عباس وریج کاظمی
4.21K subscribers
406 photos
74 videos
209 files
428 links
عباس کاظمی هستم پژوهشگر حوزهٔ مطالعات فرهنگی. می‌توانید با لینک زیر با من در تماس باشید
@Abbasvarijkazemi
Download Telegram
«حاشیه با تشدید»
نگاهی به فیلم «مغزهای کوچک زنگ زده»
بهارک محمودی

https://tttttt.me/culturalstudies_usc
تشدید در ادبیات فارسی بر سر حروفی قرار می‌گیرد که قرار است صدایشان در یک کلمه بیش از سایر حروف شنیده شود. چنین تشدیدی در فیلم «مغزهای کوچک زنگ‌زده» نیز بر سر مفهوم «حاشیه» گذاشته می‌شود. مضمونی که در این فیلم چنان پر رنگ جلوه می‌کند که گویی قرار است با بلندترین شدت ممکن صدایش در فیلم شنیده شود. فیلمی که اتفاقاً با تصویری سهمگین از شورش خونین جمعی آغاز می‌شود که هر چند در حال نه فقط فریاد که عربده زدن به تصویر درآمده‌اند، اما صدایشان شنیده نمی‌شود. صدایی که در واقع قطع شده است و گویی که قرار نیست شنیده شود. اتفاقاً همینجا، لحظه ورود مطالعات فرهنگی است. جایی که قرار است حاشیه نشینان در متن تصویر قرار گیرند و سر و صدای بی صدایان گوش جهان را کَر کند.
بر خلاف رویکرد معمولِ سینمای ایران در تصویر حاشیه نشینی که حاشیه را در همنشینی و در واقع تقابل با متن به نمایش درمی‌آورد، این بار حاشیه هویتی مستقل دارد. مرکزیت تهران نه تنها تصویری در این فیلم ندارد که اصولاً شهر با حاشیه است که تعریف می‌شود. حاشیه‌ای که کاری به مرکز ندارد، خود متنی مستقل و خود بسنده است. فرزندانش در همین حاشیه کار می‌کنند، تفریح می‌کنند، می‌جنگند و آرزوی ازدواج می‌کنند. این حاشیه چنان قائم به ذات است و اتفاقاً چنان قدرت گرفته است که اگر قرار به شورشی باشد نیز نه علیه متن که علیه خودش صورت می‌پذیرد . نکته اینجاست که هرچند او به جنگ متن نمی‌آید اما توان این را دارد که در مقابله با آن از خود دفاع کند. آری حاشیه‌ای که صدای عربده‌هایش در ابتدای فیلم خفه می‌شود، با بربریتی که هیچ نشانی از تمدن و آداب شهرنشینی در آن دیده نمی‌شود، قدرتی ترسناک گرفته است. خانواده در «مغزهای کوچک زنگ زده» نهادی تصادفی است که نه با پیوندهای خونی و قبیله‌ای که با سرپناه و ارتزاق معنا می‌یابد. از این روست که با قطع ریشه ارتزاق و از میان رفتن سرپناه، خانواده نیز رنگ باخته و نه فقط در و دیوار که معنایش از درون متلاشی می‌شود. اینجا خانواده نه تنها پشت و پناه نیست که تهدید است و ارعاب. از سویی دیگر، مفهوم آموزش ، آنچه به شکل معمول در اذهان عموم وجود دارد نه با پرورش فکر و ذهن؛ همچنان که از عنوان فیلم برمی‌آید، که با پرورش کینه است که معنا می‌یابد. کینه‌ای که هر چند در تمامی کنش‌های برادر کوچک‌تر خانواده از چاقو کشی، زخم خوردن و بریدن موی خواهر گرفته تا اسلحه کشیدن و قتل، عملی می‌شود اما در نگاه پایانی او به مثلاً برادری که با همدستی با متن، روز و روزگار حاشیه را سیاه کرده است، شکلی ترسناک پیدا می‌کند. نگاه خیره و در خود فرو رفتة او نه به برادر، که به متن و مرکزی است که به قلمرو حاشیه، حمله و آن را به زعم خود فتح کرده است. نگاهی که هر چند پایان بخش فیلم به شمار می‌رود اما چنان خشمی را نوید می‌دهد که گویی این داستان همچنان ادامه خواهد داشت.

پ.ن: نسخه کامل این مطلب در کتابچه ای با عنوان "جستارهایی درباره سی و ششمین جشنواره فیلم فجر" به همت مدرسه ملی سینما به چاپ خواهد رسید.

#بهارک_محمودی
#فیلم_نگاه

به کانال مطالعات فرهنگی ایرانی بپیوندید : https://tttttt.me/culturalstudies_usc
Audio
💐این سخنرانی به هاله لاجوردی تقدیم شده است
سخنرانی بهارک محمودی
تاریخ ۵ بهمن ۱۴۰
💧سخنرانی تاملی در باب بازنمایی فرودستی در سینمای ایران، به بهانه فیلم مغزهای کوچک زنگ زده
💧مکان :اصفهان
💧زمان شنیدن: ۲۰ دقیقه
🗣لطفا در صورت فوروارد لینک را حذف نکنید

https://tttttt.me/baharak_mahmoodi
کانال بهارک محمودی

#نقد_فیلم #فرودستی #فیلم #سینما #بهارک_محمودی
2