بوبکر
خداوندش به رحمت در رساناد
جزای تشنه مردن در غریبی
شراب از دست پیغمبر ستاناد
در آن عالم خدای از عالم غیب
نثار رحمتش بر سر فشاناد
هر آن کش دل نمیسوزد بدین درد
خدایش هم به این آتش نشاناد
درین گیتی مظفر شاه عادل
محمد نامبردارش بماناد
سعادت پرتو نیکان دهادش
به خوی صالحانش پروراناد
روان سعد را با جان بوبکر
به اوج روح و راحت گستراناد
به کام دوستان و بخت فیروز
بسی دوران دیگر بگذراناد
و حقا که شیخ اجل در سخن پارسی، دلاوری و زبانآوری کرده است.
دريغ كه ما گويشوران زبان پارسی سال به سال، امكانات زبان پارسی را بيشتر به فراموشی میسپاريم، تنگدستی زبان پارسی به آنجا مَرَساد كه گُنجای انديشههای نوین نباشد.
مبيناد هرگز جهانبين من
گرفته کسي راه و آيين من
(فردوسي)
#کاروندپارسی
#محمودفتوحی
@karvandparsi
🌼 فعل دعا در زبان پارس دری
🌼 را پویا کنیم
فعل دعايی پارسي از ساختهای زيبا و گوشنواز زبان ماست. حافظۀ زبانی ما فعل دعايي را بيشتر با ساخت سوم مفرد میشناسد؛ شايد به اين دليل كه دعاها غالباً به سوي يك مخاطبِ مفردِ غائبِ متعال روان شده است.
ساخت فعل دعايي فارسی چنين است:
[ب/م + بن مضارع + ا + شناسه]
مثبت: بشنود >> بشنواد
منفي: مشنود >> مشنواد
اما حكيم خاقاني، ساخت دعايي متكلم وحده (بينام، مشنوام) را هم براي ما به يادگار گذاشته است:
حق در حقش دعای من از صدق بشنواد
من نامرادیِ دلش از دهر مشنوام *
ساخت دعايی دوم شخص مخاطب را رشيد الدين ميبدي (صاحب تفسیر كشف الاسرار) براي ما نگاه داشته است:
«وَاسْمَعْ غَیْرَ مُسْمَعٍ این چنان است که گویند: إسمع لاسمعت، بشنو که مَشنَوایا».
بر اساس اين شواهد متنی، سه ساخت دعايي مفرد فعل شنيدن چنين است:
من مشنوام (نشنوم)
تو مشنوای (نشنوي)
او مشنواد (نشنود)
در زبان ما امروزيان نشانی از اين سه ساخت نيست و به جای ساخت زیبا و اصیلِ فعل دعايي از مضارع التزامي استفاده میكنيم.
🌼 يادگارهایی زیبا در ادب پارسی
🌼 مَروياد، مَپوياد، مَشوياد
بیته یارب به بستان گل مرویاد (نرُويَد)
وگر روید کسش هرگز مبویاد (نبُويَد)
بیته هر گل به خنده لب گشاید
رخش از خون دل هرگز مشویاد (شسته نشود)
(دوبيتي از بابا طاهر)
🌼 مَــرَواد (رفتن)
ساقيا آمدن عيد مبارک بادت
وان مواعيد که کردي مرواد از يادت
(ديوان حافظ)
🌼 مَنویساد
بس که نوشتي و نويساد از آنچ
نيز چنين کس منويساد سود
(ديوان ناصر خسرو)
🌼 مَخوراد (خوردن)
تن که تو را خوار کرد چون که نگوييش
«خوش مخوراد آن عدو که کرد مرا خوار»؟
(ديوان ناصر خسرو)
🌼 مگیراد: (گرفتن)
آزار تو راه ما مگیراد
ما را به گناه ما مگیراد
(لیلی و مجنون نظامی)
🌼 مداراد و میاراد
و لا یجرمنکم و شما را بر آن مداراد و به آن میاراد.
