#صدای_مخاطب
سلام.
یه مطالبه کن از اداره برق که چرا برق ها ساعت ۲ تا ۴ میره و تو گرمترین ساعت روز و مثل بقیه جاها گردشی نیست.
@tasuj
سلام.
یه مطالبه کن از اداره برق که چرا برق ها ساعت ۲ تا ۴ میره و تو گرمترین ساعت روز و مثل بقیه جاها گردشی نیست.
@tasuj
تو اگر در تپش باغ
خدا را دیدی
همت کن و بگو؛
" ماهیها، حوضشان بیآب است "
سهراب سپهری
@tasuj کانال بخش تسوج
خدا را دیدی
همت کن و بگو؛
" ماهیها، حوضشان بیآب است "
سهراب سپهری
@tasuj کانال بخش تسوج
کانال بخش تسوج
تو اگر در تپش باغ خدا را دیدی همت کن و بگو؛ " ماهیها، حوضشان بیآب است " سهراب سپهری @tasuj کانال بخش تسوج
.
سهراب در بسیاری از آثارش بر دیدن خدا در جزئیات زندگی و طبیعت تأکید میکند، اما در اینجا یک گام فراتر میرود:
• “تو اگر در تپش باغ خدا را دیدی”
یعنی اگر در شور و حیات جهان، در رشد و زنده بودن طبیعت، به حقیقت یا حضور الهی پی بردی؛
وقتی به این آگاهی رسیدی که زندگی از منبعی مقدس و زیبا سرچشمه میگیرد،
مسئولیت پیدا میکنی.
این جمله یک پیام اجتماعی و اخلاقی دارد:
دیدن حقیقت یا تجربه عرفانی، فقط برای لذت شخصی نیست. باید از آن آگاهی برای رفع کمبودها و رنجهای دیگران استفاده کرد.
اگر فهمیدی جهان سرشار از حیات و خداست، وظیفه داری به مشکلات، کمبودها و بیعدالتیها بیتفاوت نباشی و صدای محرومان باشی.
در واقع سهراب اینجا میگوید:
«شناخت زیبایی و حضور خدا در جهان، مسئولیتآور است. دیدن، باید به عمل ختم شود.»
یعنی عرفانِ منفعلانه کافی نیست؛ باید عرفانِ همراه با کنش داشت.
درک خدا، آغاز مسئولیت اجتماعی و انسانی است، نه پایان مسیر.
پیام اجتماعی شعر این است:
1. مسئولیت آگاهان: اگر کسی جهان را زیبا و الهی میبیند، باید برای حفظ این زیبایی و عدالت تلاش کند.
2. بیتفاوتی ممنوع: دیدن خدا و زیباییها، نباید باعث شود انسان فقط در لذت شخصی غرق شود و از درد دیگران غافل بماند.
3. صدای بیصداها بودن: باید مشکلات جامعه را فریاد زد، حتی اگر حلکردنشان کار آسانی نباشد.
در واقع، سهراب اینجا عرفان را به کنش اجتماعی پیوند میدهد و میگوید:
«کسی که حقیقت را میبیند، باید برای تغییر شرایط ناعادلانه همت کند.»
@tasuj کانال بخش تسوج
سهراب در بسیاری از آثارش بر دیدن خدا در جزئیات زندگی و طبیعت تأکید میکند، اما در اینجا یک گام فراتر میرود:
• “تو اگر در تپش باغ خدا را دیدی”
یعنی اگر در شور و حیات جهان، در رشد و زنده بودن طبیعت، به حقیقت یا حضور الهی پی بردی؛
وقتی به این آگاهی رسیدی که زندگی از منبعی مقدس و زیبا سرچشمه میگیرد،
مسئولیت پیدا میکنی.
این جمله یک پیام اجتماعی و اخلاقی دارد:
دیدن حقیقت یا تجربه عرفانی، فقط برای لذت شخصی نیست. باید از آن آگاهی برای رفع کمبودها و رنجهای دیگران استفاده کرد.
اگر فهمیدی جهان سرشار از حیات و خداست، وظیفه داری به مشکلات، کمبودها و بیعدالتیها بیتفاوت نباشی و صدای محرومان باشی.
در واقع سهراب اینجا میگوید:
«شناخت زیبایی و حضور خدا در جهان، مسئولیتآور است. دیدن، باید به عمل ختم شود.»
یعنی عرفانِ منفعلانه کافی نیست؛ باید عرفانِ همراه با کنش داشت.
درک خدا، آغاز مسئولیت اجتماعی و انسانی است، نه پایان مسیر.
پیام اجتماعی شعر این است:
1. مسئولیت آگاهان: اگر کسی جهان را زیبا و الهی میبیند، باید برای حفظ این زیبایی و عدالت تلاش کند.
2. بیتفاوتی ممنوع: دیدن خدا و زیباییها، نباید باعث شود انسان فقط در لذت شخصی غرق شود و از درد دیگران غافل بماند.
3. صدای بیصداها بودن: باید مشکلات جامعه را فریاد زد، حتی اگر حلکردنشان کار آسانی نباشد.
در واقع، سهراب اینجا عرفان را به کنش اجتماعی پیوند میدهد و میگوید:
«کسی که حقیقت را میبیند، باید برای تغییر شرایط ناعادلانه همت کند.»
@tasuj کانال بخش تسوج