منــم.....👑 کــوروش 👑
زندگی نامه کوروش بزرگ 🌺 بخش سوم
📚زندگی نامه کوروش بزرگ 📚
قسمت #سوم
✍آنان پس از مدتی گفتگو و کنکاش اینچنین نظر دادند:«از آنجا این جوان با وجود حکم اعدامی که تو برایش صادر کرده بودی هنوز زنده است معلوم می شود که خدایان حامی و پشتیبان وی هستند و اگر تو بر وی خشم گیری خود را با آنان روی در رو کرده ای،با این حال موجبات نگرانی نیز از بین رفته اند،چون او در میان همسالان خود شاه شده پس خواب تو تعبیر گشته است و او دیگر شاه نخواهد شد به این معنی که دختر تو فرزندی زاییده که شاه شده. بنابرین دیگر لازم نیست که از او بترسی ، پس او را به پارس بفرست.
✍تعبیرزیرکانه ی مغان در استیاگ اثر کرد و کوروش به سوی پدر و مادر واقعی خود در پارسومش فرستاده شد تا دوره ی تازه ای از زندگی خویش را آغاز نماید. دوره ای که مقدر بود دوره ی عظمت و اقتدار او و قوم پارس باشد.
● نخستین نبرد کوروش بزرگ⚔
✍میتراداتس(ناپدری کوروش)پس از آنکه با تهدید استیاگ مواجه شد ، داستان کودکی کوروش و چگونگی زنده ماندن کوروش را آنگونه که می دانست برای استیاگ بازگو کرد و طبعاً در این میان از هارپاگ نیز نام برد. هرچند معبران خواب و مغان درباری با تفسیر زیرکانه ی خود توانستند استیاگ را قانع کنند که زنده ماندن کوروش و نجات یافتنش از حکم اعدام وی،تنها در اثر حمایت خدایان بوده است،اما این موضوع هرگز استیاگ را برآن نداشت که چشم برگناه هارپاگ بپوشاند و او رابه خاطر اهمال در انجام مسئولیتی که به وی سپرده بود به سخت ترین شکل مجازات نکند. استیاگ فرمان داد تا به عنوان مجازات پسر هارپاگ را بکشند.
✍آنچه هرودوت در تشریح نحوه ی اجرای این حکم آورده است بسیار سخت و دردناک است:
پسر هارپاگ را به فرمان پادشاه ماد کشتند و در دیگ بزرگی پختند،آشپزباشی شاه خوراکی از آن درست کرد که در یک مهمانی شاهانه–که البته هارپاگ نیز یکی از مهمانان آن بود–بر سر سفره آوردند؛پس صرف غذا و باده خواری مفصل، استیاگ نظرهارپاگ را در مورد غذاپرسید و هارپاگ نیز پاسخ آورد که درکاخ خود هرگز چنین غذای لذیذ و شاهانه ای نخورده بود؛آنگاه استیاگ در مقابل چشمان حیرت زده ی مهمانان خویش فاش ساخت که آن غذای لذیذ گوشت پسر هارپاگ بوده است.
✍صرف نظر از اینکه آیا آنچه هرودوت برای ما نقل می کند واقعاً رخ داده است یا نه،استیاگ با قتل پسر هارپاگ یک دشمن سرسخت بردشمنان خود افزود. هرچند هارپاگ همواره می کوشید ظاهر آرام و خاضعانه اش را درمقابل استیاگ حفظ کند ولی درورای این چهره ی آرام و فرمانبردار،آتش انتقامی کینه توزانه راشعله ور نگاه می داشت؛به امید روزی که بتواند ستمهای استیاگ راتلافی کند. هارپاگ می دانست که به هیچ وجه درشرایطی نیست که توانایی اقدام بر علیه استیاگ را داشته باشد،بنابرین ضمن پنهان کردن خشم و نفرتی که از استیاگ داشت تمام تلاشش را برای جلب نظر مثبت وی و تحکیم موقعیت خود در دستگاه ماد به کار گرفت. تا آنکه سرانجام با درگرفتن جنگ میان پارسیان(به رهبری کوروش)و مادها(به سرکردگی استیاگ) فرصت فرونشاندن آتش انتقام فراهم آمد
✍هنوز جزئیات فراوانی از این نبرد بر ما پوشیده است. مثلاً ما نمی دانیم که آیا این جنگ بخشی از برنامه ی کلی و از پیش طرح ریزی شده ی کوروش کبیر برای استیلا بر جهان آن زمان بوده است یا نه؛حتی دقیقاً نمی دانیم که کوروش ،خود این جنگ را آغاز کرده یا استیاگ او را به نبرد واداشته است. یک متن قدیمی بابلی به نام «سالنامه ی نبونید» به ما می گوید که نخست استیاگ–که از به قدرت رسیدن کوروش در میان پارسیان سخت نگران بوده است–برای از بین بردن خطرکوروش بر وی می تازد و به این ترتیب او را آغازگر جنگ معرفی می کند. در عین حال هرودوت،برعکس بر این نکته اصرار دارد که خواست و اراده ی کوروش را دلیل آغاز جنگ بخواند.
