مسعود زمانی مقدم
1.47K subscribers
337 photos
11 videos
66 files
402 links
دکتری جامعه‌شناسی و مترجم
در این کانال یادداشت‌ها، نوشته‌ها و مقالاتم را به اشتراک می‌گذارم.

ارتباط با من:
@masoudzmp

اینستاگرام:
https://www.instagram.com/m.zamani_moghadam

صفحه مقالات علمی در مگ‌ایران:
http://magiran.com/R441950
Download Telegram
بسیاری از پژوهشگران و دانشگاهیان در علوم اجتماعی ناتوان‌اند در خوب نوشتن و درست نوشتن. از این‌رو، خیلی از کتاب‌ها و مقالات علمی، یادداشت‌های تحلیلی و حتی نقد و نظرات در فضای مجازی دچار کاستی و پستیِ نگارشی‌اند. به نظرم یکی از دلایل مهم آن سطح پایین مطالعه به‌ویژه در زمینۀ ادبیات است؛ اکثراً رمان و داستان نمی‌خوانند و یا به ادبیات توجه چندانی ندارد. بسیاری از آن‌ها حتی متون اصیل علمی و فلسفی رشته خودشان را هم درست و حسابی نمی‌خوانند تا حداقل متوجه شوند که در نوشته‌های علمی نیز نحوۀ نگارش و ظرافت قلم و گستردگی دایرۀ واژگان اهمیت دارد. از دیگر دلایل این ابتذال نگارشی، نبود یا کمبود دغدغۀ نوشتن است. این موضوع البته امری طبیعی است، زیرا نوشتن همواره امری دشوار بوده و هرکسی را در آن راه نیست. باری انتظار می‌رود پژوهشگران و دانشگاهیان علوم اجتماعی دست کم در نگارش درست‌تر بکوشند و قدری بر دامنۀ کلمات خود بیفزایند.

مسعود زمانی مقدم
@masoudzamanimoghadam
▪️صدای ناشنیدۀ جامعه و جامعه‌پژوهی

مسعود زمانی مقدم
(منتشرشده در روزنامۀ اعتماد، ۴ اسفند ۱۳۹۹)

امروزه، در پایان قرن چهاردهم هجری شمسی، ایران گرفتارِ مسائل متعدد و بغرنجی است. پیامدهای تغییرات فزایندۀ اجتماعی در زمینه‌های گوناگون، زوال اقتصادی، انزوای جهانی، تحریم‌های سنگین بین‌المللی، شکاف‌های اجتماعی و طبقاتی، کاهش امید و اعتماد اجتماعی، بی‌اعتمادی به نظام سیاسی، تنش‌های سیاسی، بدبینی عمومی نسبت به رسانه‌های دولتی، سرخوردگی نخبگان و تحصیل‌کردگان، تضعیف اقتصاد خانوارها، بی‌ثباتی و سقوط ارزش پول ملّی، و فراوانی شورش‌ها و نارضایتی‌ها و اعتراضات اجتماعی در چند سال اخیر را می‌توان به‌عنوان عوامل مهمی دانست که موجب نگرانی و عدم اطمینان جامعۀ ایرانی نسبت به آینده‌اش شده است. اینجا سخن حکیم فردوسی به ذهن متبادر می‌شود: «به یزدان که گر ما خرد داشتیم، کجا این سرانجام بد داشتیم؟».

