💠#یادداشت_اجتماعی
🔷 اثر تماشاگر و کاهش مسئولیت اجتماعی
✍ سیدجواد میرعرب
🔹احتمالا اصطلاح اثر تماشاگر
Bystander effect
را شنیده باشید، این اصطلاح در اصل یک پدیده روانشناسانه اجتماعی است که اشاره به این موضوع دارد که افراد از کمک کردن به دیگران در شرایط اضطراری در حالی که افراد دیگری بجز او حاضر هستند اجتناب میکنند.
🔺اثر تماشاگر میخواهد این مطلب را توضیح دهد که احتمال یاری رساندن به افراد با تعداد تماشاگران ارتباط دارد. به بیان دیگر میخواهد بگوید که هر چه تعداد تماشاگران یک رخداد یا پدیده ای بیشتر باشد، احتمال اینکه فردی از میان تماشاگران کمک کند کمتر است. زمانی که شرایطی اضطراری رخ میدهد، ناظران و شاهدان صحنه، در صورتی که اندک یا تنها باشند، احتمال این که به کمک بشتابند بیشتر است.
🔹هنگامی که شما در جمع بزرگی قرار دارید، احساس مسئولیت شما برای مداخله در امور کاهش می یابد، چرا که گمان می کنید دیگران نیز در این مسئولیت دخیل هستند. اثر تماشاگر بودن، از آن جهت یک موضوع روانشناختی – اجتماعی به حساب میآید که به صورت کلی انسان را تحت تأثیر رفتار جمع قرار میدهد. در موقعیت هایی که یک فرد به کمک نیاز داشته باشد، افرادی که شاهد این وضعیت هستند، به دلایل متعددی از کمکرسانی به وی خودداری میکنند، دلایلی نظیر:
▪︎میترسند که مورد قضاوت قرار بگیرند.
▪︎از کمک کردن به آن فرد هراس دارند.
▪︎احساس میکنند که دیگران هم در کمک رسانی، مسئول هستند، پس اگر قرار است کمکی صورت بگیرد، چرا دیگران انجام ندهند؟ و چرا من؟
▪︎منتظرند تا کس دیگری اول داوطلب شود، بعد آنها هم وارد عمل شوند.
▪︎از این نگرانند که نکند از کار و زندگی خودشان بیفتند.
و ….
🔹درست است که اثر تماشاگر یک اصطلاح روانشناسانه_اجتماعی است اما در بسیاری از حوزه های دیگر از جمله سیاست، اقتصاد، فرهنگ، کسب و کارها و... کاربرد دارد. حال اگر بنا باشد همه فقط تماشاگر باشیم و از زیر بار مسئولیت شانه خالی کنیم، آیا به این فکر کرده ایم شاید روزی خود یا عزیزانمان نیازمند کمک باشند و آیا این خوبست که دیگران فقط تماشاگر باشند؟ و کسی برای کمک پا پیش نگذارد.
شرایط امروز کشور از لحاظ اقتصادی، آسیبهای اجتماعی، معیشت مردم، مشکلات عدیده کسب و کارها، تورم و گرانی و... خوب نیست. در این وضعیت نامناسب که شاید امید چندانی به دولت نیست، حداقل وظیفه ملت اینست که در حد امکان و مقدوراتشان به هم کمک کنند و صرفا تماشاگر و نظاره گر رخدادهای جامعه خود نباشند، و یا اینکه بگوییم به ما چه این وظیفه دولت است. امروز اگر به داد هم نرسیم ممکن است فردا دیر باشد.
۱۴۰۰/۱۱/۵
🔹🔹🔹
🖋کانال کانون صنفی معلمان ایران ( تهران)
🆔 @KSMtehran
🔷 اثر تماشاگر و کاهش مسئولیت اجتماعی
✍ سیدجواد میرعرب
🔹احتمالا اصطلاح اثر تماشاگر
Bystander effect
را شنیده باشید، این اصطلاح در اصل یک پدیده روانشناسانه اجتماعی است که اشاره به این موضوع دارد که افراد از کمک کردن به دیگران در شرایط اضطراری در حالی که افراد دیگری بجز او حاضر هستند اجتناب میکنند.
