[ تكسشنـــ ]
194 subscribers
1.73K photos
45 videos
12 files
4 links
Grab your coat, leave a note, and run away with me..
Download Telegram
دور بودن سخته
و مانع دوست داشتن نیست.
اما وقتی که من اشک میریزم
تو هم صورتت رو پاک میکنی ؟
ریلکه در نامه‌ای به معشوقه‌اش نوشته:
“سال‌ها بعد، روزی آن‌چه را که برای من هستی به‌طور کامل درک خواهی کرد؛ یا آن‌چه را که چشمه‌کوه است برای کسی که دارد از تشنگی‌ می‌میرد.
اگر کسی که زندگی‌اش نجات داده می‌شود به‌اندازه‌ی کافی سپاسگزار و‌ منصف باشد، به‌سادگی از زلالی آن آب نمی‌نوشد تا دوباره قوت خود را بازبیابد و به راه خود ادامه دهد. نه: در پناهش کلبه‌ای می‌سازد، آن‌قدر نزدیک به آن که می‌تواند آوازهایش را بشنود، در چمن‌زار پر گل می‌ماند تا چشم‌هایش خسته شوند و قلبش سرشار از برکت و شفافیت شود. من کلبه‌ای می‌سازم و— می‌مانم. “

باید با ترس هم همین‌کار رو کرد. ترس، نقطه‌ی مقابل آفرینش آزادانه قرار می‌گیره. در حضور ترس، چیزی خلق نمی‌شه و آفرینشی صورت نمی‌گیره. ترس و آفرینش، باهم، در یک‌جا نمی‌تونن قرار بگیرن. باید در پناه ترس، کلبه ساخت. و انقدر بهش نزدیک شد که بشه آوازهاش رو شنید. که بشه «حساب‌وکتاب نکرد و نشمرد؛ همچون درختی که برای جاری‌ شدن شیره‌اش عجله‌ای‌ ندارد و در طوفان‌های بهاری به‌آسودگی می‌ایستد، رشد کرد و کامل شد؛ بی‌ترس از این‌که تابستانی در راه نباشد. تابستان خواهد رسید؛ اما فقط برای کسانی که صبور هستند، و به‌سادگی در آرامش بی‌پایان خود قرار دارند؛ گویی ابدیت در برابر آن‌ها ایستاده است. »
فک کنم اینو فراموش کردی وایلت مارکی
درون تو
هزاران ظرفیت هست.

-جایی که عاشق بودیم
صدایش در گوشم است.
از خیابان میگذرم اما این بار
دستی نیست که من را نگه دارد.

-ادام سیلورا
از همون روزهایی که برف میومد مدام و صبح‌ها هوا تیره و گرفته بود یا روشن و بدون آفتاب بود،
دلم برات تنگ شده.
(و من میخوام دنیا از بین بره ولی یک جا باشیم)
Audio
ندونسته..
@Textion
Forwarded from [ تكسشنـــ ] (roham rostami)
To shologhi hes kardi tanhay mano yadet biyad
بعضی وقتا تنها ادامه‌ی دعوا
بغل کردن اون ادمه
و‌ نگاه کردن توی چشماش.
اما ما،
پشت این صفحه های نورانی
به دام افتادیم.
به شانه‌ام تکیه کن.
از ردِّ تماسِ بدن‌هایمان باهم،
جنگلی سبز خواهد شد.
درخت‌ها خواهند رویید.
غنچه‌ها شکوفه خواهند زد.
با من حرف بزن.
Zamin Gerde
Sogand
#🅽🅴🆆 ѕσиg 🎧💜
#єиʝσу 🎶
| @Textion |
بدون مرز با من باش،
اگر چه دیگه وقتی نیست.
نبینم این دم رفتن،
تو چشمات قصه میشینه
همه اشکات‌و میبوسم،
میدونم قسمتم اینه.
دوست دارم خونه‌ت باشم
وقتی با منی،
بدونی خونه‌ای.
وقتی ازم دوری،
منتظر برگشتن به خونه باشی.
با سایه‌ت توی اتاقم می‌رقصم،
توی تختم با یاد نبودت میخوابم،
دست هامو در فضا مچاله میکنم،
با غم به چمن جلوی خونه‌م لبخند میزنم،
بند کفش های کثیفم رو نمیبندم،
تا وقتی من رو ببینی و بهم یادآوری کنی.
بازتاب جاهای خالیت توی نگاهم داره کورم میکنه!