کانال علامه جعفری
🔰 #خاطرات 11 🌿وقتی کوچک بودم 🍀🍀🍀🍀🍀 @AllaMeJafaRi
🔰 #خاطرات 11
🌿وقتی کوچک بودم
💎شهريور سال 1376 بود كه در كنكور دانشگاه در رشته اى كه علاقه داشتم، قبول نشدم و خيلى آزرده دل و ناراحت بودم.
فرداى آن روز، وقتى پدر بزرگ برای دید و بازدید به منزل ما تشريف آوردند، من از ناراحتى و خجالت از اتاق خودم بيرون نيامدم. پس از مدتى احساس شرم كردم كه چرا از اتاق بيرون نيامده ام تا به ايشان سلام كنم. بعد از چند دقيقه طاقت نياوردم و خدمت ايشان رسيدم. ايشان وقتى چهره غمگين مرا ديد، مرا آرام كرد و گفت: دخترم! من وقتى كوچك بودم، مادرم را از دست دادم و بزرگتر كه شدم، پدرم را، و نمى دانستم خداوند چه چيزى براى من مقدر كرده است! خداوند خودش بهتر مى داند كه چه كار مى كند. سپس گفتند: تو اصلاً نبايد ناراحت باشى؛ شايد خداوند بهتر از رشته اى كه به آن علاقه داشته اى، به تو عطا کند. با اين حرفهاى زيبا و صادقانه، آرام شدم و همه غمها و غصه هايم را فراموش كردم.
یکی از نوه های علامه جعفری
🍀🍀🍀🍀🍀
@AllaMeJafaRi
🌿وقتی کوچک بودم
💎شهريور سال 1376 بود كه در كنكور دانشگاه در رشته اى كه علاقه داشتم، قبول نشدم و خيلى آزرده دل و ناراحت بودم.
فرداى آن روز، وقتى پدر بزرگ برای دید و بازدید به منزل ما تشريف آوردند، من از ناراحتى و خجالت از اتاق خودم بيرون نيامدم. پس از مدتى احساس شرم كردم كه چرا از اتاق بيرون نيامده ام تا به ايشان سلام كنم. بعد از چند دقيقه طاقت نياوردم و خدمت ايشان رسيدم. ايشان وقتى چهره غمگين مرا ديد، مرا آرام كرد و گفت: دخترم! من وقتى كوچك بودم، مادرم را از دست دادم و بزرگتر كه شدم، پدرم را، و نمى دانستم خداوند چه چيزى براى من مقدر كرده است! خداوند خودش بهتر مى داند كه چه كار مى كند. سپس گفتند: تو اصلاً نبايد ناراحت باشى؛ شايد خداوند بهتر از رشته اى كه به آن علاقه داشته اى، به تو عطا کند. با اين حرفهاى زيبا و صادقانه، آرام شدم و همه غمها و غصه هايم را فراموش كردم.
یکی از نوه های علامه جعفری
🍀🍀🍀🍀🍀
@AllaMeJafaRi