Forwarded from کانال | علی محمدی هوشیار
#سئوال
❓دیدگاه احمد بصری درباره استفاده از روایات اهل سنت چیست؟
🔺احمد بصری بارها نظر خود را درباره استفاده از روایات اهل سنت گفته و تاکید بر آن داشته که استفاده از آن دسته از روایات صحیح نمیباشد. به عنوان مثال در کتاب توهم بی خدایی در خصوص عدم پذیرش روایات اهل سنت و نادرستی پذیرش آنها گفته است: «چگونه است که این گروه از شیعیان، نسبت به امر تقیه و قاعده "الرشد فی خلافهم" (راه درست در مخالفت با اهل سنت است)، که ائمه بر آن تاکید ورزیده اند غفلت کرده اند». 📘توهم بی خدایی، ص175 و 183.
📌البته این سخن درستی است که اهل بیت(ع) ما را از پذیرش و از استفاده روایات اهل سنت نهی فرمودهاند. چنانچه در روایات آمده است:
📎روایت اول:
قال الصادق(ع): «دَعُوا مَا وَافَقَ القَوْمَ؛ فَإِنَّ الرُّشْدَ فِي خِلَافِهِمْ». امام صادق(ع) فرمود: هر سخنی که موافق سخن اهل سنت باشد را کنار بگذارید و راه صحیح در مخالفت با اعتقاد آنان است. 📗كافي، ج1، ص17.
📎روایت دوم:
عَنْ هَارُونَ بْنِ خَارِجَةَ قَالَ: قُلْتُ لِأَبِي عَبْدِ اللَّهِ الإمام الصادق(ع) إِنَّا نَأْتِي هَؤُلَاءِ الْمُخَالِفِينَ فَنَسْمَعُ مِنْهُمُ الْحَدِيثَ يَكُونُ حُجَّةً لَنَا عَلَيْهِمْ. قَالَ صلوات الله علیه: «لَا تَأْتِهِمْ وَ لَا تَسْمَعْ مِنْهُمْ لَعَنَهُمُ اللَّهُ وَ لَعَنَ مِلَلَهُمُ الْمُشْرِكَةَ». هارون بن خارجه میگوید از امام صادق(ع) پرسیدم: ما به نزد اهل سنت میرویم و از آنان احادیث را میشنویم تا حجتی باشد بر ما برای آنان. امام(ع) فرمود: نزد آنان نروید و حدیثشان را نشنوید. لعنت خدا بر ملتهای مشرک آنان باد.
📗وسائل الشيعة، ج21، ص477.
🔸بنابراین اهل بیت(ع) نیز در مواجهه با روایات اهل سنت، در مقام مخالفت از استفاده و بکارگیری آن برای شیعیان بودهاند. اما این موضوع نباید صرفا به گفتار ختم شده و در مقام عمل زیر پا گذاشته شود. هر چند احمد بصری در مقام گفتگو، خود را مخالف روایات اهل سنت میداند، اما واقعیت این است که بیشترین استفاده از روایات اهل سنت را خود او داشته و چنانچه روایات اهل سنت را از سناریوی احمد بصری جدا کنید، چیزی برای گفتن نخواهد داشت. به عنوان نمونه به چند روایت که احمد بصری برای اثبات خود به آنها متمسک شده است اشاره میگردد:
🔹روایت اول:
قَالَ رَسُولُ اللَّهِ(ص): إِذَا رَأَيْتُمُ الرَّايَاتِ السُّودَ قَدْ أَقْبَلَتْ مِنْ خُرَاسَانَ فَائْتُوهَا وَ لَوْ حَبْواً عَلَى الثَّلْجِ فَإِنَّ فِيهَا خَلِيفَةَ اللَّهِ الْمَهْدِيَ» زمانی که پرچمهای سیاه را دیدید که از سوی خراسان میآیند، به سمت او بروید، هرچند که به صورت سینه خیز بر روی برف. پس همانا خلیفه خدا مهدی در میان آنان است. 📕بن حنبل، احمدبن محمد، أحاديث المهدي(ع) من مسند أحمد بن حنبل، ص55.
🔹روایت دوم:
أخرج الطبراني في الأوسط عن ابن عمر: أنّ النّبي صلّى اللّه عليه و آله أخذ بيد علي فقال: «سيخرج من صلب هذا فتى يملأ الأرض قسطا و عدلا، فإذا رأيتم ذلك فعليكم بالفتى التميمي، فإنّه يقبل من قبل المشرق، و هو صاحب راية المهدي». فرزند عمر میگوید: روزی پیامبر اکرم(ص) دست علی(ع) را گرفت و فرمود: به زودی از نسل این مرد جوانی خروج میکند و دنیا را پر از عدل و داد میکند. زمانی که او را دیدید بر شما واجب است یاری جوان تمیمی که از مشرق میآید و او صاحب پرچم مهدی است. 📕سيوطى، عبد الرحمن بن ابى بكر، العرف الوردي في أخبار المهدي(ع)، ص99.
https://telegram.me/almoddaie
❓دیدگاه احمد بصری درباره استفاده از روایات اهل سنت چیست؟
🔺احمد بصری بارها نظر خود را درباره استفاده از روایات اهل سنت گفته و تاکید بر آن داشته که استفاده از آن دسته از روایات صحیح نمیباشد. به عنوان مثال در کتاب توهم بی خدایی در خصوص عدم پذیرش روایات اهل سنت و نادرستی پذیرش آنها گفته است: «چگونه است که این گروه از شیعیان، نسبت به امر تقیه و قاعده "الرشد فی خلافهم" (راه درست در مخالفت با اهل سنت است)، که ائمه بر آن تاکید ورزیده اند غفلت کرده اند». 📘توهم بی خدایی، ص175 و 183.
📌البته این سخن درستی است که اهل بیت(ع) ما را از پذیرش و از استفاده روایات اهل سنت نهی فرمودهاند. چنانچه در روایات آمده است:
📎روایت اول:
قال الصادق(ع): «دَعُوا مَا وَافَقَ القَوْمَ؛ فَإِنَّ الرُّشْدَ فِي خِلَافِهِمْ». امام صادق(ع) فرمود: هر سخنی که موافق سخن اهل سنت باشد را کنار بگذارید و راه صحیح در مخالفت با اعتقاد آنان است. 📗كافي، ج1، ص17.
📎روایت دوم:
عَنْ هَارُونَ بْنِ خَارِجَةَ قَالَ: قُلْتُ لِأَبِي عَبْدِ اللَّهِ الإمام الصادق(ع) إِنَّا نَأْتِي هَؤُلَاءِ الْمُخَالِفِينَ فَنَسْمَعُ مِنْهُمُ الْحَدِيثَ يَكُونُ حُجَّةً لَنَا عَلَيْهِمْ. قَالَ صلوات الله علیه: «لَا تَأْتِهِمْ وَ لَا تَسْمَعْ مِنْهُمْ لَعَنَهُمُ اللَّهُ وَ لَعَنَ مِلَلَهُمُ الْمُشْرِكَةَ». هارون بن خارجه میگوید از امام صادق(ع) پرسیدم: ما به نزد اهل سنت میرویم و از آنان احادیث را میشنویم تا حجتی باشد بر ما برای آنان. امام(ع) فرمود: نزد آنان نروید و حدیثشان را نشنوید. لعنت خدا بر ملتهای مشرک آنان باد.
📗وسائل الشيعة، ج21، ص477.
