درویشی تهی دست از کنار باغ کریم خان زند عبور میکرد .
چشمش به شاه افتاد و با دست اشارهای به او کرد . کریم خان دستور داد درویش را به داخل باغ آوردند .
کریم خان گفت :
این اشاره های تو برای چه بود ؟
درویش گفت :
نام من کریم است و نام تو هم کریم و خدا هم کریم .
آن کریم به تو چقدر داده است و به من چی داده ؟
کریم خان در حال کشیدن قلیان بود ؛
گفت چه میخواهی ؟
درویش گفت : همین قلیان ، مرا بس است !چند روز بعد درویش قلیان را به بازار برد و قلیان بفروخت .
خریدار قلیان کسی نبود جز کسی که می خواست نزد کریم خان رفته و تحفه برای خان ببرد ! پس جیب درویش پر از سکه کرد و قلیان نزد کریم خان برد !روزگاری سپری شد.
درویش جهت تشکر نزد خان رفت .
ناگه چشمش به قلیان افتاد و با دست اشارهای به کریم خان زند کرد و گفت :
نه من کریمم نه تو ؛ کریم فقط خداست ، که جیب مرا پر از پول کرد و قلیان تو هم سر جایش هست .
💯
@sokhananetekandahande
چشمش به شاه افتاد و با دست اشارهای به او کرد . کریم خان دستور داد درویش را به داخل باغ آوردند .
کریم خان گفت :
این اشاره های تو برای چه بود ؟
درویش گفت :
نام من کریم است و نام تو هم کریم و خدا هم کریم .
آن کریم به تو چقدر داده است و به من چی داده ؟
کریم خان در حال کشیدن قلیان بود ؛
گفت چه میخواهی ؟
درویش گفت : همین قلیان ، مرا بس است !چند روز بعد درویش قلیان را به بازار برد و قلیان بفروخت .
خریدار قلیان کسی نبود جز کسی که می خواست نزد کریم خان رفته و تحفه برای خان ببرد ! پس جیب درویش پر از سکه کرد و قلیان نزد کریم خان برد !روزگاری سپری شد.
درویش جهت تشکر نزد خان رفت .
ناگه چشمش به قلیان افتاد و با دست اشارهای به کریم خان زند کرد و گفت :
نه من کریمم نه تو ؛ کریم فقط خداست ، که جیب مرا پر از پول کرد و قلیان تو هم سر جایش هست .
💯
@sokhananetekandahande
با احساسات دیگران بازی نکنید 💔
مطالعات ، تاثیر بسیار زیاد "شکست عشقی" در بروز آریتمی قلبی (ضربان نامنظم قلب) را نشان میدهد !
گاهی این مشکل تا آخر عمر با فرد میماند.
@sokhananetekandahande
مطالعات ، تاثیر بسیار زیاد "شکست عشقی" در بروز آریتمی قلبی (ضربان نامنظم قلب) را نشان میدهد !
گاهی این مشکل تا آخر عمر با فرد میماند.
@sokhananetekandahande
کسی که اعتقاد دارد دیگران باید مشکلاتش را حل کنند، مانند کسی است که برای گذر از رودخانه منتظر است تا آب آن خشک شود
@sokhananetekandahande
@sokhananetekandahande
اگر گمان کنیم سعادت و خوشبختی ما به دست دیگران است اشتباه است.
اگر گمان کنیم تنها در صورتی میتوانیم خود را دوست بداریم که دیگران مار را دوست بدارند اشتباه است .
لذا اگر قبول کنم مسوولیت خوشبختی من فقط بر عهده خود من است این مسوولیت به من نیرو میدهد البته نمیگویم که عوامل خارجی و اتفاقات بدون تاثیرند و نیز نمیگویم هر شخص بطور کامل مسوول اتفاقاتی است که برای او می افتد.
بسیاری از امور هستند که بر آنها کنترلی نداریم و اگر در آن زمینه ها خود را مقصر بدانیم به حرمت نفس خود آسیب زده ایم.
کسی که احساس مسوولیت میکند دیگران را مقصر جلوه گر نمی سازد بلکه راه حل گراست.
@sokhananetekandahande
اگر گمان کنیم تنها در صورتی میتوانیم خود را دوست بداریم که دیگران مار را دوست بدارند اشتباه است .
لذا اگر قبول کنم مسوولیت خوشبختی من فقط بر عهده خود من است این مسوولیت به من نیرو میدهد البته نمیگویم که عوامل خارجی و اتفاقات بدون تاثیرند و نیز نمیگویم هر شخص بطور کامل مسوول اتفاقاتی است که برای او می افتد.
بسیاری از امور هستند که بر آنها کنترلی نداریم و اگر در آن زمینه ها خود را مقصر بدانیم به حرمت نفس خود آسیب زده ایم.
