#عيد_قربان
دلهرههاى #معصوميت، چه میشود به جاى #كشتن جان بخشيد ، آيا همه ما مثل #ابراهيم در آزمون الهى و قربانىكردن از خود گذشتهايم ، و بجا آوردن اين #سنت و مهم را تنها به اين دليل انجام میدهيم !؟ آيا آنچه قربانى میكنيم گذشتن و كشتن آن چيزى است كه بيش از هر چيز به آن وابستهايم و دوستش میداريم؟
نمىشود آنچه سرش را ميبريم به جاى يک #شتر و يك #بره و #گاو، بريدن سر #خودخواهىها و #كينهها و خشمهاى ما باشد؟ نمىشود بخشيدن چيزى كه متعلق به ماست و خيلى به آن وابستهايم باشد؟ نمیشود مثلا يک وعده غذاى خود را با گرسنهاى شريکشدن باشد؟ نمىشود بخشيدن لباسى و شيئى يادگارى كه سالها در گنجه بىاستفاده مانده و فقط به آن به شدت علاقهمنديم باشد؟
.
اصلا #كاشتن يک #نهال حتى يك #گلدان_گل و سر زدن به يک بيمار و سير كردن #گرسنه و از همه اين ها بگذريم كه تكراريست! نمى شود نسبت به رفتارمان و گامهايى كه برداشتيم و امروز ما را ساخته است اگر مسئوليتپذير نيستيم فقط در همين روز به آن فكر كنيم!
نميشود نسبت به اطرافمان كرخت وبىتفاوت نباشيم؟ نميشود ازاطرافيانمان انتظار نداشته باشيم و در رعايت كردن و انجام امور معمولى همه چيز را گردن دوست و همسايه و دولت و ملت نياندازيم!
نمىشود فقط همين يك روز قضاوت نكنيم؟ نميشود اگر ما قربانى تاثيرو شرايط و جبر و تاريخ و سنت شديم در عوض چيزى و جانى و شخص و موقعيتى را به جاى آن #قربانى نيازها و خشمهايمان نكنيم؟ نمي شود تلافى نكنيم؟ اصلا اينها سخت است ولش كنيم ، اما نمىشود انجام كارى باشد كه به تعويق مىاندازيم چون منافع شخصى براى ما ندارد؟
نمىشود #تنبلى نكنيم و خودمان را قربانى پشت گوش انداختن نكنيم و حداقل براى خودمان كارى كنيم؟ نمي شود درد دلى را كه از حوصله خارج است گوش كنيم؟ نمىشود حرفٔهاى كه در دل داريم را يكبار به آنكه بايد بزنيم و آشتى كنيم؟ نمىشود در #صلح باشيم ؟ ... بايد حتما سرى را ببريم و پوستى بكنيم و غذايى بپزيم و نوش جان كنيم تا سنت از خود گذشتن را بجا آوريم ؟!!! نمىشود همين يك روز عيد را جور دگر باشيم؟! خيلى حرف ميزنم ،،، و همه میدانيم بيهوده است اين حرفها... فقط اميدوار
کانال بخش طسوج @tasuj
دلهرههاى #معصوميت، چه میشود به جاى #كشتن جان بخشيد ، آيا همه ما مثل #ابراهيم در آزمون الهى و قربانىكردن از خود گذشتهايم ، و بجا آوردن اين #سنت و مهم را تنها به اين دليل انجام میدهيم !؟ آيا آنچه قربانى میكنيم گذشتن و كشتن آن چيزى است كه بيش از هر چيز به آن وابستهايم و دوستش میداريم؟
نمىشود آنچه سرش را ميبريم به جاى يک #شتر و يك #بره و #گاو، بريدن سر #خودخواهىها و #كينهها و خشمهاى ما باشد؟ نمىشود بخشيدن چيزى كه متعلق به ماست و خيلى به آن وابستهايم باشد؟ نمیشود مثلا يک وعده غذاى خود را با گرسنهاى شريکشدن باشد؟ نمىشود بخشيدن لباسى و شيئى يادگارى كه سالها در گنجه بىاستفاده مانده و فقط به آن به شدت علاقهمنديم باشد؟
.
اصلا #كاشتن يک #نهال حتى يك #گلدان_گل و سر زدن به يک بيمار و سير كردن #گرسنه و از همه اين ها بگذريم كه تكراريست! نمى شود نسبت به رفتارمان و گامهايى كه برداشتيم و امروز ما را ساخته است اگر مسئوليتپذير نيستيم فقط در همين روز به آن فكر كنيم!
نميشود نسبت به اطرافمان كرخت وبىتفاوت نباشيم؟ نميشود ازاطرافيانمان انتظار نداشته باشيم و در رعايت كردن و انجام امور معمولى همه چيز را گردن دوست و همسايه و دولت و ملت نياندازيم!
نمىشود فقط همين يك روز قضاوت نكنيم؟ نميشود اگر ما قربانى تاثيرو شرايط و جبر و تاريخ و سنت شديم در عوض چيزى و جانى و شخص و موقعيتى را به جاى آن #قربانى نيازها و خشمهايمان نكنيم؟ نمي شود تلافى نكنيم؟ اصلا اينها سخت است ولش كنيم ، اما نمىشود انجام كارى باشد كه به تعويق مىاندازيم چون منافع شخصى براى ما ندارد؟
نمىشود #تنبلى نكنيم و خودمان را قربانى پشت گوش انداختن نكنيم و حداقل براى خودمان كارى كنيم؟ نمي شود درد دلى را كه از حوصله خارج است گوش كنيم؟ نمىشود حرفٔهاى كه در دل داريم را يكبار به آنكه بايد بزنيم و آشتى كنيم؟ نمىشود در #صلح باشيم ؟ ... بايد حتما سرى را ببريم و پوستى بكنيم و غذايى بپزيم و نوش جان كنيم تا سنت از خود گذشتن را بجا آوريم ؟!!! نمىشود همين يك روز عيد را جور دگر باشيم؟! خيلى حرف ميزنم ،،، و همه میدانيم بيهوده است اين حرفها... فقط اميدوار
کانال بخش طسوج @tasuj