🔴تاریخچه #لوطی_گری
کلاه مخملیها، داشمشدیها، بزنبهادرها، چاقو ضامندارها، افراد دستگیر... وقتی تصویر کسانی را میبینیم که کت به تن دارند و دستمال یزدی به دست هستند و کلاه مخملی به سر، مجموعهای از این نشانهها و صفات به ذهنمان هجوم میآورد. همه اینها به اضافه شهر تهران، چون منشأ این تیپ آدمها تهران است. در فیلمفارسیها هم خیلی از اینها تیپ شدند و برخی هم تا کاراکتر شدن پیش رفتند. بعضی از اینها خوب و جوانمرد هستند و دستگیر و بعضی هم ناجوانمرد و گردنهبگیر. اما کمی که دقت کنیم در همین گفتار عامیانه هم متوجه تفاوت نوع مرغوب این افراد با نامرغوبشان میشویم.
2 نوع «لات» و «لوطی». ما لاتبازی را صفتی مذموم میدانیم و در مقابل لوطیگری را کار جوانمردان. حتی املای این 2 کلمه هم با هم فرق دارد. یکی را با «ت» مینویسیم و دیگری را با «ط».
عباس منظرپور، یکی از نویسندگانی است که با نوشتن کتابی قطور و خواندنی با عنوان «درکوچه و خیابان» سعی کرده تفاوت بین این 2 قشر را نشان بدهد. او که متولد خیابان مولوی یا اسمالبزاز سابق است، روایتهایی را از افراد دور و برش در کتاب نوشته و با نشان دادن رفتار و منششان ظرافتهای تفاوت بین لات و لوطی را بیان کرده است. او تاریخ ظهور پدیدهای به نام «لات» را متعلق به زمان #قاجار میداند. هرچند که در عهد صفویه هم تعداد کمی از این افراد بودند اما در دوره قاجار رشد قابل توجهی میکنند.
ویژگی اصلیشان هم این بود که «کار نمیکردند اما زندگی میکردند! » انگل بودند و باج سبیل میگرفتند. هیچکدام از مردم و دکاندارها و... هم از ناز شست اینها در امان نبودند و باید باج میدادند مگر اینکه خودشان لات یا پهلوان بودند. او معتقد است که لات فقط مخصوص تهران است و هیچ شهر دیگری لات ندارد، کسی که همراه خودش چاقو و قمه دارد و از خوردن حق مظلوم هم ابایی ندارد.
اما در نقطه مقابل آنها شخصیت«لوطی» قرار دارد که بازمانده #فتیان و #جوانمردان است. کسانی که در زمانهای گذشته در هر صنفی که مشغول به کار بودند، فتوتنامهای داشتند که اصلش بر پایه یاد و ذکر خدا بود و دستگیری از مستمند و احترام به مردم و یاد بزرگان و پیران. لوطی نه تنها شغلی برای کسب درآمد دارد که داشتن پول زیاد را بد میداند و برای همین بدون حساب و کتاب به مردم میبخشد و هرگز هیچ چاقویی با خودش حمل نمیکند. لوطی معتمد محل است و وقتی نام یک لوطی روی گذری میخورد، مثلاً لوطی صالح، به این معنی است که مردم مال و ناموس خود را وقت سفر چشم بسته به لوطی میسپارند و با خیال راحت میروند. اگر بخواهیم نمونه داستانی آن را بگوییم باید از «داشآکل» صادق هدایت نام ببریم که خود داش آکل لوطیست اما کاکارستم لات.
امروز هم گرچه کمتر کسی کلاه مخملی به سر میگذارد اما اگر خوب دقت کنیم دور و برمان پر است از لات و لوطی. در هر صنف و حرفهای که باشیم، عدهای با زحمت و راستی و درستی کسب درآمد میکنند و هنوز حق و ناحق برایشان مهم است و برخی هم اموراتشان با هرچیزی میگذرد جز انجام کار صادقانه و درست.