کسی که احساس مسوولیت میکند دیگران را مقصر جلوه گر نمی سازد بلکه راه حل گراست.
@sokhananetekandahande
🔹مردى مجوز مهاجرت از آلمان به روسیه را کسب کرد.
🔸هنگام خروج از آلمان در فرودگاه مامور وسایل او را چک کرد یک مجسمه دید از او پرسید: این چیه؟ مرد گفت: شکل سوالت اشتباهه آقا؟
بپرس این کیه! این مجسمه هیتلر مرد بزرگ آلمان است که توی تمام کشور عدالت و دموکراسی برقرار کرد. من هم برای بزرگداشت این شخص مجسمه اش همیشه همراهمه. مامور گمرک گفت درسته آقا، بفرمایید.
🔹در فرودگاه روسیه مامور گمرک هنگام تفتیش مجسمه را دید و از مرد پرسید: این چیه؟ مرد گفت: بگو این کیه؟ این مجسمه مرد منفور و دیوانه ای است که مرا مجبور کرد از آلمان برم بیرون. مجسمه اش همیشه همرامه که تف و لعنتش کنم. مامور گمرک گفت: بله درسته آقا، بفرمایید.
🔸چند روز بعد که آن مرد توی خونه اش همه فامیل را دعوت کرد؛ پسر برادرش مجسمه را روی طاقچه دید و پرسید: این کیه؟ مرد گفت پسرم سوالت اشتباهه، بپرس این چیه؟ این ده کیلوگرم طلای ۲۴ عیاره که بدون عوارض گمرکی از آلمان به اینجا آوردم!
🔻«سیاست یعنی اینکه یک حرف را به مردم به صورتهای مختلف بیان کنی»👌
🆔 @sokhananetekandahande
🔸هنگام خروج از آلمان در فرودگاه مامور وسایل او را چک کرد یک مجسمه دید از او پرسید: این چیه؟ مرد گفت: شکل سوالت اشتباهه آقا؟
بپرس این کیه! این مجسمه هیتلر مرد بزرگ آلمان است که توی تمام کشور عدالت و دموکراسی برقرار کرد. من هم برای بزرگداشت این شخص مجسمه اش همیشه همراهمه. مامور گمرک گفت درسته آقا، بفرمایید.
🔹در فرودگاه روسیه مامور گمرک هنگام تفتیش مجسمه را دید و از مرد پرسید: این چیه؟ مرد گفت: بگو این کیه؟ این مجسمه مرد منفور و دیوانه ای است که مرا مجبور کرد از آلمان برم بیرون. مجسمه اش همیشه همرامه که تف و لعنتش کنم. مامور گمرک گفت: بله درسته آقا، بفرمایید.
🔸چند روز بعد که آن مرد توی خونه اش همه فامیل را دعوت کرد؛ پسر برادرش مجسمه را روی طاقچه دید و پرسید: این کیه؟ مرد گفت پسرم سوالت اشتباهه، بپرس این چیه؟ این ده کیلوگرم طلای ۲۴ عیاره که بدون عوارض گمرکی از آلمان به اینجا آوردم!
🔻«سیاست یعنی اینکه یک حرف را به مردم به صورتهای مختلف بیان کنی»👌
🆔 @sokhananetekandahande
وقتي كه صحبت از استرس ميكنيم دربارهي يك سيستم و سازماني صحبت ميكنيم كه زير فشار است و هم اكنون دارد بر هم ميريزد و تفاوتش را هم ميشود به راحتي با اضطراب ديد، زیرا اضطراب يك مقدار مربوط به آينده است.
يعني شما در رابطه با اضطراب ميگوييد:
راجع به ايام پيري خود نگران هستم.
راجع به آيندهي بچههاي خود نگران هستم.
دربارهي آيندهي تحصيلاتم و يا شغل و يا كار خودم نگران هستم.
ولی وقتي شما دربارهي استرس صحبت ميكنيد درباره اينجا وحال، مشغول صحبت كردن هستيد و اين تفاوت بسيار مهمي بين اضطراب و استرس است. پس استرس مربوط به زمان حال است.
@sokhananetekandahande
يعني شما در رابطه با اضطراب ميگوييد:
راجع به ايام پيري خود نگران هستم.
راجع به آيندهي بچههاي خود نگران هستم.
دربارهي آيندهي تحصيلاتم و يا شغل و يا كار خودم نگران هستم.
ولی وقتي شما دربارهي استرس صحبت ميكنيد درباره اينجا وحال، مشغول صحبت كردن هستيد و اين تفاوت بسيار مهمي بين اضطراب و استرس است. پس استرس مربوط به زمان حال است.
