#مدارس_روستاهای_بخش_تسوج
#درد_دانش_آموز_روستایی
مدرسه های نوساز با تجهیزات موتورخانه ای
#آموزش_و_پرورش
#مدرسه_های_نوساز
معلمی که نگران عقب افتادن اجاره خانه اش است و یا کفه مشکلات لاینحل زندگی اش سنگینی می کند چگونه میتواند با ذهنی آرام تنها به تعیلم و تعلم فکر کند و انسان بسازد؟
معلمی که میبایست هر روز برای تامین هزینه های مدرسه از محل جذب مشارکت های مردمی اقدام نماید و برای پرداخت هزینه های انشعاب آب و برق، گاز و خرید کاغذ و... دست به دامن خیرین و اغلب دست نیاز به سوی دانش آموزان خود نماید، چگونه میتواند انسان بسازد؟
معلمی که دغدغه هایش بیشتر مسائل مالی دانش آموزان است، دانش آموزانی که روستا نشینند و پدران و مادرانشان شب و روز با دست های پینه بسته ...
معلمی که از روی عشق شغل خویش را انتخاب کرده و به خود میبالد که شغل انبیا را پیشه کرده و برای حفظ این سکوت میکوشد تا شان و منزلتش را بیشتر حفظ نماید.
گاهی همین معلمان در نقش مدیر و معاون و خدمتگزار مدرسه ایفای نقش مینمایند.
هر چند زندگی در روستا سخت است
هر چند درس خواندن برای دانش آموز روستایی سخت است.
سخت تر از آن شغل معلمیست که میبایست هم تدریس کند و هم دست به دامن دیگران شود تا بتواند دانش آموزانش را در آرامش و از سرمای این زمستان وحشتناک حفظ نماید.
معلمی که باید نصف مسیر روستارا هنگام بارش برف پیاده روی کند.
حال دانش آموزان روستارا که در سرمای استخوان سوز با چندین لباس کهنه و کاپشن وشال و دست کش در کلاس درس حاضر میشوند، تنها معلمی میفهمد که خود پای پیاده به طول چند کیلومتر مسیر روستارا به سمت کلاس درس می پیماید...
بعد از توجهات بی توجه حقوق بگیران بر مسند تکیه داده ی از سرما بیخبر
بخاری های کهنه ای که گرمای بیشتری میبخشیدند جمع آوری شدند...
چرا که به فکر موتور خانه های نوین بودیم تا کلاسهای درسی روستائیان مدرن شده و به لذت از زندگی دانش آموزان روستائی بیافزاییم
ولی دریغ از اینکه هزینه های ۵۰ میلیونی موتور خانه جواب گوی گرمای دو کلاس درس در روستا هم نمیشود...
موتور خانه ای که هر دوره بالغ بر ۷۰۰ هزار تومان هزینه ی انشعاب (گاز) دربردارد و بیشک برای پرداخت این هزینه ها ، معلمی که هم مدیر است و هم معاون و هم خدمتگزار ، باید دست از تعلیم و تعلم و انسان سازی کشیده تا بتواند هزینه ی گزاف گازو برق و ... را تامین نماید.
در بخش تسوج نیز شاهد همین روستاها و مدارسی هستیم که دانش آموزان برای آموختن علم میبایست با چندین لباس گرم چندین ساعت بر سر کلاس درس حاضر شوند و خود نیز برای پرداخت هزینه های مدرسه اقدام نمایند... حال روستایی چه در دست دارد که متحمل این هزینه های نابجا شود؟
همین جاست که باید دست به دامن خیرین شد...
#گرمای_نامطلوب_مدارس
#روستا_نشینی
#بخاری_های_گازی اگر استاندارد نبود
چرا و به چه علت تولید و برای استفاده ی عموم عرضه میشود؟
مدارسی که هر دوره چند صد هزار هزینه ی انشعاب پرداخت مینمایند.
#بجا_و_نا_بجا
به یاد کهنه مدارس قدیم
به یاد گرمای قدیم
به یاد داشته باشید که مردم توان پرداخت این هزینه هارا ندارند
و مدارس نیز همچنان با وجود موتور خانه ها، ســــــرد است.