🔸بنابراین اهل بیت(ع) نیز در مواجهه با روایات اهل سنت، در مقام مخالفت از استفاده و بکارگیری آن برای شیعیان بودهاند. اما این موضوع نباید صرفا به گفتار ختم شده و در مقام عمل زیر پا گذاشته شود. هر چند احمد بصری در مقام گفتگو، خود را مخالف روایات اهل سنت میداند، اما واقعیت این است که بیشترین استفاده از روایات اهل سنت را خود او داشته و چنانچه روایات اهل سنت را از سناریوی احمد بصری جدا کنید، چیزی برای گفتن نخواهد داشت. به عنوان نمونه به چند روایت که احمد بصری برای اثبات خود به آنها متمسک شده است اشاره میگردد:
🔹روایت اول:
قَالَ رَسُولُ اللَّهِ(ص): إِذَا رَأَيْتُمُ الرَّايَاتِ السُّودَ قَدْ أَقْبَلَتْ مِنْ خُرَاسَانَ فَائْتُوهَا وَ لَوْ حَبْواً عَلَى الثَّلْجِ فَإِنَّ فِيهَا خَلِيفَةَ اللَّهِ الْمَهْدِيَ» زمانی که پرچمهای سیاه را دیدید که از سوی خراسان میآیند، به سمت او بروید، هرچند که به صورت سینه خیز بر روی برف. پس همانا خلیفه خدا مهدی در میان آنان است. 📕بن حنبل، احمدبن محمد، أحاديث المهدي(ع) من مسند أحمد بن حنبل، ص55.
🔹روایت دوم:
أخرج الطبراني في الأوسط عن ابن عمر: أنّ النّبي صلّى اللّه عليه و آله أخذ بيد علي فقال: «سيخرج من صلب هذا فتى يملأ الأرض قسطا و عدلا، فإذا رأيتم ذلك فعليكم بالفتى التميمي، فإنّه يقبل من قبل المشرق، و هو صاحب راية المهدي». فرزند عمر میگوید: روزی پیامبر اکرم(ص) دست علی(ع) را گرفت و فرمود: به زودی از نسل این مرد جوانی خروج میکند و دنیا را پر از عدل و داد میکند. زمانی که او را دیدید بر شما واجب است یاری جوان تمیمی که از مشرق میآید و او صاحب پرچم مهدی است. 📕سيوطى، عبد الرحمن بن ابى بكر، العرف الوردي في أخبار المهدي(ع)، ص99.
https://telegram.me/almoddaie
Forwarded from کانال | علی محمدی هوشیار
#سئوال
🔺پیروان احمدبصری بر این باورند که براساس روایتی از رسول خدا(ص) امامت مانند عروس، تحویل امام مهدی(ع) خواهد شد و این کار را احمدالحسن انجام خواهد داد. آیا چنین چیزی واقعیت دارد؟
#پاسخ
🔸اتباع احمد بصری با نسبت دادن سخنی جعلی به رسول خدا(ص) گفته اند: «ان الامامه تزف الی المهدی کما تزف العروس الی زوجها» همانا امامت تحویل امام مهدی(ع) میشود، کما اینکه عروس به همسرش تحویل داده میشود.
🔻بنابراین گفته میشود:
🔹اولاً چنین روایتی در منابع شیعی و حتی منابع اهل سنت وجود ندارد و این عبارت ساخته دست اتباع احمد بصری است.
🔹ثانیاً هیچ جایی از این روایت جعلی، اشارهای به آن ندارد که امامت را چه کسی به امام مهدی(ع) تحویل خواهد داد.
البته عبارت مشابهی به نقل از کتب اهل سنت در کتاب التشریف بالمنن آمده که آنهم تصریح به آن دارد که حکومت را مردم همانند عروس به مهدی(ع) تحویل خواهند داد و حرفی از یمانی و... به میان نیاورده است. چنانچه ابن طاووس به نقل از سليلي در كتاب الفتن آورده است:
حَدَّثَنِي عَمْرُو بْنُ قَيْسٍ الْمَاصِرُ، قَالَ: حَدَّثَنِي مُجَاهِدٌ عَنْ رَجُلٍ مِنْ أَصْحَابِ النَّبِيِّ(ص)، قَالَ: «فَأَتَى النَّاسُ الْمَهْدِيَّ وَ زَفُّوهَا إِلَيْهِ كَمَا تُزَفُ الْعَرُوسُ إِلَى زَوْجِهَا لَيْلَةَ عُرْسِهَا». سپس مردم نزد مهدی آمده و حکومت را به او میدهند کما اینکه عروس در شب عروسی به زوجش داده میشود. 📚التشريف بالمنن في التعريف بالفتن، ص275.
https://telegram.me/almoddaie
🔺پیروان احمدبصری بر این باورند که براساس روایتی از رسول خدا(ص) امامت مانند عروس، تحویل امام مهدی(ع) خواهد شد و این کار را احمدالحسن انجام خواهد داد. آیا چنین چیزی واقعیت دارد؟
#پاسخ
🔸اتباع احمد بصری با نسبت دادن سخنی جعلی به رسول خدا(ص) گفته اند: «ان الامامه تزف الی المهدی کما تزف العروس الی زوجها» همانا امامت تحویل امام مهدی(ع) میشود، کما اینکه عروس به همسرش تحویل داده میشود.
🔻بنابراین گفته میشود:
🔹اولاً چنین روایتی در منابع شیعی و حتی منابع اهل سنت وجود ندارد و این عبارت ساخته دست اتباع احمد بصری است.
🔹ثانیاً هیچ جایی از این روایت جعلی، اشارهای به آن ندارد که امامت را چه کسی به امام مهدی(ع) تحویل خواهد داد.
البته عبارت مشابهی به نقل از کتب اهل سنت در کتاب التشریف بالمنن آمده که آنهم تصریح به آن دارد که حکومت را مردم همانند عروس به مهدی(ع) تحویل خواهند داد و حرفی از یمانی و... به میان نیاورده است. چنانچه ابن طاووس به نقل از سليلي در كتاب الفتن آورده است:
حَدَّثَنِي عَمْرُو بْنُ قَيْسٍ الْمَاصِرُ، قَالَ: حَدَّثَنِي مُجَاهِدٌ عَنْ رَجُلٍ مِنْ أَصْحَابِ النَّبِيِّ(ص)، قَالَ: «فَأَتَى النَّاسُ الْمَهْدِيَّ وَ زَفُّوهَا إِلَيْهِ كَمَا تُزَفُ الْعَرُوسُ إِلَى زَوْجِهَا لَيْلَةَ عُرْسِهَا». سپس مردم نزد مهدی آمده و حکومت را به او میدهند کما اینکه عروس در شب عروسی به زوجش داده میشود. 📚التشريف بالمنن في التعريف بالفتن، ص275.
