❇️ نقش آیتاللهالعظمی #بروجردی در بالا رفتن سطح علمی #زنان
💠 آیه:
لاَ تُحَرِّمُواْ طَیِّبَاتِ مَا أَحَلَّ اللّهُ لَکُمْ مائده/۸۷
چیزهای پاکیزهای را که خداوند برای شما حلال کرده، حرام نکنید
💠 آینه
حکایت؛ مرحوم دکتر محمدحسین مشایخ فریدنی نوشته است: در سال 1324 وقتی ملک الشعراء بهار وزیر فرهنگ شد، مرا به سمت بازرس و سرپرست فرهنگ قم و کاشان و ساوه و محلات و گلپایگان به قم فرستاد. در آن ایام آیتاللهالعظمی بروجردی تازه به قم رفته بودند. ایشان بعد از رحلت آیتالله سید ابوالحسن اصفهانی، از سوی شیعیان جهان به سمت #مرجعیت علی الاطلاق انتخاب شده بودند.
بعضی از مردم سادهدل به تصور اینکه وقتی مرجع تقلید در قم اقامت گزیند، مدارس دخترانه را باید تعطیل کرد، با جنجال تنها #دبیرستان_دخترانه قم را که در جوار منزل مرحوم بروجردی بود، بسته بودند. این خبر که به شهرستانهای مجاور رسیده بود به تصور اینکه این حرکت به فتوا و اشارت مرجع تقلید صورت گرفته است، شروع به بستن مدارس دخترانه و اهانت به عمارت مدرسه و معلمها کردند؛ از همین رو عازم قم شدم و نزدیک غروب رسیدم و بعد از زیارت و نماز به همراه مرحوم سید ابوالفضل تولیت، به محضر آیتالله شرفیاب شدم. آیتالله وقتی اسم خانوادگی مرا شنید سخنان ملاطفتآمیزی درباره پدر و نیاکان بنده فرمودند که بسیار موجب دلگرمی گردید. بعد مسئله بستن مدارس دخترانه را عنوان نمودم و عرض کردم شایعه شده است این اقدام به اشارت جنابعالی صورت گرفته است. اگر چنین است بفرمائید تا اوامر عالی به صورتی مطمئن و محتشم که موجب هتک حرمت به نوامیس مردم نباشد و از سوی دولت اجرا شود و گرنه هر نظری دارید ابلاغ فرمایید. مرحوم آیتالله وقتی این گزارش را شنیدند، سخت ناراحت شدند و فرمودند: مگر من طلبه میتوانم فتوا به حرمت تحصیل علم بدهم؟! چه کسی این حرفها را بر من میبندد؟ نه. مدرسهها را باز کنید؛ درس نباید تعطیل شود و حلال خدا نباید حرام گردد.
به نظر بنده این روشنبینی آن مرجع عالیقدر جهان تشیع سبب رواج علم و دانش بین #دختران گردید و سبب پیدایش اینهمه دانشآموخته از بین زنان از پزشک و پرستار و معلم و کارمند و سایر مشاغل گردید.1
#آیه_ها_و_آینه_ها (۳۵۱)
خرد باید و دانش و راستی
که کژی بکوبد ار کاستی2
1. با اقتباس و ویراست از کتاب مردان علم در میدان عمل
2. فردوسی
@HawzahNews| خبرگزاریحوزه
💠 آیه:
لاَ تُحَرِّمُواْ طَیِّبَاتِ مَا أَحَلَّ اللّهُ لَکُمْ مائده/۸۷
چیزهای پاکیزهای را که خداوند برای شما حلال کرده، حرام نکنید
💠 آینه
حکایت؛ مرحوم دکتر محمدحسین مشایخ فریدنی نوشته است: در سال 1324 وقتی ملک الشعراء بهار وزیر فرهنگ شد، مرا به سمت بازرس و سرپرست فرهنگ قم و کاشان و ساوه و محلات و گلپایگان به قم فرستاد. در آن ایام آیتاللهالعظمی بروجردی تازه به قم رفته بودند. ایشان بعد از رحلت آیتالله سید ابوالحسن اصفهانی، از سوی شیعیان جهان به سمت #مرجعیت علی الاطلاق انتخاب شده بودند.
بعضی از مردم سادهدل به تصور اینکه وقتی مرجع تقلید در قم اقامت گزیند، مدارس دخترانه را باید تعطیل کرد، با جنجال تنها #دبیرستان_دخترانه قم را که در جوار منزل مرحوم بروجردی بود، بسته بودند. این خبر که به شهرستانهای مجاور رسیده بود به تصور اینکه این حرکت به فتوا و اشارت مرجع تقلید صورت گرفته است، شروع به بستن مدارس دخترانه و اهانت به عمارت مدرسه و معلمها کردند؛ از همین رو عازم قم شدم و نزدیک غروب رسیدم و بعد از زیارت و نماز به همراه مرحوم سید ابوالفضل تولیت، به محضر آیتالله شرفیاب شدم. آیتالله وقتی اسم خانوادگی مرا شنید سخنان ملاطفتآمیزی درباره پدر و نیاکان بنده فرمودند که بسیار موجب دلگرمی گردید. بعد مسئله بستن مدارس دخترانه را عنوان نمودم و عرض کردم شایعه شده است این اقدام به اشارت جنابعالی صورت گرفته است. اگر چنین است بفرمائید تا اوامر عالی به صورتی مطمئن و محتشم که موجب هتک حرمت به نوامیس مردم نباشد و از سوی دولت اجرا شود و گرنه هر نظری دارید ابلاغ فرمایید. مرحوم آیتالله وقتی این گزارش را شنیدند، سخت ناراحت شدند و فرمودند: مگر من طلبه میتوانم فتوا به حرمت تحصیل علم بدهم؟! چه کسی این حرفها را بر من میبندد؟ نه. مدرسهها را باز کنید؛ درس نباید تعطیل شود و حلال خدا نباید حرام گردد.
به نظر بنده این روشنبینی آن مرجع عالیقدر جهان تشیع سبب رواج علم و دانش بین #دختران گردید و سبب پیدایش اینهمه دانشآموخته از بین زنان از پزشک و پرستار و معلم و کارمند و سایر مشاغل گردید.1
#آیه_ها_و_آینه_ها (۳۵۱)
خرد باید و دانش و راستی
که کژی بکوبد ار کاستی2
1. با اقتباس و ویراست از کتاب مردان علم در میدان عمل
2. فردوسی
@HawzahNews| خبرگزاریحوزه
❇️ پاسخ آیتالله کاشانی در مورد اختلاف شیعه و سنی
💠 آیه:
وَٱعْتَصِمُوا۟ بِحَبْلِ ٱللَّهِ جَمِيعًۭا وَلَا تَفَرَّقُوا۟ آلعمران/103
و همگی به ریسمان خدا [ قرآن و اسلام و هرگونه وسیله وحدت]، چنگ زنید، و پراکنده نشوید
💠 آینه:
حکایت؛ مجاهد بزرگ سید محی الدین قلیبی تونسی گوید: در مجلسی با آیتالله سید ابوالقاسم کاشانی نشسته بودیم که یکی از حاضرین نظر وی را درباره اختلاف شیعه و سنی پرسید، از هر دو دسته تعداد زیادی در جلسه حضور داشتند و سؤالکننده تصور میکرد با این سؤال زعیم را بهزحمت افکنده است. ولی او با دلیل، سؤالکننده را قانع کرد و گفت: من مسلمانم و چیزی جز اسلام نمیشناسم، اسلامی که محمد صلیالله علیه و آله آن را از جانب پروردگار آورده است. خداوند بر مسلمانان واجب کرده است که با هم متحد شویم و در مسائل دیگر هر که هر اعتقادی دارد باید نزد خود نگه دارد و امروز بر مسلمانان است که با هم #متحد شوند و با یک روح در برابر #استعمار مقاومت کنند و ریسمان محکم الهی را چنگ زنند و پراکنده نشوند همچنان که خداوند دستور داده است.
اکنون حالت مسلمانی خطرناکتر از حد تصور است و بازگشت به اتحاد و همبستگی برای رهایی از استعمار لازمتر از هر چیز است، این نظریاتی بود که من آن را از قرآن که مورد وفاق شیعه و سنی است، کسب کردهام.1
#آیه_ها_و_آینه_ها (۳۵۲)
توحید حرف اول دین محمد است
اسلام ناب در همه جای جهان یکی است2
1. با اقتباس و ویراست از کتاب مردان علم در میدان عمل
2. سید محمدصادق آتشی
@HawzahNews| خبرگزاریحوزه
💠 آیه:
وَٱعْتَصِمُوا۟ بِحَبْلِ ٱللَّهِ جَمِيعًۭا وَلَا تَفَرَّقُوا۟ آلعمران/103
و همگی به ریسمان خدا [ قرآن و اسلام و هرگونه وسیله وحدت]، چنگ زنید، و پراکنده نشوید
💠 آینه:
حکایت؛ مجاهد بزرگ سید محی الدین قلیبی تونسی گوید: در مجلسی با آیتالله سید ابوالقاسم کاشانی نشسته بودیم که یکی از حاضرین نظر وی را درباره اختلاف شیعه و سنی پرسید، از هر دو دسته تعداد زیادی در جلسه حضور داشتند و سؤالکننده تصور میکرد با این سؤال زعیم را بهزحمت افکنده است. ولی او با دلیل، سؤالکننده را قانع کرد و گفت: من مسلمانم و چیزی جز اسلام نمیشناسم، اسلامی که محمد صلیالله علیه و آله آن را از جانب پروردگار آورده است. خداوند بر مسلمانان واجب کرده است که با هم متحد شویم و در مسائل دیگر هر که هر اعتقادی دارد باید نزد خود نگه دارد و امروز بر مسلمانان است که با هم #متحد شوند و با یک روح در برابر #استعمار مقاومت کنند و ریسمان محکم الهی را چنگ زنند و پراکنده نشوند همچنان که خداوند دستور داده است.
اکنون حالت مسلمانی خطرناکتر از حد تصور است و بازگشت به اتحاد و همبستگی برای رهایی از استعمار لازمتر از هر چیز است، این نظریاتی بود که من آن را از قرآن که مورد وفاق شیعه و سنی است، کسب کردهام.1
#آیه_ها_و_آینه_ها (۳۵۲)
توحید حرف اول دین محمد است
اسلام ناب در همه جای جهان یکی است2
1. با اقتباس و ویراست از کتاب مردان علم در میدان عمل
2. سید محمدصادق آتشی
@HawzahNews| خبرگزاریحوزه
❇️ تواضع علمی میرزایقمی در باقی ماندن قوه اجتهاد
💠 آیه: خداوند متعال در قرآن میفرماید: وَعِبَادُ الرَّحْمَنِ الَّذِينَ يَمْشُونَ عَلَى الْأَرْضِ هَوْنًا فرقان/۳
و بندگان خداى رحمان، كسانىاند كه روى زمين با تواضع و فروتنى راه میروند.
💠 آینه: حکایت؛ هنگامیکه #میرزایقمی به سنّ پیری رسیده بود، روزی سید محمد مجاهد به قم سفر کرد. میرزا زمانی که متوجه ورود آقا سید محمد به قم شد، شبی ایشان را با جمعی از علماء دعوت کرد به منزلش و با ایشان و سایر علماء به بحث و صحبت علمی مفصلی پرداخت و پس از این مباحث فرمود: غرض از دعوت شما عزیزان و مکالمات علمیّهای که صورت گرفت این بود که بنده به سنّ پیری رسیده و قوای من به تحلیل رفته، نگران بودم که قوه اجتهادم هنوز باقی است یا خیر لذا خواستم با شما قدری صحبت کنم تا شما کیفیت علمی مرا ببینید و تشخیص دهید که قوّه استنباط و ملکه اجتهادم باقی است یا ضعیف شده است؟
آقا سیّد محمد که از #تواضع و احتیاط میرزای قمی شگفتزده شده بود، پس از صحبتهای ایشان فرمود: اگر ملکه استنباط این است که شما دارید پس من و امثال من هیچ قوه استنباط نداریم.
#آیه_ها_و_آینه_ها (۳۵۳)
▶️ @HawzahNews
💠 آیه: خداوند متعال در قرآن میفرماید: وَعِبَادُ الرَّحْمَنِ الَّذِينَ يَمْشُونَ عَلَى الْأَرْضِ هَوْنًا فرقان/۳
و بندگان خداى رحمان، كسانىاند كه روى زمين با تواضع و فروتنى راه میروند.