اخگرپور ۹۵/۱۰/۱۶
کانال بخش تسوج
#درد_دانش_آموز_روستایی
مدرسه های نوساز با تجهیزات موتورخانه ای
#آموزش_و_پرورش
#مدرسه_های_نوساز
معلمی که نگران عقب افتادن اجاره خانه اش است و یا کفه مشکلات لاینحل زندگی اش سنگینی می کند چگونه میتواند با ذهنی آرام تنها به تعیلم و تعلم فکر کند و انسان بسازد؟
معلمی که میبایست هر روز برای تامین هزینه های مدرسه از محل جذب مشارکت های مردمی اقدام نماید و برای پرداخت هزینه های انشعاب آب و برق، گاز و خرید کاغذ و... دست به دامن خیرین و اغلب دست نیاز به سوی دانش آموزان خود نماید، چگونه میتواند انسان بسازد؟
معلمی که دغدغه هایش بیشتر مسائل مالی دانش آموزان است، دانش آموزانی که روستا نشینند و پدران و مادرانشان شب و روز با دست های پینه بسته ...
معلمی که از روی عشق شغل خویش را انتخاب کرده و به خود میبالد که شغل انبیا را پیشه کرده و برای حفظ این سکوت میکوشد تا شان و منزلتش را بیشتر حفظ نماید.
گاهی همین معلمان در نقش مدیر و معاون و خدمتگزار مدرسه ایفای نقش مینمایند.
هر چند زندگی در روستا سخت است
هر چند درس خواندن برای دانش آموز روستایی سخت است.
سخت تر از آن شغل معلمیست که میبایست هم تدریس کند و هم دست به دامن دیگران شود تا بتواند دانش آموزانش را در آرامش و از سرمای این زمستان وحشتناک حفظ نماید.
معلمی که باید نصف مسیر روستارا هنگام بارش برف پیاده روی کند.
حال دانش آموزان روستارا که در سرمای استخوان سوز با چندین لباس کهنه و کاپشن وشال و دست کش در کلاس درس حاضر میشوند، تنها معلمی میفهمد که خود پای پیاده به طول چند کیلومتر مسیر روستارا به سمت کلاس درس می پیماید...
بعد از توجهات بی توجه حقوق بگیران بر مسند تکیه داده ی از سرما بیخبر
بخاری های کهنه ای که گرمای بیشتری میبخشیدند جمع آوری شدند...
چرا که به فکر موتور خانه های نوین بودیم تا کلاسهای درسی روستائیان مدرن شده و به لذت از زندگی دانش آموزان روستائی بیافزاییم
ولی دریغ از اینکه هزینه های ۵۰ میلیونی موتور خانه جواب گوی گرمای دو کلاس درس در روستا هم نمیشود...
موتور خانه ای که هر دوره بالغ بر ۷۰۰ هزار تومان هزینه ی انشعاب (گاز) دربردارد و بیشک برای پرداخت این هزینه ها ، معلمی که هم مدیر است و هم معاون و هم خدمتگزار ، باید دست از تعلیم و تعلم و انسان سازی کشیده تا بتواند هزینه ی گزاف گازو برق و ... را تامین نماید.
در بخش تسوج نیز شاهد همین روستاها و مدارسی هستیم که دانش آموزان برای آموختن علم میبایست با چندین لباس گرم چندین ساعت بر سر کلاس درس حاضر شوند و خود نیز برای پرداخت هزینه های مدرسه اقدام نمایند... حال روستایی چه در دست دارد که متحمل این هزینه های نابجا شود؟
همین جاست که باید دست به دامن خیرین شد...
#گرمای_نامطلوب_مدارس
#روستا_نشینی
#بخاری_های_گازی اگر استاندارد نبود
چرا و به چه علت تولید و برای استفاده ی عموم عرضه میشود؟
مدارسی که هر دوره چند صد هزار هزینه ی انشعاب پرداخت مینمایند.
#بجا_و_نا_بجا
به یاد کهنه مدارس قدیم
به یاد گرمای قدیم
به یاد داشته باشید که مردم توان پرداخت این هزینه هارا ندارند
و مدارس نیز همچنان با وجود موتور خانه ها، ســــــرد است.
اخگرپور ۹۵/۱۰/۱۶
کانال بخش تسوج