Kimia zeraati
34 subscribers
67 photos
7 videos
4 files
9 links
Download Telegram
کسی را چه دخل است
اصلا دلم می خواهد امسال به جای سبزه
گندم گره بزنم
چند خوشه گندم از گندم زار موهایت را...
آرزو هایم را به تو گره بزنم
و تو را به آرزو هایم ...
تا بدر شود این سیزده و
هر چیزی که ما را بهم گره نزده ...
کسی را چه دخل است ...
اصلا میخواهم در هم گره بخوریم...
#کیمیا_زراعتی
شاید زندگی تو
حالا طوریست
که پیش تر ها آرزویش را داشتی
و آنقدر در ذهنت مرورش کرده بودی
که حالا برایت تصویر جدیدی نیست
و باز ناله نا شکری را پیش گرفتی
کمی درنگ...
حالا شکر کن و بیشتر نیز بخواه ...
که خیال امروز تو میتواند واقعیت فردای تو باشد ...
#کیمیا_زراعتی
ماراتن بانوان
بیاید حمایت کنیم از بانوانمون ...
از حسرت بازیه دستت،
لای موهايم !
از گريه‌هايم،
لا به لای آرزوهايم !

تا خودكشی
در انتهای جستجوهايم!
بايد كسی باشد بگويد:
وای . . .

اما نيست.


#پویا_جمشیدی
Kimia zeraati
Moein – Tolou
پس از آن غروب رفتن
اولین طلوع من باش
من رسیدم رو به آخر
تو بیا شروع من باش
#mood 😪
همه می روند که تو بمانی
تو بمانی و جاودانه شوی
میان حسرت من و
دلی که در بند اغیار است
تو هستی ...
تا مرا از غم بکشانی ام و
ببری تا اوج خواستنت
ناجی ام باشی و
من ...
این من خسته جان
تمامش را به پایت بریزد
همه می روند که تو بمانی ...
#کیمیا_زراعتی
سالی که باید جنگید
از بهارش پیداست...😌🤛
فاطمه خسروی از ماراتن زنان میگوید
فاطمه خسروی
می تونستم غر بزنم و از ناملایماتش بگم حتی می تونستم بگم بدترین ماراتنی بود که در تمام عمرم شرکت خواهم کرد از تلخی رفتارها و نابسامانی ها و نبود اب تو مسیر و حضور خانمهای گشت ارشادی در هر چند صد متر در سکوت مطلق ورزشگاه و مسیر مسابقه و هزار حرف دیگه حتی قیافه ام که من و یاد گزینش می انداخت ولی هرطور فکر می کنم می بینم هرچی بود واسه من عشق بود و زندگی
از نحوه ثبت نامم تا پایان مسابقه و طوفان بعدش
تنها چیزی که یادم می مونه سفت کردن بند کفش ها و عاشقی در لحظه های ناب و زندگی در لحظه هست
نمیدونم چطور تشکر کنم از همه دوستانی که حمایتم کردند خانواده ای که مثل تمام سالهای عمرم کنارم بودند و انرژی مثبت و قدم های مثبتشون من و به اینجا رسوند. این هم به قول عزیزی یک تجربه بود.
زندگی کن عاشق باش و دیگر هیچ آها راستی یادت نره در این میان همیشه بدوی
جمعه یعنی مرور خاطره‌ها...
به گریه افتادن، در عبور خاطره‌ها
که دست ببری لای حجم موهایش
که دست بکشی از تمام فاصله‌ها...

#علی_سید_صالحی
کدام شما بعضی وقتها دیوانه نشده؟
کدام شما دور و بر یک خانه به هوای دیدن یک آدم خاص با ماشین دور نزده؟
کدام شما دائم به یک کافه خاص سر نزده؟
یا با سماجت به یک عکس کهنه زل نزده؟ کدامتان برای انتخاب هر کلمه ی یک نامه جان نکنده
و یک ایمیل دو خطی را چهار ساعت طول نداده، تلفن را نگاه نکرده و دعا دعا نکرده که طرفش زنگ بزند؟
کدام تان شب را بی تاب بیدار نمانده؟
منطورم این است که محض رضای خدا،
یک عشق و عاشقی به من نشان دهید که دیوانه وار نباشد.

#جس_والتر
یکی باشد بپرسد

+چیه ؟ چی می خوای ؟

خیره به جایی دیگر نگاهش نکنم و بگویم

-مثلا پریشانی هایش را یک جا بخرم ...

#کیمیا_زراعتی
دستان هوا از بوی تو پوچ...
Forwarded from WhiteCrow
برای تو مفهومی نیست
نه کلامی
نه زبانی
نه می توان سرودت
نه خواندت
نه تصویر ت کرد
تو لحظه یی بودی
که تا ابدیت ورد تجربه را در من خواندی
کاش می شد طلوع را سوار بر خورشید می شدم
و در غروب به تو میرسیدم
تا در آغوش ت دل سیری بمیرم...
جمعه صبح ها را زیاد در خواب نگذرانید
باور کنید شنیدن صدای پرنده ها
شوق رفتن به نانوایی
منتظر سوت کشیدن کتری ماندن
دم کردن ی چای دبش
خوردن صبحانه ای صمیمی
آماده شدن برای رفتن در دل طبیعت
حتی صدای رادیوی پدر بزرگ
که از کله سحر تا بوق سگ اخبار سیاسی می گوید
بیشتر از خواب تا لنگ ظهر
خستگی آدم را در میکند...

#کیمیا_زراعتی
مرا #عهدیست
با جانان...
چه در کوهم
چه در بستان
و تا جان
در بدن دارم
تمام مهر و
عشقش را
چو جان
خویشتن دارم ...

#کیمیا_زراعتی
شرمنده #حافظ جان
و در نهایت
واقعیت اینه که
هیچکس
تو رو به خاطر خودت نمی خواد !
شاید واقعا خوشحال کردن تو دقدقه اش محسوب نشه ...
یا مثلا حداقل بعضی حرف ها رو
به خاطرت قورت نده و
تو چشمات نگاه می کنه و روت بالا میاره!
و نهایتا میفهمی اون کسایی که دورت نشستن
چقدر ازت دورن
و باز خودت رو لعنت میکنی که چرا
خیلی چیز ها رو برای
"بودن در کنار کسایی که نیستن"
از دست دادی ...
و نهایتا...
نهایتا فقط تویی و تنهایی و
یک کور سوی امید
که تو رو زنده نگه میداره ...

#کیمیا_زراعتی