💠 آینه: حکایت؛ هنگامیکه #میرزایقمی به سنّ پیری رسیده بود، روزی سید محمد مجاهد به قم سفر کرد. میرزا زمانی که متوجه ورود آقا سید محمد به قم شد، شبی ایشان را با جمعی از علماء دعوت کرد به منزلش و با ایشان و سایر علماء به بحث و صحبت علمی مفصلی پرداخت و پس از این مباحث فرمود: غرض از دعوت شما عزیزان و مکالمات علمیّهای که صورت گرفت این بود که بنده به سنّ پیری رسیده و قوای من به تحلیل رفته، نگران بودم که قوه اجتهادم هنوز باقی است یا خیر لذا خواستم با شما قدری صحبت کنم تا شما کیفیت علمی مرا ببینید و تشخیص دهید که قوّه استنباط و ملکه اجتهادم باقی است یا ضعیف شده است؟
آقا سیّد محمد که از #تواضع و احتیاط میرزای قمی شگفتزده شده بود، پس از صحبتهای ایشان فرمود: اگر ملکه استنباط این است که شما دارید پس من و امثال من هیچ قوه استنباط نداریم.
#آیه_ها_و_آینه_ها (۳۵۳)
▶️ @HawzahNews
❇️ احترام آیتالله بروجردی به امام خمینی(ره)
💠 آیه:
هل یستوی الذین یعلمون و الذین لا یعلمون/ آیا دانایان با نادانان مساویاند؟ زمر/9
💠 آینه:
حکایت؛ مرحوم آیت الله بروجردی ملاحظه احترام مقام علم و عالم را با دقّت مراعات میکردند و اگر یک وقت میدیدند کسی که فضلش از یکی دیگر کمتر است، احترام عالم را نگه نمیدارد و در مجلسی بالاتر از او قرار گرفته، ناراحت میشدند.
یک روز در مجلسی خصوصی، شخصی وارد شد و بالاتر از حضرت امام خمینی مدّظله العالی که در آن مجلس تشریف داشتند نشست و ایشان از این موضوع بسیار ناراحت شده و بعد امر فرمودند، دیگر به این آقا اجازه ورود به این مجالس را ندهید، زیرا کسی که احترام علم و عالم را نگه نمیدارد، شایسته ورود به چنین مجالسی نیست و فرمودند: کسی که میداند حاجآقا روح اللّه از او فاضلتر و عالمتر است و با این وجود، احترام ایشان را رعایت نمیکند ما نمیتوانیم با او کارکنیم.1
#آیه_ها_و_آینه_ها (۳۵۴)
1. با اقتباس و ویراست از کتاب داستانهایی از علماء
http://tttttt.me/joinchat/BWFZbjwXiuc9OzLgRQOXXQ
💠 آیه:
هل یستوی الذین یعلمون و الذین لا یعلمون/ آیا دانایان با نادانان مساویاند؟ زمر/9
💠 آینه:
حکایت؛ مرحوم آیت الله بروجردی ملاحظه احترام مقام علم و عالم را با دقّت مراعات میکردند و اگر یک وقت میدیدند کسی که فضلش از یکی دیگر کمتر است، احترام عالم را نگه نمیدارد و در مجلسی بالاتر از او قرار گرفته، ناراحت میشدند.
یک روز در مجلسی خصوصی، شخصی وارد شد و بالاتر از حضرت امام خمینی مدّظله العالی که در آن مجلس تشریف داشتند نشست و ایشان از این موضوع بسیار ناراحت شده و بعد امر فرمودند، دیگر به این آقا اجازه ورود به این مجالس را ندهید، زیرا کسی که احترام علم و عالم را نگه نمیدارد، شایسته ورود به چنین مجالسی نیست و فرمودند: کسی که میداند حاجآقا روح اللّه از او فاضلتر و عالمتر است و با این وجود، احترام ایشان را رعایت نمیکند ما نمیتوانیم با او کارکنیم.1
#آیه_ها_و_آینه_ها (۳۵۴)
1. با اقتباس و ویراست از کتاب داستانهایی از علماء
http://tttttt.me/joinchat/BWFZbjwXiuc9OzLgRQOXXQ
❇️ سدی که به دستور آیتالله حائری ظرف چند ساعت بنا شد
💠 آیه
تَعَاوَنُواْ عَلَى الْبرِّ وَالتَّقْوَى/ در هر كار خير و تقوا يكديگر را يارى دهيد مائده/2
💠 آینه:
حکایت؛ آقا سعید اشراقی فرمود: در سال 1352قمری شبی در قم سیل عظیمی آمد که شاید نصف یا ثلث شهر قم را خراب کرد، نصف شب صدای غرش سیل بنیانکن به محلات دوردست شهر قم میرسید.
فردای آن روز آیتالله حائری به بیمارستان فاطمی تشریف آوردند، مردم با شنیدن این تشریففرمائی همگی به بیمارستان آمدند و به همراه آیتالله حائری از بیمارستان به کنار رودخانه، به تماشای سیل رفتند، در آنجا آقا رو به جمعیت کرده و فرمودند: اکنون بر شما جمعیت لازم است که به جهت جلوگیری از این سیل بنیانکن و برای محافظت از خرابی شهر و تلف شدن اهالی آن اقدام کنید و در مقابل این سیل مخرب، سدی ببندید که در نزد خالق و مخلوق روسفید شوید. مردم امر مرجع تقلیدشان را اطاعت کرده و در همان ساعت همگی دست بکار شدند، کاری را که باید در مدتهای مدید انجام میگرفت در همان چند ساعت انجام دادند و در جلوی سیل در سرتاسر رودخانه با وسایل آن روز مانعی ایجاد کردند و بدینوسیله شهر قم و اهالی را از خطر سیل حفظ کردند و به دستور آیتالله حائری خانه هائی که خرابشده بود، بازسازی کردند و به ساکنانش تحویل دادند و محله مبارکآباد، خاکفرج و خانههای بسیاری در قسمت شاهزاده مسعود از آن جمله است.1
#آیه_ها_و_آینه_ها (۳۵۶)
شود جهان لب پر خندهای، اگر مردم
کنند دست یکی در گرهگشایی هم2
1. با اقتباس و ویراست از کتاب مردان علم در میدان عمل
2. صائب تبریزی
@HawzahNews| خبرگزاریحوزه
💠 آیه
تَعَاوَنُواْ عَلَى الْبرِّ وَالتَّقْوَى/ در هر كار خير و تقوا يكديگر را يارى دهيد مائده/2
💠 آینه:
حکایت؛ آقا سعید اشراقی فرمود: در سال 1352قمری شبی در قم سیل عظیمی آمد که شاید نصف یا ثلث شهر قم را خراب کرد، نصف شب صدای غرش سیل بنیانکن به محلات دوردست شهر قم میرسید.
فردای آن روز آیتالله حائری به بیمارستان فاطمی تشریف آوردند، مردم با شنیدن این تشریففرمائی همگی به بیمارستان آمدند و به همراه آیتالله حائری از بیمارستان به کنار رودخانه، به تماشای سیل رفتند، در آنجا آقا رو به جمعیت کرده و فرمودند: اکنون بر شما جمعیت لازم است که به جهت جلوگیری از این سیل بنیانکن و برای محافظت از خرابی شهر و تلف شدن اهالی آن اقدام کنید و در مقابل این سیل مخرب، سدی ببندید که در نزد خالق و مخلوق روسفید شوید. مردم امر مرجع تقلیدشان را اطاعت کرده و در همان ساعت همگی دست بکار شدند، کاری را که باید در مدتهای مدید انجام میگرفت در همان چند ساعت انجام دادند و در جلوی سیل در سرتاسر رودخانه با وسایل آن روز مانعی ایجاد کردند و بدینوسیله شهر قم و اهالی را از خطر سیل حفظ کردند و به دستور آیتالله حائری خانه هائی که خرابشده بود، بازسازی کردند و به ساکنانش تحویل دادند و محله مبارکآباد، خاکفرج و خانههای بسیاری در قسمت شاهزاده مسعود از آن جمله است.1
#آیه_ها_و_آینه_ها (۳۵۶)
شود جهان لب پر خندهای، اگر مردم
کنند دست یکی در گرهگشایی هم2
1. با اقتباس و ویراست از کتاب مردان علم در میدان عمل
2. صائب تبریزی
@HawzahNews| خبرگزاریحوزه
❇️ بلند نظری آیتاللهالعظمی بروجردی برای ساخت مسجد در آلمان
💠إنَّمَا يَعْمُرُ مَسَاجِدَ اللّهِ مَنْ آمَنَ بِاللّهِ وَالْيَوْمِ الآخِرِ توبه/18
مسجدهای خدا را کسانی عمارت می کنند که به خدا و روز قيامت ايمان آورده اند
🔹حکایت؛ در زمان مرجعيت آيت الله العظمى بروجردى قرار شد تا در شهر هامبورک آلمان، مسجد و مركزى براى نشر تعاليم اسلام ساخته شود.
آيتالله بروجردى، شخصى را به هامبوک براى تهيه زمين براى این مسجد فرستاد آن شخص رفت و زمينى تهيه و خريدارى كرد و به محضر آقاى بروجردى بازگشت اما بعضى به آقاى بروجردى خبر داده بودند كه زمين خريدارى شده در جاى مطلوب و مرغوب نيست، آقاى بروجردى به آن شخص فرمود: شنيدهام، زمين خريدارى شده در موقعيت مناسبى قرار ندارد، و اين براى جامعه كه ارزش را در زيبائى ظاهرى مىبيند و مکانهای مذهبیشان از ساختمانهاى مجلل و زيبا برخوردار است، صلاح نيست.
آن شخص گفت: آقا! يعنى مىفرماييد در بالاى شهر هامبورک و در كنار دريا، زمين تهيه كنيم؟ آن جا خيلى گران است.
ايشان فرمودند: بله در جاى مناسب تهيه كنيد، من هزينهاش را تأمين مىكنم، شما تصور مىكنيد براى من زمين مىخريد!؟ خير اين مكان برای خداوند و به نام امام زمان(عج) است، بايد در جاى آبرومندى باشد كه باعث تحقير مسلمين نشود، سرانجام مسجد اعظم بندر هامبوک در زمين بسيار خوبى به مساحت تقريبا چهار هزار متر مربع در كنار درياچه آلاستر ساخته شد. 1
#آیه_ها_و_آینه_ها (۷۸)؛
باید به مسجد از دل و جان سینه خیز رفت
این کار عاشقانه به فتوای دین رواست 2
1. با اقتباس و ویراست از کتاب داستانها و حکایتهای مسجد
2. سید جلال موسوی
@HawzahNews| کانالخبرگزاریحوزه
💠إنَّمَا يَعْمُرُ مَسَاجِدَ اللّهِ مَنْ آمَنَ بِاللّهِ وَالْيَوْمِ الآخِرِ توبه/18
مسجدهای خدا را کسانی عمارت می کنند که به خدا و روز قيامت ايمان آورده اند
🔹حکایت؛ در زمان مرجعيت آيت الله العظمى بروجردى قرار شد تا در شهر هامبورک آلمان، مسجد و مركزى براى نشر تعاليم اسلام ساخته شود.
آيتالله بروجردى، شخصى را به هامبوک براى تهيه زمين براى این مسجد فرستاد آن شخص رفت و زمينى تهيه و خريدارى كرد و به محضر آقاى بروجردى بازگشت اما بعضى به آقاى بروجردى خبر داده بودند كه زمين خريدارى شده در جاى مطلوب و مرغوب نيست، آقاى بروجردى به آن شخص فرمود: شنيدهام، زمين خريدارى شده در موقعيت مناسبى قرار ندارد، و اين براى جامعه كه ارزش را در زيبائى ظاهرى مىبيند و مکانهای مذهبیشان از ساختمانهاى مجلل و زيبا برخوردار است، صلاح نيست.
آن شخص گفت: آقا! يعنى مىفرماييد در بالاى شهر هامبورک و در كنار دريا، زمين تهيه كنيم؟ آن جا خيلى گران است.
