آموزش جامع زبان روانشناسی (کارما)
4.35K subscribers
699 photos
132 videos
192 files
94 links
کلاس های تخصصی زبان با بهترین کیفیت و پوشش دهی و مناسب ترین قیمت توسط تیم کارما تهیه شده است.
برای ثبت نام کلاس های پایه و پیشرفته و تبادل به آیدی زیر پیام دهید،
@psyoperator1

وبسایت کارما
www.karmind.ir

کانال های دیگر ما
@psycho100
@karmaamar
Download Telegram
آموزش جامع زبان روانشناسی (کارما)
Photo
👩🏻‍🎓🧑🏻‍🎓 نقش‌های گرامری کلمات در انگلیسی
قسمت دوم: object و complement

در جلسه پیش دیدیم که هر جمله الزاما دارای یک subject یعنی "موضوع جمله" و یک verb یعنی "فعل جمله" است. امروز درباره دو نقش دیگر صحبت می‌کنیم که الزامی نیستند یعنی object یا مفعول و complement یا متمم جمله.

1️⃣ مفعول در زبان انگلیسی دریافت‌کننده کار است، یعنی کلمه یا گروهی از کلمات که تاثیر فعل روی آن‌ها واقع شده‌ است و تقریبا همیشه بعد از فعل واقع می‌شود. برای مثال:

Muhammad bought a book
در این جمله چنانچه مشخص است عمل فعل یعنی خریدن (buy/bought) روی کتاب انجام شده است. مفعول می‌تواند به‌جای یک کلمه، گروهی از کلمات هم باشد برای مثال:

Muhammad bought a book about psychology and a pen

در اینجا همه کلماتی که زیر آن خط کشیده شده‌اند مفعول هستند و عمل فعل یعنی خریدن روی همه آن‌ها انجام شده است.
همچنین در انگلیسی مفعول خود به دو نوع مستقیم و غیرمستقیم، تقسیم می‌شود که دانستن آن برای هدف ما یعنی درک مطلب کنکور نیاز نیست ولی بدانید یک جمله می‌تواند بیش از یک مفعول هم داشته باشد.

2️⃣ نقش دیگر در زبان انگلیسی complement یا متمم است که گرامر پیچیده‌ای دارد ولی در همین حد بدانید که گروهی از کلمات است که معنای کلمه دیگری را کامل می‌کند. برای مثال:

She loves the fact that she is tall
او عاشق این واقعیت است که قد بلندی دارد
در این جمله the fact مفعول است ولی جمله یک چیزی کم دارد! می‌توانیم بگوییم "او عاشق این واقعیت است"؟ خوب پس ادامه‌اش چیست؟ ادامه جمله که توضیحات بیشتری درباره آن داده یعنی that she is tall متمم است. مثالی دیگر:

Psychology is science of behavior.
روانشناسی علم رفتار است
در این جمله می‌توانید مفعول را مشخص کنید؟ بله مفعولی وجود ندارد! فعل is است و این فعل اصلا فعل متعدی (Transitive verb) نیست که مفعولی قبول کند! فعل is یعنی "هست"! چه مفعولی می‌تواند داشته باشد؟ آنچه در ادامه آمده یعنی science of behavior یک متمم است که توضیحات بیشتری درباره psychology ارائه کرده است. پس کار متمم دادن اطلاعات بیشتر درباره یکی از اجزا جمله است. یک مثال دیگر:

Studying psychology makes me happy
روانشناسی خواندن من را خوشحال می‌کند

در این جمله فعل make است و عمل روی چه کسی واقع شده؟ بله روی من (me)! پس me مفعول است و آنچه در ادامه آمده و توضیحات بیشتری داده یعنی happy متمم است.

آیا تصویر می‌کنید گرامر پیچیده‌ای بود؟ نگران نباشید! با تست‌های زیر بیشتر خواهید فهمید این اجزا گرامری در درک مطلب چگونه در فهم جمله بیشتر به شما کمک می‌کنند.

@psycho100
با توجه به اینکه miser در جمله زیر یک متمم است و توضیحات بیشتری را درباره boss ارائه می‌کند و جمله بعدی آن، معنای کلمه miser را حدس بزنید.

