Speak English like an American
245 subscribers
26 photos
37 videos
63 links
Download Telegram
Surf the webاینترنت گردیGo onlineانلاین شدنBrowse a websiteوب گردیDownload a fileدانلود کردن فایلUpload a fileاپلود فایلOnline shoppingخرید انلاین Online bankingبانکداری انلاینWiFi connectionاتصال وای فایInternet browserمرورگر وبCybersecurity measuresاقدامات امنیتی سایبریOnline privacyحریم خصوصی انلاینWeb developmentتوسعه وب سایتWebsite trafficترافیک وبسایتOnline forumانجمن انلاینWebinar / webcastسمینار انلاینOnline courseدوره انلاینSubscribe to a newsletterعضویت در خبرنامهInternet service provider (ISP)ارائه دهنده خدمات اینترنتOnline advertisementتبلیغات انلاینAccess a websiteدسترسی به وب سایت Internet connectivityاتصال به اینترنتOnline surveyنظرسنجی انلاینOnline streamingپخش انلاینInternet censorshipسانسور اینترنتیOnline marketplaceبستر خرید و فروش انلاین
هرگاه حرف تعریف the قبل از صفتی که مربوط به انسان است بیاید، آن صفت را به اسم جمع تبدیل میکند;;weak ضعیفthe weak ضعفاstrong قویthe strong قدرتمندانYoung جوانthe young جوانانPoor فقیرthe poor فقراrich ثروتمند the rich ثروتمندان
Education Hit the booksخرخونی کردن Ace an examعملکرد فوق العاده در ازمونPass with flying colorsپاس شدن به اسانیTake notesیادداشت برداری کردنGroup studyمطالعه گروهیLearn the ropesراه و چاه رو یاد گرفتنTeacher;s petنور چشمی معلمMajor in (a subject)تحصیل کردن در یک رشتهMinor in (a subject)رشته دوم یا رشته فرعیDistance learning اموزش از راه دور Academic achievement پیشرفت تحصیلی Critical thinkingتفکر انتقادیExtra creditامتیاز اضافه Study abroadتحصیل در خارج از کشورScholarship applicationدرخواست بورسیه تحصیلی Graduate with honorsفارغ التحصیلی با دستاورد بالا Study materialsمنابع مطالعاتیOpen-book examامتحان کتاب بازStudent loanوام دانشجوییEducational institutionموسسه اموزشی
#ریشه_شناسی_کلمات 🔷 کلمه Vert/Vers به معنی Turn (برگشتن، دورزدن) Versatile: VERS + atile: منعطف، قادر برای تغییر کردن از حالتی به حالت دیگر Version: VERS + ion: نسخه، نسخه تغییر کرده Versus: روبرو، در مقابل Adverse: Ad + VERSe مضر، ضد Controversial: Contro (against) + VERS + ial: مباحثه برانگیز Advertise: Ad + VERT + ise: تبلیغ، توجه را به سمتی برگردوندن Reverse: Re + VERSE: به سمت عقب برگشتن Invert: In + VERT: معکوس کردن Vertigo: VERT + igo: گیج زدن، درسرچرخیدن
💎با اضافه کردن y به انتهای بعضی اسم ها می توان یک صفت ساخت:💠 noun + y —------; adjective 🔮rain —--------; rainy باران —--------; بارانی❄️dirt —---------; dirty کثافت —-------; کثیف🔮cloud —-------; cloudy ابر —--------; ابری❄️wind —--------; windy باد —--------; بادی🔮mud —---------; mudyگل —---------; گلی❄️anger —--------; angryعصبانیت —-----; عصبانی🔮hunger —-------; hungryگرسنگی —------; گرسنه❄️health —------; healthyسلامتی —------; سالم🔮guilt —-------; guiltyتقصیر —-----; مقصر❄️wealth —-------; wealthyثروت —------; پولدار🔮dust —-------; dustyگردوخاک —------; گردوخاکی❄️snow —-------; snowyبرف —------; برفی🔮risk —-------; riskyخطر —------; پر مخاطره
