❥ میتینگ عاشقانه ها ❥
96.7K subscribers
34.6K photos
4.13K videos
1.58K files
6.59K links
عاشقانه ای برای شما 😍

‌یاعلی گفتیم وعشق آغازشد ..❤️

♡ چنـل فـارغ از هـرگـونه تـبادلـات ♡

مرسی که هستید 💐😍
Download Telegram
⚘براى خودت زندگى كن
بپوش ؛ برقص ،بگو ؛ بخند
⚘هر طور كه دلت مى خواهد
يادت باشد تو تنها كسى هستى
⚘كه ميتوانى حال دلت را
زيرو رو كنى پس
⚘با خودت رفيق باش
روزتون زیبا و شاد مهربوناا💐

┄•●❥ @mitingg♥️♥️
⚘رایحه خوش زندگی
⚘با لبخند صبح آغاز می‌شود
⚘و لبخند زیبای زمان بارایحه
⚘دلنشین صبح همراه است
⚘آغوش تنفس را بگشاییم
⚘چشمهای جان را بکار گیریم
⚘و آهنگ آرامش را بنوازیم

#صبحتون_قشنگ 😍

┄•●❥ @mitingg♥️♥️
🦋صبح که می شود؛
🦋دنبالِ اتفاقاتِ خوب بگرد.
🦋دنبالِ آدم هایِ خوبی که
🦋حالِ خوبت را با لبخندهایشان
🦋به روزگارت سنجاق کنی ...
🦋یک روزِ خوب،
🦋 اتفاق نمی افتد،
🦋ساخته می شود..

#صبحتون_پرنشاط ...💐

┄•●❥ @mitingg♥️♥️
  ⁱᶫᵒᵛᵉᵧₒᵤ
صبح است و خورشید
با انگشتان طلایی
می‌کوبد بر پنجره‌ات
بیدار شو
بگذار زندگی
از دریچه‌ی چشمان تو آغاز شود...

#صبحتون_عاشقانه ❤️

┄•●❥ @mitingg♥️♥️
  ⁱᶫᵒᵛᵉᵧₒᵤ

چشمـانت را بـاز کن
لبخنـدی بزن
میسازی تو با همان لبخنـد
اول صبحت بهتـرین روزم را ...😍

#صبحتون_بادلبر ...❤️

#حمیدرضا_عبداللهی

┄•●❥ @mitingg♥️♥️
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
ميگن عشق اول مهمه!!!
ولى بيشتر که آدم فکر ميکنه, 
ميبينه از اون مهمتر عشق دومه,
عشق دوم وقتى مياد که براى اولين بار قلب آدم شکسته...
نفس آدم گرفته شده...
اميد هاى آدم از بين رفته...
که آدم فهميده همه ى عشق ها تا ابد نميمونن,
حتى وقتى آدم فکر ميکرده,
اميدواربوده (عشق دوم وقتى مياد که اعتماد آدم
ديگه صد در صد نيست...)
هميشه فاصله يکم بيشتر نگه داشته ميشه..
هميشه آدم يکم مواظب تره..
هميشه باورها يکم بيشتر زمان ميبره..
عشق دوم وقتى مياد:
که همه ى تصويرهاى ذهنى آدم از\"عشق\"
در يک نفر خلاصه ميشده و تمام..
ميدونين تو  عاشق شدن هر چى آگاهى ميره بالا سخت تره..
هر چى ديده باشى و شنيده باشى و
تجربه کرده باشى, از سادگيت کم ميشه و ميدونى دلتو بايد
دودستى بچسبى و به هر کسى ندى...
کم کم آدم تشخيص ميده, واقعى رو از الکى, سطحى رو از جدى,
گذرا رو از موندگار...
((به عشق دوم بايد خيلى تبريک گفت...
بايد دستش و گرفت و فشرد
و بهش مدال تقدير داد...)) چون زمانى تو دل آدم جا گرفت
که آدم فکر ميکرد,  مطمئن بود, شک نداشت..
که ديگه هرگز عاشق نميشه...