@sokhananetekandahande
اگه میخوای بدونی دیگران راجع بهت
چطوری فکر می کنن! کافیه ببینی خودت
نسبت به خودت چه احساسی داری!؟
همون حسی که تو به خودت داری
دیگران هم همون احساس رو به تو دارن
@sokhananetekandahande
چطوری فکر می کنن! کافیه ببینی خودت
نسبت به خودت چه احساسی داری!؟
همون حسی که تو به خودت داری
دیگران هم همون احساس رو به تو دارن
@sokhananetekandahande
یکی از باورها در زبان فارسی این است که «خواهی نشوی رسوا همرنگ جماعت شو». این شعار، علمی و واقعی نیست. چون اصلش این است که خواهی بشوی رسوا و سپس بدبخت شوی، همرنگ جماعت شو. بنابراین بیخودی، خودتان را همرنگ جماعت نکنید.
وقتی باید همرنگ جماعت شد که، رنگش درست است. انسان تنها موجودی است که ابتدا بهوجود میآید یعنی هستی و وجود (Existence) پیدا میکند و بعداً ماهیت یعنی آنچه که هست و محتوا پیدا میکند در حالیکه وقتی شما به بقیهی موجودات نگاه میکنید میبینید ابتدا ماهیتشان مشخص میشود و بعد وجود پیدا میکنند.
@sokhananetekandahande
وقتی باید همرنگ جماعت شد که، رنگش درست است. انسان تنها موجودی است که ابتدا بهوجود میآید یعنی هستی و وجود (Existence) پیدا میکند و بعداً ماهیت یعنی آنچه که هست و محتوا پیدا میکند در حالیکه وقتی شما به بقیهی موجودات نگاه میکنید میبینید ابتدا ماهیتشان مشخص میشود و بعد وجود پیدا میکنند.
@sokhananetekandahande
سلام دوستان. ضمن تبریک به مناسبت فرا رسیدن ماه مبارک رمضان و آرزوی قبولی طاعات و عبادات شما بزرگواران، به کمپین 5+55 ویژه ی مشترکین "همراه اول" خوشآمدید.
شما میتوانید با ثبت نام "رایگان" در این طرح، در هریک از تماسهای خود، 5 دقیقه صحبت کنید و 55 دقیقه ی بعدی را در همان تماس، از همراه اول هدیه بگیرید. این بدین معناست که هزینه ی 5 دقیقه ی آغازین تماس، بنا به تعرفه های اعلام شده از سویِ شرکت همراه اول، به حسابتان منظور خواهد شد، اما 55 دقیقه ی بعدی در همان تماس، مشمول هیچیک از تعرفه ها نبوده و به صورت کاملا رایگان محاسبه میگردد.
نکات مهم:
1. این طرح، فقط شامل مشترکین همراه اول میباشد.
2. اگر یکی از مشترکین همراه اول هستید و از این طرح استفاده میکنید، لطفا توجه داشته باشید که تنها با برقراری تماس با یکی از این مشترکین، طرح مذکور برایتان قابل استفاده خواهد بود:
الف: تماس با دارندگان سیمکارتهای همراه اول.
ب: تماس با دارندگان تلفن ثابت.
ج: تماس با مشترکین تحت پوشش شبکه ی همراه اول، یعنی مشترکینی که با استفاده از روشهای ترابُردپذیری و رومینگ ملی، به شبکه ی همراه اول پیوسته اند.
3. اگر پس از 5 دقیقه، مکالمه ی شما اتمام یافت و قادر به استفاده ی 55 دقیقه ی بعدی نبودید، مبلغ منظور شده از حسابتان در این 5 دقیقه، قابل بازگشت نخواهد بود و برای بهره مندیِ مجدد از 55 دقیقه ی رایگان، میبایست مجددا 5 دقیقه صحبت کرده و در نتیجه، هزینه ی 5 دقیقه ی دوم نیز به حسابتان منظور خواهد شد. لذا 55 دقیقه ی هدیه، تنها در تماس فعلی امکانپذیر میباشد و امکان انتقال هدیه به مکالمات بعدی وجود ندارد.
4. این طرح، تنها ویژه ی ماه مبارک رمضان بوده و از ابتدا، تا انتهای این ماه پر خیر و برکت، قابل استفاده میباشد.
5. فعالسازی این طرح، بطور کاملا رایگان انجام میشود، اما در صورتی که تماسی برقرار کنید، تنها هزینه ی 5 دقیقه ی آغازین به حسابتان منظور میگردد.
روشهای فعالسازی:
1. شمارهگیری کد دستوری ستاره، 10، ستاره، 421، مربع.
2. ارسال عدد "1"، به شماره ی 8055.
موفق باشید، التماس دعا
@sokhananetekandahande
شما میتوانید با ثبت نام "رایگان" در این طرح، در هریک از تماسهای خود، 5 دقیقه صحبت کنید و 55 دقیقه ی بعدی را در همان تماس، از همراه اول هدیه بگیرید. این بدین معناست که هزینه ی 5 دقیقه ی آغازین تماس، بنا به تعرفه های اعلام شده از سویِ شرکت همراه اول، به حسابتان منظور خواهد شد، اما 55 دقیقه ی بعدی در همان تماس، مشمول هیچیک از تعرفه ها نبوده و به صورت کاملا رایگان محاسبه میگردد.
