💢اشارتی به #علم_امام_جواد_علیه_السلام
⬅️ #مناظره_با_يحيى_بن_اكثم ( دانشمند نامدار ، مشهور و متبحّر زمان مامون خلیفه عباسی )
🔹وقتى «مامون» از «طوس» به «بغداد» آمد، نامه اى براى حضرت جواد -عليه السلام- فرستاد و امام را به بغداد دعوت كرد. البته اين دعوت نيز مثل دعوت امام رضا به طوس، دعوت ظاهرى و در واقع سفر اجبارى بود.
🔸حضرت پذيرفت و بعد از چند روز كه وارد بغداد شد، مامون او را به كاخ خود دعوت كرد و پيشنهاد تزويج دختر خود «ام الفضل» را به ايشان كرد.
🔹امام در برابر پيشنهاد او سكوت كرد. مامون اين سكوت را نشانه رضايتحضرت شمرد و تصميم گرفت مقدمات اين امر را فراهم سازد.
🔸او در نظر داشت مجلس جشنى تشكيل دهد، ولى انتشار اين خبر در بين بنى عباس انفجارى به وجود آورد: بنى عباس اجتماع كردند و با لحن اعتراض آميزى به مامون گفتند: اين چه برنامه اى است؟
🔹اكنون كه على بن موسى از دنيا رفته و خلافت به عباسيان رسيده باز مىخواهى خلافت را به آل على برگردانى؟ ! بدان كه ما نخواهيم گذاشت اين كار صورت بگيرد، آيا عداوتهاى چند ساله بين ما را فراموش كردهاى؟ !‼️
🔸مامون پرسيد: حرف شما چيست؟
🔹گفتند: اين جوان خردسال است و از علم و دانش بهرهاى ندارد.
🔸مامون گفت: شما اين خاندان را نمىشناسيد، كوچك و بزرگ اينها بهره عظيمى از علم و دانش دارند و چنانچه حرف من مورد قبول شما نيست او را آزمايش كنيد و مرد دانشمندى را كه خود قبول داريد بياوريد تا با اين جوان بحث كند و صدق گفتار من روشن گردد.
🔹عباسيان از ميان دانشمندان، «يحيى بن اكثم» را (به دليل شهرت علمى وى) انتخاب كردند و مامون جلسه اى براى سنجش ميزان علم و آگاهى امام جواد ترتيب داد. در آن مجلس يحيى رو به مامون كرد و گفت: اجازه مىدهى سؤالى از اين جوان بنمايم؟
مامون گفت: از خود او اجازه بگير.
🔸يحيى از امام جواد اجازه گرفت. امام فرمود: هر چه مىخواهى بپرس.
🔹يحيى گفت: درباره شخصى كه محرم بوده و در آن حال حيوانى را شكار كرده است، چه مىگوييد؟
🔸امام جواد -عليه السلام- فرمود:
1⃣آيا اين شخص، شكار را در حل (خارج از محدوده حرم) كشته است يا در حرم؟
2⃣عالم به حكم حرمت شكار در حال احرام بوده يا جاهل؟
3⃣عمدا كشته يا بخطا؟
4⃣آزاد بوده يا برده؟
5⃣صغير بوده يا كبير؟
6⃣براى اولين بار چنين كارى كرده يا براى چندمين بار؟
7⃣شكار او از پرندگان بوده يا غير پرنده؟
8⃣از حيوانات كوچك بوده يا بزرگ؟
9⃣باز هم از انجام چنين كارى ابا ندارد يا از كرده خودپشيمان است؟
🔟در شب شكار كرده يا در روز؟
⏸در احرام عمره بوده يا احرام حج؟!
✅ادامه در قسمت دوم👇
✊من انقلابی ام✊
https://telegram.me/man_engelabiyam
⬅️ #مناظره_با_يحيى_بن_اكثم ( دانشمند نامدار ، مشهور و متبحّر زمان مامون خلیفه عباسی )
🔹وقتى «مامون» از «طوس» به «بغداد» آمد، نامه اى براى حضرت جواد -عليه السلام- فرستاد و امام را به بغداد دعوت كرد. البته اين دعوت نيز مثل دعوت امام رضا به طوس، دعوت ظاهرى و در واقع سفر اجبارى بود.
🔸حضرت پذيرفت و بعد از چند روز كه وارد بغداد شد، مامون او را به كاخ خود دعوت كرد و پيشنهاد تزويج دختر خود «ام الفضل» را به ايشان كرد.