ايشان فرمودند: بله در جاى مناسب تهيه كنيد، من هزينهاش را تأمين مىكنم، شما تصور مىكنيد براى من زمين مىخريد!؟ خير اين مكان برای خداوند و به نام امام زمان(عج) است، بايد در جاى آبرومندى باشد كه باعث تحقير مسلمين نشود، سرانجام مسجد اعظم بندر هامبوک در زمين بسيار خوبى به مساحت تقريبا چهار هزار متر مربع در كنار درياچه آلاستر ساخته شد. 1
#آیه_ها_و_آینه_ها (۷۸)؛
باید به مسجد از دل و جان سینه خیز رفت
این کار عاشقانه به فتوای دین رواست 2
1. با اقتباس و ویراست از کتاب داستانها و حکایتهای مسجد
2. سید جلال موسوی
@HawzahNews| کانالخبرگزاریحوزه
❇️ باقیات الصالحات روز افزون شیخ طوسی چه بود؟
💠 آیه: إِنَّا نَحْنُ نُحْيِ الْمَوْتي وَ نَکْتُبُ ما قَدَّمُوا وَ آثارَهُمْ/ بهیقین ما مردگان را زنده میکنیم و آنچه را از پیش فرستادهاند و تمام آثار آنها را مینویسیم یس/12
💠 آینه: حکایت؛ در سال 448 آتش نزاعی که ریشهی دیرینهای داشت، در بغداد شعلهور شد و شراره آن به محله کرخ که آن روز مرکز شیعیان بود کشیده شد، در این هجوم، جهان علم و دانش خسارت فوقالعادهای دید، کتابخانه بزرگ و مجللی که وزیر فاضل بهاءالدوله به نقشه کتابخانه بیت الحکمه ساخته بود، طعمه حریق گشت، جرم کتابخانه مزبور این بود که پایهگذار آن یک وزیر شیعی بود و دانشمندان شیعه شب و روز پروانهوار گرد آن میگردیدند و از آن مرکز دانش که یکی از کتابخانههای معظم دنیا بود، بهرهها میبردند.
مهاجمین به این اکتفا نکردند و کتابخانه رئیس مذهب، مرحوم شیخ طوسی را نیز آتش زدند، شیخ بزرگوار در چنین هنگام تصمیم گرفت که بغداد را ترک گوید و برای دانشمندان و فضلا و طلاب شیعه در یک نقطه دور از غوغا و نزاع، مرکز علمی تأسیس کند و قلوب عموم دانشمندان شیعه را بدان جا متوجه سازد. مرحوم شیخ تصمیم گرفت که این مرکز را در کنار قبر مولی الموالی امیر مؤمنان علیهالسلام عملی سازد لذا در همان سال، بغداد را به عزم اقامت در نجف اشرف ترک گفت.
شیخ با گروهی از شاگردانش وارد این سرزمین مقدس گردید، چیزی نگذشت که از تمام نقاط شیعهنشین گروهی متوجه آنجا شدند و برای تحکیم اساس این حوزه و استفاده از معارف و علوم شیخ، در آنجا رحل اقامت افکندند و آنجا در مدت کوتاهی به صورت یک دانشگاه بزرگ درآمد که در آنجا علوم مختلف اسلامی تدریس میگشت و در هر عصری صدها مجتهد و مفسر و محدث و مورخ و نویسنده، تحویل جامعه اسلامی داده میشد که هر کدام از آنها در آسمان علم و ادب، آفتابی درخشان و ستارهای فروزان بودند.
این مرکز دینی و علمی در تمام قرون اسلامی عظمت فوقالعادهای داشت.1
1. با اقتباس و ویراست از کتاب مردان علم در میدان عمل
#آیه_ها_و_آینه_ها (۳۵۹)
@HawzahNews| کانالخبرگزاریحوزه
💠 آیه: إِنَّا نَحْنُ نُحْيِ الْمَوْتي وَ نَکْتُبُ ما قَدَّمُوا وَ آثارَهُمْ/ بهیقین ما مردگان را زنده میکنیم و آنچه را از پیش فرستادهاند و تمام آثار آنها را مینویسیم یس/12
💠 آینه: حکایت؛ در سال 448 آتش نزاعی که ریشهی دیرینهای داشت، در بغداد شعلهور شد و شراره آن به محله کرخ که آن روز مرکز شیعیان بود کشیده شد، در این هجوم، جهان علم و دانش خسارت فوقالعادهای دید، کتابخانه بزرگ و مجللی که وزیر فاضل بهاءالدوله به نقشه کتابخانه بیت الحکمه ساخته بود، طعمه حریق گشت، جرم کتابخانه مزبور این بود که پایهگذار آن یک وزیر شیعی بود و دانشمندان شیعه شب و روز پروانهوار گرد آن میگردیدند و از آن مرکز دانش که یکی از کتابخانههای معظم دنیا بود، بهرهها میبردند.
مهاجمین به این اکتفا نکردند و کتابخانه رئیس مذهب، مرحوم شیخ طوسی را نیز آتش زدند، شیخ بزرگوار در چنین هنگام تصمیم گرفت که بغداد را ترک گوید و برای دانشمندان و فضلا و طلاب شیعه در یک نقطه دور از غوغا و نزاع، مرکز علمی تأسیس کند و قلوب عموم دانشمندان شیعه را بدان جا متوجه سازد. مرحوم شیخ تصمیم گرفت که این مرکز را در کنار قبر مولی الموالی امیر مؤمنان علیهالسلام عملی سازد لذا در همان سال، بغداد را به عزم اقامت در نجف اشرف ترک گفت.
شیخ با گروهی از شاگردانش وارد این سرزمین مقدس گردید، چیزی نگذشت که از تمام نقاط شیعهنشین گروهی متوجه آنجا شدند و برای تحکیم اساس این حوزه و استفاده از معارف و علوم شیخ، در آنجا رحل اقامت افکندند و آنجا در مدت کوتاهی به صورت یک دانشگاه بزرگ درآمد که در آنجا علوم مختلف اسلامی تدریس میگشت و در هر عصری صدها مجتهد و مفسر و محدث و مورخ و نویسنده، تحویل جامعه اسلامی داده میشد که هر کدام از آنها در آسمان علم و ادب، آفتابی درخشان و ستارهای فروزان بودند.
این مرکز دینی و علمی در تمام قرون اسلامی عظمت فوقالعادهای داشت.1
1. با اقتباس و ویراست از کتاب مردان علم در میدان عمل
#آیه_ها_و_آینه_ها (۳۵۹)
@HawzahNews| کانالخبرگزاریحوزه
❇️ ماجرای ازدواج دختر علامه مجلسی با طلبهای مستمند
💠 آیه:
«وَ أَنْکِحُوا الْأَيامي مِنْکُمْ وَ الصَّالِحينَ مِنْ عِبادِکُمْ وَ إِمائِکُمْ إِنْ يَکُونُوا فُقَراءَ يُغْنِهِمُ اللَّهُ مِنْ فَضْلِهِ/ مردان و زنان بیهمسر خود را همسر دهید، همچنین غلامان و کنیزان صالح و درستکارتان را؛ اگر فقیر و تنگدست باشند، خداوند از فضل خود آنان را بینیاز میسازد». نور/ 23
💠 آینه:
حکایت؛ ملا صالح مازندرانى در آغاز تحصیل بسیار تهیدست بود که با وضعى رقتبار به تحصیل میپرداخت. حتى قادر نبود چراغى براى مطالعه خویش بخرد. ملا صالح به اصفهان آمد و در سایه کوشش و پشت کار زائدالوصف خود، دروس مقدماتى را به پایان آورد. شور و شوق آن محصل جوان علوم دینى چنان او را به کمال رساند که توانست در حوزه درس ملا محمدتقى مجلسى دانشمند بزرگ عهد صفوى حضور بهم رساند و در اندک زمانى مورد توجه خاص استاد نامور خود واقع شود و بر تمام شاگردان وى فائق آید.
ملاصالح سنین جوانى را پشت سر میگذاشت و همچنان مجرد میزیست. استادش علامه مجلسى متوجه شد این دانشمند نابغه که از مفاخر شاگردان اوست، شایسته نیست مجرد باشد. روزى بعد از پایان تدریس، علامه مجلسى به وى گفت: اجازه میدهی دخترى را براى شما عقد کنم که با ازدواج با وى بتوانى تشکیل خانه و خانواده بدهى و از رنج تنها زیستن آسوده شوى؟ ملا صالح سر به زیر انداخت و با زبان حال آمادگى خود را اعلام داشت .
علامه مجلسى رفت به اندرون خانه خود و دختر دانشمندش را که در علوم دینى و ادبى به سر حد کمال رسیده بود، طلبید و به وى گفت: دخترم! شوهرى برایت پیدا کردهام که در نهایت فقر و تنگدستى و منتهاى فضل، صلاح و کمال است؛ ولى منوط به اجازه توست، منتظرم نظر خود را اعلام کنى .
آن دختر دانشمند و پاک سرشت در پاسخ پدرش گفت: پدر! فقر و تنگدستى عیب مردان نیست و بدین گونه قبولى خود را براى ازدواج با داماد مستمند ولى دانشمند اعلام داشت و عقد آن دو در ساعتى بعد بسته شد.
#آیه_ها_و_آینه_ها (۳۶۰)
1. با اقتباس و ویراست از کتاب داستانهای ما
➖➖➖
☑️ آخرین رویدادهای خبری مراجع تقلید و نهاد روحانیت را در کانال خبرگزاری حوزه دنبال کنید.👇
t.me/joinchat/BWFZbjwXiuc9OzLgRQOXXQ
💠 آیه:
«وَ أَنْکِحُوا الْأَيامي مِنْکُمْ وَ الصَّالِحينَ مِنْ عِبادِکُمْ وَ إِمائِکُمْ إِنْ يَکُونُوا فُقَراءَ يُغْنِهِمُ اللَّهُ مِنْ فَضْلِهِ/ مردان و زنان بیهمسر خود را همسر دهید، همچنین غلامان و کنیزان صالح و درستکارتان را؛ اگر فقیر و تنگدست باشند، خداوند از فضل خود آنان را بینیاز میسازد». نور/ 23
💠 آینه:
حکایت؛ ملا صالح مازندرانى در آغاز تحصیل بسیار تهیدست بود که با وضعى رقتبار به تحصیل میپرداخت. حتى قادر نبود چراغى براى مطالعه خویش بخرد. ملا صالح به اصفهان آمد و در سایه کوشش و پشت کار زائدالوصف خود، دروس مقدماتى را به پایان آورد. شور و شوق آن محصل جوان علوم دینى چنان او را به کمال رساند که توانست در حوزه درس ملا محمدتقى مجلسى دانشمند بزرگ عهد صفوى حضور بهم رساند و در اندک زمانى مورد توجه خاص استاد نامور خود واقع شود و بر تمام شاگردان وى فائق آید.
ملاصالح سنین جوانى را پشت سر میگذاشت و همچنان مجرد میزیست. استادش علامه مجلسى متوجه شد این دانشمند نابغه که از مفاخر شاگردان اوست، شایسته نیست مجرد باشد. روزى بعد از پایان تدریس، علامه مجلسى به وى گفت: اجازه میدهی دخترى را براى شما عقد کنم که با ازدواج با وى بتوانى تشکیل خانه و خانواده بدهى و از رنج تنها زیستن آسوده شوى؟ ملا صالح سر به زیر انداخت و با زبان حال آمادگى خود را اعلام داشت .
علامه مجلسى رفت به اندرون خانه خود و دختر دانشمندش را که در علوم دینى و ادبى به سر حد کمال رسیده بود، طلبید و به وى گفت: دخترم! شوهرى برایت پیدا کردهام که در نهایت فقر و تنگدستى و منتهاى فضل، صلاح و کمال است؛ ولى منوط به اجازه توست، منتظرم نظر خود را اعلام کنى .
آن دختر دانشمند و پاک سرشت در پاسخ پدرش گفت: پدر! فقر و تنگدستى عیب مردان نیست و بدین گونه قبولى خود را براى ازدواج با داماد مستمند ولى دانشمند اعلام داشت و عقد آن دو در ساعتى بعد بسته شد.
#آیه_ها_و_آینه_ها (۳۶۰)
1. با اقتباس و ویراست از کتاب داستانهای ما
➖➖➖
☑️ آخرین رویدادهای خبری مراجع تقلید و نهاد روحانیت را در کانال خبرگزاری حوزه دنبال کنید.👇
t.me/joinchat/BWFZbjwXiuc9OzLgRQOXXQ
❇️ ماجرای عدم مخالفت علما با امتحان طلاب از سوی رژیم
💠 آیه:
«وَ ما وَصّیْنا بِهِ إِبْراهیمَ وَ مُوسی وَ عیسی أَنْ أَقیمُوا الدِّینَ وَ لا تَتَفَرّقُوا فیه/ و به ابراهیم و موسی و عیسی سفارش کردیم که دین را برپا دارید و در آن تفرقه ایجاد نکنید». شوری/13
💠 آینه:
حکایت؛ آیت الله شیخ عبدالحسین غروی فرمودند: مرحوم حاج شیخ با مسئله امتحان که از طرف رژیم مطرح شده بود، مخالفت نکرد، ولی هیأت ممتحنهاش را تعیین کرد و بزرگانی چون آقا سید احمد زنجانی را جزء ممتحنین قرار داد تا با طلاب مدارا کنند و امتحان در اختیار رژیم نباشد.