نکات مهم:
1. این طرح، فقط شامل مشترکین همراه اول میباشد.
2. اگر یکی از مشترکین همراه اول هستید و از این طرح استفاده میکنید، لطفا توجه داشته باشید که تنها با برقراری تماس با یکی از این مشترکین، طرح مذکور برایتان قابل استفاده خواهد بود:
الف: تماس با دارندگان سیمکارتهای همراه اول.
ب: تماس با دارندگان تلفن ثابت.
ج: تماس با مشترکین تحت پوشش شبکه ی همراه اول، یعنی مشترکینی که با استفاده از روشهای ترابُردپذیری و رومینگ ملی، به شبکه ی همراه اول پیوسته اند.
3. اگر پس از 5 دقیقه، مکالمه ی شما اتمام یافت و قادر به استفاده ی 55 دقیقه ی بعدی نبودید، مبلغ منظور شده از حسابتان در این 5 دقیقه، قابل بازگشت نخواهد بود و برای بهره مندیِ مجدد از 55 دقیقه ی رایگان، میبایست مجددا 5 دقیقه صحبت کرده و در نتیجه، هزینه ی 5 دقیقه ی دوم نیز به حسابتان منظور خواهد شد. لذا 55 دقیقه ی هدیه، تنها در تماس فعلی امکانپذیر میباشد و امکان انتقال هدیه به مکالمات بعدی وجود ندارد.
4. این طرح، تنها ویژه ی ماه مبارک رمضان بوده و از ابتدا، تا انتهای این ماه پر خیر و برکت، قابل استفاده میباشد.
5. فعالسازی این طرح، بطور کاملا رایگان انجام میشود، اما در صورتی که تماسی برقرار کنید، تنها هزینه ی 5 دقیقه ی آغازین به حسابتان منظور میگردد.
روشهای فعالسازی:
1. شمارهگیری کد دستوری ستاره، 10، ستاره، 421، مربع.
2. ارسال عدد "1"، به شماره ی 8055.
موفق باشید، التماس دعا
@sokhananetekandahande
روزی که شما حرمت نفس دارید اضطراب ندارید. ترس ندارید. نگرانی ندارید. دلهره ندارید.
دائم شرم و خجالت ندارید. . آدم خجالتی نیستید از خودتان بدتان نمي ايد . از خودتون خجالت نمی کشید . از قد و وزن خود و از سن خود ، از تحصيلات ، از پدر و مادر خود ، از رشته تحصيلي ، از فاميل خجالت نمی کشید.
من چرا بايدخجالت بکشم. من خودم را و آنچه را که دارم پذیرفته ام و با ان خوشحال هستم .برای اینکه این نتیجه چیزی است که من دارم.
علت این تاکیدم روی حرمت نفس این است که شما را به یک جایی می رساند که بالاخره برای خودتان هم ارزش و اهمیت و اعتبار قایل هستيد .
@sokhananetekandahande
دائم شرم و خجالت ندارید. . آدم خجالتی نیستید از خودتان بدتان نمي ايد . از خودتون خجالت نمی کشید . از قد و وزن خود و از سن خود ، از تحصيلات ، از پدر و مادر خود ، از رشته تحصيلي ، از فاميل خجالت نمی کشید.
من چرا بايدخجالت بکشم. من خودم را و آنچه را که دارم پذیرفته ام و با ان خوشحال هستم .برای اینکه این نتیجه چیزی است که من دارم.
علت این تاکیدم روی حرمت نفس این است که شما را به یک جایی می رساند که بالاخره برای خودتان هم ارزش و اهمیت و اعتبار قایل هستيد .
@sokhananetekandahande
سخنان تکاندهنده pinned «سلام دوستان. ضمن تبریک به مناسبت فرا رسیدن ماه مبارک رمضان و آرزوی قبولی طاعات و عبادات شما بزرگواران، به کمپین 5+55 ویژه ی مشترکین "همراه اول" خوشآمدید. شما میتوانید با ثبت نام "رایگان" در این طرح، در هریک از تماسهای خود، 5 دقیقه صحبت کنید و 55 دقیقه ی بعدی…»
بزرگترین بدبختی ما مردمِ ایران
دو چیز است
یکی وابستگی و دیگری مهرطلبی.
و متأسفانه این مشکلِ بیش از پنجاه درصدِ ایرانیان
در بیش از پنجاه درصدِ موارد است.