@manamkorosh
کلاه مخملیها، داشمشدیها، بزنبهادرها، چاقو ضامندارها، افراد دستگیر... وقتی تصویر کسانی را میبینیم که کت به تن دارند و دستمال یزدی به دست هستند و کلاه مخملی به سر، مجموعهای از این نشانهها و صفات به ذهنمان هجوم میآورد. همه اینها به اضافه شهر تهران، چون منشأ این تیپ آدمها تهران است. در فیلمفارسیها هم خیلی از اینها تیپ شدند و برخی هم تا کاراکتر شدن پیش رفتند. بعضی از اینها خوب و جوانمرد هستند و دستگیر و بعضی هم ناجوانمرد و گردنهبگیر. اما کمی که دقت کنیم در همین گفتار عامیانه هم متوجه تفاوت نوع مرغوب این افراد با نامرغوبشان میشویم.
2 نوع «لات» و «لوطی». ما لاتبازی را صفتی مذموم میدانیم و در مقابل لوطیگری را کار جوانمردان. حتی املای این 2 کلمه هم با هم فرق دارد. یکی را با «ت» مینویسیم و دیگری را با «ط».
عباس منظرپور، یکی از نویسندگانی است که با نوشتن کتابی قطور و خواندنی با عنوان «درکوچه و خیابان» سعی کرده تفاوت بین این 2 قشر را نشان بدهد. او که متولد خیابان مولوی یا اسمالبزاز سابق است، روایتهایی را از افراد دور و برش در کتاب نوشته و با نشان دادن رفتار و منششان ظرافتهای تفاوت بین لات و لوطی را بیان کرده است. او تاریخ ظهور پدیدهای به نام «لات» را متعلق به زمان #قاجار میداند. هرچند که در عهد صفویه هم تعداد کمی از این افراد بودند اما در دوره قاجار رشد قابل توجهی میکنند.
ویژگی اصلیشان هم این بود که «کار نمیکردند اما زندگی میکردند! » انگل بودند و باج سبیل میگرفتند. هیچکدام از مردم و دکاندارها و... هم از ناز شست اینها در امان نبودند و باید باج میدادند مگر اینکه خودشان لات یا پهلوان بودند. او معتقد است که لات فقط مخصوص تهران است و هیچ شهر دیگری لات ندارد، کسی که همراه خودش چاقو و قمه دارد و از خوردن حق مظلوم هم ابایی ندارد.
اما در نقطه مقابل آنها شخصیت«لوطی» قرار دارد که بازمانده #فتیان و #جوانمردان است. کسانی که در زمانهای گذشته در هر صنفی که مشغول به کار بودند، فتوتنامهای داشتند که اصلش بر پایه یاد و ذکر خدا بود و دستگیری از مستمند و احترام به مردم و یاد بزرگان و پیران. لوطی نه تنها شغلی برای کسب درآمد دارد که داشتن پول زیاد را بد میداند و برای همین بدون حساب و کتاب به مردم میبخشد و هرگز هیچ چاقویی با خودش حمل نمیکند. لوطی معتمد محل است و وقتی نام یک لوطی روی گذری میخورد، مثلاً لوطی صالح، به این معنی است که مردم مال و ناموس خود را وقت سفر چشم بسته به لوطی میسپارند و با خیال راحت میروند. اگر بخواهیم نمونه داستانی آن را بگوییم باید از «داشآکل» صادق هدایت نام ببریم که خود داش آکل لوطیست اما کاکارستم لات.
امروز هم گرچه کمتر کسی کلاه مخملی به سر میگذارد اما اگر خوب دقت کنیم دور و برمان پر است از لات و لوطی. در هر صنف و حرفهای که باشیم، عدهای با زحمت و راستی و درستی کسب درآمد میکنند و هنوز حق و ناحق برایشان مهم است و برخی هم اموراتشان با هرچیزی میگذرد جز انجام کار صادقانه و درست.
