امسا
150 subscribers
438 photos
82 videos
27 files
949 links
تلنگرهای اخلاقی/ یاداشت های معارفی/ قمر در عقرب
دستنوشتجات معرفتی امسا
فعال فرهنگی و محقق حوزه اخلاق اسلامی
عضو پایگاه اهل قلم

آدمین @rohdarmani

پیامک:
۳۰۰۰۵۰۹۰۵۰۰۴۹۲
Download Telegram
🌼بسْمِ‌رَبِّ المهدی(عَجَّ)

#آدینه_های_مهدوی

💠چگونه مي ‌توان با امام زمان(عج) در ارتباط بود؟

🍀حضرت #آیت_الله_ضیاء_آبادی در یکی از سخنرانی هایشان با مطرح کردن این پرسش که گاهي بعضي از جوانان پاكدل مي ‌پرسند چه كار كنيم كه با #امام_زمان (عج) در ارتباط باشيم؟ در جواب عرض مي‌ كنيم راه ارتباط با خدا و پيغمبر و امام زمان، يك راه بيش نيست و آن همان «تقوا» و عمل به وظائف بندگي است كه توأم با اخلاص در نيّت باشد و جز تحصيل رضاي خدا انگيزه‌اي در بين نباشد.

🍀اين داستان را در يكي از تأليفات يكي از علماي گذشته خوانده ‌ام. مردي از اهالي بغداد اشتياق زيادي به ديدار امام زمان در دلش پيدا شد تصميم گرفت كه چهل شب جمعه از بغداد به كاظمين بيايد و در صحن مطّهر كاظمين سقّايي كند تا شايد توفيق زيارت امام (علیه السلام) نصيبش شود. اين نيّت را عملي كرد تا چهل شب تمام شد امّا او به مقصدش نرسيد.

🍀 از او نقل شده كه گفته است در عصر روز آخرين جمعه با حالي پريشان و افسرده و #غمگين كه چرا پس از اين چهل هفته به مقصد نرسيده‌ام در كنار درب ورودي صحن مطّهر ايستاده بودم و دستفروش‌ها و خرده ‌فروش‌ها را تماشا مي‌ كردم در همين حال ديدم #پيرزني قدخميده و عصا به دست آمد در حالي كه يك #قفل مستعملي در دست داشت در مقابل يك خرده ‌فروش ايستاد و گفت: آقا ممكن است شما اين قفل را از من به قيمت سه ريال بخريد؟ كه من نياز به پول دارم.

🍀آن مرد خرده ‌فروش نگاهي به قفل كرد و گفت: مادر ارزش اين قفل بيشتر از سه ريال است چرا آن را ارزان مي ‌فروشي؟ من حاضرم اين قفل را به هفت ريال از شما بخرم. پيرزن با تعجّب گفت: امّا من اين قفل را از اوّل بازار تا اينجا به هر كه نشان دادم گفتند بيش از دو ريال آن را نمي‌ خريم و من با دو ريال حاجتم رفع نمي ‌شود شما چطور آن را به هفت ريال مي‌ خريد؟ مرد خرده‌ فروش گفت: مادر اين قفل قيمتش همين است من آن را به هفت ريال از تو مي ‌خرم و براي اينكه كاسبي هم كرده باشم يك كليد براي آن مي ‌سازم و به هشت ريال مي ‌فروشم. پيرزن خيلي خوشحال شد و هفت ريال گرفت و رفت.راوي داستان مي ‌گويد: من در طيّ اين مراحل متوجّه شدم كه سيّد نوراني و بزرگواري در كنار مرد خرده‌ فروش نشسته است. وقتي آن پيرزن رفت آن سيّد به من نگاهي كرد و بدون مقدّمه گفت: اگر كسي داراي «تقوا» و «صداقت» و «امانت» و «اخلاص» باشد خودِ امام به سراغ او مي‌آيد هيچ لازم نيست كه چهل شب جمعه از بغداد به كاظمين بيايد و سقّايي كند تا امام را ببيند. اين را گفت و برخاست و رفت.

🍀من تا اين جمله را شنيدم متحيّر شدم كه عجب! هيچ كس از كار من و از نيّت من خبر نداشت. پيش خود گفتم شايد همين آقا خودِ امام بوده است. ديگر اثري از او نديدم. از آن مرد خرده‌ فروش پرسيدم آيا شما اين آقاي سيّدي را كه اينجا نشسته بود مي ‌شناسيد؟ گفت: خير نمي‌شناسمش او هرچند وقت يكبار اينجا مي ‌آيد كنار من مي ‌نشيند و اظهار محبّت مي ‌كند و من تا به حال به اين فكر نيفتاده‌ ام كه از او بپرسم كيست، اسمش چيست و از كجا است. من فهميدم كه او خودِامام بوده است و من بهره ‌ام از زيارت جمالش بيش از اين نبوده است.

🍀حالا من كاري به صحّت و سُقْم اين مطلب ندارم ولي اساس داستان همين است و عمل به وظايف ديني توأم با صدق و اخلاص در نيّت، صفا و جلا به قلب مي ‌دهد و آدمي را مشمول لطف و عنايت خاصّ #امام_زمان (عج) مي ‌سازد و از طريق امام به مقامِ قُرب خدا مي ‌رساند.

🌼افسوس كه عمري پي‌ اغيار دويديم
🌼از راه بمانديم و به مقصد نرسيديم
🌼سرمايه ز كف رفت و تجارت ننموديم
🌼جز حيرت و اندوه متاعي نخريديم
🌼بس سعي نموديم كه بينيم رُخ دوست
🌼جان‌ها به لب آمد رخ دلدار نديديم
🌼اي حجّت حق پرده ز رخسار برافكن
🌼كز هجر تو ما پيرهن صبر دريدیم

📢کانال #سلطان_احمدی دات آی آر

🆔 @soltanahmadi_ir

🌼آیا امروز ظهور منجی عالم بشریت را از خداوند تمنا کردید و پاسخ هل من ناصرش را دادید...
لبیک یا مهدی(عج)....
☀️اللهم عجل لولیک الفرج(عج)☀️