و بعد هم در چنین سیستمِ مبتنی بر
وابستگی و مهرطلبی
موضوع ، موضوعِ لشکر کشی است
یعنی اینکه چه کسی می تواند
بقیه را علیهِ دیگری
به سمتِ خودش ببرد
که در این کار
نه واقع بینی است
نه مسئولیت
نه اخلاق
نه انسانیت و نه خوبی
هیچی نیست
یک محیطِ همیشه در حالِ جنگ است
که شما باید عضوِ حزبِ باد باشید
و به خاطر این گروه یا آن گروه
مدام این وَر و آن وَر بروید .
@sokhananetekandahande
دو چیز است
یکی وابستگی و دیگری مهرطلبی.
و متأسفانه این مشکلِ بیش از پنجاه درصدِ ایرانیان
در بیش از پنجاه درصدِ موارد است.
و بعد هم در چنین سیستمِ مبتنی بر
وابستگی و مهرطلبی
موضوع ، موضوعِ لشکر کشی است
یعنی اینکه چه کسی می تواند
بقیه را علیهِ دیگری
به سمتِ خودش ببرد
که در این کار
نه واقع بینی است
نه مسئولیت
نه اخلاق
نه انسانیت و نه خوبی
هیچی نیست
یک محیطِ همیشه در حالِ جنگ است
که شما باید عضوِ حزبِ باد باشید
و به خاطر این گروه یا آن گروه
مدام این وَر و آن وَر بروید .
@sokhananetekandahande
💕 هستی همواره در پی جبران نیکی های توست.
هرچه به هستی ببخشی،
هزاران برابرش را هستی به تو باز می گرداند؛
تو یک شاخه گل هدیه می کنی و
هزاران شاخه گل از همه سو بر سر رویت باریدن می گیرد.
به اموالت نچسب، اگر مایلی واقعاً ثروتمند شوی،
اگر می خواهی دنیای درونی غنی و پر مایه ایی
داشته باشی
هنر بخشش را بیاموز...
@sokhananetekandahande
هرچه به هستی ببخشی،
هزاران برابرش را هستی به تو باز می گرداند؛
تو یک شاخه گل هدیه می کنی و
هزاران شاخه گل از همه سو بر سر رویت باریدن می گیرد.
به اموالت نچسب، اگر مایلی واقعاً ثروتمند شوی،
اگر می خواهی دنیای درونی غنی و پر مایه ایی
داشته باشی
هنر بخشش را بیاموز...
@sokhananetekandahande
آشنایی با هنرمندان نابینای جهان. در این قسمت، زندگی هنری پیت اکرت، عکاس موفق نابینا را بررسی میکنیم.
شاید فکر کنیم اگر یک توانایی را از دست بدهیم، دیگر همه فعالیتهایی که مستقیم با آن در ارتباط بودند را هم نمیتوانیم انجام دهیم؛ اما تا به حال به عکاسی کردن یک نابینا فکر کرده بودید؟
احتمالا خیلی از ما فکر میکنیم کارهای هنری و عکاسی کردن به دید خاصی نیاز دارد و آثار خوب از همنشینی زاویه نگاه به اتفاقات و اشیا در لنز دوربین به دست میآیند، اما افرادی هستند که همه این قاعدهها را بر هم میزنند و خلاف مسیری که همه ما تصور می کنیم قدم برمیدارند.
پیت اکرت آمریکایی یکی از این افراد است، او با اینکه بینایی خود را در اثر بیماری به صورت کامل از دست داده، اما حالا ۱۷ سالی میشود که به صورت حرفهای عکاسی میکند و توانسته عکاس تبلیغاتی برخی شرکتهای بزرگ هم باشد. او از سال ۲۰۰۱ هم نمایشگاههای عکاسی مختلفی را برگزار کرده است.
پیدا کردنش کار سخت و پیچیدهای نبود، میترسیدم ایمیل جواب ندهد، اما خیلی زود جواب داد و از اینکه درباره خودش و کاری که انجام میدهد، مصاحبه کند خوشحال شد. در ادامه گفتوگوی ایمیلی ما با این عکاس نابینا را میخوانید.
انگار نابینا نبودید و در اثر بیماری بینایی خود را از دست دادید، ماجرا چه بود؟
من آموزش مجسمهسازی و طراحی صنعتی دیدهام و همیشه هم یک فرد کاملا بصری بودم تا بتوانم کارهایم را انجام دهم و برنامهریزی داشتم در رشته معماری ادامه تحصیل دهم. اما وقتی برای چشمهایم به دکتر مراجعه کرده بودم؛ دکتر به آرامی گفت من بیماری خاصی دارم که به تدریج بیناییام را از دست میدهم. اما این اتفاق زودتر افتاد و من خیلی زود بینایی خود را به طور کامل از دست دادم، آنهم به دلیل بیماری که هیچ درمانی برای آن وجود ندارد.
