منــم.....👑 کــوروش 👑
زندگی نامه کوروش بزرگ 🌺 بخش چهارم
📚زندگی نامه #کوروش_بزرگ 📚
🌸قسمت #چهارم
✍پس از آن استیاگ شخصاً فرماندهی نیروهایی را که هنوز به وی وفادار مانده اند بر عهده می گیرد و به جنگ پارسیان می رود،لیکن شکست می خورد و اسیر می گردد. و اما سایر مورخان با تصویری که هرودوت از این نبرد ترسیم می کند موافقت چندانی نشان نمی دهند. از جمله”پولیین“که چنین می نویسد:
«کوروش سه باربا مادی هاجنگید و هرسه بار شکست خورد. صحنه ی چهارمین نبرد پاسارگاد بود که درآنجا زنان و فرزندان پارسی می زیستند . پارسیان در اینجا بازهم به فرار پرداختند.. اما بعد به سوی مادی ها–که در جریان تعقیب لشکر پارس پراکنده شده بودند–بازگشتند و فتحی چنان به کمال کردند که کوروش دیگر نیازی به پیکار مجدد ندید»
✍نیکلای دمشقی نیز در روایتی که از این نبرد کوروش ثبت کرده است به عقب نشینی پارسیان به سوی پاسارگاد اشاره دارد و در این میان غیرتمندی زنان پارسی راکه در بلندی پناه گرفته بودند ستایش می کند که با داد و فریادهایشان، پدران،برادران و شوهران خویش را ترغیب می کردند که دلاوری بیشتری به خرج دهند و به قبول شکست گردن ننهند و حتی این مسأله را از دلایل اصلی پیروزی نهایی پارسیان قلمداد می کند.
✍به هر روی فرجام جنگ،پیروزی پارسیان و اسارت استیاگ بود. کوروش بزرگ به سال ٥٥٠ (ق.م)وارد اکباتان(هگمتانه–همدان)شد؛بر تخت پادشاه مغلوب جلوس کرد و تاج او را به نشانه ی انقراض دولت ماد و آغاز حاکمیت پارسیان بر سر نهاد. خزانه ی عظیم ماد به تصرف پارسیان درآمد و به عنوان یک گنجینه ی بی همتا و یک ثروت لایزال-که بدون شک برای جنگ های آینده بی نهایت مفید خواهد بود-به انزان انتقال یافت
✍کوروش بزرگ پس ازنخستین فتح بزرگ خویش،نخستین جوانمردی بزرگ و گذشت تاریخی خود را نیز به نمایش گذاشت. استیاگ– همان کسی که از آغاز تولد کوروش همواره به دنبال کشتن وی بوده است–پس از شکست و خلع قدرتش نه تنها به هلاکت نرسید و رفتارهای رایجی که درآن زمان سرداران پیروز با پادشاهان مغلوب می کردند در مورداو اعمال نشد،که به فرمان کوروش توانست تا پایان عمر در آسایش و امنیت کامل زندگی کند و در تمام این مدت مورد محبت و احترام کوروش بود. پس از نبردی که امپراتوری ماد را منقرض ساخت، در حدود سال ٥٤٧(ق.م)،کوروش به خود لقب پادشاه پارسیان داد و شهر پاسارگاد را برای یادبود این پیروزی بزرگ و برگزاری جشن و سرور پیروزمندانه ی قوم پارس بنا نهاد.
● نبرد سارد
✍سقوط امپراتوری قدرتمند ماد و سربرآوردن یک دولت نوپا ولی بسیار مقتدر به نام ”دولت پارس “برای کرزوس،پادشاه لیدی-همسایه ی باختری ایران،سخت نگران کننده و باورنکردنی بود. گذشته از آنکه امپراتور خودکامه ی ماد، برادرزن کرزوس بود و دو پادشاه روابط خویشاوندی بسیار نزدیکی با یکدیگر داشتند،نگرانی کرزوس از آن جهت بود که مباداپارسیان تازه به قدرت رسیده،مطامعی خارج از مرزهای امپراتوری ماد داشته باشند و با تکیه بر حس ملی گرایی منحصر بفرد سربازان خود،تهدیدی متوجه حکومت لیدی کنند. کرزوس خیلی زود برای دفع چنین تهدیدی وارد عمل گردید و دست به کار تشکیل ائتلاف مهیبی از بزرگترین ارتشهای جهان آن زمان شد؛ائتلافی که اگر به موقع شکل می گرفت بدون شک ادامه ی حیات دولت نوپای پارس را مشکل می ساخت.
✍فرستادگانی از جانب دولت لیدی به همراه انبوهی از هدایا و پیشکش های شاهانه به لاسدمون (لاکدومنیا،پایتخت اسپارت)اعزام شدند تا از آن کشور بخواهند برای کمک به جنگ با امپراتوری جدید،سربازان و تجهیزات نظامی خود را در اختیار لیدی قرار دهد. از نبونید(پادشاه بابل)و آمیسیس(فرعون مصر)نیز درخواست های مشابهی به عمل آمد. واحدهایی از ارتش لیدی نیز ماموریت یافتند تا با گشت زنی در سرزمین تراکیه،به استخدام نیروهای جنگی مزدور برای نبرد با پارسیان بپردازند. ناگفته پیداست که چنین ارتش متحدی تا چه اندازه می توانست قدرتمند و مرگبار باشد. در عین حال، کرزوس برای محکم کاری کسانی را نیز به معابد شهرهای مختلف-از جمله معابد دلف،فوسید و دودون-فرستاد تا از هاتفان غیبی معابد،نظر خدایان را نیز در مورد این جنگ جویا شود.