(تفسیر كشف الاسرار)
🌼 بگذاراد و میاراد
بگذاراد و به روی تو میاراد هَگرز
زلتی را که نکردی تو بدان استغفا
(دیوان فرخی سیستانی)
🌼 مریزاد (ریختن)
ز رعنایی چنار او به شمشاد
اگر سیلی زند دستش مریزاد
(سلیم تهرانی)
و چه زيباست آهنگ گوشنواز و آشناییزدایِ فعلهای دعایی در قافيههای ترجیعبند هنرمندانۀ سعدي:
پس از مرگ جوانان گل مماناد
پس از گل در چمن بلبل مخواناد
کس اندر زندگانی قیمت دوست
نداند کس چنین قیمت مداناد
به حسرت در زمین رفت آن گل نو
صبا بر استخوانش گل دَماناد
به تلخی رفت از دنیای شیرین
زلال کام در حلقش چکاناد
سرآمد روزگار سعد بوبکر
خداوندش به رحمت در رساناد
جزای تشنه مردن در غریبی
شراب از دست پیغمبر ستاناد
در آن عالم خدای از عالم غیب
نثار رحمتش بر سر فشاناد
هر آن کش دل نمیسوزد بدین درد
خدایش هم به این آتش نشاناد
درین گیتی مظفر شاه عادل
محمد نامبردارش بماناد
سعادت پرتو نیکان دهادش
به خوی صالحانش پروراناد
روان سعد را با جان بوبکر
به اوج روح و راحت گستراناد
به کام دوستان و بخت فیروز
بسی دوران دیگر بگذراناد
و حقا که شیخ اجل در سخن پارسی، دلاوری و زبانآوری کرده است.
دريغ كه ما گويشوران زبان پارسی سال به سال، امكانات زبان پارسی را بيشتر به فراموشی میسپاريم، تنگدستی زبان پارسی به آنجا مَرَساد كه گُنجای انديشههای نوین نباشد.
مبيناد هرگز جهانبين من
گرفته کسي راه و آيين من
(فردوسي)
#کاروندپارسی
#محمودفتوحی
@karvandparsi
پرتال جامع علوم انسانی
دستور تاریخی زبان فارسی: فعل دعا و تحول آن در زبان فارسی - پرتال جامع علوم انسانی
Forwarded from کاروند پارسی || محمودفتوحیرودمعجنی (Mahmood Fotoohi)
.
اا═.🍃.═══════════════╔
وقایع ری، جوزای سال چهل و ششم
اا═══════════════.🍃.═╚
... و دربهای وزارتِ داخلَه از چند خیابان گُشاده کردند و مردم آمدن گرفتند به طمعِ کرسی صدارت. چنان که در خبر خواندیم از روستایی پیرزالی دیدند یک دست و یک چشم و یک پای، سجِلّی در دست و پوشهای در بغل همیآمد.
پرسیدند از وی که تو چرا آمدی؟
گفت: شنودم که کرسی ریاست به حراج گذاشتهاند؛ من نیز بیامدم تا بختی بیازمایم.
و امیر نوشتگین از این اخبار زیر لب بخندیدی. امّا کسانی که ژرفای کار بدانستندی، بر ایشان این خبر دُشخوار بودی.»
تاریخ خندقی، نوشتۀ ابوالبزم فندقی، ص 791؛ اندر حکایت جشن شاهنشانی
#کاروندپارسی
#محمودفتوحی
@karvandparsi
اا═.🍃.═══════════════╔
وقایع ری، جوزای سال چهل و ششم
اا═══════════════.🍃.═╚
... و دربهای وزارتِ داخلَه از چند خیابان گُشاده کردند و مردم آمدن گرفتند به طمعِ کرسی صدارت. چنان که در خبر خواندیم از روستایی پیرزالی دیدند یک دست و یک چشم و یک پای، سجِلّی در دست و پوشهای در بغل همیآمد.
پرسیدند از وی که تو چرا آمدی؟
گفت: شنودم که کرسی ریاست به حراج گذاشتهاند؛ من نیز بیامدم تا بختی بیازمایم.
و امیر نوشتگین از این اخبار زیر لب بخندیدی. امّا کسانی که ژرفای کار بدانستندی، بر ایشان این خبر دُشخوار بودی.»
تاریخ خندقی، نوشتۀ ابوالبزم فندقی، ص 791؛ اندر حکایت جشن شاهنشانی
#کاروندپارسی
#محمودفتوحی
@karvandparsi
Forwarded from کاروند پارسی || محمودفتوحیرودمعجنی (Mahmood Fotoohi)
بزرگش نخوانند اهـل خرد
که نام بزرگان به زشتي برد
امروز دیدم که شبکۀ دانشگاه تهران، فیلم جلسۀ دفاع با حضور استاد زرین کوب را چونان سند افتخار دانشگاه منتشر کرده است. روز دفاع وقتی دوستم پشت گلهای روزی میز، دوربین کوچکش را با ترس و لرز، از کیف درمیآورد؛ از گوشه و کنار پچ پچ درآمد که اجازۀ فیلمبرداری میدهند؟!. آن فیلم بدون اجازۀ رسمی و با ترس و لرز و کیفیت پایین ضبط شد و حالا شده سند افتخار دانشگاه است.
