خبرگزاری حوزه
🔻خاطرات طلبگی (۸) ✍️ از رجزخوانی در بند امنیتیها تا گرفتن رضایت برای عامل شهادت سه سرباز (بخشنخست) yon.ir/Z8Di9 🔹 وایستادم وسط بند و صدامو انداختم توی گلوم گفتم: سلامتی سه کس، رفیق و ناموس و وطن؛ تا اینو گفتم، دیدم از توی سلول چند تایی سر بیرون اومد. گوشی…
l1l.ir/34q4
🔻خاطرات طلبگی (۹)
✍🏻 از رجزخوانی در بند امنیتیها تا گرفتن رضایت برای عامل شهادت سه سرباز (بخش دوم)
... بعد منبر سريع رفتم سراغ محمد. گفتم محمد چه خبر؟ پاي #منبر وقتي داشتم صحبت مي كردم زندانيها چيزي مي گفتن يا نه؟ يه نگاه نااميد كننده از اون نگاههايي كه فقط سربازهاي شكست خورده توي جنگ بهم ميكنن كرد و گفت: محمد جواد خراب كردي خراب.
يه لحظه خشكم زد گفتم: چطور؟ مگه چي شده؟ گفت وقتي داشتي بالا منبر ميخنديدي و محتواي به اصطلاح شاد مي گفتي بغليم رو كرد بهم گفت: اين رفيقت مست كرده رفته بالا منبر؟ چرا از امام حسين(ع) چيزي نمي گه؟ آقا تا اينو شنيدم از خجالت آب شدم؛ كارد ميزدي خونم در نمي يومد. تازه فهميدم مشاورهاي كه قبل از منبر گرفته بودم، گراي غلط بهم داده بودن و عمليات لو رفته بود.
...ديگه مجلس مثل مجلس ديشب سرد و بي روح نبود؛ همين كه از طيب، قاسم جيگرگي و رسول ترك گفتم ديگه بغض ها تركيد. اگر خودم نميديدم باور نميكردم نزديك 200 نفر قاتل و قاچاقچي و ... سبيل تا سبيل نشسته بودند هقهق #گريه مي كردن. از اون لحظه هايي بود كه تو هر صد سال يكبار اتفاق مي افتاد. تازه مي تونستم لمس كنم كه وقتي ميگن تبليغ علاوه بر سختي، شيريني هم داره يعني چي. خودم شوكه شده بودم مگه ميشه طرف قاتل باشه انقدر قشنگ گريه كنه. منبر هم با #طيب كه با روضهي قاسم توبه كرده بود تمام كردم و تير خلاص گريه رو زدم به مخاطب...👇🏻
hawzahnews.com/detail/News/432657
☑️ @HawzahNews| خبرگزاریحوزه
🔻خاطرات طلبگی (۹)
✍🏻 از رجزخوانی در بند امنیتیها تا گرفتن رضایت برای عامل شهادت سه سرباز (بخش دوم)
... بعد منبر سريع رفتم سراغ محمد. گفتم محمد چه خبر؟ پاي #منبر وقتي داشتم صحبت مي كردم زندانيها چيزي مي گفتن يا نه؟ يه نگاه نااميد كننده از اون نگاههايي كه فقط سربازهاي شكست خورده توي جنگ بهم ميكنن كرد و گفت: محمد جواد خراب كردي خراب.
يه لحظه خشكم زد گفتم: چطور؟ مگه چي شده؟ گفت وقتي داشتي بالا منبر ميخنديدي و محتواي به اصطلاح شاد مي گفتي بغليم رو كرد بهم گفت: اين رفيقت مست كرده رفته بالا منبر؟ چرا از امام حسين(ع) چيزي نمي گه؟ آقا تا اينو شنيدم از خجالت آب شدم؛ كارد ميزدي خونم در نمي يومد. تازه فهميدم مشاورهاي كه قبل از منبر گرفته بودم، گراي غلط بهم داده بودن و عمليات لو رفته بود.
...ديگه مجلس مثل مجلس ديشب سرد و بي روح نبود؛ همين كه از طيب، قاسم جيگرگي و رسول ترك گفتم ديگه بغض ها تركيد. اگر خودم نميديدم باور نميكردم نزديك 200 نفر قاتل و قاچاقچي و ... سبيل تا سبيل نشسته بودند هقهق #گريه مي كردن. از اون لحظه هايي بود كه تو هر صد سال يكبار اتفاق مي افتاد. تازه مي تونستم لمس كنم كه وقتي ميگن تبليغ علاوه بر سختي، شيريني هم داره يعني چي. خودم شوكه شده بودم مگه ميشه طرف قاتل باشه انقدر قشنگ گريه كنه. منبر هم با #طيب كه با روضهي قاسم توبه كرده بود تمام كردم و تير خلاص گريه رو زدم به مخاطب...👇🏻
hawzahnews.com/detail/News/432657
☑️ @HawzahNews| خبرگزاریحوزه