📚پایان قسمت #چهارم📚
ادامه دارد ...❤️
@manamkorosh
🌸قسمت #چهارم
✍پس از آن استیاگ شخصاً فرماندهی نیروهایی را که هنوز به وی وفادار مانده اند بر عهده می گیرد و به جنگ پارسیان می رود،لیکن شکست می خورد و اسیر می گردد. و اما سایر مورخان با تصویری که هرودوت از این نبرد ترسیم می کند موافقت چندانی نشان نمی دهند. از جمله”پولیین“که چنین می نویسد:
«کوروش سه باربا مادی هاجنگید و هرسه بار شکست خورد. صحنه ی چهارمین نبرد پاسارگاد بود که درآنجا زنان و فرزندان پارسی می زیستند . پارسیان در اینجا بازهم به فرار پرداختند.. اما بعد به سوی مادی ها–که در جریان تعقیب لشکر پارس پراکنده شده بودند–بازگشتند و فتحی چنان به کمال کردند که کوروش دیگر نیازی به پیکار مجدد ندید»
✍نیکلای دمشقی نیز در روایتی که از این نبرد کوروش ثبت کرده است به عقب نشینی پارسیان به سوی پاسارگاد اشاره دارد و در این میان غیرتمندی زنان پارسی راکه در بلندی پناه گرفته بودند ستایش می کند که با داد و فریادهایشان، پدران،برادران و شوهران خویش را ترغیب می کردند که دلاوری بیشتری به خرج دهند و به قبول شکست گردن ننهند و حتی این مسأله را از دلایل اصلی پیروزی نهایی پارسیان قلمداد می کند.
✍به هر روی فرجام جنگ،پیروزی پارسیان و اسارت استیاگ بود. کوروش بزرگ به سال ٥٥٠ (ق.م)وارد اکباتان(هگمتانه–همدان)شد؛بر تخت پادشاه مغلوب جلوس کرد و تاج او را به نشانه ی انقراض دولت ماد و آغاز حاکمیت پارسیان بر سر نهاد. خزانه ی عظیم ماد به تصرف پارسیان درآمد و به عنوان یک گنجینه ی بی همتا و یک ثروت لایزال-که بدون شک برای جنگ های آینده بی نهایت مفید خواهد بود-به انزان انتقال یافت
✍کوروش بزرگ پس ازنخستین فتح بزرگ خویش،نخستین جوانمردی بزرگ و گذشت تاریخی خود را نیز به نمایش گذاشت. استیاگ– همان کسی که از آغاز تولد کوروش همواره به دنبال کشتن وی بوده است–پس از شکست و خلع قدرتش نه تنها به هلاکت نرسید و رفتارهای رایجی که درآن زمان سرداران پیروز با پادشاهان مغلوب می کردند در مورداو اعمال نشد،که به فرمان کوروش توانست تا پایان عمر در آسایش و امنیت کامل زندگی کند و در تمام این مدت مورد محبت و احترام کوروش بود. پس از نبردی که امپراتوری ماد را منقرض ساخت، در حدود سال ٥٤٧(ق.م)،کوروش به خود لقب پادشاه پارسیان داد و شهر پاسارگاد را برای یادبود این پیروزی بزرگ و برگزاری جشن و سرور پیروزمندانه ی قوم پارس بنا نهاد.
● نبرد سارد
✍سقوط امپراتوری قدرتمند ماد و سربرآوردن یک دولت نوپا ولی بسیار مقتدر به نام ”دولت پارس “برای کرزوس،پادشاه لیدی-همسایه ی باختری ایران،سخت نگران کننده و باورنکردنی بود. گذشته از آنکه امپراتور خودکامه ی ماد، برادرزن کرزوس بود و دو پادشاه روابط خویشاوندی بسیار نزدیکی با یکدیگر داشتند،نگرانی کرزوس از آن جهت بود که مباداپارسیان تازه به قدرت رسیده،مطامعی خارج از مرزهای امپراتوری ماد داشته باشند و با تکیه بر حس ملی گرایی منحصر بفرد سربازان خود،تهدیدی متوجه حکومت لیدی کنند. کرزوس خیلی زود برای دفع چنین تهدیدی وارد عمل گردید و دست به کار تشکیل ائتلاف مهیبی از بزرگترین ارتشهای جهان آن زمان شد؛ائتلافی که اگر به موقع شکل می گرفت بدون شک ادامه ی حیات دولت نوپای پارس را مشکل می ساخت.
✍فرستادگانی از جانب دولت لیدی به همراه انبوهی از هدایا و پیشکش های شاهانه به لاسدمون (لاکدومنیا،پایتخت اسپارت)اعزام شدند تا از آن کشور بخواهند برای کمک به جنگ با امپراتوری جدید،سربازان و تجهیزات نظامی خود را در اختیار لیدی قرار دهد. از نبونید(پادشاه بابل)و آمیسیس(فرعون مصر)نیز درخواست های مشابهی به عمل آمد. واحدهایی از ارتش لیدی نیز ماموریت یافتند تا با گشت زنی در سرزمین تراکیه،به استخدام نیروهای جنگی مزدور برای نبرد با پارسیان بپردازند. ناگفته پیداست که چنین ارتش متحدی تا چه اندازه می توانست قدرتمند و مرگبار باشد. در عین حال، کرزوس برای محکم کاری کسانی را نیز به معابد شهرهای مختلف-از جمله معابد دلف،فوسید و دودون-فرستاد تا از هاتفان غیبی معابد،نظر خدایان را نیز در مورد این جنگ جویا شود.