می‌توان گفت امروزه نیز صدای جامعه شنیده نمی‌شود. همچون گذشته، صدای جامعۀ کنونی ایران از سوی اصحاب قدرت ناشنیده باقی مانده است و سیاست‌گذاری‌های اجتماعی و فرهنگی و اقتصادی تناسب چندانی با نیازها و خواست‌های اکثریت مردم جامعه ندارد. این ناشنوایی در حکمرانی البته ناشی از یک گفتمان ایدئولوژیک سیاسی است که به جامعه‌پژوهی نیز اهمیتی نمی‌دهد. در واقع، اکنون نیز در موارد بسیاری پژوهش‌های اجتماعی قدر و منزلت کافی نمی‌بینند و تحقیقات علمیِ فارغ از محدودیت‌های سیاسی و ایدئولوژیک در سیاست‌گذاری‌ها حضوری پُررنگ ندارند. به‌علاوه، نقش کمرنگ دانشگاهیان و نخبگان علوم اجتماعی در هدایت تصمیم‌گیری‌های خرد و کلان جامعه حتی موجب شده که جامعه‌شناسی نتواند به علمی پُرنفوذ و پُرقدرت در فضای آکادمیک ایران تبدیل شود و در عرصۀ عمومی حضوری بایسته و شایسته داشته باشد. با وجود این، همچنان ظرفیت‌های مثبتی در فضای دانشگاهی علوم اجتماعی وجود دارد که بر اساس آن می‌توان به بهبود وضعیت جامعه‌شناسی ایران در آینده امید بست.

باری، جامعۀ ایران که در آستانۀ قرن پانزدهم هجری شمسی با دگرگونی‌های فشردۀ اجتماعی و مسائل متراکم و متقاطعی مواجه است را نمی‌توان به حال خود رها کرد. برای بهبود وضعیت جامعه ضروری است که به تغییرات اجتماعی توجه شود و نبض جامعه درک شود. می‌بایست موانع سیاسی در تقویت جامعۀ مدنی برداشته شود و سیاست‌گذاری‌های فرهنگی و اجتماعی و اقتصادی مبتنی بر تغییرات و زمینه‌های اجتماعیِ متغیر و متنوع باشند. امّا لازمۀ این رویکرد، شنیدن صدای جامعه و جامعه‌پژوهی است. برای شنیدن صدای جامعه می‌بایست شرایطی فراهم شود از جمله؛ ۱) اهمیت دادن به نظر مردم در تصمیم‌گیری‌ها و قوانین؛ و ۲) به رسمیت شناختن رسانه‌های آزاد و غیر انحصاری. برای شنیدن صدای جامعه‌پژوهی نیز ملاحظۀ مواردی ضروری است از جمله؛ ۱) حمایت از مطالعات آینده‌نگری بر اساس روش‌های علمی «به منظور پیش‌اندیشی، پیش‌گیری و آینده‌آفرینی» و نه آنچه عباس عبدی «آینده‌فروشی به جای آینده‌نگری» می‌نامد؛ ۲) امکان بررسی و شناخت آزادنه و علمی گذشته، که می‌تواند چراغی باشد در راه فهم حال و آینده؛ ۳) عدم چیرگی رویکرد ایدئولوژیک و سیاسی بر فضای پژوهش دانشگاهی؛ ۴) تقویت نقد اندیشه‌ها و پژوهش‌های اجتماعی بر اساس معیارهای علمی و نه به قصد تخطئه و سرکوب سیاسی مخالفان یا ابراز وفاداری سیاسی به موافقان.

در نهایت باید گفت که وقتی صدای پژوهشگران و صدای جامعه شنیده نشود و جامعه دچار بی‌سامانی شود، لاجرم صدای اهالی قدرت هم از سوی جامعه شنیده نمی‌شود. همان‌طور که وقتی محمدرضا شاه سه ماه پیش از انقلاب در سخنرانی رادیو-تلویزیونی‌اش گفت که «پیام انقلاب شما ملت ایران را شنیدم»، جامعه صدای او را نشنید و جدی نگرفت. همچنین، در نبود آزادی‌های سیاسی و اجتماعی متناسب، سه رکن حکومت، نخبگان و عموم مردم دچار نوعی توهم و سردرگمی می‌شوند. اینجاست که شنیدن صدای جامعه و جامعه‌پژوهی اهمیتی مضاعف می‌یابد، به‌ویژه وقتی‌که امروزه آگاهی‌های اجتماعی و عمومی نسبت به مسائل و مشکلات جامعه افزایش و عمومیت یافته است و طبقات و اقشار فرودست و متوسط جامعه برای تحقق عدالت و آزادی خود با ساختار قدرت موجود با چالش روبه‌رو شده‌اند.