✍باری،میان پارسیان و مادها جنگ درگرفت. جنگی که به باور بسیاری از مورخین بسیار طولانی تر و توانفرساتر از آن چیزی بود که انتظار می رفت. استیاگ تدابیر امنیتی ویژه ای اتخاذ کرد ؛ همه ی فرماندهان را عزل کرد و شخصاً در رأس ارتش قرار گرفت و بدین ترتیب خیانت های هارپاگ را–که پیشتر فرماندهی ارتش را به او واگذار کرده بود–بی اثر ساخت. گفته می شود که این جنگ سه سال به درازا کشید و در طی این مدت،دو طرف به دفعات با یکدیگر درگیر شدند. در شمار دفعات این درگیری ها اختلاف هست.
✍هرودوت فقط به دو نبرد اشاره دارد که در نبرد اول استیاگ حضور نداشته و هارپاگ که فرماندهی سپاه را بر عهده دارد به همراه سربازانش میدان را خالی می کند و می گریزد.
📚پایان بخش #سوم📚
ادامه دارد ...❤️
@manamkorosh
قسمت #سوم
✍آنان پس از مدتی گفتگو و کنکاش اینچنین نظر دادند:«از آنجا این جوان با وجود حکم اعدامی که تو برایش صادر کرده بودی هنوز زنده است معلوم می شود که خدایان حامی و پشتیبان وی هستند و اگر تو بر وی خشم گیری خود را با آنان روی در رو کرده ای،با این حال موجبات نگرانی نیز از بین رفته اند،چون او در میان همسالان خود شاه شده پس خواب تو تعبیر گشته است و او دیگر شاه نخواهد شد به این معنی که دختر تو فرزندی زاییده که شاه شده. بنابرین دیگر لازم نیست که از او بترسی ، پس او را به پارس بفرست.
✍تعبیرزیرکانه ی مغان در استیاگ اثر کرد و کوروش به سوی پدر و مادر واقعی خود در پارسومش فرستاده شد تا دوره ی تازه ای از زندگی خویش را آغاز نماید. دوره ای که مقدر بود دوره ی عظمت و اقتدار او و قوم پارس باشد.
● نخستین نبرد کوروش بزرگ⚔
✍میتراداتس(ناپدری کوروش)پس از آنکه با تهدید استیاگ مواجه شد ، داستان کودکی کوروش و چگونگی زنده ماندن کوروش را آنگونه که می دانست برای استیاگ بازگو کرد و طبعاً در این میان از هارپاگ نیز نام برد. هرچند معبران خواب و مغان درباری با تفسیر زیرکانه ی خود توانستند استیاگ را قانع کنند که زنده ماندن کوروش و نجات یافتنش از حکم اعدام وی،تنها در اثر حمایت خدایان بوده است،اما این موضوع هرگز استیاگ را برآن نداشت که چشم برگناه هارپاگ بپوشاند و او رابه خاطر اهمال در انجام مسئولیتی که به وی سپرده بود به سخت ترین شکل مجازات نکند. استیاگ فرمان داد تا به عنوان مجازات پسر هارپاگ را بکشند.
✍آنچه هرودوت در تشریح نحوه ی اجرای این حکم آورده است بسیار سخت و دردناک است:
پسر هارپاگ را به فرمان پادشاه ماد کشتند و در دیگ بزرگی پختند،آشپزباشی شاه خوراکی از آن درست کرد که در یک مهمانی شاهانه–که البته هارپاگ نیز یکی از مهمانان آن بود–بر سر سفره آوردند؛پس صرف غذا و باده خواری مفصل، استیاگ نظرهارپاگ را در مورد غذاپرسید و هارپاگ نیز پاسخ آورد که درکاخ خود هرگز چنین غذای لذیذ و شاهانه ای نخورده بود؛آنگاه استیاگ در مقابل چشمان حیرت زده ی مهمانان خویش فاش ساخت که آن غذای لذیذ گوشت پسر هارپاگ بوده است.