📚پایان قسمت #چهارم📚
ادامه دارد ...❤️
@manamkorosh
منــم.....👑 کــوروش 👑
زندگی نامه کوروش بزرگ 🌺 بخش چهارم
📚زندگی نامه #کوروش_بزرگ 📚
🌸قسمت #چهارم
✍پس از آن استیاگ شخصاً فرماندهی نیروهایی را که هنوز به وی وفادار مانده اند بر عهده می گیرد و به جنگ پارسیان می رود،لیکن شکست می خورد و اسیر می گردد. و اما سایر مورخان با تصویری که هرودوت از این نبرد ترسیم می کند موافقت چندانی نشان نمی دهند. از جمله”پولیین“که چنین می نویسد:
«کوروش سه باربا مادی هاجنگید و هرسه بار شکست خورد. صحنه ی چهارمین نبرد پاسارگاد بود که درآنجا زنان و فرزندان پارسی می زیستند . پارسیان در اینجا بازهم به فرار پرداختند.. اما بعد به سوی مادی ها–که در جریان تعقیب لشکر پارس پراکنده شده بودند–بازگشتند و فتحی چنان به کمال کردند که کوروش دیگر نیازی به پیکار مجدد ندید»
✍نیکلای دمشقی نیز در روایتی که از این نبرد کوروش ثبت کرده است به عقب نشینی پارسیان به سوی پاسارگاد اشاره دارد و در این میان غیرتمندی زنان پارسی راکه در بلندی پناه گرفته بودند ستایش می کند که با داد و فریادهایشان، پدران،برادران و شوهران خویش را ترغیب می کردند که دلاوری بیشتری به خرج دهند و به قبول شکست گردن ننهند و حتی این مسأله را از دلایل اصلی پیروزی نهایی پارسیان قلمداد می کند.
✍به هر روی فرجام جنگ،پیروزی پارسیان و اسارت استیاگ بود. کوروش بزرگ به سال ٥٥٠ (ق.م)وارد اکباتان(هگمتانه–همدان)شد؛بر تخت پادشاه مغلوب جلوس کرد و تاج او را به نشانه ی انقراض دولت ماد و آغاز حاکمیت پارسیان بر سر نهاد. خزانه ی عظیم ماد به تصرف پارسیان درآمد و به عنوان یک گنجینه ی بی همتا و یک ثروت لایزال-که بدون شک برای جنگ های آینده بی نهایت مفید خواهد بود-به انزان انتقال یافت
✍کوروش بزرگ پس ازنخستین فتح بزرگ خویش،نخستین جوانمردی بزرگ و گذشت تاریخی خود را نیز به نمایش گذاشت. استیاگ– همان کسی که از آغاز تولد کوروش همواره به دنبال کشتن وی بوده است–پس از شکست و خلع قدرتش نه تنها به هلاکت نرسید و رفتارهای رایجی که درآن زمان سرداران پیروز با پادشاهان مغلوب می کردند در مورداو اعمال نشد،که به فرمان کوروش توانست تا پایان عمر در آسایش و امنیت کامل زندگی کند و در تمام این مدت مورد محبت و احترام کوروش بود. پس از نبردی که امپراتوری ماد را منقرض ساخت، در حدود سال ٥٤٧(ق.م)،کوروش به خود لقب پادشاه پارسیان داد و شهر پاسارگاد را برای یادبود این پیروزی بزرگ و برگزاری جشن و سرور پیروزمندانه ی قوم پارس بنا نهاد.
● نبرد سارد
✍سقوط امپراتوری قدرتمند ماد و سربرآوردن یک دولت نوپا ولی بسیار مقتدر به نام ”دولت پارس “برای کرزوس،پادشاه لیدی-همسایه ی باختری ایران،سخت نگران کننده و باورنکردنی بود. گذشته از آنکه امپراتور خودکامه ی ماد، برادرزن کرزوس بود و دو پادشاه روابط خویشاوندی بسیار نزدیکی با یکدیگر داشتند،نگرانی کرزوس از آن جهت بود که مباداپارسیان تازه به قدرت رسیده،مطامعی خارج از مرزهای امپراتوری ماد داشته باشند و با تکیه بر حس ملی گرایی منحصر بفرد سربازان خود،تهدیدی متوجه حکومت لیدی کنند. کرزوس خیلی زود برای دفع چنین تهدیدی وارد عمل گردید و دست به کار تشکیل ائتلاف مهیبی از بزرگترین ارتشهای جهان آن زمان شد؛ائتلافی که اگر به موقع شکل می گرفت بدون شک ادامه ی حیات دولت نوپای پارس را مشکل می ساخت.
✍فرستادگانی از جانب دولت لیدی به همراه انبوهی از هدایا و پیشکش های شاهانه به لاسدمون (لاکدومنیا،پایتخت اسپارت)اعزام شدند تا از آن کشور بخواهند برای کمک به جنگ با امپراتوری جدید،سربازان و تجهیزات نظامی خود را در اختیار لیدی قرار دهد. از نبونید(پادشاه بابل)و آمیسیس(فرعون مصر)نیز درخواست های مشابهی به عمل آمد. واحدهایی از ارتش لیدی نیز ماموریت یافتند تا با گشت زنی در سرزمین تراکیه،به استخدام نیروهای جنگی مزدور برای نبرد با پارسیان بپردازند. ناگفته پیداست که چنین ارتش متحدی تا چه اندازه می توانست قدرتمند و مرگبار باشد. در عین حال، کرزوس برای محکم کاری کسانی را نیز به معابد شهرهای مختلف-از جمله معابد دلف،فوسید و دودون-فرستاد تا از هاتفان غیبی معابد،نظر خدایان را نیز در مورد این جنگ جویا شود.