My boss is miser. He is wealthy but spends as little money as possible!
Anonymous Quiz
4%
بی‌ادب
6%
وقت‌نشناس
10%
بی‌مسئولیت
80%
خسیس
با توجه به اینکه obstacle در جمله زیر یک مفعول است و قرائن اطراف آن، معنای کلمه obstacle را حدس بزنید

We didn't solve the obstacle, so we dropped it
Anonymous Quiz
55%
مشکل
33%
پازل
5%
بازی
7%
قیمت
با توجه به اینکه apprehensiveness در جمله زیر یک مفعول است و قرائن اطراف آن، معنای کلمه apprehensiveness را حدس بزنید

Medications such as fluoxetine can reduce apprehensiveness
Anonymous Quiz
20%
دمای بدن
67%
دلواپسی
9%
گریه کردن
4%
صداقت
با توجه به اینکه کلمه foolish در جمله زیر یک متمم است و جملات بعدی معنای این کلمه را حدس بزنید.

She called me foolish! But I had anxiety, and that's why I didn't manage to answer the question.
Anonymous Quiz
11%
مهربان
6%
بامزه
70%
خنگ
13%
خشن
👩🏻‍🎓🧑🏻‍🎓 واژگان ضروری کنکور روانشناسی
قسمت اول: جهت‌ها در مغز

توجه داشته باشید واژگان تخصصی جهت‌ها در مغز می‌تواند هم برای کلِ مغز هم برای قسمت خاصی از مغز استفاده شود. برای مثال کلمه Medial هم می‌تواند به نواحی میانی مغز اشاره کند، هم می‌تواند برای مرکز قسمت خاصی از مغز مثلا نواحی میانی تالاموس استفاده شود.

Caudal / Posterior: در اشاره به نواحی عقبی یا همان خلفی
Superior / Dorsal : در اشاره به نواحی بالایی یا همان فوقانی
Inferior / Ventral: در اشاره به نواحی پایینی یا همان تحتانی
Rostral / Anterior : در اشاره به نواحی جلویی یا همان قدامی
Medial: در اشاره به نواحی میانی
Lateral: در اشاره به نواحی کناری یا همان جانبی
Proximal: وقتی دو ناحیه در نزدیکی یکدیگر واقع شده‌اند
Distal: وقتی دو ناحیه دور از یکدیگر واقع شده‌اند
Adjacent: وقتی دو ناحیه در مجاورت یکدیگر واقع شده‌اند

@psycho100
آموزش جامع زبان روانشناسی (کارما)
Photo
👩🏻‍🎓🧑🏻‍🎓 واژگان ضروری کنکور روانشناسی
قسمت دوم: نواحی مهم در مغز

* اسامی که اصطلاح رایج فارسی و انگلیسی آن یکی است مانند تالاموس و لیمبیک آورده نشده‌اند.

CNS: سیستم اعصاب مرکزی (مغز و نخاع)
PNS: سیستم اعصاب محیطی (رشته‌های عصبی مغزی و نخاعی که خارج از مغز و نخاع هستند)
Autonomic nervous system: سیستم اعصاب خودمختار
cranial nerves: اعصاب مغزی یا جمجمه‌ای

forebrain: (مربوط به رشد مغز) پیش مغز
midbrain: (مربوط به رشد مغز) میان مغز
hindbrain:(مربوط به رشد مغز) پس مغز

gyrus: شکنج یا همان چین‌های مغز
sulcus: شیار مغز
hemisphere: نیم‌کره‌ مغز

cortex/cortical: کورتکس یا قشر مخ (سطح خارجی نیم‌کره‌های چهارگانه مغز)
spinal cord: نخاع

lobe: لوب مغز
occipital: لوب پس‌سرس
parietal: لوب آهیانه‌ای
temporal: لوب گیجگاهی
frontal: لوب پیشانی
brain stem: ساقه مغز
pons: پل مغزی (ناحیه‌ای در ساقه مغز)
medulla oblongata: بصل النخاع
cerebellum: مخچه
basal ganglia: عقده‌های قاعده‌ای
hippocampus: هیپوکامپ
corpus callosum: جسم پینه‌ای (ناحیه‌ای که دو نیم‌کره مغز را متصل می‌کند)
reticular formation: تشکیلات شبکه‌ای
mammalian brain: مغز پستانداری (قسمتی از مغز که از زمان پستانداران شکل گرفته)

@psycho100
آموزش جامع زبان روانشناسی (کارما)
Photo
👩🏻‍🎓🧑🏻‍🎓 واژگان ضروری کنکور روانشناسی
قسمت سوم: اختلالات روانی Psychological disorders (mental disorders)

* اسامی که اصطلاح رایج فارسی و انگلیسی آن یکی است مثل پانیک، فوبیا، شخصیت پارانوئید آورده نشده‌اند. این فهرست فقط شامل برخی اختلالات رایج‌تر در متون است.