🔺اثر تماشاگر میخواهد این مطلب را توضیح دهد که احتمال یاری رساندن به افراد با تعداد تماشاگران ارتباط دارد. به بیان دیگر میخواهد بگوید که هر چه تعداد تماشاگران یک رخداد یا پدیده ای بیشتر باشد، احتمال اینکه فردی از میان تماشاگران کمک کند کمتر است. زمانی که شرایطی اضطراری رخ میدهد، ناظران و شاهدان صحنه، در صورتی که اندک یا تنها باشند، احتمال این که به کمک بشتابند بیشتر است.
🔹هنگامی که شما در جمع بزرگی قرار دارید، احساس مسئولیت شما برای مداخله در امور کاهش می یابد، چرا که گمان می کنید دیگران نیز در این مسئولیت دخیل هستند. اثر تماشاگر بودن، از آن جهت یک موضوع روانشناختی – اجتماعی به حساب میآید که به صورت کلی انسان را تحت تأثیر رفتار جمع قرار میدهد. در موقعیت هایی که یک فرد به کمک نیاز داشته باشد، افرادی که شاهد این وضعیت هستند، به دلایل متعددی از کمکرسانی به وی خودداری میکنند، دلایلی نظیر:
▪︎میترسند که مورد قضاوت قرار بگیرند.
▪︎از کمک کردن به آن فرد هراس دارند.
▪︎احساس میکنند که دیگران هم در کمک رسانی، مسئول هستند، پس اگر قرار است کمکی صورت بگیرد، چرا دیگران انجام ندهند؟ و چرا من؟
▪︎منتظرند تا کس دیگری اول داوطلب شود، بعد آنها هم وارد عمل شوند.
▪︎از این نگرانند که نکند از کار و زندگی خودشان بیفتند.
و ….
🔹درست است که اثر تماشاگر یک اصطلاح روانشناسانه_اجتماعی است اما در بسیاری از حوزه های دیگر از جمله سیاست، اقتصاد، فرهنگ، کسب و کارها و... کاربرد دارد. حال اگر بنا باشد همه فقط تماشاگر باشیم و از زیر بار مسئولیت شانه خالی کنیم، آیا به این فکر کرده ایم شاید روزی خود یا عزیزانمان نیازمند کمک باشند و آیا این خوبست که دیگران فقط تماشاگر باشند؟ و کسی برای کمک پا پیش نگذارد.
شرایط امروز کشور از لحاظ اقتصادی، آسیبهای اجتماعی، معیشت مردم، مشکلات عدیده کسب و کارها، تورم و گرانی و... خوب نیست. در این وضعیت نامناسب که شاید امید چندانی به دولت نیست، حداقل وظیفه ملت اینست که در حد امکان و مقدوراتشان به هم کمک کنند و صرفا تماشاگر و نظاره گر رخدادهای جامعه خود نباشند، و یا اینکه بگوییم به ما چه این وظیفه دولت است. امروز اگر به داد هم نرسیم ممکن است فردا دیر باشد.
۱۴۰۰/۱۱/۵
🔹🔹🔹
🖋کانال کانون صنفی معلمان ایران ( تهران)
🆔 @KSMtehran
#یادداشت_اجتماعی
❇️عرف و معروفِ پوشش در جامعه ایرانی
✍احمد زید آبادی
🟢بحث «حجاب اجباری» و «گشت ارشاد» این روزها به سرخط خبرهای کشور ارتقای مرتبه یافته و گپوگفتهای وسیعی را بین گرایشهای مختلف اعتقادی و سیاسی و فرهنگی دامن زده است.
🟢 بهنظرم اگر بتوان این بحث را حداقل برای مدتی از دایره منازعات زهرآلود سیاسی خارج کرد؛ احتمال دستیابی به تفاهمی ملی در اینباره چندان هم دور از انتظار نخواهد بود.
🟢 جامعه ما در غیابِ ارتباط لازم بین گرایشهای مختلف آن و بهخصوص عدم فضای گفتوگوی ملی و مدنی، از هر جهت چند شقه شده است و هر شقهای نیز فقط خود را حق مطلق میپندارد و بهتبع آن، برای دیگر گرایشهای اعتقادی حقی قائل نیست؛ چنانکه گویی هر گروه و دستهای در مافیالضمیر خود، راهحل نهایی هر مسئله چالشبرانگیز اجتماعی را حذف طرف مقابل خود میداند.