📚پایان قسمت #چهارم📚
ادامه دارد ...❤️
@manamkorosh
🌸قسمت #چهارم
✍پس از آن استیاگ شخصاً فرماندهی نیروهایی را که هنوز به وی وفادار مانده اند بر عهده می گیرد و به جنگ پارسیان می رود،لیکن شکست می خورد و اسیر می گردد. و اما سایر مورخان با تصویری که هرودوت از این نبرد ترسیم می کند موافقت چندانی نشان نمی دهند. از جمله”پولیین“که چنین می نویسد:
«کوروش سه باربا مادی هاجنگید و هرسه بار شکست خورد. صحنه ی چهارمین نبرد پاسارگاد بود که درآنجا زنان و فرزندان پارسی می زیستند . پارسیان در اینجا بازهم به فرار پرداختند.. اما بعد به سوی مادی ها–که در جریان تعقیب لشکر پارس پراکنده شده بودند–بازگشتند و فتحی چنان به کمال کردند که کوروش دیگر نیازی به پیکار مجدد ندید»
✍نیکلای دمشقی نیز در روایتی که از این نبرد کوروش ثبت کرده است به عقب نشینی پارسیان به سوی پاسارگاد اشاره دارد و در این میان غیرتمندی زنان پارسی راکه در بلندی پناه گرفته بودند ستایش می کند که با داد و فریادهایشان، پدران،برادران و شوهران خویش را ترغیب می کردند که دلاوری بیشتری به خرج دهند و به قبول شکست گردن ننهند و حتی این مسأله را از دلایل اصلی پیروزی نهایی پارسیان قلمداد می کند.
✍به هر روی فرجام جنگ،پیروزی پارسیان و اسارت استیاگ بود. کوروش بزرگ به سال ٥٥٠ (ق.م)وارد اکباتان(هگمتانه–همدان)شد؛بر تخت پادشاه مغلوب جلوس کرد و تاج او را به نشانه ی انقراض دولت ماد و آغاز حاکمیت پارسیان بر سر نهاد. خزانه ی عظیم ماد به تصرف پارسیان درآمد و به عنوان یک گنجینه ی بی همتا و یک ثروت لایزال-که بدون شک برای جنگ های آینده بی نهایت مفید خواهد بود-به انزان انتقال یافت
✍کوروش بزرگ پس ازنخستین فتح بزرگ خویش،نخستین جوانمردی بزرگ و گذشت تاریخی خود را نیز به نمایش گذاشت. استیاگ– همان کسی که از آغاز تولد کوروش همواره به دنبال کشتن وی بوده است–پس از شکست و خلع قدرتش نه تنها به هلاکت نرسید و رفتارهای رایجی که درآن زمان سرداران پیروز با پادشاهان مغلوب می کردند در مورداو اعمال نشد،که به فرمان کوروش توانست تا پایان عمر در آسایش و امنیت کامل زندگی کند و در تمام این مدت مورد محبت و احترام کوروش بود. پس از نبردی که امپراتوری ماد را منقرض ساخت، در حدود سال ٥٤٧(ق.م)،کوروش به خود لقب پادشاه پارسیان داد و شهر پاسارگاد را برای یادبود این پیروزی بزرگ و برگزاری جشن و سرور پیروزمندانه ی قوم پارس بنا نهاد.
● نبرد سارد
✍سقوط امپراتوری قدرتمند ماد و سربرآوردن یک دولت نوپا ولی بسیار مقتدر به نام ”دولت پارس “برای کرزوس،پادشاه لیدی-همسایه ی باختری ایران،سخت نگران کننده و باورنکردنی بود. گذشته از آنکه امپراتور خودکامه ی ماد، برادرزن کرزوس بود و دو پادشاه روابط خویشاوندی بسیار نزدیکی با یکدیگر داشتند،نگرانی کرزوس از آن جهت بود که مباداپارسیان تازه به قدرت رسیده،مطامعی خارج از مرزهای امپراتوری ماد داشته باشند و با تکیه بر حس ملی گرایی منحصر بفرد سربازان خود،تهدیدی متوجه حکومت لیدی کنند. کرزوس خیلی زود برای دفع چنین تهدیدی وارد عمل گردید و دست به کار تشکیل ائتلاف مهیبی از بزرگترین ارتشهای جهان آن زمان شد؛ائتلافی که اگر به موقع شکل می گرفت بدون شک ادامه ی حیات دولت نوپای پارس را مشکل می ساخت.
✍فرستادگانی از جانب دولت لیدی به همراه انبوهی از هدایا و پیشکش های شاهانه به لاسدمون (لاکدومنیا،پایتخت اسپارت)اعزام شدند تا از آن کشور بخواهند برای کمک به جنگ با امپراتوری جدید،سربازان و تجهیزات نظامی خود را در اختیار لیدی قرار دهد. از نبونید(پادشاه بابل)و آمیسیس(فرعون مصر)نیز درخواست های مشابهی به عمل آمد. واحدهایی از ارتش لیدی نیز ماموریت یافتند تا با گشت زنی در سرزمین تراکیه،به استخدام نیروهای جنگی مزدور برای نبرد با پارسیان بپردازند. ناگفته پیداست که چنین ارتش متحدی تا چه اندازه می توانست قدرتمند و مرگبار باشد. در عین حال، کرزوس برای محکم کاری کسانی را نیز به معابد شهرهای مختلف-از جمله معابد دلف،فوسید و دودون-فرستاد تا از هاتفان غیبی معابد،نظر خدایان را نیز در مورد این جنگ جویا شود.
📚پایان قسمت #چهارم📚
ادامه دارد ...❤️
@manamkorosh
Forwarded from گــارد شـــاهــنــشــاهــی
کنفرانس و جلسه پرسش و پاسخ در ابرگروه #گارد_شاهنشاهی با حضور جناب #کوروش_رادمنش
مورخ ۲۵ آذر ۱۳۹۹
بخش #چهارم
@guard_Shahh
مورخ ۲۵ آذر ۱۳۹۹
بخش #چهارم
@guard_Shahh
Forwarded from گــارد شـــاهــنــشــاهــی
🔴 #چهارم_اردیبهشت سالروز #تاجگذاری_رضا_شاه_بزرگ
رضا شاه #دولت_بااساس
دوره رضاشاه و کلاً عصر پهلوی را نمیتوان با مفاهیمی چون دیکتاتوری و حتی استبداد توضیح داد.