@masoudzamanimoghadam

https://yun.ir/fb3th7
ظریفی در واکنش به ویدئوی جدید ساسی مانکن گفته بود: «کاخ سفید را حسینیه نکردیم، ولی روسری سر الکسیس کردیم». این گفتهٔ طنزی است که در پس آن نگرش ایدئولوژیک در سیاستگذاری فرهنگی ایران را می‌توانیم ببینیم؛ اینکه سال‌ها سرمایه‌گذاری ایدئولوژیک و غیرعقلانی بر اعتلای فرهنگ (البته به قول خودشان)، نتیجهٔ مطلوب که نداشته هیچ، به ابتذال فرهنگی نیز انجامیده است. البته مسلماً مسأله در اینجا نه رفتار ساسی مانکن، بله توجه شدید عمومی به اوست. وگرنه چنین رفتاری از ساسی مانکن جای تعجب ندارد. هویت و رفتار او، فارغ از خوب و بد، همین است. به او نمی‌توان خرده گرفت، بلکه باید به سیاست‌های ایدئولوژیک و شعارگونه‌ای ایراد گرفت که فرهنگ و جامعه را به حدی بسته و منحصر کرده‌اند که مصرف و ذائقهٔ فرهنگی کودکان و نوجوانان و جوانان و بزرگسالان را به سمت ابتذال بیشتر سوق داده است.

مسعود زمانی مقدم
@masoudzamanimoghadam
دو سال پس از چاپ دوم این کتاب، اگر اهل اپلیکیشن‌های کتابخوان هستید، می‌توانید نسخهٔ الکترونیکی این کتاب را فقط با ۵۷۰۰ تومان در اپلیکیشن‌‌های طاقچه، کتابراه و فراکتاب بخوانید.
@masoudzamanimoghadam
نزدیک عید نوروز است و به زودی شاهد سریال‌های جذاب و طنز تلویزیون خواهیم بود. اگرچه این سریال‌ها عمدتاً فضای شاد و مفرح و سرگرم‌کننده‌ای دارند، اما یک مشکل اساسی دربارۀ آن‌ها همچنان پابرجاست؛ بازنماییِ غیرواقعی شهرستانی‌ها در این سریال‌ها. شهرستانی‌هایی که عمدتاً عقب‌افتاده، بی‌سواد و ساده‌لوح نشان داده می‌شوند، اما در عوض لهجه‌ای شیرین دارند و بامعرفت‌اند و طناز و بذله‌گو و مهمان‌نواز. بدتر از آن، گاهی هم تهرانی‌ها در این سریال‌ها در مقام عاقل‌هایی دیده می‌شوند که با یک مشت شهرستانیِ نادان مواجه‌اند. بماند که شهرستان‌ها نیز در این سریال‌ها عمدتاً به فضایی روستایی و توسعه‌نیافته تقلیل داده می‌شوند.

مسعود زمانی مقدم
@masoudzamanimoghadam
فهرست پیشنهادی‌ام در مورد فیلم‌ها و سریال‌هایی با مضامین اجتماعی:

۱. دختر، رضا میرکریمی
۲. ده، عباس کیارستمی
۳. جدایی نادر از سیمین، اصغر فرهادی
۴. سنتوری، داریوش مهرجویی
۵. ابد و یک روز، سعید روستایی
۶. متری شیش‌ونیم، سعید روستایی
۷. هفت‌و‌نیم، نوید محمودی
۸. مغزهای کوچک زنگ‌زده، هومن سیدی
۹. عرق سرد، سهیل بیرقی
۱۰. دربند، پرویز شهبازی
۱۱. جوکر، تاد فلیپس (ایالات متحده)
۱۲. انگل، بونگ جون-هو (کره جنوبی)
۱۳. بازگشت، پدرو آلمادوار (اسپانیا)
۱۴. شهر خدا، فرناندو میرلس (برزیل)
۱۵. عصر جدید، چارلی چاپلین (ایالات متحده)
۱۶. شب‌های کابریا، فدریکو فلینی (ایتالیا)
۱۷. اندروید کنژپان نسخه ۵.۲۵، راتیش بالکریشاننان پادووال (هند)
۱۸. سریال سیم ، دیوید سیمون (ایالات متحده)
۱۹. سریال بریکینگ بد، وینس گیلیان (ایالات متحده)
۲۰. سریال سیمپسون‌ها، مت گرونینگ (ایالات متحده)

