#دوبیت شعر _مینجایی
تیام گودرزی# @sherlori
https://tttttt.me/joinchat/AAAAAEB0P3VNuCKJYZqseQ
وبلاگ شاعران لر:::
https://shaeranelor.blogfa.com
لر تباران ایران زمین @lorhayIranza
ارتباط با مدیر كانال
@Sadfallahasanvan
عشق تو آخر بی خدا تَش ری مزارم میزنه
منصور حلاجت منم گیست وه دارم میزنه
تَش وَنیه دِ جونمو، تحته خیالت بی خدا
سوختی زونم بی کِشو دس ری هوارم میزنه
تیام گودرزی# @sherlori
https://tttttt.me/joinchat/AAAAAEB0P3VNuCKJYZqseQ
وبلاگ شاعران لر:::
https://shaeranelor.blogfa.com
لر تباران ایران زمین @lorhayIranza
ارتباط با مدیر كانال
@Sadfallahasanvan
عشق تو آخر بی خدا تَش ری مزارم میزنه
منصور حلاجت منم گیست وه دارم میزنه
تَش وَنیه دِ جونمو، تحته خیالت بی خدا
سوختی زونم بی کِشو دس ری هوارم میزنه
.
"دختر شهریور"
زخم من گرچه زمانی ست که بهتر شده است
تلخی حرف توبا قهــوه برابرشده است
خسته ام بیشتر از مادر بیچاره ی ایل...
اخرین بچه ی او هم پسری کر شده است
خسته ام خسته تراز ان پدری چون فهمید..
دختر باکره اش یک شبه مادرشده است
هرچـه اید به سرم از تو و از شعر توبود
این همه جرم غزل در تو میسرشده است
من ازین بند غزل سخت به هم میریزم
«شاعری عاشق یک شاعر دیگر شده است»
چه گلابی ست ازان گلکده درموهایت ..
کل این شهراز الطاف تو قمصر شده است
منم ان دختــر تنهـا شده در شـهریـور
فصل عاشق شـدنم اول آذر شده است.
مصرع دوم بیت پنجم تضمین
«شهریاران غزل»
کاش می دیدم تو را حتی کنار دیگری
با بیانی تلخ اما با زبان
آذری
مَن سَنه قوربانُ اولوم از لب مردادی ات
می بری دل را به سختی از زنی شهریوری
یک شبی با تار لطفی تا سحر بیدار من
تار مویم را در آور از حجاب روسری
با خیالی تخت شعرم پادشاهی
کرده بود
کفر شعرم را در آوردی تو با خیره سری
عشق من از شهریاران غزل بالاتر است
کج نباشد پای شعرم تا ثریا...
ای پری
با نوایی مخملین اواز کن این شعر را
با صدایت شعر من را تا کجا ها می بری؟
«یک شب اتش در نیستانی...»تمام روز را
گریه سر می داد یک زن از صدای ناظری
«مرد را دردی اگر باشد...» نمی دانم ولی...
شک ندارم بر مزار شعرهایم
خوشتری!
#دوبیت آخر اشاره به تصنیف آتش در نیستان شهرام ناظری
صبا حسنوند
تهران,شهریار @sherlori
"دختر شهریور"
زخم من گرچه زمانی ست که بهتر شده است
تلخی حرف توبا قهــوه برابرشده است
خسته ام بیشتر از مادر بیچاره ی ایل...
اخرین بچه ی او هم پسری کر شده است
خسته ام خسته تراز ان پدری چون فهمید..
دختر باکره اش یک شبه مادرشده است
هرچـه اید به سرم از تو و از شعر توبود
این همه جرم غزل در تو میسرشده است
من ازین بند غزل سخت به هم میریزم
«شاعری عاشق یک شاعر دیگر شده است»
چه گلابی ست ازان گلکده درموهایت ..
کل این شهراز الطاف تو قمصر شده است
منم ان دختــر تنهـا شده در شـهریـور
فصل عاشق شـدنم اول آذر شده است.