https://telegram.me/almoddaie
Forwarded from کانال | علی محمدی هوشیار
#سئوال
🔺لطفا روایت اسم مخفی و اسم آشکار را توضیح دهید:
#پاسخ
🔸در روایتی از امیرالمومنین(ع) آمده است:
وَ قَالَ أَمِيرُ الْمُؤْمِنِينَ(ع) وَ هُوَ عَلَى الْمِنْبَرِ: «يَخْرُجُ رَجُلٌ مِنْ وُلْدِي فِي آخِرِ الزَّمَانِ أَبْيَضُ اللَّوْنِ مُشْرَبٌ بِالْحُمْرَةِ مُبْدَحُ الْبَطْنِ عَرِيضُ الْفَخِذَيْنِ عَظِيمٌ مُشَاشُ الْمَنْكِبَيْنِ بِظَهْرِهِ شَامَتَانِ شَامَةٌ عَلَى لَوْنِ جِلْدِهِ وَ شَامَةٌ عَلَى شِبْهِ شَامَةِ النَّبِيِّ (ص) لَهُ اسْمَانِ اسْمٌ يَخْفَى وَ اسْمٌ يَعْلُنُ فَأَمَّا الَّذِي يَخْفَى فَأَحْمَدُ وَ أَمَّا الَّذِي يَعْلُنُ فَمُحَمَّدٌ». امیر المؤمنین(ع) بر فراز منبر فرمودند: در آخر الزّمان فرزندى از من ظهور خواهد کرد که سفید روی متمایل به سرخی است. شکمش پَهن و پیشانیاش کشیده و شانه درشت است. دو خال دارد. یک خال به رنگ پوستش و خال دیگر شبیه خال پیامبر(ص). برای او دو نام است؛ يكى از اسامی نهان میشود و ديگرى آشكار میشود، امّا آن نام که نهان میشود احمد و آن نام که آشكار میشود محمّد است... 📚كمال الدين و تمام النعمة، ج2، ص، 653.
🔹احمدالحسن بر این باور است که، من وجه مخفی قائم هستم که نامم احمد است و پدرم وجه آشکار قائم است و نامش محمد است!
🔺در پاسخ به این ادعا گفته میشود:
اولاً مفروض روایت، قضیه مهمله نبوده و از «رجل من ولدی» یک شخصیت اراده کرده و بلافاصله درباره آن یک شخص متعین توضیح میدهد. لذا نمیتوان ادعا کرد که مراد از دو اسم، دو شخصیت جداگانه است. چنانچه در این روایت آمده است: «أَبْيَضُ مُشْرَبٌ حُمْرَةً مُنْدَحُ الْبَطْنِ عَرِيضُ الْفَخِذَيْنِ عَظِيمٌ مُشَاشُ الْمَنْكِبَيْنِ بِظَهْرِهِ شَامَتَانِ شَامَةٌ عَلَى لَوْنِ جِلْدِهِ وَ شَامَةٌ عَلَى شِبْهِ شَامَةِ النَّبِيِّ(ص)».
ثانیاً امام(ع) از دو فعل مضارع «یَخفی و یَعلن» استفاده کرده و چنین بیان میکند که این دو نام به مرور زمان مخفی یا آشکار خواهند شد. لذا این برداشت اشتباه است که اسم «احمد و محمد» را از ابتدا مخفی یا آشکار بدانیم، زیرا چنانچه مراد امام(ع) مخفی بودن از ابتدای امر بود، بایستی آن دو کلمه را به صورت صفت مشبهة «اسمٌ خفی- اسم پنهان» و «اسمٌ عَلِن- اسم آشکار» میآوردند تا دلالت بر ثبوت کرده و مخفی بودن یا آشکار بودن آن دو را از ابتدای امر اعلان میکرد.
🔸نتیجه اینکه از بیان این دو اسم، اراده یک فرد شده که یکی از این اسامی به مرور زمان پنهان میشود و نام دیگر نیز به مرور زمان علنی میشود. چنانچه در حال حاضر نیز هنوز نام «محمد» در بین مردم علنی نشده و ممکن است در آینده علنی گردد.
https://telegram.me/almoddaie
🔺لطفا روایت اسم مخفی و اسم آشکار را توضیح دهید:
#پاسخ
🔸در روایتی از امیرالمومنین(ع) آمده است:
وَ قَالَ أَمِيرُ الْمُؤْمِنِينَ(ع) وَ هُوَ عَلَى الْمِنْبَرِ: «يَخْرُجُ رَجُلٌ مِنْ وُلْدِي فِي آخِرِ الزَّمَانِ أَبْيَضُ اللَّوْنِ مُشْرَبٌ بِالْحُمْرَةِ مُبْدَحُ الْبَطْنِ عَرِيضُ الْفَخِذَيْنِ عَظِيمٌ مُشَاشُ الْمَنْكِبَيْنِ بِظَهْرِهِ شَامَتَانِ شَامَةٌ عَلَى لَوْنِ جِلْدِهِ وَ شَامَةٌ عَلَى شِبْهِ شَامَةِ النَّبِيِّ (ص) لَهُ اسْمَانِ اسْمٌ يَخْفَى وَ اسْمٌ يَعْلُنُ فَأَمَّا الَّذِي يَخْفَى فَأَحْمَدُ وَ أَمَّا الَّذِي يَعْلُنُ فَمُحَمَّدٌ». امیر المؤمنین(ع) بر فراز منبر فرمودند: در آخر الزّمان فرزندى از من ظهور خواهد کرد که سفید روی متمایل به سرخی است. شکمش پَهن و پیشانیاش کشیده و شانه درشت است. دو خال دارد. یک خال به رنگ پوستش و خال دیگر شبیه خال پیامبر(ص). برای او دو نام است؛ يكى از اسامی نهان میشود و ديگرى آشكار میشود، امّا آن نام که نهان میشود احمد و آن نام که آشكار میشود محمّد است... 📚كمال الدين و تمام النعمة، ج2، ص، 653.
🔹احمدالحسن بر این باور است که، من وجه مخفی قائم هستم که نامم احمد است و پدرم وجه آشکار قائم است و نامش محمد است!
🔺در پاسخ به این ادعا گفته میشود:
اولاً مفروض روایت، قضیه مهمله نبوده و از «رجل من ولدی» یک شخصیت اراده کرده و بلافاصله درباره آن یک شخص متعین توضیح میدهد. لذا نمیتوان ادعا کرد که مراد از دو اسم، دو شخصیت جداگانه است. چنانچه در این روایت آمده است: «أَبْيَضُ مُشْرَبٌ حُمْرَةً مُنْدَحُ الْبَطْنِ عَرِيضُ الْفَخِذَيْنِ عَظِيمٌ مُشَاشُ الْمَنْكِبَيْنِ بِظَهْرِهِ شَامَتَانِ شَامَةٌ عَلَى لَوْنِ جِلْدِهِ وَ شَامَةٌ عَلَى شِبْهِ شَامَةِ النَّبِيِّ(ص)».
ثانیاً امام(ع) از دو فعل مضارع «یَخفی و یَعلن» استفاده کرده و چنین بیان میکند که این دو نام به مرور زمان مخفی یا آشکار خواهند شد. لذا این برداشت اشتباه است که اسم «احمد و محمد» را از ابتدا مخفی یا آشکار بدانیم، زیرا چنانچه مراد امام(ع) مخفی بودن از ابتدای امر بود، بایستی آن دو کلمه را به صورت صفت مشبهة «اسمٌ خفی- اسم پنهان» و «اسمٌ عَلِن- اسم آشکار» میآوردند تا دلالت بر ثبوت کرده و مخفی بودن یا آشکار بودن آن دو را از ابتدای امر اعلان میکرد.
