روستای موزیگله
110 subscribers
2.69K photos
105 videos
24 files
21 links
💐💐💐💐🌷🌷🌷🌷
این کانال در راستای اشتراک تصاویر اهالی روستای موزیگله و اخبار این روستا میباشد.
@mozigele1300

تصاویرتان را برای ما ارسال بفرمایید👇
ارتباط با ادمین👇👇
@mhar1395
Download Telegram
Forwarded from روستای موزیگله 2 (AZADEH)
چنین گفت زرتشت:
که سوزانید بدی را درآتش
تا ز آتش برون آید نیکی

تو مسیر رسیدن بهار
چهارشنبه سوری از راه رسیده

دوست من
شاخه های خشکیده دلتو
تو آتیش بسوزون
تا گرم بشه دل مهربونت

چهارشنبه سوری تون مبارک

🌹🌹 🌹🌹
Forwarded from روستای موزیگله 2 (Ali Asadi)
🌲🌲 ( خاطره چهارشنبه سوری)🌲🌲

از داقزی(بانو ابریشمی) پیرزن سختگیر بچگی ما. تنها چیزی که به یاد میاورم. گوشه آرامگاه(تک پیش) یک خونه چوبی قشنگی داشت. که تنها زندگی میکرد با چند تا مرغ وخروس
بسیار جدی ومنظم وسختگیری بود وکمتر لبخند میزد بخاطر همین ما بچه های کوچه یکجوری دیگه دوسش داشتیم.یک چند سالی هم فراّش مدرسه بود وآخر عمری خونه اش به گوشه مسجد قدیمی انتقال پیدا کرد وهمانجا هم فوت کرد( خدا بیامرزدش)
داقزی همیشه به همه رسم ها وسنن های قدیم اهمیت زیادی میداد وهمیشه به ما شکل صحیح اش را آموزش میداد .چهارشنبه اخر سال که می رسید .همون زمانی که تو اون کلبه چوبی اش زندگی میکرد.چند نقطه ای راآتش روشن میکرد ودر حالی که دستش یک چوب بلندبود به ما یاد میداد که از روی آتش بپریم. چون خودش زن حساسی بود در حالی که لبخندی کم رنگ دور لبش بود (که این خیلی کم اتفاق میفتاد) ما را هدایت میکرد وبه ما میگفت چطور بپریم وچی بگیم( با ما فارسی صحبت میکرد واین تو ان زمان توی روستا خیلی مهم بود). وما دختر وپسر در حالی که یک صف طولانی را تشکیل میدادیم با هیجان وشادی که تو دلهای همه ما بود از روی آتشیها میپریدم ومیگفتم زردی ما برای تو وسرخی تو برای ما.
دود آتیشها با نور طلایی غروب خورشید فضای تک پیش را فرا میگرفت وصدای شور وشوق ما بچه ها که غرق در لذت آرامش کودکیمون بودیم طنین انداز بود ونگاه تیزبین داقزی که مواظب ما بچه ها بود.هنوز بعد از سالها صدایش تو گوشم زنگ میزند واین عکس را که میبینم همیشه چهارشنبه سوری را به یاد میارم که ما چقدر شاد وخوب بودیم. و تصویر نگاه تیزبین و اندک لبخندش را تو ذهنم مرور میکنم که چقدر مواظب ما بچه ها بود.یادش گرامی باد🌲🌲
((توضیح اینکه معنی دایی قزی یعنی دختر دایی،که ما مختصر صدایش میکردیم))
Forwarded from روستای موزیگله 2 (Ali Asadi)
داقزی در کنار تنها دوستش مرحوم هاجر(مادر سیدقاسم جعفری)-پشت تکیه قدیم
Forwarded from روستای موزیگله 2 (Ali Asadi)
داقزی در کنار تنهاپسرش مرحوم گلی
Forwarded from روستای موزیگله 2 (Ali Asadi)
مرحوم محمد گلی در سنین جوانی ومیانسالی
مردی بسیار خوشرو و با محبت بودند-روحش شاد
ارسالی از طرف دختر آن مرحوم
Forwarded from روستای موزیگله 2 (AZADEH)
عطر نرگس، رقص باد
نغمه شوق پرستوهای شاد
خلوت گرم کبوترهای مست
نرم نرمک می رسد
اینک بهار
خوش به حال روزگار


#فریدون_مشیری
Forwarded from روستای موزیگله 2 (AZADEH)
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM

آمد از راه بهار
بُقچه ی شادی و امید به دست
کوله یِ سبزی و آرامش و لبخند به دوش
رنگ آورده بپاشد در شهر
عشق آورده بریزد همه جا
شب به پایانِ خودش نزدیک است...

🌸🌸🌸🌸🌸🌸
Forwarded from روستای موزیگله 2 (AZADEH)
Media is too big
VIEW IN TELEGRAM
به استقبال بهار
با اجرای ترانه "شکوفه می رقصد از باد بهاری"
از گروه هونیاک
آهنگساز این ترانه عطاالله خرم است و ترانه آن را پرویز وکیلی سروده و اولین

بار توسط ویگن، خوانده شده است...