🟢 دنیا اما به میل گروه خاصی آفریده نشده است. تنوع و تکثر در تمام زمینهها بخشی از سرشت جوامع است، یا باید با این تنوع و تکثر کنار آمد یا جامعه را درگیر منازعات پرهزینه خشونتآمیز و بعضاً خونین و پایانناپذیر کرد و زندگی را به جهنمی هولناک برای همه تبدیل ساخت.
🟢 اکنون موضوع حجاب اجباری و گشت ارشاد زمینهساز گفتوگویی رسانهای در جامعه ما شده است. بهجز معدود افرادی از منتهیالیه منازعه سیاسی، خوشبختانه دیگر نیروها لحن و زبانی مدنی در نقد یکدیگر بهکار گرفتهاند و معمولاً همین عنصر مدنیت است که میتواند راهگشای تفاهم اجتماعی فراگیر یا بهنسبت فراگیر شود.
🟢 متاسفانه آن دسته از نیروهای مذهبی که در فضاهای بسته و محدود اجتماعی رشد کردهاند، تنها زیست مومنانه و درست را سبک زندگی و سلایق خاص خود میدانند و از همینرو «افراد عادی جامعه» را گویی نه میشناسند و نه حاضرند بهرسمیت بشناسند.
🟢 منظور از افراد عادی، کسانیاند که از قضا، خود عقاید مذهبی دارند اما شیوه صحیح زندگی را به رعایت سفت و سخت احکام فقهی مشروط نمیدانند و در اینباره، گرچه حدومرزهایی را مراعات میکنند، اما با هرگونه سختگیری و اعمال فشار و زور در این زمینه به جد مخالفند. بخشی از جامعه مذهبی کشور، این طیف وسیع از مردم را منحرف تلقی میکنند و علایق و عرفِ زندگی آنان را از جنس فسق و فجور میدانند و مقابلهجویی با آن را وظیفه دینی و شرعی خود تصور میکنند.
🟢 درواقع، اغلب مشکلات مربوط به حجاب در جامعه ایران به این نوع تلقی از زندگی مردم عادی برمیگردد. اگر این تلقی تغییر کند، زمینه تفاهم و تساهل و تسامح در جامعه بین اقشار گوناگون فراهم میشود.
🟢 در هر جامعهای آنچه میتواند ملاک و معیار و میزانِ «اعتدال» بهشمار آید، عرف اجتماعی است. فاصله گرفتن از عرف اجتماعی، نوعی افراط یا تفریط نام میگیرد. گرچه یک جامعه سالم از توان تحمل افراط و تفریط هم برخوردار است، اما این گرایشها معمولاً کمشمار و اندکاند و وجودشان تعادل و توازن جامعه را به هم نمیزند.
🟢 متاسفانه در سالهای اخیر بخشی از جامعه مذهبی، عرف را در مقابل شرع تعریف کرده و وظیفه خود را ترویج آمرانه و تحکمانه شرع و تضعیف و بدنامسازی عرف قرار داده است. این در حالی است که عرف مبنای رفتار اجتماعی است و براساس آن هنجارها و ناهنجاریهای اجتماعی تبیین میشوند.
🟢 این سخن بهنظرِ برخی افراد متشرع، به شدت سکولار و چهبسا ضددین میآید؛ حال آنکه رویکرد قرآن به رفتار اجتماعی افراد تأکید بر رعایت عرف است.توصیه به «معروف» اساس شیوه تعلیم و تربیت اجتماعی و فرهنگی قرآن است. معروف هم سازگاری با عرف است. در فرهنگِ واژهیاب قرآنی معروف به معنای «هر عملی است که افکار عمومی آن را عملی شناخته شده بداند و با آن مأنوس باشد» و درعینحال «با ذائقهای که اهل هر اجتماعی از نوع زندگی جمعی خود بهدست میآورد، سازگار باشد و به ذوق نزند»، تعریف شده است.