رضاشاه، از دل یک جامعه نهادمند، و سیستم قانونمند برنخواست که او را دیکتاتور بنامیم!
یک کلیشه نادرست و بیمبنا در میان تعدادی از ایرانیان جا افتاده است، مبنی بر اینکه
«رضاشاه، مشروطیت را تعطیل کرد»
در حالیکه برعکس! مشروطیت یا حکومت قانون، یا به قول مرحوم فروغی #دولت_بااساس با رضاشاه شروع شد.
قبل از رضاشاه، اساسأ چنین حکومت قانون هم شکل نگرفته بود، در حد یک نطفه سرگردان بود
قانون اساسی و مجلس در ظاهر وجود داشت.
اما روح حکومت قانون وجود نداشت. دولت، هیچ اساسی نداشت.
کشور هیچ نظم و نسقی نداشت.
از انقلاب مشروطه در سال ۱۲۸۵ تا تاجگذاری رضاشاه در سال ۱۳۰۴، کشور در حال فروپاشی بود.
اصل و اساس کشور در آستانه نابودی بود، چه رسد به حکومت قانون!
ما ایرانیان، برای سوالات و دغدغههای پیچیده، پاسخهای ساده قایل هستیم و خیلی زود با یک پاسخ ساده و دم دستی، سروته قضیه را جمع میکنیم!
با گزارههای سادهای چون
«رضاشاه قانون را زیرپا گذاشت»!
« رضاشاه مشروطه را تعطیل کرد»،
«رضاشاه دیکتاتور بود»!
«رضاشاه مستبد بود»!
و امثالهم، ذهن خود را از تأمل و اندیشیدن، آزاد و معاف میکنیم.
چون اندیشیدن و تأمل کار سختی است.
عدهای هم که زمین زیرپایشان سست است، در خلأ تحلیل میکنند و برای زمانه و اوضاعی که اساسا موجودیت کشور در خطر بود، معیارهای حکومت قانون، آزادی و دموکراسی را در حد انگلستان قرن بیستویکم، برای ایران اوایل قرن بیستم قایل هستند!
اینها یا کینه شخصی و یا ایدیولوژیک یا باندی، با پهلویها دارند و یا اینکه اصلاً در زمین #ایران نایستادهاند.
باید یک ایران باشد تا حکومت قانون، آزادی و دموکراسی در آن مستقر شود!
مشروطیت، حکومت قانون، آزادی و دموکراسی، قبل از هر چیزی به یک اقتدار حاکمیتی نیاز دارد.
قانون حافظ آزادی و دموکراسی و حقوق شهروندی هم، نیاز به «ضمانت اجرا» قوی دارد.
و مثل روز روشن است که اقتدار حاکمیتی، و #دولت_بااساس ضامن اجرا هستند و بس
نطفه حکومت قانون در معنای مدرن آن در ایران، در عصر رضاشاه، بسته شد و نوزاد #حکومت_قانون به سلامت در آن عصر متولد شد.
و رضاشاه و نخبگان عصر رضاشاه، از این طفل شیرخواره، نسبتاً به خوبی محافظت کردند.
وضعیت یک طفل شیرخواره، با یک فرد بزرگسال تفاوت دارد.
بسیاری مواقع لازم است که برای حفاظت از این طفل شیرخواره، یک کارهایی انجام گیرد که برای ذهن یک بزرگسال، خلاف قاعده به نظر بیاید.
رضاشاه، در واقع شالودهریزی
#حکومت_قانون در ایران را انجام داد
او یک پادشاه اقتدارگرا و توسعهگرا و میهنپرست بود
به جرأت میتوانم بگویم که، بهترین قوانین تاریخ ایران، در عصر رضاشاه تدوین و تصویب شدند.
اعم از
قانون مدنی ایران،
قانون آیین دادرسی مدنی
قانون تجارت
قانون امور حسبی
قانون راجع به مجازات عمومی
این قوانین (به جز قانون مجازات)، همه بعد از انقلاب اسلامی هم باقی ماندند و تغییرات اندکی داشتهاند.
در مورد قانون مجازات هم، بسیاری از مسوولان قضایی جمهوری اسلامی پشیمان هستند که آن را تغییر دادهاند.
قوانین کارآمد یادشده در عصر رضاشاه، در زیر سایه اقتدار حاکمیتی، و به دنبال تأسیس #دولت_بااساس در ایران تدوین و تصویب شدند، و آن قوانین فقط بخش بسیار کوچکی از دستآوردهای شروع فرآیند ساخت دولت مدرن در عصر رضاشاه بود.
اما آن روند ادامه پیدا نکرد، و طوفان انقلاب و ایدئولوژیهای چپ و راست و مذهبی و غیرمذهبی و ضدمذهبی هزینه دموکراسی را در ایران چند برابر کردند.
@guard_shahh
رضا شاه #دولت_بااساس
دوره رضاشاه و کلاً عصر پهلوی را نمیتوان با مفاهیمی چون دیکتاتوری و حتی استبداد توضیح داد.
رضاشاه، از دل یک جامعه نهادمند، و سیستم قانونمند برنخواست که او را دیکتاتور بنامیم!
یک کلیشه نادرست و بیمبنا در میان تعدادی از ایرانیان جا افتاده است، مبنی بر اینکه
«رضاشاه، مشروطیت را تعطیل کرد»
در حالیکه برعکس! مشروطیت یا حکومت قانون، یا به قول مرحوم فروغی #دولت_بااساس با رضاشاه شروع شد.
قبل از رضاشاه، اساسأ چنین حکومت قانون هم شکل نگرفته بود، در حد یک نطفه سرگردان بود
قانون اساسی و مجلس در ظاهر وجود داشت.
