🍂🍃🌹
🍃🌹
🌹
✅ دندانکاوَک
❌ خِلالدندان
واژهٔ پارسی و زیبایِ دندانکاوَک، در تاجیکستان، به جایِ واژهٔ تازیپارسیِ* خِلالدندان رواج دارد.
* عربیپارسیِ
(دندان، کاو، کاوَک، کاویدن، دندانکاو، دندانکاوَک)
(خِلال)
🌹
🍃🌹
🍂🍃🌹
پارسی دربرابرِ فارسی
@ParsiVsFarsi
🍃🌹
🌹
✅ دندانکاوَک
❌ خِلالدندان
واژهٔ پارسی و زیبایِ دندانکاوَک، در تاجیکستان، به جایِ واژهٔ تازیپارسیِ* خِلالدندان رواج دارد.
* عربیپارسیِ
(دندان، کاو، کاوَک، کاویدن، دندانکاو، دندانکاوَک)
(خِلال)
🌹
🍃🌹
🍂🍃🌹
پارسی دربرابرِ فارسی
@ParsiVsFarsi
نِبیگِ* یادشده را از یادداشتِ زیر بارگیری* کنید:
https://tttttt.me/ParsiVsFarsi/4588
* کتابِ
* دانلود
پارسی دربرابرِ فارسی
@ParsiVsFarsi
https://tttttt.me/ParsiVsFarsi/4588
* کتابِ
* دانلود
پارسی دربرابرِ فارسی
@ParsiVsFarsi
🍂🍃🌹
🍃🌹
🌹
🔳 دستوری
🔳 اجازه
از تذکرةالاولیایِ عطّار:
گفت به «دستوری» درآییم یا به حکم؟ گفت «دستوری» نیست. اگر به اکراه میدرآیید، شما دانید.
از مولوی:
بعدازاین «دستوریِ» گفتار نیست
بعدازاین با گفتوگویم کار نیست
اجازه را، در پارسی، پروانه یا روادید نیز تُوان گفت.
🌹
🍃🌹
🍂🍃🌹
پارسی دربرابرِ فارسی
@ParsiVsFarsi
🍃🌹
🌹
🔳 دستوری
🔳 اجازه
از تذکرةالاولیایِ عطّار:
گفت به «دستوری» درآییم یا به حکم؟ گفت «دستوری» نیست. اگر به اکراه میدرآیید، شما دانید.
از مولوی:
بعدازاین «دستوریِ» گفتار نیست
بعدازاین با گفتوگویم کار نیست
اجازه را، در پارسی، پروانه یا روادید نیز تُوان گفت.
🌹
🍃🌹
🍂🍃🌹
پارسی دربرابرِ فارسی
@ParsiVsFarsi
پارسی دربرابرِ فارسی pinned «🍂🍃🌹 🍃🌹 🌹 🔳 به فارسی بدیهی است که در صورتِ عدمِ اقدامِ بهموقع، موضوع کأنلَمیکُن تلقّی خواهد شد. 🔳 به پارسی آشکار است که اگر دیر دستبهکار شوید، پیشنِهاد نادیده انگاشته خواهد شد. 🌹 🍃🌹 🍂🍃🌹 پارسی دربرابرِ فارسی @ParsiVsFarsi»
Forwarded from یادداشتهای سید احمدرضا قائممقامی
پُرآگنده / پُر آگنده
در بین بعضی مصححان اشعار قدیم فارسی، از جمله آقای دکتر خالقی در تصحیح شاهنامه، معمول چنین است که اگر در نسخههای خود به کلمۀ «برآکنده/براکنده» برخوردند و معنای آن را «مجموع؛ گردکرده؛ انباشته؛ مملو» یافتند، آن را پُرآگنده/ پُر آگنده بخوانند، مانند این ابیات (در شاهنامه در چند جا در وصف گنج به کار رفته):
همیشه تن آزاد بادت ز رنج
پَراگنده رنج و پُرآگنده گنج
به هر جای گنجی پُرآگنده زر
به یک جای دینار و دیگر گهر
آقای دکتر رواقی در مقدمۀ فرهنگ شاهنامه (صفحات یکصد و بیست و چهار و یکصد و بیست و پنج) از این پُر آگنده یا پُرآگنده دفاع کرده و شواهدی را در تأیید رأی خود نقل کرده، از جمله:
ز دشت هری تا در مرورود
