"یادگیری سه کلمه در روز ✍️🌟"
"Learn Three Words a Day


📗 Comprehend /ˌkɒmprɪˈhɛnd/
درک کردن، فهمیدن

🔸It’s important to comprehend the instructions before starting the task.
•• مهم است که قبل از شروع کار دستورالعمل‌ها را درک کنید.

📗 Adjust /əˈdʒʌst/
تنظیم کردن، تعدیل کردن

🔸Please adjust the volume of the speakers.
•• لطفاً صدای اسپیکرها را تنظیم کنید.

📗 Reinforce /ˌriːɪnˈfɔːrs/
تقویت کردن، پشتیبانی کردن

🔸The teacher used additional examples to reinforce the lesson.
•• معلم از مثال‌های اضافی برای تقویت درس استفاده کرد.

#واژگان_کاربردی
@RashedJavan

یادگیری سه کلمه در روز ✍️🌟"
"Learn Three Words a Day


📗 Align /əˈlaɪn/
هماهنگ کردن، تراز کردن

🔸The team needs to align their goals with the company's vision.
•• تیم باید اهداف خود را با چشم‌انداز شرکت هماهنگ کند.

📗 Facilitate /fəˈsɪlɪteɪt/
آسان کردن، تسهیل کردن

🔸Technology facilitates communication between people worldwide.
•• فناوری ارتباط بین مردم در سراسر جهان را آسان می‌کند.

📗 Accelerate /əkˈsɛləreɪt/
سرعت بخشیدن، تسریع کردن

🔸The company is working on ways to accelerate production.
•• شرکت در حال کار روی روش‌هایی برای تسریع تولید است.

#واژگان_کاربردی
@RashedJavan

یادگیری سه کلمه در روز ✍️🌟"
"Learn Three Words a Day

📗 Overcome /ˌoʊvərˈkʌm/
غلبه کردن، پشت سر گذاشتن

🔸She worked hard to overcome her fears.
•• او سخت تلاش کرد تا بر ترس‌هایش غلبه کند.

📗 Maximize /ˈmæksɪmaɪz/
بیشینه کردن، به حداکثر رساندن

🔸We need to maximize our productivity during work hours.
•• باید بهره‌وری خود را در ساعات کاری به حداکثر برسانیم.

📗 Anticipate /ænˈtɪsɪpeɪt/
پیش‌بینی کردن، انتظار داشتن

🔸The company anticipates an increase in sales next year.
•• شرکت افزایش فروش را در سال آینده پیش‌بینی می‌کند.

#واژگان_کاربردی
@RashedJavan

یادگیری سه کلمه در روز ✍️🌟"
"Learn Three Words a Day

📗 Navigate /ˈnævɪɡeɪt/
هدایت کردن، راهبری کردن

🔸He knows how to navigate complex situations with ease.
•• او می‌داند چگونه به راحتی موقعیت‌های پیچیده را هدایت کند.

📗 Revise /rɪˈvaɪz/
مرور کردن، بازنگری کردن

🔸You should revise your notes before the exam.
•• باید قبل از امتحان یادداشت‌های خود را مرور کنی.

📗 Transition /trænˈzɪʃən/
انتقال، تغییر حالت

🔸The company is going through a transition period.
•• شرکت در حال گذر از یک دوره انتقال است.

#واژگان_کاربردی
@RashedJavan

یادگیری سه کلمه در روز ✍️🌟"
"Learn Three Words a Day


📗 Determine /dɪˈtɜːrmɪn/
تعیین کردن، مشخص کردن

🔸The team will determine the project's timeline next week.
•• تیم هفته آینده زمانبندی پروژه را تعیین خواهد کرد.

📗 Coordinate /kəʊˈɔːdɪneɪt/
هماهنگ کردن، تنظیم کردن

🔸We need to coordinate our efforts to achieve the best result.
•• باید تلاش‌هایمان را هماهنگ کنیم تا بهترین نتیجه را بگیریم.

📗 Contribute /kənˈtrɪbjuːt/
مشارکت کردن، کمک کردن

🔸Each member of the team should contribute their ideas.
•• هر عضو تیم باید ایده‌های خود را مشارکت کند.