آقای صدر هم هنگام برگزاری امتحان در بین طلبهها گردش میکرد و آهسته به آنها کمک مینمود. در امتحانات شفاهی هم شب قبل مبحث مورد نظر را به رفقا می گفتیم که مثلاً از مشتق و حجیت و ظن و... سؤال خواهد شد. چون نظر بر این بود که حوزه را حفظ کنیم. زیرا آنها می خواستند به بهانه امتحان، حوزه را از بین ببرند. مثلاً طلاب را به عنوان مشمول به خدمت سربازی میبردند، اما به شما مژده بدهم که والله یک طلبه هم به دولت ندادیم.
و وقتی مأموران به مدرسه فیضیه میآمدند و میگفتند مثلاً عبدالحسین غروی کیست و همه میگفتند: نمیشناسیم، عصبانی میشدند و میگفتند: چطور شما نمیشناسید؟ خیلی اتحاد عجیبی بود، محبت، صفا و صمیمت فوق العاده بین رفقا بود تا این حوزه علمیه پربرکت حفظ شود.1
#آیه_ها_و_آینه_ها (۳۶۲)
قوم را اندیشه ها باید یکی
در ضمیرش مدعا باید یکی
اهل حق را حجت و دعوا یکی است
خیمههای ما جدا دل ها یکی2
1. با اقتباس و ویراست از کتاب مردان علم در میدان عمل
2. اقبال لاهوتی
➖➖➖
اخبار حوزه و روحانیت را در کانال حوزهنیوز دنبال کنید:👇🏻
t.me/joinchat/BWFZbjwXiuc9OzLgRQOXXQ
💠 آیه:
«وَ ما وَصّیْنا بِهِ إِبْراهیمَ وَ مُوسی وَ عیسی أَنْ أَقیمُوا الدِّینَ وَ لا تَتَفَرّقُوا فیه/ و به ابراهیم و موسی و عیسی سفارش کردیم که دین را برپا دارید و در آن تفرقه ایجاد نکنید». شوری/13
💠 آینه:
حکایت؛ آیت الله شیخ عبدالحسین غروی فرمودند: مرحوم حاج شیخ با مسئله امتحان که از طرف رژیم مطرح شده بود، مخالفت نکرد، ولی هیأت ممتحنهاش را تعیین کرد و بزرگانی چون آقا سید احمد زنجانی را جزء ممتحنین قرار داد تا با طلاب مدارا کنند و امتحان در اختیار رژیم نباشد.
آقای صدر هم هنگام برگزاری امتحان در بین طلبهها گردش میکرد و آهسته به آنها کمک مینمود. در امتحانات شفاهی هم شب قبل مبحث مورد نظر را به رفقا می گفتیم که مثلاً از مشتق و حجیت و ظن و... سؤال خواهد شد. چون نظر بر این بود که حوزه را حفظ کنیم. زیرا آنها می خواستند به بهانه امتحان، حوزه را از بین ببرند. مثلاً طلاب را به عنوان مشمول به خدمت سربازی میبردند، اما به شما مژده بدهم که والله یک طلبه هم به دولت ندادیم.
و وقتی مأموران به مدرسه فیضیه میآمدند و میگفتند مثلاً عبدالحسین غروی کیست و همه میگفتند: نمیشناسیم، عصبانی میشدند و میگفتند: چطور شما نمیشناسید؟ خیلی اتحاد عجیبی بود، محبت، صفا و صمیمت فوق العاده بین رفقا بود تا این حوزه علمیه پربرکت حفظ شود.1
#آیه_ها_و_آینه_ها (۳۶۲)
قوم را اندیشه ها باید یکی
در ضمیرش مدعا باید یکی
اهل حق را حجت و دعوا یکی است
خیمههای ما جدا دل ها یکی2
1. با اقتباس و ویراست از کتاب مردان علم در میدان عمل
2. اقبال لاهوتی
➖➖➖
اخبار حوزه و روحانیت را در کانال حوزهنیوز دنبال کنید:👇🏻
t.me/joinchat/BWFZbjwXiuc9OzLgRQOXXQ
❇️ مقدس اردبیلی و جمع بین نماز قصر و اتمام در سفر کربلا
💠 آیه:
«هَلْ يَسْتَوِى ٱلَّذِينَ يَعْلَمُونَ وَٱلَّذِينَ لَا يَعْلَمُون/ آیا دانایان با نادانان مساویند؟» زمر/9
💠 آینه:
حکایت؛ مرحوم محقق اردبیلى هرگاه از نجفاشرف به کربلا براى زیارت قبر منور امام حسین علیهالسلام میآمد، در کربلا نماز خود را از روى احتیاط، جمع میخواند،(یعنى هم تمام میخواند و هم شکسته)
و میگفت: طلب علم واجب است ولى زیارت مرقد امام حسین علیهالسلام سنت مستحب است و اگر سنت مستحب، مزاحم حکم واجب شود، یعنی از چنین مستحبى نهى شده، وقتیکه از فعلی نهى شد، سفر براى آن، سفر گناه است و نماز در سفر گناه، تمام است نه شکسته.
با اینکه این عالم زاهد هنگام رفتوآمد به کربلا همواره در مسیر راه و در هر فرصت دیگر به مطالعه کتب و تفکر در مسائل مشکل علوم میپرداخت اما اینقدر به علمآموزی و دانش اهمیت میداد که حتی سفر کربلا را با نماز تمام میخواند که شاید من باب ترک علم، سفر او سفر معصیت باشد. ۱
#آیه_ها_و_آینه_ها (۳۶۳)
میاسای از آموختن یک زمان
ز دانش میفکن دل اندر گمان ۲
۱. با اقتباس و ویراست از کتاب سرگذشتهای عبرتانگیز
۲. فردوسی
@HawzahNews| خبرگزاریحوزه
💠 آیه:
«هَلْ يَسْتَوِى ٱلَّذِينَ يَعْلَمُونَ وَٱلَّذِينَ لَا يَعْلَمُون/ آیا دانایان با نادانان مساویند؟» زمر/9
💠 آینه:
حکایت؛ مرحوم محقق اردبیلى هرگاه از نجفاشرف به کربلا براى زیارت قبر منور امام حسین علیهالسلام میآمد، در کربلا نماز خود را از روى احتیاط، جمع میخواند،(یعنى هم تمام میخواند و هم شکسته)
و میگفت: طلب علم واجب است ولى زیارت مرقد امام حسین علیهالسلام سنت مستحب است و اگر سنت مستحب، مزاحم حکم واجب شود، یعنی از چنین مستحبى نهى شده، وقتیکه از فعلی نهى شد، سفر براى آن، سفر گناه است و نماز در سفر گناه، تمام است نه شکسته.
با اینکه این عالم زاهد هنگام رفتوآمد به کربلا همواره در مسیر راه و در هر فرصت دیگر به مطالعه کتب و تفکر در مسائل مشکل علوم میپرداخت اما اینقدر به علمآموزی و دانش اهمیت میداد که حتی سفر کربلا را با نماز تمام میخواند که شاید من باب ترک علم، سفر او سفر معصیت باشد. ۱
#آیه_ها_و_آینه_ها (۳۶۳)
میاسای از آموختن یک زمان
ز دانش میفکن دل اندر گمان ۲
۱. با اقتباس و ویراست از کتاب سرگذشتهای عبرتانگیز
۲. فردوسی
@HawzahNews| خبرگزاریحوزه
❇️ گستاخی پادشاه و تقوای عبدالله بن مسعود
💠 آیه:
«يا أَيُّهَا الَّذينَ آمَنُوا کُونُوا قَوَّامينَ بِالْقِسْطِ/ اى كسانى كه ايمان آوردهايد، پيوسته به عدالت قيام كنيد». نساء/135
💠 آینه:
حکایت؛ در زمان خلافت عثمان، عبدالله بن مسعود خزانهدار بیتالمال بود. ولید بن عقبة از رئیس بیتالمال مبلغ گزافی را که کمتر از صد هزار نبود، قرض گرفت، زیرا پیش از وی، والیان کوفه گاهی مبلغی را از رئیس بیتالمال قرض میگرفتند و بعداً میپرداختند، ولی ولید برخلاف اصول و مقررات در برابر فشار خزانهدار که حتماً باید مبلغ مزبور را به صندوق بیتالمال بازگرداند، سماجت به خرج میداد و با خلیفه وقت که برادر وی بود مکاتبه کرد و از او خواست به متصدی بیتالمال دستور دهد که از این مبلغ صرفنظر کند.
خلیفه در سایه تأثیر عاطفه غلط برادری قرار گرفت و به عبدالله ابن مسعود نوشت: تو خزانهدار ما هستی، متعرض ولید مباش. خزانهدار که دستپرورده رسول خدا صلیالله علیه و آله و مردی پرهیزکار بود از ریخت و پاش خلیفه سخت ناراحت شد و به خلیفه چنین نوشت: من تصور میکردم که خزانهدار صندوق مسلمانان هستم، اکنونکه معلوم شد من خزانهدار شخص خلیفه میباشم، مرا به چنین منصبی نیاز نیست و از این سمت رسماً استعفا میدهم، سپس در خطابهای آتشین مردم کوفه را از جریان آگاه ساخت.1
#آیه_ها_و_آینه_ها
آن نیست شجاعت که گلو چاک کنی
مردانگی آنجاست که دل پاک کنی
وقتی که به باشگاه تقوا رفتی
ای کاش حریفِ نفس را خاک کنی
1. با اقتباس و ویراست از کتاب مردان علم در میدان عمل
@HawzahNews| خبرگزاریحوزه
💠 آیه:
«يا أَيُّهَا الَّذينَ آمَنُوا کُونُوا قَوَّامينَ بِالْقِسْطِ/ اى كسانى كه ايمان آوردهايد، پيوسته به عدالت قيام كنيد». نساء/135
💠 آینه:
حکایت؛ در زمان خلافت عثمان، عبدالله بن مسعود خزانهدار بیتالمال بود. ولید بن عقبة از رئیس بیتالمال مبلغ گزافی را که کمتر از صد هزار نبود، قرض گرفت، زیرا پیش از وی، والیان کوفه گاهی مبلغی را از رئیس بیتالمال قرض میگرفتند و بعداً میپرداختند، ولی ولید برخلاف اصول و مقررات در برابر فشار خزانهدار که حتماً باید مبلغ مزبور را به صندوق بیتالمال بازگرداند، سماجت به خرج میداد و با خلیفه وقت که برادر وی بود مکاتبه کرد و از او خواست به متصدی بیتالمال دستور دهد که از این مبلغ صرفنظر کند.
خلیفه در سایه تأثیر عاطفه غلط برادری قرار گرفت و به عبدالله ابن مسعود نوشت: تو خزانهدار ما هستی، متعرض ولید مباش. خزانهدار که دستپرورده رسول خدا صلیالله علیه و آله و مردی پرهیزکار بود از ریخت و پاش خلیفه سخت ناراحت شد و به خلیفه چنین نوشت: من تصور میکردم که خزانهدار صندوق مسلمانان هستم، اکنونکه معلوم شد من خزانهدار شخص خلیفه میباشم، مرا به چنین منصبی نیاز نیست و از این سمت رسماً استعفا میدهم، سپس در خطابهای آتشین مردم کوفه را از جریان آگاه ساخت.1
#آیه_ها_و_آینه_ها
آن نیست شجاعت که گلو چاک کنی
مردانگی آنجاست که دل پاک کنی
وقتی که به باشگاه تقوا رفتی
ای کاش حریفِ نفس را خاک کنی
1. با اقتباس و ویراست از کتاب مردان علم در میدان عمل
@HawzahNews| خبرگزاریحوزه
❇️ مستأجری که پول خرید خانه را خرج حوزه علمیه کرد
💠 آیه: وَ مَا الْحَياةُ الدُّنْيا إِلاَّ مَتاعُ الْغُرُورِ/ زندگی دنيا جز متاعي فريبنده چيزي نيست حدید/20
🔹 آینه:
حکایت؛ حضرت آیتاللهالعظمی حاج سید محمود حسینی شاهرودی ازهد زمان خود بودند و زهد و تقوایشان زبانزد مردم بود. ایشان در زمان قبل از مرجعیت و بعد از آن در خانه استیجاری زندگی میکردند، شخصی مبلغ پنج هزار دینار کویتی به خدمتشان آورد که خانهای برای ایشان بخرد. آیتالله شاهرودی فرمودند: این پولها مال من است؟ عرض کرد: بلی مال شما است. در همان مجلس به فرزندشان آقا سید علی فرمودند: این پولها را تبدیل به دینار عراقی کنید و به مصرف نان ماهیانه و مصارف ضروری حوزههای علمیه نجف اشرف، کربلا و سامرا برسانید و آقا سید علی نیز بدین کار اقدام نمود.