🔸نتیجه اینکه از بیان این دو اسم، اراده یک فرد شده که یکی از این اسامی به مرور زمان پنهان میشود و نام دیگر نیز به مرور زمان علنی میشود. چنانچه در حال حاضر نیز هنوز نام «محمد» در بین مردم علنی نشده و ممکن است در آینده علنی گردد.
https://telegram.me/almoddaie
Forwarded from کانال | علی محمدی هوشیار
#سئوال
#فترت
احمد بصری در کتاب عقاید الاسلام گفته است: بر اساس روایتی از امام صادق(ع) مهدی(ع) همانند رسول خدا(ص) با فترت و فاصلهای از ائمه قبلی خواهد آمد و ما میدانیم که بین امام یازدهم(ع) و امام مهدی(ع) هیچ فاصله ای نیست، پس آنکه مورد نظر امام صادق(ع) است کسی غیر از امام مهدی(ع) بوده و مراد ایشان مهدی اول است که با فاصله ای از 12 امام(ع) آمده است. آیا این سخن درستی است؟
#پاسخ
در روایتی از امام صادق(ع) نقل شده است:
عَنْ أَبِي حَمْزَةَ، قَالَ: دَخَلْتُ عَلى أَبِي عَبْدِ اللَّهِ عَلَيْهِ السَّلَامُ، فَقُلْتُ لَهُ: أَنْتَ صَاحِبُ هذَا الْأَمْرِ؟ فَقَالَ: «لَا». فَقُلْتُ: فَوَلَدُكَ؟ فَقَالَ: «لَا». فَقُلْتُ: فَوَلَدُ و لَدِكَ هُوَ؟ قَالَ: «لَا». فَقُلْتُ: فَوَلَدُ و لَدِ و لَدِكَ؟ فَقَالَ: «لَا». قُلْتُ: مَنْ هُوَ؟ قَالَ: «الَّذِي يَمْلَؤُهَا عَدْلًا كَمَا مُلِئَتْ ظُلْماً و جَوْراً عَلى فَتْرَةٍ مِنَ الْأَئِمَّةِ، كَمَا أَنَّ رَسُولَ اللَّهِ صَلَّى اللَّهُ عَلَيْهِ وَ آلِهِ بُعِثَ عَلى فَتْرَةٍ مِنَ الرُّسُلِ». ابی حمزه از امام صادق(ع) پرسید: آیا شما صاحب این امر هستید؟ فرمود نه! آیا فرزندتان صاحب این امر است؟ فرمود نه! آیا فرزند فرزندت؟ فرمود نه! آیا فرزند فرزند فرزندت؟ فرمود نه! گفتم پس او کیست؟ امام(ع) فرمود: او همان کسی است که دنیا را پر از عدل و داد میکند پس از آنکه پر از ظلم شده، با فاصله ای از ائمه(ع). کما اینکه رسول خدا(ص) با فاصله ای از رسولان قبلی مبعوث شد. كافي؛ ج2 ؛ ص161
🔺در پاسخ به شبهه فوق گفته می شود:
متعلَّق جار و مجرور در «عَلى فَتْرَةٍ» فعل «يَمْلَؤُهَا» است. بنابر این، روایت اینگونه ترجمه میشود؛ مهدی(ع) دنیا را با فاصله ای از ائمه قبلی پر از عدل و داد میکند. لذا مراد امام(ع) این نیست که امام مهدی(ع) با فترتی از ائمه می آید تا حرف احمدبصری درست باشد، ضمن اینکه در روایت فوق هیچ سخنی از آمدن مهدی(ع) به میان نیامده است. البته اگر اشکال شود که آمدن مهدی(ع) را از قرینه تشبیهی در عبارت بعدی «بُعِثَ» متوجه میشویم، گفته میشود: مراد از مبعوث شدن پیامبر(ص) برانگیخته شدن برای اعلام دین خداوند بوده و وجه تشبیه بعثت ایشان به امام مهدی(ع)، همان علنی کردن دین خداوند و اجرای عدالت الهی است. البته احمد بصری در کتاب توهم بی خدایی به عبارتی اشاره کرده که در این بخش آورده میشود: «مسلماً در یک تشبیه، تطابق کامل مورد نظر نیست». توهم بی خدایی، ص169.
🔸ضمن اینکه اگر مراد امام صادق(ع) از فترت مهدی(ع)، نبودن او بر روی زمین، یا آمدن او با فاصله ای طولانی از امام یازدهم(ع) باشد، مساله خلو حجت از زمین مطرح میشود. لذا در روایتی از امام مهدی(ع)، امکان فترت برای آن حضرت نفی شده و فرموده است: «أَنَا الْمَهْدِيُّ وَ أَنَا قَائِمُ الزَّمَانِ أَنَا الَّذِي أَمْلَؤُهَا عَدْلًا كَمَا مُلِئَتْ جَوْراً إِنَّ الْأَرْضَ لَا تَخْلُو مِنْ حُجَّةٍ وَ لَا يَبْقَى النَّاسُ فِي فَتْرَةٍ». من مهدی هستم و من قائم زمان هستم. همان کسی که دنیا را پر از عدل و داد میکند همانطور که پر از ظلم شده است. همانا زمین از حجت خالی نمیشود و مردم در فترت باقی نمی مانند» كمال الدين و تمام النعمة ؛ ج2 ؛ ص444- الغيبة (للطوسي)/ كتاب الغيبة للحجة ؛ النص ؛ ص254
🔹شیخ طوسی(ره) نیز در اینباره گفته است:
و أمّا من ذهب إلى الفترة بعد الحسن بن عليّ عليه السّلام و خلوّ الزّمان من إمام فقولهم باطل بما دللنا عليه من أن الزمان لا يخلو عن إمام في حال من الأحوال بأدلة عقلية و شرعية و تعلقهم بالفترات بين الرسل باطل لأن الفترة عبارة عن خلو الزمان من نبي و نحن لا نوجب النبوة في كل حال و ليس في ذلك دلالة على خلو الزمان من إمام». امّا كسانى كه قائلند بعد از امام حسن بن على عسكرى عليهما السّلام زمان خالى از امام است به عبارتى معتقد به فترت شدهاند، كلام اينها هم به واسطه ادله عقلى و شرعى كه اقامه كرديم مبنى بر اينكه زمان هرگز و هيچگاه از امام خالى نيست، باطل مىشود. و اينكه اينها به فترت بين انبيا متمسك شده و استدلال كردهاند صحيح نيست، چرا كه فترت عبارت از خالى بودن زمان از پيامبر است و ما هم نبوت را در هر حالى و در همه زمانها واجب نمىدانيم [كه زمان نبايد خالى از نبى باشد] و اين بدان معنا نيست كه زمان از امام خالى باشد، لذا فترت بين رسل شامل فترت بين امام و امام ديگر نمىشود. الغيبة (للطوسي)/ كتاب الغيبة للحجة ؛ النص ؛ ص221
🔺بنابر این، مراد امام صادق(ع) از فترت مهدی(ع)، نبودن و آمدن ایشان با فاصله ای از ائمه(ع) نیست تا احمدبصری بتواند از این رهگذر ردایی برای خود درست کند، بلکه مراد از فترت در کلام امام صادق(ع)، اجرای عدالت جهان گستر الهی است که توسط امام مهدی(ع) و با فاصله ای از ائمه قبلی انجام می شود.