🟢 عرف و بهتبع آن معروف، امری پویا و سیال است. برای نمونه، پوشیدن چادر-چاقچور در دوره سلطنت قاجارها برای زنان عرف بود؛ اما امروزه از حوزه عرف خارج شده و امری غیرمعروف است که بهذوق جامعه میزند. همینطور عرف پوشش در جامعه امروزی نسبت به سالهای نخست پس از انقلاب عوض شده و زنان دیگر پذیرای آن سطح از پوشش نیستند. بهرسمیت شناختن این عرف که عامه مردم به اختیار خود آن را آزادانه تعیین میکنند، همان معروفی است که به آن توصیه شده و خلافش در واقع نه امری شرعی که از جنس منکر است.
🟢 بنابراین، وقتی که اصولگرایان میپرسند حد یقفِ آزادی پوشش کجاست، پرسششان معیوب است چراکه در ذات این پرسش نفی عرف نهفته است. هر نیرویی که عرف جامعه را مردود بداند، به هیچ روی نمیتواند داعیه حکومت داشته باشد چرا که پیشاپیش خود را با اخلاق و رفتار عمومی جامعه در تعارض و تضاد قرار داده و اجتماع را با بیثباتی و هرجومرج روبهرو میکند./هم میهن
https://tttttt.me/KSMtehran
❇️عرف و معروفِ پوشش در جامعه ایرانی
✍احمد زید آبادی
🟢بحث «حجاب اجباری» و «گشت ارشاد» این روزها به سرخط خبرهای کشور ارتقای مرتبه یافته و گپوگفتهای وسیعی را بین گرایشهای مختلف اعتقادی و سیاسی و فرهنگی دامن زده است.
🟢 بهنظرم اگر بتوان این بحث را حداقل برای مدتی از دایره منازعات زهرآلود سیاسی خارج کرد؛ احتمال دستیابی به تفاهمی ملی در اینباره چندان هم دور از انتظار نخواهد بود.
🟢 جامعه ما در غیابِ ارتباط لازم بین گرایشهای مختلف آن و بهخصوص عدم فضای گفتوگوی ملی و مدنی، از هر جهت چند شقه شده است و هر شقهای نیز فقط خود را حق مطلق میپندارد و بهتبع آن، برای دیگر گرایشهای اعتقادی حقی قائل نیست؛ چنانکه گویی هر گروه و دستهای در مافیالضمیر خود، راهحل نهایی هر مسئله چالشبرانگیز اجتماعی را حذف طرف مقابل خود میداند.
🟢 دنیا اما به میل گروه خاصی آفریده نشده است. تنوع و تکثر در تمام زمینهها بخشی از سرشت جوامع است، یا باید با این تنوع و تکثر کنار آمد یا جامعه را درگیر منازعات پرهزینه خشونتآمیز و بعضاً خونین و پایانناپذیر کرد و زندگی را به جهنمی هولناک برای همه تبدیل ساخت.
🟢 اکنون موضوع حجاب اجباری و گشت ارشاد زمینهساز گفتوگویی رسانهای در جامعه ما شده است. بهجز معدود افرادی از منتهیالیه منازعه سیاسی، خوشبختانه دیگر نیروها لحن و زبانی مدنی در نقد یکدیگر بهکار گرفتهاند و معمولاً همین عنصر مدنیت است که میتواند راهگشای تفاهم اجتماعی فراگیر یا بهنسبت فراگیر شود.
🟢 متاسفانه آن دسته از نیروهای مذهبی که در فضاهای بسته و محدود اجتماعی رشد کردهاند، تنها زیست مومنانه و درست را سبک زندگی و سلایق خاص خود میدانند و از همینرو «افراد عادی جامعه» را گویی نه میشناسند و نه حاضرند بهرسمیت بشناسند.
🟢 منظور از افراد عادی، کسانیاند که از قضا، خود عقاید مذهبی دارند اما شیوه صحیح زندگی را به رعایت سفت و سخت احکام فقهی مشروط نمیدانند و در اینباره، گرچه حدومرزهایی را مراعات میکنند، اما با هرگونه سختگیری و اعمال فشار و زور در این زمینه به جد مخالفند. بخشی از جامعه مذهبی کشور، این طیف وسیع از مردم را منحرف تلقی میکنند و علایق و عرفِ زندگی آنان را از جنس فسق و فجور میدانند و مقابلهجویی با آن را وظیفه دینی و شرعی خود تصور میکنند.