سال بعد همان شخص که سال قبل پول آورده بود دوباره پول آورد ولی به دست ایشان نداد و به اتفاق حاجآقا سید علی فرزندشان رفتند منزلی را خریداری کردند و سند آن را بنام آن مرحوم نوشتند و بعد ایشان را به منزل جدید منتقل نمودند. این عالم زاهد تا آخر عمر پر برکتشان هم در همان منزل زندگی نمودند و در همان منزل از دنیا رفتند.
وقتی برای ایشان زائرهای ایران فرش میآوردند، ایشان در همان مجلس به خود زوار میفرمود: شما از طرف من وکیل هستید که اینها را بفروشید و پولش را بیاورید که حوزه علمیه احتیاج دارد در حالی که فرشهای منزلشان همان جاجیمهای نازک بافت مجن شاهرود و قالی بسیار مستعمل بود.1
#آیه_ها_و_آینه_ها (۳۶۵)
1. با اقتباس و ویراست از کتاب تذکره العلماء
@HawzahNews|خبرگزاری حوزه
💠 آیه: وَ مَا الْحَياةُ الدُّنْيا إِلاَّ مَتاعُ الْغُرُورِ/ زندگی دنيا جز متاعي فريبنده چيزي نيست حدید/20
🔹 آینه:
حکایت؛ حضرت آیتاللهالعظمی حاج سید محمود حسینی شاهرودی ازهد زمان خود بودند و زهد و تقوایشان زبانزد مردم بود. ایشان در زمان قبل از مرجعیت و بعد از آن در خانه استیجاری زندگی میکردند، شخصی مبلغ پنج هزار دینار کویتی به خدمتشان آورد که خانهای برای ایشان بخرد. آیتالله شاهرودی فرمودند: این پولها مال من است؟ عرض کرد: بلی مال شما است. در همان مجلس به فرزندشان آقا سید علی فرمودند: این پولها را تبدیل به دینار عراقی کنید و به مصرف نان ماهیانه و مصارف ضروری حوزههای علمیه نجف اشرف، کربلا و سامرا برسانید و آقا سید علی نیز بدین کار اقدام نمود.
سال بعد همان شخص که سال قبل پول آورده بود دوباره پول آورد ولی به دست ایشان نداد و به اتفاق حاجآقا سید علی فرزندشان رفتند منزلی را خریداری کردند و سند آن را بنام آن مرحوم نوشتند و بعد ایشان را به منزل جدید منتقل نمودند. این عالم زاهد تا آخر عمر پر برکتشان هم در همان منزل زندگی نمودند و در همان منزل از دنیا رفتند.
وقتی برای ایشان زائرهای ایران فرش میآوردند، ایشان در همان مجلس به خود زوار میفرمود: شما از طرف من وکیل هستید که اینها را بفروشید و پولش را بیاورید که حوزه علمیه احتیاج دارد در حالی که فرشهای منزلشان همان جاجیمهای نازک بافت مجن شاهرود و قالی بسیار مستعمل بود.1
#آیه_ها_و_آینه_ها (۳۶۵)
1. با اقتباس و ویراست از کتاب تذکره العلماء
@HawzahNews|خبرگزاری حوزه
❇️ مشکلات علما در رساندن حوزه به جایگاه فعلی
💠 آیه:
إِنَّ مَعَ ٱلْعُسْرِ يُسْرًا/ مسلماً با (هر) دشوارى آسانى است شرح/6
🔹آینه:
حکایت؛ حضرت آیتالله اراکی میفرمودند: در زمان رضاخان مشکلات بسیار بوده است، یکی از مشکلات اینکه آن زمان که نظام بیحجابی اجباری را حکم کرده بود، آقایان علمای اصفهان به قم آمده و چندین ماه در قم ماندند. علمای عصر ما در یکگوشه صحن اجتماع میکردند و سخنرانی میشد و توسلاتی داشتند و رضاخان تمام اینها را میشنید و در دل نگه میداشت و از این میترسید که نکند این علما پیش بروند و مرتب تلفنی با قم در تماس بود و ماجرا را دنبال میکرد تا اینکه قضیه حاج شیخ محمدتقی بافقی پیش آمد که شخصاً آمد قم و توی پلههای مدرسه فیضیه که از درب صحن کهنه باز میشد ایستاد و یک نعرهای زد که تا آخر مدرسه نعرهاش رفت. میگفت فرزندانتان را به آب میاندازم و برمیاندازم، خیلی نعره کشید و رفت، پسازآن شیخ محمدتقی را گرفتند و آن ملعون با دست خودش جلوی ایوان آیینه ایشان را خواباند و شلاق زد و او هم مرتب میگفت یا صاحبالزمان. البته ابتدا حاج شیخ محمدتقی به ضریح حضرت معصومه (س) پناهنده شده بود که رئیس امنیه قم با رفقایش با چکمه وارد حرم حضرت معصومه (س) شدند و هیچ احترامی و اعتنائی هم نکردند و حاج شیخ محمدتقی را گرفتند و بردند امنیه و پس از شلاق زدن در جلوی ایوان آیینه به حبس انفرادی نمور و تنگ و تاریک بردند.
برای شام شبش که چیزی نیاورده بودند، دست در کیسه پولش کرده و یک ریال پول بیرون آورد و به زندانبان میگوید این را برای من نخودچی و کشمش بخر و بیاور. نخودچی و کشمش را دو سه شب تناول نمود و با آنها تحمل میکرد و پس از آن که دیگر هیچ نداشته است که رو به آسمان کرده و به خدا میگوید خدایا: آخوندت حرکت دارد و میجنبد اشاره به اینکه تو خود در قرآن روزی هر جبنده و موجود زندهای را تضمین فرمودهای پس حالا که من گرسنهام روزی مرا برسان.
نقل میکنند: شب بعدش یک سینی غذا و اطعمهای که تا آن موقع حاج شیخ نخورده و حتی ندیده بود، برایش میآوردند. 1
#آیه_ها_و_آینه_ها (۳۶۹)
1. با اقتباس و ویراست از کتاب مردان علم در میدان عمل
@HawzahNews| خبرگزاریحوزه
💠 آیه:
إِنَّ مَعَ ٱلْعُسْرِ يُسْرًا/ مسلماً با (هر) دشوارى آسانى است شرح/6
🔹آینه:
حکایت؛ حضرت آیتالله اراکی میفرمودند: در زمان رضاخان مشکلات بسیار بوده است، یکی از مشکلات اینکه آن زمان که نظام بیحجابی اجباری را حکم کرده بود، آقایان علمای اصفهان به قم آمده و چندین ماه در قم ماندند. علمای عصر ما در یکگوشه صحن اجتماع میکردند و سخنرانی میشد و توسلاتی داشتند و رضاخان تمام اینها را میشنید و در دل نگه میداشت و از این میترسید که نکند این علما پیش بروند و مرتب تلفنی با قم در تماس بود و ماجرا را دنبال میکرد تا اینکه قضیه حاج شیخ محمدتقی بافقی پیش آمد که شخصاً آمد قم و توی پلههای مدرسه فیضیه که از درب صحن کهنه باز میشد ایستاد و یک نعرهای زد که تا آخر مدرسه نعرهاش رفت. میگفت فرزندانتان را به آب میاندازم و برمیاندازم، خیلی نعره کشید و رفت، پسازآن شیخ محمدتقی را گرفتند و آن ملعون با دست خودش جلوی ایوان آیینه ایشان را خواباند و شلاق زد و او هم مرتب میگفت یا صاحبالزمان. البته ابتدا حاج شیخ محمدتقی به ضریح حضرت معصومه (س) پناهنده شده بود که رئیس امنیه قم با رفقایش با چکمه وارد حرم حضرت معصومه (س) شدند و هیچ احترامی و اعتنائی هم نکردند و حاج شیخ محمدتقی را گرفتند و بردند امنیه و پس از شلاق زدن در جلوی ایوان آیینه به حبس انفرادی نمور و تنگ و تاریک بردند.
برای شام شبش که چیزی نیاورده بودند، دست در کیسه پولش کرده و یک ریال پول بیرون آورد و به زندانبان میگوید این را برای من نخودچی و کشمش بخر و بیاور. نخودچی و کشمش را دو سه شب تناول نمود و با آنها تحمل میکرد و پس از آن که دیگر هیچ نداشته است که رو به آسمان کرده و به خدا میگوید خدایا: آخوندت حرکت دارد و میجنبد اشاره به اینکه تو خود در قرآن روزی هر جبنده و موجود زندهای را تضمین فرمودهای پس حالا که من گرسنهام روزی مرا برسان.
نقل میکنند: شب بعدش یک سینی غذا و اطعمهای که تا آن موقع حاج شیخ نخورده و حتی ندیده بود، برایش میآوردند. 1
#آیه_ها_و_آینه_ها (۳۶۹)
1. با اقتباس و ویراست از کتاب مردان علم در میدان عمل
@HawzahNews| خبرگزاریحوزه
❇️ حسرتی که سکاکی را دانشمندی بزرگ کرد!
💠 آیه:
وَأَن لَّيْسَ لِلْإِنسَنِ إِلَّا مَا سَعَى/ و اینکه برای انسان بهرهای جز سعی و کوشش او نیست نجم/39
🔹 آینه:
حکایت؛ سراجالدین سکاکى یکى از دانشمندان بزرگ اسلام است که در علوم عربى هنوز هم همه او را به وفور دانش میستایند و مبانی علمیش را محترم میشمارند.
او نخست مردى آهنگر بود. روزى صندوقچهای بسیار کوچک و ظریف از آهن ساخت که چون در ساختن آن رنج بسیار کشیده و آن را شاهکار خود میدانست، بهرسم تحفه براى سلطان وقت برد. سلطان و اطرافیان بهدقت صندوقچه را تماشا کردند و سکاکى را مورد تحسین قراردادند.
در این اثنا که وى ساکت و مؤدب در گوشه مجلس ایستاده و منتظر نتیجه بود، دانشمند بزرگى وارد شد. سلطان و تمام حاضران از جاى برخاستند و چون مرد دانشمند نشست، همه دو زانو پیش روى وى نشستند. سکاکی که سخت تحت تأثیر این نشستوبرخاست و تجلیل و احترام قرار گرفته بود، پرسید: این شخص کیست؟ گفتند: او یکى از علما است .
سکاکى از گذشته تأسف بسیار خورد و پیش خود گفت: چرا من تحصیل علم نکنم تا به این مقام بزرگ نائل شوم؟ از آنهمه رنج و زحمت که براى ساختن این صندوقچه ظریف کشیدم چه سودى بردم؟ در آن هنگام سى سال از سنش گذشته بود، با این وصف رفت نزد مدرس و گفت: من میخواهم درس بخوانم تا عالم شوم! مدرس گفت: گمان نمیکنم تو با این سن و سال به جائى برسى! بیهوده عمرت را تلف مکن که چیزى نخواهى شد! او ده سال عمر خود را صرف علمآموزی کرد؛ ولى پیشرفت قابلملاحظهای نصیبش نشد.
روزى از وضع خود بسیار دلتنگ شد و رو به کوه و صحرا نهاد و به موضعى رسید که قطرههای آب از بلندى بروى تختهسنگی میچکید و بر اثر ریزش مداوم خود، سوراخى در دلسنگ پدید آورده بود، سکاکى مدتى با دقت آن منظره را تماشا کرد، سپس با خود گفت: دل تو که از این سنگ سختتر نیست، اگر پشتکار و استقامت داشته باشى سرانجام موفق خواهى شد!
