مالک ((برند)) خود باشید.
>تفاوت بین کسب و کار و برند<
برندینگ یک مفهوم پر ابهام است. اگر از 10 نفر بپرسید که برند چیست مطمئنا 10 جواب متفاوت خواهید شنید. در ویکی پدیا برند اینگونه تعریف شده است: یک نام، عبارت، طرح، سمبل یا هر نشانه ای که محصول یک فروشنده را از محصولات سایر فروشندگان متمایز می کند. این تعریف خیلی گیراست ولی باید بدانید که برای برند بودن باید واقعا متفاوت باشید.
بعضی مدیران برندها، برند را اینگونه تعریف کرده اند: “آنچه که به ذهن مخاطبان تان خطور می کند وقتی نام برند شما را می شنوند” به عبارت دیگر برند شما ، اعتبار و شهرت شماست.
بعضی افراد که در مورد برند ساده انگاری می کنند فکر می کنند که اگر یک کسب وکار به صورت مدوام بتواند محصولاتی با کیفیت بالا تولید وعرضه کند یک برند است. آنها به شرکت هایی مثل استارباکس، کوکا کولا و اپل اشاره می کنند و بیان می کنند که علت جایگاه فعلی این شرکت ها عرضه محصولاتی با بهترین کیفیت به بازار در سالهای اخیر است.
اگر فقط به ظاهر موضوع نگاه کنیم این سخن درست است چرا که وقتی کوکا کولا نوشابه کوک جدید خود را در سال ۱۹۸۰ ارائه کرد بسیاری از مشتریان طعم آن را دوست نداشتند و در نتیجه شهرت برند کوکا کولا آسیب دید.
همچنین وقتی هووارد شولتز در سال ۲۰۰۸ حدود ۷۰۰۰ شعبه استارباکس را به طور موقت در آمریکا تعطیل کرد به این خاطر بود که احساس کرده بود هنر سرو قهوه اسپرسو در آنها از بین رفته است و نیاز است که دوباره آن را احیا کند.
کیفیت هم مانند تفاوت و شهرت یک لازمه بنیادی برای یک برند است اما همه این ها یک سری ویژگی های عملکردی برای برند هستند. ولی باید این را هم در نظر داشته باشیم که شرکت ها و کسب و کارهای خیلی زیادی وجود دارند که محصولاتی با کیفیت بالا ارائه می کنند ولی به هیچ وجه نمی توان آنها را برند نامید.
در اینجاست که می توان دوباره سوال اصلی را مطرح کرد که واقعا تفاوت برند و کسب و کار در چیست؟
جواب این است:
یک کسب وکار وقتی می تواند برند شود که بالاتر از هم ردیف های خودش ظاهرشود. یک برند یک ارزش اصلی یا یک فلسفه منحصر به فردی را برای خودش انتخاب می کند و آن را در هر کار جزئی کوچکی که انجام می دهد تزریق می کند.
شاید نام لگو را شنیده باشید .لگو یک شرکت تولید کننده اسباب بازی است و شهرت خود را بر روی “قدرت تصور وخلاقیت کودکان” بنا نهاده است و به خوبی توانسته فرا تر از هم قطار های خودش گام بردارد و با ساخت هوشمندانه قطعات کوچک ساختمان سازی به یکی از منحصر به فردترین برند های حال حاضر دنیا تبدیل شده است و از این طریق با توسعه خطوط کاری خود به صنایعی مثل کفش، فیلم، بازی، رباتیک ، پارک و فیلم های سینمایی بلند گام گذاشته است.
کوکاکولا که چیزی جز آب کربناتیزه شده و یک فرمول مخصوص از دانه های شربت با فراکتوز بالا نیست تبدیل به مترادف عبارت ” لحظه غیر منتظره شادی” شده است.
این ایده ساده ولی قدرتمند باعث شده است که کوکاکولا ماءالشعیر کوک شیرین و پر از کف خود را ماورای آنچه که فقط هست ببرد و آن را تبدیل به یک نمادی کند که افراد ارتباطی عمیق با آن برقرار می کنند.
چیپتلو که یک رستوران مکزیکی است با تمرکز بر روی زمین های زراعی خانوادگی، تامین منابع محلی و رفتار اخلاقی با حیوانات تبدیل به برندی شده که فراتر از یک رستوران عادی است.
پس هر موقع که خواستید بدانید که شما صاحب یک برند هستید یا فقط یک کسب و کار یک سوال اساسی از خودتان بپرسید: “من چه چیزی واقعا می فروشم؟” اگر جواب شما چیزی فراتر از جواب رقبا و هم ردیف هایتان بود احتمالاً در حال ایجاد یک برند قوی هستید.