https://telegram.me/almoddaie
#فترت
احمد بصری در کتاب عقاید الاسلام گفته است: بر اساس روایتی از امام صادق(ع) مهدی(ع) همانند رسول خدا(ص) با فترت و فاصلهای از ائمه قبلی خواهد آمد و ما میدانیم که بین امام یازدهم(ع) و امام مهدی(ع) هیچ فاصله ای نیست، پس آنکه مورد نظر امام صادق(ع) است کسی غیر از امام مهدی(ع) بوده و مراد ایشان مهدی اول است که با فاصله ای از 12 امام(ع) آمده است. آیا این سخن درستی است؟
#پاسخ
در روایتی از امام صادق(ع) نقل شده است:
عَنْ أَبِي حَمْزَةَ، قَالَ: دَخَلْتُ عَلى أَبِي عَبْدِ اللَّهِ عَلَيْهِ السَّلَامُ، فَقُلْتُ لَهُ: أَنْتَ صَاحِبُ هذَا الْأَمْرِ؟ فَقَالَ: «لَا». فَقُلْتُ: فَوَلَدُكَ؟ فَقَالَ: «لَا». فَقُلْتُ: فَوَلَدُ و لَدِكَ هُوَ؟ قَالَ: «لَا». فَقُلْتُ: فَوَلَدُ و لَدِ و لَدِكَ؟ فَقَالَ: «لَا». قُلْتُ: مَنْ هُوَ؟ قَالَ: «الَّذِي يَمْلَؤُهَا عَدْلًا كَمَا مُلِئَتْ ظُلْماً و جَوْراً عَلى فَتْرَةٍ مِنَ الْأَئِمَّةِ، كَمَا أَنَّ رَسُولَ اللَّهِ صَلَّى اللَّهُ عَلَيْهِ وَ آلِهِ بُعِثَ عَلى فَتْرَةٍ مِنَ الرُّسُلِ». ابی حمزه از امام صادق(ع) پرسید: آیا شما صاحب این امر هستید؟ فرمود نه! آیا فرزندتان صاحب این امر است؟ فرمود نه! آیا فرزند فرزندت؟ فرمود نه! آیا فرزند فرزند فرزندت؟ فرمود نه! گفتم پس او کیست؟ امام(ع) فرمود: او همان کسی است که دنیا را پر از عدل و داد میکند پس از آنکه پر از ظلم شده، با فاصله ای از ائمه(ع). کما اینکه رسول خدا(ص) با فاصله ای از رسولان قبلی مبعوث شد. كافي؛ ج2 ؛ ص161
🔺در پاسخ به شبهه فوق گفته می شود:
متعلَّق جار و مجرور در «عَلى فَتْرَةٍ» فعل «يَمْلَؤُهَا» است. بنابر این، روایت اینگونه ترجمه میشود؛ مهدی(ع) دنیا را با فاصله ای از ائمه قبلی پر از عدل و داد میکند. لذا مراد امام(ع) این نیست که امام مهدی(ع) با فترتی از ائمه می آید تا حرف احمدبصری درست باشد، ضمن اینکه در روایت فوق هیچ سخنی از آمدن مهدی(ع) به میان نیامده است. البته اگر اشکال شود که آمدن مهدی(ع) را از قرینه تشبیهی در عبارت بعدی «بُعِثَ» متوجه میشویم، گفته میشود: مراد از مبعوث شدن پیامبر(ص) برانگیخته شدن برای اعلام دین خداوند بوده و وجه تشبیه بعثت ایشان به امام مهدی(ع)، همان علنی کردن دین خداوند و اجرای عدالت الهی است. البته احمد بصری در کتاب توهم بی خدایی به عبارتی اشاره کرده که در این بخش آورده میشود: «مسلماً در یک تشبیه، تطابق کامل مورد نظر نیست». توهم بی خدایی، ص169.
🔸ضمن اینکه اگر مراد امام صادق(ع) از فترت مهدی(ع)، نبودن او بر روی زمین، یا آمدن او با فاصله ای طولانی از امام یازدهم(ع) باشد، مساله خلو حجت از زمین مطرح میشود. لذا در روایتی از امام مهدی(ع)، امکان فترت برای آن حضرت نفی شده و فرموده است: «أَنَا الْمَهْدِيُّ وَ أَنَا قَائِمُ الزَّمَانِ أَنَا الَّذِي أَمْلَؤُهَا عَدْلًا كَمَا مُلِئَتْ جَوْراً إِنَّ الْأَرْضَ لَا تَخْلُو مِنْ حُجَّةٍ وَ لَا يَبْقَى النَّاسُ فِي فَتْرَةٍ». من مهدی هستم و من قائم زمان هستم. همان کسی که دنیا را پر از عدل و داد میکند همانطور که پر از ظلم شده است. همانا زمین از حجت خالی نمیشود و مردم در فترت باقی نمی مانند» كمال الدين و تمام النعمة ؛ ج2 ؛ ص444- الغيبة (للطوسي)/ كتاب الغيبة للحجة ؛ النص ؛ ص254
🔹شیخ طوسی(ره) نیز در اینباره گفته است:
و أمّا من ذهب إلى الفترة بعد الحسن بن عليّ عليه السّلام و خلوّ الزّمان من إمام فقولهم باطل بما دللنا عليه من أن الزمان لا يخلو عن إمام في حال من الأحوال بأدلة عقلية و شرعية و تعلقهم بالفترات بين الرسل باطل لأن الفترة عبارة عن خلو الزمان من نبي و نحن لا نوجب النبوة في كل حال و ليس في ذلك دلالة على خلو الزمان من إمام». امّا كسانى كه قائلند بعد از امام حسن بن على عسكرى عليهما السّلام زمان خالى از امام است به عبارتى معتقد به فترت شدهاند، كلام اينها هم به واسطه ادله عقلى و شرعى كه اقامه كرديم مبنى بر اينكه زمان هرگز و هيچگاه از امام خالى نيست، باطل مىشود. و اينكه اينها به فترت بين انبيا متمسك شده و استدلال كردهاند صحيح نيست، چرا كه فترت عبارت از خالى بودن زمان از پيامبر است و ما هم نبوت را در هر حالى و در همه زمانها واجب نمىدانيم [كه زمان نبايد خالى از نبى باشد] و اين بدان معنا نيست كه زمان از امام خالى باشد، لذا فترت بين رسل شامل فترت بين امام و امام ديگر نمىشود. الغيبة (للطوسي)/ كتاب الغيبة للحجة ؛ النص ؛ ص221
🔺بنابر این، مراد امام صادق(ع) از فترت مهدی(ع)، نبودن و آمدن ایشان با فاصله ای از ائمه(ع) نیست تا احمدبصری بتواند از این رهگذر ردایی برای خود درست کند، بلکه مراد از فترت در کلام امام صادق(ع)، اجرای عدالت جهان گستر الهی است که توسط امام مهدی(ع) و با فاصله ای از ائمه قبلی انجام می شود.
https://telegram.me/almoddaie
Forwarded from کانال | علی محمدی هوشیار
#سئوال
گویا روایتی از امام صادق(ع) صادر شده که میفرماید: اگر شمشير در دست قائم(ع) نبود، فقها به قتل او فرمان مىدادند. آیا چنین روایتی در منابع روایی وجود دارد؟
#پاسخ
در برخی کتب معاصر، عبارتی منسوب به امام صادق(ع) آمده است:
«اعداؤه مقلّدة الفقهاء، أهل الاجتهاد، لما يرونه يحكم بخلاف ما ذهب إليه أئمّتهم. و لولا أنّ السّيف بيده لأفتى الفقهاء بقتله!. و لكنّ اللّه يظهره بالسّيف و الكرم فيطيعونه، و يخافون فيتقبّلون حكمه من غير إيمان، بل يضمرون خلافه! .. إذا خرج فليس له عدوّ مبين إلّا الفقهاء خاصّة!. هو و السّيف أخوان!». دشمنان او مقلّدين فقهاء و مجتهدين است، با وجود اینکه مىبينند فقهاء برخلاف فتواى امامشان داورى مىكند! و اگر شمشير در دست قائم(ع) نبود، فقها به قتل او فرمان مىدادند!. ولى چون با شمشير برنده و دست بخشنده ظهور مىكند، از روى ترس و طمع از او اطاعت مىكنند و بدون اينكه در دل باور كنند، حكم او را مىپذيرند و خلاف آنرا در دل پنهان مىكنند! هنگامىكه او خارج شود دشمن شناخته شدهاى جز فقها ندارد!. ولى او و شمشير برادرند!