مصرع دوم بیت پنجم تضمین
«شهریاران غزل»
کاش می دیدم تو را حتی کنار دیگری
با بیانی تلخ اما با زبان
آذری
مَن سَنه قوربانُ اولوم از لب مردادی ات
می بری دل را به سختی از زنی شهریوری
یک شبی با تار لطفی تا سحر بیدار من
تار مویم را در آور از حجاب روسری
با خیالی تخت شعرم پادشاهی
کرده بود
کفر شعرم را در آوردی تو با خیره سری
عشق من از شهریاران غزل بالاتر است
کج نباشد پای شعرم تا ثریا...
ای پری
با نوایی مخملین اواز کن این شعر را
با صدایت شعر من را تا کجا ها می بری؟
«یک شب اتش در نیستانی...»تمام روز را
گریه سر می داد یک زن از صدای ناظری
«مرد را دردی اگر باشد...» نمی دانم ولی...
شک ندارم بر مزار شعرهایم
خوشتری!
#دوبیت آخر اشاره به تصنیف آتش در نیستان شهرام ناظری
صبا حسنوند
تهران,شهریار @sherlori
"دختر شهریور"
زخم من گرچه زمانی ست که بهتر شده است
تلخی حرف توبا قهــوه برابرشده است
خسته ام بیشتر از مادر بیچاره ی ایل...
اخرین بچه ی او هم پسری کر شده است
خسته ام خسته تراز ان پدری چون فهمید..
دختر باکره اش یک شبه مادرشده است
هرچـه اید به سرم از تو و از شعر توبود
این همه جرم غزل در تو میسرشده است
من ازین بند غزل سخت به هم میریزم
«شاعری عاشق یک شاعر دیگر شده است»
چه گلابی ست ازان گلکده درموهایت ..
کل این شهراز الطاف تو قمصر شده است
منم ان دختــر تنهـا شده در شـهریـور
فصل عاشق شـدنم اول آذر شده است.
مصرع دوم بیت پنجم تضمین
«شهریاران غزل»
کاش می دیدم تو را حتی کنار دیگری
با بیانی تلخ اما با زبان
آذری
مَن سَنه قوربانُ اولوم از لب مردادی ات
می بری دل را به سختی از زنی شهریوری
یک شبی با تار لطفی تا سحر بیدار من
تار مویم را در آور از حجاب روسری
با خیالی تخت شعرم پادشاهی
کرده بود
کفر شعرم را در آوردی تو با خیره سری
عشق من از شهریاران غزل بالاتر است
کج نباشد پای شعرم تا ثریا...
ای پری
با نوایی مخملین اواز کن این شعر را
با صدایت شعر من را تا کجا ها می بری؟
«یک شب اتش در نیستانی...»تمام روز را
گریه سر می داد یک زن از صدای ناظری
«مرد را دردی اگر باشد...» نمی دانم ولی...
شک ندارم بر مزار شعرهایم
خوشتری!
#دوبیت آخر اشاره به تصنیف آتش در نیستان شهرام ناظری
صبا حسنوند
تهران,شهریار @sherlori
زخم من گرچه زمانی ست که بهتر شده است
تلخی حرف توبا قهــوه برابرشده است
خسته ام بیشتر از مادر بیچاره ی ایل...
اخرین بچه ی او هم پسری کر شده است
خسته ام خسته تراز ان پدری چون فهمید..
دختر باکره اش یک شبه مادرشده است
هرچـه اید به سرم از تو و از شعر توبود
این همه جرم غزل در تو میسرشده است
من ازین بند غزل سخت به هم میریزم
«شاعری عاشق یک شاعر دیگر شده است»
چه گلابی ست ازان گلکده درموهایت ..
کل این شهراز الطاف تو قمصر شده است
منم ان دختــر تنهـا شده در شـهریـور
فصل عاشق شـدنم اول آذر شده است.
مصرع دوم بیت پنجم تضمین
«شهریاران غزل»
کاش می دیدم تو را حتی کنار دیگری
با بیانی تلخ اما با زبان
آذری
مَن سَنه قوربانُ اولوم از لب مردادی ات
می بری دل را به سختی از زنی شهریوری
یک شبی با تار لطفی تا سحر بیدار من
تار مویم را در آور از حجاب روسری
با خیالی تخت شعرم پادشاهی
کرده بود
کفر شعرم را در آوردی تو با خیره سری
عشق من از شهریاران غزل بالاتر است
کج نباشد پای شعرم تا ثریا...