✍صرف نظر از اینکه آیا آنچه هرودوت برای ما نقل می کند واقعاً رخ داده است یا نه،استیاگ با قتل پسر هارپاگ یک دشمن سرسخت بردشمنان خود افزود. هرچند هارپاگ همواره می کوشید ظاهر آرام و خاضعانه اش را درمقابل استیاگ حفظ کند ولی درورای این چهره ی آرام و فرمانبردار،آتش انتقامی کینه توزانه راشعله ور نگاه می داشت؛به امید روزی که بتواند ستمهای استیاگ راتلافی کند. هارپاگ می دانست که به هیچ وجه درشرایطی نیست که توانایی اقدام بر علیه استیاگ را داشته باشد،بنابرین ضمن پنهان کردن خشم و نفرتی که از استیاگ داشت تمام تلاشش را برای جلب نظر مثبت وی و تحکیم موقعیت خود در دستگاه ماد به کار گرفت. تا آنکه سرانجام با درگرفتن جنگ میان پارسیان(به رهبری کوروش)و مادها(به سرکردگی استیاگ) فرصت فرونشاندن آتش انتقام فراهم آمد
✍هنوز جزئیات فراوانی از این نبرد بر ما پوشیده است. مثلاً ما نمی دانیم که آیا این جنگ بخشی از برنامه ی کلی و از پیش طرح ریزی شده ی کوروش کبیر برای استیلا بر جهان آن زمان بوده است یا نه؛حتی دقیقاً نمی دانیم که کوروش ،خود این جنگ را آغاز کرده یا استیاگ او را به نبرد واداشته است. یک متن قدیمی بابلی به نام «سالنامه ی نبونید» به ما می گوید که نخست استیاگ–که از به قدرت رسیدن کوروش در میان پارسیان سخت نگران بوده است–برای از بین بردن خطرکوروش بر وی می تازد و به این ترتیب او را آغازگر جنگ معرفی می کند. در عین حال هرودوت،برعکس بر این نکته اصرار دارد که خواست و اراده ی کوروش را دلیل آغاز جنگ بخواند.
✍باری،میان پارسیان و مادها جنگ درگرفت. جنگی که به باور بسیاری از مورخین بسیار طولانی تر و توانفرساتر از آن چیزی بود که انتظار می رفت. استیاگ تدابیر امنیتی ویژه ای اتخاذ کرد ؛ همه ی فرماندهان را عزل کرد و شخصاً در رأس ارتش قرار گرفت و بدین ترتیب خیانت های هارپاگ را–که پیشتر فرماندهی ارتش را به او واگذار کرده بود–بی اثر ساخت. گفته می شود که این جنگ سه سال به درازا کشید و در طی این مدت،دو طرف به دفعات با یکدیگر درگیر شدند. در شمار دفعات این درگیری ها اختلاف هست.
✍هرودوت فقط به دو نبرد اشاره دارد که در نبرد اول استیاگ حضور نداشته و هارپاگ که فرماندهی سپاه را بر عهده دارد به همراه سربازانش میدان را خالی می کند و می گریزد.
📚پایان بخش #سوم📚
ادامه دارد ...❤️
@manamkorosh
منــم.....👑 کــوروش 👑
زندگی نامه کوروش بزرگ 🌺 بخش سوم
📚زندگی نامه کوروش بزرگ 📚
قسمت #سوم
✍آنان پس از مدتی گفتگو و کنکاش اینچنین نظر دادند:«از آنجا این جوان با وجود حکم اعدامی که تو برایش صادر کرده بودی هنوز زنده است معلوم می شود که خدایان حامی و پشتیبان وی هستند و اگر تو بر وی خشم گیری خود را با آنان روی در رو کرده ای،با این حال موجبات نگرانی نیز از بین رفته اند،چون او در میان همسالان خود شاه شده پس خواب تو تعبیر گشته است و او دیگر شاه نخواهد شد به این معنی که دختر تو فرزندی زاییده که شاه شده. بنابرین دیگر لازم نیست که از او بترسی ، پس او را به پارس بفرست.
✍تعبیرزیرکانه ی مغان در استیاگ اثر کرد و کوروش به سوی پدر و مادر واقعی خود در پارسومش فرستاده شد تا دوره ی تازه ای از زندگی خویش را آغاز نماید. دوره ای که مقدر بود دوره ی عظمت و اقتدار او و قوم پارس باشد.
● نخستین نبرد کوروش بزرگ⚔
✍میتراداتس(ناپدری کوروش)پس از آنکه با تهدید استیاگ مواجه شد ، داستان کودکی کوروش و چگونگی زنده ماندن کوروش را آنگونه که می دانست برای استیاگ بازگو کرد و طبعاً در این میان از هارپاگ نیز نام برد. هرچند معبران خواب و مغان درباری با تفسیر زیرکانه ی خود توانستند استیاگ را قانع کنند که زنده ماندن کوروش و نجات یافتنش از حکم اعدام وی،تنها در اثر حمایت خدایان بوده است،اما این موضوع هرگز استیاگ را برآن نداشت که چشم برگناه هارپاگ بپوشاند و او رابه خاطر اهمال در انجام مسئولیتی که به وی سپرده بود به سخت ترین شکل مجازات نکند. استیاگ فرمان داد تا به عنوان مجازات پسر هارپاگ را بکشند.