اما روح حکومت قانون وجود نداشت. دولت، هیچ اساسی نداشت.
کشور هیچ نظم و نسقی نداشت.
از انقلاب مشروطه در سال ۱۲۸۵ تا تاجگذاری رضاشاه در سال ۱۳۰۴، کشور در حال فروپاشی بود.
اصل و اساس کشور در آستانه نابودی بود، چه رسد به حکومت قانون!
ما ایرانیان، برای سوالات و دغدغههای پیچیده، پاسخهای ساده قایل هستیم و خیلی زود با یک پاسخ ساده و دم دستی، سروته قضیه را جمع میکنیم!
با گزارههای سادهای چون
«رضاشاه قانون را زیرپا گذاشت»!
« رضاشاه مشروطه را تعطیل کرد»،
«رضاشاه دیکتاتور بود»!
«رضاشاه مستبد بود»!
و امثالهم، ذهن خود را از تأمل و اندیشیدن، آزاد و معاف میکنیم.
چون اندیشیدن و تأمل کار سختی است.
عدهای هم که زمین زیرپایشان سست است، در خلأ تحلیل میکنند و برای زمانه و اوضاعی که اساسا موجودیت کشور در خطر بود، معیارهای حکومت قانون، آزادی و دموکراسی را در حد انگلستان قرن بیستویکم، برای ایران اوایل قرن بیستم قایل هستند!
اینها یا کینه شخصی و یا ایدیولوژیک یا باندی، با پهلویها دارند و یا اینکه اصلاً در زمین #ایران نایستادهاند.
باید یک ایران باشد تا حکومت قانون، آزادی و دموکراسی در آن مستقر شود!
مشروطیت، حکومت قانون، آزادی و دموکراسی، قبل از هر چیزی به یک اقتدار حاکمیتی نیاز دارد.
قانون حافظ آزادی و دموکراسی و حقوق شهروندی هم، نیاز به «ضمانت اجرا» قوی دارد.
و مثل روز روشن است که اقتدار حاکمیتی، و #دولت_بااساس ضامن اجرا هستند و بس
نطفه حکومت قانون در معنای مدرن آن در ایران، در عصر رضاشاه، بسته شد و نوزاد #حکومت_قانون به سلامت در آن عصر متولد شد.
و رضاشاه و نخبگان عصر رضاشاه، از این طفل شیرخواره، نسبتاً به خوبی محافظت کردند.
وضعیت یک طفل شیرخواره، با یک فرد بزرگسال تفاوت دارد.
بسیاری مواقع لازم است که برای حفاظت از این طفل شیرخواره، یک کارهایی انجام گیرد که برای ذهن یک بزرگسال، خلاف قاعده به نظر بیاید.
رضاشاه، در واقع شالودهریزی
#حکومت_قانون در ایران را انجام داد
او یک پادشاه اقتدارگرا و توسعهگرا و میهنپرست بود
به جرأت میتوانم بگویم که، بهترین قوانین تاریخ ایران، در عصر رضاشاه تدوین و تصویب شدند.
اعم از
قانون مدنی ایران،
قانون آیین دادرسی مدنی
قانون تجارت
قانون امور حسبی
قانون راجع به مجازات عمومی
این قوانین (به جز قانون مجازات)، همه بعد از انقلاب اسلامی هم باقی ماندند و تغییرات اندکی داشتهاند.
در مورد قانون مجازات هم، بسیاری از مسوولان قضایی جمهوری اسلامی پشیمان هستند که آن را تغییر دادهاند.
قوانین کارآمد یادشده در عصر رضاشاه، در زیر سایه اقتدار حاکمیتی، و به دنبال تأسیس #دولت_بااساس در ایران تدوین و تصویب شدند، و آن قوانین فقط بخش بسیار کوچکی از دستآوردهای شروع فرآیند ساخت دولت مدرن در عصر رضاشاه بود.
اما آن روند ادامه پیدا نکرد، و طوفان انقلاب و ایدئولوژیهای چپ و راست و مذهبی و غیرمذهبی و ضدمذهبی هزینه دموکراسی را در ایران چند برابر کردند.
@guard_shahh
Forwarded from گــارد شـــاهــنــشــاهــی
Media is too big
VIEW IN TELEGRAM
مستند انقلاب ۵۷ سری اول
تحولات ایران پیش از انقلاب ۵۷
قسمت #چهارم
#بخش۳ https://tttttt.me/gurd_shah/120238
@guardShahanshahi
تحولات ایران پیش از انقلاب ۵۷
قسمت #چهارم
#بخش۳ https://tttttt.me/gurd_shah/120238
@guardShahanshahi
Forwarded from گــارد شـــاهــنــشــاهــی
Forwarded from گــارد شـــاهــنــشــاهــی
منــم.....👑 کــوروش 👑
چهارم اردیبهشت سالروز تاجگذاری رضاشاه بزرگ همایون باد. رضاشاه بزرگ، پدر ایران مدرن، در ۴ اردیبهشت ۱۳۰۵ خورشیدی برابر با ۲۴۸۵ شاهنشاهی تاجگذاری نمود و تا شهریور ۱۳۲۰، برابر با ۲۵۰۰ شاهنشاهی، در سمت پادشاه، نگهبان ایرانزمین بود. او تنها در درازای ۱۵ سال پادشاهی…
🔴 #چهارم_اردیبهشت سالروز #تاجگذاری_رضا_شاه_بزرگ
رضا شاه #دولت_بااساس
دوره رضاشاه و کلاً عصر پهلوی را نمیتوان با مفاهیمی چون دیکتاتوری و حتی استبداد توضیح داد.
رضاشاه، از دل یک جامعه نهادمند، و سیستم قانونمند برنخواست که او را دیکتاتور بنامیم!