زمانی که این جلسه برگزار شد دکتر زرینکوب از تحقیر و تخفیفهایی که انقلابیون دانشگاهی و بیرونی بر او روا داشته بودند آزرده بود؛ چه جفاها که خالصسازان آن روزگار با استادان بزرگ نکردند. استاد را بازنشانده بودند؛ از معشوقش دانشگاه دلی دردمند داشت اما به خواهش دیگر استادان و دانشجویان دو سه کلاس در منزلشان برگزار میکرد.
چند ماه پس از این جلسه بود در تابستان 1375 که «ستون نیمۀ پنهان» در کیهان شریعتمداری، و برنامۀ «هویت» در صدا و سیما به ریاست آقای علی لاریجانی به جان استادان برجسته و از جمله زرینکوب افتادند. پیرمرد را به تهمتهایی که هرگز اثبات نشد، زجرها دادند و تا پایان عمر خون دل خورد و دم بر نیاورد.
نام دانشگاه تهران اگر ارجمند مانده به برکت نام دانشمندان بزرگ آن است اما در این چهل سال متأسفانه همواره کمدانشان سیاستپیشه شیرۀ جان دانشگاه را مکیدهاند. همانها که یکی دو دهه بعد از صفحۀ تاریخ محو میشوند و اگر نام و نشانی از ایشان بماند جز مایۀ شرمساری نیست.
باری آن سالها با زرینکوب و شایگان، با اسلامی ندوشن، دولتآبادی، محجوب، ایرج افشار، سعیدی سیرجانی و سحابی آن کردند که این روزها با دانشگاهیان آزاده میکنند. از حاکمیت که دوام و بقای چهل ساله یافته میپرسیم چرا چهل سال است همچنان بیدانشان جاهطلب در دانشگاه دست بالا دارند؟
#کاروندپارسی
#محمودفتوحی
@karvandparsi
که نام بزرگان به زشتي برد
امروز دیدم که شبکۀ دانشگاه تهران، فیلم جلسۀ دفاع با حضور استاد زرین کوب را چونان سند افتخار دانشگاه منتشر کرده است. روز دفاع وقتی دوستم پشت گلهای روزی میز، دوربین کوچکش را با ترس و لرز، از کیف درمیآورد؛ از گوشه و کنار پچ پچ درآمد که اجازۀ فیلمبرداری میدهند؟!. آن فیلم بدون اجازۀ رسمی و با ترس و لرز و کیفیت پایین ضبط شد و حالا شده سند افتخار دانشگاه است.
زمانی که این جلسه برگزار شد دکتر زرینکوب از تحقیر و تخفیفهایی که انقلابیون دانشگاهی و بیرونی بر او روا داشته بودند آزرده بود؛ چه جفاها که خالصسازان آن روزگار با استادان بزرگ نکردند. استاد را بازنشانده بودند؛ از معشوقش دانشگاه دلی دردمند داشت اما به خواهش دیگر استادان و دانشجویان دو سه کلاس در منزلشان برگزار میکرد.
چند ماه پس از این جلسه بود در تابستان 1375 که «ستون نیمۀ پنهان» در کیهان شریعتمداری، و برنامۀ «هویت» در صدا و سیما به ریاست آقای علی لاریجانی به جان استادان برجسته و از جمله زرینکوب افتادند. پیرمرد را به تهمتهایی که هرگز اثبات نشد، زجرها دادند و تا پایان عمر خون دل خورد و دم بر نیاورد.
نام دانشگاه تهران اگر ارجمند مانده به برکت نام دانشمندان بزرگ آن است اما در این چهل سال متأسفانه همواره کمدانشان سیاستپیشه شیرۀ جان دانشگاه را مکیدهاند. همانها که یکی دو دهه بعد از صفحۀ تاریخ محو میشوند و اگر نام و نشانی از ایشان بماند جز مایۀ شرمساری نیست.
باری آن سالها با زرینکوب و شایگان، با اسلامی ندوشن، دولتآبادی، محجوب، ایرج افشار، سعیدی سیرجانی و سحابی آن کردند که این روزها با دانشگاهیان آزاده میکنند. از حاکمیت که دوام و بقای چهل ساله یافته میپرسیم چرا چهل سال است همچنان بیدانشان جاهطلب در دانشگاه دست بالا دارند؟
#کاروندپارسی
#محمودفتوحی
@karvandparsi
شبکه دانشگاه تهران
جلسه دفاع در دانشکده ادبیات در دهه هفتاد با حضور استاد زرینکوب
دیدگاههای نقد ادبی در عصر صفویه دانشگاه تهران بهمن 1374 استاد راهنما دکتر عبدالحسین زرین کوب؛ مشاوران دکتر شفیعی کدکنی، دکتر جلیل تجلیل، داوران دکتر اسماعیل حاکمی و دکتر علی محمد حق شناس و دکتر محمود عابدی