✍آنچه هرودوت در تشریح نحوه ی اجرای این حکم آورده است بسیار سخت و دردناک است:
پسر هارپاگ را به فرمان پادشاه ماد کشتند و در دیگ بزرگی پختند،آشپزباشی شاه خوراکی از آن درست کرد که در یک مهمانی شاهانه–که البته هارپاگ نیز یکی از مهمانان آن بود–بر سر سفره آوردند؛پس صرف غذا و باده خواری مفصل، استیاگ نظرهارپاگ را در مورد غذاپرسید و هارپاگ نیز پاسخ آورد که درکاخ خود هرگز چنین غذای لذیذ و شاهانه ای نخورده بود؛آنگاه استیاگ در مقابل چشمان حیرت زده ی مهمانان خویش فاش ساخت که آن غذای لذیذ گوشت پسر هارپاگ بوده است.
✍صرف نظر از اینکه آیا آنچه هرودوت برای ما نقل می کند واقعاً رخ داده است یا نه،استیاگ با قتل پسر هارپاگ یک دشمن سرسخت بردشمنان خود افزود. هرچند هارپاگ همواره می کوشید ظاهر آرام و خاضعانه اش را درمقابل استیاگ حفظ کند ولی درورای این چهره ی آرام و فرمانبردار،آتش انتقامی کینه توزانه راشعله ور نگاه می داشت؛به امید روزی که بتواند ستمهای استیاگ راتلافی کند. هارپاگ می دانست که به هیچ وجه درشرایطی نیست که توانایی اقدام بر علیه استیاگ را داشته باشد،بنابرین ضمن پنهان کردن خشم و نفرتی که از استیاگ داشت تمام تلاشش را برای جلب نظر مثبت وی و تحکیم موقعیت خود در دستگاه ماد به کار گرفت. تا آنکه سرانجام با درگرفتن جنگ میان پارسیان(به رهبری کوروش)و مادها(به سرکردگی استیاگ) فرصت فرونشاندن آتش انتقام فراهم آمد
✍هنوز جزئیات فراوانی از این نبرد بر ما پوشیده است. مثلاً ما نمی دانیم که آیا این جنگ بخشی از برنامه ی کلی و از پیش طرح ریزی شده ی کوروش کبیر برای استیلا بر جهان آن زمان بوده است یا نه؛حتی دقیقاً نمی دانیم که کوروش ،خود این جنگ را آغاز کرده یا استیاگ او را به نبرد واداشته است. یک متن قدیمی بابلی به نام «سالنامه ی نبونید» به ما می گوید که نخست استیاگ–که از به قدرت رسیدن کوروش در میان پارسیان سخت نگران بوده است–برای از بین بردن خطرکوروش بر وی می تازد و به این ترتیب او را آغازگر جنگ معرفی می کند. در عین حال هرودوت،برعکس بر این نکته اصرار دارد که خواست و اراده ی کوروش را دلیل آغاز جنگ بخواند.
✍باری،میان پارسیان و مادها جنگ درگرفت. جنگی که به باور بسیاری از مورخین بسیار طولانی تر و توانفرساتر از آن چیزی بود که انتظار می رفت. استیاگ تدابیر امنیتی ویژه ای اتخاذ کرد ؛ همه ی فرماندهان را عزل کرد و شخصاً در رأس ارتش قرار گرفت و بدین ترتیب خیانت های هارپاگ را–که پیشتر فرماندهی ارتش را به او واگذار کرده بود–بی اثر ساخت. گفته می شود که این جنگ سه سال به درازا کشید و در طی این مدت،دو طرف به دفعات با یکدیگر درگیر شدند. در شمار دفعات این درگیری ها اختلاف هست.
✍هرودوت فقط به دو نبرد اشاره دارد که در نبرد اول استیاگ حضور نداشته و هارپاگ که فرماندهی سپاه را بر عهده دارد به همراه سربازانش میدان را خالی می کند و می گریزد.
📚پایان بخش #سوم📚
ادامه دارد ...❤️
@manamkorosh
قسمت #سوم
✍آنان پس از مدتی گفتگو و کنکاش اینچنین نظر دادند:«از آنجا این جوان با وجود حکم اعدامی که تو برایش صادر کرده بودی هنوز زنده است معلوم می شود که خدایان حامی و پشتیبان وی هستند و اگر تو بر وی خشم گیری خود را با آنان روی در رو کرده ای،با این حال موجبات نگرانی نیز از بین رفته اند،چون او در میان همسالان خود شاه شده پس خواب تو تعبیر گشته است و او دیگر شاه نخواهد شد به این معنی که دختر تو فرزندی زاییده که شاه شده. بنابرین دیگر لازم نیست که از او بترسی ، پس او را به پارس بفرست.
✍تعبیرزیرکانه ی مغان در استیاگ اثر کرد و کوروش به سوی پدر و مادر واقعی خود در پارسومش فرستاده شد تا دوره ی تازه ای از زندگی خویش را آغاز نماید. دوره ای که مقدر بود دوره ی عظمت و اقتدار او و قوم پارس باشد.
