از شبنم سردت
بر شاخه سروت
تا باغ بهارت
وین فصل چهارت
من را ببرد تا
آن دیوانه شب ها
در آغوش یارم
حال بی قرارم
آن جام می آلود
وان جان خمارم
من لحظه شمارم
محتاج بهارم
ای مقلب جان
وین قلوب و ایمان
ای محول حال
الی الاحسن الاحوال
ای فروغ ابصار
ای شروع ابکار
بگردان روزگارم
به زیبایی ازهار

#کیمیا_زراعتی

بنیامین - تو که عید منی
@Aliseyedsalehi channel

زندگی من یک قانون مرموز دارد
هر کس یا هر چیز که
هدیه پاییز آن سال باشد
بهترین اتفاق آن سال هم میشود
تو هدیه پاییز امسالم بودی...
#کیمیا_زراعتی

همین که راست است این خاطرات
خاطرت جمع باشد از
پاشیدنم...

سیاه زمستان
برفت و شد
موسم بهاران
خدایا تو خود
حال ما را چون
فصل نو بگردان

چایی ات را بریز
در کنارم بشین
با تبسم بکن
حال قلب مرا
بهتر ای بهترین
بعد نوشیدنت
سین تازه بیار
سفره ای نو بچین

سین تو سرمه ات
سین من سازم است
سیب تو گونه ات
سبزه آوازم است
سرکه چون جام می
مستی از کام توست
طعم آن سمنو
وای از آن لعل او

وای ازین هفت سین و
وای از آن افروزت
بادا مبارک بادا
هر روز و #نوروزت

#کیمیا_زراعتی

:
بی محابا بغلم کن وسط مردم شهر
به خدا عشق به رسوا شدنش می ارزد..!


@ArtHits

یکی باید باشد
بی قراری هایت
بهانه هایت
سردی های گاهی گذرت
ترس و دلواپسی هایت
و خنده های پر بغضت
را تاب ک نه!
آغوش بیاورد...

#عادل‌_دانستیم ‌

او همان اتفاقي ست
كه بايد بيفتد...
چه روزى بهتر از شنبه...؟

اولین شنبه سالتون خوش!
عاقا بترکونید دیگه
همچین با انرژی
شروع بسازید واسه خودتون
یک شروع واقعی 😜

روز ملی تآتر مبارک باد !

پ.ن :
اینجا :موزه تآتر عروسکی ، تالار رودکی
دیدن کنید !

پیمانه اول بود
با مست دو چشمش کرد
او زود چه بد مستی

تو منع بکردی و
ای دلبر من اما
خود خورده رطب هستی

آن مغرب چشمانت
وان لحن فریبنده
خود بود رطب خوردن

نزدیک ترم میشد!...
با هر قدمش میکرد
مستی بتر از مستی ...

#کیمیا_زراعتی

گیسوانت زیر باران عطــر گندم‌زار...
فکــرش را بکن!

با تو آدم مست باشد،تا سحر بیدار...
فکرش را بکن!

در تراس خانه رویارو شوی با عشق
بعـد از سال‌ها بوسه و گریه
شکوه لحظه‌ی دیدار...
فکرش را بکن!

سایه‌ها در هم گــره،نور ملایـــم،
استکان مشترک
خنده خنده پر شود
خالی شود هربار...
فکرش را بکن!

خانه‌ی خشتی، قدیمی، قل قل قلیان،
گرامافون،قمر،
تکیـه بر پشتــی زده یار و
صدای تار...
فکرش را بکن!

از سمــاور دست‌هایت چای و
از ایوان لبانت قند را...
بعد هم سیگار و هی سیگار و هی سیگار
فکرش را بکن!

#غلامرضا_سلیمانی

دارم میام پیشت
جاده چه همواره
هوا چقدر بوی
عطر تو رو داره ...

اکنون که محتاج تو ام جای تو چاییست ...

کسی را چه دخل است
اصلا دلم می خواهد امسال به جای سبزه
گندم گره بزنم
چند خوشه گندم از گندم زار موهایت را...
آرزو هایم را به تو گره بزنم
و تو را به آرزو هایم ...
تا بدر شود این سیزده و
هر چیزی که ما را بهم گره نزده ...
کسی را چه دخل است ...
اصلا میخواهم در هم گره بخوریم...
#کیمیا_زراعتی

شاید زندگی تو
حالا طوریست
که پیش تر ها آرزویش را داشتی
و آنقدر در ذهنت مرورش کرده بودی
که حالا برایت تصویر جدیدی نیست
و باز ناله نا شکری را پیش گرفتی
کمی درنگ...
حالا شکر کن و بیشتر نیز بخواه ...
که خیال امروز تو میتواند واقعیت فردای تو باشد ...
#کیمیا_زراعتی

صبح جمعه ی بهاریتون خوش ... ❤️