تو #نیکی می کن و در دجله انداز
که ایزد در بیابانت دهد باز (سعدی)
یکم شهریور ماه سالروز ولادت بزرگ دانشمند و طبیب برجسته نامدار ایرانی ابوعلی سینا و #روز_پزشک بر تمامی طبیبان فرزانه و جامعه پزشکی تلاشگر ایران اسلامی #خجسته باد.
💐💐💐💐💐💐💐
پسر فقیری که از راه فروش خرده ریز در محلات شهر، خرج تحصیل خود را بدست می آورد یک روز به شدت دچار تنگدستی شد. او فقط یک سکه ناقابل در جیب داشت. در حالی که به سختی گرسنه بود ، تصمیم گرفت از خانه ای تقاضای غذا کند.
دختر جوانی در را به رویش گشود، دستپاچه شد و به جای غذا یک لیوان آب خواست. دختر جوان احساس کرد که او بسیار گرسنه است. برایش یک لیوان شیر آورد. پسرک شیر را سر کشیده و آهسته گفت: چقدر باید به شما بپردازم؟
دختر جوان گفت: هیچ. مادرمان به ما یاد داده در قبال #کار_نیکی که برای دیگران انجام می دهیم چیزی دریافت نکنیم. پسرک در مقابل، از صمیم قلب تشکر کرد.
پس از این برخورد، نه تنها از نظر جسمی خود را قویتر حس می کرد، بلکه #ایمانش به #خداوند و #انسانهای_نیکوکار نیز بیشتر شد. تا پیش از این او آماده شده بود دست از تحصیل بکشد.
سالها بعد... زن جوانی به بیماری مهلکی گرفتار شد. پزشکان از درمان وی عاجز شدند، او به شهر بزرگتری منتقل شد. یکی از پزشکان متخصص و متبحر را برای مشاوره پزشکی در مورد وضعیت این زن فراخوانده شد. وقتی او نام شهری که زن جوان از آنجا آمده بود را شنید، برق عجیبی در چشمانش نمایان شد. او بلافاصله بیمار را شناخت. وی مصمم به اتاقش بازگشت و با خود عهد کرد هر چه در توان دارد، برای نجات زندگی بیمار بکار گیرد. مبارزه آنها بعد از کشمکش طولانی با بیماری به پیروزی رسید. روز ترخیص بیمار فرا رسید. زن با ترس و لرز صورتحساب را نگاه کرد، او اطمینان داشت تا پایان عمر باید برای پرداخت صورتحساب کار کند، نگاهی به صورتحساب انداخت.
جمله ای به چشمش خورد: همه مخارج با یک لیوان شیر پرداخته شده است. زن بیمار مات و مبهوت مانده بود، به یاد آنروز افتاد. پسرکی برای یک لیوان آب در خانه را به صدا در آورده بود و او در عوض برایش یک لیوان شیر آورد. اشک از چشمان زن سرازیر شد.
گفت : خدایا شکر... خدایا شکر که عشق تو در قلبها و دستهای انسانها جریان دارد.
ف.کریم خیالی
@yekanatyurdi2
یکانات یوردی
که ایزد در بیابانت دهد باز (سعدی)
یکم شهریور ماه سالروز ولادت بزرگ دانشمند و طبیب برجسته نامدار ایرانی ابوعلی سینا و #روز_پزشک بر تمامی طبیبان فرزانه و جامعه پزشکی تلاشگر ایران اسلامی #خجسته باد.
💐💐💐💐💐💐💐
پسر فقیری که از راه فروش خرده ریز در محلات شهر، خرج تحصیل خود را بدست می آورد یک روز به شدت دچار تنگدستی شد. او فقط یک سکه ناقابل در جیب داشت. در حالی که به سختی گرسنه بود ، تصمیم گرفت از خانه ای تقاضای غذا کند.
دختر جوانی در را به رویش گشود، دستپاچه شد و به جای غذا یک لیوان آب خواست. دختر جوان احساس کرد که او بسیار گرسنه است. برایش یک لیوان شیر آورد. پسرک شیر را سر کشیده و آهسته گفت: چقدر باید به شما بپردازم؟
دختر جوان گفت: هیچ. مادرمان به ما یاد داده در قبال #کار_نیکی که برای دیگران انجام می دهیم چیزی دریافت نکنیم. پسرک در مقابل، از صمیم قلب تشکر کرد.
پس از این برخورد، نه تنها از نظر جسمی خود را قویتر حس می کرد، بلکه #ایمانش به #خداوند و #انسانهای_نیکوکار نیز بیشتر شد. تا پیش از این او آماده شده بود دست از تحصیل بکشد.
سالها بعد... زن جوانی به بیماری مهلکی گرفتار شد. پزشکان از درمان وی عاجز شدند، او به شهر بزرگتری منتقل شد. یکی از پزشکان متخصص و متبحر را برای مشاوره پزشکی در مورد وضعیت این زن فراخوانده شد. وقتی او نام شهری که زن جوان از آنجا آمده بود را شنید، برق عجیبی در چشمانش نمایان شد. او بلافاصله بیمار را شناخت. وی مصمم به اتاقش بازگشت و با خود عهد کرد هر چه در توان دارد، برای نجات زندگی بیمار بکار گیرد. مبارزه آنها بعد از کشمکش طولانی با بیماری به پیروزی رسید. روز ترخیص بیمار فرا رسید. زن با ترس و لرز صورتحساب را نگاه کرد، او اطمینان داشت تا پایان عمر باید برای پرداخت صورتحساب کار کند، نگاهی به صورتحساب انداخت.
جمله ای به چشمش خورد: همه مخارج با یک لیوان شیر پرداخته شده است. زن بیمار مات و مبهوت مانده بود، به یاد آنروز افتاد. پسرکی برای یک لیوان آب در خانه را به صدا در آورده بود و او در عوض برایش یک لیوان شیر آورد. اشک از چشمان زن سرازیر شد.
گفت : خدایا شکر... خدایا شکر که عشق تو در قلبها و دستهای انسانها جریان دارد.
ف.کریم خیالی
@yekanatyurdi2
یکانات یوردی