مسعود زمانی مقدم
@masoudzamanimoghadam
انجمن بین‌المللی جامعه‌شناسی چند گرنت برای هزینۀ عضویت چهارساله در انجمن بین‌المللی جامعه‌شناسی اختصاص داده است. این گرنت برای پژوهشگران جوان و به‌ویژه دانشجویان دورۀ دکتری است که در زمینۀ جامعه‌شناسی سلامت روان پژوهش می‌کنند. اگر این شرایط را دارید، در صورت تمایل اطلاع بدهید تا اعطاکنندگان این گرنت را به شما معرفی کنم.
ایمیل من:
masoudzmp@yahoo.com

مسعود زمانی مقدم
@masoudzamanimoghadam
داشتم با یکی از دوستان، که به تازگی از رسالۀ دکتری‌اش در علوم اجتماعی دفاع کرده، صحبت می‌کردم. می‌گفت که داده‌ها و تحلیل در پژوهش کیفی «من‌درآوردی» است. در پاسخ لبخندی زدم و گفتم که احتمالاً منظورت از «من‌درآوردی»، «خلاقانه» است. جالب اینجاست که این دوست عزیز رساله‌اش را نیز با روش کیفی انجام داده، اما همچنان بر اساس کلیشه‌های موجود در مباحث روش‌‌شناختی، به طور ناخودآگاه این صفت را برای پژوهش کیفی بیان می‌کند. این پیش‌فرض همچنان پابرجاست که بر اساس آن، اصالت و اعتبار و عینیت در پژوهش کیفی در مقایسه با پژوهش کمّی کمتر پنداشته می‌شود. در حالی‌که اصالت و اعتبار یک پژوهش به ذات رویکرد روشی آن برنمی‌گردد، بلکه به فرآیند پژوهش، چه کمّی و چه کیفی، مربوط است. اگر فرآیند تحقیق درست و علمی نباشد، پژوهش نیز معتبر نخواهد بود. به طور مثال، در یک پژوهش کمّی اگر پرسشنامه‌ها به درستی پر نشوند و یا داده‌ها به صورت غیرواقعی و دستکاری‌شده در نرم‌افزار‌ تحلیل داده‌ها وارد شوند، نتیجه چیزی جز «من‌درآوردی» بودن تحقیق نخواهد بود.

مسعود زمانی مقدم
@masoudzamanimoghadam
«خودکشی» ترجیح دادن مذبوحانهٔ مُردن بر زیستن است و فروکش کردن میل به زنده ماندن. خودکشی در وضعیت فقدان توأمان عشق به زیستن و مُردن رخ می‌دهد؛ مُردن قسمتی طبیعی از زیستن است که با خودکشی به قسمتی غیرطبیعی از زیستن مبدل می‌شود. بنابراین، با خودکشی نه‌تنها زندگی انکار می‌شود، بلکه مرگ نیز از ارزش‌ می‌افتد.

مسعود زمانی مقدم
@masoudzamanimoghadam
لوح سپاس دانشجوی پژوهشگر برتر دانشگاه یزد را دیروز از طریق پُست دریافت کردم. البته لوح و هدایا قرار بود آذرماه پارسال در مراسم هفتهٔ پژوهش داده شوند، اما به دلیل پاندمی کرونا مراسم حضوری برگزار نشد و من هم در یزد نبودم. به هر حال خرسندم از این تجلیل و قدردانی.

اکنون شاید بد نباشد اشاره کنم که سال ۱۳۹۴ در کنکور سراسری دکتری علوم اجتماعی رتبهٔ ۳ را بدون هیچ سهمیه‌ای کسب کردم اما در کمال ناباوری در مصاحبه من را رد کردند. بدون شک حق‌ام بود که آن سال در دانشگاه تهران یا دانشگاه علامه طباطبایی پذیرفته شوم که متأسفانه نخواستند و نشد.