🌹🌹🌹🌹
Forwarded from روستای موزیگله 2 (Ali Asadi)
بعضی وقتا که از کنار این مدرسه قدیمی سبز باغ رد می شویم به چه کسانی فکر نمیکنیم ،که یک روز اینجا درس می خوندند وخاطرات کودکی را اینجا سپری کردند ولی الان دیگر خیلی پیر شدند. ویا از بین ما رفته اند.
Forwarded from روستای موزیگله 2 (Ali Asadi)
استرس مشق نوشتن های شبانه-صف ایستادنهای طولانی و یهو از توی صف خانم مدیر صدات بزنه یا اینکه هر لحظه خانم معلم پای تخته صدات بزنه واز تو مشق شب بخواد.ویا خانم مدیر ترا تو دفترش بخواد نصیحتت بکنه که بچه اینکارو نکن، وسرمای سوزناک زمستون وصدای پت پت بخاری نفتی که بوی نفت کل کلاس را میگرفت وبعضی وقتا دودش کل کلاس را سیاه میکرد وسرفه بی امان دختر خانمها.
Forwarded from روستای موزیگله 2 (Ali Asadi)
هرروز استرس این را داشتیم که به موقع به مدرسه برسیم.وگرنه باید با دوچرخه پشت در می موندیم. شنیدن حکایتهای آموزنده معاون اقای احسان قنبری تو صفهای طولانی که آینده ما چطور خواهد بود وما چقدر مفید خواهیم بود برای جامعه.
وعصرها ، تند تند رکاب میزدیم که به برنامه کودک شبکه یک برسیم وهمین ذوق دیدنش کل سرمای مسیر را برای ما جذاب میکرد.
Forwarded from روستای موزیگله 2 (Ali Asadi)
و یاد روزهای که دوران کودکی ما بود وتوی تک پیش ( قبرستان روستا )با بچه ها ساعتها بدون دغدغه واینکه به چیز دیگری فکر کنیم دنبال توپ می دویدیم وشاد بودیم
ایستاده از راست-حسین تاجدین-علی جعفری-علی گلی-اسدی- لاغری(کارگر باغ اخوان)
نشسته از راست: محمد صالح علیجان زاده-محمود یحیی نژاد-کاظم جعفری-اکبر یحیی نژاد)
Forwarded from روستای موزیگله 2 (Ali Asadi)
و هروقت از ماشین پیاده می شدیم ویا میخواستیم از کنار جاده روستا عبور کنیم این سه تا پیرمرد خندان را می دیدیم که با لبخند به جواب سلام ما پاسخ میدادند.
Forwarded from روستای موزیگله 2 (Ali Asadi)
کرسی قدیمی گوشه اتاق-صندوقچه قدیمی جهاز مادر-تلویزیون سیاه وسفید روی تاقچه که نهایت خلاقیت پدرم چسباندن یک طلق رنگی روی صحفه اش بود که یعنی تصویر تلویزیون ما رنگی هست، چیدن کل کتابهای درسی مون گوشه تاقچه- وردیف کردن لحاف وتشک وحساسیت خواهرها به نظم ومرتب بودنش-وشیطنت برادرم وتعجب مادرم واعصبانیت پدر،یک بخش اصلی دوران کودکی ما بود.
Forwarded from روستای موزیگله 2 (Ali Asadi)
وبا دیدن عکسهای قدیمی یا روزهای که دیگه رفتند وبر نخواهند گشت وادمهای که پیر شدند وروستایی که دیگر به مثل اون قدیما سر سبز وپر درخت نیست.
( آقای دبیر در میان دوستانش اقایان محمود شعبانی ونفر بعدی را نشناختم.(روبروی خونه قدیمی مرحوم محمد علی اصغری-سر کوچه تکیه))
Forwarded from روستای موزیگله 2 (Ali Asadi)
جوانی که دیگر از دست رفت ولی عکسها در یک زمان متوقف شدند وهمین معجزه عکسهاست که ترا وادار میکند که بیاندیشی که زمان بسرعت در حال گذر هست.
(دوران جوانی اقای دبیر وحمید جعفری جلوی سقانفار)
Forwarded from روستای موزیگله 2 (Ali Asadi)
و در آخر وقتی به اینجا میاییم اندوه کسانی که یک روز زنده بودند ودر جمع ما زندگی و آرامش داشتند را میخوریم که دیگر برای همیشه از بین ما رفتند وما با یاد و خاطراتشان زندگی میکنیم.
Forwarded from روستای موزیگله 2 (AZADEH)
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
نوروز یعنی هیچ زمستانی
ماندنی نیست

سال نو
زندگی نو
احساس نو
و بهاری شدنتان مبارک
‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‎‌‌‌‌‌‌‎‌‌ ‌‌‌‌‌‌‎‌‌
🌸🌸🌸🌸🌸
Forwarded from روستای موزیگله 2 (AZADEH)
حافظ گشوده ام
چه زیباست فال تو
حتما قشنگ میشود
امسال حال تو...

🌺🌺🌺🌺
Forwarded from روستای موزیگله 2 (AZADEH)
لحظه تحویل سال، دلت را دست خدا بسپار..
چشمانت را ببند و ذهنت را خالی کن از ازدحام دلواپسی هایت..
دلت را دست خدا بسپار و هر چیزی را که به ذهنت برای یک لحظه خطور کرد را از خدا بخواه..
بخواه تا خواسته ے دلت صلاح خداوندت باشد...
بی شک خواسته ات شیرین ترین خواسته ے دلت است...
عید امسال را با خواسته ے از ته دلت شروع کن...


🌷🌷🌷🌷🌷