این را گفت و بیدرنگ به شهر برگشت و از همان سن چهلسالگی با اطمینان خاطر و توکل به خدا و جدیت تمام سرگرم فراگرفتن رشتههای مختلف علوم متداول عصر گردید. خدا هم او را در این راه یارى کرد و درهاى علوم به رویش گشوده شد تا سرانجام به مقامى رسید که دانشمندان و فضلاى روزگار تا عصر حاضر از اندوخته علمى وى استفاده میبرند. 1
#آیه_ها_و_آینه_ها (۳۷۰)
عقل و همت را نمیدانم کدامین بهتر است
آنقدر دانم که همت هرچه کرد از پیش برد 2
1. با اقتباس و ویراست از کتاب داستانهای ما
2. برقعی
➖➖➖
اخبار حوزه و روحانیت را در کانال خبرگزاریحوزه دنبال کنید:👇🏻
t.me/joinchat/BWFZbjwXiuc9OzLgRQOXXQ
💠 آیه:
وَأَن لَّيْسَ لِلْإِنسَنِ إِلَّا مَا سَعَى/ و اینکه برای انسان بهرهای جز سعی و کوشش او نیست نجم/39
🔹 آینه:
حکایت؛ سراجالدین سکاکى یکى از دانشمندان بزرگ اسلام است که در علوم عربى هنوز هم همه او را به وفور دانش میستایند و مبانی علمیش را محترم میشمارند.
او نخست مردى آهنگر بود. روزى صندوقچهای بسیار کوچک و ظریف از آهن ساخت که چون در ساختن آن رنج بسیار کشیده و آن را شاهکار خود میدانست، بهرسم تحفه براى سلطان وقت برد. سلطان و اطرافیان بهدقت صندوقچه را تماشا کردند و سکاکى را مورد تحسین قراردادند.
در این اثنا که وى ساکت و مؤدب در گوشه مجلس ایستاده و منتظر نتیجه بود، دانشمند بزرگى وارد شد. سلطان و تمام حاضران از جاى برخاستند و چون مرد دانشمند نشست، همه دو زانو پیش روى وى نشستند. سکاکی که سخت تحت تأثیر این نشستوبرخاست و تجلیل و احترام قرار گرفته بود، پرسید: این شخص کیست؟ گفتند: او یکى از علما است .
سکاکى از گذشته تأسف بسیار خورد و پیش خود گفت: چرا من تحصیل علم نکنم تا به این مقام بزرگ نائل شوم؟ از آنهمه رنج و زحمت که براى ساختن این صندوقچه ظریف کشیدم چه سودى بردم؟ در آن هنگام سى سال از سنش گذشته بود، با این وصف رفت نزد مدرس و گفت: من میخواهم درس بخوانم تا عالم شوم! مدرس گفت: گمان نمیکنم تو با این سن و سال به جائى برسى! بیهوده عمرت را تلف مکن که چیزى نخواهى شد! او ده سال عمر خود را صرف علمآموزی کرد؛ ولى پیشرفت قابلملاحظهای نصیبش نشد.
روزى از وضع خود بسیار دلتنگ شد و رو به کوه و صحرا نهاد و به موضعى رسید که قطرههای آب از بلندى بروى تختهسنگی میچکید و بر اثر ریزش مداوم خود، سوراخى در دلسنگ پدید آورده بود، سکاکى مدتى با دقت آن منظره را تماشا کرد، سپس با خود گفت: دل تو که از این سنگ سختتر نیست، اگر پشتکار و استقامت داشته باشى سرانجام موفق خواهى شد!
این را گفت و بیدرنگ به شهر برگشت و از همان سن چهلسالگی با اطمینان خاطر و توکل به خدا و جدیت تمام سرگرم فراگرفتن رشتههای مختلف علوم متداول عصر گردید. خدا هم او را در این راه یارى کرد و درهاى علوم به رویش گشوده شد تا سرانجام به مقامى رسید که دانشمندان و فضلاى روزگار تا عصر حاضر از اندوخته علمى وى استفاده میبرند. 1
#آیه_ها_و_آینه_ها (۳۷۰)
عقل و همت را نمیدانم کدامین بهتر است
آنقدر دانم که همت هرچه کرد از پیش برد 2
1. با اقتباس و ویراست از کتاب داستانهای ما
2. برقعی
➖➖➖
اخبار حوزه و روحانیت را در کانال خبرگزاریحوزه دنبال کنید:👇🏻
t.me/joinchat/BWFZbjwXiuc9OzLgRQOXXQ
❇️ پوشیدن لباس کهنه و بخشیدن لباس نو به یک طلبه
💠 آیه:
لَن تَنَالُواْ الْبِرَّ حَتَّى تُنفِقُواْ مِمَّا تُحِبُّونَ/ هرگز به نیکی نمیرسید مگر ازآنچه دوست دارید انفاق کنید آل عمران/92
🔹 آینه:
حکایت؛ آیتالله حاج سید عزالدین زنجانی مرقوم داشتهاند که مرحوم آخوند ملا قربانعلی زنجانی در بیستوچهار ساعت فقط یکبار در ظهر غذا میخوردند و از مغز گردو زیاد استفاده میکرد و این یکبار را خوب غذا میخورد.
و نیز فرمودند مرحوم آخوند بدنی نیرومند و قوی داشت و هرگز نیازی به طبیب نمییافت و اگر احیاناً جزئی کسالت عارض وی میگشت با امساک در غذا خوردن و اینگونه چیزها خودش را معالجه میکرد.
آخوند سالیان دراز با یک پوستین فرسوده زندگی فرمود و باآنکه همهساله پوستینهای گرانبهای کابلی برایشان میآوردند آنها را میپذیرفت و فیالمجلس به یکی از طلاب میبخشید. چنانچه در یکی از روزهای سرد زمستان خدمتکار اسعدالدوله ذوالفقاری با بقچهای وارد مجلس درس شد و گفت: آقای اسعد الدوله به مشهد مقدس مشرف شده و از طرف حضرتعالی نایبالزیاره بودهاند. اینک بازگشته و عزم شرفیابی دارند و یک پوستین کابلی هم تقدیم حضور شریف کردهاند. آخوند فرمود: متقابلاً از جانب من به او سلام برسان و این پوستین را نیز به دوش آقا سید جعفر بینداز، آقا سید جعفر گفت: آقا آخر پوستین را برای شما آوردهاند، این مرد بزرگوار فرمود: من هم این پوستین را به شما میبخشم، من یک پوستین کهنه دارم کافی است. 1
#آیه_ها_و_آینه_ها (۳۷۱)
صفای باغ هستی، نیک کاریست
چه رونق، باغ بیرنگ و صفا را 2
1. با اقتباس و ویراست از کتاب مردان علم در میدان عمل
2. پروین
@HawzahNews|خبرگزاریحوزه
💠 آیه:
لَن تَنَالُواْ الْبِرَّ حَتَّى تُنفِقُواْ مِمَّا تُحِبُّونَ/ هرگز به نیکی نمیرسید مگر ازآنچه دوست دارید انفاق کنید آل عمران/92
🔹 آینه:
حکایت؛ آیتالله حاج سید عزالدین زنجانی مرقوم داشتهاند که مرحوم آخوند ملا قربانعلی زنجانی در بیستوچهار ساعت فقط یکبار در ظهر غذا میخوردند و از مغز گردو زیاد استفاده میکرد و این یکبار را خوب غذا میخورد.
و نیز فرمودند مرحوم آخوند بدنی نیرومند و قوی داشت و هرگز نیازی به طبیب نمییافت و اگر احیاناً جزئی کسالت عارض وی میگشت با امساک در غذا خوردن و اینگونه چیزها خودش را معالجه میکرد.
آخوند سالیان دراز با یک پوستین فرسوده زندگی فرمود و باآنکه همهساله پوستینهای گرانبهای کابلی برایشان میآوردند آنها را میپذیرفت و فیالمجلس به یکی از طلاب میبخشید. چنانچه در یکی از روزهای سرد زمستان خدمتکار اسعدالدوله ذوالفقاری با بقچهای وارد مجلس درس شد و گفت: آقای اسعد الدوله به مشهد مقدس مشرف شده و از طرف حضرتعالی نایبالزیاره بودهاند. اینک بازگشته و عزم شرفیابی دارند و یک پوستین کابلی هم تقدیم حضور شریف کردهاند. آخوند فرمود: متقابلاً از جانب من به او سلام برسان و این پوستین را نیز به دوش آقا سید جعفر بینداز، آقا سید جعفر گفت: آقا آخر پوستین را برای شما آوردهاند، این مرد بزرگوار فرمود: من هم این پوستین را به شما میبخشم، من یک پوستین کهنه دارم کافی است. 1
#آیه_ها_و_آینه_ها (۳۷۱)
صفای باغ هستی، نیک کاریست
چه رونق، باغ بیرنگ و صفا را 2
1. با اقتباس و ویراست از کتاب مردان علم در میدان عمل
2. پروین
@HawzahNews|خبرگزاریحوزه
❇️ غیبتی که میرزا جواد آقای ملکی را چهل سال به زحمت انداخت
💠 آیه:
فَقُلْ هَل لَّكَ إِلَى أَن تَزَكَّى/ و به او بگو: «آیا میخواهی پاکیزه شوی؟! نازعات/18
🔹آینه:
حکایت؛ مرحوم سید احمد فهری میگوید: یکی از ارکان سیر و سلوک معاتبه و معاقبة است. معاتبة عبارت از آن است که سالک پس از محاسبه اگر مشاهده کرد که گناهی در خلال روز مرتکب شده است و در ادای حق الهی تقصیری کرده، نباید نسبت به آن بیتفاوت باشد که اگر بیتفاوتی از خود نشان دهد، برای بار دیگر ارتکاب گناه در نظر نفس آسانتر میشود و با چند بار تکرار انس با گناه پیدا میکند که دیگر بازگرفتنش مشکل خواهد شد.
بنابراین باید به مجرد مشاهده خلاف از نفس بازخواست کند و با ریاضت نفس، آن گناه را جبران نماید.
ایشان پس از ذکر این مقدمه میگوید از یکی از دوستان شنیدم که گفت: در مجلسی نشسته بودم که در آن مجلس مرحوم حاج میرزا جواد آقای ملکی قدس الله نفسه نیز حضور داشتند. در اثنای جلسه یکی از حضار از فردی غیبت کرد که آن عالم بزرگوار خیلی ناراحت شدند و خطاب به شخص غیبت کننده فرمودند: با این غیبت کردن، چهل سال مرا به زحمت انداختی.
آری چنین است ما آثار شوم گناه را در خود احساس نمیکنیم که اینچنین بیپروا مرتکب آن میشویم.
و از بعضی از بزرگان نقلشده که در محراب خود تازیانهای گذاشته بود که پس از مشاهده تقصیر، نفس خود را با تازیانه تأدیب میکرد.1
#آیه_ها_و_آینه_ها (۳۷۲)
دست از مس وجود چو مردان ره بشوي
تا كيمياي عشق بيابي و زر شوي2
1. با اقتباس و ویراست از کتاب مردان علم در میدان عمل
2. حافظ
@HawahnNews|خبرگزاری حوزه
💠 آیه:
فَقُلْ هَل لَّكَ إِلَى أَن تَزَكَّى/ و به او بگو: «آیا میخواهی پاکیزه شوی؟! نازعات/18
🔹آینه:
حکایت؛ مرحوم سید احمد فهری میگوید: یکی از ارکان سیر و سلوک معاتبه و معاقبة است. معاتبة عبارت از آن است که سالک پس از محاسبه اگر مشاهده کرد که گناهی در خلال روز مرتکب شده است و در ادای حق الهی تقصیری کرده، نباید نسبت به آن بیتفاوت باشد که اگر بیتفاوتی از خود نشان دهد، برای بار دیگر ارتکاب گناه در نظر نفس آسانتر میشود و با چند بار تکرار انس با گناه پیدا میکند که دیگر بازگرفتنش مشکل خواهد شد.
بنابراین باید به مجرد مشاهده خلاف از نفس بازخواست کند و با ریاضت نفس، آن گناه را جبران نماید.
ایشان پس از ذکر این مقدمه میگوید از یکی از دوستان شنیدم که گفت: در مجلسی نشسته بودم که در آن مجلس مرحوم حاج میرزا جواد آقای ملکی قدس الله نفسه نیز حضور داشتند. در اثنای جلسه یکی از حضار از فردی غیبت کرد که آن عالم بزرگوار خیلی ناراحت شدند و خطاب به شخص غیبت کننده فرمودند: با این غیبت کردن، چهل سال مرا به زحمت انداختی.
آری چنین است ما آثار شوم گناه را در خود احساس نمیکنیم که اینچنین بیپروا مرتکب آن میشویم.