#واژگان_کاربردی
@RashedJavan

یادگیری سه کلمه در روز ✍️🌟"
"Learn Three Words a Day

📗 Collaborate /kəˈlæbəreɪt/
همکاری کردن، مشارکت کردن

🔸We need to collaborate with other teams to complete this project.
•• باید با تیم‌های دیگر همکاری کنیم تا این پروژه را تکمیل کنیم.

📗 Prioritize /praɪˈɒrətaɪz/
اولویت‌بندی کردن

🔸It's important to prioritize your tasks for better productivity.
•• مهم است که کارهایتان را برای بهره‌وری بهتر اولویت‌بندی کنید.

📗 Optimize /ˈɒptɪmaɪz/
بهینه‌سازی کردن

🔸We need to optimize our website for mobile users.
•• باید وب‌سایت خود را برای کاربران موبایل بهینه‌سازی کنیم.

#واژگان_کاربردی
@RashedJavan

یادگیری سه کلمه در روز ✍️🌟"
"Learn Three Words a Day

📗 Improvise /ˈɪmprəvaɪz/
بداهه‌گویی کردن، به صورت خودجوش عمل کردن

🔸We had to improvise when we lost the key to the room.
•• وقتی کلید اتاق را گم کردیم، مجبور شدیم بداهه عمل کنیم.

📗 Validate /ˈvælɪdeɪt/
تأیید کردن، اعتبار بخشیدن

🔸Before submitting the report, you need to validate the data.
•• قبل از ارسال گزارش، باید داده‌ها را تأیید کنی.

📗 Alter /ˈɔːltər/
تغییر دادن، اصلاح کردن

🔸You can alter the settings to fit your preferences.
•• می‌توانی تنظیمات را برای تطابق با سلیقه‌ات تغییر دهی.

#واژگان_کاربردی
@RashedJavan

یادگیری سه کلمه در روز ✍️🌟"
"Learn Three Words a Day

📗 Achieve /əˈʧiːv/
دستیابی، رسیدن به هدف

🔸She worked hard to achieve her career goals.
•• او سخت تلاش کرد تا به اهداف شغلی خود برسد.

📗 Interact /ˌɪntəˈrækt/
تعامل کردن، ارتباط برقرار کردن

🔸You should interact with your colleagues to improve teamwork.
•• باید با همکارانت تعامل داشته باشی تا همکاری تیمی بهتری داشته باشی.

📗 Integrate /ˈɪntɪɡreɪt/
ادغام کردن، یکپارچه کردن

🔸The new software needs to be integrated with the existing system.
•• نرم‌افزار جدید باید با سیستم موجود یکپارچه شود.

#واژگان_کاربردی
@RashedJavan

"یادگیری سه کلمه در روز ✍️🌟"
"Learn Three Words a Day"


📗 Convince /kənˈvɪns/
متقاعد کردن، قانع کردن

🔸He convinced me to join the team.
•• او مرا متقاعد کرد که به تیم ملحق شوم.

📗 Obtain /əbˈteɪn/
به دست آوردن، کسب کردن

🔸She obtained a scholarship for her studies.
•• او برای تحصیلاتش بورسیه دریافت کرد.

📗 Specify /ˈspɛsɪˌfaɪ/
مشخص کردن، تعیین کردن

🔸The contract specifies the terms of the agreement.
•• قرارداد شرایط توافق را مشخص می‌کند.

#واژگان_کاربردی
@RashedJavan

"یادگیری سه کلمه در روز ✍️🌟"
"Learn Three Words a Day


📗 Accomplish /əˈkʌmplɪʃ/
انجام دادن، به انجام رساندن

🔸She accomplished all her goals for the year.
•• او تمام اهداف خود را برای سال انجام داد.

📗 Conclude /kənˈkluːd/
نتیجه‌گیری کردن، تمام کردن

🔸The meeting will conclude at 5 PM.
•• جلسه ساعت ۵ بعد از ظهر تمام خواهد شد.

📗 Analyze /ˈænəˌlaɪz/
تحلیل کردن، بررسی کردن

🔸We need to analyze the data before making a decision.
•• باید داده‌ها را قبل از اتخاذ تصمیم تحلیل کنیم.