Generalized anxiety disorder: اختلال اضطراب منتشر
Obsessive–compulsive disorder: اختلال وسواس فکری-عملی
Body dysmorphic disorder: اختلال خودزشت‌انگاری یا بدشکلی بدن
Post-traumatic stress disorder: اختلال اضطراب پس از سانحه
Social anxiety disorder: اختلال اضطراب اجتماعی
Separation anxiety disorder: اختلال اضطراب جدایی
Anorexia nervosa: بی‌اشتهایی عصبی
Bulimia nervosa: پرخوری عصبی

Mood disorders: اختلالات خلقی
Major depressive disorder: اختلال افسردگی اساسی
Seasonal affective disorder: اختلال افسردگی فصلی
Dysthymia: افسرده‌خویی
Bipolar disorder: اختلال دوقطبی

Antisocial personality disorder: اختلال شخصیت ضد اجتماعی
Dependent personality disorder: اختلال شخصیت وابسته
Borderline personality disorder: اختلال شخصیت مرزی
Narcissistic personality disorder: اختلال شخصیت خودشیفته
Histrionic personality disorder: اختلال شخصیت نمایشی
Avoidant personality disorder: اختلال شخصیت اجتنابی

Neurodevelopmental Disorders: اختلالات عصبی-رشدی
Dissociative disorders: اختلالات تجزیه‌ای (گسستگی)
Substance-Related Disorders: اختلالات مرتبط با مواد
Adjustment disorders: اختلالالات سازگاری

Brief psychotic disorder: اختلال سایکوز گذرا
Delusional disorder: اختلال هذیان
Conduct disorder: اختلال سلوک
Insomnia disorder: اختلال بی‌خوابی
Dementia: دمانس
Amnesia: یادزدودگی
Paraphilia: انحراف جنسی
Somatic symptom disorder: اختلال روان‌تنی

@psycho100
آموزش جامع زبان روانشناسی (کارما)
Photo
👩🏻‍🎓🧑🏻‍🎓 واژگان ضروری کنکور روانشناسی
قسمت چهارم: نشانگان و علائم اختلالات (signs and symptoms)

* در این جلسه سعی کردیم به‌جای اینکه مثل همیشه لغت ارائه کنیم، لغات را در عبارات طولانی‌تر چندکلمه‌ای استفاده کنیم. در واقع پرتکرارترین لغات مربوط به علائم اختلالات را در قالب عبارات چندکلمه‌ای ترکیب کردیم تا حفظ کردن آن ساده‌تر باشد.

psychoactive substance dependence: وابستگی به مواد روانگردان
drug abuse: سومصرف موادمخدر
depressive episodes: اپیزودهای افسردگی
manic episodes: اپیزودهای شیدایی
loss of consciousness: از دست دادن هشیاری
lack of interest: فقدان علاقه
somatic disturbances: مشکلات جسمی
acute intoxication: مسمومیت حاد
mental retardation: عقب‌ماندگی ذهنی
interference with personal functioning: تداخل با عملکرد شخصی
suicidal ideation: افکار خودکشی
family violence: خشونت خانوادگی
sexual dysfunction: اختلال عملکرد جنسی
preoccupation with: مشغله داشتن با فلان
delusion: هذیان
hallucination: توهم
delirium: روان‌آشفتگی
weight loss: کاهش وزن
physical impairment: مشکلات جسمی
social withdrawal: کناره‌گیری اجتماعی
mood swing: نوسان خلقی
onset: زمان شروع یا آغاز چیزی
severe motor hyperactivity: بیش‌فعالی حرکتی شدید
persistent reluctance: بی‌میلی مداوم
impaired emotional response: اختلال پاسخ هیجانی
cognitive dysfunction: اختلال عملکرد شناختی
sleep difficulties: مشکلات خواب
violence behavior: رفتار خشونت‌آمیز
disorganized speech: گفتار بی‌نظم
persistent or recurrent fear: ترس مداوم یا مکرر
excessive concern: نگرانی بیش‌ازحد
attention deficit: کمبود توجه
chronic pain: درد مزمن
Somatic changes: تغییرات جسمی
agitation: بی‌قراری
distress: پریشانی
self-injury: صدمه به خود
abnormal: ناهنجار
self-esteem: اعتماد به نفس
inappropriate over-activity: فعالیت بیش‌از حد نامناسب
irritability: تحریک‌پذیری
inability to focus: ناتوانی در تمرکز
prolonged fatigue: خستگی طولانی مدت
memory complaints: شکایت درباره حافظه
nausea: حالت تهوع
intense anxiety: اضطراب شدید
appetite: اشتها
apathy: بی‌تفاوتی
aggression: پرخاشگری
sweating: تعرق