● نخستین نبرد کوروش بزرگ⚔
✍میتراداتس(ناپدری کوروش)پس از آنکه با تهدید استیاگ مواجه شد ، داستان کودکی کوروش و چگونگی زنده ماندن کوروش را آنگونه که می دانست برای استیاگ بازگو کرد و طبعاً در این میان از هارپاگ نیز نام برد. هرچند معبران خواب و مغان درباری با تفسیر زیرکانه ی خود توانستند استیاگ را قانع کنند که زنده ماندن کوروش و نجات یافتنش از حکم اعدام وی،تنها در اثر حمایت خدایان بوده است،اما این موضوع هرگز استیاگ را برآن نداشت که چشم برگناه هارپاگ بپوشاند و او رابه خاطر اهمال در انجام مسئولیتی که به وی سپرده بود به سخت ترین شکل مجازات نکند. استیاگ فرمان داد تا به عنوان مجازات پسر هارپاگ را بکشند.
✍آنچه هرودوت در تشریح نحوه ی اجرای این حکم آورده است بسیار سخت و دردناک است:
پسر هارپاگ را به فرمان پادشاه ماد کشتند و در دیگ بزرگی پختند،آشپزباشی شاه خوراکی از آن درست کرد که در یک مهمانی شاهانه–که البته هارپاگ نیز یکی از مهمانان آن بود–بر سر سفره آوردند؛پس صرف غذا و باده خواری مفصل، استیاگ نظرهارپاگ را در مورد غذاپرسید و هارپاگ نیز پاسخ آورد که درکاخ خود هرگز چنین غذای لذیذ و شاهانه ای نخورده بود؛آنگاه استیاگ در مقابل چشمان حیرت زده ی مهمانان خویش فاش ساخت که آن غذای لذیذ گوشت پسر هارپاگ بوده است.
✍صرف نظر از اینکه آیا آنچه هرودوت برای ما نقل می کند واقعاً رخ داده است یا نه،استیاگ با قتل پسر هارپاگ یک دشمن سرسخت بردشمنان خود افزود. هرچند هارپاگ همواره می کوشید ظاهر آرام و خاضعانه اش را درمقابل استیاگ حفظ کند ولی درورای این چهره ی آرام و فرمانبردار،آتش انتقامی کینه توزانه راشعله ور نگاه می داشت؛به امید روزی که بتواند ستمهای استیاگ راتلافی کند. هارپاگ می دانست که به هیچ وجه درشرایطی نیست که توانایی اقدام بر علیه استیاگ را داشته باشد،بنابرین ضمن پنهان کردن خشم و نفرتی که از استیاگ داشت تمام تلاشش را برای جلب نظر مثبت وی و تحکیم موقعیت خود در دستگاه ماد به کار گرفت. تا آنکه سرانجام با درگرفتن جنگ میان پارسیان(به رهبری کوروش)و مادها(به سرکردگی استیاگ) فرصت فرونشاندن آتش انتقام فراهم آمد
✍هنوز جزئیات فراوانی از این نبرد بر ما پوشیده است. مثلاً ما نمی دانیم که آیا این جنگ بخشی از برنامه ی کلی و از پیش طرح ریزی شده ی کوروش کبیر برای استیلا بر جهان آن زمان بوده است یا نه؛حتی دقیقاً نمی دانیم که کوروش ،خود این جنگ را آغاز کرده یا استیاگ او را به نبرد واداشته است. یک متن قدیمی بابلی به نام «سالنامه ی نبونید» به ما می گوید که نخست استیاگ–که از به قدرت رسیدن کوروش در میان پارسیان سخت نگران بوده است–برای از بین بردن خطرکوروش بر وی می تازد و به این ترتیب او را آغازگر جنگ معرفی می کند. در عین حال هرودوت،برعکس بر این نکته اصرار دارد که خواست و اراده ی کوروش را دلیل آغاز جنگ بخواند.
✍باری،میان پارسیان و مادها جنگ درگرفت. جنگی که به باور بسیاری از مورخین بسیار طولانی تر و توانفرساتر از آن چیزی بود که انتظار می رفت. استیاگ تدابیر امنیتی ویژه ای اتخاذ کرد ؛ همه ی فرماندهان را عزل کرد و شخصاً در رأس ارتش قرار گرفت و بدین ترتیب خیانت های هارپاگ را–که پیشتر فرماندهی ارتش را به او واگذار کرده بود–بی اثر ساخت. گفته می شود که این جنگ سه سال به درازا کشید و در طی این مدت،دو طرف به دفعات با یکدیگر درگیر شدند. در شمار دفعات این درگیری ها اختلاف هست.
✍هرودوت فقط به دو نبرد اشاره دارد که در نبرد اول استیاگ حضور نداشته و هارپاگ که فرماندهی سپاه را بر عهده دارد به همراه سربازانش میدان را خالی می کند و می گریزد.
