خشک آمد کشتگاه من
در جوارکشت همسایه
گرچه می گویند: « می گریند روی ساحل نزدیک
سوگواران در میان سوگواران»
قاصد روزان ابری
داروگ!
کی می رسد باران؟
بربساطی که بساطی نیست
در درون کومهٔ تاریک من که ذرّه ای با آن نشاطی نیست
و جدار دنده های نی به دیوار اتاقم دارد از خشکیش می ترکد
چون دل یاران که در هجران یاران
قاصد روزان ابری
داروگ!
کی می رسد باران!؟
#نیما_یوشیج
https://telegram.me/nimaasakk
در جوارکشت همسایه
گرچه می گویند: « می گریند روی ساحل نزدیک
سوگواران در میان سوگواران»
قاصد روزان ابری
داروگ!
کی می رسد باران؟
بربساطی که بساطی نیست
در درون کومهٔ تاریک من که ذرّه ای با آن نشاطی نیست
و جدار دنده های نی به دیوار اتاقم دارد از خشکیش می ترکد
چون دل یاران که در هجران یاران
قاصد روزان ابری
داروگ!
کی می رسد باران!؟
#نیما_یوشیج
https://telegram.me/nimaasakk
Telegram
دومان
ارتباط با ادمین
@Nimaasak
@Nimaasak
«ری را»...
صدا میآید امشب
از پشت « کاچ» که بند آب
برق سیاه تابش تصویری از خراب
در چشم میکشاند
گویا کسیست که میخواند
اما صدای آدمی این نیست
با نظم هوشربایی، من
آوازهای آدمیان را شنیده ام
در گردش شبانی سنگین؛
زاندوه های من
سنگین تر
و آوازهای آدمیان را یکسر
من دارم از بر
یکشب درون قایق دلتنگ
خواندند آنچنان؛
که من هنوز هیبت دریا را
در خواب
می بینم
ری را... ری را...!
#نیما_یوشیج
https://telegram.me/nimaasakk
صدا میآید امشب
از پشت « کاچ» که بند آب
برق سیاه تابش تصویری از خراب
در چشم میکشاند
گویا کسیست که میخواند
اما صدای آدمی این نیست
با نظم هوشربایی، من
آوازهای آدمیان را شنیده ام
در گردش شبانی سنگین؛
زاندوه های من
سنگین تر
و آوازهای آدمیان را یکسر
من دارم از بر
یکشب درون قایق دلتنگ
خواندند آنچنان؛
که من هنوز هیبت دریا را
در خواب
می بینم
ری را... ری را...!
#نیما_یوشیج
https://telegram.me/nimaasakk
Telegram
دومان
ارتباط با ادمین
@Nimaasak
@Nimaasak
شب نیست که از دیـده نـرانی خـونم
دیریست که مـن با تو زِ خود بیرونم
گـفتـی بــه فِــراقِ نـازنـیـنـان چـونی؟
وقـت اسـت کـه آیـیّ و بـبـینی چـونم
#نیما_یوشیج
https://telegram.me/nimaasakk
دیریست که مـن با تو زِ خود بیرونم
گـفتـی بــه فِــراقِ نـازنـیـنـان چـونی؟
وقـت اسـت کـه آیـیّ و بـبـینی چـونم
#نیما_یوشیج
https://telegram.me/nimaasakk
Telegram
دومان
ارتباط با ادمین
@Nimaasak
@Nimaasak
شب است،
شبی بس تیرگی دمساز با آن.
به روی شاخ انجیر کهن « وگ دار» می خواند، به هر دم
خبر می آورد توفان و باران را و من اندیشناکم.
شب است،
جهان با آن، چنان چون مرده ای در گور.
و من اندیشناکم باز:
ـــ اگر باران کند سرریز از هر جای؟
ـــ اگر چون زورقی در آب اندازد جهان را؟
در این تاریکیآور شب
چه اندیشه ولیکن، که چه خواهد بود با ما صبح؟
چو صبح از کوه سر بر کرد، می پوشد ازین توفان رخ آیا صبح؟
#نیما_یوشیج
پ.ن:
وگدار = داروگ، قورباغه درختی(در باور شمالیها خواندن داروگ نوید روز بارانیست)
https://telegram.me/nimaasakk
Telegram
دومان
ارتباط با ادمین
@Nimaasak
@Nimaasak
Forwarded from دومان (|\|€|\|\@)
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
Forwarded from دومان (|\|€|\|\@)
4_628171625971319253.MP3
4.9 MB