@psycho100
آموزش جامع زبان روانشناسی (کارما)
Photo
👩🏻‍🎓🧑🏻‍🎓 واژگان ضروری کنکور روانشناسی
قسمت پنجم: اصطلاحات مربوط به آمار و روش تحقیق (1)

analyze: تحلیل کردن
apparatus/instrument: ابزار (اشاره به ابزار استفاده شده در پژوهش مثلا یک پرسشنامه)
appendix: ضمیمه (اشاره به ضمیمه یک مقاله)
article/paper: مقاله
assessment: ارزیابی، سنجش
assumption/hypothesis: فرضیه
author: نویسنده
axis: محور
baseline: خط پایه
carry out: انجام دادن (معمولا فعلی است که برای انجام دادن پژوهش استفاده می‌شود)
case study: مطالعه موردی
categorical scale: مقیاس طبقه‌ای
causal: رابطه علی
coefficient: ضریب
colleagues: همکاران (اصطلاح رایج در رفرنس نویسی مقالات است)
collect (data): جمع آوری کردن (داده‌‌ها)
column: ستون
compute: محاسبه کردن
conclusion: نتیجه‌گیری
construction: سازه (اصطلاحی رایج در روش تحقیق در اشاره به مفاهیم)
contingency: احتمالی، پیشامد
correlation: همبستگی
criteria: ملاک، معیار
curve: منحنی
dataset: مجموعه داده‌ها
demographic: اطلاعات جمعیت‌شناختی
standard deviation: انحراف استاندارد
diagram: نمودار
distribution: توزیع
effective: اثربخش
empirical research: پژوهش تجربی یا آزمایشی
equation: معادله
evidence: شواهد
experimental: آزمایشی
experimenter: آزمایشگر

ادامه دارد....

@psycho100
📝اصطلاحات رایج در ارسال مقاله به ژورنال های بین المللی (1)

1️⃣ ژورنال (Journal)
بیشتر به معنای مجلات علمی آکادمیک است. مقالات در این ژورنال ها چاپ میشوند

2️⃣ مگزین (Magazine)
به معانی مجلات عمومی است.

3️⃣ سابمیت (Submit)
ثبت و ارسال مقاله ی خود به یک مجله را سابمیت میگویند. سابمیت به معنای ارائه کردن است و فقط باعث معرفی کردن مقاله خود در آن ژورنال میباشد و هیچ امتیاز علمی ندارد و جز رزومه حساب نمیشود. ممکن است در بعضی از دانشگا ها ، سابمیت مقالات برای دانشجویان پوئن مثبتی محصوب شود.

4️⃣ منیو اسکریپت (manuscript)
به معنی دست نویس میباشد و در واقع همان مقاله ای است که برای ژورنال ارسال کرده اید ولی هنوز به چاپ نرسیده است

5️⃣ پیپر (Paper)
همان دست نویسی که در یک ژورنال به چاپ رسیده است. به آن article هم میگویند.

@psyedu2
📝اصطلاحات رایج در ارسال مقاله به ژورنال های بین المللی (2)

6️⃣ منیو اسکریپت نامبر (manuscript NO)
همان شماره ای که پس از سابمیت کردن منیو اسکریپت در یک ژورنال به شما داده میشود و با آن میتوانید وضعیت مقاله ی خود را چک کنید.