🔷کلمات متضاد پرکاربرد در زبان انگلیسی:Ability ≠ Inability🔺ناتوانی ≠ تواناییHappy ≠ Unhappy🔺شاد ≠ ناشادImport ≠ Export🔺واردات ≠ صادراتInterior ≠ Exterior🔺داخلی ≠ بیرونیMaximum ≠ Minimum🔺حداکثر ≠ حداقلInclude ≠ Exclude🔺شامل ≠ نا شاملJunior ≠ Senior🔺تازه کار ≠ زبدهAbove ≠ Below🔺بالا ≠ زیرMajority ≠ Minority🔺اکثریت ≠ اقلیتOptimist ≠ Pessimist🔺بدبین ≠ خوشبینSuperior ≠ Inferior🔺برتر ≠ پست ترAccept ≠ Refuse🔺قبول ≠ ردCivilized ≠ Uncivilized🔺متمدن ≠ غیرمتمدن
🔷واژگان مربوط به زمان⌛️Second 👈 ثانیه⌛️Minute 👈 دقیقه⌛️Hour 👈 ساعت⌛️Day 👈 روز⌛️Week 👈 هفته⌛️ Fortnight 👈 دو هفته⌛️Month 👈 ماه⌛️Monthly 👈 ماهانه⌛️Biannual 👈 شش ماهه⌛️Year 👈 سال⌛️Annual 👈 سالانه⌛️Biennial 👈 دو سالانه⌛️Decade 👈 دهه⌛️Century 👈 قرن⌛️Millennium 👈 هزاره
🌀 واحد های شمارش در انگلیسی:🌀a pair of shoes یک جفت کفش🌀a drop of waterیک قطره آب🌀a bunch of grapesیک خوشه انگور🌀a bunch of flowersیک دسته گل🌀a lump of coal یک تکه زغال🌀a stack of platesیک دسته بشقاب🌀a row of seats یک ردیف صندلی🌀a string of beadsیک رشته مهره🌀a ball of string یک کلاف کاموا🌀a pile of books یک دسته کتاب🌀a bundle of news papersیک دسته روزنامه🌀a crowd of people یک جمعیت از مردم
پیشوندهای منفی ساز نوین زبان 1⃣پیشوند ir 🔷Rational ≠ irrationalغیر منطقی و نامعقول ≠ عقلانی و معقول🔷Regular ≠ irregularبی قاعده و نامنظم ≠ باقاعده و منظم🔷Relevant ≠ irrelevantنامربوط ≠مربوط🔷Religious ≠ irreligiousغیر مذهبی ≠ مذهبی🔷Resistible ≠ irresistibleغیر قابل مقاومت ≠ قابل مقاومت🔷Responsible ≠ irresponsibleغیر مسئول ≠ مسئول و وظیفه شناس2⃣ پیشوند im🔺Mobile ≠ immobileثابت و بی حرکت ≠ سیار و متحرک🔺Moral ≠ immoralغیراخلاقی ≠ اخلاقی🔺Perfect ≠ imperfectناقص و ناتمام ≠ کامل و بی عیب🔺Possible ≠ impossibleمحال، ناممکن ≠ ممکن🔺Mortal ≠ immortalفانی ≠ ابدی و جاویدان🔺Proper ≠ improperدرست≠ نادرست3⃣پیشوند in🔸Adequate ≠ inadequateکافی≠ ناکافی🔸Eligible ≠ ineligibleعدم واجد شرایط بودن ≠ واجد شرایط برای کاری🔸Organic ≠ inorganicغیر آلی( غیر ارگانیک) ≠ آلی (ارگانیک)🔸Sane ≠ insaneمجنون و دیوانه ≠ عاقل و دارای عقل سلیم🔸Active ≠ inactiveغیر فعال ≠فعال🔸Audible ≠ inaudibleغیر قابل شنیدن ≠رسا و قابل شنیدن4⃣پیشوند il🍀Legal ≠ illegalغیر قانونی ≠ قانونی🍀Legible ≠ illegibleناخوانا ≠ خوانا🍀 Literate ≠ illiterateبیسواد ≠ باسواد🍀Logical ≠ illogicalغیر منطقی ≠ منطقی🍀Legitimate ≠ illegitimateحرام، نامشروع ≠ حلال ، مشروع🍀Liberal ≠ illiberalمخالف اصول آزادی ≠ آزادیخواه5⃣ پیشوند un 🎈Known ≠ unknownشناخته شده ≠ ناشناخته🎈Happy ≠ unhappyخوشحال ≠ ناراحت🎈Friendly ≠ unfriendlyدوستانه ≠ غیر دوستانه🎈Fair ≠ unfairمنصفانه ≠ غیرمنصفانه🎈Comfortable ≠ uncomfortableراحت ≠ ناراحت / سخت
🔷 کلمات مشابه Host = میزبانHostel = هتل ارزانHostility = خصومتHospitality = مهمان نوازیGenerous = سخاوتمندGenius = نابغهGenuine = اصلی–خالصGorgeous = زیباSuppose = گمان کردنOppose = مخالفت کردنDepose = خلع کردنImpose = تحمیل کردنDispose = خلاص شدنExpose = نمایش دادن_در معرض قرار دادنCompose = نوشتن_سرودن