@manamkorosh
🔴تاریخچه #لوطی_گری
کلاه مخملیها، داشمشدیها، بزنبهادرها، چاقو ضامندارها، افراد دستگیر... وقتی تصویر کسانی را میبینیم که کت به تن دارند و دستمال یزدی به دست هستند و کلاه مخملی به سر، مجموعهای از این نشانهها و صفات به ذهنمان هجوم میآورد. همه اینها به اضافه شهر تهران، چون منشأ این تیپ آدمها تهران است. در فیلمفارسیها هم خیلی از اینها تیپ شدند و برخی هم تا کاراکتر شدن پیش رفتند. بعضی از اینها خوب و جوانمرد هستند و دستگیر و بعضی هم ناجوانمرد و گردنهبگیر. اما کمی که دقت کنیم در همین گفتار عامیانه هم متوجه تفاوت نوع مرغوب این افراد با نامرغوبشان میشویم.
2 نوع «لات» و «لوطی». ما لاتبازی را صفتی مذموم میدانیم و در مقابل لوطیگری را کار جوانمردان. حتی املای این 2 کلمه هم با هم فرق دارد. یکی را با «ت» مینویسیم و دیگری را با «ط».
عباس منظرپور، یکی از نویسندگانی است که با نوشتن کتابی قطور و خواندنی با عنوان «درکوچه و خیابان» سعی کرده تفاوت بین این 2 قشر را نشان بدهد. او که متولد خیابان مولوی یا اسمالبزاز سابق است، روایتهایی را از افراد دور و برش در کتاب نوشته و با نشان دادن رفتار و منششان ظرافتهای تفاوت بین لات و لوطی را بیان کرده است. او تاریخ ظهور پدیدهای به نام «لات» را متعلق به زمان #قاجار میداند. هرچند که در عهد صفویه هم تعداد کمی از این افراد بودند اما در دوره قاجار رشد قابل توجهی میکنند.
ویژگی اصلیشان هم این بود که «کار نمیکردند اما زندگی میکردند! » انگل بودند و باج سبیل میگرفتند. هیچکدام از مردم و دکاندارها و... هم از ناز شست اینها در امان نبودند و باید باج میدادند مگر اینکه خودشان لات یا پهلوان بودند. او معتقد است که لات فقط مخصوص تهران است و هیچ شهر دیگری لات ندارد، کسی که همراه خودش چاقو و قمه دارد و از خوردن حق مظلوم هم ابایی ندارد.
اما در نقطه مقابل آنها شخصیت«لوطی» قرار دارد که بازمانده #فتیان و #جوانمردان است. کسانی که در زمانهای گذشته در هر صنفی که مشغول به کار بودند، فتوتنامهای داشتند که اصلش بر پایه یاد و ذکر خدا بود و دستگیری از مستمند و احترام به مردم و یاد بزرگان و پیران. لوطی نه تنها شغلی برای کسب درآمد دارد که داشتن پول زیاد را بد میداند و برای همین بدون حساب و کتاب به مردم میبخشد و هرگز هیچ چاقویی با خودش حمل نمیکند. لوطی معتمد محل است و وقتی نام یک لوطی روی گذری میخورد، مثلاً لوطی صالح، به این معنی است که مردم مال و ناموس خود را وقت سفر چشم بسته به لوطی میسپارند و با خیال راحت میروند. اگر بخواهیم نمونه داستانی آن را بگوییم باید از «داشآکل» صادق هدایت نام ببریم که خود داش آکل لوطیست اما کاکارستم لات.
امروز هم گرچه کمتر کسی کلاه مخملی به سر میگذارد اما اگر خوب دقت کنیم دور و برمان پر است از لات و لوطی. در هر صنف و حرفهای که باشیم، عدهای با زحمت و راستی و درستی کسب درآمد میکنند و هنوز حق و ناحق برایشان مهم است و برخی هم اموراتشان با هرچیزی میگذرد جز انجام کار صادقانه و درست.