به هر حال، از حمایت‌های سخاوتمندانهٔ دانشگاه یزد در مدتی که در این دانشگاه حضور داشته‌ام بی‌نهایت سپاسگزارم.

پی‌نوشت: هیچگاه در راه رسیدن به اهدافتان دست از تلاش برندارید و همواره امیدوار باشید.

مسعود زمانی مقدم
@masoudzamanimoghadam
در اولین فرصت حتماً در مورد کتاب‌هایی که در زمینهٔ روش تحقیق کیفی تألیف و ترجمه شده‌اند، خواهم نوشت. و همچنین دربارهٔ پژوهش‌ها و مقاله‌های پژوهشی که با رویکرد کیفی انجام شده‌اند اما بیشتر آن‌ها دچار ضعف و ابهام روشی‌اند که نتیجهٔ ناآگاهی و درک بسیار محدود و سطحی نویسندگانشان از روش‌شناسی کیفی و مبانی فلسفی آن است. حتماً توضیح خواهم داد که چرا نباید پژوهش را به روش‌شناسی تقلیل داد و روش‌شناسی را به تکنیک‌های روشی.

مسعود زمانی مقدم
@masoudzamanimoghadam
▪️معرفی و نقد کتاب «صدایی که شنیده نشد»
✍️ مسعود زمانی مقدم

(دوفصلنامۀ مسائل اجتماعی ایران، سال یازدهم، شمارۀ ۲، پاییز و زمستان ۱۳۹۹، صص ۳۶۷-۳۷۵)

در سال ۱۳۵۳، وقتی‌که علی اسدی و مجید تهرانیان پیمایشی ملّی را در غالب یک طرح آینده‌نگری هدایت می‌کردند، شاید در مخیلۀ کسی نمی‌گنجید که چهار سال بعد از آن ایران با انقلابی سیاسی و سرنوشت‌ساز روبه‌رو شود. امّا امروزه، چهار دهه پس از آن پیمایش و با انتشار گزارشی از یافته‌های آن در کتاب «صدایی که شنیده نشد»، می‌توان به اهمیت پژوهش اسدی و تهرانیان و همکارانشان پی برد؛ آنها صدای جامعه را شنیده بودند، در حالی‌که صدای جامعه‌پژوهی آنها شنیده نشد. پژوهش آنها از نخستین نظرسنجی‌ها در سطح ملّی بوده و حاوی یافته‌های تجربی جالبی از نگرش‌ها و ارزش‌های مردم در دهۀ ۵۰ شمسی است. زمانی‌ که این تحقیق انجام می‌شد جامعۀ ایرانی با دگرگونی‌های شتابانی؛ چون رشد شهرنشینی، شکل‌گیری طبقۀ متوسط شهری، دگرگونی زندگی روستاییان، گسترش رسانه‌های ارتباطی، جهش اقتصادی، رشد صنعتی و افزایش قیمت نفت مواجه بود. با وجود این، میزان تغییرات ساختار اجتماعی و فرهنگی با توسعۀ اقتصادی همراه نبود و انسداد سیاسی و توسعۀ آمرانه به این تعارض و توسعۀ نامتوازن دامن زده بود. به نظر می‌رسید کشور رو به پیشرفت است، اما ظاهراً جامعه از نظر فرهنگی و اجتماعی تاب این تغییرات سریع اقتصادی را نداشت و نتوانست با آن سازگار شود. چنین شد که خوش‌بینی‌ها نسبت به تحولات اجتماعی سریعاً جای خود را به میل به سرنگونی نظام سیاسی‌ای داد که از قضا در داخل و در منطقه دارای قدرت بود و بر اساس آن تصور می‌شد ایران «جزیرۀ ثبات» است.