┄•●❥ @mitingg♥️♥️
❥ میتینگ عاشقانه ها ❥
😍 رمان زیبای [اسطــوره ] به قلم زیبای 🌹 P*E*G*A*H پگاه هر روز در کانال میتینگ عاشقانه ها 😘 از قسمت اول بخونین👇 https://tttttt.me/mitingg/237794 #اسطــوره_ #قسمت_171 همه چیز را می شنیدم. می فهمیدم، اما زبانم نمی چرخید. نمی توانستم حرف بزنم. مجبورم کردند شربت…
😍 رمان زیبای [اسطــوره ]
به قلم زیبای 🌹 P*E*G*A*H پگاه
هر روز در کانال میتینگ عاشقانه ها 😘

از قسمت اول بخونین👇

https://tttttt.me/mitingg/237794

#اسطــوره_ #قسمت_172

کاش خاله مریم سوال نپرسد! کاش هیچ کس سوال نپرسد!
صداي سرخوش تبسم را شنیدم.
- به به شاداب خانوم. خوش ...
مکث کرد و سپس به سمتم دوید.
- اي واي! شاداب چی شدي؟
هیچی نشده بود. فقط خوابم می آمد.
تبسم و مادرش هر کدام زیر یک بازویم را گرفتند و کمک کردند تا روي مبل بنشینم. تبسم مقنعه را از سرم برداشت و دکمه
هاي مانتویم را باز کرد و مرتب می گفت:
- شاداب؟ شاداب جونم؟ چی شده؟ چه بلایی سرت اومده؟ کسی مزاحمت شده؟ فشارت افتاده؟ بمیرم الهی! این چه ریخت و
قیافه ایه؟ آخه کی اذیتت کرده؟
خاله مریم برایم شربت بیدمشک و گلاب آورد. دستش را زیر سرم گذاشت و لیوان را به لبم چسباند. مایع چسبناك از کنار لبم
راه گرفت و روي گردنم ریخت و حس تلخ لوچی را هم به حس هاي بدم اضافه کرد. صداي عصبی اش را شنیدم.
- یه دقیقه زبون به دهن بگیر دختر. مگه نمی بینی از حال رفته؟
از حال نرفته بودم. همه چیز را می شنیدم. می فهمیدم، اما زبانم نمی چرخید. نمی توانستم حرف بزنم.
مجبورم کردند شربت را تا ته بنوشم و با دستمال خیس صورت و گردنم را پاك کردند.
- چقدر بدنش سرده مامان. نبریمش بیمارستان؟
- چیزیش نیست. فشارش افتاده. شایدم گرما زده شده.
گرما زده نبودم. دل زده بودم.
- کمک کن ببریمش تو اتاقت. یه کم دراز بکشه بهتره.
درازم کردند. تبسم جوراب هایم را درآورد و زیر پایم بالش گذاشت. مادرش دستمال نمدار را روي پیشانی ام می کشید و بادم
می زد. دلم نمی خواست چشمانم را ببندم. تمام طول راه، راهی که ساعت ها پیاده طی اش کرده بودم، حتی پلک نزدم. چشم
که می بستم حتی به اندازه پلک زدن، کابوس بر می گشت. هیولاها به سمتم حمله می کردند و دستان بزرگشان را دور گلویم
می گذاشتند و با تمام قدرت راه نفسم را بند می آوردند، اما در مقابل دستان نوازشگر و مهربان خاله مریم و "هیش هیش"
گفتن هاي مادرانه اش کم آوردم و تسلیم شدم. نمی دانم خواب بود یا بیهوشی یا مرگ! هر چه بود اولین صحنه اش با دیاکو
شروع شد و صداي گیرایش.
- برف ها یخ بستن. قدم هات رو محکم تر بردار دختر خانوم.
خاله مریم چراغ ها را خاموش کرد و بین من و تبسم دراز کشید. عصر، بعد از این که کمی آرام شدم و گریه هاي پر صدایم به
اشک هاي ریز و بی صدا تبدیل شدند. همه چیز را برایش گفتم. همه چیزهایی که هرگز نتوانسته بودم به مادرم بگویم. شاید
چون خاله مریم جوان تر بود، خیلی جوان تر از مادر. شاید به خاطر منطق فوق العاده و دید بازش بود که با هیچ متعصبانه و

کانال دوممونو دیدین؟! 😍🌹 سوپرایز ویژه 👇
telegram.me/joinchat/AAAAAEGrkV-wqeuSdr18wA
  ⁱᶫᵒᵛᵉᵧₒᵤ

تابستانی که تو را کم داشته باشد که تابستان نیست؛
تو باید باشی کنار تمام اتفاقات حال خوب کن دنیا
کنار آن لیوان پر از آب‌هندوانه‌ی شیرین و خنک
و رقص قالب‌های کوچک یخ کنار فالوده‌های پر از آبلیمو
که عطر کوچه پس کوچه‌های شیراز را می‌دهند
کنار بستنی قیفی‌هایی که آب می‌شوند و دستانی که غرق
کنار آفتاب گرم و طلایی رنگی
که از پنجره سرک می‌کشد به هوای چشم‌هایت
تو باید باشی
در تن تمام پیراهن‌های گلدار و نخی تابستانه
و کنار آن سنجاق سر‌های رنگی
که هوای موهایت به سرشان زده
تو باید باشی برای خاطر دل تمام شمعدانی‌ها
و برای خاطر من که بی تو
آب خوش از گلوی لحظه‌هایم پایین نمی‌رود...

