من خویش را
بنا کردم
بر آن
بنا گوش
تا
گوش سپارم و
هوش سپارم
به تو و
جان سپارم
تا
لب تر کنی ...
که ای وای که
لب تر میکنی
گاه به گاه و
من
راه به راه
از
خود بی خود
می شوم و
باز
به خود می آیم و
قسمَت میدهم
به خدایم
تا
دریابی
منِ
در آب
فرو رفته ی
غرق شده در تو را...
#کیمیا_زراعتی
بنا کردم
بر آن
بنا گوش
تا
گوش سپارم و
هوش سپارم
به تو و
جان سپارم
تا
لب تر کنی ...
که ای وای که
لب تر میکنی
گاه به گاه و
من
راه به راه
از
خود بی خود
می شوم و
باز
به خود می آیم و
قسمَت میدهم
به خدایم
تا
دریابی
منِ
در آب
فرو رفته ی
غرق شده در تو را...
#کیمیا_زراعتی
شدن هم شمایل تو
همه عابرای این شهر
دل بی قرار و رمیدم
شده زابرا این شهر
فقط توی فکر تو بودم
ز هر کوچه ای که گذشتم
تمام غزل پاره هامو
به یاد تو من مینوشتم
هنوزم کنار تو هستم
با این که ازت خیلی دورم
تا وقتی تو طاقت بیاری
منم مثل چشمات صبورم
چه چیزایی از دنیا میخوایم؟
میدونم ما هر دو میدونیم
با هر مشکلی ما میجنگیم
میدونم میدونیم میتونیم
ی وقتایی هم پیش میاد خب
بدِ حالمون ...اما بد نیست!
عزیزم میبازه اونی که
راه شادی ها رو بلد نیست!
همیشه کنار تو هستم
با این که ازت خیلی دورم
تا وقتی تو طاقت بیاری
منم مثل چشمات صبورم...
#کیمیا_زراعتی
همه عابرای این شهر
دل بی قرار و رمیدم
شده زابرا این شهر
فقط توی فکر تو بودم
ز هر کوچه ای که گذشتم
تمام غزل پاره هامو
به یاد تو من مینوشتم
هنوزم کنار تو هستم
با این که ازت خیلی دورم
تا وقتی تو طاقت بیاری
منم مثل چشمات صبورم
چه چیزایی از دنیا میخوایم؟
میدونم ما هر دو میدونیم
با هر مشکلی ما میجنگیم
میدونم میدونیم میتونیم
ی وقتایی هم پیش میاد خب
بدِ حالمون ...اما بد نیست!
عزیزم میبازه اونی که
راه شادی ها رو بلد نیست!
همیشه کنار تو هستم
با این که ازت خیلی دورم
تا وقتی تو طاقت بیاری
منم مثل چشمات صبورم...
#کیمیا_زراعتی
دل من
منتظر پاییز است
تا ببارد باران
تا بریزد برگی
تا بسوزد نوری
دل من منتظر پاییز است
اخر او رسم وفا داری را
خوب میداند و از بر بلد است
دل من منتظر پاییز است
که نه او پاییز است
و که او خوب ترین
یار و رفیق دلم است
اخر او لحن قدم های مرا میفهمد
که سرازیر شده در دل کوچه همگی
دل من منتظر پاییز است
همه ی خاطره ها در دل او میگنجد
دل او دریاییست
چشم او بارانی
دل من در دل اون غرق شود
چشم من با چشمش میبارد
دل من منتظر پاییز است
تا که آخر یک روز
بنشینم به نظاره گری تصویری
که در آن دلبر من
سمت من می آید
لا ب لای عطش و شرشر باران خزان
دل من منتظر پاییز است...
#کیمیا_زراعتی
منتظر پاییز است
تا ببارد باران
تا بریزد برگی
تا بسوزد نوری
دل من منتظر پاییز است
اخر او رسم وفا داری را
خوب میداند و از بر بلد است
دل من منتظر پاییز است
که نه او پاییز است
و که او خوب ترین
یار و رفیق دلم است
اخر او لحن قدم های مرا میفهمد
که سرازیر شده در دل کوچه همگی
دل من منتظر پاییز است
همه ی خاطره ها در دل او میگنجد
دل او دریاییست
چشم او بارانی
دل من در دل اون غرق شود
چشم من با چشمش میبارد
دل من منتظر پاییز است
تا که آخر یک روز
بنشینم به نظاره گری تصویری
که در آن دلبر من
سمت من می آید
لا ب لای عطش و شرشر باران خزان
دل من منتظر پاییز است...
#کیمیا_زراعتی
Forwarded from Kimia zeraati
Kimia zeraati
Photo
آن جا هر شب دختری
آن قدر کتاب زندگی را دوره میکند
تا سرانجام بیاید نقطه عطفی را
برای خلق اوج داستان خویش
آن جا و این جا فرقی ندارد
همه ما همانند هم هستیم ...
چه هر شب دختری آن جا و
و چه هر شب دختری این جا
در تخت من...
اصلا شاید دوستی ها
رو به رو آیینه ها شکل میگیرد!
#کیمیا_زراعتی
#پریِ_ما
آن قدر کتاب زندگی را دوره میکند
تا سرانجام بیاید نقطه عطفی را
برای خلق اوج داستان خویش
آن جا و این جا فرقی ندارد
همه ما همانند هم هستیم ...
چه هر شب دختری آن جا و
و چه هر شب دختری این جا
در تخت من...
اصلا شاید دوستی ها
رو به رو آیینه ها شکل میگیرد!
#کیمیا_زراعتی
#پریِ_ما