🔹امام در برابر پيشنهاد او سكوت كرد. مامون اين سكوت را نشانه رضايتحضرت شمرد و تصميم گرفت مقدمات اين امر را فراهم سازد.
🔸او در نظر داشت مجلس جشنى تشكيل دهد، ولى انتشار اين خبر در بين بنى عباس انفجارى به وجود آورد: بنى عباس اجتماع كردند و با لحن اعتراض آميزى به مامون گفتند: اين چه برنامه اى است؟
🔹اكنون كه على بن موسى از دنيا رفته و خلافت به عباسيان رسيده باز مىخواهى خلافت را به آل على برگردانى؟ ! بدان كه ما نخواهيم گذاشت اين كار صورت بگيرد، آيا عداوتهاى چند ساله بين ما را فراموش كردهاى؟ !‼️
🔸مامون پرسيد: حرف شما چيست؟
🔹گفتند: اين جوان خردسال است و از علم و دانش بهرهاى ندارد.
🔸مامون گفت: شما اين خاندان را نمىشناسيد، كوچك و بزرگ اينها بهره عظيمى از علم و دانش دارند و چنانچه حرف من مورد قبول شما نيست او را آزمايش كنيد و مرد دانشمندى را كه خود قبول داريد بياوريد تا با اين جوان بحث كند و صدق گفتار من روشن گردد.
🔹عباسيان از ميان دانشمندان، «يحيى بن اكثم» را (به دليل شهرت علمى وى) انتخاب كردند و مامون جلسه اى براى سنجش ميزان علم و آگاهى امام جواد ترتيب داد. در آن مجلس يحيى رو به مامون كرد و گفت: اجازه مىدهى سؤالى از اين جوان بنمايم؟
مامون گفت: از خود او اجازه بگير.
🔸يحيى از امام جواد اجازه گرفت. امام فرمود: هر چه مىخواهى بپرس.
🔹يحيى گفت: درباره شخصى كه محرم بوده و در آن حال حيوانى را شكار كرده است، چه مىگوييد؟
🔸امام جواد -عليه السلام- فرمود:
1⃣آيا اين شخص، شكار را در حل (خارج از محدوده حرم) كشته است يا در حرم؟
2⃣عالم به حكم حرمت شكار در حال احرام بوده يا جاهل؟
3⃣عمدا كشته يا بخطا؟
4⃣آزاد بوده يا برده؟
5⃣صغير بوده يا كبير؟
6⃣براى اولين بار چنين كارى كرده يا براى چندمين بار؟
7⃣شكار او از پرندگان بوده يا غير پرنده؟
8⃣از حيوانات كوچك بوده يا بزرگ؟
9⃣باز هم از انجام چنين كارى ابا ندارد يا از كرده خودپشيمان است؟
🔟در شب شكار كرده يا در روز؟
⏸در احرام عمره بوده يا احرام حج؟!
✅ادامه در قسمت دوم👇
✊من انقلابی ام✊
https://telegram.me/man_engelabiyam
Telegram
✔ من انقلابی ام 🔊
🚨 کانال : #من_انقلابیام
با رویکرد:
سیاسی ، فرهنگی ، انتقادی ، روشنگری
تحلیلهای سیاسیاقتصادی روز کشور
🚩من انقلابی ام✊
https://tttttt.me/man_engelabiyam
با رویکرد:
سیاسی ، فرهنگی ، انتقادی ، روشنگری
تحلیلهای سیاسیاقتصادی روز کشور
🚩من انقلابی ام✊
https://tttttt.me/man_engelabiyam
💢 #مناظره_امیرالمؤمنین على علیه السلام با علماى یهود‼️
✅و #شهادت_علمای_یهود به اسلام
⬅️حتما بخونید و نثار ارواح مطهر ائمه معصومین علیهم السلام و سلامتی و تعجیل ظهور حضرت ولیعصر صلوات بفرستید🌼
🔹روزى عده اى از علماى یهود، نزد عمر آمدند و گفتند: اى خلیفه اگر به سؤالات ما پاسخ صحیح
بدهى ، ما به اسلام مى گرویم و گرنه ، مى فهمیم که اسلام بر حق نیست .
🔸عمر گفت : هر چه مى خواهید بپرسید. من جواب مى دهم
یهودیان این سؤ الات را مطرح کردند:
۱- قفل هاى آسمان چیست ؟
۲- کلید آسمانها چیست ؟
۳-قبرى که صاحبش را گردش مى داد، چه بود؟
۴ آنکه قومش را نذر کرد در حالى که نه از جن بود ونه از آدمیان ، که بود؟
۵ پنج چیزى که روى زمین راه رفتند و در رحم و شکمى بوجود نیامدند، چه
چیزهاى هستند؟
۶ پرندگانى مانند دراج یا خروس در آوازهاى خودچه مى گویند؟…
🔻عمر که از پاسخ دادن عاجز شده بود، از شرمندگى سر به زیر افکند و گفت که پاسخ این سؤ الات را نمى داند.