#واژگان_کاربردی
@RashedJavan

"یادگیری سه کلمه در روز ✍️🌟"
"Learn Three Words a Day

📗 Imply /ɪmˈplaɪ/
اشاره کردن، دلالت داشتن

🔸Her tone implied that she wasn’t happy with the decision.
•• لحن او اشاره به این داشت که از تصمیم راضی نیست.

📗 Minimize /ˈmɪnɪmaɪz/
کم کردن، به حداقل رساندن

🔸We need to minimize the risks involved in the project.
•• ما باید خطرات موجود در پروژه را به حداقل برسانیم.

📗 Summarize /ˈsʌməraɪz/
خلاصه کردن، چکیده دادن

🔸Please summarize the main points of the article.
•• لطفاً نکات اصلی مقاله را خلاصه کنید.

#واژگان_کاربردی
@RashedJavan

"یادگیری سه کلمه در روز ✍️🌟"
"Learn Three Words a Day"


📗 Interpret /ɪnˈtɜːrprɪt/
تفسیر کردن، ترجمه کردن

🔸She interpreted his silence as a sign of agreement.
•• او سکوتش را به عنوان نشانه‌ای از موافقت تفسیر کرد.

📗 Eliminate /ɪˈlɪməˌneɪt/
حذف کردن، از بین بردن

🔸The new policy aims to eliminate workplace discrimination.
•• سیاست جدید قصد دارد تبعیض در محیط کار را از بین ببرد.

📗 Restore /rɪˈstɔːr/
بازگرداندن، احیا کردن

🔸The government plans to restore the historical buildings.
•• دولت قصد دارد ساختمان‌های تاریخی را احیا کند.

#واژگان_کاربردی
@RashedJavan

"یادگیری سه کلمه در روز ✍️🌟"
"Learn Three Words a Day"


📗 Validate /ˈvælɪdeɪt/
تأیید کردن، معتبر ساختن

🔸The results of the experiment were validated by multiple researchers.
•• نتایج آزمایش توسط محققان متعدد تأیید شد.

📗 Sustain /səˈsteɪn/
حفظ کردن، ادامه دادن

🔸She was able to sustain a high level of performance throughout the year.
•• او توانست سطح بالای عملکرد خود را در طول سال حفظ کند.

📗 Incorporate /ɪnˈkɔːrpəreɪt/
ادغام کردن، وارد کردن

🔸The new features will be incorporated into the next software update.
•• ویژگی‌های جدید در به‌روزرسانی بعدی نرم‌افزار وارد خواهند شد.

#واژگان_کاربردی
@RashedJavan

"یادگیری سه کلمه در روز ✍️🌟"
"Learn Three Words a Day"

📗 Expose /ɪkˈspoʊz/
در معرض قرار دادن، فاش کردن

🔸The report exposed corruption in the government.
•• این گزارش فساد در دولت را فاش کرد.

📗 Retain /rɪˈteɪn/
حفظ کردن، نگه داشتن

🔸He managed to retain his position despite the challenges.
•• او با وجود چالش‌ها توانست موقعیت خود را حفظ کند.

📗 Assess /əˈsɛs/
ارزیابی کردن، سنجیدن

🔸The teacher assessed the students' progress.
•• معلم پیشرفت دانش‌آموزان را ارزیابی کرد.

#واژگان_کاربردی
@RashedJavan

"یادگیری سه کلمه در روز ✍️🌟"
"Learn Three Words a Day"


📗 Expose /ɪkˈspoʊz/
در معرض قرار دادن، فاش کردن

🔸The journalist exposed the truth about the scandal.
•• خبرنگار حقیقت را درباره رسوایی فاش کرد.

📗 Restrict /rɪˈstrɪkt/
محدود کردن، ممنوع کردن

🔸The new law restricts smoking in public places.
•• قانون جدید، سیگار کشیدن در اماکن عمومی را محدود می‌کند.

📗 Determine /dɪˈtɜːrmɪn/
تعیین کردن، مشخص کردن

🔸The test will determine your English level.
•• این آزمون سطح زبان انگلیسی شما را تعیین می‌کند.