7️⃣ آندر ریویوو (Under Review)
یعنی مقاله تحت داوری است و باید منتظر بمانید برای نتایج

8️⃣ ریسابمیت (Resubmit)
یک ریوایز خاص اسست. به معنای اینکه مقاله انقدر ایراد داشته که بعد از رفع مشکل ها، مقاله مجددا باید ارسال شود و دوباره در فرایند داوری مثل دفعه ی اول قرار گیرد البته ممکن است داوران متفاوت باشند. زیرا ممکن است داوران نه مقاله را رد کنند و نه ریوایز و در این صورت به اختیار ادیتور می‌گذارند که تصمیم بگیرد و سپس مراحل انتخاب داور را انجام دهد یا بگوید آن را به مجله ی دیگری ارسال کنند.

9️⃣ اکسپت (Accept)
یعنی مقاله جهت چاپ در مقاله قبول شده .

🔟 ریجکت (Reject)
به معنای رد مقاله ی شما است.

بهتر است در این شرایط مقاله ی خود را بازخوانی کنید و آن را از نظر محتوایی بهتر کرده و بیانیه ی ژورنال در مورد رد مقاله را بخوانید و اشکالات خواسته شده را بر طرف کنید و آن را برای یک ژورنال دیگر که در ارتباط با موضوع مقاله شماست ارسال کنید.

@psyedu2
آموزش جامع زبان روانشناسی (کارما)
👩🏻‍🎓🧑🏻‍🎓 واژگان ضروری کنکور روانشناسی قسمت پنجم: اصطلاحات مربوط به آمار و روش تحقیق (1) analyze: تحلیل کردن apparatus/instrument: ابزار (اشاره به ابزار استفاده شده در پژوهش مثلا یک پرسشنامه) appendix: ضمیمه (اشاره به ضمیمه یک مقاله) article/paper: مقاله assessment:…
👩🏻‍🎓🧑🏻‍🎓 واژگان ضروری کنکور روانشناسی
قسمت ششم: اصطلاحات مربوط به آمار و روش تحقیق (2)

قسمت اول: https://tttttt.me/psycho100/4980

figure: عدد، رقم، شکل، نمودار آماری
generalization: تعمیم‌دهی
grade: رتبه، نمره
graph: نمودار
index/ Indicator: شاخص
induction: استنتاج یا استقرا
infer: استنتاج کردن
inventory: فهرست/پرسشنامه
investigate: تحقیق کردن
laboratory: آزمایشگاه
linear: خطی
literature: پیشینه پژوهش
longitudinal study: مطالعه طولی
magnitude: بزرگی، اندازه
maximum: حداکثر
mean: میانگین
measure: مقیاس، اندازه‌گیری کردن
median: میانه
mediate: در میان دو متغیر واقع‌شدن، وساطتت کردن
mediation/mediator: متغیر تعدیل کننده
metric: مقیاس اندازه‌گیری
minimum: حداقل
minus/plus: منها/به‌علاوه
mode: مُد
outcome/finding: نتیجه تحقیق
parameter: شاخص اندازه‌گیری
participant: آزمودنی تحقیق
peer: گروه همتا
psychometric: روانسنجی
qualitative: کیفی
quantitative: کمی
questionnaire: پرسشنامه

ادامه دارد....

@psycho100
آموزش جامع زبان روانشناسی (کارما)
👩🏻‍🎓🧑🏻‍🎓 واژگان ضروری کنکور روانشناسی قسمت ششم: اصطلاحات مربوط به آمار و روش تحقیق (2) قسمت اول: https://tttttt.me/psycho100/4980 figure: عدد، رقم، شکل، نمودار آماری generalization: تعمیم‌دهی grade: رتبه، نمره graph: نمودار index/ Indicator: شاخص induction: استنتاج…
👩🏻‍🎓🧑🏻‍🎓 واژگان ضروری کنکور روانشناسی
قسمت هفتم: اصطلاحات مربوط به آمار و روش تحقیق (3)

قسمت اول: https://tttttt.me/psycho100/4980
قسمت دوم: https://tttttt.me/psycho100/4987

randomize: به صورت تصادفی انتخاب کردن
range: گسترده داشتن، دامنه
rate: نرخ، میزان
ratio: نسبت
reliability/validity: پایایی/روایی
repetition: تکرار
replicate: تکرار کردن (معمولا تکرار کردن یک پژوهش)
research: پژوهش
scale: مقیاس
significant: معنادار
standardize: استاندارد کردن
sum: جمع کردن، مجموع
survey: پرسشنامه
table: جدول، فهرست
trial: آزمایش
variable: متغیر

@psycho100