🔹یهودیان که این جریان خوشحال شده بودند، گفتند: پس ثابت شده که اسلام بر حق نیست
🔸سلمان که در جلسه حاضر بود، گفت : کمى صبر کنید، من کسى را خواهم آورد که حقانیت اسلام را براى شما ثابت کند و پاسخ تمام سؤالات شما را بدهد.
💯سپس به سوى منزل على علیه السلام رفته
و با ايشان ، وارد مسجد شد. عمر با دیدن ایشان باخوشحالى به طرف ایشان رفت و دست در گردن آن حضرت انداخت و گفت یا ابوالحسن به راستى که فقط تو مى توانى پاسخ تمام سؤالات این یهودیان را بدهى .
🔹حضرت على علیه السلام رو به یهودیان کردند و فرمودند:
☑️من شرطى دارم و آن این است که اگر من به تمام سؤالات شما پاسخ درست بدهم چنانچه در تورات شماست ، شما نیز داخل دین اسلام شده ومسلمان شوید و یهودیان این شرط را پذیرفتند.
🔸سپس حضرت پاسخ تمام سؤالات آنان را بیان فرمود:
✅قفل آسمانها، شرک به خداوند است . زیرا وقتى بنده اى مشرک شد، عملش بالا نمى رود.
✅کلید این قفلهاى بسته ، شهادت دادن به یگانگى خداوند و نبوت رسول الله است .
✅قبرى که صاحبش را گردش داد، آن ماهى بود که یونس پیامبر را بلعید.
✅آن که قومش را انذار کرد و نه از جن و نه از آدمى زاد، مورچه سلیمان بود که گفت : اى مورچگان داخل منزلتان شوید که سلیمان و لشکرش شما را در زیر پا نابود نکنند و ایشان نمى دانند.
✅پنج چیزى که بر زمین راه رفتند ولى در شکمى بوجود نیامدند، عبارت اند از حضرت آدم ، حوا، ناقه صالح ، قوچ ابراهیم و عصاى موسى و دراج در آوازش مى گوید: ((الرحمن على العرش استوى )) و خروس در آوازش مى گوید: ((اذکرو لله یا غافلین ))…
⬅️از علماى یهود که سه نفر بودند، دو نفر ایمان آوردند و به یگانگى خدا و نبوت رسول الله ، شهادت دادند،
🔻ولى نفر سوم گفت : اگر به این سؤال من پاسخ دادى ، من هم ایمان مى آوردم .
حضرت فرمود: سؤال کن از هر چه مى خواهى ؟
🔹او گفت : به من خبر بده از قومى که دراول زنده بوده و بعد مردند و بعد از ۳۰۹ سال خدا آنها را زنده کرد؟ داستان آنها چیست ؟
✅حضرت فرمود: این داستان اصحاب کهف است و داستان را براى او از ابتدا بازگو کرد
پس از آن حضرت به او فرمود: اى یهودى ، آیا این داستان که من برایت بازگو کردم ، با آنچه که در
تورات آمده است ، یکسان بود؟
یهودى گفت : آرى نه یک حرف زیاد و نه یک حرف کم
✅ اى ابولحسن دیگر مرا یهودى مخوان که من شهادت مى دهم به این که جز خدا نیست و این که
محمد صلى الله علیه و آله و سلم بنده و فرستاده او است و تو اعلم این امت هستى🌼
📚منابع:
۱- قصص الانبیاء راوندی: ۲۵۵٫
۲- عرائس المجالس: ۴۱۳٫
3- حیوة القلوب (تاریخ پیامبران)، ج ۲، ۱۲۷۱- ۱۲۷۳٫
✊من انقلابی ام✊
https://telegram.me/man_engelabiyam
✅و #شهادت_علمای_یهود به اسلام
⬅️حتما بخونید و نثار ارواح مطهر ائمه معصومین علیهم السلام و سلامتی و تعجیل ظهور حضرت ولیعصر صلوات بفرستید🌼
🔹روزى عده اى از علماى یهود، نزد عمر آمدند و گفتند: اى خلیفه اگر به سؤالات ما پاسخ صحیح
بدهى ، ما به اسلام مى گرویم و گرنه ، مى فهمیم که اسلام بر حق نیست .