یک کلیشه نادرست و بیمبنا در میان تعدادی از ایرانیان جا افتاده است، مبنی بر اینکه
«رضاشاه، مشروطیت را تعطیل کرد»
در حالیکه برعکس! مشروطیت یا حکومت قانون، یا به قول مرحوم فروغی #دولت_بااساس با رضاشاه شروع شد.
قبل از رضاشاه، اساسأ چنین حکومت قانون هم شکل نگرفته بود، در حد یک نطفه سرگردان بود
قانون اساسی و مجلس در ظاهر وجود داشت.
اما روح حکومت قانون وجود نداشت. دولت، هیچ اساسی نداشت.
کشور هیچ نظم و نسقی نداشت.
از انقلاب مشروطه در سال ۱۲۸۵ تا تاجگذاری رضاشاه در سال ۱۳۰۴، کشور در حال فروپاشی بود.
اصل و اساس کشور در آستانه نابودی بود، چه رسد به حکومت قانون!
ما ایرانیان، برای سوالات و دغدغههای پیچیده، پاسخهای ساده قایل هستیم و خیلی زود با یک پاسخ ساده و دم دستی، سروته قضیه را جمع میکنیم!
با گزارههای سادهای چون
«رضاشاه قانون را زیرپا گذاشت»!
« رضاشاه مشروطه را تعطیل کرد»،
«رضاشاه دیکتاتور بود»!
«رضاشاه مستبد بود»!
و امثالهم، ذهن خود را از تأمل و اندیشیدن، آزاد و معاف میکنیم.
چون اندیشیدن و تأمل کار سختی است.
عدهای هم که زمین زیرپایشان سست است، در خلأ تحلیل میکنند و برای زمانه و اوضاعی که اساسا موجودیت کشور در خطر بود، معیارهای حکومت قانون، آزادی و دموکراسی را در حد انگلستان قرن بیستویکم، برای ایران اوایل قرن بیستم قایل هستند!
اینها یا کینه شخصی و یا ایدیولوژیک یا باندی، با پهلویها دارند و یا اینکه اصلاً در زمین #ایران نایستادهاند.
باید یک ایران باشد تا حکومت قانون، آزادی و دموکراسی در آن مستقر شود!
مشروطیت، حکومت قانون، آزادی و دموکراسی، قبل از هر چیزی به یک اقتدار حاکمیتی نیاز دارد.
قانون حافظ آزادی و دموکراسی و حقوق شهروندی هم، نیاز به «ضمانت اجرا» قوی دارد.
و مثل روز روشن است که اقتدار حاکمیتی، و #دولت_بااساس ضامن اجرا هستند و بس
نطفه حکومت قانون در معنای مدرن آن در ایران، در عصر رضاشاه، بسته شد و نوزاد #حکومت_قانون به سلامت در آن عصر متولد شد.
و رضاشاه و نخبگان عصر رضاشاه، از این طفل شیرخواره، نسبتاً به خوبی محافظت کردند.
وضعیت یک طفل شیرخواره، با یک فرد بزرگسال تفاوت دارد.
بسیاری مواقع لازم است که برای حفاظت از این طفل شیرخواره، یک کارهایی انجام گیرد که برای ذهن یک بزرگسال، خلاف قاعده به نظر بیاید.
رضاشاه، در واقع شالودهریزی
#حکومت_قانون در ایران را انجام داد
او یک پادشاه اقتدارگرا و توسعهگرا و میهنپرست بود
به جرأت میتوانم بگویم که، بهترین قوانین تاریخ ایران، در عصر رضاشاه تدوین و تصویب شدند.
اعم از
قانون مدنی ایران،
قانون آیین دادرسی مدنی
قانون تجارت
قانون امور حسبی
قانون راجع به مجازات عمومی
این قوانین (به جز قانون مجازات)، همه بعد از انقلاب اسلامی هم باقی ماندند و تغییرات اندکی داشتهاند.
در مورد قانون مجازات هم، بسیاری از مسوولان قضایی جمهوری اسلامی پشیمان هستند که آن را تغییر دادهاند.
قوانین کارآمد یادشده در عصر رضاشاه، در زیر سایه اقتدار حاکمیتی، و به دنبال تأسیس #دولت_بااساس در ایران تدوین و تصویب شدند، و آن قوانین فقط بخش بسیار کوچکی از دستآوردهای شروع فرآیند ساخت دولت مدرن در عصر رضاشاه بود.
اما آن روند ادامه پیدا نکرد، و طوفان انقلاب و ایدئولوژیهای چپ و راست و مذهبی و غیرمذهبی و ضدمذهبی هزینه دموکراسی را در ایران چند برابر کردند.
@gurd_shah
رضا شاه #دولت_بااساس
دوره رضاشاه و کلاً عصر پهلوی را نمیتوان با مفاهیمی چون دیکتاتوری و حتی استبداد توضیح داد.
رضاشاه، از دل یک جامعه نهادمند، و سیستم قانونمند برنخواست که او را دیکتاتور بنامیم!
یک کلیشه نادرست و بیمبنا در میان تعدادی از ایرانیان جا افتاده است، مبنی بر اینکه
«رضاشاه، مشروطیت را تعطیل کرد»
در حالیکه برعکس! مشروطیت یا حکومت قانون، یا به قول مرحوم فروغی #دولت_بااساس با رضاشاه شروع شد.
قبل از رضاشاه، اساسأ چنین حکومت قانون هم شکل نگرفته بود، در حد یک نطفه سرگردان بود
قانون اساسی و مجلس در ظاهر وجود داشت.
اما روح حکومت قانون وجود نداشت. دولت، هیچ اساسی نداشت.
کشور هیچ نظم و نسقی نداشت.
از انقلاب مشروطه در سال ۱۲۸۵ تا تاجگذاری رضاشاه در سال ۱۳۰۴، کشور در حال فروپاشی بود.