متن کامل (مرور کتاب و نقد آن) را می‌توانید در لینک زیر دانلود کنید:
https://jspi.khu.ac.ir/article-1-3345-fa.html

@masoudzamanimoghadam
معرفی_و_نقد_کتاب_صدایی_که_شنیده_نشد.pdf
587.2 KB
معرفی و نقد کتاب «صدایی که شنیده نشد». مسعود زمانی مقدم. دوفصلنامۀ مسائل اجتماعی ایران، سال ۱۱، شمارۀ ۲، ۱۳۹۹، صص ۳۶۷-۳۷۵.
https://jspi.khu.ac.ir/article-1-3345-fa.pdf

@masoudzamanimoghadam
گفته می‌شود: «هر کتابی ارزش یک بار خواندن را دارد». ولی به نظرم چنین گفته‌ای نادرست است؛ مطمئناً برای هر یک از ما، خواندن هر کتابی لازم و سودمند نیست. در واقع، آنچه در این رابطه مهم است آگاهانه انتخاب کردن کتاب برای مطالعه است؛ اینکه به مرحله‌ای برسیم که بتوانیم کتاب‌ها را به‌طور هدف‌مند انتخاب کرده و مطالعه کنیم. قرار نیست وقتمان را صرف هر کتابی بکنیم، آن‌هم بدون نتیجه‌ای کافی و مفید. حتی اگر همهٔ کتاب‌ها ارزش خاص خود را داشته باشند، باز هم ارزش آن‌ها به نگرش مخاطبان آن نیز بستگی دارد. پس بهتر است بدون هدف و آگاهی لازم سراغ هر کتابی نرویم، که عمر ما کم است و کتاب‌های خوب و ارزشمند برای ما بسیار.

مسعود زمانی مقدم
@masoudzamanimoghadam
▪️دربارهٔ انتخاب رشته و مصاحبهٔ دکتری علوم اجتماعی

دوستی از من دربارهٔ انتخاب رشتهٔ آزمون دکتری علوم اجتماعی و نحوهٔ مصاحبه‌ها پرسیده است. از آنجا که در چند سال اخیر خیلی‌ها از من در این مورد درخواست راهنمایی کرده‌اند، چند نکته را بر اساس تجربه‌ام ذکر می‌کنم:

- در انتخاب رشته/دانشگاه، اولویت را به گرایش مورد علاقه‌تان بدهید و نه صرفاً به دانشگاه.

- دانشگاهی سطح پایین‌تر از انتظارتان را هم برای اطمینان در فهرست دانشگاه‌های انتخابی برای مصاحبه قرار بدهید.

- مصاحبه در هر دانشگاه بر مبنای سلیقه و هدف هر گروه متفاوت است، اما معمولاً سوالات پیرامون پایان‌نامه ارشد، سطح زبان انگلیسی، نظریه‌ها و روش تحقیق و نیز برنامهٔ پژوهشی شما در آینده مطرح می‌شوند. از این‌رو، حتماً پیش از مصاحبه، نگاهی به پایان‌نامه‌ خود بیندازید. دربارهٔ برنامه و ایده‌های پژوهشی خود در مقطع دکتری بیاندیشید. با توجه به گرایش انتخابی، مسائل مهم مرتبط در ایران و به‌ویژه شهر خودتان را در نظر داشته باشید.

- سطح زبان انگلیسی شما را معمولاً با خواندن چند خط از یک کتاب تخصصی یا با درخواست توضیحی کوتاه از پایان‌نامه‌تان به زبان انگلیسی می‌سنجند. پرسش‌ها در زمینهٔ نظریه‌ها نیز بیشتر به نظریه‌های معاصر اختصاص دارد. اگرچه ممکن است سوالات نظری و روشی را با توجه به پایان‌نامه‌تان بپرسند. در مورد روش تحقیق نمی‌توان منبع خاصی را برای مصاحبه ذکر کرد (برخی از منابعی که برای کنکور خوانده‌اید را مرور کنید)، مهم سطح فهم شما از نظریه‌ها و روش تحقیق کمی و کیفی است. سعی کنید مفاهیم نظری و روش‌های تحقیق کمی و کیفی را بفهمید نه اینکه حفظ کنید.