📚پایان بخش #سوم📚
ادامه دارد ...❤️
@manamkorosh
منــم.....👑 کــوروش 👑
🔥جنگ #سرنوشت_ساز_قادســــیه🔥 ⚔قسمت #دوم⚔ join Us👉@manamkorosh💯 ✍دور شدن رستم از پایتخت برای موقعیت شاه یزدگرد که خود گرفتار رقیبان داخلی بود هم خالی از خطر نبود. این بود که رستم فرخزاد در پادگان بلاش آباد(بعدها:ساباط) در جنوب تیسپون مستقر شد تا از آنجا…
🔥جنگ #سرنوشت _ساز_قادســــــــیه🔥
⚔قسمت #سوم⚔
Join Us👉@manamkorosh💯
✍گروهی از عربان در سر راه نخلستانے کمین کردند و به کاروان عروسی شبیخون زدند...
و علاوه برآنکه زیورها و اموال و سواری هارا به تاراج(غنیمت)گرفتند،عروس را با سی زن و دختر دهکانان و صد زن و دختر از همراهان آنان را با خود بردند...
به دنبال این رخداد دست استعانه آزادمرد به دربار بلند شد و شاه به رستم دستور داد که براے بازگرداندن امنیت به منطقه دست به اقدام بزند..
لکن رستم میدانست تنها کارے که درآن شرایط از دست او برمے آید آنست که با نمایندگان عمر مذاکره کند و با دادن امتیازاتی رضایت خاطر خلیفه راجلب کند شاید امنیت به مرزهاے جنوبے عراق بازگردد...
او به همین سبب از سعد ابن ابی وقاص خواست تا نماینده ای را برای مذاکره نزد وی بفرستد تا خواسته های عربان را برای وی بازگوید...
سعد این موضوع را برای عمر نوشت و عمر به او رهنمود کرد که با رستم مذاکره کند...
🆔@manamkorosh💯
سپس سعد چن تن را که:(زبانباز و بلند قد و تنومندو دارای ظواهر پر ابهت بودند را) به اردوگاه رستم فرستاد..
تنها کسانی از این ها که سابقه ی مسلمانی داشت مغیرة ابن شعبه بود.
دیگر همراهانش همه از کسانی بودند که تازه بخاطر شرکت در لشگر کشے ها مسلمان شده بودند...
✍یکی از این ها اشعس بن قیس(رییس قبیله کنده) بود که در اواخر حیات پیامبر بخاطر شرکت در لشکر کشی های او مسلمان شده بود و در اواخر سال دهم هجری از اسلام برگشته و با میانبر یمتگنی بیعت کرد و سپس در سال ۱۲هجری مورد حمله سپاه ابوبکر قرار گرفت و مغلوب و اسیر شد و از سر ناچاری و از بیم کشته شدن دوباره مسلمان شد و چون مرد تنومندی بود ابوبکر خواهرش را به وی داد تا وفاداریش را تامین کند...
یکی دیگر از این ها عمروابن معدی کرب بود که تا پایان سال ۱۱ هجری فرمانده سپاه پیامبر یمنی یعنی(اسود عَنسی) و ضد مدینه بود و در آن اواخر به منظور پیوستن به سعد ابن ابی وقاص با قبیله اش به منطقه رفته مسلمان شده بود...
بقیه همراهان مغیره نیز رؤسای قبایل بدوی بودند که قبلا هیج گاه مسلمان نبودند.
این ده تن که مغیره در راسشان بود وارد اردوگاه رستم شدند...
رستم در اندیشه بود تا آنان را به دربار بفرستد تا یزدگرد به چشم خویشتن ببیندشان....
♨️پایان قسمت ســـــوم♨️
⚔ادامه دارد⚔
@manamkorosh
⚔قسمت #سوم⚔
Join Us👉@manamkorosh💯
✍گروهی از عربان در سر راه نخلستانے کمین کردند و به کاروان عروسی شبیخون زدند...
و علاوه برآنکه زیورها و اموال و سواری هارا به تاراج(غنیمت)گرفتند،عروس را با سی زن و دختر دهکانان و صد زن و دختر از همراهان آنان را با خود بردند...
به دنبال این رخداد دست استعانه آزادمرد به دربار بلند شد و شاه به رستم دستور داد که براے بازگرداندن امنیت به منطقه دست به اقدام بزند..
لکن رستم میدانست تنها کارے که درآن شرایط از دست او برمے آید آنست که با نمایندگان عمر مذاکره کند و با دادن امتیازاتی رضایت خاطر خلیفه راجلب کند شاید امنیت به مرزهاے جنوبے عراق بازگردد...
او به همین سبب از سعد ابن ابی وقاص خواست تا نماینده ای را برای مذاکره نزد وی بفرستد تا خواسته های عربان را برای وی بازگوید...
سعد این موضوع را برای عمر نوشت و عمر به او رهنمود کرد که با رستم مذاکره کند...
🆔@manamkorosh💯
سپس سعد چن تن را که:(زبانباز و بلند قد و تنومندو دارای ظواهر پر ابهت بودند را) به اردوگاه رستم فرستاد..