و از بعضی از بزرگان نقلشده که در محراب خود تازیانهای گذاشته بود که پس از مشاهده تقصیر، نفس خود را با تازیانه تأدیب میکرد.1
#آیه_ها_و_آینه_ها (۳۷۲)
دست از مس وجود چو مردان ره بشوي
تا كيمياي عشق بيابي و زر شوي2
1. با اقتباس و ویراست از کتاب مردان علم در میدان عمل
2. حافظ
@HawahnNews|خبرگزاری حوزه
❇️ طلاقی که سلطان محمد خدابنده را شیعه کرد
💠 آیه:
جَادِلْهُم بِالَّتِي هِيَ أَحْسَنُ/ با بهترين شيوه با آنان مجادله کن نحل/125
🔹 آینه:
حکایت؛ روزی سلطان محمد خدابنده بر همسر خود خشمگین شد و در یک جمله او را سه طلاقه کرد، ولیکن خیلی زود پشیمان شد؛ لذا علماء اهل سنت را گردآورد و نظر آنها را جهت این مشکل پرسید. آنها گفتند: چاره نیست جز اینکه فرد دیگری با او ازدواج کند و او را طلاق دهد تا پس از آن، شما بتوانید باز او را به زوجیت خود درآورید. سلطان گفت: این کار بر من بسیار گران است، آیا در این مسأله هیچ قول دیگری ندارید؟ گفتند: نه
آنگاه یکی از وزرای سلطان گفت: در شهر حلّه عالمی است که چنین طلاقی را باطل میداند، خوب است سلطان آن عالم را احضار کند و شاید مشکل را حل کند. عالمان سنّی گفتند: علامه حلی، مذهب باطلی دارد و رافضیان افرادی بیخرد و کم عقل هستند و اصلاً در شأن سلطان نیست که چنین مرد سبک سر و بی عقلی را به حضور بپذیرد. سلطان گفت: احضار او بی فائده نیست.
چون علامه حاضر شد، قبل از حضور او، علماء مذاهب چهارگانه اهل سنّت در نزد سلطان حاضر بودند. هنگامی که علامه(ره) وارد مجلس شد، بدون هیچ ترس و واهمهای نعلین خود را به دست گرفت و داخل در جمع شد و با صدای بلند گفت: السلام علیکم و آنگاه یک راست به سمت سلطان رفته و درکنار سلطان نشست. علماء سنی حاضر در مجلس گفتند: آیا ما به شما نگفتیم که شیعیان افرادی سبک سر و بی خرد هستند؟ سلطان گفت: درباره اعمال او از خودش سؤال کنید. آنها به علامه گفتند: چرا سلطان را سجده نکردی و آداب و تشریفات را انجام ندادی؟
علامه(ره) گفت: رسول الله(ص) از هر سلطانی برتر بود و کسی بر او سجده نکرد بلکه فقط به او سلام میدادند و خدای تعالی نیز فرموده:
فَإذا دَخَلْتُمْ بُیُوتاً فَسَلِّموا علی أنفُسِکُمْ تَحِیَّهً مِنْ عِنْدَ اللهِ مُبارَکَهً طَیِّبَهً نور/61
یعنی: پس چون داخل خانهها شدید به یکدیگر سلام کنید، سلام و درودی که نزد خداوند خوش است.
از طرف دیگر به اتفاق ما و شما، سجده برای غیر خدا حرام است. پس از او پرسیدند: چرا جسارت کردی و در کنار سلطان نشستی؟ فرمود: چون جای دیگری برای نشستن موجود نبود و از طرفی سلطان و غیر سلطان با هم مساویاند و لذا جسارتی به محضر سلطان نکردهام.
از علامه پرسیدند: «چرا کفشهای خود را با خود داخل مجلس آوردی؟ هیچ آدم عاقلی در محضر سلطان چنین میکند؟! علامه فرمود: ترسیدم حنفیها آن را بدزدند همانطور که ابوحنیفه نعلین رسول اکرم را دزدید. ناگهان حنفیها برآشفتند و فریاد برآوردند که ابوحنیفه کجا و زمان پیامبر(ص) کجا؟ تولد ابوحنیفه صد سال پس از وفات رسول اکرم(ص) واقع شده است. علامه فرمود: ببخشید، اشتباه کردم، لابد سارق نعلین رسول خدا(ص) شافعی بوده است. این بار شافعیها برآشفتند که شافعی در روز وفات ابوحنیفه به دنیا آمده است و دویست سال پس از رحلت رسول خدا(ص) متولد شده است.
علاّمه گفت: شاید کار مالک بوده است. مالکیها هم مثل حنفیها و شافعیها اعتراض و انکار کردند. علامه فرمود: پس قطعاً سارق، احمد بن حنبل بوده است. حنابله هم به انکار و تکذیب او پرداختند.
در این لحظه علامه(ره) رو به سلطان کرد و فرمود: ای سلطان، دانستی که هیچ یک از رؤسای این مذاهب چهارگانه اهل سنت در زمان حیات رسول الله(ص) و حتی صحابه آن حضرت حاضر نبودهاند، پس برگزیدن ابوحنیفه و مالک و شافعی و احمد بن حنبل بهعنوان مجتهد و رئیس مذهب از بدعتهای ایشان است بهطوری که اگر یکی از خود این علما حاضر در مجلس، افضل و اعلم از این چهارتن باشد، به او اجازه و حق اینکه بر خلاف فتوای یکی از آن چهارتن فتوایی بدهد نمیدهند.
در اینجا سلطان به حالت پرسش از اهل سنّت سؤال کرد: آیا درست است که هیچ یک از رؤسای مذاهب أربعه در زمان رسول خدا و صحابه او نبودهاند؟ علماء عامّه همگی گفتند: آری نبودهاند.
آنگاه علامه(ره) گفت: ولی ما شیعه هستیم و پیروی میکنیم از امیرالمؤمنین(ع) که جان رسول الله(ص) برادر، پسر عمّ و وصیّ اوست. سلطان چون متوجه حقانیّت مذهب علامه(ره) شد از او پرسید: نظر شیعه درباره طلاق صادره از من چیست؟
علامه(ره) فرمود: آیا سلطان طلاق را در سه مجلس و در محضر دو نفر عادل جاری نموده است؟ سلطان گفت: نه
علامه فرمود: در این صورت طلاقی را که سلطان جاری کرده است باطل میباشد، زیرا فاقد شرائط صحّت است.
آنگاه سلطان به دست علامه به مذهب حقّه شیعه، مشرف شد و به خطباء و حاکمان شهرها و سرزمینهای تحت سیطرهاش پیام فرستاد که از این پس با نام ائمه دوازدهگانه علیهم السّلام خطبه بخوانند و به نام ائمه اطهار، سکّه ضرب کنند و نام ایشان را بر دیوار مساجد و مشاهد مشرفه حضرات ائمه(ع) بنگارند.1
#آیه_ها_و_آینه_ها (۳۷۳)؛
1. با اقتباس و ویراست از کتاب داستانهای ما
➖➖➖
@HawzahNews|خبرگزاریحوزه
💠 آیه:
جَادِلْهُم بِالَّتِي هِيَ أَحْسَنُ/ با بهترين شيوه با آنان مجادله کن نحل/125
🔹 آینه:
حکایت؛ روزی سلطان محمد خدابنده بر همسر خود خشمگین شد و در یک جمله او را سه طلاقه کرد، ولیکن خیلی زود پشیمان شد؛ لذا علماء اهل سنت را گردآورد و نظر آنها را جهت این مشکل پرسید. آنها گفتند: چاره نیست جز اینکه فرد دیگری با او ازدواج کند و او را طلاق دهد تا پس از آن، شما بتوانید باز او را به زوجیت خود درآورید. سلطان گفت: این کار بر من بسیار گران است، آیا در این مسأله هیچ قول دیگری ندارید؟ گفتند: نه
آنگاه یکی از وزرای سلطان گفت: در شهر حلّه عالمی است که چنین طلاقی را باطل میداند، خوب است سلطان آن عالم را احضار کند و شاید مشکل را حل کند. عالمان سنّی گفتند: علامه حلی، مذهب باطلی دارد و رافضیان افرادی بیخرد و کم عقل هستند و اصلاً در شأن سلطان نیست که چنین مرد سبک سر و بی عقلی را به حضور بپذیرد. سلطان گفت: احضار او بی فائده نیست.
چون علامه حاضر شد، قبل از حضور او، علماء مذاهب چهارگانه اهل سنّت در نزد سلطان حاضر بودند. هنگامی که علامه(ره) وارد مجلس شد، بدون هیچ ترس و واهمهای نعلین خود را به دست گرفت و داخل در جمع شد و با صدای بلند گفت: السلام علیکم و آنگاه یک راست به سمت سلطان رفته و درکنار سلطان نشست. علماء سنی حاضر در مجلس گفتند: آیا ما به شما نگفتیم که شیعیان افرادی سبک سر و بی خرد هستند؟ سلطان گفت: درباره اعمال او از خودش سؤال کنید. آنها به علامه گفتند: چرا سلطان را سجده نکردی و آداب و تشریفات را انجام ندادی؟
علامه(ره) گفت: رسول الله(ص) از هر سلطانی برتر بود و کسی بر او سجده نکرد بلکه فقط به او سلام میدادند و خدای تعالی نیز فرموده:
فَإذا دَخَلْتُمْ بُیُوتاً فَسَلِّموا علی أنفُسِکُمْ تَحِیَّهً مِنْ عِنْدَ اللهِ مُبارَکَهً طَیِّبَهً نور/61
یعنی: پس چون داخل خانهها شدید به یکدیگر سلام کنید، سلام و درودی که نزد خداوند خوش است.
از طرف دیگر به اتفاق ما و شما، سجده برای غیر خدا حرام است. پس از او پرسیدند: چرا جسارت کردی و در کنار سلطان نشستی؟ فرمود: چون جای دیگری برای نشستن موجود نبود و از طرفی سلطان و غیر سلطان با هم مساویاند و لذا جسارتی به محضر سلطان نکردهام.
از علامه پرسیدند: «چرا کفشهای خود را با خود داخل مجلس آوردی؟ هیچ آدم عاقلی در محضر سلطان چنین میکند؟! علامه فرمود: ترسیدم حنفیها آن را بدزدند همانطور که ابوحنیفه نعلین رسول اکرم را دزدید. ناگهان حنفیها برآشفتند و فریاد برآوردند که ابوحنیفه کجا و زمان پیامبر(ص) کجا؟ تولد ابوحنیفه صد سال پس از وفات رسول اکرم(ص) واقع شده است. علامه فرمود: ببخشید، اشتباه کردم، لابد سارق نعلین رسول خدا(ص) شافعی بوده است. این بار شافعیها برآشفتند که شافعی در روز وفات ابوحنیفه به دنیا آمده است و دویست سال پس از رحلت رسول خدا(ص) متولد شده است.
علاّمه گفت: شاید کار مالک بوده است. مالکیها هم مثل حنفیها و شافعیها اعتراض و انکار کردند. علامه فرمود: پس قطعاً سارق، احمد بن حنبل بوده است. حنابله هم به انکار و تکذیب او پرداختند.
در این لحظه علامه(ره) رو به سلطان کرد و فرمود: ای سلطان، دانستی که هیچ یک از رؤسای این مذاهب چهارگانه اهل سنت در زمان حیات رسول الله(ص) و حتی صحابه آن حضرت حاضر نبودهاند، پس برگزیدن ابوحنیفه و مالک و شافعی و احمد بن حنبل بهعنوان مجتهد و رئیس مذهب از بدعتهای ایشان است بهطوری که اگر یکی از خود این علما حاضر در مجلس، افضل و اعلم از این چهارتن باشد، به او اجازه و حق اینکه بر خلاف فتوای یکی از آن چهارتن فتوایی بدهد نمیدهند.
در اینجا سلطان به حالت پرسش از اهل سنّت سؤال کرد: آیا درست است که هیچ یک از رؤسای مذاهب أربعه در زمان رسول خدا و صحابه او نبودهاند؟ علماء عامّه همگی گفتند: آری نبودهاند.
آنگاه علامه(ره) گفت: ولی ما شیعه هستیم و پیروی میکنیم از امیرالمؤمنین(ع) که جان رسول الله(ص) برادر، پسر عمّ و وصیّ اوست. سلطان چون متوجه حقانیّت مذهب علامه(ره) شد از او پرسید: نظر شیعه درباره طلاق صادره از من چیست؟
علامه(ره) فرمود: آیا سلطان طلاق را در سه مجلس و در محضر دو نفر عادل جاری نموده است؟ سلطان گفت: نه
علامه فرمود: در این صورت طلاقی را که سلطان جاری کرده است باطل میباشد، زیرا فاقد شرائط صحّت است.