در آخر اینکه، مصاحبه‌ها بسیار نسبی‌اند و تا حدی سلیقه‌ای. از این‌رو، خیلی مضطرب نباشید؛ اگر رتبه و رزومه کافی داشته باشید و در مصاحبه هم جلب توجه کنید به احتمال زیاد قبول خواهید شد، البته به‌علاوهٔ چاشنی شانس و اقبال!

مسعود زمانی مقدم
@masoudzamanimoghadam
سعدی را باید خواند و از او آموخت. او نه مانند مولانا در آسمان سیر می‌کند و نه مانند حافظ مبهم سخن می‌گوید. او اندیشمندی جهان‌دیده است که معمولاً جای پای اندیشه‌اش در زمین است و دیدگاه و بیان‌اش روشن است.

مسعود زمانی مقدم
@masoudzamanimoghadam
امروز روز جهانی کتاب است. اینکه سطح مطالعه در میان عموم مردم بالا نیست، خیلی تأسف‌بار نیست. زیرا عدهٔ کمی از انسان‌ها واقعاً در پیِ فهم و آگاهی و شناختی فراتر از آنچه برای زیست روزمره‌شان لازم دارند هستند. اما این تأسف‌بار است که سطح مطالعه در میان دانشگاهیان پایین باشد. یک انسان دانشگاهی قاعدتاً و ضرورتاً می‌بایست بسیار کتاب بخواند، به‌ویژه اگر در فضای علوم انسانی و اجتماعی باشد. با وجود این، فضای نامناسب دانشگاهی ما ترغیب‌کنندهٔ کتاب‌خوانی نیست؛ می‌توان در این فضا بدون مطالعه هم پیشرفت دانشگاهی کرد، در مقام استادی و دانشجویی. اگرچه استاد و دانشجو بدون مطالعهٔ کافی فقط نام استاد و دانشجو را یدک می‌کشند، بدون اینکه بینشی به دست آورده باشند یا حداقل در جست‌وجوی آن باشند.

مسعود زمانی مقدم
@masoudzamanimoghadam
چند روز پیش بود که فیلم مستند «معلم اختاپوس من» را دیدم و لذت بردم. امروز متوجه شدم در جشنوارهٔ فیلم اسکار ۲۰۲۱، برندهٔ جایزهٔ بهترین فیلم مستند شده است. این فیلم بسیار خلاقانه، جذاب و آموزنده است و فراز و نشیب‌های زندگی یک اختاپوس را تا لحظهٔ مرگ به تصویر می‌کشد. زندگی این اختاپوسِ تنها در اقیانوس پیچیده‌تر و هوشمندانه‌تر است از آنچه ما دربارهٔ آن‌ها می‌پنداریم. رابطهٔ عاطفی سازندهٔ فیلم که هم در فیلم حضور دارد و هم راوی آن است نیز با اختاپوس بسیار خاص و جالب است.

مسعود زمانی مقدم
@masoudzamanimoghadam
برای آگاهی از میزان فهم خودمان، مدرک تحصیلی را نباید معیار و ملاک بدانیم. که اگر چنین کنیم، در مسیر فهمیدن و شناختن عقب‌تر می‌افتیم. همین که انسان در پی فهم و مطالعه برآید و پیش برود، بیشتر میزان فهم خودش را در می‌یابد.

مسعود زمانی مقدم
@masoudzamanimoghadam
اگرچه عواطف و احساسات و تخیلات می‌توانند برانگیزانندهٔ پژوهشگر و کار علمی‌اش باشند، اما در فرآیند پژوهش می‌بایست کنترل شوند تا عینیت پژوهش و واقع‌گرایی پژوهشگر از دست نرود. ماکس وبر در نامه‌ای به همسرش در سال ۱۸۹۳ می‌نویسد: «ما نباید تسلیم هوس‌ها و تخیلات مبهم و عارفانه شویم زیرا وقتی احساس در تو اوج می‌گیرد باید آن را رام کنی تا بتوانی از هشیاری‌ات پیروی کنی».

مسعود زمانی مقدم
@masoudzamanimoghadam