🟢 درواقع، اغلب مشکلات مربوط به حجاب در جامعه ایران به این نوع تلقی از زندگی مردم عادی برمیگردد. اگر این تلقی تغییر کند، زمینه تفاهم و تساهل و تسامح در جامعه بین اقشار گوناگون فراهم میشود.
🟢 در هر جامعهای آنچه میتواند ملاک و معیار و میزانِ «اعتدال» بهشمار آید، عرف اجتماعی است. فاصله گرفتن از عرف اجتماعی، نوعی افراط یا تفریط نام میگیرد. گرچه یک جامعه سالم از توان تحمل افراط و تفریط هم برخوردار است، اما این گرایشها معمولاً کمشمار و اندکاند و وجودشان تعادل و توازن جامعه را به هم نمیزند.
🟢 متاسفانه در سالهای اخیر بخشی از جامعه مذهبی، عرف را در مقابل شرع تعریف کرده و وظیفه خود را ترویج آمرانه و تحکمانه شرع و تضعیف و بدنامسازی عرف قرار داده است. این در حالی است که عرف مبنای رفتار اجتماعی است و براساس آن هنجارها و ناهنجاریهای اجتماعی تبیین میشوند.
🟢 این سخن بهنظرِ برخی افراد متشرع، به شدت سکولار و چهبسا ضددین میآید؛ حال آنکه رویکرد قرآن به رفتار اجتماعی افراد تأکید بر رعایت عرف است.توصیه به «معروف» اساس شیوه تعلیم و تربیت اجتماعی و فرهنگی قرآن است. معروف هم سازگاری با عرف است. در فرهنگِ واژهیاب قرآنی معروف به معنای «هر عملی است که افکار عمومی آن را عملی شناخته شده بداند و با آن مأنوس باشد» و درعینحال «با ذائقهای که اهل هر اجتماعی از نوع زندگی جمعی خود بهدست میآورد، سازگار باشد و به ذوق نزند»، تعریف شده است.
🟢 عرف و بهتبع آن معروف، امری پویا و سیال است. برای نمونه، پوشیدن چادر-چاقچور در دوره سلطنت قاجارها برای زنان عرف بود؛ اما امروزه از حوزه عرف خارج شده و امری غیرمعروف است که بهذوق جامعه میزند. همینطور عرف پوشش در جامعه امروزی نسبت به سالهای نخست پس از انقلاب عوض شده و زنان دیگر پذیرای آن سطح از پوشش نیستند. بهرسمیت شناختن این عرف که عامه مردم به اختیار خود آن را آزادانه تعیین میکنند، همان معروفی است که به آن توصیه شده و خلافش در واقع نه امری شرعی که از جنس منکر است.
🟢 بنابراین، وقتی که اصولگرایان میپرسند حد یقفِ آزادی پوشش کجاست، پرسششان معیوب است چراکه در ذات این پرسش نفی عرف نهفته است. هر نیرویی که عرف جامعه را مردود بداند، به هیچ روی نمیتواند داعیه حکومت داشته باشد چرا که پیشاپیش خود را با اخلاق و رفتار عمومی جامعه در تعارض و تضاد قرار داده و اجتماع را با بیثباتی و هرجومرج روبهرو میکند./هم میهن
https://tttttt.me/KSMtehran
Telegram
کانال کانون صنفی معلمان ایران(تهران)
ارگان رسمی کانون صنفی معلمان ایران(تهران)
بازتابدهنده مواضع و خبرهای کانون صنفی معلمان ایران (تهران)
@Ertebat_Ba_KSMtehran
بازتابدهنده مواضع و خبرهای کانون صنفی معلمان ایران (تهران)
@Ertebat_Ba_KSMtehran
#یادداشت_اجتماعی
🔴حساسیت خود را به فقر از دست دادهایم
✍سارا شریعتی
🔺این مسئله فراموش شده که عدالت اصل است و کسی که حساسیّت نسبت به عدالت و قسط به خرج میدهد، متّهم به پارادایم مارکسیستی میشود. این نشان میدهد که بحث فقر آنقدر بدیهی شده است که هیچکس به آن نمیاندیشد و در این جامعه نخبگان و قدرت و سیاست به آن کاملا بیتوجه هستند.