ای پری
با نوایی مخملین اواز کن این شعر را
با صدایت شعر من را تا کجا ها می بری؟
«یک شب اتش در نیستانی...»تمام روز را
گریه سر می داد یک زن از صدای ناظری
«مرد را دردی اگر باشد...» نمی دانم ولی...
شک ندارم بر مزار شعرهایم
خوشتری!
#دوبیت آخر اشاره به تصنیف آتش در نیستان شهرام ناظری
صبا حسنوند
تهران,شهریار @sherlori
"دختر شهریور"
زخم من گرچه زمانی ست که بهتر شده است
تلخی حرف توبا قهــوه برابرشده است
خسته ام بیشتر از مادر بیچاره ی ایل...
اخرین بچه ی او هم پسری کر شده است
خسته ام خسته تراز ان پدری چون فهمید..
دختر باکره اش یک شبه مادرشده است
هرچـه اید به سرم از تو و از شعر توبود
این همه جرم غزل در تو میسرشده است
من ازین بند غزل سخت به هم میریزم
«شاعری عاشق یک شاعر دیگر شده است»
چه گلابی ست ازان گلکده درموهایت ..
کل این شهراز الطاف تو قمصر شده است
منم ان دختــر تنهـا شده در شـهریـور
فصل عاشق شـدنم اول آذر شده است.
مصرع دوم بیت پنجم تضمین
«شهریاران غزل»
کاش می دیدم تو را حتی کنار دیگری
با بیانی تلخ اما با زبان
آذری
مَن سَنه قوربانُ اولوم از لب مردادی ات
می بری دل را به سختی از زنی شهریوری
یک شبی با تار لطفی تا سحر بیدار من
تار مویم را در آور از حجاب روسری
با خیالی تخت شعرم پادشاهی
کرده بود
کفر شعرم را در آوردی تو با خیره سری
عشق من از شهریاران غزل بالاتر است
کج نباشد پای شعرم تا ثریا...
ای پری
با نوایی مخملین اواز کن این شعر را
با صدایت شعر من را تا کجا ها می بری؟
«یک شب اتش در نیستانی...»تمام روز را
گریه سر می داد یک زن از صدای ناظری
«مرد را دردی اگر باشد...» نمی دانم ولی...
شک ندارم بر مزار شعرهایم
خوشتری!
#دوبیت آخر اشاره به تصنیف آتش در نیستان شهرام ناظری
صبا حسنوند
تهران,شهریار @sherlori
زخم من گرچه زمانی ست که بهتر شده است
تلخی حرف توبا قهــوه برابرشده است
خسته ام بیشتر از مادر بیچاره ی ایل...
اخرین بچه ی او هم پسری کر شده است
خسته ام خسته تراز ان پدری چون فهمید..
دختر باکره اش یک شبه مادرشده است
هرچـه اید به سرم از تو و از شعر توبود
این همه جرم غزل در تو میسرشده است
من ازین بند غزل سخت به هم میریزم
«شاعری عاشق یک شاعر دیگر شده است»
چه گلابی ست ازان گلکده درموهایت ..
کل این شهراز الطاف تو قمصر شده است
منم ان دختــر تنهـا شده در شـهریـور
فصل عاشق شـدنم اول آذر شده است.
مصرع دوم بیت پنجم تضمین
«شهریاران غزل»
کاش می دیدم تو را حتی کنار دیگری
با بیانی تلخ اما با زبان
آذری
مَن سَنه قوربانُ اولوم از لب مردادی ات
می بری دل را به سختی از زنی شهریوری
یک شبی با تار لطفی تا سحر بیدار من
تار مویم را در آور از حجاب روسری
با خیالی تخت شعرم پادشاهی
کرده بود
کفر شعرم را در آوردی تو با خیره سری
عشق من از شهریاران غزل بالاتر است
کج نباشد پای شعرم تا ثریا...
ای پری
با نوایی مخملین اواز کن این شعر را
با صدایت شعر من را تا کجا ها می بری؟
«یک شب اتش در نیستانی...»تمام روز را
گریه سر می داد یک زن از صدای ناظری
«مرد را دردی اگر باشد...» نمی دانم ولی...
شک ندارم بر مزار شعرهایم
خوشتری!
#دوبیت آخر اشاره به تصنیف آتش در نیستان شهرام ناظری
صبا حسنوند
تهران,شهریار @sherlori