🔸عمر گفت : هر چه مى خواهید بپرسید. من جواب مى دهم
یهودیان این سؤ الات را مطرح کردند:
۱- قفل هاى آسمان چیست ؟
۲- کلید آسمانها چیست ؟
۳-قبرى که صاحبش را گردش مى داد، چه بود؟
۴ آنکه قومش را نذر کرد در حالى که نه از جن بود ونه از آدمیان ، که بود؟
۵ پنج چیزى که روى زمین راه رفتند و در رحم و شکمى بوجود نیامدند، چه
چیزهاى هستند؟
۶ پرندگانى مانند دراج یا خروس در آوازهاى خودچه مى گویند؟…
🔻عمر که از پاسخ دادن عاجز شده بود، از شرمندگى سر به زیر افکند و گفت که پاسخ این سؤ الات را نمى داند.
🔹یهودیان که این جریان خوشحال شده بودند، گفتند: پس ثابت شده که اسلام بر حق نیست
🔸سلمان که در جلسه حاضر بود، گفت : کمى صبر کنید، من کسى را خواهم آورد که حقانیت اسلام را براى شما ثابت کند و پاسخ تمام سؤالات شما را بدهد.
💯سپس به سوى منزل على علیه السلام رفته
و با ايشان ، وارد مسجد شد. عمر با دیدن ایشان باخوشحالى به طرف ایشان رفت و دست در گردن آن حضرت انداخت و گفت یا ابوالحسن به راستى که فقط تو مى توانى پاسخ تمام سؤالات این یهودیان را بدهى .
🔹حضرت على علیه السلام رو به یهودیان کردند و فرمودند:
☑️من شرطى دارم و آن این است که اگر من به تمام سؤالات شما پاسخ درست بدهم چنانچه در تورات شماست ، شما نیز داخل دین اسلام شده ومسلمان شوید و یهودیان این شرط را پذیرفتند.
🔸سپس حضرت پاسخ تمام سؤالات آنان را بیان فرمود:
✅قفل آسمانها، شرک به خداوند است . زیرا وقتى بنده اى مشرک شد، عملش بالا نمى رود.
✅کلید این قفلهاى بسته ، شهادت دادن به یگانگى خداوند و نبوت رسول الله است .
✅قبرى که صاحبش را گردش داد، آن ماهى بود که یونس پیامبر را بلعید.
✅آن که قومش را انذار کرد و نه از جن و نه از آدمى زاد، مورچه سلیمان بود که گفت : اى مورچگان داخل منزلتان شوید که سلیمان و لشکرش شما را در زیر پا نابود نکنند و ایشان نمى دانند.
✅پنج چیزى که بر زمین راه رفتند ولى در شکمى بوجود نیامدند، عبارت اند از حضرت آدم ، حوا، ناقه صالح ، قوچ ابراهیم و عصاى موسى و دراج در آوازش مى گوید: ((الرحمن على العرش استوى )) و خروس در آوازش مى گوید: ((اذکرو لله یا غافلین ))…
⬅️از علماى یهود که سه نفر بودند، دو نفر ایمان آوردند و به یگانگى خدا و نبوت رسول الله ، شهادت دادند،
🔻ولى نفر سوم گفت : اگر به این سؤال من پاسخ دادى ، من هم ایمان مى آوردم .
حضرت فرمود: سؤال کن از هر چه مى خواهى ؟
🔹او گفت : به من خبر بده از قومى که دراول زنده بوده و بعد مردند و بعد از ۳۰۹ سال خدا آنها را زنده کرد؟ داستان آنها چیست ؟
✅حضرت فرمود: این داستان اصحاب کهف است و داستان را براى او از ابتدا بازگو کرد
پس از آن حضرت به او فرمود: اى یهودى ، آیا این داستان که من برایت بازگو کردم ، با آنچه که در
تورات آمده است ، یکسان بود؟
یهودى گفت : آرى نه یک حرف زیاد و نه یک حرف کم
✅ اى ابولحسن دیگر مرا یهودى مخوان که من شهادت مى دهم به این که جز خدا نیست و این که
محمد صلى الله علیه و آله و سلم بنده و فرستاده او است و تو اعلم این امت هستى🌼
📚منابع:
۱- قصص الانبیاء راوندی: ۲۵۵٫
۲- عرائس المجالس: ۴۱۳٫
3- حیوة القلوب (تاریخ پیامبران)، ج ۲، ۱۲۷۱- ۱۲۷۳٫
✊من انقلابی ام✊
https://telegram.me/man_engelabiyam