آنگاه سلطان به دست علامه به مذهب حقّه شیعه، مشرف شد و به خطباء و حاکمان شهرها و سرزمینهای تحت سیطرهاش پیام فرستاد که از این پس با نام ائمه دوازدهگانه علیهم السّلام خطبه بخوانند و به نام ائمه اطهار، سکّه ضرب کنند و نام ایشان را بر دیوار مساجد و مشاهد مشرفه حضرات ائمه(ع) بنگارند.1
#آیه_ها_و_آینه_ها (۳۷۳)؛
1. با اقتباس و ویراست از کتاب داستانهای ما
➖➖➖
@HawzahNews|خبرگزاریحوزه
❇️ ماجرای تقلید ملاعلی نوری از میرزای قمی
💠 آیه:
فَاسْأَلُواْ أَهْلَ الذِّكْرِ إِن كُنتُمْ لاَ تَعْلَمُونَ/ پس اگر نمیدانید از اهل ذکر (یعنی علما و دانشمندان هر امت) سؤال کنید. نحل/43
🔹 آینه:
حکایت؛ مرحوم آخوند ملاعلی نوری در نامهای به مرحوم میرزای قمی چنین مینویسد: من چندی در خدمت آقا سید حسین قزوینی تحصیل نمودم. عقیده او این بود که در این دوره احتیاط اقرب به سبیل نجات است و ما هم طریق احتیاط را دوست داشتیم تا اینکه در اصفهان خدمت آقا محمد بیدآبادی رسیدیم.
ایشان را همین طریقه، شیوه مرضیه بود، حال نمیدانیم رای مبارک شما چه اقتضا مینماید؟ مرحوم میرزا در جواب نوشتند: چارهای جز تقلید مجتهد حی جامعالشرایط نیست زیرا که احتیاط منجر به عسر و حرج است، علاوه بسا باشد که احتیاط امکان ندارد چون بسمله در نماز اخفات بعضی جهر لازم دانستهاند و بعضی اخفات، اکنون احتیاط چون توان نمود؟ علاوه اهلوعیال چگونه احتیاط کنند و شما هم با ایشان معاشرت دارید؟ پس جناب آخوند رسالهای از میرزا خواست و تا او در حیات بود تقلید او را مینمود و پس از وفات او تقلید مرحوم حجةالاسلام حاج سید محمدباقر (شفتی) میکرد.
آری آخوند ملاعلی نوری با آن مقام علمی تقلید میکند. تو خود حدیث مفصل بخوان از این مجمل. 1
#آیه_ها_و_آینه_ها (۳۷۴)؛
1. با اقتباس و ویراست از کتاب مردان علم در میدان عمل
@HawzahNews|خبرگزاریحوزه
💠 آیه:
فَاسْأَلُواْ أَهْلَ الذِّكْرِ إِن كُنتُمْ لاَ تَعْلَمُونَ/ پس اگر نمیدانید از اهل ذکر (یعنی علما و دانشمندان هر امت) سؤال کنید. نحل/43
🔹 آینه:
حکایت؛ مرحوم آخوند ملاعلی نوری در نامهای به مرحوم میرزای قمی چنین مینویسد: من چندی در خدمت آقا سید حسین قزوینی تحصیل نمودم. عقیده او این بود که در این دوره احتیاط اقرب به سبیل نجات است و ما هم طریق احتیاط را دوست داشتیم تا اینکه در اصفهان خدمت آقا محمد بیدآبادی رسیدیم.
ایشان را همین طریقه، شیوه مرضیه بود، حال نمیدانیم رای مبارک شما چه اقتضا مینماید؟ مرحوم میرزا در جواب نوشتند: چارهای جز تقلید مجتهد حی جامعالشرایط نیست زیرا که احتیاط منجر به عسر و حرج است، علاوه بسا باشد که احتیاط امکان ندارد چون بسمله در نماز اخفات بعضی جهر لازم دانستهاند و بعضی اخفات، اکنون احتیاط چون توان نمود؟ علاوه اهلوعیال چگونه احتیاط کنند و شما هم با ایشان معاشرت دارید؟ پس جناب آخوند رسالهای از میرزا خواست و تا او در حیات بود تقلید او را مینمود و پس از وفات او تقلید مرحوم حجةالاسلام حاج سید محمدباقر (شفتی) میکرد.
آری آخوند ملاعلی نوری با آن مقام علمی تقلید میکند. تو خود حدیث مفصل بخوان از این مجمل. 1
#آیه_ها_و_آینه_ها (۳۷۴)؛
1. با اقتباس و ویراست از کتاب مردان علم در میدان عمل
@HawzahNews|خبرگزاریحوزه
❇️ قناعت شگفتآور مرحوم شیخ انصارى
💠 آیه:
«وَ مَا الْحَيَاةُ الدُّنْيَا إِلَّا مَتَاعُ الْغُرُورِ/ و زندگانى اين جهان جز متاعى فريبنده نيست». حدید/20
🔹 آینه:
حکایت؛ دختر شیخ انصاری نقل کرده است: در ایام کودکی که به مدرسه میرفتم مرسوم بود که بعضی از روزها دانش آموزان ناهار را به مکتب میآوردند و دسته جمعی همه با هم با معلم غذا میخوردیم.
روزی به مادرم گفتم از منزلِ فلانی سینیهای غذا که در آن چند نوع خوراک یافت میشود، میآورند ولی شما برایم نان و قدری تره میفرستید. شیخ کلام مرا شنید و با ناراحتی فرمود: بار بعد نان تنها برای او بفرستید تا نان و تره به دهانش خوش آید.
همچنین آیتالله بهجت روزى در رابطه با قناعت شیخ انصارى فرمود: مادر ماجده و والده مکرّمه شیخ با ایشان زندگى میکرد، روزى شیخ بچه دخترش را تعقیب میکند که با عصا تأدیب کند، بچّه خود را به دامن مادربزرگ میاندازد، مادر شیخ میپرسد: بچه چهکار کرده؟ شیخ میفرماید: نان تازه به او دادهایم اما گریه و لجاجت میکند که خورشت لازم دارد، مگر نان تازه هم خورشت میخواهد؟! 1
#آیه_ها_و_آینه_ها (۳۷۵)؛
1. با اقتباس و ویراست از کتاب برگی از دفتر آفتاب
@HawzahNews| خبرگزاریحوزه
💠 آیه:
«وَ مَا الْحَيَاةُ الدُّنْيَا إِلَّا مَتَاعُ الْغُرُورِ/ و زندگانى اين جهان جز متاعى فريبنده نيست». حدید/20
🔹 آینه:
حکایت؛ دختر شیخ انصاری نقل کرده است: در ایام کودکی که به مدرسه میرفتم مرسوم بود که بعضی از روزها دانش آموزان ناهار را به مکتب میآوردند و دسته جمعی همه با هم با معلم غذا میخوردیم.
روزی به مادرم گفتم از منزلِ فلانی سینیهای غذا که در آن چند نوع خوراک یافت میشود، میآورند ولی شما برایم نان و قدری تره میفرستید. شیخ کلام مرا شنید و با ناراحتی فرمود: بار بعد نان تنها برای او بفرستید تا نان و تره به دهانش خوش آید.
همچنین آیتالله بهجت روزى در رابطه با قناعت شیخ انصارى فرمود: مادر ماجده و والده مکرّمه شیخ با ایشان زندگى میکرد، روزى شیخ بچه دخترش را تعقیب میکند که با عصا تأدیب کند، بچّه خود را به دامن مادربزرگ میاندازد، مادر شیخ میپرسد: بچه چهکار کرده؟ شیخ میفرماید: نان تازه به او دادهایم اما گریه و لجاجت میکند که خورشت لازم دارد، مگر نان تازه هم خورشت میخواهد؟! 1
#آیه_ها_و_آینه_ها (۳۷۵)؛
1. با اقتباس و ویراست از کتاب برگی از دفتر آفتاب
@HawzahNews| خبرگزاریحوزه
❇️ جواهری که برای آن ۳۲ سال تلاش شبانهروزی صورت گرفت!
💠 آیه:
وَ یَزِیدُ اللَّهُ الَّذِینَ اهْتَدَوْاْ هُدًى وَ الْبَاقِیَاتُ الصَّالِحَاتُ خَیرْ عِندَ رَبِّکَ ثَوَابًا وَ خَیرْ مَّرَدًّا مریم/76
کسانی که در راه هدایت گام نهادند، خداوند بر هدایتشان میافزاید و آثار شایستهای که (از انسان) باقی میماند، ثوابش در پیشگاه پروردگارت بهتر و عاقبتش خوبتر است!
🔹آینه:
حکایت؛ شیخ محمدحسن نجفی، صاحب کتاب بیهمتای «جواهر الکلام» یکی از فقیهان تأثیرگذار است که در 25 سالگی نگارش این کتاب را در شرح کتاب شرایع الاسلام محقق حلی آغاز کرد. این دائرهالمعارف فقه شیعه ثمره 32 سال تلاش شبانهروزی ایشان، اینک معتبرترین متن درسی در عالیترین سطح دروس حوزههای علمیه شیعه، یعنی درس خارج فقه است.
علامه سید محسن امین درباره این کتاب مینویسد: در فقه اسلام کتابی به همتایی جواهر الکلام نیست. شیخ انصاری نیز فرمود: برای مجتهدی که بخواهد احکام الهی را استنباط کند، کافی است کتابهای جواهر و وسائل الشیعه را در اختیار داشته باشد، کمتر اتفاق میافتد که به کتابی از پیشینیان نیازمند شود.
صاحب جواهر تا آخرین لحظات عمر به تألیف مشغول بود و در سختیها و همتی که این عالم گرانقدر در تألیف این کتاب ارزشمند، بر آن فائق آمد، همین بس است که مرحوم صاحب جواهر حتی در شب وفات فرزندش و در کنار نعش جوان ازدسترفتهاش، پس از خواندن مقداری قرآن به مطالعه و نوشتن کتاب جواهر پرداخت و نوشت، ثواب این چند صفحه کتاب را هدیه به روح پسرم کردم تا اینچنین باقیات و صالحات گرانبهایی برای خود باقی بگذارد. 1
#آیه_ها_و_آینه_ها (۳۷۶)؛
1. با اقتباس و ویراست از پایگاه اطلاعرسانی حوزه
@HawzahNews|خبرگزاریحوزه
💠 آیه:
وَ یَزِیدُ اللَّهُ الَّذِینَ اهْتَدَوْاْ هُدًى وَ الْبَاقِیَاتُ الصَّالِحَاتُ خَیرْ عِندَ رَبِّکَ ثَوَابًا وَ خَیرْ مَّرَدًّا مریم/76
کسانی که در راه هدایت گام نهادند، خداوند بر هدایتشان میافزاید و آثار شایستهای که (از انسان) باقی میماند، ثوابش در پیشگاه پروردگارت بهتر و عاقبتش خوبتر است!
🔹آینه:
حکایت؛ شیخ محمدحسن نجفی، صاحب کتاب بیهمتای «جواهر الکلام» یکی از فقیهان تأثیرگذار است که در 25 سالگی نگارش این کتاب را در شرح کتاب شرایع الاسلام محقق حلی آغاز کرد. این دائرهالمعارف فقه شیعه ثمره 32 سال تلاش شبانهروزی ایشان، اینک معتبرترین متن درسی در عالیترین سطح دروس حوزههای علمیه شیعه، یعنی درس خارج فقه است.
علامه سید محسن امین درباره این کتاب مینویسد: در فقه اسلام کتابی به همتایی جواهر الکلام نیست. شیخ انصاری نیز فرمود: برای مجتهدی که بخواهد احکام الهی را استنباط کند، کافی است کتابهای جواهر و وسائل الشیعه را در اختیار داشته باشد، کمتر اتفاق میافتد که به کتابی از پیشینیان نیازمند شود.
صاحب جواهر تا آخرین لحظات عمر به تألیف مشغول بود و در سختیها و همتی که این عالم گرانقدر در تألیف این کتاب ارزشمند، بر آن فائق آمد، همین بس است که مرحوم صاحب جواهر حتی در شب وفات فرزندش و در کنار نعش جوان ازدسترفتهاش، پس از خواندن مقداری قرآن به مطالعه و نوشتن کتاب جواهر پرداخت و نوشت، ثواب این چند صفحه کتاب را هدیه به روح پسرم کردم تا اینچنین باقیات و صالحات گرانبهایی برای خود باقی بگذارد. 1
#آیه_ها_و_آینه_ها (۳۷۶)؛
1. با اقتباس و ویراست از پایگاه اطلاعرسانی حوزه
@HawzahNews|خبرگزاریحوزه