>تفاوت بین کسب و کار و برند<
برندینگ یک مفهوم پر ابهام است. اگر از 10 نفر بپرسید که برند چیست مطمئنا 10 جواب متفاوت خواهید شنید. در ویکی پدیا برند اینگونه تعریف شده است: یک نام، عبارت، طرح، سمبل یا هر نشانه ای که محصول یک فروشنده را از محصولات سایر فروشندگان متمایز می کند. این تعریف خیلی گیراست ولی باید بدانید که برای برند بودن باید واقعا متفاوت باشید.
بعضی مدیران برندها، برند را اینگونه تعریف کرده اند: “آنچه که به ذهن مخاطبان تان خطور می کند وقتی نام برند شما را می شنوند” به عبارت دیگر برند شما ، اعتبار و شهرت شماست.
بعضی افراد که در مورد برند ساده انگاری می کنند فکر می کنند که اگر یک کسب وکار به صورت مدوام بتواند محصولاتی با کیفیت بالا تولید وعرضه کند یک برند است. آنها به شرکت هایی مثل استارباکس، کوکا کولا و اپل اشاره می کنند و بیان می کنند که علت جایگاه فعلی این شرکت ها عرضه محصولاتی با بهترین کیفیت به بازار در سالهای اخیر است.
اگر فقط به ظاهر موضوع نگاه کنیم این سخن درست است چرا که وقتی کوکا کولا نوشابه کوک جدید خود را در سال ۱۹۸۰ ارائه کرد بسیاری از مشتریان طعم آن را دوست نداشتند و در نتیجه شهرت برند کوکا کولا آسیب دید.
همچنین وقتی هووارد شولتز در سال ۲۰۰۸ حدود ۷۰۰۰ شعبه استارباکس را به طور موقت در آمریکا تعطیل کرد به این خاطر بود که احساس کرده بود هنر سرو قهوه اسپرسو در آنها از بین رفته است و نیاز است که دوباره آن را احیا کند.
کیفیت هم مانند تفاوت و شهرت یک لازمه بنیادی برای یک برند است اما همه این ها یک سری ویژگی های عملکردی برای برند هستند. ولی باید این را هم در نظر داشته باشیم که شرکت ها و کسب و کارهای خیلی زیادی وجود دارند که محصولاتی با کیفیت بالا ارائه می کنند ولی به هیچ وجه نمی توان آنها را برند نامید.
در اینجاست که می توان دوباره سوال اصلی را مطرح کرد که واقعا تفاوت برند و کسب و کار در چیست؟
جواب این است:
یک کسب وکار وقتی می تواند برند شود که بالاتر از هم ردیف های خودش ظاهرشود. یک برند یک ارزش اصلی یا یک فلسفه منحصر به فردی را برای خودش انتخاب می کند و آن را در هر کار جزئی کوچکی که انجام می دهد تزریق می کند.
شاید نام لگو را شنیده باشید .لگو یک شرکت تولید کننده اسباب بازی است و شهرت خود را بر روی “قدرت تصور وخلاقیت کودکان” بنا نهاده است و به خوبی توانسته فرا تر از هم قطار های خودش گام بردارد و با ساخت هوشمندانه قطعات کوچک ساختمان سازی به یکی از منحصر به فردترین برند های حال حاضر دنیا تبدیل شده است و از این طریق با توسعه خطوط کاری خود به صنایعی مثل کفش، فیلم، بازی، رباتیک ، پارک و فیلم های سینمایی بلند گام گذاشته است.
کوکاکولا که چیزی جز آب کربناتیزه شده و یک فرمول مخصوص از دانه های شربت با فراکتوز بالا نیست تبدیل به مترادف عبارت ” لحظه غیر منتظره شادی” شده است.
این ایده ساده ولی قدرتمند باعث شده است که کوکاکولا ماءالشعیر کوک شیرین و پر از کف خود را ماورای آنچه که فقط هست ببرد و آن را تبدیل به یک نمادی کند که افراد ارتباطی عمیق با آن برقرار می کنند.
چیپتلو که یک رستوران مکزیکی است با تمرکز بر روی زمین های زراعی خانوادگی، تامین منابع محلی و رفتار اخلاقی با حیوانات تبدیل به برندی شده که فراتر از یک رستوران عادی است.
پس هر موقع که خواستید بدانید که شما صاحب یک برند هستید یا فقط یک کسب و کار یک سوال اساسی از خودتان بپرسید: “من چه چیزی واقعا می فروشم؟” اگر جواب شما چیزی فراتر از جواب رقبا و هم ردیف هایتان بود احتمالاً در حال ایجاد یک برند قوی هستید.