#واژگان_کاربردی
@RashedJavan

یادگیری سه کلمه در روز ✍️🌟"
"Learn Three Words a Day


📗 Elevate /ˈɛlɪveɪt/
ارتقا دادن، بالا بردن

🔸Regular exercise can elevate your mood and energy levels.
•• ورزش منظم می‌تواند حال و انرژی شما را ارتقا دهد.

📗 Execute /ˈɛksɪkjuːt/
اجرا کردن، انجام دادن

🔸The team successfully executed the new marketing strategy.
•• تیم با موفقیت استراتژی بازاریابی جدید را اجرا کرد.

📗 Adapt /əˈdæpt/
سازگار شدن، وفق یافتن

🔸Businesses must adapt to changing market conditions.
•• کسب‌وکارها باید خود را با شرایط متغیر بازار سازگار کنند.

#واژگان_کاربردی
@RashedJavan

"یادگیری سه کلمه در روز ✍️🌟"
"Learn Three Words a Day"


📗 Contemplate /ˈkɑːn.təm.pleɪt/
تفکر کردن، تعمق کردن

🔸She sat quietly, contemplating the meaning of the poem.
•• او ساکت نشست و به معنای شعر فکر کرد.

📗 Enhance /ɪnˈhɑːns/
بهبود بخشیدن، تقویت کردن

🔸The new technology will enhance the user experience.
•• فناوری جدید تجربه کاربری را بهبود خواهد بخشید.

📗 Disrupt /dɪsˈrʌpt/
مختل کردن، برهم زدن

🔸The storm disrupted travel plans for many people.
•• طوفان برنامه‌های سفر بسیاری از مردم را مختل کرد.

#واژگان_کاربردی
@RashedJavan

یادگیری سه کلمه در روز ✍️🌟"
"Learn Three Words a Day

📗 Determined /dɪˈtɜːrmɪnd/
مصمم، با اراده

🔸She was determined to succeed despite all the obstacles.
•• او مصمم بود که با وجود تمام موانع موفق شود.

📗 Anxiety /æŋˈzaɪəti/
اضطراب، نگرانی

🔸Before the interview, he felt a lot of anxiety.
•• قبل از مصاحبه، او اضطراب زیادی داشت.

📗 Protect /prəˈtɛkt/
محافظت کردن، حمایت کردن

🔸Sunglasses help protect your eyes from UV rays.
•• عینک آفتابی به محافظت از چشمانت در برابر اشعه UV کمک می‌کند.

#واژگان_کاربردی
@RashedJavan

"یادگیری سه کلمه در روز ✍️🌟"
"Learn Three Words a Day"

📗 Modify /ˈmɑːdɪfaɪ/
اصلاح کردن، تغییر دادن

🔸She modified her diet to eat healthier.
•• او رژیم غذایی خود را تغییر داد تا سالم‌تر غذا بخورد.

📗 Assist /əˈsɪst/
کمک کردن، یاری رساندن

🔸The nurse assisted the doctor during the surgery.
•• پرستار در طول جراحی به پزشک کمک کرد.

📗 Expand /ɪkˈspænd/
گسترش دادن، توسعه دادن

🔸The company is planning to expand its services.
•• شرکت قصد دارد خدمات خود را گسترش دهد.

#واژگان_کاربردی
@RashedJavan

"یادگیری سه کلمه در روز ✍️🌟"
"Learn Three Words a Day"

📗 Diminish/dɪˈmɪnɪʃ/

کاهش دادن، کم کردن

🔸The noise gradually diminished as the car drove away.
•• صدا به تدریج کاهش یافت وقتی که ماشین دور شد.

📗 Revise/rɪˈvaɪz/

بازنگری کردن، اصلاح کردن

🔸I need to revise my notes before the exam.
•• من قبل از امتحان باید یادداشت‌هایم را بازنگری کنم.

📗 Establish/ɪˈstæblɪʃ/

تأسیس کردن، بنیان‌گذاری کردن

🔸The company was established in 1995.
•• این شرکت در سال ۱۹۹۵ تأسیس شد.

#واژگان_کاربردی
@RashedJavan