🔺قدرت و سیاست مسئول حل فقر است؛ کاش غیرتی که برای حجاب و زن به خرج میدادید یکبار برای فقر بهکار میبردید. مسئلۀ فقر همیشه یک مسئلۀ سیاسی است. چرا برای فرهنگ سیاستگذاری میکنیم اما برای اقتصاد نمیتوانیم سیاستگذاری کنیم؟ آیا نمیتوانیم مسئله کودکان خیابانی را حل کنیم؟ اراده سیاسی ریشهکنی فقر وجود ندارد چون اگر وجود داشت همانطور که با مسائل سیاسی و فرهنگی برخورد میشود، با این مسئله نیز برخورد میشد.
🔺حساسیتمان به فقر که یکی از انگیزههای انقلاب و دگرگونی بود را از دست دادهایم و آنطور که به پروندههای سیاسی و مسائل خارجی و داخلی حساسیم به مسئلۀ فقر حساس نیستیم. چه زمانی بوده که فقر تیتر یک روزنامهها شده باشد؟ هیچوقت. چون از ما میخواهند به دلیل سیاهنمایی صدای فقر را درنیاوریم. و از بس که این کار را انجام دادهایم حساسیّت خود را نیز به فقر از دست دادهایم. باید جامعۀ آکادمیک و جامعۀ روشنفکری و جامعۀ دینی و جامعۀ سیاسی خود را مورد پرسش بگیریم که شما برای رفع فقر چه کردید و کجا بودید؟
برگرفتە از کانال آقای #صالح_نیکبخت
🔹🔹🔹🔹🔹🔹
✅ با ما در ارگان رسمی کانون صنفی معلمان ایران(تهران) همراه شوید.
✅✅ لینک عضویت در کانال
👇👇👇
https://tttttt.me/KSMtehran
🔴حساسیت خود را به فقر از دست دادهایم
✍سارا شریعتی
🔺این مسئله فراموش شده که عدالت اصل است و کسی که حساسیّت نسبت به عدالت و قسط به خرج میدهد، متّهم به پارادایم مارکسیستی میشود. این نشان میدهد که بحث فقر آنقدر بدیهی شده است که هیچکس به آن نمیاندیشد و در این جامعه نخبگان و قدرت و سیاست به آن کاملا بیتوجه هستند.
🔺قدرت و سیاست مسئول حل فقر است؛ کاش غیرتی که برای حجاب و زن به خرج میدادید یکبار برای فقر بهکار میبردید. مسئلۀ فقر همیشه یک مسئلۀ سیاسی است. چرا برای فرهنگ سیاستگذاری میکنیم اما برای اقتصاد نمیتوانیم سیاستگذاری کنیم؟ آیا نمیتوانیم مسئله کودکان خیابانی را حل کنیم؟ اراده سیاسی ریشهکنی فقر وجود ندارد چون اگر وجود داشت همانطور که با مسائل سیاسی و فرهنگی برخورد میشود، با این مسئله نیز برخورد میشد.
🔺حساسیتمان به فقر که یکی از انگیزههای انقلاب و دگرگونی بود را از دست دادهایم و آنطور که به پروندههای سیاسی و مسائل خارجی و داخلی حساسیم به مسئلۀ فقر حساس نیستیم. چه زمانی بوده که فقر تیتر یک روزنامهها شده باشد؟ هیچوقت. چون از ما میخواهند به دلیل سیاهنمایی صدای فقر را درنیاوریم. و از بس که این کار را انجام دادهایم حساسیّت خود را نیز به فقر از دست دادهایم. باید جامعۀ آکادمیک و جامعۀ روشنفکری و جامعۀ دینی و جامعۀ سیاسی خود را مورد پرسش بگیریم که شما برای رفع فقر چه کردید و کجا بودید؟
برگرفتە از کانال آقای #صالح_نیکبخت
🔹🔹🔹🔹🔹🔹
✅ با ما در ارگان رسمی کانون صنفی معلمان ایران(تهران) همراه شوید.