تنها کسانی از این ها که سابقه ی مسلمانی داشت مغیرة ابن شعبه بود.
دیگر همراهانش همه از کسانی بودند که تازه بخاطر شرکت در لشگر کشے ها مسلمان شده بودند...
✍یکی از این ها اشعس بن قیس(رییس قبیله کنده) بود که در اواخر حیات پیامبر بخاطر شرکت در لشکر کشی های او مسلمان شده بود و در اواخر سال دهم هجری از اسلام برگشته و با میانبر یمتگنی بیعت کرد و سپس در سال ۱۲هجری مورد حمله سپاه ابوبکر قرار گرفت و مغلوب و اسیر شد و از سر ناچاری و از بیم کشته شدن دوباره مسلمان شد و چون مرد تنومندی بود ابوبکر خواهرش را به وی داد تا وفاداریش را تامین کند...
یکی دیگر از این ها عمروابن معدی کرب بود که تا پایان سال ۱۱ هجری فرمانده سپاه پیامبر یمنی یعنی(اسود عَنسی) و ضد مدینه بود و در آن اواخر به منظور پیوستن به سعد ابن ابی وقاص با قبیله اش به منطقه رفته مسلمان شده بود...
بقیه همراهان مغیره نیز رؤسای قبایل بدوی بودند که قبلا هیج گاه مسلمان نبودند.
این ده تن که مغیره در راسشان بود وارد اردوگاه رستم شدند...
رستم در اندیشه بود تا آنان را به دربار بفرستد تا یزدگرد به چشم خویشتن ببیندشان....
♨️پایان قسمت ســـــوم♨️
⚔ادامه دارد⚔
@manamkorosh
Forwarded from گــارد شـــاهــنــشــاهــی
کنفرانس و جلسه پرسش و پاسخ در ابرگروه #گارد_شاهنشاهی با حضور جناب #کوروش_رادمنش
مورخ ۲۵ آذر ۱۳۹۹
بخش #سوم
@guard_Shahh
مورخ ۲۵ آذر ۱۳۹۹
بخش #سوم
@guard_Shahh
Forwarded from گــارد شـــاهــنــشــاهــی
#توئیت_خوان
عرفان قانعی فرد
#سوم_اسفند سالروز ساخت ایران است.
شروع جریان نجات ایران از دوران شوم قاجاریه.
مانند آن زمان کا نادرشاه ایران را از شاهان ننگین صفویه بازپس گرفت.
فقر بدبختی عقب ماندگی بیماری نا آگاهی و...ثمره قاجار بود و آخوند ۱۰۰ سال پیش در چنین روزی نور امید در اوج تاریکی و خفقان بر ایران تابید تا این کهن دیار و سرزمین کهن با چند هزار سال تاریخ ، در برابر هرج و مرج افسار گسیخته دگر باره ، زندگی را بیاغازد .
نادرشاه بساط آخوندیسم را در صفویه بهم زد ، رضا شاه بساط آخوندیسم را در قاجاریه .
امید است یکی دگر بساط خمینیسم را.
#رضاشاه_روحت_شاد
عرفان قانعی فرد
#سوم_اسفند سالروز ساخت ایران است.
شروع جریان نجات ایران از دوران شوم قاجاریه.
مانند آن زمان کا نادرشاه ایران را از شاهان ننگین صفویه بازپس گرفت.
فقر بدبختی عقب ماندگی بیماری نا آگاهی و...ثمره قاجار بود و آخوند ۱۰۰ سال پیش در چنین روزی نور امید در اوج تاریکی و خفقان بر ایران تابید تا این کهن دیار و سرزمین کهن با چند هزار سال تاریخ ، در برابر هرج و مرج افسار گسیخته دگر باره ، زندگی را بیاغازد .
نادرشاه بساط آخوندیسم را در صفویه بهم زد ، رضا شاه بساط آخوندیسم را در قاجاریه .
امید است یکی دگر بساط خمینیسم را.
#رضاشاه_روحت_شاد
Forwarded from گــارد شـــاهــنــشــاهــی
🔴كشورى كه نه شاه داشت و نه مجلس ، تغيير نظام سياسى اش آنهم با راى مجلس موسسان ، نامش كودتا نيست بلكه #جابجايى_خشونت_پرهيز و مسالمت آميز قدرت سياسى است .
كودتا ناميدن سوم اسفند ١٢٩٩ يك #جعل و #دروغ_بزرگ تاريخى است كه با سهل انگارى و بى دقتى بصورت يك #غلط_مصطلح بر سر زبان ها افتاد كه بايد در متون تاريخى اصلاح شود .
#رضاشاه_بزرگ با کودتا به پادشاهی نرسید.
کودتا درواقع علیه فرمانده بریگاد قزاق یعنی سرهنگ کلرژه بود که اجرای این کودتا با هماهنگی احمدشاه توسط رضاشاه انجام شد و در اثر این کودتا، کلرژه به روسیه بازگشت و استاروسلسکی فرمانده بریگاد قزاق شد.