@manamkorosh
کلاه مخملیها، داشمشدیها، بزنبهادرها، چاقو ضامندارها، افراد دستگیر... وقتی تصویر کسانی را میبینیم که کت به تن دارند و دستمال یزدی به دست هستند و کلاه مخملی به سر، مجموعهای از این نشانهها و صفات به ذهنمان هجوم میآورد. همه اینها به اضافه شهر تهران، چون منشأ این تیپ آدمها تهران است. در فیلمفارسیها هم خیلی از اینها تیپ شدند و برخی هم تا کاراکتر شدن پیش رفتند. بعضی از اینها خوب و جوانمرد هستند و دستگیر و بعضی هم ناجوانمرد و گردنهبگیر. اما کمی که دقت کنیم در همین گفتار عامیانه هم متوجه تفاوت نوع مرغوب این افراد با نامرغوبشان میشویم.
2 نوع «لات» و «لوطی». ما لاتبازی را صفتی مذموم میدانیم و در مقابل لوطیگری را کار جوانمردان. حتی املای این 2 کلمه هم با هم فرق دارد. یکی را با «ت» مینویسیم و دیگری را با «ط».
عباس منظرپور، یکی از نویسندگانی است که با نوشتن کتابی قطور و خواندنی با عنوان «درکوچه و خیابان» سعی کرده تفاوت بین این 2 قشر را نشان بدهد. او که متولد خیابان مولوی یا اسمالبزاز سابق است، روایتهایی را از افراد دور و برش در کتاب نوشته و با نشان دادن رفتار و منششان ظرافتهای تفاوت بین لات و لوطی را بیان کرده است. او تاریخ ظهور پدیدهای به نام «لات» را متعلق به زمان #قاجار میداند. هرچند که در عهد صفویه هم تعداد کمی از این افراد بودند اما در دوره قاجار رشد قابل توجهی میکنند.
ویژگی اصلیشان هم این بود که «کار نمیکردند اما زندگی میکردند! » انگل بودند و باج سبیل میگرفتند. هیچکدام از مردم و دکاندارها و... هم از ناز شست اینها در امان نبودند و باید باج میدادند مگر اینکه خودشان لات یا پهلوان بودند. او معتقد است که لات فقط مخصوص تهران است و هیچ شهر دیگری لات ندارد، کسی که همراه خودش چاقو و قمه دارد و از خوردن حق مظلوم هم ابایی ندارد.
اما در نقطه مقابل آنها شخصیت«لوطی» قرار دارد که بازمانده #فتیان و #جوانمردان است. کسانی که در زمانهای گذشته در هر صنفی که مشغول به کار بودند، فتوتنامهای داشتند که اصلش بر پایه یاد و ذکر خدا بود و دستگیری از مستمند و احترام به مردم و یاد بزرگان و پیران. لوطی نه تنها شغلی برای کسب درآمد دارد که داشتن پول زیاد را بد میداند و برای همین بدون حساب و کتاب به مردم میبخشد و هرگز هیچ چاقویی با خودش حمل نمیکند. لوطی معتمد محل است و وقتی نام یک لوطی روی گذری میخورد، مثلاً لوطی صالح، به این معنی است که مردم مال و ناموس خود را وقت سفر چشم بسته به لوطی میسپارند و با خیال راحت میروند. اگر بخواهیم نمونه داستانی آن را بگوییم باید از «داشآکل» صادق هدایت نام ببریم که خود داش آکل لوطیست اما کاکارستم لات.
امروز هم گرچه کمتر کسی کلاه مخملی به سر میگذارد اما اگر خوب دقت کنیم دور و برمان پر است از لات و لوطی. در هر صنف و حرفهای که باشیم، عدهای با زحمت و راستی و درستی کسب درآمد میکنند و هنوز حق و ناحق برایشان مهم است و برخی هم اموراتشان با هرچیزی میگذرد جز انجام کار صادقانه و درست.
@manamkorosh