#دست_تقدیر

گفته بودم که دلم زخم فراوان دارد
چشم پرغصه همش حالت گریان دارد

گفته بودی که طبیب دل بیمار توام
عشق من نسخه براین حال پریشان دارد

گفته بودم که خزان تاب و توانم برده
جگر سوخته ام ... حسرت باران دارد

گفته بودی که ببارم به کویر جگرت
اشک من معجزه ی فصل بهاران دارد

گفته بودم غم رسوایی عشق، نشنیدی؟
قلب ویران شده ام یکسره اذعان دارد!

گفته بودی، بخوانم به لبت بوسه ی مهر
نفس بی هوسم مرهم و درمان دارد

گفتی اما همه ی خاطره ها شد افسوس..
قامت و قد خمم طاقت هجران دارد

تو برو دست خدا بدرقه ات باشد عشق
دست تقدیر ولی.. چرخش گردان دارد

✍ #محمد_امیری
🆔 @MoHaMadD_Amiri

💟 @ShamimYaas

دردم از درمان گذشت و طاقتم لبریز شد
تیغه یِ چاقو چرا بر دسته یِ خود تیز شد!

هرکه بر کاشانه ام با نام مهمان میرسید
بی سبب ظالم تر وجانی تر از چنگیز شد

قصه یِ عشقم شبیه شعرهای شهریار
بیگمان غمگین تر از آن عاشق تبریز شد

من که در کوی مروت آبرویی داشتم
یاور عادل چرا قربانیِ تبعیض شد؟!؟

حاتمی بودم میان کاسه لیسانِ سخیف
پیکرم زخمی به ظلم مردم بی چیز شد

این زمستان سایه اش افتاده برروی بهار
یا خزان آمد سراغم این چنین پاییز شد؟!

زیر بارانم که چشمم را نبینند وقت غم
دردم ازدرمان گذشت وطاقتم لبریز شد...

✍️ #محمد_امیری
🆔 @MoHaMadD_Amiri

💟 @ShamimYaas

جمعه ها حزن عجیبى دارد
خبر از هجر حبیبى دارد

این چه رازیست كه فقط آدینه
به دلش حس غریبی دارد

✍️ #محمد_امیری
🆔 @MoHaMadD_Amiri

💟 @ShamimYaas

در رهگذار شهر عشق دیدند جوانی مست
سر می برد بر حلقه های تار گیسویی...

مستم به جام چشم شهلایی کمان ابرو
بر دارم و روی زمین دیگر چه می جویی؟

✍️ #محمد_امیری
🆔 @MoHaMadD_Amiri

💟 @ShamimYaas

نجیب و دلربایی تو حیا را عاشقت کردی
زمین و کوه و دریاها، فضا را عاشقت کردی

نگاهت آسمان دارد، دو چشمت رنگ اقیانوس
من از باران فهمیدم خدا را عاشقت کردی

کویری تشنه لب هستم، بزن باران رویایی
بزن بر دشت آغوشم که ما را عاشقت کردی

به عشق تار گیسویت هزاران مثنوی خواندم
غزلبانوی احساسم صدا را عاشقت کردی

عجب عطر دل انگیزی به همراه نسیم آمد
گمانم با نفسهایت صبا را عاشقت کردی

من از آن سفره‌ی کامت فقط یک لقمه می خواهم
لبت برکت برای من گدا را عاشقت کردی

✍️ #محمد_امیری
🆔 @MoHaMadD_Amiri

💟 @ShamimYaas

دریاها و اقیانوس ها را هم

به دلهای کویری ببخشی

باز هم حریص اشک

چشمانی عاشق هستند ...


✍ #محمد_امیری

🆔 @MoHaMadD_Amiri

💟 @ShamimYaas

#دو_سایه💞

بوسه‌ یِ موج تو شد موجب دیدار امشب
شده بر صخره یِ غم باعث آوار امشب

دل من کوه غم‌و بوسه‌ی تو غم شِکَن‌ است
پشت هم بوسه بزن بر دل بیمار امشب

رقصِ موهای تو و ولوله یِ جمعه ی من
شده اند عامل بر لرزش خودکار امشب

وسطِ کوچه‌ی خلوت.. من‌و آغوشِ تو باز
گره‌خورد عکسِ دوتا سایه به دیوار امشب

تا نگاهم به تن و پیچک زُلف تو رسید...
دست بَستی‌و نشستی به سر دار امشب!؟


✍ #محمد_امیری

🆔 @MoHaMadD_Amiri

💟 @ShamimYaas

#تنهاتر_از_مرداب✨

شب‌‌و تنهایی‌‌و تهران، دوباره بارشِ غم‌‌ ها
اَمان از این خیابانها، اَمان از شهر و آدم‌‌ ها

تب چشم شقایقها، میان اشک عاشق‌ها
سیه پوشی عزادارم... عزادار محرّم‌ ها

دلم درگیر طوفان و تنم تنهاتر از مرداب
شکسته زورقی هستم سوار موج شبنم ها

عجب حسِ غم انگیزی، شبیهِ ابر پاییزی..
فقط از گریه لبریزی! در این آبان ماتم‌ ها

چرا باران نمی‌بارد! کسی آیا خبر دارد؟
مگر او هم گرفتارست.. گرفتارِ جَهنّم‌‌ ها

بِبارانم مرا زیبا ... بِبارانم همین حالا...
منم ابری‌ترین تنها، کویرِ خُشکِ مریم‌‌ ها