✅✅ لینک عضویت در کانال
👇👇👇
https://tttttt.me/KSMtehran
Telegram
کانال کانون صنفی معلمان ایران(تهران)
ارگان رسمی کانون صنفی معلمان ایران(تهران)
بازتابدهنده مواضع و خبرهای کانون صنفی معلمان ایران (تهران)
@Ertebat_Ba_KSMtehran
بازتابدهنده مواضع و خبرهای کانون صنفی معلمان ایران (تهران)
@Ertebat_Ba_KSMtehran
#یادداشت_اجتماعی
❇️من و خانم «ميم»
✍️فاطمه باباخاني
🔺خانم «ميم» همسايهاي البته در فاصله دور از خانه ما بود، عينك ميزد و جثه درشتي داشت. گاهي به خواروبارفروشي محقرمان ميآمد و چيزي نظير تنقلات ميخريد. اين كل ارتباط من با خانم «ميم» بود كه بعدتر نقش پررنگتري نه در زندگي من بلكه در زندگي بقيه بچههاي محله پيدا كرد.
🔺از شش سالگي كه براي پيشدبستاني و بعد دبستان رفتم، خانم «ميم» به عنوان بالاترين مقام در مدرسهاي كوچك در حاشيه يك شهرستان كوچك نشان داد كه ميتوان در همين محدوده هم نقشي تعيينكننده داشت.
🔺از همان ابتداي ورودم به محدوده قدرتش هر زمان به مغازه ميآمد و ميديد من 6 يا 7 ساله روسري به سر ندارم، تذكري ميداد و باعث ميشد من با آن موهاي ژوليده شانه نزده پشت مادر يا پدر مخفي شوم، اخمي كه داشت و پيشاني چينخوردهاش ترس را در دل من و ديگران ميانداخت. سعي ميكرديم زياد جلوي چشمش نباشيم و جثه ريز هم كمككار من و خواهرم بود.
🔺در پيشدبستاني يك بار كه زمين خوردم و مقنعهام از خون سرخ شد، خانم «ميم» سر رسيد و باز تذكري داد، اما هنوز مانده بود تا بفهمم او بيش از تذكر هم ميتواند انجام دهد.
🔺يك روز سرد زمستاني در سالهاي آخر دهه 60 بود، از همان روزهايي كه از آسمان هيچ نميبارد اما هوا چندان خشك است كه سرخي به گونه و دست مينشيند.
🔺معلم نمرهها را داد. چند نفر نمره كمتري گرفته بودند و من هم يكي از آنها! خانم «ميم» از ما چند نفر خواست از كلاس بيرون برويم، از سالن مدرسه هم به دستور او خارج شديم و روي سكوي مدرسه ايستاديم. خطكش چوبي خانم «ميم» يك طرفش فلزي بود. از ما خواست پشت دو دستمان را جلو آوريم، دستهاي ما چند دختربچه قد و نيم در آن سرما جلو آمده بود، خانم «ميم» خطكش را بلند و سهميه ما براي تنبيه را تقديممان كرد. پشت دست هر كدام از ما خط سرخ عميقي بود كه اندكي خون از آن بيرون ميزد.
🔺يكي، دو سال بعد با اتمام دوره ابتدايي، اقتدار خانم «ميم» از روي زندگي ما برداشته شد. گاهي در مسجد او را ميديديم و هر از گاهي در خواروبارفروشي كوچكمان كه آنهم به مرور رو به زوال نهاد.
🔺اين روزها خانم «ميم» بازنشسته شده و به خانه و خانواده مشغول است، گاهي مادر از او حرف ميزند و بيماريهايش، در تمام دفعاتي كه حرف از او ميشود، من ياد آن روز زمستاني ميافتم و آن پيشاني چينخورده در خواروبارفروشي كه تشرگونه ميگفت روسريام كجاست! خانم «ميم» تاثير خودش را گذاشته است، اينكه تلاش كنم مثل خانم «ميم» نباشم./روزنامه اعتماد
🔹🔹🔹🔹🔹🔹
✅ با ما در ارگان رسمی کانون صنفی معلمان ایران(تهران) همراه شوید.