اصل و اساس کشور در آستانه نابودی بود، چه رسد به حکومت قانون!
ما ایرانیان، برای سوالات و دغدغههای پیچیده، پاسخهای ساده قایل هستیم و خیلی زود با یک پاسخ ساده و دم دستی، سروته قضیه را جمع میکنیم!
با گزارههای سادهای چون
«رضاشاه قانون را زیرپا گذاشت»!
« رضاشاه مشروطه را تعطیل کرد»،
«رضاشاه دیکتاتور بود»!
«رضاشاه مستبد بود»!
و امثالهم، ذهن خود را از تأمل و اندیشیدن، آزاد و معاف میکنیم.
چون اندیشیدن و تأمل کار سختی است.
عدهای هم که زمین زیرپایشان سست است، در خلأ تحلیل میکنند و برای زمانه و اوضاعی که اساسا موجودیت کشور در خطر بود، معیارهای حکومت قانون، آزادی و دموکراسی را در حد انگلستان قرن بیستویکم، برای ایران اوایل قرن بیستم قایل هستند!
اینها یا کینه شخصی و یا ایدیولوژیک یا باندی، با پهلویها دارند و یا اینکه اصلاً در زمین #ایران نایستادهاند.
باید یک ایران باشد تا حکومت قانون، آزادی و دموکراسی در آن مستقر شود!
مشروطیت، حکومت قانون، آزادی و دموکراسی، قبل از هر چیزی به یک اقتدار حاکمیتی نیاز دارد.
قانون حافظ آزادی و دموکراسی و حقوق شهروندی هم، نیاز به «ضمانت اجرا» قوی دارد.
و مثل روز روشن است که اقتدار حاکمیتی، و #دولت_بااساس ضامن اجرا هستند و بس
نطفه حکومت قانون در معنای مدرن آن در ایران، در عصر رضاشاه، بسته شد و نوزاد #حکومت_قانون به سلامت در آن عصر متولد شد.
و رضاشاه و نخبگان عصر رضاشاه، از این طفل شیرخواره، نسبتاً به خوبی محافظت کردند.
وضعیت یک طفل شیرخواره، با یک فرد بزرگسال تفاوت دارد.
بسیاری مواقع لازم است که برای حفاظت از این طفل شیرخواره، یک کارهایی انجام گیرد که برای ذهن یک بزرگسال، خلاف قاعده به نظر بیاید.
رضاشاه، در واقع شالودهریزی
#حکومت_قانون در ایران را انجام داد
او یک پادشاه اقتدارگرا و توسعهگرا و میهنپرست بود
به جرأت میتوانم بگویم که، بهترین قوانین تاریخ ایران، در عصر رضاشاه تدوین و تصویب شدند.
اعم از
قانون مدنی ایران،
قانون آیین دادرسی مدنی
قانون تجارت
قانون امور حسبی
قانون راجع به مجازات عمومی
این قوانین (به جز قانون مجازات)، همه بعد از انقلاب اسلامی هم باقی ماندند و تغییرات اندکی داشتهاند.
در مورد قانون مجازات هم، بسیاری از مسوولان قضایی جمهوری اسلامی پشیمان هستند که آن را تغییر دادهاند.
قوانین کارآمد یادشده در عصر رضاشاه، در زیر سایه اقتدار حاکمیتی، و به دنبال تأسیس #دولت_بااساس در ایران تدوین و تصویب شدند، و آن قوانین فقط بخش بسیار کوچکی از دستآوردهای شروع فرآیند ساخت دولت مدرن در عصر رضاشاه بود.
اما آن روند ادامه پیدا نکرد، و طوفان انقلاب و ایدئولوژیهای چپ و راست و مذهبی و غیرمذهبی و ضدمذهبی هزینه دموکراسی را در ایران چند برابر کردند.
@gurd_shah
Forwarded from گــارد شـــاهــنــشــاهــی
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
#چهارم_آبان زادروز تولد #ابرمردی که برای ایران زیست، برای ایران کوشید و برای ایران رفت.
مردی از جنس اساطیر شاهنامه
مردی که جز سربلندی و افتخار برای ایران و ایرانی چیزی در ذهن نداشت
#شاهنشاه_آریامهر مردی که بعد از چهل سال که در بین ما نیست، هنوز هم ایرانستیزان با او در جنگ هستند و صد البته که پیروز این جنگ کسی نیست جز نام و یاد #پادشاه_ایران
هنوز هم نام ایشان ستون های #اهریمن۵۷ و اربابان ش را به لرزه می اندازد
پادشاهی که ذکر نامش در خیابان های ایران #رمزپیروزی_ملت_ایران است
زادروز پدر ایران را به خاندان بزرگ و ایران ساز پهلوی، و ملت قدر شناس ایران تبریک عرض مینماییم ...
#جاویدشاه
#آبان_ماه_شاهان
#ایران_سرای_شاهان
@gurd_shah
مردی از جنس اساطیر شاهنامه
مردی که جز سربلندی و افتخار برای ایران و ایرانی چیزی در ذهن نداشت
#شاهنشاه_آریامهر مردی که بعد از چهل سال که در بین ما نیست، هنوز هم ایرانستیزان با او در جنگ هستند و صد البته که پیروز این جنگ کسی نیست جز نام و یاد #پادشاه_ایران
هنوز هم نام ایشان ستون های #اهریمن۵۷ و اربابان ش را به لرزه می اندازد
پادشاهی که ذکر نامش در خیابان های ایران #رمزپیروزی_ملت_ایران است
زادروز پدر ایران را به خاندان بزرگ و ایران ساز پهلوی، و ملت قدر شناس ایران تبریک عرض مینماییم ...
#جاویدشاه
#آبان_ماه_شاهان
#ایران_سرای_شاهان
@gurd_shah