عکاسی را بعد از نابینایی کامل شروع کردید؟
تا زمانیکه نابینا نشده بودم، عکاسی را جدی نگرفتم. من ۲۷ سال قبل بینایی خودم را از دست دادم، البته بعد از نابینایی دو سالی زمان برد تا بتوانم دوباره به زندگی برگردم. در این مدت نامزدم در تمام مدت مرا همراهی کرد و با هم ازدواج کردیم و پیش خانواده من در غرب هاتفورد رفتیم. در این مدت توانستم کمربند مشکی در هنرهای رزمی را بگیرم و با داشتن مدرک MBA دغدغههایم از درآمد مالی و محافظت از خودم را برطرف کنم. اما همه زندگی اینها نبود. همسرم میخواست نزدیک خانواده خودش باشد، به همین دلیل در سانفرانسیسکو خانهای گرفتیم، جایی که خیابانهای صاف و مسیرهای مستقیمی داشت که برای نابیناها خوب بود، من هم در بخش دولتی مشغول شغلی ویژه نابینایان شدم که البته از شرایط راضی نبودم و مدت زمان زیادی را آن را ادامه ندادم.
اولین مواجه شما با دوربین عکاسی چطور اتفاق افتاد؟
دلم میخواست کاری که دوست دارم را انجام دهم و با توجه به اینکه از قبل نجاری را بلد بودم، دستگاه آن را خریدم و خودم در خانه روی قطعههای چوبی کار میکردم و تلاشم این بود که قطعهها را بزرگتر کنم. ساخت این سازهها مردم را هم تحت تاثیر قرار داده بود و حتی بعضیها به من در پیدا کردن طرحهای جدید کمک میکردند، اما من به هنر به عنوان سرگرمی نگاه نمیکردم و دلم میخواست کار بزرگتری انجام دهم!
در همین زمان یک روز در حالی که کشوی اتاق را مرتب میکردم، یک دوربین پیدا کردم. آن را برداشتم. همسرم طرز کار کردن با آن را به من یاد داد و من جذب دوربین شده بودم! البته تا آن زمان چیزی از عکاسی و دوربین نمیدانستم. اولین عکسم را در فروشگاه تجهیزات دوربین گرفتم، بعد از اینکه سوالات زیادی از مسئول فروشگاه پرسیدم و سعی کردم تصویر روبرویم را تصور کنم. بعد برای کسب اطلاعات بیشتر به کتابخانه میرفتم، اما بسیاری از منابع عکاسی در کامپیوترها بودند و امکان مطالعه آنها برای من که نابینا بودم، وجود نداشت.
بعد از آن برای خودم کامپیوتر و اسکنر خریدم و خودم درباره عکاسی تحقیق کردم. تجهیزات را میخریدم و هر روز برای عکاسی بیرون میرفتم. در این مدت اوزو (سگ راهنمای من) همیشه همراهم بود و حواسش به وسیلههای من بود که چیزی را گم نکنم یا از دست ندهم.
نابینایی و عکاسی دو عنوانی هستند که در کنار یکدیگر چندان معنی ندارند، اما شما آن را انجام دادید، این اتفاق چطور افتاد؟
من عکاسی را زمانیکه میدیدم شروع کردم، اما در آن زمان کار برایم خیلی جدی نبود تا اینکه نابینا شدم.
چطور با این شرایط عکاسی میکنید؟
من عکسهایم را با استفاده از صدا، لمس کردن اجسام و حافظه تصویری که از قبل دارم، میگیرم. البته استفاده از سهپایه هم در کارها به من کمک کرده است.
چه مدت است که شما در کار عکاسی فعالیت میکنید؟
به عنوان یک فرد کاملا نابینا از سال ۲۰۰۰ در این فعالیت هستم و از یک سال بعد از آن توانستم نمایشگاههایی را برگزار کنم.
در کارهایی که انجام میدهید، از کسی هم کمک می
شاید فکر کنیم اگر یک توانایی را از دست بدهیم، دیگر همه فعالیتهایی که مستقیم با آن در ارتباط بودند را هم نمیتوانیم انجام دهیم؛ اما تا به حال به عکاسی کردن یک نابینا فکر کرده بودید؟
احتمالا خیلی از ما فکر میکنیم کارهای هنری و عکاسی کردن به دید خاصی نیاز دارد و آثار خوب از همنشینی زاویه نگاه به اتفاقات و اشیا در لنز دوربین به دست میآیند، اما افرادی هستند که همه این قاعدهها را بر هم میزنند و خلاف مسیری که همه ما تصور می کنیم قدم برمیدارند.
پیت اکرت آمریکایی یکی از این افراد است، او با اینکه بینایی خود را در اثر بیماری به صورت کامل از دست داده، اما حالا ۱۷ سالی میشود که به صورت حرفهای عکاسی میکند و توانسته عکاس تبلیغاتی برخی شرکتهای بزرگ هم باشد. او از سال ۲۰۰۱ هم نمایشگاههای عکاسی مختلفی را برگزار کرده است.