🔷لغات و اصطلاحات مدل مو در انگلیسی1. undercutمدل موی آندرکات2. luxuriantموی پر پشت3. dreadlocksگیس آفریقایی4. flat-topمدل موی فلت تاپ5. hairdoمدل موی زنانه6. hairمو7. downyموی نرم8. shock-headedموی ژولیده9. pigtailموی یک گیسه10. bristleموی زبر11. unkemptژولیده12. shaggy(موی) ژولیده13. french braidگیس فرانسوی14. haircutمدل مو15. topknotمدل موی گوجه ای بالای سر16. mulletپشت مو17. chignonموی شینیون18. stringyنازک و چرب19. flyawayموی مواج20. skinheadسر تراشیده21. lank(موی) لخت و بی حالت22. greasyچرب23. bushyپر پشت24. pateتاسی وسط سر25. braidگیس26. buzz cutموی تراشیده27. wet lookبراق کننده28. mahicanمدل مو تاج خروسی29. wispدسته مو30. scalpکف سر31. bunchموی خرگوشی32. bodyپرپشتی33. lowlightsهایلات روشن34. cropموی کپ35. mohawkمدل موی تاج خروسی36. ponytailموی دم اسبی37. curlموی فر38. bobمدل موی چتری39. crinklyموی مجعد40. split endموخوره41. fuzzyکرکی42. close-croppedموی از ته زده43. bangموی چتری44. permفر موقت45. beehiveمدل موی کندوی عسلی46. mattedموی ژولیده47. baldکچل48. dishevelledموی شانه نشده49. knotمدل گره‌ای مو50. shavenتراشیده
🔷کالوکیشنهای GoGo abroad1⃣خارج رفتنWe should go abroad on holiday this year.تعطیلات امسال باید بریم خارج. Go bad2⃣فاسد شدن / خراب شدن The milk will go bad if it is not kept in the fridge.اگر شیر را در یخچال قرار ندهیم، فاسد می شود. Go bald3⃣کچل شدنMany men go bald at an early age.بسیاری از مردان در سنین پایین کچل می شوند. Go blind4⃣کور شدن The old cat is starting to go blind.اون گربه پیر داره نابینا می شه. Go crazy5⃣دیوانه شدنThe old man is going to go crazy.پیر مرد داره دیوانه میشه. Go deaf6⃣ناشنوا شدن Many old people go deaf.بسیاری از افراد سالخورده ناشنوا می شوند. Go fishing7⃣به ماهیگیری رفتن I would like to go fishing this weekend.می خواهم آخر این هفته به ماهیگیری بروم. Go online8⃣ به اینترنت وصل شدن I’ll just go online and look up her address.الان به اینترنت وصل می شوم و آدرسشو پیدا میکنم.
🔷کاربرد حرف اضافه For1⃣حرف اضافه for برای نشان دادن استفاده از چیزی به کار برده می‌شود:This place is for exhibitions and shows.🔺این مکان برای نمایشگاهها و اجرای نمایش است.I baked a cake for your birthday.🔺برای تولد شما کیک پختم.I put a note on the door for privacy.🔺من برای (حفظ) حریم خصوصی روی در یادداشت گذاشتم.She has been studying hard for the final exam.🔺او برای امتحان فاینال سخت مطالعه می‌‌کرده است.2⃣کاربرد حرف اضافه for به معنی « زیرا بخاطر اینکه، به دلیل»I am so happy for you.🔺من بخاطر شما خیلی خوشحالم.We feel deeply sorry for your loss.🔺ما بخاطر کمبود ( عدم حضور) شما عمیقا احساس تاسف می‌کنیم.For this reason, I’ve decided to quit this job.🔺به این دلیل، من تصمیم گرفته‌ام این شغل را ترک کنم.3⃣کاربرد حرف اضافه for برای نشان دادن زمان یا بازه زمانی:He’s been famous for many decades.🔺ده‌ها سال او مشهور شده است.I attended the university for one year only.🔺تنها یک سال من در دانشگاه حضور داشتم.This is all I have for today.🔺( برای ) امروز من همین‌ها را دارم.
یک اصطلاح برای اینکه بگیم کار مهم تری برای انجام دادن دارم 🤔

#idiom
#english
#onlinelearning
#ielts
#یادگیری_زبان_انگلیسی
https://www.instagram.com/reel/CyvTTqlNP8t/?igshid=MTc4MmM1YmI2Ng==