👆🏻این عبارت برای اولین بار از «محی الدین بن عربی(638ق)» در کتاب فتوحات مکیه(ج 2، ص 222، الباب السادس و الستون و ثلاثمأة)، بدون انتساب به معصومین(ع) ذکر شده و نقل از معصوم(ع) نمی باشد.
📎البته عین این عبارت توسط یکی از معاصرین سنی مذهب محی الدین بن عربی در کتاب الدر المنتظم في السر الأعظم تالیف محمد بن طلحه شافعی نصيبى (652 ق) نیز درج شده است.
🖇این عبارت در برخی کتب معاصر شیعی به نقل از محی الدین بن عربی نیز آمده است. مانند کتاب الزام الناصب(1422ق) که گفته است: «الرابع: الشيخ الأكبر محيي الدين بن العربي في الفتوحات: ... و لو لا أنّ السيف بيده لأفتى الفقهاء بقتله ...». إلزام الناصب في إثبات الحجة الغائب(عليه السلام) ؛ ج2 ؛ ص87.
🔺اما در این چند دهه اخیر، این عبارت را به طرز شگفت آوری به امام صادق(ع) نسبت داده اند، بی آنکه بدانند اصل این عبارت به محی الدین بن عربی تعلق دارد که اتباع احمدالحسن نیز به تبعیت از آنان، این عبارت را به امام صادق(ع) نسبت می دهند. به عنوان نمونه در کتاب يوم الخلاص في ظل القائم المهدي(عليه السلام)، تالیف کامل سلیمان است که 13 سال پیش، یعنی در سال 1384 هجری شمسی چاپ و منتشر شد، این روایت به امام صادق(ع) نسبت داده شده است.
🔸بنا براین چنین روایتی اساسا در منابع روایی وجود ندارد و اصل و اساس آن به محی الدین بن عربی تعلق دارد.
https://telegram.me/almoddaie
گویا روایتی از امام صادق(ع) صادر شده که میفرماید: اگر شمشير در دست قائم(ع) نبود، فقها به قتل او فرمان مىدادند. آیا چنین روایتی در منابع روایی وجود دارد؟
#پاسخ
در برخی کتب معاصر، عبارتی منسوب به امام صادق(ع) آمده است:
«اعداؤه مقلّدة الفقهاء، أهل الاجتهاد، لما يرونه يحكم بخلاف ما ذهب إليه أئمّتهم. و لولا أنّ السّيف بيده لأفتى الفقهاء بقتله!. و لكنّ اللّه يظهره بالسّيف و الكرم فيطيعونه، و يخافون فيتقبّلون حكمه من غير إيمان، بل يضمرون خلافه! .. إذا خرج فليس له عدوّ مبين إلّا الفقهاء خاصّة!. هو و السّيف أخوان!». دشمنان او مقلّدين فقهاء و مجتهدين است، با وجود اینکه مىبينند فقهاء برخلاف فتواى امامشان داورى مىكند! و اگر شمشير در دست قائم(ع) نبود، فقها به قتل او فرمان مىدادند!. ولى چون با شمشير برنده و دست بخشنده ظهور مىكند، از روى ترس و طمع از او اطاعت مىكنند و بدون اينكه در دل باور كنند، حكم او را مىپذيرند و خلاف آنرا در دل پنهان مىكنند! هنگامىكه او خارج شود دشمن شناخته شدهاى جز فقها ندارد!. ولى او و شمشير برادرند!
👆🏻این عبارت برای اولین بار از «محی الدین بن عربی(638ق)» در کتاب فتوحات مکیه(ج 2، ص 222، الباب السادس و الستون و ثلاثمأة)، بدون انتساب به معصومین(ع) ذکر شده و نقل از معصوم(ع) نمی باشد.
📎البته عین این عبارت توسط یکی از معاصرین سنی مذهب محی الدین بن عربی در کتاب الدر المنتظم في السر الأعظم تالیف محمد بن طلحه شافعی نصيبى (652 ق) نیز درج شده است.
🖇این عبارت در برخی کتب معاصر شیعی به نقل از محی الدین بن عربی نیز آمده است. مانند کتاب الزام الناصب(1422ق) که گفته است: «الرابع: الشيخ الأكبر محيي الدين بن العربي في الفتوحات: ... و لو لا أنّ السيف بيده لأفتى الفقهاء بقتله ...». إلزام الناصب في إثبات الحجة الغائب(عليه السلام) ؛ ج2 ؛ ص87.
🔺اما در این چند دهه اخیر، این عبارت را به طرز شگفت آوری به امام صادق(ع) نسبت داده اند، بی آنکه بدانند اصل این عبارت به محی الدین بن عربی تعلق دارد که اتباع احمدالحسن نیز به تبعیت از آنان، این عبارت را به امام صادق(ع) نسبت می دهند. به عنوان نمونه در کتاب يوم الخلاص في ظل القائم المهدي(عليه السلام)، تالیف کامل سلیمان است که 13 سال پیش، یعنی در سال 1384 هجری شمسی چاپ و منتشر شد، این روایت به امام صادق(ع) نسبت داده شده است.
🔸بنا براین چنین روایتی اساسا در منابع روایی وجود ندارد و اصل و اساس آن به محی الدین بن عربی تعلق دارد.
https://telegram.me/almoddaie
Forwarded from کانال | علی محمدی هوشیار
#سئوال
در روایتی از امام حسن عسکری(ع)، نوادگان خود را خلفاء دین دانسته اند. آیا چنین مساله ای می تواند مؤید ادعای احمد بصری در بحث خلافت فرزندان امام مهدی(ع) باشد؟
#پاسخ
در نقلی آمده است:
مما وجد بخط العسكري عليه السّلام هذا الكتاب: و قال عليه السّلام: قد صعدنا ذرى الحقائق بأقدام النّبوّة و الولاية، و نوّرنا سبع طرائق بأعلام الفتوّة، فنحن ليوث الوغى، و غيوث النّدى، و فينا السّيف و القلم في العاجل، و لواء الحمد و العلم في الآجل، و أسباطنا خلفاء الدّين و حلفاء اليقين، و مصابيح الامم، و مفاتيح الكرم...» از جمله مواردی که بخط امام حسن عسکری(ع) پیدا شده این کتاب است. امام(ع) در آن فرموده: ما با علامت نبوت و ولایت به بالاترین مرتبه حقایق رسیدیم و هفت راه آسمان را با نشانه جوانمردی روشن ساختیم و ما سخنگوی بلیغ و خروشان و باران های صدا کننده ایم. شمشیر و قلم شتاب دهنده و پرچم ستایش خدا و علم آینده نزد ماست. فرزندان ما خلفاء دین و هم پیمانان یقین و چراغ های امت ها و گشاینده کرم هستند. الدرة الباهرة من الأصداف الطاهرة، ص48.