سوم اسفند ۱۲۹۹ قیامی علیه بی کفایتی رجال وقت بود که بعدأ این جابجایی مسالمت آمیز قدرت به تأیید احمد شاه نیز درآمد
رضاشاه بجز ریاست قوای قزاق سمت رسمی دیگری نداشت.
وی در ۲۴ آذرماه ۱۳۰۴ یعنی پس از گذشت ۵ سال از (قیام ) دوم با اکثریت آراْ و تصویب مجلس به پادشاهی رسید.
#سوم_اسفند
@guard_Shahh
كودتا ناميدن سوم اسفند ١٢٩٩ يك #جعل و #دروغ_بزرگ تاريخى است كه با سهل انگارى و بى دقتى بصورت يك #غلط_مصطلح بر سر زبان ها افتاد كه بايد در متون تاريخى اصلاح شود .
#رضاشاه_بزرگ با کودتا به پادشاهی نرسید.
کودتا درواقع علیه فرمانده بریگاد قزاق یعنی سرهنگ کلرژه بود که اجرای این کودتا با هماهنگی احمدشاه توسط رضاشاه انجام شد و در اثر این کودتا، کلرژه به روسیه بازگشت و استاروسلسکی فرمانده بریگاد قزاق شد.
سوم اسفند ۱۲۹۹ قیامی علیه بی کفایتی رجال وقت بود که بعدأ این جابجایی مسالمت آمیز قدرت به تأیید احمد شاه نیز درآمد
رضاشاه بجز ریاست قوای قزاق سمت رسمی دیگری نداشت.
وی در ۲۴ آذرماه ۱۳۰۴ یعنی پس از گذشت ۵ سال از (قیام ) دوم با اکثریت آراْ و تصویب مجلس به پادشاهی رسید.
#سوم_اسفند
@guard_Shahh
Forwarded from گــارد شـــاهــنــشــاهــی
Media is too big
VIEW IN TELEGRAM
مستند انقلاب ۵۷
تحولات ایران پیش از انقلاب ۵۷
قسمت #سوم
لینک #بخش۲ https://tttttt.me/gurd_shah/120237
@guardShahanshahi
تحولات ایران پیش از انقلاب ۵۷
قسمت #سوم
لینک #بخش۲ https://tttttt.me/gurd_shah/120237
@guardShahanshahi
Forwarded from گــارد شـــاهــنــشــاهــی
Forwarded from گــارد شـــاهــنــشــاهــی
Forwarded from گــارد شـــاهــنــشــاهــی
Forwarded from گــارد شـــاهــنــشــاهــی
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
🔴 آیا واقعا سطح تحصیلات ابراهیم رئیسی، ششم ابتدایی است!؟
از مدتها قبل این شایعه را ساخته بودند که : تحصیلات ابراهیم رئیسی در حد ششم ابتدایی است.
⭕️ اما آیا واقعا این شایعه صحت دارد!؟
ویدیو را تا آخر ببینید ،
تا متوجه سطح تحصیلات واقعی او بشوید...!!!
🔺 قطعا پس از مشاهده این ویدیو، دیگر از واژه #شش_کلاسه برای رئیسی استفاده نمی کنید!
🔳 پ. ن: واقعا این سئوال برای هر ایرانی خردمندی مطرح می شود که در کشوری با پیشینه تاریخی فرهنگی چند هزار ساله ایران، مگر قحط الرجال است که فردی مانند ابراهیم رئیسی، با سطح سواد واقعی #سوم_ابتدایی ، به مقام ریاست جمهوری برسد؟
و فردی مانند امیر عبداللهیان، مجسمه حماقت و بی سوادی، به سمت وزیر خارجه، یعنی ویترین کشور در مجامع بین المللی منصوب شود؟؟
@gurd_shah
از مدتها قبل این شایعه را ساخته بودند که : تحصیلات ابراهیم رئیسی در حد ششم ابتدایی است.
⭕️ اما آیا واقعا این شایعه صحت دارد!؟
ویدیو را تا آخر ببینید ،
تا متوجه سطح تحصیلات واقعی او بشوید...!!!
🔺 قطعا پس از مشاهده این ویدیو، دیگر از واژه #شش_کلاسه برای رئیسی استفاده نمی کنید!
🔳 پ. ن: واقعا این سئوال برای هر ایرانی خردمندی مطرح می شود که در کشوری با پیشینه تاریخی فرهنگی چند هزار ساله ایران، مگر قحط الرجال است که فردی مانند ابراهیم رئیسی، با سطح سواد واقعی #سوم_ابتدایی ، به مقام ریاست جمهوری برسد؟
و فردی مانند امیر عبداللهیان، مجسمه حماقت و بی سوادی، به سمت وزیر خارجه، یعنی ویترین کشور در مجامع بین المللی منصوب شود؟؟
@gurd_shah