پیدا کردنش کار سخت و پیچیدهای نبود، میترسیدم ایمیل جواب ندهد، اما خیلی زود جواب داد و از اینکه درباره خودش و کاری که انجام میدهد، مصاحبه کند خوشحال شد. در ادامه گفتوگوی ایمیلی ما با این عکاس نابینا را میخوانید.
انگار نابینا نبودید و در اثر بیماری بینایی خود را از دست دادید، ماجرا چه بود؟
من آموزش مجسمهسازی و طراحی صنعتی دیدهام و همیشه هم یک فرد کاملا بصری بودم تا بتوانم کارهایم را انجام دهم و برنامهریزی داشتم در رشته معماری ادامه تحصیل دهم. اما وقتی برای چشمهایم به دکتر مراجعه کرده بودم؛ دکتر به آرامی گفت من بیماری خاصی دارم که به تدریج بیناییام را از دست میدهم. اما این اتفاق زودتر افتاد و من خیلی زود بینایی خود را به طور کامل از دست دادم، آنهم به دلیل بیماری که هیچ درمانی برای آن وجود ندارد.
عکاسی را بعد از نابینایی کامل شروع کردید؟
تا زمانیکه نابینا نشده بودم، عکاسی را جدی نگرفتم. من ۲۷ سال قبل بینایی خودم را از دست دادم، البته بعد از نابینایی دو سالی زمان برد تا بتوانم دوباره به زندگی برگردم. در این مدت نامزدم در تمام مدت مرا همراهی کرد و با هم ازدواج کردیم و پیش خانواده من در غرب هاتفورد رفتیم. در این مدت توانستم کمربند مشکی در هنرهای رزمی را بگیرم و با داشتن مدرک MBA دغدغههایم از درآمد مالی و محافظت از خودم را برطرف کنم. اما همه زندگی اینها نبود. همسرم میخواست نزدیک خانواده خودش باشد، به همین دلیل در سانفرانسیسکو خانهای گرفتیم، جایی که خیابانهای صاف و مسیرهای مستقیمی داشت که برای نابیناها خوب بود، من هم در بخش دولتی مشغول شغلی ویژه نابینایان شدم که البته از شرایط راضی نبودم و مدت زمان زیادی را آن را ادامه ندادم.
اولین مواجه شما با دوربین عکاسی چطور اتفاق افتاد؟
دلم میخواست کاری که دوست دارم را انجام دهم و با توجه به اینکه از قبل نجاری را بلد بودم، دستگاه آن را خریدم و خودم در خانه روی قطعههای چوبی کار میکردم و تلاشم این بود که قطعهها را بزرگتر کنم. ساخت این سازهها مردم را هم تحت تاثیر قرار داده بود و حتی بعضیها به من در پیدا کردن طرحهای جدید کمک میکردند، اما من به هنر به عنوان سرگرمی نگاه نمیکردم و دلم میخواست کار بزرگتری انجام دهم!
در همین زمان یک روز در حالی که کشوی اتاق را مرتب میکردم، یک دوربین پیدا کردم. آن را برداشتم. همسرم طرز کار کردن با آن را به من یاد داد و من جذب دوربین شده بودم! البته تا آن زمان چیزی از عکاسی و دوربین نمیدانستم. اولین عکسم را در فروشگاه تجهیزات دوربین گرفتم، بعد از اینکه سوالات زیادی از مسئول فروشگاه پرسیدم و سعی کردم تصویر روبرویم را تصور کنم. بعد برای کسب اطلاعات بیشتر به کتابخانه میرفتم، اما بسیاری از منابع عکاسی در کامپیوترها بودند و امکان مطالعه آنها برای من که نابینا بودم، وجود نداشت.
بعد از آن برای خودم کامپیوتر و اسکنر خریدم و خودم درباره عکاسی تحقیق کردم. تجهیزات را میخریدم و هر روز برای عکاسی بیرون میرفتم. در این مدت اوزو (سگ راهنمای من) همیشه همراهم بود و حواسش به وسیلههای من بود که چیزی را گم نکنم یا از دست ندهم.
نابینایی و عکاسی دو عنوانی هستند که در کنار یکدیگر چندان معنی ندارند، اما شما آن را انجام دادید، این اتفاق چطور افتاد؟
من عکاسی را زمانیکه میدیدم شروع کردم، اما در آن زمان کار برایم خیلی جدی نبود تا اینکه نابینا شدم.
چطور با این شرایط عکاسی میکنید؟
من عکسهایم را با استفاده از صدا، لمس کردن اجسام و حافظه تصویری که از قبل دارم، میگیرم. البته استفاده از سهپایه هم در کارها به من کمک کرده است.
چه مدت است که شما در کار عکاسی فعالیت میکنید؟
به عنوان یک فرد کاملا نابینا از سال ۲۰۰۰ در این فعالیت هستم و از یک سال بعد از آن توانستم نمایشگاههایی را برگزار کنم.