سپه بد پراگنده چون تار و پود
پس پشت ایشان سواران جنگ
پراگنده ترکش ز تیر خدنگ
اما تصور راقم این نیست که در این شواهد کلمۀ مورد بحث را باید به ضم حرف اول (پُر) خواند. پُر در این جا به هر معنی و نقش دستوری باشد گویا حشو است و مانند هم ظاهراً ندارد، یعنی از کاربرد پُر و صفات مفعولی ظاهراً لفظ دیگری به دستمان نیست. متوجه هستیم که اشکالاتی میتوان بر آنچه خواهیم گفت وارد کرد، ولی با این همه میگوییم که این کلمه را به اقرب احتمال باید همان بَرآگنده خواند که از گذشته گروهی خواندهاند و معنایش را همان آگنده شمرد. وقتی گویندهای یا نویسندهای برآسودن و برآلودن و برگشتن و برآراستن و برنوردیدن و برتافتن و برشمردن و برافروختن را به کار برد، که در همۀ آنها بر معنای اصلی خود را از دست داده، چه جای تعجب است که برآگنده را نیز به کار برد؟
دربارۀ وضع مخصوص بر در میان پیشوندهای فعلی (و حروف اضافه) در جای دیگر به تفصیل باید بحث کرد.
در بین بعضی مصححان اشعار قدیم فارسی، از جمله آقای دکتر خالقی در تصحیح شاهنامه، معمول چنین است که اگر در نسخههای خود به کلمۀ «برآکنده/براکنده» برخوردند و معنای آن را «مجموع؛ گردکرده؛ انباشته؛ مملو» یافتند، آن را پُرآگنده/ پُر آگنده بخوانند، مانند این ابیات (در شاهنامه در چند جا در وصف گنج به کار رفته):
همیشه تن آزاد بادت ز رنج
پَراگنده رنج و پُرآگنده گنج
به هر جای گنجی پُرآگنده زر
به یک جای دینار و دیگر گهر
آقای دکتر رواقی در مقدمۀ فرهنگ شاهنامه (صفحات یکصد و بیست و چهار و یکصد و بیست و پنج) از این پُر آگنده یا پُرآگنده دفاع کرده و شواهدی را در تأیید رأی خود نقل کرده، از جمله:
ز دشت هری تا در مرورود
سپه بد پراگنده چون تار و پود
پس پشت ایشان سواران جنگ
پراگنده ترکش ز تیر خدنگ
اما تصور راقم این نیست که در این شواهد کلمۀ مورد بحث را باید به ضم حرف اول (پُر) خواند. پُر در این جا به هر معنی و نقش دستوری باشد گویا حشو است و مانند هم ظاهراً ندارد، یعنی از کاربرد پُر و صفات مفعولی ظاهراً لفظ دیگری به دستمان نیست. متوجه هستیم که اشکالاتی میتوان بر آنچه خواهیم گفت وارد کرد، ولی با این همه میگوییم که این کلمه را به اقرب احتمال باید همان بَرآگنده خواند که از گذشته گروهی خواندهاند و معنایش را همان آگنده شمرد. وقتی گویندهای یا نویسندهای برآسودن و برآلودن و برگشتن و برآراستن و برنوردیدن و برتافتن و برشمردن و برافروختن را به کار برد، که در همۀ آنها بر معنای اصلی خود را از دست داده، چه جای تعجب است که برآگنده را نیز به کار برد؟
دربارۀ وضع مخصوص بر در میان پیشوندهای فعلی (و حروف اضافه) در جای دیگر به تفصیل باید بحث کرد.