رهایم کن ازین دنیا ، ازین دنیای وانفسا
بِبر با خود به رویاها... ببر تا اوجِ عالم‌‌ ها

درونِ شهر آلوده.. هواخواهِ نفس‌هاتم...
وَمست عطرِ گیسویی که خیسِ زیر نم‌نم‌‌ها


✍ #محمد_امیری

🆔 @MoHaMadD_Amiri

💟 @ShamimYaas

#محبت_مرهم_دردست✨

اگرچه زخم بی‌رحمی نشانِ شانه‌یِ مَردست
محبّت میکنم با تو... محبّت مرهم دردست

بزن جلّاد خودخواهم، بزن رگهای عشقم را
که خون گرم عاشقها حریف خنجر سردست

تو زیبایی و مغروری، خودم بال و پرت دادم
زمین خوردم ولی یارم‌ پریِ آسمان گردست

نمیدانم چه شد یک شب مرا تنها رها کردی!
نمیدانی غمِ دوری چه بر روز من آوردست

ندارم شکوه‌ای از تو... درون آیِنه دیدم...
که تصویر مقصّرها شبیه لاله‌ ی زردست

خداوندا گل سرخم گلی بُرّان و بیرحم‌َست
منم آن باغبانی که دلش زخمی این فردست

اگرچه ضربه‌ی عشقش عمیق و تیز و کاری بود
محبت میکنم زیرا... محبت مرهم دردست


✍ #محمد_امیری

🆔 @MoHaMadD_Amiri

💟 @ShamimYaas

#بال_کبوتر🕊

مـیروم نغـمه‌ی دلـدادگی‌ ام سر بدهـم
بـه قـناری گـلـویـم نفـس و پـر بـدهـم

بـزنـم چـهچـه مستـانه‌ ز اعمـاق دلـم
به تـن در قـفسـم بـال کـبوتـر بـدهـم

بدوم سمت شما سوی در خانه‌ی عشق
به عزیـز دل خـود زیـور و گوهـر بـدهم

ها کنم دست ترک خورده‌ی سرما زده را
بـه زمـستـان تـنـم گـرمـی آذر بـدهـم

عـطر گیـرای تـو را بـر تـن شـعرم بزنـم
به سراپـای قـلـم بـرکـت جـوهـر بـدهـم

بنویسم غزلی محض دو تا چشم شما
بـه نگـاه سخـنـم واژه‌ی بـرتـر بـدهـم

نفسی تـازه کـنم بـا لـب لـبریـز نـفس
به لـب بی نفسـم بوسـه‌ی دلـبر بدهـم


✍ #محمد_امیری

🆔 @MoHaMadD_Amiri

💟 @ShamimYaas

#دختر_افسانه‌ها💞

میزنم دل را به دریا مثل این دیوانه ها
غرق گیسوی تو هستم دختر افسانه ها

قصّه‌‌ احساس ما شد قصّه‌ احساس عشق
قصّه‌یِ شمع و گل و افسانه‌ یِ پروانه ها

عاشقم،عاشقترین،عشق تو در خون مَنَست
اِی غــزلبانو ترین.. دُردانه‌ ی فرزانه‌ ها...

شاعری دیوانه ام... دیوانه‌ یِ لبهای تو...
بُرده‌ ای عقل مرا با بوسه‌ یِ مستانه ها

سُستِ چشمانت شدم، مست‌و خراب آن نگاه!
میبری با چشمکی دیوانه‌ را میخانه ها!؟

باده‌ ی لبهای تو کهنه‌‌ شراب حافظ است
لب به لب پیکی بده اِی ساقی پیمانه ها

✍ #محمد_امیری

🆔 @MoHaMadD_Amiri

💟 @ShamimYaas

#شام_آخر✨

میکند آخر مرا رسوا غمِ پنهانی ام
ظاهری شادم ، نقابی بر رُخِ بارانی‌ ام

*سایه بامن همنشین‌و‌ناله‌با‌من همدم است*
شاعری دلداده‌ام ... هم مسلک خاقانی‌ام

روزگاری عاشقی راسخ قدم بودم ولی..
لرزه‌های عشق تو شد باعث ویرانی ام

رفتی و حالا کنارم شاد و خندان آمدی!؟
گریه کن معشوقه‌ام با مطلع‌ طوفانی‌ ام

حرفهایم در گلو دیگر امانم را برید...
یک نفس مهلت بده، بعدا بکن قربانی‌ ام

عاشقم بودی و چشمانت چه حاشا میکند!
ای زلیخا زل بزن... من یوسف زندانی‌ ام

عاقبت مانند من سر در گریبان میشوی..
تا ابد یادت بماند مصرع پایانی ام...

امشبی با من بمان در جشنِ شام آخرم...
با شرابِ خون و نان پایان بده مهمانی‌ ام


✍ #محمد_امیری

#مصرع‌تضمین‌خاقانی

🆔 @MoHaMadD_Amiri

💟 @ShamimYaas

شهادت افتخار ماست... اگر مرزش وطن باشد ،


چه خوش پایان شیرینی که رزمش تن به تن باشد


✍ #محمد_امیری

🆔 @MoHaMadD_Amiri

💟 @ShamimYaas