در کارهایی که انجام میدهید، از کسی هم کمک می
گیرید؟
نه، در حقیقت من همه کارها را برای به نتیجه رسیدن در زمان عکاسی انجام میدهم. من حافظه تصویری خودم را با چیزی که از آن میخواهم عکس بگیرم، مقایسه میکنم، البته همیشه از دیگران میخواهم که کارها را با جزییات نقد کنند و برایم بگویند، از همین رو زمانی که میخواهم عکس جدیدی را بگیرم، به این فکر میکنم که مردم بیشتر به چه نکاتی اشاره کردهاند و کدام زاویه باید چیزی که میخواهم از آن عکس بگیرم، نگاه کنم.
همچنین من با دوربین کار میکنم و تصویرها را میگیرم، اما روی چاپ و رنگ آنها کاری نمیکنم و بیشتر از فایلهای کامپیوتری کمک میگیرم.
برای کدام کمپانیهای عکس گرفتهاید؟
سواروسکی، فولکسواگن و برنامه تلویزیونی NCIS. همچنین در فیلمهای مستند و کوتاه زیادی هم حضور داشتهام.
هنر و اثری که تولید کردهاید را چطور برای دیگران توضیح میدهید؟
من روش کار کردن خودم را دارم! با ایدهها و نگاه خودم وارد کار شدم و وقتی میخواهم با دیگران صحبت کنم به آنها این نکات را توضیح میدهم. البته برای مشتریهای خودم هم روش مشابهی برای معرفی دارم. البته اگر خیلی رسمی باشد، به آنها کتابی از نمونه تصاویری که گرفتهام را نشان میدهم و همیشه هم بعد از پایان کار یک کتاب نهایی از مجموعه کارها را به آنها ارائه میدهم.
کدام یک از کارهایی که در همه این سالها انجام دادهاید را بیشتر از بقیه دوست دارید؟
من تقریبا همه کارهایی که در این سالها انجام دادهام را دوست دارم، در حقیقت از زمانی که با ذهنم همهچیز را دیدم، این حس را پیدا کردم که با چشمهایم میتوانم ببینم.
مردم در واکنش به هنر و کاری که انجام میدهید چه میگویند؟
تنها چیزی که خیلی میشنوم این است «چطور این کار را انجام میدهی!»
پایان مصاحبه. در ادامه، تصاویری از آثار خلق شده توسط این عکاس موفق را به نظاره می نشینیم.
@sokhananetekandahande
نه، در حقیقت من همه کارها را برای به نتیجه رسیدن در زمان عکاسی انجام میدهم. من حافظه تصویری خودم را با چیزی که از آن میخواهم عکس بگیرم، مقایسه میکنم، البته همیشه از دیگران میخواهم که کارها را با جزییات نقد کنند و برایم بگویند، از همین رو زمانی که میخواهم عکس جدیدی را بگیرم، به این فکر میکنم که مردم بیشتر به چه نکاتی اشاره کردهاند و کدام زاویه باید چیزی که میخواهم از آن عکس بگیرم، نگاه کنم.
همچنین من با دوربین کار میکنم و تصویرها را میگیرم، اما روی چاپ و رنگ آنها کاری نمیکنم و بیشتر از فایلهای کامپیوتری کمک میگیرم.
برای کدام کمپانیهای عکس گرفتهاید؟
سواروسکی، فولکسواگن و برنامه تلویزیونی NCIS. همچنین در فیلمهای مستند و کوتاه زیادی هم حضور داشتهام.
هنر و اثری که تولید کردهاید را چطور برای دیگران توضیح میدهید؟
من روش کار کردن خودم را دارم! با ایدهها و نگاه خودم وارد کار شدم و وقتی میخواهم با دیگران صحبت کنم به آنها این نکات را توضیح میدهم. البته برای مشتریهای خودم هم روش مشابهی برای معرفی دارم. البته اگر خیلی رسمی باشد، به آنها کتابی از نمونه تصاویری که گرفتهام را نشان میدهم و همیشه هم بعد از پایان کار یک کتاب نهایی از مجموعه کارها را به آنها ارائه میدهم.
کدام یک از کارهایی که در همه این سالها انجام دادهاید را بیشتر از بقیه دوست دارید؟
من تقریبا همه کارهایی که در این سالها انجام دادهام را دوست دارم، در حقیقت از زمانی که با ذهنم همهچیز را دیدم، این حس را پیدا کردم که با چشمهایم میتوانم ببینم.
مردم در واکنش به هنر و کاری که انجام میدهید چه میگویند؟
تنها چیزی که خیلی میشنوم این است «چطور این کار را انجام میدهی!»
پایان مصاحبه. در ادامه، تصاویری از آثار خلق شده توسط این عکاس موفق را به نظاره می نشینیم.
@sokhananetekandahande