از «فرهنگِ ریشهشناختیِ زبانِ فارسی» به کوششِ استاد «محمّدِ حسندوست»
واژه را درست بر زبان آوَریم.
✅ هَنگام
❌ هِنگام
پارسی دربرابرِ فارسی
@ParsiVsFarsi
واژه را درست بر زبان آوَریم.
✅ هَنگام
❌ هِنگام
پارسی دربرابرِ فارسی
@ParsiVsFarsi
🔳 (FA) زَنگام
🔳 (EN) HTML
در زبانِ پَرسونِ* دانش، متن (تِکست) را «بافه»، تِکسچِر را «بافت»، و کانتِکست را «بافتار» تُوان گفت.
* دقیقِ
همچُنین، بنگرید به یادداشتِ زیر:
https://tttttt.me/ParsiVsFarsi/4378
(اَبَرمتن، اَبَرمتنی، زَنگام، زَنگامی، اچتیامال)
(hypertext, HTML)
(متن، بافت، بافتار)
(text, texture, context)
پارسی دربرابرِ فارسی
@ParsiVsFarsi
🔳 (EN) HTML
در زبانِ پَرسونِ* دانش، متن (تِکست) را «بافه»، تِکسچِر را «بافت»، و کانتِکست را «بافتار» تُوان گفت.
* دقیقِ
همچُنین، بنگرید به یادداشتِ زیر:
https://tttttt.me/ParsiVsFarsi/4378
(اَبَرمتن، اَبَرمتنی، زَنگام، زَنگامی، اچتیامال)
(hypertext, HTML)
(متن، بافت، بافتار)
(text, texture, context)
پارسی دربرابرِ فارسی
@ParsiVsFarsi
🔳 (FA) وافا
🔳 (FA) وایفای
🔳 (EN) Wi-Fi
وافا، برنِهادهٔ فرهنگستانِ ایران، که هم نام و هم زاب* است پارسیشدهٔ واژهٔ انگلیسیِ وایفای است.
در زبانهایِ دیگر نیز چُنین واژههایی را بومی میکنند. برایِ نَمونه، در فرانسوی، وایفای را ویفی، همآوا با (بستنیِ ) قیفی، میخوانند.
* صفت
(وای فای)
(WiFi, wifi, wi-fi, Wireless Fidelity)
پارسی دربرابرِ فارسی
@ParsiVsFarsi
🔳 (FA) وایفای
🔳 (EN) Wi-Fi
وافا، برنِهادهٔ فرهنگستانِ ایران، که هم نام و هم زاب* است پارسیشدهٔ واژهٔ انگلیسیِ وایفای است.
در زبانهایِ دیگر نیز چُنین واژههایی را بومی میکنند. برایِ نَمونه، در فرانسوی، وایفای را ویفی، همآوا با (بستنیِ ) قیفی، میخوانند.
* صفت
(وای فای)
(WiFi, wifi, wi-fi, Wireless Fidelity)
پارسی دربرابرِ فارسی
@ParsiVsFarsi
🔳 افزودهٔ زشت
🔳 حشوِ قبیح
از برگِ اینستاگرامِ آموزگار «بزرگمِهر» به نشانیِ
bozorgmehrmt
پَیوَندِ برگِ اینستاگرام:
https://www.instagram.com/bozorgmehrmt?igsh=MjFrMG95ejJ5bDV4
پارسی دربرابرِ فارسی
@ParsiVsFarsi
🔳 حشوِ قبیح
از برگِ اینستاگرامِ آموزگار «بزرگمِهر» به نشانیِ
bozorgmehrmt
پَیوَندِ برگِ اینستاگرام:
https://www.instagram.com/bozorgmehrmt?igsh=MjFrMG95ejJ5bDV4
پارسی دربرابرِ فارسی
@ParsiVsFarsi
از «دستنامهٔ ویرایشِ» استاد «بهروزِ صفرزاده»
✅ عسکر، عسکری
❌ عسگر، عسگری
پارسی دربرابرِ فارسی
@ParsiVsFarsi
✅ عسکر، عسکری
❌ عسگر، عسگری
پارسی دربرابرِ فارسی
@ParsiVsFarsi
Forwarded from کاروند پارسی || محمودفتوحیرودمعجنی (Mahmood Fotoohi)
.