📎این روایت برای اولین بار، بدون ذکر سند و بدون اشاره به نام کتاب مورد نظر، در کتاب «الدرة الباهرة من الأصداف الطاهرة»، نقل شده است.
🔻آنچه در این روایت مورد سوء استفاده اتباع احمد بصری قرار گرفته؛ عبارت «اسباطنا خلفاء الدین» است. آنها بر این باورند که مراد از اسباط، فرزندان یا نوادگان امام حسن عسگری(ع) بوده و آن را حمل بر فرزندان امام مهدی(ع) و خلافت آنان می کنند.
🔸با صرف نظر از بحث سندی این روایت، عبارت مورد نظر مورد بررسی قرار می گیرد:
اسباط جمع سبط است و به فرزند و نوه دختری اطلاق مىشود در مقابل واژه «الحَفِيد» كه بر فرزند پسر گفته مىشود. مانند: «الْحَسَنُ وَ الْحُسَيْنُ سِبْطَا رَسُولِ اللَّهِ صَلَّى اللَّهُ عَلَيْهِ وَ آلِهِ». فرهنگ ابجدى، ص474.
🔹البته جمع سبط، پنج بار در قرآن مجيد آمده و همه درباره بنى اسرائيل است. مانند: «وَ ما أُنْزِلَ إِلى إِبْراهِيمَ وَ إِسْماعِيلَ وَ إِسْحاقَ وَ يَعْقُوبَ وَ الْأَسْباطِ». بقره: 136.
کتاب تاج العروس؛ اسباط یهود را به معنای اقوام جدا شده از بنی اسرائیل میداند که از پدری واحد منشعب شده اند. چنانچه گفته است: و السِّبْط: القَبِيلَةُ من اليَهُودِ و هُمُ الَّذِينَ يَرْجِعُونَ إِلى أَبٍ وَاحِدٍ، سُمِّيَ سِبْطاً لِيُفْرَقَ بينَ وَلَدِ إِسْمَاعِيلَ و وَلَدِ إِسحاق عليهِما السَّلامُ. تاج العروس من جواهر القاموس، ج10، ص273.
🔺بنابر این، مراد از اسباط می تواند نوادگان دختری امام(ع) یا شیعیان آنان بوده باشد که خلفاء و وارثین بر زمین خواهند بود. کما اینکه قرآن کریم نیز فرمود: «وَ نُرِيدُ أَنْ نَمُنَّ عَلَى الَّذِينَ اسْتُضْعِفُوا فِي الْأَرْضِ وَ نَجْعَلَهُمْ أَئِمَّةً وَ نَجْعَلَهُمُ الْوارِثِين» ص، 5-6. و اراده ما بر اين قرار گرفته است كه به مستضعفين نعمت بخشيم و آنها را پيشوايان و وارثين روى زمين قرار دهيم.
🔸البته اگر کسی بخواهد اسباط را به معنای فرزندان و نوادگان پسری هم لحاظ کند، بازهم چیزی برای احمد بصری نخواهد ماند، زیرا به قرینه «نا» در «اسباطنا» می توان گفت که مراد امام(ع)، تمامی اهل بیت(ع) بوده و در مقام آن بوده اند که بگویند: خلفاء دین از فرزندان ما اهل بیت است و دیگران را حقی در آن نیست.
https://telegram.me/almoddaie
در روایتی از امام حسن عسکری(ع)، نوادگان خود را خلفاء دین دانسته اند. آیا چنین مساله ای می تواند مؤید ادعای احمد بصری در بحث خلافت فرزندان امام مهدی(ع) باشد؟
#پاسخ
در نقلی آمده است:
مما وجد بخط العسكري عليه السّلام هذا الكتاب: و قال عليه السّلام: قد صعدنا ذرى الحقائق بأقدام النّبوّة و الولاية، و نوّرنا سبع طرائق بأعلام الفتوّة، فنحن ليوث الوغى، و غيوث النّدى، و فينا السّيف و القلم في العاجل، و لواء الحمد و العلم في الآجل، و أسباطنا خلفاء الدّين و حلفاء اليقين، و مصابيح الامم، و مفاتيح الكرم...» از جمله مواردی که بخط امام حسن عسکری(ع) پیدا شده این کتاب است. امام(ع) در آن فرموده: ما با علامت نبوت و ولایت به بالاترین مرتبه حقایق رسیدیم و هفت راه آسمان را با نشانه جوانمردی روشن ساختیم و ما سخنگوی بلیغ و خروشان و باران های صدا کننده ایم. شمشیر و قلم شتاب دهنده و پرچم ستایش خدا و علم آینده نزد ماست. فرزندان ما خلفاء دین و هم پیمانان یقین و چراغ های امت ها و گشاینده کرم هستند. الدرة الباهرة من الأصداف الطاهرة، ص48.
📎این روایت برای اولین بار، بدون ذکر سند و بدون اشاره به نام کتاب مورد نظر، در کتاب «الدرة الباهرة من الأصداف الطاهرة»، نقل شده است.
🔻آنچه در این روایت مورد سوء استفاده اتباع احمد بصری قرار گرفته؛ عبارت «اسباطنا خلفاء الدین» است. آنها بر این باورند که مراد از اسباط، فرزندان یا نوادگان امام حسن عسگری(ع) بوده و آن را حمل بر فرزندان امام مهدی(ع) و خلافت آنان می کنند.
🔸با صرف نظر از بحث سندی این روایت، عبارت مورد نظر مورد بررسی قرار می گیرد:
اسباط جمع سبط است و به فرزند و نوه دختری اطلاق مىشود در مقابل واژه «الحَفِيد» كه بر فرزند پسر گفته مىشود. مانند: «الْحَسَنُ وَ الْحُسَيْنُ سِبْطَا رَسُولِ اللَّهِ صَلَّى اللَّهُ عَلَيْهِ وَ آلِهِ». فرهنگ ابجدى، ص474.
🔹البته جمع سبط، پنج بار در قرآن مجيد آمده و همه درباره بنى اسرائيل است. مانند: «وَ ما أُنْزِلَ إِلى إِبْراهِيمَ وَ إِسْماعِيلَ وَ إِسْحاقَ وَ يَعْقُوبَ وَ الْأَسْباطِ». بقره: 136.
کتاب تاج العروس؛ اسباط یهود را به معنای اقوام جدا شده از بنی اسرائیل میداند که از پدری واحد منشعب شده اند. چنانچه گفته است: و السِّبْط: القَبِيلَةُ من اليَهُودِ و هُمُ الَّذِينَ يَرْجِعُونَ إِلى أَبٍ وَاحِدٍ، سُمِّيَ سِبْطاً لِيُفْرَقَ بينَ وَلَدِ إِسْمَاعِيلَ و وَلَدِ إِسحاق عليهِما السَّلامُ. تاج العروس من جواهر القاموس، ج10، ص273.
🔺بنابر این، مراد از اسباط می تواند نوادگان دختری امام(ع) یا شیعیان آنان بوده باشد که خلفاء و وارثین بر زمین خواهند بود. کما اینکه قرآن کریم نیز فرمود: «وَ نُرِيدُ أَنْ نَمُنَّ عَلَى الَّذِينَ اسْتُضْعِفُوا فِي الْأَرْضِ وَ نَجْعَلَهُمْ أَئِمَّةً وَ نَجْعَلَهُمُ الْوارِثِين» ص، 5-6. و اراده ما بر اين قرار گرفته است كه به مستضعفين نعمت بخشيم و آنها را پيشوايان و وارثين روى زمين قرار دهيم.