✅✅ لینک عضویت در کانال
👇👇👇
https://tttttt.me/KSMtehran
❇️من و خانم «ميم»
✍️فاطمه باباخاني
🔺خانم «ميم» همسايهاي البته در فاصله دور از خانه ما بود، عينك ميزد و جثه درشتي داشت. گاهي به خواروبارفروشي محقرمان ميآمد و چيزي نظير تنقلات ميخريد. اين كل ارتباط من با خانم «ميم» بود كه بعدتر نقش پررنگتري نه در زندگي من بلكه در زندگي بقيه بچههاي محله پيدا كرد.
🔺از شش سالگي كه براي پيشدبستاني و بعد دبستان رفتم، خانم «ميم» به عنوان بالاترين مقام در مدرسهاي كوچك در حاشيه يك شهرستان كوچك نشان داد كه ميتوان در همين محدوده هم نقشي تعيينكننده داشت.
🔺از همان ابتداي ورودم به محدوده قدرتش هر زمان به مغازه ميآمد و ميديد من 6 يا 7 ساله روسري به سر ندارم، تذكري ميداد و باعث ميشد من با آن موهاي ژوليده شانه نزده پشت مادر يا پدر مخفي شوم، اخمي كه داشت و پيشاني چينخوردهاش ترس را در دل من و ديگران ميانداخت. سعي ميكرديم زياد جلوي چشمش نباشيم و جثه ريز هم كمككار من و خواهرم بود.
🔺در پيشدبستاني يك بار كه زمين خوردم و مقنعهام از خون سرخ شد، خانم «ميم» سر رسيد و باز تذكري داد، اما هنوز مانده بود تا بفهمم او بيش از تذكر هم ميتواند انجام دهد.
🔺يك روز سرد زمستاني در سالهاي آخر دهه 60 بود، از همان روزهايي كه از آسمان هيچ نميبارد اما هوا چندان خشك است كه سرخي به گونه و دست مينشيند.
🔺معلم نمرهها را داد. چند نفر نمره كمتري گرفته بودند و من هم يكي از آنها! خانم «ميم» از ما چند نفر خواست از كلاس بيرون برويم، از سالن مدرسه هم به دستور او خارج شديم و روي سكوي مدرسه ايستاديم. خطكش چوبي خانم «ميم» يك طرفش فلزي بود. از ما خواست پشت دو دستمان را جلو آوريم، دستهاي ما چند دختربچه قد و نيم در آن سرما جلو آمده بود، خانم «ميم» خطكش را بلند و سهميه ما براي تنبيه را تقديممان كرد. پشت دست هر كدام از ما خط سرخ عميقي بود كه اندكي خون از آن بيرون ميزد.
🔺يكي، دو سال بعد با اتمام دوره ابتدايي، اقتدار خانم «ميم» از روي زندگي ما برداشته شد. گاهي در مسجد او را ميديديم و هر از گاهي در خواروبارفروشي كوچكمان كه آنهم به مرور رو به زوال نهاد.
🔺اين روزها خانم «ميم» بازنشسته شده و به خانه و خانواده مشغول است، گاهي مادر از او حرف ميزند و بيماريهايش، در تمام دفعاتي كه حرف از او ميشود، من ياد آن روز زمستاني ميافتم و آن پيشاني چينخورده در خواروبارفروشي كه تشرگونه ميگفت روسريام كجاست! خانم «ميم» تاثير خودش را گذاشته است، اينكه تلاش كنم مثل خانم «ميم» نباشم./روزنامه اعتماد
🔹🔹🔹🔹🔹🔹
✅ با ما در ارگان رسمی کانون صنفی معلمان ایران(تهران) همراه شوید.
✅✅ لینک عضویت در کانال
👇👇👇
https://tttttt.me/KSMtehran
Telegram
کانال کانون صنفی معلمان ایران(تهران)
ارگان رسمی کانون صنفی معلمان ایران(تهران)
بازتابدهنده مواضع و خبرهای کانون صنفی معلمان ایران (تهران)
@Ertebat_Ba_KSMtehran
بازتابدهنده مواضع و خبرهای کانون صنفی معلمان ایران (تهران)
@Ertebat_Ba_KSMtehran