#مهسا_رضائی

┄•●❥ @mitingg♥️♥️
  ⁱᶫᵒᵛᵉᵧₒᵤ

فشار آرام دستانت را دوست دارم
وقتی که
مردانگیت را
به رخ انگشتانم می کشی...❤️🤝

┄•●❥ @mitingg♥️♥️
  ⁱᶫᵒᵛᵉᵧₒᵤ

‏عشق دقیقا موقعی کلید میخوره

که یه نفرمیخنده 😍

که خنده اش با بقیه فرق داره ❤️

┄•●❥ @mitingg♥️♥️
.
من اینجا
لابلای تمام بودن ها و داشتن ها
#تو را فقـط اندکی کم دارم

#سونا_محمدی

┄•●❥ @mitingg♥️♥️
  ⁱᶫᵒᵛᵉᵧₒᵤ

من و تو
یک عکس دو نفره به
این دنیا بدهکاریم
حاضری؟❤️

┄•●❥ @mitingg♥️♥️
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
  ⁱᶫᵒᵛᵉᵧₒᵤ
گُل فرستادی مرا
ای خوش‌تر از گُل روی تو
گُل نباشددر لطافت
چون بهشتی خویِ تو
جز دلی رنجور و
غیر از نیمه‌جانی دردمند
من چه دارم تا به جای
گُل فرستم سوی تو؟

#عصرتون_بخیر🍓💐

┄•●❥ @mitingg♥️♥️
🎥 #Sib_Mamnoe
🎬 سریال: سیب ممنوعه
📀 قسمت: 183
🎙 دوبله فارسی

┄•●❥ @mitingg♥️♥️
Sib 183 TurkiBaz 480p.mp4
193.2 MB
🎬 سریال: سیب ممنوعه
📀 قسمت: 183
🎙 دوبله فارسی
📲 کیفیت: 480p

┄•●❥ @mitingg♥️♥️
  ⁱᶫᵒᵛᵉᵧₒᵤ
هر روز می پرسی که : آیا دوستم داری ؟
من جای پاسخ بر نگاهت خیره می مانم
تو در نگاه من ، چه می خوانی ، نمی دانم
اما به جای من ، تو پاسخ می دهی : آری
ما هر دو می دانیم
چشم و زبان ، پنهان و پیدا ، رازگویانند
وآنها که دل به یکدیگر دارند
حرف ضمیر دوست را ناگفته می دانند
ننوشته می خوانند
من « دوست دارم» را
پیوسته در چشم تو می خوانم
نا گفته می دانم
من آنچه را احساس باید کرد
یا از نگاه دوست باید خواند
هرگز نمی پرسم
هرگز نمی پرسم که : آیا دوستم داری
قلب من و چشم تو می گوید به من : آری

#فریدون_مشیری

┄•●❥ @mitingg♥️♥️
  ⁱᶫᵒᵛᵉᵧₒᵤ
می بوسمت
یک بار دیگر بین آدم ها!
این عشق
حتی ارزش رسوا شدن دارد...

#الهه_رضایی
#روز_جهانی_بوسه💋

┄•●❥ @mitingg♥️♥️
  ⁱᶫᵒᵛᵉᵧₒᵤ

«أَلا بِذِكرِ اللَّهِ تَطمَئِنُّ القُلُوبُ»

استادی می فرمود :
این آیه معنایش این نیست که
با ذکر خدا دل آرام می گیرد
این جمله یعنی خدا می گوید:
جوری ساخته ام تو را که جز با یاد من آرام نگیری
تفاوت ظریفی است!
اگر بیقراری
اگر دلتنگی
اگر دلگیری
گیر کار آنجاست که هزار یاد،
جز یاد او، در دلت جولان می‌دهد.

خدایا شکرت

┄•●❥ @mitingg♥️♥️