🔸البته اگر کسی بخواهد اسباط را به معنای فرزندان و نوادگان پسری هم لحاظ کند، بازهم چیزی برای احمد بصری نخواهد ماند، زیرا به قرینه «نا» در «اسباطنا» می توان گفت که مراد امام(ع)، تمامی اهل بیت(ع) بوده و در مقام آن بوده اند که بگویند: خلفاء دین از فرزندان ما اهل بیت است و دیگران را حقی در آن نیست.
https://telegram.me/almoddaie
#سئوال
گویا روایتی از امام صادق(ع) صادر شده که میفرماید: اگر شمشير در دست قائم(ع) نبود، فقها به قتل او فرمان مىدادند. آیا چنین روایتی در منابع روایی وجود دارد؟
#پاسخ
در برخی کتب معاصر، عبارتی منسوب به امام صادق(ع) آمده است:
«اعداؤه مقلّدة الفقهاء، أهل الاجتهاد، لما يرونه يحكم بخلاف ما ذهب إليه أئمّتهم. و لولا أنّ السّيف بيده لأفتى الفقهاء بقتله!. و لكنّ اللّه يظهره بالسّيف و الكرم فيطيعونه، و يخافون فيتقبّلون حكمه من غير إيمان، بل يضمرون خلافه! .. إذا خرج فليس له عدوّ مبين إلّا الفقهاء خاصّة!. هو و السّيف أخوان!». دشمنان او مقلّدين فقهاء و مجتهدين است، با وجود اینکه مىبينند فقهاء برخلاف فتواى امامشان داورى مىكند! و اگر شمشير در دست قائم(ع) نبود، فقها به قتل او فرمان مىدادند!. ولى چون با شمشير برنده و دست بخشنده ظهور مىكند، از روى ترس و طمع از او اطاعت مىكنند و بدون اينكه در دل باور كنند، حكم او را مىپذيرند و خلاف آنرا در دل پنهان مىكنند! هنگامىكه او خارج شود دشمن شناخته شدهاى جز فقها ندارد!. ولى او و شمشير برادرند!
👆🏻این عبارت برای اولین بار از «محی الدین بن عربی(638ق)» در کتاب فتوحات مکیه(ج 2، ص 222، الباب السادس و الستون و ثلاثمأة)، بدون انتساب به معصومین(ع) ذکر شده و نقل از معصوم(ع) نمی باشد.
📎البته عین این عبارت توسط یکی از معاصرین سنی مذهب محی الدین بن عربی در کتاب الدر المنتظم في السر الأعظم تالیف محمد بن طلحه شافعی نصيبى (652 ق) نیز درج شده است.
🖇این عبارت در برخی کتب معاصر شیعی به نقل از محی الدین بن عربی نیز آمده است. مانند کتاب الزام الناصب(1422ق) که گفته است: «الرابع: الشيخ الأكبر محيي الدين بن العربي في الفتوحات: ... و لو لا أنّ السيف بيده لأفتى الفقهاء بقتله ...». إلزام الناصب في إثبات الحجة الغائب(عليه السلام) ؛ ج2 ؛ ص87.
🔺اما در این چند دهه اخیر، این عبارت را به طرز شگفت آوری به امام صادق(ع) نسبت داده اند، بی آنکه بدانند اصل این عبارت به محی الدین بن عربی تعلق دارد که اتباع احمدالحسن نیز به تبعیت از آنان، این عبارت را به امام صادق(ع) نسبت می دهند. به عنوان نمونه در کتاب يوم الخلاص في ظل القائم المهدي(عليه السلام)، تالیف کامل سلیمان است که 13 سال پیش، یعنی در سال 1384 هجری شمسی چاپ و منتشر شد، این روایت به امام صادق(ع) نسبت داده شده است.
🔸بنا براین چنین روایتی اساسا در منابع روایی وجود ندارد و اصل و اساس آن به محی الدین بن عربی تعلق دارد.
@modaein
گویا روایتی از امام صادق(ع) صادر شده که میفرماید: اگر شمشير در دست قائم(ع) نبود، فقها به قتل او فرمان مىدادند. آیا چنین روایتی در منابع روایی وجود دارد؟
#پاسخ
در برخی کتب معاصر، عبارتی منسوب به امام صادق(ع) آمده است:
«اعداؤه مقلّدة الفقهاء، أهل الاجتهاد، لما يرونه يحكم بخلاف ما ذهب إليه أئمّتهم. و لولا أنّ السّيف بيده لأفتى الفقهاء بقتله!. و لكنّ اللّه يظهره بالسّيف و الكرم فيطيعونه، و يخافون فيتقبّلون حكمه من غير إيمان، بل يضمرون خلافه! .. إذا خرج فليس له عدوّ مبين إلّا الفقهاء خاصّة!. هو و السّيف أخوان!». دشمنان او مقلّدين فقهاء و مجتهدين است، با وجود اینکه مىبينند فقهاء برخلاف فتواى امامشان داورى مىكند! و اگر شمشير در دست قائم(ع) نبود، فقها به قتل او فرمان مىدادند!. ولى چون با شمشير برنده و دست بخشنده ظهور مىكند، از روى ترس و طمع از او اطاعت مىكنند و بدون اينكه در دل باور كنند، حكم او را مىپذيرند و خلاف آنرا در دل پنهان مىكنند! هنگامىكه او خارج شود دشمن شناخته شدهاى جز فقها ندارد!. ولى او و شمشير برادرند!
👆🏻این عبارت برای اولین بار از «محی الدین بن عربی(638ق)» در کتاب فتوحات مکیه(ج 2، ص 222، الباب السادس و الستون و ثلاثمأة)، بدون انتساب به معصومین(ع) ذکر شده و نقل از معصوم(ع) نمی باشد.
📎البته عین این عبارت توسط یکی از معاصرین سنی مذهب محی الدین بن عربی در کتاب الدر المنتظم في السر الأعظم تالیف محمد بن طلحه شافعی نصيبى (652 ق) نیز درج شده است.
🖇این عبارت در برخی کتب معاصر شیعی به نقل از محی الدین بن عربی نیز آمده است. مانند کتاب الزام الناصب(1422ق) که گفته است: «الرابع: الشيخ الأكبر محيي الدين بن العربي في الفتوحات: ... و لو لا أنّ السيف بيده لأفتى الفقهاء بقتله ...». إلزام الناصب في إثبات الحجة الغائب(عليه السلام) ؛ ج2 ؛ ص87.
🔺اما در این چند دهه اخیر، این عبارت را به طرز شگفت آوری به امام صادق(ع) نسبت داده اند، بی آنکه بدانند اصل این عبارت به محی الدین بن عربی تعلق دارد که اتباع احمدالحسن نیز به تبعیت از آنان، این عبارت را به امام صادق(ع) نسبت می دهند. به عنوان نمونه در کتاب يوم الخلاص في ظل القائم المهدي(عليه السلام)، تالیف کامل سلیمان است که 13 سال پیش، یعنی در سال 1384 هجری شمسی چاپ و منتشر شد، این روایت به امام صادق(ع) نسبت داده شده است.
🔸بنا براین چنین روایتی اساسا در منابع روایی وجود ندارد و اصل و اساس آن به محی الدین بن عربی تعلق دارد.
@modaein