اا═.🍃.═══════════════╔
وقایع ری، جوزای سال چهل و ششم
اا═══════════════.🍃.═╚
... و دربهای وزارتِ داخلَه از چند خیابان گُشاده کردند و مردم آمدن گرفتند به طمعِ کرسی صدارت. چنان که در خبر خواندیم از روستایی پیرزالی دیدند یک دست و یک چشم و یک پای، سجِلّی در دست و پوشهای در بغل همیآمد.
پرسیدند از وی که تو چرا آمدی؟
گفت: شنودم که کرسی ریاست به حراج گذاشتهاند؛ من نیز بیامدم تا بختی بیازمایم.
و امیر نوشتگین از این اخبار زیر لب بخندیدی. امّا کسانی که ژرفای کار بدانستندی، بر ایشان این خبر دُشخوار بودی.»
تاریخ خندقی، نوشتۀ ابوالبزم فندقی، ص 791؛ اندر حکایت جشن شاهنشانی
#کاروندپارسی
#محمودفتوحی
@karvandparsi
اا═.🍃.═══════════════╔
وقایع ری، جوزای سال چهل و ششم
اا═══════════════.🍃.═╚
... و دربهای وزارتِ داخلَه از چند خیابان گُشاده کردند و مردم آمدن گرفتند به طمعِ کرسی صدارت. چنان که در خبر خواندیم از روستایی پیرزالی دیدند یک دست و یک چشم و یک پای، سجِلّی در دست و پوشهای در بغل همیآمد.
پرسیدند از وی که تو چرا آمدی؟
گفت: شنودم که کرسی ریاست به حراج گذاشتهاند؛ من نیز بیامدم تا بختی بیازمایم.
و امیر نوشتگین از این اخبار زیر لب بخندیدی. امّا کسانی که ژرفای کار بدانستندی، بر ایشان این خبر دُشخوار بودی.»
تاریخ خندقی، نوشتۀ ابوالبزم فندقی، ص 791؛ اندر حکایت جشن شاهنشانی
#کاروندپارسی
#محمودفتوحی
@karvandparsi
✅ چندرَسانی
❌ هات اسپات
بگوییم «چندرَسانی» کردن؛
مگوییم هات اسپات کردن!
بگوییم «چندرَسانی» را روشن کردن؛
مگوییم هات اسپات را روشن کردن!
بگوییم گوشیمو «چندرَسان» کردم؛
مگوییم گوشیمو هات اسپات کردم!
بگوییم «چندرَسانیِ وافا»؛
مگوییم «هات اسپاتِ وایفای»!
«افزاره» که در یادداشتِ فرهنگستان آمده همان دیوایس است. در این باره، بنگرید به یادداشتِ زیر:
https://tttttt.me/ParsiVsFarsi/1953
(کانونِ داغ، هات اسپات، هاتاسپات)
(hotspot, hot spot)
پارسی دربرابرِ فارسی
@ParsiVsFarsi
❌ هات اسپات
بگوییم «چندرَسانی» کردن؛
مگوییم هات اسپات کردن!
بگوییم «چندرَسانی» را روشن کردن؛
مگوییم هات اسپات را روشن کردن!
بگوییم گوشیمو «چندرَسان» کردم؛
مگوییم گوشیمو هات اسپات کردم!
بگوییم «چندرَسانیِ وافا»؛
مگوییم «هات اسپاتِ وایفای»!
«افزاره» که در یادداشتِ فرهنگستان آمده همان دیوایس است. در این باره، بنگرید به یادداشتِ زیر:
https://tttttt.me/ParsiVsFarsi/1953
(کانونِ داغ، هات اسپات، هاتاسپات)
(hotspot, hot spot)
پارسی دربرابرِ فارسی
@ParsiVsFarsi